مبارزه با نفس

مبارزه با نفس
 

مبارزه با نفس

 

یا لطیف

سخنران: حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد

موضوع: مبارزه با نفس

 

 

خوشم كه جوهر عشق تو در سرشت من است

شهادت در راه تو سرنوشت من است

بحث رو با يه داستان شروع مي كنم . در روزگارهاي قديم ، جني بود به نام عزازيل ( شيطان ) كه در كره زمين زندگي مي كرد . با درخواست فرشته ها به عرش رفت و سالها عبادت خداوند رو كرد . بعد از اين كه خداوند تبارك و تعالي انسان رو خلق كرد و از فرشته ها خواست كه اون رو سجده كنند ، همه سجده كردند اما اين جن سجده نكرد و مستوجب عقاب شد . به همين خاطر از خداوند طلبكاري كرد ، گفت : من سالها در درگاهت عبادت كردم ، در ازاي اين عبادتها يه مزدي به من بده ، و از روي حسادت و تكبر ذاتي كه داشت ، بعنوان مزد از خداوند مهلت خواست كه بني آدمي كه اون رو بيچاره كرده بود و باعث شده بود از درگاه خداوند رانده بشه ، مثل خودش جهنمي كنه !!

 

خُب تا اينجا دليل دشمني و كينة شيطون رو فهميديم . حالا مي خوايم ببينيم شيطون از چه راههايي وارد مي شه . البته بعضي از گناهاني كه به خواست خودمون انجام مي ديم ديگه وسوسه شيطون نيست و نفس اماره است .

اولاً شيطان طوري حمله مي كنه كه اصلاً ديده نمي شه . در روايت هست كه شيطان از چهار جهت حمله مي كنه . 1 ـ از رو به رو . 2 ـ پشت سر ، 3 ـ راست و 4 ـ چپ .

 

دو جهت ديگه كه پائين ( سجده ) و بالا و رو به آسمان ( قنوت ) هست ، براي خداست . و از اين دو جهت نمي تونه وارد بشه . حالا كه شيطان و جهات حمله رو شناختيم بايد ببينيم كه چطور مي شه با اون مبارزه و حتي حمله كرد .

 

راههاي مبارزه با شيطون فراوانه

. ولي در اينجا راههايي كه عمومي هست و بزرگان گفتند و از كانال روايت گذشته رو خدمتتون عرض مي كنم . چون راههاي ديگه خصوصي هست و حتي گاهي ممكنه راه درستي نباشه . و در اسلام نيومده باشه و فرد خودش فكر كنه راه خوبي هست در صورتي كه اين طور نيست . مثلاً يه بنده خدايي بود كه موها و ريشهاش رو كوتاه نمي كرد ، وقتي بهش اعتراض مي كردند ، مي گفت : اين شكلي كه هستم نه به كسي نگاه مي كنم و نه كسي به من نگاه مي كنه ! اين هم راهي براي مبارزه با هواي نفسه !!

 

پس ما بايد راههايي كه از كانال ائمه (ع) گذشته رو انتخاب كنيم . آقاي طباطبائي مي فرمودند : براي مبارزه با شيطون ، هر شب 2 ركعت نماز بخونيد .

اولين راه مبارزه با شيطان اين هست كه در كنار واجباتي كه انجام مي ديم ، حتي الامكان از محرمات هم دوري كنيم . يكي از كارهايي كه شيطون مي كنه اين هست كه با ترفندهايي كه بكار مي بره ، سعي مي كنه محرمات رو زياد و واجبات رو كم كنه . ماها بايد به واجبات مقيد باشيم و مستحبات رو هم رعايت كنيم . اينجا ديگه شيطون واقعاً از ما مأيوس مي شه . پس يكي از راههايي كه شيطون رو فراري مي ده ، همينه كه خودمون رو به انجام مستحبات عادت بديم .

