نویسنده: حاج ماموستا اقبال بهمنی(از علمای شافعی کردستان)
حضرت علی بن موسی بن الرضا علیه السلام از نسل فرزند یگانه و دختر بی همتای حضرت رسول الله و از ذریه امیر مومنان حضرت علی، در زمره اهل بیت پیامبر به شمار می رود و این فضیلتی است که بسیاری از دانشمندان اهل سنت بدان اشاره نموده اند.
حافظ ابو عبدالله حاکم نیشابوری متولد 321 قمری است. ایشان درباره حضرت رضا می نویسد:
"سلطان اولیای خدا، برهان اهل تقوا، میراث بر دانش پیامبران، فرودگاه اسرار پروردگار جهان، ولی خدا و برگزیده او، پاره جگر رسول الله، پناگاه امت و اندوه زدای خاطره ها، در روز قیامت و درماندگی گناهکاران از برای رهایی و امتحان الهی و سنجش اعمال با میزان و ترازوی اخلاص هنگام انگیزش و کاوش از رازهای انسان ها _ آنگونه که خود آن حضرت وعده فرمود که در سه موقف : یکی در برابر میزان و دیگری به هنگام پراکنده شدن نامه اعمال و دیگری بر پل صراط سفره شفاعت و بخشندگی بگسترد."
(به نقل از تاریخ نیشابوری ص 307)
"او سومین علی از اهل بیت است و هر کس از سر انصاف درباره او بیندیشد و تامل کند می یابد که او وارث علی علیه السلام و سومین علی از اهل بیت رسول الله (ص) است که ایمانش بالنده، شانش بلند و مقامش رفیع، یارانش فراوان، برهانش آشکار و روشن، و مکنتش گسترده شده است و .... فضیلت هایش عالی بود، صفاتش بر طبق سنت پیامبر شکل گرفته بود، مکارم اخلاقش نبوی و خاتمی، خوی و طبیعتش اخزمی، اخلاقش عربی، نفس شریفش هاشمی، آن حضرت بزرگتر و فراتر از آن که مناقب و فضایل او توصیف گردد. اما فضیلت ها و صفات آن حضرت و عنایات خاص خداوند به ایشان و بلندی شاٌن و گرانی قدر آن حضرت به گونه ای بود که ... بسیاری از اطرافیان مامون را به وحشت انداخت."
(مطالب السئول ص 85)
رئیس دانشگاه اسیوط و استاد تاریخ اسلام در دانشگاه قاهره ضمن تحلیل سیاسی رابطه آن حضرت با مامون و گزارش مشروحی از حادثه مهم ولایت عهدی ایشان نوشته است:
"علی بن موسی الرضا علیه السلام در سال 148 ق متولد شد و دانش و تقوای او بسیار عظیم بود. به ابی نواس گفتند چرا در مدح و فضیلت های گوناگونی که یکجا در او جمع شده است شعر نمی سرایی؟ در پاسخ گفت: من از ستایش کسی که جبرائیل امین خادم پدر او بوده است ناتوانم و به خدا سوگند برای احترام و تعظیم او درباره اش شعر نسرودم . چه این که کسی مانند من چگونه می تواند کسی چون او را توصیف کند."
وی افزوده است : "مردم خراسان به او عشق می ورزیدند و از سر اخلاص و صدق خود را مطیع او می دانستند ."
(تاریخ الاسلام جلد 2 صحفه 150 و 155)
دانشمندان اهل سنت روایاتی از امام رضا علیه السلام نقل نموده اند. از جمله حاکم نیشابوری نوشته: "چون امام رضا به نیشابور آمد بزرگان و دانشوران و عالمان، قلم و دوات با خود آورده بودند تا از گوهر جوشان ایشان بهره برند. آن حضرت فرمود:
التعظیم لامرالله و الشفقه علی خلق الله: بزرگداشت فرمان خدا و مهربانی با بندگان خدا."
شرح حدیث بدین گونه است که مومنان باید فرمان ها و احکام خدا را کوچک نشمارند و فروتنانه به استقبال آن ها شتافته و در انجام آن ها بکوشند. اما باید توجه داشت که تعظیم، تسبیح و خشوع در مقابل خداوند لازم است اما کافی نیست بلکه باید با خلق خدا، اعم از انسان ها، حیوانات و حتی گیاهان مهربانی کرد. انسان مومن، موفق و کامل کسی است که در مقابل خدا خاشع و با مردم مهربان باشد و این دو بال پرواز به سوی خوشبختی است.
که از امام رضا علیه السلام نقل شده روایت "سلسله الذهب" است. امام در این روایت می فرماید:
"لا اله الا الله حصنی ، فمن قالها دخل حصنی و من دخل حصنی اٌمن من عذابی"
امام احمد بن حنبل، رحمه الله علیه، می فرماید: اگر این حدیث بر کسی که جنون داشته باشد خوانده شود شفا می یابد. (الصواعق المحرقه ص 310 فضایل امام رضا)
الایمان معرفه بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان . در این حدیث تعریفی از ایمان بیان گردیده که ایمان عبارت است از شناخت به قلب و اقرار به زبان و عمل به ارکان آن می باشد.
(الصواعق المحرقه ص 310 فضایل امام رضا)
1. عده زیادی از کفار و آتش پرستان و علمای ادیان دیگر مانند مسیحی و یهودی و زرتشتی به دست علی بن موسی الرضا علیه السلام به دین اسلام گرویده اند . یکی از انها حضرت شیخ معروف کرخی که یکی از سر سلسله طریقه قادریه می باشد .
2. ابو اسماعیل سندی گفته است: روزی با علی بن موسی الرضا علیه السلام در حیاطی بودم با وی سخن می گفتم، ناگاه گنجشکی آمد و خود را پیش وی در زمین انداخت و بانگ می کرد و اضطراب می نمود علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود که میدانید که این گنجشک چه می گوید گفتم : الله اعلم و رسوله وابن رسوله فرمود که می گوید : در این خانه ماری دآمده است و می خواهد که فرزندان مرا بخورد. پس فرمود که برخیز و به این خانه درای و ان مار را بکش ، برخواستم و به آن خانه درامدم دیدم که ماری گرد ان خانه می گردد وی را بکشتم .
( شواهد النبوت ص 187)
3. ابواسماعیل سندی می فرماید خاتون من حامله بود پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام امدم ، و گفتم دعا کن که خدای تعالی وی را پسری گرداند فرمود : که خاتون تو به دو فرزند حامله است . چون برگشتم در خاطر من افتاد که یکی را محمد نام نهم دیگری را علی . مرا آواز داد که یکی را علی نام کن و یکی را ام عمرو . چون ان فرزندان به زمین امدند یکی پسر بود دیگری دختر ،علی و ام عمرو نام کردم ، روز ی از مادر خود پرسیدم که ام عمرو چه نام است ؟ گفت : نام مادر من ام عمرو بوده است.
(شواهد النبوه ص 188)