بسم الله الرحمن الرحیم
پژوهشگر: احمد محمودتباردرزی
واژگان کلیدی : جوانان، خودارضایی، استمناء، ازدواج، غریزه جنسی
خود ارضایی از نظر اسلام ممنوع و حرام است. و وجود بعضی از مشکلات باعث از بین رفتن حرمت این عمل نمی شود.پیامدهای بسیار خطرناکی برای خودارضایی وجود دارد که شامل پيامدهاي جسماني، پيامدهاي روحي و رواني ، پيامدهاي اجتماعي و پیامدهای بد معنوی است. اگر براي كسي به هر دليلي امكان ازدواج نباشد، چنين شخصي تحت هيچ عنوان مجاز نيست روي به گناه و از جمله خود ارضائی آورد بلکه یا بايد مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممكن فراهم آورد و مشکلاتی که بر سر راه ازدوج او وجود دارد را از بین ببرد و يا خود را كنترل كند و از الوده شدن به گناه خود را حفظ کند.
انسان يك سلسله نيازهايي دارد كه بايد در شرايط زماني مناسب به نحو صحيح ارضا شود يكي از اين نيازها كه آغاز ارضاء آن در ايام جواني است نياز جنسي است. اين نياز در ايام نوجواني و بلوغ بر اثر ترشح هورمون هاي جنسي و تغييرات فيزيولوژيكي و رواني كه در فرد به وجود مي آيد، بيدار مي شود ولي به دليل فراهم نبودن ساير شرايط ازدواج مانند بلوغ فكري، اجتماعي و اقتصادي در بيشتر افراد با كمي تأخير ارضاء مي شود و بهترين دوران ارضاء اين نياز آغاز جواني است يعني وقتي ساير شرايط ازدواج نيز به طور نسبي فراهم شد
اين نیاز اگر به صورت صحيحى رهبرى نگردد خرد كننده ترين ضربه را بر پايه خوشبختى و سعادت جوانان خواهد زد، و سرنوشت آنها را به كلى دگرگون خواهد ساخت.
نيروهاى خلّاق آنها، همچون غنچه هاى ناشكفته پرپر شده نابود خواهند شد، و نبوغ و ابتكار آنان كه ممكن است سرچشمه افتخارات فراوانى براى خودشان يا اجتماع گردد مسلّماً به هدر خواهد رفت. [1]
بهترين راه و صحيح ترين روش ارضاى غريزۀ شهوت و بهره مندى از لذتهاى جنسى از نظر اسلام ازدواج است؛ از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمودند:
اى گروه جوان! هر كه از شما توانايى جنسى دارد بايد ازدواج نمايد؛ چرا كه ازدواج چشم را از حرام بازداشته و دامن انسان را پاك نگه مى دارد. . [2]
اما به دلايلي مانند مشکلات ازدواج ممكن است بعضي از جوانان درارضاء اين نياز دچار انحراف جنسي شوند و از طريق نامشروع بخواهند اين نياز طبيعي را ارضاء كند يكي از اين راه هاي انحرافي كه عوارض رواني - جسماني بسيار نامطلوبي نيز به دنبال دارد مبتلا شدن به خودارضايي است[3].
در این نوشتارکه شامل دو فصل است درباره خودارضايي و مسائل آن و همچنین درباره مشکلات ازدواج و راههای کنترل غریزه جنسی بحث خواهیم کرد.
خود ارضایی که در لغت عرب به آن استمناء می گویند به این معنی است که انسان كارى كند كه از خودش منى بيرون آيد. و این کار ممکن است با دست مالیدن و يا بوسيدن آلت، داخل كردن آلت در رانها ، نظر كردن تصوير زن و يا امثال آن از كارهايى كه محرّك شهوت باشد و قصد بيرون آمدن منى به آن نمايد.[4] انجام شود اين عمل به هر نحوى جز توسط همسر و كنيز حرام، بلكه از گناهان كبيره شمرده شده است.[5] و بايد از این كارتوبه کرد. و وجود بعضی از مشکلات باعث از بین رفتن حرمت این عمل نمی شود.
قرآن كريم مى فرمايد:
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ[6]
در دو جاى قرآن كريم اين آيات نازل شده است.
اوّل: در سوره مؤمنون هنگامى كه صفات مؤمنان را بر مى شمارد.
دوّم: در سوره معارج هنگامى كه صفات نمازگزاران (مصلّين) را ذكر مى كند.