 

يكي ديگه از كارها اين هست كه علاوه بر انجام ندادن محرمات سعي كنيم مكروهات رو هم كم كنيم . ( مكروه يعني عملي كه انجام ندادن اون ، بهتر از انجام دادنش هست . مثلاً مي گن : خوردن نان و پنير به تنهايي مكروهه . و بهتره كه مثلاً به همراه نان و پنير ، گردو خورده بشه تا كراهتش از بين بره .

 

از كارهاي ديگه اي كه توصيه مي شه ، اين هست كه سعي كنيد در نمازها ، به ذكرهاي خودتون اضافه كنيد . اما اين كار به تدريج و آهسته ، آهسته باشه . تا عادت كنيد . خواندن اذان و اقامه قبل از نماز روكه علما سفارش زيادي كردند ، فراموش نكنيد . مي فرمايند : نماز بدون اذان و اقامه مانند صورت بدون بيني و گوش است .

( چقدر زيباست ؟!!) همچنين سعي كنيد در كارهاتون تداوم داشته باشيد .

 

مواظبت بر كارهاي نيك : هر كس مي تونه در ذهن خودش كارهاي نيكي رو در نظر بگيره و بعد خودش رو مقيد به انجام اون كارها كنه . مثلاً يه نفر مهربان و خوشرفتاره ، يا يه نفر اهل صدقه دادنه ، با انجام اين كارهاي خوب ، بالاخره مهرباني ، خوشرفتاري و . . . جزء ذات انسان مي شه .

 

يكي از اين كارهاي نيك ، خواندن نماز اول وقت هست . امام صادق (ع) در مورد نماز اول وقت مي فرمايند : “ فرق بين نماز اول وقت و آخر وقت ، مثل فرق بين دنيا و آخرت است . ” چون معمولاً نمازهاي آخر وقت با حال نيستند .

گاهي وقتها هست ، اذان گفته شده ، موقع نماز هست ، مي گي پاشو نماز بخون ، مي گه : من الان بي حالم ،

نمي تونم نماز اول وقت بخونم ، دو ساعت ديگه كه حال داشتم مي خونم .

اين حالي كه 2 ساعت ديگه داريم ، حال شيطونه . در صورتي كه اگر نماز اول وقت خونده بشه ، شيطون ديگه به سراغ ما نمي ياد .

خداوند تبارك و تعالي در مورد نماز اول وقت مي فرمايند : در نماز اول وقت ، فضايلي را به بنده مي دهم كه در وقتهاي ديگر ، نمي دهم.

 

كسي كه مقيده حتماً حتماً نماز ظهر و عصر رو به جماعت بخونه ، اگر كم كم اين عادت رو رها كنه ، بايد بدونه كه توسط شيطون سرمايه گذاري شده . مثل كسي مي مونه كه يه قسمت از خونه خودش رو فروخته ، بعد صاحب جديد ، سهمش رو خراب كرده ، كم كم نفر اول از اون خونه مي ره . شيطان هم به همين ترتيب روي انسان سرمايه گذاري مي كنه . اگر كسي به كار نيكي مداومت كنه و بر اين كار مواظبت كنه ، شيطون چون تكبر داره ، كم كم اون رو رها مي كنه و مي گه اين ديگه خراب نمي شه .

 

راه ديگه مبارزه با شيطون

، “ دوستي براي خدا ” است . يعني در جامعه اي كه زندگي مي كنيم ، سعي كنيم ، دوستاني رو فقط براي خدا داشته باشيم . اين دوستي براي اين نباشه كه دوستم مسائل علمي من رو حل كنه . يا فقط براي او درد دل كنم ، يا كارهاي من رو انجام بده . نه تنها به اين دلايل با اون دوست باشم ، بلكه اين دوستي ، براي خدا باشه .

اين دوست اگر يه زماني هم از ديده بره ، هيچ وقت از دل نمي ره . “ از دل نرود هر آن كه از ديده برفت ” انگيزه ها رو چك كنيد ، ببينيد اگر انگيزه ماديه ، يعني فقط براي شكل و قيافه و پول هست اون رو رها كنيد . سعي كنيد دوستي تنها براي خدا باشه . يعني از دوستي سود اخروي و دنيوي ببريد . اگر انسان اين طوري كار كنه ، شيطان بر مي گرده .

