آیات:
ـ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ [1]
در باره شراب و قمار، از تو مىپرسند، بگو: «در آن دو، گناهى بزرك، و سودهايى براى مردم است، و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است.» و از تو مىپرسند: «چه چيزى انفاق كنند؟» بگو: «مازاد [بر نيازمندى خود] را.» اين گونه، خداوند آيات [خود را] براى شما روشن مىگرداند، باشد كه در [كار] دنيا و آخرت بينديشيد.
ـ أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ [2]
آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير آنها نهرها روان است، و براى او در آن [باغ] از هر گونه ميوهاى [فراهم] باشد، و در حالى كه او را پيرى رسيده و فرزندانى خردسال دارد، [ناگهان] گردبادى آتشين بر آن [باغ] زند و [باغ يكسر] بسوزد؟ اين گونه، خداوند آيات [خود] را براى شما روشن مىگرداند، باشد كه شما بينديشيد.
ـ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ [3]
[خدا] به هر كس كه بخواهد حكمت مىبخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است؛ و جز خردمندان، كسى پند نمىگيرد.
ـ قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ في فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ في سَبيلِ اللَّهِ وَ أُخْرى كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصار [4]
قطعاً در برخورد ميان دو گروه، براى شما نشانهاى [و درس عبرتى] بود. گروهى در راه خدا مىجنگيدند، و ديگر [گروه] كافر بودند كه آنان [=مؤمنان] را به چشم، دو برابر خود مىديدند؛ و خدا هر كه را بخواهد به يارى خود تأييد مىكند، يقيناً در اين [ماجرا] براى صاحبان بينش عبرتى است.
ـ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ [5]
قطعاً پيش از شما سنّتهايى [بوده و] سپرى شده است. پس، در زمين بگرديد و بنگريد كه فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است؟
ـ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ [6]
همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى؛ منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار.
ـ إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [7]
همانا داستان زندگانى دنيا همانند داستان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم و رستنيهاى خاك از آنچه مردمان يا چارپايان مىخورند، با آن درهم آميخت، [و انبوه شد] تا آنجا كه زمين گل و شكوفههايش را بر آورد و آراسته گشت، و سپس اهلش گمان كردند كه مهار كار در دست آنان است، [آن گاه] فرمان ما در شب يا روز در رسيد و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويى كه ديروز هيچ چيز نبوده است؛ بدينسان آيات خود را براى اهل اندیشه بیان کردیم .
ـ قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبين [8]
بگو: «در زمين بگرديد، آنگاه بنگريد كه فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است؟»
ـ إِنَّما يَسْتَجيبُ الَّذينَ يَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ [9]
تنها كسانى [دعوت تو را] اجابت مىكنند كه گوش شنوا دارند، و [امّا] مردگان را خداوند [در قيامت] بر خواهد انگيخت؛ سپس به سوى او بازگردانيده مىشوند.
ـ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ [10]
بگو: «آيا نابينا و بينا يكسان است؟ آيا تفكّر نمىكنيد.»
ـ وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون [11]
و به مال يتيم -جز به نحوى [هر چه نيكوتر]- نزديك مشويد، تا به حد رشد خود برسد. و پيمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپيماييد. هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم. و چون [به داورى يا شهادت] سخن گوييد دادگرى كنيد، هر چند [درباره] خويشاوند [شما] باشد. و به پيمان خدا وفا كنيد. اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است، باشد كه پند گيريد.
ـ اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ [12]
آنچه را از جانب پروردگارتان به سوى شما فرو فرستاده شده است، پيروى كنيد؛ و جز او از معبودان [ديگر] پيروى مكنيد. چه اندك پند مىگيريد!
