تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

چکیدۀ مقاله

کلید واژه ها:

مقدمه

تعریف لغوی

تعریف اصطلاحی

ضرورت پرداختن به اعتقادات

توحید

برهان های توحیدی

برهان فطری

برهان عقلی

بیان صفات الهی

توجه به آثار الهی

ارتباط با خدا و حفظ آن

تربیت توحیدی با سیرۀ عملی

جمع بندی

منابع و مآخذ:

بسم الله الرحمن الرحیم

چکیدۀ مقاله

شناخت رفتار و کردار معصومین ما را در دنبال کردن مکتب اهل بیت یاری می کند. این سیره ابعاد گسترده ای دارد که در این مقاله به شناخت سیره ی ایشان در تربیت اعتقادی پرداخته شده است. معصومین(ع) ابتداسعی در ایجاد معرفت الهی در قلب انسان ها داشتند و در این راه از برهان های فطری و عقلی استفاده می کردند. آشنا کردن مردم با صفات جمال و جلال خداوند قدم دوم در عمق بخشیدن به شناخت ایشان بود. از آنجا که دشمنان عقیده همواره در کمین نشسته اند معصومان همواره برای تثبیت و تقویت ایمان مردم تلاش می کردند. بنابر این مجموعۀ این فعالیت ها در سه مرحلۀتبیین، توصیف و تثبیت اعتقادات خلاصه می شود.

کلید واژه ها:

سیره، تربیت، اعتقادات، اهل بیت

مقدمه

سیره شناسی از علومی است که همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. شیعیان علاوه بر سنت پیامبر، سیرۀ اهل بیت ایشان را نیز حجت می دانند و به آن توجه دارند. بر این مبنا تعریفی که از سیره ارائه می شود عبارت است از:

گفتار و رفتار معصومان صلوات الله علیهم كه بيان گر كيفيّت خاصي از روش و سنّت ايشان است.[1]

تأكيد بر مطالعة سيرة معصومان صلوات الله عليهم ، ازآن رو است كه مي توان نكات، ظرفيّت ها و حتي اصول و قواعد حاكم بر آن سيره را كشف كرد و در موقعيّتهاي ديگر نيز استفاده كرد. از اين رو در مطالعة سيرة ايشان توجه به دو نكته لازم است:

۱. تعيين نوع سيره، قولي يا فعلي، تربيتي، سياسي، اقتصادي و...

۲. چگونگي آن سيره و نوعِ اعمال رفتار و گفتار ايشان در مواجهه با موقعّیت خاص براي رسيدن به هدفِ مورد نظر ايشان[2].

هدف این مقاله به تصویر کشیدن سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی است؛ از این رو نخست تربیت اعتقادی را تعریف می کنیم، سپس به بیان سیرۀ ایشان می پردازیم .

تعریف لغوی

تربیت از ریشه ربو مشتق شده است. كلمة تربيت در نزد اهل لغت به معنای زياد شدن، رشد كردن، تحت مراقبت و اشراف و حفظ ديگري است. اين رشد و زيادي غالباً در جهت مادّي و جسماني بوده است امّا مي توان از راه ايجاد تشابه، زيادي و كمال معنوي را نيز جزء معناي باطني اين واژه دانست[3].

در لغت نامة فارسي دهخدا، تربيت به معاني پروردن، آداب و اخلاق را به كسي آموختن و پروردن كودك تا هنگام بالغ شدنآمده است و واژه تركيبي تعليم و تربيت نيز به معناي آموزش و پرورش به كار رفته است. همين معنا در اصطلاحاتِ كتب مربوط به علم تربيت تا حدودي بسط پيدا كرده و روشن تر بيان شده است[4].

تعریف اصطلاحی

در نگرشی فلسفی به تربیت، فرآيند تربيت قابل تطبيق بر حركت فلسفي دانسته شده است. زيرا مانند آن 1. مبدا، 2. نهايت، 3. مقدار، 4. موضوع، 5. فاعل، 6. مسافت(ابعاد وجودي متربّي) دارد.بر اين اساس تربيت اين گونه تعريف شده است:

فرآيند كمك و ياري رساني به متربي براي ايجاد و تغيير تدريجي در گسترة زمان در يكي از ساحت هاي بدني، ذهني، روحي و رفتاري اوست كه به واسطة عامل انساني ديگر به منظور دستيابي وي به كمال انساني و شكوفاسازي استعدادهاي او يا بازدارندگي و اصلاح صفات و رفتارهاي اوست[5]

همین معنا از تربیت مقصود این مقاله است، با نگرش به تربیت اعتقادی.