حكايت شده كه شخصى از امام صادق علیه السلام در مورد اين عمل (استمناء) سؤال كرد و حضرت فرمود:
گناهى بزرگ است و كسى كه مرتكب اين كار زشت شود همانند كسى است كه با خود مقاربت و نزدیکی كند و اگر من بدانم كسى با خود اين عمل را انجام مى دهد با او غذا نخواهم خورد.
آن شخص از امام سؤال كرد: آيا از قرآن مجيد دليل بر حرمت اين كار وجود دارد؟
حضرت اين آيه را قرائت فرمود: فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ. [7] -[8]
تذكر: آيه فوق بيان يك حكم كلى است كه هر كس از راه غير ازدواج و مشروع به ارضاء غريزه جنسى خود بپردازد آن شخص از تجاوزكاران محسوب مى شود و امام علیه السلام در اينجا تعيين مصداق كرده است يعنى يكى از موارد و مصاديق اين حكم كلى را كه استمناء است بيان كرده است وگرنه در خود آيه، كلمه استمناء نيست.[9]
در روایت دیگری آمده است سه گروه هستند كه خدا در روز قيامت با آنها سخن نگوید و تبرئه شان نكند و عذاب دردناك دارند،یکی از آنها کسی است که استمناء کند[10]
توجه و آگاهي به عواقب خودارضايي باعث مي شود كه انسان بهتر بتواند دامن همت به كمر زده و از اين گناه اجتناب ورزد.
عواقب سوء و پيامدهاي منفي و عملي اين گناه جداي از آنكه معصيت و حرام است، به چهار دسته تقسیم می شود
1. ضعف و تحليلِ قوايِ جسماني
كاهش انرژي جسماني بدن از مضرات مهم و جبران ناپذير خودارضايي است. احساس خستگي عارضه طبيعي انزال است، اگر خودارضايي در شبانه روز به دفعات تكرار شود اين احساس خستگي در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتيجه به مرور زمان ضعف و بي حالي در فرد تثبيت شده و يك طبيعت ثانوي براي او ايجاد مي كند. كاهش و تخليه مكرر قواي جسماني به ضعف عمومي و دائمي بدن و بالاخره به پيري زودرس مي انجامد.
... وقتي قلم به دست مي گيرم زود خسته مي شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روي زمين مي گذارم تا وقتي كه دستم كمي قدرت پيدا كند و دوباره بنويسم. نامه اي از يك جوان [11]
... آن چه امروز برايم باقي مانده است (از ناحيه اين عمل) جسمي نحيف و درهم شكسته است. نامه اي از يك جوان .[12]
... با اين كه ورزشكارم زانوهايم مرتب سست مي شود. پسري 18 ساله [13]
من كه دختري پر جنب و جوش و داراي چهره اي روشن بودم، كم كم به دختري بي حال، كم تحرك و رنگ پريده مبدل شدم. دختري 15 ساله، كلاس اول تجربي [14]
لاغري، لرزش بدن، پژمردگي،ضعف مفاصل، تشنج، زردي و تيرگي چهره، از نشانه ها و عوارض ضعف جسماني است.
متأسفانه ضعف جسماني به همين جا ختم نمي شود بلكه كل بدن را ساقط مي كد. شخصي كه مبتلا به اين عمل شوم شود، رفته رفته ضعف شديد در خود احساس كرده، كمر درد او را آزار ميدهد تا اين كه به فلج عمومي بدن مبتلا ميشود.
2. ضعف بينايي
خود ارضاي به تدريج در نور چشم و قدرت بينايي اثر مي گذارد و آن را كاهش مي دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگي به درجات و شدت خودارضايي دارد و اين به حدي است كه گاه به نابينايي منجر مي شود.