ـ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون [13]
و اگر مىخواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا مىبرديم، امّا او به زمين [=دنيا] گراييد و از هواى نَفْس خود پيروى كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حملهور شوى زبان از كام برآورد، و اگر آن را رها كنى [باز هم] زبان از كام برآوَرَد. اين، مَثَل آن گروهى است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را [براى آنان] حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
ـ أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا في مَلَكُوتِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْ عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُون [14]
آيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است ننگريستهاند؛ و اينكه شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد؟ پس به كدام سخن، بعد از قرآن ايمان مىآورند؟
ـ إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ [15]
در حقيقت، كسانى كه [از خدا] پروا دارند، چون وسوسهاى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون [16]
در حقيقت، مَثَلِ زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم، پس گياه زمين -از آنچه مردم و دامها مىخورند- با آن درآميخت، تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان درويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه نشانهها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مىكنند به روشنى بيان مىكنيم.
ـ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ جَعَلْناهُمْ خَلائِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرينَ [17]
پس او را تكذيب كردند. آنگاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم، و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. پس بنگر كه فرجام بيمدادهشدگان چگونه بود.
ـ قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ [18]
بگو: «بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟» و[لى] نشانهها و هشدارها، گروهى را كه ايمان نمىآورند سود نمىبخشد.
ـ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ [19]
و پيش از تو [نيز] جز مردانى از اهل شهرها را -كه به آنان وحى مىكرديم- نفرستاديم. آيا در زمين نگرديدهاند تا فرجام كسانى را كه پيش از آنان بودهاند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزگارى كردهاند بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
ـ لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [20]
به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. سخنى نيست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصديق آنچه [از كتابهايى] است كه پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براى مردمى كه ايمان مىآورند رهنمود و رحمتى است.
ـ وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [21]
و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن، كوهها و رودها نهاد، و از هر گونه ميوهاى در آن، جُفت جُفت قرار داد. روز را به شب مىپوشاند. قطعاً در اين [امور] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانههايى وجود دارد.
ـ يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [22]
به وسيله آن، كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مىروياند. قطعاً در اينها براى مردمى كه انديشه مىكنند نشانهاى است.
ـ ثُمَّ كُلي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [23]
سپس از تمام ثمرات (و شيره گلها) بخور و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده است، براحتى بپيما! «از درون شكم آنها، نوشيدنى با رنگهاى مختلف خارج مىشود كه در آن، شفا براى مردم است به يقين در اين امر، نشانه روشنى است براى جمعيّتى كه مىانديشند.
ـ قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيها إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُون [24]
بگو: «اگر مىدانيد [بگوييد] زمين و هر كه در آن است به چه كسى تعلق دارد؟» خواهند گفت: «به خدا.» بگو: «پس آيا عبرت نمىگيريد؟»
ـ وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً [25]
و قطعاً آن [پند] را ميان آنان گوناگون ساختيم تا توجه پيدا كنند، و[لى ] بيشتر مردم جز ناسپاسى نخواستند.
ـ وَ الَّذينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً [26]
و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند.
ـ أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ [27]
يا [كيست] آن كس كه درمانده را -چون وى را بخواند- اجابت مىكند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند، و شما را جانشينان اين زمين قرار مىدهد؟ آيا معبودى با خداست؟ چه كم پند مىپذيريد.
ـ قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ [28]
بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد فرجام گنهپيشگان چگونه بوده است.»
ـ قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ [29]
بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز كرده است سپس [باز ] خداست كه نشأه آخرت را پديد مىآورد؛ خداست كه بر هر چيزى تواناست.»
ـ أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُون [30]
آيا در خودشان به تفكّر نپرداختهاند؟ خداوند آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است، جز به حق و تا هنگامى معيّن، نيافريده است، و [با اين همه] بسيارى از مردم لقاى پروردگارشان را سخت منكرند.
ـ وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [31]
و از نشانههاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد در اين نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند!
ـ هُوَ الَّذي يُريكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنيبُ [32]
اوست آن كس كه نشانههاى خود را به شما مىنماياند و براى شما از آسمان روزى مىفرستد، و جز آن كس كه توبهكار است [كسى] پند نمىگيرد.
ـ وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لاَ الْمُسيءُ قَليلاً ما تَتَذَكَّرُون[33]
و نابينا و بينا يكسان نيستند، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [نيز] با [مردم] بدكار [يكسان] نيستند؛ چه اندك پند مىپذيريد.