زمینۀ گفتار ما در این مقاله دین مبین اسلام و سیره پیشوایان این دین است . ساختار دين اسلام از سه مقولة كلّي اعتقادات، اخلاقيات و احكامتشكيل شده است.

اعتقادات، گزاره هايي هستند كه وضعيت كلّي جهان و وضعيّت انسان را در جهان مشخص مي كنند و هر مسلماني بايد نسبت به آن گزاره ها شناخت و اعتقاد كافي داشته باشد. اصول اعتقادي پنجگانة اسلام: توحيد، نبوت، عدل، امامت و معاد مي باشند[6].

اخلاقيات، مجموعة گزاره هايي هستند كه نحوة تعامل يك فرد مسلمان با ديگران را در زندگي مشخص مي كنند. احكام، به وظايف عملي مسلمانان در هر شرايط اشاره دارد و عمل مسلمان را به واجب، مستحب، مباح، حرام و مكروه در يك نگاه تقسيم مي كند.

ضرورت پرداختن به اعتقادات

از دلايل انتخاب تربيت اعتقادي به عنوان موضوع اين مقاله اهميت فوق العاده اعتقادات در بين آموزههاي دين مبين اسلام بود.

1.حدود يك سوم معارف اسلامي را معارف اعتقادي تشكيل مي دهد. پس دينداريِ كامل بدون تكميل اعتقادات ميسور نيست.

2.بخشي از كاركردهاي مهم دين كه امروزه بر آن تأكيد مي شود، وابسته به اعتقادات و حاصل آن است. مانند معنابخشي به زندگي، احساس ظلم و بي عدالتي، از بين بردن ترس از مرگ و....

3.اعتقادات پايه و اساس دو بخش ديگر يعني اخلاقيات و احكام نيز هستند، البته اعتقاد به عقايد اسلامي شرط لازم_نه شرط لازم و كافي_ براي پايبندي به ديگر دستورات اسلام است[7].

4.در روايات ما، معارف اعتقادي به عنوان رفيع ترين و نافع ترين معارف شمرده شده است و مهمترين وظيفة انبياء الهي شناساندن چنين معارفي به بشريّت دانسته شده است. امام علي(عليه السلام) مي فرمايند:

أوّل الدّين معرِفَتُه و كمال معرفتِه التَّصديق به و كمالُ التصديق به توحيدُه[8].

سرلوحة دين شناختن اوست و درست شناختن او، باور داشتن اوست و درست باور داشتن او، يگانه انگاشتن او بنابراين مهم ترين كار انسان خداجوي مسلمان و ابتدايي ترين معرفتي كه كسب مي كند بايد معرفت اعتقادي باشد كه پايه و اساس ساير معارف ديني اوست.

همانگونه كه بيان شد معارف اصلي اعتقادي اسلام كه به اصول اعتقادات مشهورند اصل : توحيد، نبوّت، عدل، امامت و معاد مي باشند، كه در اين رساله به سيرة معصومان در جهت تربيت اعتقادي آنان نظر داريم.

با توجّه به تعریف هایی كه از معناي سيره، تربيت و اعتقادات ارائه گرديد مي توان بيان داشت، منظور از سيرة تربيتي پيامبر و اهل بيت صلوات الله عليهم در تربيت اعتقادي عبارت است از:

گفتار و رفتارِ سنجيدة پيامبر و اهل بيت صلوات الله عليهم ، كه بيانگر كيفيت خاصّي از اعمال ايشان است و هدف آن اثرگذاري بر شناخت اعتقادي ديگران، به منظور دستيابي به كمال اعتقادي يا اصلاح اعتقادات آنان است.

توحید

اولین اصل اعتقادی مورد قبول تمامی مسلمانان اقرار به وجود خالق یگانه برای جهان هستی است که از صفات ممتازی برخوردار است. سیرۀ معصومان صلوات الله علیهم در معرفی خداوند و تقویت ایمان به او در بین جامعه رابطه مستقیم با تاریخ اسلام دارد .