با اين كه اهل ورزش هستم چشمانم خسته مي شود و جلو چشمم تيره و تار مي شود به حدي كه سرگيجه مي گيرم آيا اين از عوارض خودارضايي است؟ نامه اي از يك پسر 18 ساله
روزي در يكي از خيابان هاي يزد چشمم به جواني حدوداً بيست و پنج ساله افتاد كه در اثر نابينايي به همراه برادرش حركت مي كرد، چون با برادرش آشنا بودم جلو رفتم و سؤال كردم: چرا چنين شده است؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسي (خودارضايي) بوده است و دست از اين كار برنداشته است تا به اين روز افتاد.[15]
3. آسيب پذيري در برابر بيماري ها
تحليل رفتن قدرت بدن و قواي جسماني، بستر پذيرش ساير بيماري ها را فراهم مي آورد. جسمي كه با خود ارشايي ضعيف شده است نمي تواند در مقابل ميكروبها و ويروسها از خود دفاع كند. جواني مبتلا به اين عمل شوم بود، در همين حين به يكي از بيماري هاي همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضايي مي كرد، در روز ششم بيماري كاملاً ضعيف شده بود و در نتيجه مرگ او را فراگرفت.
4. آسيب دستگاه تناسلي و ناتواني هاي جنسي و توليد مثل
خودارضايي اثرات مهمي در دستگاه تناسلي از خود برجاي مي گذارد. دكتر هوچنين سون معتقد است كه عموم ناراحتي هاي مربوط به دستگاه تناسلي از آثار خودارضايي است. بعضي ازاين اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذي
تورم كانال نطفه
تورم قسمت پاييني و عقب كانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلي
خروج بي اختيار مني با كوچكترين حادثه
ايجاد قاعدگي نامنظم و خروج ترشحات چركي و احساس درد هنگام قاعدگي در دختران
از بين رفتن پرده بكارت
ارضاي ناكامل جنسي و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج
ناتواني و تأخير توليد مثل به خاطر ضعف مكرر دستگاه تناسلي و انزال زودهنگام
بيماريهاي مقاربتي
عقيم شدن
5. آسيب مراكز عصبي و غدد در مغز
در اثر خودارضايي و تحريك زياد، هيپوتالاموس آسيب مي بيند. مغز و مراكز حساس ديگر مكرراً دچار كاهش نسبي جريان خود مي شوندن و از اين طريق آسيب هاي جبران ناپذير و بر آنها وارد مي شود. تخليه هاي مكرر عصبي، موجب ضعف اعصاب مي شود. خودارضايي هاي مكرر، مركز عصبي را دچار حساسيت و ضعف و خستگي و اختلال مي سازد. به گفته يكي از دانشمندان، خود ارضايي موجب ضعف قواي شهواني و بي رمق و بي جان شدن آنها مي شود.
به طور كلي اختلال قواي بينايي، شنوايي (مثل صداي زنگ در گوش و وز وز كردن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
... قسمت هاي عمده بدن من يعني قلب و اعصابم به هم ريخته است. نامه اي از يك جوان
و تو اي جوان عزيز به خود آي و اين آسيب ها را جلوي چشم خويش تابلو كن و با تأملدر اين منظره نامطلوب و غيرقابل قبول، خود را از دام اين بلا نجات بده.
كم خوني؛
كم اشتهايي و مشكلات گوارشي؛
كم خوابي و اختلال در خواب؛
تنگي نفس؛
سر درد و سرگيجه؛
پيدايش تغييرات در نخاع و ستون فقرات.
همگي از آسيب هاي جسمي خودارضايي هستند.[16]
يكى از اطباى معروف در كتاب خود كه درباره زيان هاى عادت ننگين استمنا نوشته، مشاهدات جمعى از پزشكان را به اين شرح نقل مى كند:
هوفمان مى گويد: جوانى را ديدم كه از پانزده سالگى گرفتار اين اعتياد شوم شده بود و تا سن 23 سالگى آن را ادامه داده بود.او چنان دچار ضعف قواى جسمانى گرديد كه هنگامى كه مى خواست كتابى را بخواند چشمهايش سياهى رفته سرش درد مى گرفت، حالتى شبيه سرسام به او دست داده بود، مانند افراد مست دچار سرگيجه شده بود، حدقه هاى چشم او بيش از حد معمولى گشاد و باز شده، و در قعر چشمهاى خود درد شديدى احساس مى كرد .
مشاهدات دكتر هوچين سون) HUOTCHINSON (ثابت مى كند عموم ناراحتى هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار استمنا و ناراحتى هاى شبكيه چشم و مشيميه از آن سرچشمه مى گيرد
نويسنده مزبور اضافه مى كند:
نخستين نتيجه عادت به اين كار شنيع اين است كه قوت و شفافيت چشم ها زايل مى گردد، صورت رنگ اصلى خود را از دست مى دهد و پژمرده مى شود، در نگاه هاى مبتلايان به اين كار هوش و ذكاوت اوّلى ديده نشده حالت گرفتگى در سيماى آنها ظاهر مى گردد، چشم هاى آنها با حلقه هاى كبودرنگى احاطه مى شود. بعد از آن سستى و تنبلى دراعضاى مختلف مشاهده مى شود.