ـ أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُون [34]
آيا در زمين نگشتهاند تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بوده است؟ [آنها به مراتب از حيث تعداد،] بيشتر از آنان، و [از حيث] نيرو و آثار در روى زمين، استوارتر بودند، و[لى] آنچه به دست مىآوردند، به حالشان سودى نبخشيد.
ـ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [35]
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى بازمىستاند، و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مىكند] پس آن [نفسى] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مىدارد، و آن ديگر [نَفْسها] را تا هنگامى معيّن [به سوى زندگىِ دنيا] بازپس مىفرستد. قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى [از قدرت خدا] ست.
ـ وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون [36]
و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد؛ همه از اوست. قطعاً در اين [امر] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است.
ـ أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لِلْكافِرينَ أَمْثالُها [37]
مگر در زمين نگشتهاند، تا ببينند فرجام كسانى كه پيش از آنها بودند به كجا انجاميده است؟ خدا زير و زبرشان كرد و كافران را نظاير [همين كيفرها در پيش] است.
ـ وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ [38]
و در خود شما؛ پس مگر نمىبينيد؟ و روزى شما و آنچه وعده داده شدهايد در آسمان است.
ـ وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ فَكَيْفَ كانَ عَذابي وَ نُذُرِ وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ [39]
و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من]؟ و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟
ـ ... فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار [40]
پس اى ديدهوران، عبرت گيريد.
ـ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [41]
اگر اين قرآن را بر كوهى فرومىفرستاديم، يقيناً آن [كوه] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده مىديدى. و اين مَثَلها را براى مردم مىزنيم، باشد كه آنان بينديشند.
ـ لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَة [42]
تا آن را براى شما [مايه] تذكّرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد.
ـ إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبِيلا [43]
قطعاً اين [آيات] اندرزى است، تا هر كه بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پيش گيرد.
روایات:
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ وَ جَافِ عَنِ اللَّيْلِ جَنْبَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّك [44]
امير المؤمنين عليه السّلام می فرمود: با تفكر دل خود را بيدار ساز و در شب پهلو را از بستر خواب بدور دار، و از خداى پروردگارت پروا كن.
2 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا يَرْوِي النَّاسُ أَنَّ تَفَكُّرَ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قُلْتُ كَيْفَ يَتَفَكَّرُ قَالَ يَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ أَوْ بِالدَّارِ فَيَقُولُ أَيْنَ سَاكِنُوكِ أَيْنَ بَانُوكِ مَا بَالُكِ لَا تَتَكَلَّمِين [45]
حسن صيقل گويد: از امام صادق عليه السّلام در باره آنچه مردم روايت ميكنند كه: «يك ساعت انديشيدن بهتر از عبادت يك شب است» پرسيدم و گفتم: چگونه بينديشد؟ فرمود: از خرابه يا خانهاى كه ميگذرد بگويد: ساكنينت كجايند؟ سازندگانت كجايند؟ چرا سخن نميگوئى؟.
شرح
- پيداست كه امام عليه السّلام هم روايت را تصديق فرموده است، و چون انديشيدن يك ساعت گاهى موجب توبه از گناهان و عبادت تمام عمر ميگردد، از اين رو از عبادت يك شب و بلكه يك سال و هفتاد سال چنان كه در روايات ديگر شنيدهام بهتر است و توضيح امام در دو جمله اول نتيجهاش اينست كه انسان زود گذشتن و فناء دنيا را از نظر دور ندارد و آن را تلقين بنفس كند تا از حرص و طمع و ستم و افزونطلبيش كاسته شود و از جمله اخير اين نتيجه گرفته مىشود كه انسان ميفهمد خدا موجوداتى را جامد و بيشعور و غير ناطق آفريده است، پس او را لازمست كه در برابر نعمت حيات و عقل و نطق خدا را سپاسگزارى كند، و ممكن است دنباله نتيجه دو جمله اول باشد.
3 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَكُّرِ فِي اللَّهِ وَ فِي قُدْرَتِه [46]
امام صادق عليه السّلام فرمود: بهترين عبادت همواره انديشيدن در باره خدا و قدرت اوست.