اسلام در حالی در جزیره العرب پا به عرصه گذاشت که جامعه مرکب از چهار گروه مذهبی بود. مشرکان قریش، یهودیان، مسیحیان و احناف. هیچ کدام از این چهار طایفه در وجود خالق هستی تردید نداشتند، بلکه شبهۀ اصلی مشركان و اهل كتاب بغير از حنفاء در توحید ربوبی و صفاتی خداوند بود. از این رو سیرۀ اصلی پیامبر و معصومان(ص) در جهت اثبات صفات ویژۀ خداوند بود، اما از دوران امام صادق علیه السلام به بعد با شروع نهضت ترجمه و راه یابی افکار ملحدانه به جامعه اسلامی، شاهد برخورد ائمه با افکار مادی گرایانه نیز هستیم. با توجه به این سیر تاریخی سیرۀ ایشان در مسأله خداشناسی را بررسی می کنیم.

برهان های توحیدی

برهان فطری

انسان موجودی است که با طینت الهی پا به عرصۀ وجود می گذارد .فطرت او خدا جو و خداشناس است .امام صادق علیه السلام می فرمایند :فطرتی که مردم بر آن خلق شده اند توحید است .

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها قَالَ التَّوْحِيدُ [9]

بر این اساس معصومان تلاش می کردند با توجه دادن انسانها به همین زمینۀ توحیدی آنها را به خداشناسی دعوت کنند واز پرداختن به استدلال های فلسفی و کلامی پیچیده دوری می کردند . از طرف دیگر این گونه مباحث اغلب از حد فهم مردم عادی خارج است وحتی ممکن است باعث ایجاد تردید در وجود خداوند گردد.

از نمونه های عینی این سیره داستان مردی است که از امام صادق علیه السلام تقاضای برهانی بر وجود خداوند را دارد . ایشان در جواب وی می گویند :تا کنون بر کشتی سوار شده ای که آن کشتی در آستانه غرق شدن باشد ؟ وی جواب مثبت می دهد .امام می پرسند در آن زمان در دل خود امید داشتی کسی و نیرویی تورا نجات دهد ؟او گفت: آری . امام فرمودند آن کس خداوند است.[10]

برهان عقلی

با ورود افکار فلسفی از کشورهای همسایه مانند یونان و ایران به جامعۀ اسلامی گروه هایی با افکار ملحدانه در بین مسلمانان پیدا شدند. این افراد سعی در ترویج نگرش خود داشتند با توجه به سطحی بودن ایمان عموم مردم در آن زمان، معصومین سعی داشتندضمن دور نگه داشتن مردم از افکار آلوده و شبهه افکن به مقابله با عقاید انحرافی بپردازند.

امامان شیعه از دو راه با عقاید باطل آنها مقابله می کردند .

الف: از راه تربیت و آموزش شاگردان خاص برای مناظرات کلامی.

ب: مناظرات مستقیم با سران و پیروان عقاید انحرافی .

در هردو مورد سیره های فراوانی به چشم می خورد . علی بن مسیب از امام رضا علیه السلام خواست تا شخصي را به او معرفی کنند که در امور دین پاسخ گوی وی باشد و امام علیه السلام زکریا بن آدم را معرفی نمودند .

عَلِيِّ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع شُقَّتِي بَعِيدَةٌ وَ لَسْتُ أَصِلُ إِلَيْكَ فِي كُلِّ وَقْتٍ فَعَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي فَقَالَ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَى الدِّينِ وَ الدُّنْيَا قَالَ ابْنُ الْمُسَيَّبِ فَلَمَّا انْصَرَفْتُ قَدِمْتُ عَلَى زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا احْتَجْتُ إِلَيْهِ [11]

در کتاب شریف احتجاج و کتاب گران قدر عیون اخبار الرضا علیه السلام نیز مناظرات گسترده ائمه با ادیان گوناگون و ملحدان به چشم می خورد .