نقصان حافظه، خرابى اشتها، مشكل شدن هضم، تنگى نفس، تغيير اخلاق و مزاج به طور غير قابل توضيح، حسادت، غم و كدورت، ماليخوليا، فكر گوشه گيرى و تنهايى از نتايج شوم ابتلاى به اين انحراف جنسى است.
اين طبيب در جاى ديگر از كتاب خود اضافه مى كند اين عمل موجب فقرالدم (كم خونى) و ضايع شدن قواى جسمى و روحى مى گردد و باعث دوران سر، صداى گوش ها، كمردرد، سختى تنفس، كم شدن حافظه، لاغرى، ضعف و سستى و خلاصه عدم اقتدار كلى در بدن مى شود، و بر اثر رابطه نزديكى كه با حواس پنجگانه دارد مخصوصاً در چشم و گوش اثر مى گذارد .
عادت به اين انحراف شوم جنسى مخصوصاً نيروى مقاومت بدن را در برابر بيمارى ها كم مى كند و به طورى كه پزشك مزبور تصريح مى نمايد:
اشخاصى كه به اين عادت مذموم مبتلا هستند به محض گرفتارى به يكى از بيمارى هاى وخيم به آسانى نمى توانند گريبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند .
او سپس از قول يكى از نويسندگان نقل مى كند كه: جوانى را مى شناختم كه مبتلا به اين عادت شوم بود او گرفتار يكى از بيمارى هاى تب دار شد در روز ششم بيمارى كه كاملًا ضعيف شده بود باز نتوانست دست از عمل خود بردارد لذا مرگ با تمام وحشت خود بر او ظاهر گشت و او را در كام خود فرو كشيد !
و نيز نقل مى كند: يكى از مبتلايانى كه به يك نوع از اين عادت شوم، مداومت مى نمود رفته رفته ضعف شديدى در خود احساس كرد، بدن او رو به لاغرى گذاشت ساق پا و ران هاى او به طور محسوسى ضمور (كم گوشت) شد و كمردرد او را آزار مى داد ادامه اين عمل منتهى به فلج عمومى بدنى او گرديد و پس از شش ماه بسترى شدن كه با وضع قابل ترحمى با مرگ دست به گريبان بود در آغوش مرگ فرو رفت !
مخصوصاً ابتلاى به اين عادت شوم براى مجروحين و آنهايى كه عمل جراحى در بدنشان شده فوق العاده خطرناك مى باشد.
كوتاه سخن اين كه به گفته همان پزشكى و هم از نظر مذهبى منفور است موجب خرابى و نابودى وجود انسان و تزلزل روح مى گردد![17]
1. ضعف حافظه، حواس پرتي و ناتواني در تمركز فكري
همان گونه كه گذشت، يكي از پي آمدهاي خودارضايي، ضعف و تحليل قواي جسماني است و اين به نوبه خود ناشي از اختلال در عملكرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اين سيستم موجب مي شود كه بخش حافظه كارايي لازم را نداشته باشد. علاوه بر اين، شخصِ مبتلا به خودارضايي به خاطر تمركز در اين عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسي، حواس پرت و ناتوان در تمركز فكري است كه اين خود عامل ديگري براي كاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقويت حافظه آن است كه فرد به كارهاي علمي و فكري مشغول باشد در حالي كه شخص خودارضا از كارهاي علمي و فكري باز مي ماند و اين خود عامل ديگري براي ضعف حافظه چنين اشخاصي است.
... استعداد كافي داشتم و تحصيل مي كردم اما اكنون استعدادم كم شده و مطالب را درست درك نمي كنم و با فشار و سختي به تحصيل ادامه مي دهم. نامه اي از يك دانش آموز [18]
2. اضطراب
دلهره و دلواپسي از ويژگي هايي است كه دائماً فرد خودارضا را رها نمي كند، او مرتب با خود درگير است و نمي تواند با خود كنار آيد. افكار آشفته، وسواس فكري، بي ثباتي، درهم ريختگي فكري دامن گير اوست: نكند كسي بفهمد ، كي و چگونه اين كار را تكرار كنم ، كي مي شود نجات پيدا كنم و.. لحظه اي آرام و قرار ندارد، سرزنش و تحقير خود به علت ارتكاب گناه، شخصيت او را در هم مي كوبد. گاهي تأخير در ترك و اين كه بعد از ترك چه مي شود، امان او را مي گيرد.