شرح
- مراد از تفكر در باره خدا، تفكر در افعال بديع و صنايع عجيب و نظم دستگاه آفرينش اوست
تا از آنها بوجودش پى برد، و مقصود از انديشيدن در قدرتش انديشيدن در خلقت بشر از مشتى خاك و روزى دادن همه افراد و امثال اينهاست تا نتيجه گيرد كه چنين قدرتى ميتواند دوباره اين بشر را زنده كند و از آنها حساب كشد و نيز بداند خلقت اين دستگاه عظيم جهان، ياوه و بيهوده نيست، بىمنظور و بىهدف نباشد، چنان كه در آيات شريفه قرآن طريقه تفكر بهمين روش بيان شده است و آنچه ممنوع است تنها تفكر در ذات و حقيقت خداست كه چون از محيط فكر بشر بالاتر است، جز بهت و سرگردانى نتيجه ديگرى ندارد.
4 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل [47]
امام رضا عليه السلام می فرمود: عبادت بنماز و روزه بسيار نيست، همانا عبادت انديشيدن در امر خداى عز و جل است.
شرح: یعنى عبادت منحصر بنماز و روزه بسيار نيست، بلكه عبادت كامل، تفكر در امر خدا است اگر چه نتيجهاش نماز و روزه اندك، ولى با معرفت و نورانيت قلب باشد.
5 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِه [48]
امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمود: انديشيدن انسان را به نيكى و انجام آن ميكشاند.
شرح
- گويا مراد به نيكى فهميدن معارف حقه و صفات حميده و تحلى نفس بدانها ميباشد و مراد بانجام آن، عمل كردن بواجبات و مستحبات و قضاء حوائج خلق و انجام ساير كارهاى نيك است.
...
6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ الْحَلَبِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ بِالْعَقْلِ اسْتُخْرِجَ غَوْرُ الْحِكْمَةِ وَ بِالْحِكْمَةِ اسْتُخْرِجَ غَوْرُ الْعَقْلِ وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الْأَدَبُ الصَّالِحُ قَالَ وَ كَانَ يَقُولُ التَّفَكُّرُ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي الْمَاشِي فِي الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّصِ [49] امير مؤمنان علیه السلام مىفرمود: با خرد عمق حكمت را بيرون توان كشيد و با حكمت عمق عقل را، حسن سياست مايه ادب شايسته است.
راوى گويد: بسيار مىفرمود:
انديشه، زندگى دل بينا است، چنان كه راه نورد در تاريكى بوسيله نور طىّ مسافت كند و بايد به خوبى خود را خلاص كرد و اندكى زيست
7- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِيَّاكُمْ وَ التَّفَكُّرَ فِي اللَّهِ وَ لَكِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَى عَظِيمِ خَلْقِهِ [50]از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل شده كه فرمود: از انديشه در ذات خدا بپرهيزيد، هر گاه خواستيد به عظمت خدا بنگريد، به عظمت مخلوقاتش نگاه كنيد.
1- الخصال ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي عِمْرَانَ عَنْ يُونُسَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَارَ [51]
امام صادق عليه السلام: بيشترين عبادت ابوذر رحمه الله انديشيدن و پند گرفتن بود.
2- معاني الأخبار الخصال فِي خَبَرِ أَبِي ذَرٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ سَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيمَا صُنْعَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ وَ سَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا يِحَظِّ نَفْسِهِ مِنَ الْحَلَالِ [52]
ابو ذر گويد: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: عاقل بايد سه ساعت براى خود معين كند ساعتى كه در آن با خداوند مناجات كند و ساعتى كه در آن به حساب خود برسد و ساعتى كه در آن در باره مصنوعات خداوند فكر نمايد و ساعتى كه در آن از زندگى بهرهمند گردد و از حلال دنيا استفاده كند.
3- الأمالی للشیخ الطوسی الْمُفِيدُ عَنِ الْجِعَابِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَاسِين عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ وَ الْآدَابُ حُلَلٌ حِسَانٌ وَ الْفِكْرَةُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ الْخَبَرَ [53] امير المؤمنين علیه السلام فرمودهاند: دانش ميراثى است گرانمايه، و آداب جامههائى است زيبا، و انديشه آئينهاى صاف، و عبرتگيرى بيم دهندهاى خير خواه است.
