شرح مناجات شعبانیه قسمت بیستم

شرح مناجات شعبانیه قسمت بیستم  

قسمت بیستم

اِلهی وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ وَ هِمَّتی فی رَوْحِ نَجاحِ اَسْمائِکَ وَ مَحَلِّقُدْسِکَ.

معبود من! شیدایی و شیفتگی به ذکرت را الهام فرما! و همتم را در قرار گرفتندر مسیر اسم هایت و قرار گرفتن در جایگاه قدست قرار ده.

نکاتی از این فراز

1. ذکر خداوند تا مرز شیدایی؛

2. در خواست همتی عالی از خداوند.

«اِلهی وَ اَلْهِمنی وَ لَهاً...»

شیدایی حاصل از ذکر خداوند

ذکر چیست؟ از درد درمان بردن است

بر در دل نقب بر جان برون است

راهرو را سالک ره فکر اوست

فکرتی کان مستفاد از ذکر اوست

ذکر باید گفت تا ذکر آورد

صد هزاران معنی بکر آورد

عطار

آنان که از دلهره ها و اضطراب ها در رنجند و در سر سودای قلبی مطمئن وآرام و دلی فارغ از هر گونه دغدغه می پرورند، بدانند که با دستیابی به هیچکدام از نعمت ها و ثروت های مادی و دنیوی، مقصودشان حاصل نخواهدشد. بلکه راهی که قرآن کریم برای راه یابی به این آرزوی دیرینه آدمیان فراراهشان قرار داده است، چیزی جز یاد و ذکر پروردگار جهان نمی باشد،چنانچه می فرماید:

الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللّهِ أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (رعد: 28)

آنان که ایمان آورده اند دل هایشان به یاد خدا آرامش می یابد،آگاه باشید کهدل ها تنها به ذکر یاد خدا آرامش می یابد.

دم بخور در آب ذکر و صبر کن

تا رهی از فکر و وسواس کُهُن

هیچ گنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوتگاه حق آرام نیست

ذکر حق کن بانگ غولان را بسوز

چشم نرگس را از این کرکس بدوز

مولانا

از «ذکر خدا» و ثمرات بی شمار آن در آیات و اخبار و کلمات بزرگان، فراوانسخن گفته شده است که در اینجا تنها به نقل روایتی و سخنی از مولانا و در پایاننیز به حکایتی اکتفا می کنیم:

امام صادق علیه السلام می فرماید:

هیچ چیز نیست جز آنکه برای آن، حدی و اندازه ای است، مگر ذکر کهحدی ندارد تا پایان پذیرد، خدای عزوجل فرایض را واجب کرده است و هرکه آنها را به جای آورد، همان حد و انتهای آنهاست. و ماه رمضان را قرارداده است، پس هر کس که آن را روزه دارد، همان حد آن است. و حج راواجب نموده است و هر که حج نمود، به انتهای آن رسید و آن را به پایانرساند. ولی برای ذکر، خداوند حد و نهایتی قرار نداده است و به اندک آنراضی نشده است. سپس این آیه را تلاوت فرمود: «ای آنان که ایمان آوردیدخدای را بسیار یاد کنید و تسبیحش بگویید، در بامدادان و شامگاهان.(احزاب: 41 و 42)

و ادامه داد:

در هر خانه ای که قرآن خوانده شود و ذکر خدای عزوجل شود، برکت آنخانه زیاد گردد و فرشتگان در آن خانه آیند و شیاطین از آن دوری کنند وبرای اهل آسمان بدرخشد، چنانچه ستاره فروزان برای اهل زمین می درخشد،ولی خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود و خدا در آن خانه ذکر نشودبرکتش کم شود و فرشتگان از آن دوری کنند و شیاطین در آنجا درآیند، و بهتحقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آیا شما را آگاه نکنم به بهترین کارهایتان کهدرجات از همه کارها بالاتر و نزد خداوند از همه اَعمال پاک تر و پاکیزه تراست و برای شما از طلا و نقره بهتر است و از جهاد در راه خدا خوب تراست؟ عرض کردند: بله یا رسول اللّه ! فرمودند: آن عمل بسیار ذکر خدا کردناست.(155)