بیان صفات الهی

سیره های فراوانی از معصومان در جهت آشنا کردن مردم با صفات الهی وجود دارد. از جمله در کتاب شریف نهج البلاغه خطبه های زیادی با اشاره به صفات خداوند آغاز می شود. خطبۀ نخست این کتاب که از معارف عمیق توحیدی برخوردار است با این جملات شروع می شود:

الحمد لله الذی لایبلغ مدحته القائلون ... و لا یوءدی حقه المجتهدون الذی لایدرکه بعد الهمم و لایناله غوص الفتن ....

همچنین در خطبۀ 186 مردم را به صفات الهی توجه داده و می فرمایند :

و نشهد ان لااله غیره و لاکفء له فیکافئه و لا نظیر له فیساویه

ادعیه و زیارات رسیده از معصومین نیز، منابع سرشار از ذکر نام و صفات خداوندند، به عنوان نمونه در دعای جوشن کبیر هزار نام و صفت برای خداوند بیان شده است .

شناساندن صفات خدا یکی از روش های کار آمد در رشد و ارتقای معرفت و اعتقاد به خداست و مزایای خاصی دارد :

الف- این مفاهیم قابل درک برای اکثر انسان ها است، زیرادر این روش از براهین پیچیده فلسفی و کلامی استفاده نشده است. از نظر معصومان(ع) رعایت فهم مخاطب اساس روش تبیین معارف اعتقادی برای مردم است.امام رضا(ع) در کلامی به شاگرد خود توصیه می کنند در بیان توحید به صفات الهی که قابل فهم همۀ مردم است اشاره کند و از پرداختن به مسائلی که از حد درک آنها بالاتر است خودداری نماید؛ برای نمونه به صفات خداوند که به صورت همه فهم در قرآن بیان شده است تمسک کند.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لِي قُلْ لِلْعَبَّاسِيِّ يَكُفَّ عَنِ الْكَلَامِ فِي التَّوْحِيدِ وَ غَيْرِهِ وَ يُكَلِّمِ النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ يَكُفَّ عَمَّا يُنْكِرُونَ وَ إِذَا سَأَلُوكَ عَنِ التَّوْحِيدِ فَقُلْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ وَ إِذَا سَأَلُوكَ عَنِ الْكَيْفِيَّةِ فَقُلْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ وَ إِذَا سَأَلُوكَ عَنِ السَّمْعِ فَقُلْ كَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ كَلِّمِ النَّاسَ بِمَا يَعْرِفُونَ. [12]

ب –تصورات نادرست نسبت به خدا در ذهن مخاطب ایجاد نمی شود. به گونه ای که تبیین صفات الهی در مواردی همراه با نهی از تفکر در ذات خدا بوده است امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمودند:

إياكم و الكلام في الله تكلموا في عظمته و لا تكلموا فيه فإن الكلام في الله لا يزداد إلا تيها [13]

مبادا در ذات خدا بحث کنید ، دربارۀعظمت خدا صحبت کنید نه ذات او، تکلم در ذات خدا جز بر گمراهی نمی افزاید.

ج-علاقه و محبت به خدا را در متربیان ایجاد می کند. خداوند در قرآن می فرماید: نبئ عبادی انّی انا الغفور الرحیم[14]

د- موجب تشخیص وظیفه در برابر اوست و اعمال او را جهت می دهد [15].

توجه به آثار الهی

آیات و نشانه های الهی آیینۀ جمال و جلال خداوندند. در پرتوی توجه به این آثار عقل پویا، پی به وجود خالق یگانۀ آنها می برد و قلب سلیم در برابر او سر تسلیم و خشوع فرو می افکند.

معصومان (ع) به بهانه های مختلف و در حالت های گوناگون مردم را به تدبر در نشانه ها و آثار خداوند توجه می دادند. امام سجاد(ع) هنگام وقوع رعد وبرق دست به دعا بلند کرده می فرمایند:

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَيْنِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِكَ، وَ هَذَيْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِكَ، يَبْتَدِرَانِ طَاعَتَكَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ[16]

در برخی سیره ها اهل بیت (ع) به فلسفه وجود آثار خداوند و علت خالق آنها اشاره کرده اند و حکمت این آثار را ریشه گرفتن درخت اطاعت و تعبد در انسان ها دانسته اند. حضرت فاطمۀ زهرا (س) در خطبۀ مشهور خویش می فرمایند:

ابتدع الأشياء لا من شي ء كان قبلها و أنشأها بلا احتذاء أمثلة امتثلها كونها بقدرته و ذرأها بمشيته من غير حاجة منه إلى تكوينها و لا فائدة له في تصويرها إلا تثبيتا لحكمته و تنبيها على طاعته و إظهارا لقدرته تعبدا لبريته و إعزازا لدعوته[17]

ارتباط با خدا و حفظ آن

پس از معرفی خداوند و صفات او سیره معصومان، تقویت و تثبیت رابطۀ ایجاد شده بین مردم و خداوند بوده است.

مراحل مختلف زندگی دنیا، جلوه های گوناگون ارتباط با خداوند را طلب می کنند. فقر و غنا، بیماری و عافیت، پست و مقام، سفر و حضر همه و همه عرصه های متفاوت یاد و نام خداوند بلند مرتبه اند. دعا و مناجات و ذكر جلوه هاي اين ارتباط هستند.

تسبیح حضرت فاطمۀ زهرا(س) از نمونه های بارز چنین ارتباطی است. پیامبر اعظم(ص) هنگامی که دخترش از او خادمه ای برای کمک کردن در امور منزل در خواست می کند ،این اذکار نورانی را به او هدیه می کنند.[18]

2اثر از مهمترين آثار ارتباط با خدا در تربيت اعتقادي یکی، تقويت رشد و ارتقاي ايمان به خدا و دیگری انس با خدا و محبت به او است.[19]

معصومين در هر فرصتي بندگان را به خدا مرتبط مي كردند مثلا در موارد متعدد كودكان و بزرگسالان را به دعا توصيه مي كردند. از جملۀاین سیره ها به دو نمونه اشاره می کنیم.

یکی از یاران امام صادق (ع) می گوید: شب هنگام که در محضر ایشان بودم، فرزند امام نزد او آمد و عرض کرد: می خواهم بخوابم. امام به او فرمودند: ای فرزندم قبل از خواب چنین بگو:

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَعُوذُ بِعَظَمَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِسُلْطَانِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ قَدِيرٌ وَ أَعُوذُ بِعَفْوِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ مِنْ شَرِّ السَّامَّةِ وَ الْهَامَّةِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ صَغِيرَةٍ أَوْ كَبِيرَةٍ بِلَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ مِنْ شَرِّ الصَّوَاعِقِ وَ الْبَرَدِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ [20]

در هنگام سختی ها و فشار زندگی این یاد خداوند است که باعث آرامش دل و حل مشکلات می گردد. امام صادق (ع) در این دوران اصحاب خویش را به ایجاد رابطه با خداوند فرا می خوانند و می فرمایند:

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا نَزَلَتْ بِرَجُلٍ نَازِلَةٌ أَوْ شَدِيدَةٌ أَوْ كَرَبَهُ أَمْرٌ فَلْيَكْشِفْ عَنْ رُكْبَتَيْهِ وَ ذِرَاعَيْهِ وَ لْيُلْصِقْهُمَا بِالْأَرْضِ وَ لْيُلْزِقْ جُؤْجُؤَهُ بِالْأَرْضِ ثُمَّ لْيَدْعُ بِحَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ[21]

در هنگامۀسختی ها باید خاضعانه به خاک افتاد و در برابر معبود بی همتا سجده کرد.

در مواردی حوادث رنج آور تحمل آدمی را طاق می کند و زبان انسان به شکوه گشوده می شود، حتی گاهی وسوسه های شیطان در سینۀ بی طاقت اثر کرده و ارتباط او را با خداوند سست می کند. در چنین حالاتی سیرۀ معصومان، تقویت این ارتباط کم رنگ شده بوده است. به سیره ای در همین رابطه اشاره می کنیم:عن أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَتَى النَّبِيَّ ص رَجُلٌ فَقَالَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ الْغَالِبُ عَلَيَّ الدَّيْنُ وَ وَسْوَسَةُ الصَّدْرِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص قُلْ تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لَا وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيراً قَالَ فَصَبَرَ الرَّجُلُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ مَرَّ عَلَى النَّبِيِّ ص فَهَتَفَ بِهِ فَقَالَ مَا صَنَعْتَ فَقَالَ أَدْمَنْتُ مَا قُلْتَ لِي يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَضَى اللَّهُ دَيْنِي وَ أَذْهَبَ وَسْوَسَةَ صَدْرِي [22]