4- الأمالی للشیخ الطوسی قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِيمَا أَوْصَى بِهِ الْحَسَنُ ع لَا عِبَادَةَ كَالتَّفَكُّرِ فِي صَنْعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [54]
على عليه السّلام بفرزندش حضرت مجتبى علیه السلام فرموده: هيچ عبادتى همانند تفكر در مصنوعات الهى نيست.
5- معاني الأخبار عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ [55]غافلترين مردم كسى است كه از تغيير و دگرگونى دنيا، پند نگرفته باشد.
6- الأمالی للصدوق عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص السَّعِيدُ مَنْ وُعِظَ بِغَيْرِهِ [56]
خوشبخت، آن كسى است كه از ديگرى پند گيرد و به كار بندد .
7- الأمالی للصدوق أَبِي عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنْ سَعِيدِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بِشْرِ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ كَتَبَ هَارُونُ إِلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع عِظْنِي وَ أَوْجِزْ قَالَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَا مِنْ شَيْءٍ تَرَاهُ عَيْنُكَ إِلَّا وَ فِيهِ مَوْعِظَةٌ [57]
هارون براى موسى بن جعفر عليهما السّلام نوشت مرا با سخنان كوتاهى موعظه كن، امام عليه السّلام براى او نوشت هر چه ديدگانت مشاهده مىكند در آن پندى هست.
8- المحاسن أَبِي عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ فِي النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ اعْتِبَاراً وَ سُكُوتُهُ فِكْرَةً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ [58]
همه خوبيها در سه خصلت گرد آمده است: نگاه، سكوت و سخن. پس هر نگاهى كه مايه عبرت نباشد سهو است و هر سكوتى كه با انديشيدن همراه نباشد غفلت است و هر سخنى كه ياد خدا در آن نباشد لغو است . پس ، خوشا آن كه نگاهش عبرت باشد و سكوتش انديشه و سخنش ذكر خدا، و بر گناه خويش بگريد و مردم از گزند او در امان باشند.
9- المحاسن أَبِي عَنْ بُنَانِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حُسَيْنٍ الْكَرْخِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحَسَنِ الصَّيْقَلِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قَالَ نَعَمْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ قِيَامِ لَيْلَةٍ قُلْتُ كَيْفَ يَتَفَكَّرُ قَالَ يَمُرُّ بِالدُّورِ الْخَرِبَةِ فَيَقُولُ أَيْنَ بَانُوكِ أَيْنَ سَاكِنُوكِ مَا لَكِ لَا تَتَكَلَّمِينَ [59]
حسن صيقل گويد از امام صادق عليه السلام سؤال كردم که آیا این روایت كه " يك لحظه تفكر بهتر از يك شب عبادت است " صحیح است؟ فرمود. آرى این را پيامبر فرمود. عرض كردم چگونه فكر كند؟ فرمود مثلا به خرابهاى و به خانهاى كه عبور ميكند به انديشه فرو رود و بگويد ساكنان و بانيان تو چه شدند؟ چرا حرف نميزنى و ساكتى.
10- تحف العقول عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع قَالَ لَيْسَتِ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصِّيَامِ وَ الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ كَثْرَةُ التَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اللَّهِ [60]
عبادت به فراوانى روزه و نماز نيست بلكه عبادت به بسيار انديشيدن در كار خداست.
11- المحاسن بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجُعْفِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُدَاعِبَ فِي الْجَمَاعَةِ بِلَا رَفَثٍ الْمُتَوَحِّدَ بِالْفِكْرَةِ الْمُتَخَلِّيَ بِالصَّبْرِ الْمُسَاهِرَ بِالصَّلَاةِ [61]
حضرت باقر عليه السلام فرمود. خداوند كسى را كه با دوستان مزاح كند (البته بدون حرف زشت و ركيك) و هنگام تنهائى مشغول فكر و انديشه باشد و متصف بصفت صبر باشد و در سحرگاهان و شبانه نماز بخواند دوست دارد.