بیا با یاد او می باش دمساز

بیا خود را برای او بپرداز

گرت حفظ ادب باشد مع اللّه

شوی از سرّ سرّ خویش آگاه

بر آن می باش تا با او زنی دم

چه می گویی سخن از بیش و از کم

برون آ یکسر از وسواس و پندار

که تا بینی حقیقت را پدیدار

حسن حسن زاده آملی

سخنی از مولانا

بی یاد او مباش که یاد او مرغ روح را قوت و پر و بال است. باری، به یادکردن حق، اندک اندک باطن منور شودو تو رااز عالم، انقطاعی حاصلگردد. مثلاً همچنان که مرغی خواهد که به آسمان پرد، اگرچه بر آسماننرسد، الاّ دم به دم از زمین دور می شود واز مرغان دیگر بالا می گیرد، یامثلا در ظرفی مشکی باشد و سرش تنگ است، دست در وی می کنی،مشک بیرون نمی توانی آوردن، اما با این عمل، دست معطر می شود ومشام، خوش می گردد. پس یاد حق، همچنین است، اگر چه به ذاتشنرسی، اما یادش به ـ جل جلاله ـ اثرها کند در تو و فایده های عظیم از ذکراو حاصل شود.(156)

در حالات عالم بزرگ، شیخ عبداللّه شوشتری که از معاصرین مرحوم علامهمجلسی است، نوشته اند او فرزندی داشت که بسیار مورد علاقه اش بود. اینفرزند، سخت بیمار شد. پدرش مرحوم شوشتری، هنگامی که برای ادای نمازجمعه به مسجد آمد، پریشان بود، هنگامی که در نماز جمعه در رکعت دوم سورهمنافقون راتلاوت کرد و به این آیه رسید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْعَنْ ذِکْرِاللّهِ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و فرزندان شما نباید شما را از یادخدا غافل کند.» (منافقون: 9)، چندین بار این آیه را تکرار نمود. هنگامی که ازنماز فراغت حاصل نمود، بعضی از دوستان، از علت این تکرار پرسیدند. فرمود:هنگامی که به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار آن به مبارزه با نفسخود برخاستم و چنان فرض نمودم که فرزندم مرده و جنازه اش در مقابل مناست، و من نباید از یاد خدا غافل شوم، و بعد از استقرار یاد خدا در قلب، از تکرارآیه دست کشیدم.(157)

همچو چهی ست هجر او، چون رسنی ست ذکر او

در تک چاه یوسفی دست زنان در آن رسن(158)

مولانا

باری، آنچه در عبارت مزبور از مناجات، معصوم علیه السلام توفیق آن را ازپروردگارش مسئلت می نماید، تنها یاد و ذکر خداوند نمی باشد،بلکه آن یاد وذکری را می طلبد که شیدایی و شیفتگی او را سبب شود و این شیدایی به زبانی سادهیعنی آن یادی که آدمی را چنان در لذت غرق نماید که او را از خود بی خود نماید: یعنیخدایا، آن ذکری را عطایم کن که یاد مرا از من بستاند و سینه را مملو از یاد تو گرداند.

چنان پر شد فضای سینه از دوست

که یاد خویش گم شد از ضمیرم

حافظ

سعدی نیز این حالت شیدایی و آشفتگی یاد دوست را این گونه به رشته نظمکشیده است که:

چنان به یاد تو آشفته ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

دگر به روی کَسم، دیده بر نمی باشد

خلیل من، همه بت های آزری بشکست

نگاه من، به تو و دیگران به خود مشغول

معاشران ز می و عارفان ز ساقی مست

سخن آخر

برخی در چگونگی ذکر، به راه افراط و تفریط قدم گذاشتند. توضیح آنکه گروهیبه ذکر زبانی و اذکار لفظی اکتفا نموده و تمنا نمودند که آنچه از برکات بی شماریکه درباره ذکر نقل شده است، تنها با ادای ذکر زبانی نصیب خود سازند، گرچهقلبشان از معانی این اذکار و از توجه به آن، کاملا غافل بوده باشد.