شخصی که بار قرض بر دوش او سنگینی می کرد و {شاید به همین خاطر}در سینه اش بانگ وسوسه ای شیطانی را می شنید، به پیامبر رحمت پناه آورد وایشان به او ذکری را آموختند که بر اثر مداومت کردن بر آن ذکر، قرض او ادا شد و از شر وسوسۀ شیطان خلاصی یافت.

ذکر آرد فکر را در احتزازذکر را خورشید این افسرده ساز

تربیت توحیدی با سیرۀ عملی

تاکنون آنچه از سیرۀ اهل بیت گفته شد سیرۀایشان در قول و بیان بود. اما معصومان محمدی(ص) که تجسم عینی معارف الهی و مظاهر کامل صفات ربوبی هستند بیش از گفتار با کردار خویش مردم را بسوی خدا دعوت می کردند و یاد او را در دلها زنده می ساختند. که : دو صد گفته چون نیم کردار نیست

عمل اهل بیت چون گفتار ایشان نه از روی هوی وهوس که بر مبنای آموزه ها و الهام الهی بوده است. از این رو توجه به هر گوشه از زوایای زندگی ایشان باعث تربیت توحیدی انسان می گردد.

از این جمله داستان مردی یهودی است که با امام علی (ع) همسفر شد. در هنگام جدایی از آن حضرت ، امام (ع) چند قدمی به دنبال او رفتند. یهودی که از این کار امام تعجب کرده بود از ایشان علت آن را پرسید. امام فرمودند: پیامبر ما به ما چنین دستوری داده است. با همین برخورد شخص یهودی به دین اسلام متمایل شده و مسلمان شد.

رفتار عملی معصومان نه تنها در جلب دلهای مستعد به سوی توحید اسلامی تأثیر گزار بود که درتقویت رابطۀ بین بندگان و خداوند نیز مؤثر بود. یکی از خویشاوندان امام سجاد(ع) می گوید:

كانت أمي فاطمة بنت الحسين (ع ) تأمرني أن أجلس إلى خالي علي بن الحسين (ع) فما جلست إليه قط إلا قمت بخير قد أفدته إما خشية لله تحدث في قلبي لما أرى من خشيته لله تعالى أو علم قد استفدته منه.[23]

جمع بندی

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب.

ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.

منابع و مآخذ:

1-قرآن کریم حجر49

2- نهج البلاغه،سید رضی، ترجمه سيد جعفر شهيدي،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1372ش.

3- الصحيفةالسجادية(ع) امام سجاد عليه السلام، دفتر نشر الهادى، قم، 1376 هجرى شمسى

4-الاحتجاج، ابو منصور احمد بن على طبرسى، نشر مرتضى، مشهد مقدس، 1403 هجرى قمرى

5-الإرشاد، شيخ مفيد، الإرشاد، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، قم، 1413 هجرى قمرى

6-بحارالانوار علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى

7-التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن مصطفوى ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب - تهران، 1360 ش.

8-تربيت ديني، محمد داوودی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم

9-التوحيد ، شيخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1398 هجرى قمرى

10-فقه التربیه، علیرضا اعرافی، پژوهشگاه حوزه ودانشگاه، قم، 1387ش.

11-الكافي، ثقة الاسلام كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 هجرى شمسى

12-لغت نامة دهخدا، علی اکبر دهخدا، ج4

13-معانی الاخبار، شیخ صدوق، ، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1361 هجرى شمسى

14-معجم مقاييس اللغه ،احمد بن فارس، مکتب الاعلام الاسلامی،قم، 14.4ق.


[1] تربيت ديني، محمد داوودي، ص۲۱.

[2] همان، ص۲۲.

[3] معجم مقاييس اللغه، ج۲، ص۴۸۳؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج۴، ص۳۴.

[4] لغت نامة دهخدا، ج۴، ص۵۷۷۶.