12- فقه الرضا أَرْوِي عَنِ الْعَالِمِ ع أَنَّهُ قَالَ طُوبَى لِمَنْ كَانَ صَمْتُهُ فِكْراً وَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً وَ وَسِعَهُ بَيْتُهُ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ وَ سَلِمَ النَّاسُ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِهِ وَ أَرْوِي فِكْرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ فَسَأَلْتُ الْعَالِمَ ع عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ تَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ وَ بِالدِّيَارِ الْقِفَارِ فَتَقُولُ أَيْنَ بَانِيكِ أَيْنَ سُكَّانُكِ مَا لَكِ لَا تَكَلَّمِينَ وَ لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلَا
وَ أَرْوِي التَّفَكُّرُ مِرْآتُكَ تُرِيكَ سَيِّئَاتِكَ وَ حَسَنَاتِكَ [62]
خوشا بحال آن كس كه سكوت او از روى تفكر و نظرش از روى عبرت و پند باشد، در خانه خود بنشيند و بر گناهانش گريه كند و مردم هم از دست و زبان او در آسايش باشند و روايت شده كه يك ساعت فكر بهتر از عبادت يك سال مىباشد.از امام عليه السّلام سؤال شد معنى اين حديث چيست فرمود: در خانههاى خراب و منازل خالى عبور مىكنى و مىگوئى ساكنان تو كجا هستند چرا سخن نمىگوئيد، عبادت زيادى نماز و روزه نيست بلكه عبادت تفكر در امر خداوند مىباشد.
13- تفسير العياشي عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ [63]
امام صادق عليه السّلام فرمود: تفكر يك ساعت بهتر از عبادت يك سال مىباشد و فقط اهل عقل و بينش اين مطلب را درك مىكنند.
14- المجالس للمفيد أَحْمَدُ بْنُ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنِ ابْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ نَبِّهْ بِالتَّفَكُّرِ قَلْبَكَ وَ جَافِ عَنِ النَّوْمِ جَنْبَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّكَ [64]
با تفكّر دل خود را بيدار ساز، و پهلو از خواب تهى كن، و پرواى از خدا كه پروردگار توست پيش گير
15- كِتَابُ صِفِّينَ، قَالَ لَمَّا تَوَجَّهَ عَلِيٌّ ع إِلَى صِفِّينَ انْتَهَى إِلَى سَابَاطَ ثُمَّ إِلَى مَدِينَةِ بَهُرَسِيرَ وَ إِذَا رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ يُقَالُ لَهُ حَرِيزُ بْنُ سَهْمٍ مِنْ بَنِي رَبِيعَةَ يَنْظُرُ إِلَى آثَارِ كِسْرَى وَ هُوَ يَتَمَثَّلُ بِقَوْلِ ابْنِ يَعْفُرَ التَّمِيمِيِّ
جَرَتِ الرِّيَاحُ عَلَى مَكَانِ دِيَارِهِمْ فَكَأَنَّمَا كَانُوا عَلَى مِيعَادٍ
فَقَالَ عَلِيٌّ ع أَ فَلَا قُلْتَ كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ إِنَّ هَؤُلَاءِ كَانُوا وَارِثِينَ فَأَصْبَحُوا مَوْرُوثِينَ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَمْ يَشْكُرُوا النِّعْمَةَ فَسُلِبُوا دُنْيَاهُمْ بِالْمَعْصِيَةِ إِيَّاكَ وَ كُفْرَ النِّعَمِ لَا تَحُلَّ بِكُمُ النِّقَمُ [65]
هنگامى كه على عليه السّلام متوجه صفين شدند به ساباط رسيدند و وارد شهر بهرسير شدند در اين هنگام يكى از ياران آن جناب بنام حريز بن سهم متوجه آثار كسرى شدند و گفتند:
جرت الرياح على مكان ديارهم فكانّهم كانوا على ميعاد
على عليه السّلام فرمود: چرا اين آيه را تلاوت نمىكنى: «كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ». يعنى آنها دست از مزارع سرسبز و خرم بر داشتند و از چشمهها و نهرهاى جارى دست شستند، و دستهاى پر حاصل را ترك كردند و كاخها و منازل مجلل را خالى گذاشتند، و از نعمتهاى فراوان كه از آنها برخوردار بودند، دست كشيدند و همه را گذاشتند و رفتند. ما آنچه از آنها بازمانده بود به گروهى ديگر داديم، زمين و آسمان بر آنها گريه نكردند و به آنها مهلت هم داده نشد و هنگامى كه حكم خدا رسيد همه تسليم شدند و كارى هم نتوانستند بكنند. على عليه السّلام فرمود: اين جماعت وارث گذشتگان بودند ولى ناگهان شب را بروز آوردند در حالى كه ارث را براى ديگران گذاشتند و رفتند، اين جماعت شكر نعمتها را بجاى نياوردند و به خاطر معصيت نعمتها از آنان سلب شد اكنون شما هم از كفران نعمت بپرهيزيد تا گرفتار عقوبت نگرديد.