... آيا با تركِ خودارضايي باز هم علائم آن باقي مي ماند. امضا: همدم مرگ
... آيا پس از ترك مي توانم ازدواج كنم و صاحب فرزند شوم؟ آيا بخشوده خواهم شد؟ نامه اي از يك جوان
آن چه امروز از اين عمل برايم باقي مانده است، روحي متزلزل و بغض و نفرتي متراكم است. نوجوان 17 ساله تهراني
3. افسردگي
بي احساسي و بي تفاوتي، بي نشاطي و بي ذوقي، سستي و گوشه گيري، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنري، ورزشي، مسائل معنوي و... همگي از نشانه هاي بارز و حتمي افسردگي است.
4. پرخاش گري و بداخلاقي
شخصِ خودارضا نسبت به كوچك ترين محرك محيطي حساس است، حوصله گفت و گو با ديگران را ندارد، زود رنج است و سريعاً از كوره در مي رود، به نور زياد، صدا، رفت و آمد و... حساسيت فوق العاده دارد.
5. يأس از زندگي
... در سنين 16 يا 17 سالگي دو مرتبه دست به خودكشي زدم ولي موفق نشدم، اكنون در ميان توفان مرگباري به اين سو و آن سو مي روم، شايد هم يك سويش نابودي باشد. نامه اي از يك جوان
... تصميم گرفته ام اگر راهي برايم نباشد خودكشي كنم.... دختر 18 ساله تهراني
6. از بين رفتن خلاقيت ها، توانايي ها و سركوب شدن استعدادها.
7. عدم ميل به تحصيل، مطالعه، تحقيقات علمي و فعاليت هاي فكري.
8. هوس باز و بي بند و بار شدن و اعتياد به ارضاي جنسي نامشروع.
9. بي عاطفه، كم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بين رفتن صفاي دل و بي علاقه گي نسبت به امور معنوي، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
خودارضايي يك حس گريز از اجتماع پديد مي آورد كه در اثر افراط و تكرار در او ريشه دارتر خواهد شد. فرد در گوشه اي خود را منزوي و به افكار دور و دارز مي پردازد. توجه به لذات شخصي، سبب سستي روابط اجتماعي مي گردد و حيات جمعي را دچار مخاطره مي سازد. فردِ خودارضا به غير از ميل به انزواجويي در عرصه اجتماعي نيز با مردم جوششي ندارد و از زندگي جمع احساس لذت نمي كند. اينجاست كه نه تنها شخصيت اجتماعي و انساني چنين افرادي تدريجاً متزلزل شده بلكه جامعه نيز از وجود نيرو جوان و پرانرژي محروم گرديده است و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعي مي شود.
اين دسته از آسيب ها عبارت اند از:
1. بي آبرويي؛
2. مشكلات خانوادگي؛
3. انزواي اجتماعي، طرد شدن از جامعه و مشكل دوست يابي؛
4. مشكلاتي در ازدواج از قبيل:
عدم پذيرش در خواستگاري
اكنون خواستگاران فراواني دارم كه هر يك از ديگري بهتر هستند. به دليل همين مسأله (خودارضايي و از دست دادن بكارت) است كه مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اينكه پدر و مادرم علت نپذيرفتن من را بدانند. دختري 18 ساله از تهران
بر اثر خودارضايي دامنم لكه دار شده و حالا خواستگاران فراواني دارم كه هركدام از ديگري بهتر است. به من بگوييد چه كار كنم. نامه اي از يك دختر جوان
بي ميلي به ازدواج و تأخير در آن
بي ميلي به همسر
ناتواني در مقاربت صحيح و ارضاي جنسي خود و همسر
ناسازگاري خانوادگي
سرد بودن كانون خانواده
ناتواني در برابر مشكلات و سختي ها پس از ازدواج
طلاق و متزلزل شدن كانون خانواده
5. افت تحصيلي
اين كار روي تحصيلات من به شدت اثر گذاشت، من كه تا سال سوم راهمايي جزء شاگردان خوب كلاس بودم، در سال سوم راهنمايي، ثلث اول يك تجديدي آوردم. دختر 15 ساله
6. بزهكاري
7. عدم علاقه نسبت به فداكاري، خدمتگزاري به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستي ها و مهر و محبت ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بريدن از آنان.