گروهی هم در مقابل، بی اعتنا به آن همه اذکار گوناگونی که به همراه نتایج قابلتوجه آنها، در آیات و روایات آمده است، تنها یاد و ذکر قلبی را مد نظر خویشقرار داده و تمام همت خویش را در این امر معطوف ساختند. اما انصاف این استکه هر کدام، رتبه و جایگاه خاص خویش را داشته و هر یک ثمره ای مخصوص بهخویش را دارا می باشند، گرچه تأثیر ذکر قلبی وخواص آن، بسی فراوان تر وعالی تر از ذکر زبانی است. و اصولاً آن ذکر زبانی، کاملاً به بار می نشیند و نتیجه ایایده آل به بار می آورد که با یاد قلبی و حضور قلب همراه باشد.

شیخ عباس قمی به نقل از محقق کاشانی در این زمینه چنین می گوید:

اگر گفته شود که آیا در ذکر زبانی تنها، به همراه غافل بودن قلب فایده ایوجود دارد یا خیر؟ پس می گوییم: ذکر زبانی نیز خالی از فایده نمی باشد،ازاین جهت که آن نیز نوعی اشتغال به طاعت الهی است. به ابی عثمانمغربی گفته شد که: گاهی از اوقات، زبانم به ذکر خداوند و تلاوت قرآن،مشغول می شود اما قلب من غافل است، چه کنم؟ پس گفت: همین اندازه نیز،نیاز به شکر دارد و خدا را شاکر باش که یکی از اعضا و جوارح تو به امر خیرکه ذکر خدا باشد اشتغال دارد.(159)

خوشا آنان که اللّه یارشان بی

به حمد و قل هو اللّه کارشان بی

خوشا آنان که دائم در نمازند

بهشت جاودان بازارشان بی

باباطاهر

«وَ هِمَّتی فی رَوحِ نَجاحِ...».

همت عالی

خداوند، تمامی ابزار لازم برای رسیدن به تکامل و وصول به خواسته ها وآرزوها را، در نهاد آدمی تعبیه نموده است. در واقع آن امدادهای غیبی کههمگان آن را در افق های دور دست می جویند، در دسترس آدمی و در وجودخود او قرار دارد.

از جمله این ابزارهای وصول به مقصود و از جمله این امدادهای غیبی، «همتورزیدن» در انجام کاری برای رسیدن به هدف می باشد.

مرغ با پر می پرد تا آشیان

پر مردم همت است ای مردمان

مولانا

باری، اگر حقیقتاً آدمی در رسیدن به خواسته ای، همت ورزد، آن هدف را فتحخواهد نمود:

اهل همت، رخنه در سد سکندر می کنند

این سبکدستان، کلید فتح را دندانه اند

صائب تبریزی

و باز به قول «صائب تبریزی»، معنای توفیق در انجام کاری، چیزی جز همتمردانه نمی باشد و در این کار، نیازی هم به انتظار بردن خضر نبی نمی باشد.

معنی توفیق غیر از همت مردانه نیست

انتظار خضر بردن ای دل فرزانه چیست

و اساساً بنا به گفته محی الدین عربی در فصوص الحکم، آدمی به کمک «همت»خویش می تواند به نوعی آفرینش دست یابد. چنانچه گفته است: «اَلْعارِفُ یَخلُقُبِهِمَّتِهِ ما یَکُونُ لَهُ وُجودٌ مِنْ خارِجِ مَحَلِّ الْهِمَّةِ؛ عارف به سبب همت خود، می تواند در خارج ازمحل همت خویش،آفرینش نماید».(160)