 

راه بعدي : “ دوري از اماكني كه جايگاه وسوسه شيطان هست . ”

آقايي سئوال مي كنند اگر به مغازه اي بريم كه فروشنده اون خانم باشه ، اگه دوست داشته باشيم كه فقط قيمت كنيم و چيزي نخريم ، آيا اين كار ما اشكال داره ؟ نه خير ، هيچگونه اشكالي نداره . اما اگر در كنار خريد ، دوست داشته باشي كه يه نگاهي هم بكني ، اينجا ديگه اشكال پيدا مي شه . اين ديگه نفس اماره است . مواظب باشيد .

وقتي مي بينيد در راه منزل ، يا مدرسه و . . . محيط طوري هست كه دچار وسوسه شيطون مي شيد ، راهتون رو عوض كنيد . از يه راه ديگه بريد .

 

يه بنده خدايي مي گفت : آقا ! من خيلي خوبم ، نماز مي خونم ، روزه مي گيرم ، جلسه هم مي رم ، ولي بعد از ظهرها كه با دوستان به خيابون مي ريم ، خراب مي شم !! خُب آقا جان نرو ! مگه تو خيابون رفتن جزء وظايف و واجبات تو هست ؟!

بعضي ها عادت دارند كه همه چيز رو با هم داشته باشند ، هم سير الي الله كنند هم هر شب با امام زمان (عج) باشند و هم تمام تفريحاتشون مثل سابق بر جا باشه . اين نمي شه .

يكي ديگه از جايگاه هاي وسوسه شيطون ، جواهر فروشي و كفش فروشي هست كه در روايت هم اومده اين دو شغل براي مرد مكروه هست . چون با زنان در رابطه هستند . گفتند مكروهه يعني حرام نيست ، اما اگر مجبور بوديد كه اين شغلها رو داشته باشيد ، بايد خودتون رو حفظ كنيد و اگر نمي تونيد اين كارها رو انتخاب نكنيد .

ملا حسينقلي همداني مي فرمايند : بر من در مكاشفاتي كه داشتم اثبات شده ، در سير و سلوك هيچ كاري فايده ندارد مگر اين كه قدم اول رعايت بشه كه قدم اول ، ترك همه گناهان است .

 

راه بعدي مبارزه با شيطان “ صدقه دادن ” است . صدقه دادن باعث فرار شيطان مي شه . صدقه يعني انسان از مال و جان و وقت و علم و هر سرمايه اي كه داره اعم از مادي و معنوي براي خدا خرج كنه . انفاق هم زير مجموعه صدقه است و معني اون روزي رساندن به مستمندان هست . اما انفاق يه بحث خصوصيه در حالي كه صدقه بحث عمومي هست . اطراف صندوق صدقات ، جايي هست كه شيطون بهش نزديك نمي شه .

 

راه بعد “ در جمع بودن ” در روايت از حضرت رسول (ص) هست كه “ وقتي شما يك نفر باشيد شيطان بيشتر به شما حمله مي كند وقتي دو نفر شديد شيطان باز هم بر شما تسلط دارد ولي اگر سه نفر باشيد شيطان از شما نااميد مي شود . پس بر شماست كه در جمع باشيد . ”

مسجد رفتن ، مراسم عزاداري شركت كردن ، وام دادن و . . . همه اين كارها خوبه اما يكي از هدفهاي خيلي مهم ، جمع شدن دور هم و محبت كردن به يكديگه هست . سعي كنيد نسبت به هم دفع نداشته باشيد . ( رحما بينهم )

اگر اختلاف سليقه اي پيش اومد ببينيم باز هم دوست هم هستيم يا نه ، غيبتها و دروغها و زير آب زدنها شروع مي شه . براي دو روز به صندلي و مقام رسيدن همه چيز تموم مي شه .