[5] فقه التربیه، علیرضا اعرافی، ج1،ص28

[6] . تربيت ديني، ص

[7] . همان، ص36-37

[8] نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي، خ1.

[9] الكافي ج : 2 ص : 12

[10] معانی الاخبار، شیخ صدوق،ص 4

[11] . بحارالانوار، ج 49، ص 279

[12] بحارالانوار، ج 2، ص 70ازتوحید

[13] التوحيد ص : 458

[14] قرآن کریم، سورۀ حجر، آیۀ 49

[15] تربیت دینی ص45

[16] الصحيفةالسجادية(ع) ص : 160، دعای (36)

[17] الاحتجاج ج : 1 ص : 99

[18] علل الشرائع ج : 2 ص : 366

[19] (تربيت ديني ص45-48)

[20] الكافي ج : 2 ص : 537

[21] الكافي ج : 2 ص : 556

[22] الكافي ج : 2 ص : 555

[23] الإرشاد ج : 2 ص : 141

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

آيين زمامداری در سيره ي حكومتی اميرالمومنين علی عليه السلام

فتوحات خلفای پیش از امیرمومنان علی علیه السلام سرزمینی وسیع و پهناور برای حکومت ایشان به ارث گذاشت (که شامل تمام کشورهای کنونی شبه جزیره، ایران، عراق، شامات کنونی، مصر و...) زمامداری موفقیت آمیز ایشان برآن سرزمین با ابزار و سایل و سطح فرهنگی آن زمان می تواند بهترین الگوی زمامداری برای ما شیعیان ایشان باشد.
برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

برخورد با استهزاء گران از ديدگاه قرآن

آياتي كه در قرآن از استهزا به ميان آورده بيشتر مربوط به حوزۀ عقيده و دين بوده كه در آن دشمنان، انبياي الهي، مومنان، وحي، آيات قرآن، احكام عبادي، معاد، پيامبران و حتي خداوند را به تمسخر گرفته و از استهزا به عنوان حربه اي براي رويارويي با دين الهي بهره مي جستند
تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

تربيت توحيدی در سیره اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم)

سیرۀ پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم در تربیت اعتقادی در زمینۀاصل توحید دارای مراحل سه گانۀ تبیین، توصیف و تثبیت بوده است.اولا:در مواجهه با اکثریت مردم اصل وجود خدا را مفروض گرفته اما در برابر عقاید انحرافی از دلایل روشن و قوی استفاده می کردند. ثانیا: در مقام معرفی خدا تاکید بر بیان صفات خدا می کردند با رعایت سطح فکری مخاطب. ثالثا: برای ارتقا و رشد ایمان فرد را به ارتباط با خدا و حفظ و تقویت ارتباط با خدا دعوت می کردند.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی كه در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاك ذلّت و پستی نشاند.

پر بازدیدترین ها

No image

دشمن شناسي از ديدگاه امام علي (عليه السلام)

اکثر مشکلاتی که جامعه اسلامی را از درون و برون تهدید می کند و از سوی بعضی از مغرضین به ناکارآمدی و عقب ماندگی تفسیر می شود، در سایه ی عدم دشمن شناسی درست جوامع اسلامی است.
No image

تقيه در سيره معصومين «عليهم السلام»

در سیره اهل بیت علیهم السلام تقیه از جایگاه و اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است. در اقع تقیه تاکتیکی بی نظیر و یکی از شکل های دفاع در هنگام کمی یاران و تسلط باطل به شمار می آید.
No image

سيرۀ اميرالمؤمنين علی علیه السلام در موضوع امنیت

یکی از شعارهای اساسی مسلمانان لا اله الا الله است و این مفهوم را به ذهن می رساند که قدرت مطلق خداوند است و دستورات او مقدم بر همه دستورات عالم است؛ بنابراین نباید در برابر هیچ کس جز خداوند سر فرود آورد؛ لذا نیروی مقاومت در برابر ناامنی ها در انسان به وجود می آید و تا زمانی که این قوه و اعتقاد در رگ های حیات ملتی باشد هیچ دشمنی نمی تواند به حمله کند و امنیت در جامعه مستحکم و برقرار می شود.
Powered by TayaCMS