غرض آنکه، مرکب چابک و رهوار همت می تواند آدمی را به هر جا که ارادهنمود برساند. تنها، سخن در این است که اهل همت، در مسائل مورد اهتمامشانیکسان نمی باشند. گروهی از آنها از همتی ناچیز و بلکه پست برخوردارند و همهاهتمام خویش را به امور فانی و زود گذر دنیوی معطوف ساخته اند و به تعبیرحافظ شیرازی:

چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند

شاهبازان طریقت به مقام مگسی

عده ای دیگر از آدمیان نیز، همت خویش را اندکی فراتر برده، و شب و روز،در آن همت و اندیشه اند که به بهشت ابدی خداوند بار یابند که البته زهی سعادت.

ولی بلند همت تر از این دو گروه نیز وجود دارند، آنها که تمام همتشان راصرف قرب و دیدار پروردگارشان نمودند و از خدایشان تنها او را طلب نمودند.

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی

دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

سعدی

و نیز به تعبیر حافظ شیرازی:

تو و طوبی و ما و قامت یار

فکر هر کس به قدر همت اوست

خلاصه سخن آنکه، در فراز مورد نظر از مناجات، امام علیه السلام به ما می آموزد که ازخداوند، همتی عالی طلب نماییم که همان، شهود اسماء حسنایش و ره یابی بهمقام قدسش می باشد. و در سایر دعاها نیز اهل بیت علیهم السلام از پروردگارشان،عالی ترین همت ها را در خواست می نمودند یا اشاره به عالی ترین همت خویشکه لقای پروردگارشان باشد می نمودند. از جمله:

امام سجاد علیه السلام می فرماید: «اَسْئَلُکَ مِنَ الْهِمَمِ اَعْلاها؛ پروردگارا! از تو عالی ترین همت هارا مسئلت می نمایم».(161)

و در جای دیگر نیز، آن حضرت، چنین مناجات نموده است: «فَقَد اِنْقَطَعَت اِلَیْکَهِمَّتی وَ انْصَرَفَت نَحْوَکَ رَغبَتی فَاَنتَ لا غَیرُکَ مُرادی وَ لَکَ لا لِسِواکَ سَهری وَ سُهادی ؛ خدایا!همتم به تمامی، متوجه توست و رغبتم به سمت توست. تو مراد منی نه غیر تو و شب زنده داریو بی خوابی کشیدن های من برای توست نه برای غیر تو».(162)

گفت: مغناطیسِ عشّاقِ اَلَست

همت عالیست کشف هر چه هست

هر که را شد همت عالی پدید

هر چه جست آن چیز، حالی شد پدید

هر که را یک ذره همت داد دست

کرد او خورشید را زان ذره پست

عطار

 

پاورقی :

 

154. قشیری، رساله قشیریه، ص 571.

155. اصول کافی، ج 4، صص 257 ـ 259.

156. فیه ما فیه، ص 408.

157. سفینة البحار، ج 3، ص 331.

158. طناب.

159. سفینة البحار، ج 2، ص 283.

160. خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ص 398.

161. میزان الحکمة، ج 14، ص 6680.

162. همان.

 

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

شرح مناجات شعبانیه کتاب نامه (پاورقی)

شرح مناجات شعبانیه کتاب نامه (پاورقی)

یا موسی! آیا هرگز تحفه ای به درگاه ما آورده ای که در بارگاه ما نباشد.
شرح مناجات شعبانیه قسمت سی ام

شرح مناجات شعبانیه قسمت سی ام

اما معرفت شهودی آن است که از راه تصفیه باطن و تزکیه نفس و تطهیر حاصل می شود.

پر بازدیدترین ها

شرح مناجات شعبانیه قسمت سی ام

شرح مناجات شعبانیه قسمت سی ام

اما معرفت شهودی آن است که از راه تصفیه باطن و تزکیه نفس و تطهیر حاصل می شود.
Powered by TayaCMS