(عليكم بالجماعه و الامم و المسجد ) جمع باشيد و سعي كنيد از جمع جدا نشيد . اگر به جلسه مي خوايد بريد ، چند نفر با هم بريد .

بعضي از بزرگان هستند كه قدرشون رو نمي دونيم و هنگامي كه اونها رو از دست داديم ، قدرشون رو مي دونيم . همساية مرحوم حضرت آيت الله العظمي بهاءالديني تعريف مي كنند من هفته اي چند كرامت از ايشون

مي ديدم . اين كرامات باعث دلگرمي انسان به خداوند مي شه . چون وقتي آدم مصداق رو نبينه يواش يواش دلسرد مي شه .

شيطون به عزت خداوند قسم خورده كه همه بندگان خدا رو گمراه كنه مگر كساني كه جزء بندگان مخلص خداوند باشند . پس براي اينكه شيطون به سراغ انسان نياد . انسان بايد مخلص باشه . بايد اخلاص داشته باشيم . اخلاص يعني اينكه تمام كارها صرفاً براي خدا باشه . تنها در اين صورت هست كه انسان بيمه مي شه و ديگه گناه نمي كنه و از گناه متنفر مي شه .

حضرت امام (ره) از پشت دري رد مي شدند ، شنيدند كه چند نفر در حال غيبت هستند ، از ناراحتي سه روز در بستر بيماري افتادند ! اين يعني مخلص بودن .

 

روزي جناب آقاي ميرزا ملكي تبريزي غيبتي مي كنند . بعد مي گن : با انجام اين غيبت ، چهل روز به زحمت افتادم . اين مخلص بودنه . يعني منزجر و متنفر شدن از گناه .

آيت الله العظمي بهاء الديني مي فرمايد : وقتي به اهل بيت (س) توسل كرديد در صورتي كه عشق اونها در دلتون باشه ، مبدأ ميلتون عوض مي شه . در زيارت جامعه خطاب به اهل بيت (س) مي گيم : “ بين من و خدا گناهاني است كه از من رفع نمي شود مگر اينكه شما راضي شويد . كسي كه مي خواهد به سوي خدا قصد كند بايد از شما شروع كند .

اگر كسي از اين راه پيش بره ، مبدأ ميلش عوض مي شه . ميل انسان خود به خود به سوي گناه است . (نفس اماره ) اگر انسان با ايشان رفاقت كنه ، مورد شفاعت قرار مي گيره و به او كمك خواهند كرد تا گناه نكنه و مبدأ ميلش عوض مي شه و به جاي دو ركعت نماز مستحبي ، 8 ركعت مي خونه . “ خوشا آنان كه دائم در نمازند ”

 

چند وقت پيش فيلمي از شهيد اسلامي نسب ، مي ديدم ، وقتي از ايشون پرسيدند كه شما عمليات رو چطور شروع كرديد ، ايشون فقط گفتند “ فاطمه ! ” و كلمه زهرا رو نتونستند بيان كنند و شروع به گريه كردند . اين عشق زهراست !!

 

و يا در مورد خانم گوهر شاد كه مسجد گوهر شاد رو ساختند ، نقل مي كنند كه ايشون خانمي پاك سيرت بودند . هم از نظر باطني و هم از نظر ظاهري . اون وقتها اطراف حرم آقا امام رضا (ع) محل متعفني بوده . ايشون اون قسمت رو پاك كردند ، و بناي مسجد گوهر شاد رو نهادند . در كار ساخت مسجد ، يكي از كارگرها عاشقش مي شه و از اونجا كه اين خانم هم شوهر داشتند . بعد از مدتي كارگر ميلش عوض مي شه و مي گه ديشب در خواب ، گوهر شادي ديدم كه تار موي اون رو با هيچ كس عوض نخواهم كرد.

 

اشك من سر مگوي من بود / روز محشر آبروي من بود..

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
Powered by TayaCMS