16- نهج البلاغة إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا
وَ قَالَ ع مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ
وَ قَالَ ع مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ
وَ قَالَ ع الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ وَ الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ وَ كَفَى أَدَباً لِنَفْسِكَ تَجَنُّبُكَ مَا كَرِهْتَهُ لِغَيْرِكَ
وَ قَالَ ع الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ
وَ قَالَ ع فِي وَصِيَّتِهِ لِلْحَسَنِ ع اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ وَ لَا تَكُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَةُ إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِي إِيلَامِهِ فَإِنَّ الْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْأَدَبِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ [66]
چون كارها همانند شود- يكى را بر ديگرى قياس كردن توانست و- پايان آن را از آغاز دانست.
و فرمود: هر كه پند گرفت بينا گرديد و آن كه بينا شد فهميد و آن كه فهميد دانش ورزيد.
و فرمود: پندها چه بسيار است و پند گرفتن چه اندك به شمار.
و فرمود: انديشه آينهاى است تابناك، و پند روزانه ترسانندهاى از غل و غش پاك، و تو را در ادب كردن نفس بس كه دورى كنى از آنچه نپسندى از ديگر كس.
و فرمود: آنچه ديده بيند در دل نشيند.
و سفارش به حسن بن علی علیهما السلام فرمود: از آنچه نبوده است بر آنچه بوده دليل گير، كه كارها همانندند و يكديگر را نظير. از آنان مباش كه پند سودشان ندهد جز با بسيار آزردن، كه خردمند پند به ادب گيرد و چارپا با تازيانه خوردن
17- كَنْزُ الْكَرَاجُكِيِّ، عَنِ الْمُفِيدِ عَنِ ابْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ وَ أَخِيهِ مَعاً عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ وَعَظَهُ اللَّهُ بِخَيْرٍ فَقَبِلَ فَالْبُشْرَى وَ مَنْ لَمْ يَقْبَلْ فَالنَّارُ لَهُ أَحْرَى [67]
امام صادق عليه السّلام فرمود: هر كس را خداوند موعظه فرمايد بايد با خوشحالى قبول كند، و هر كس قبول نكند آتش شايسته او مىباشد.
وَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي كَلَامٍ لَهُ يَا ابْنَ آدَمَ إِنَّ التَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ وَ إِنَّ النَّدَمَ عَلَى الشَّرِّ يَدْعُو إِلَى تَرْكِهِ وَ لَيْسَ مَا يَفْنَى وَ إِنْ كَانَ كَثِيراً بِأَهْلٍ أَنْ يُؤْثَرَ عَلَى مَا يَبْقَى وَ إِنْ كَانَ طَلَبُهُ عَزِيزاً [68]
امام صادق عليه السّلام فرمود: على عليه السّلام در يك كلامى فرمود: اى فرزند آدم! تفكر، به نيكى و عمل به آن دعوت مىكند، و پشيمانى از كارهاى بد به ترك آن فرا مىخواند، چيزى را كه فانى مىگردد اگر چه زياد باشد نبايد به آنچه باقى مىماند اگر چه كم باشد ترجيح داد.