9. از بين رفتن عزت، پاكدامني، شرف و حيا.
10. انحطاط و انحراف فكري و عملي خود و به انحراف كشيدن ديگران.
11. ايجاد خطرات اجتماعي براي خانواده خود و نواميس ديگران.
12. سوء استفاده جنسي و تجاوز به كودكان.
13. ترويج و اشاعه فحشا و منكرات.
14. شيوع بيماري هاي مقاربتي در جامعه.
15. حسادت و بدبيني.
همه آسيب هاي سه گانه كه سخن از آنها به ميان رفت قابل اصلاح و جبران است
اما آسيب معنوي به اين راحتي قابل جبران نيست چون گناه که یکی از موارد ان خودارضایی است -جدای از اینکه عذاب اخروی برای انسان می اورد - آسيب به قلب و دل است كه هيچ بعد از وجود آدمي به ارزش، كارايي، حساسيت و لطافت قلب و دل او نيست.
در بسيارى از آيات قرآن مجيد از تاثير گناه در تاريك ساختن دل سخن گفته شده در يك جا مى فرمايد: كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ[19]
و در جاى ديگر درباره گروهى از گنهكاران لجوج و عنود مى فرمايد:
خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ[20]
و در آيه 46 سوره حج مى خوانيم: فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ[21]
آرى بدترين اثر گناه و ادامه آن، تاريك ساختن قلب، و از ميان بردن نور علم و حس تشخيص است، گناهان از اعضاء و جوارح سرازير قلب مى شود، و قلب را به يك باتلاق متعفن و گنديده مبدل مى سازد، اينجاست كه انسان راه و چاه را تشخيص نمى دهد، و مرتكب اشتباهات عجيبى مى شود كه همه را حيران مى كند با دست خود تيشه به ريشه سعادت خويش مى زند و سرمايه خوشبختى خويش را به باد فنا مى دهد.
در حديثى از پيغمبر اكرم ص مى خوانيم:
كثرة الذنوب مفسدة للقلب[22]:" گناهان زياد قلب انسان را فاسد مى كند" .
و در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم:"
" هنگامى كه بنده گناه كند نكته سياهى در قلب او پيدا مى شود، اگر توبه كند و از گناه دست بردارد و استغفار نمايد قلب او صيقل مى يابد و اگر باز هم به گناه برگردد سياهى افزون مى شود، تا تمام قلبش را فرا مى گيرد، اين همان زنگارى است كه در آيه" كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ"[23] به آن اشاره شده"[24] .
از نظر اصول روانشناسى نيز اين معنى ثابت شده كه اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او دارد، و تدريجا روح را به شكل خود در مى آورد، حتى در تفكر و انديشه و قضاوت او مؤثر است.
اين نكته نيز قابل توجه است كه انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه، در تاريكى روحى بيشترى فرو مى رود، و به جايى مى رسد كه گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى كند، و گاه به گناهش افتخار مى نمايد! و در اين مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مى شود، و تمام پلها پشت سرش ويران مى گردد و اين خطرناكترين حالتى است كه ممكن است براى يك انسان پيش آيد[25].
اگر براي كسي به هر دليلي امكان ازدواج نباشد، چنين شخصي تحت هيچ عنوان مجاز نيست روي به گناه و از جمله خود ارضائی آورد زيرا خطر گناه و الوده دامني چنانچه بعضی از موارد آن بیان کردیم بسيار فراتر از فشارها و رنج هاي عزوبت و بي همسري است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممكن واجب مي شود[26] و لذا چنين كسي يا بايد مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممكن فراهم آورد و يا خود را كنترل كند و دست به گناه نيالايد.
قرآن كريم مي فرمايد: وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ[27]
در زمان حاضر مشکلاتی برای ازدواج جوانان وجود دارد که مهمترین انها به مسائل اقتصادی برگشت می کند
مسأله ازدواج و عبور از عقبات آن در محيط امروز دست كمى از عبور رستم از هفت خوان افسانه اى ندارد با اين تفاوت كه همه جوانان شجاعت و قدرت رستم را براى پشت سر نهادن اين هفت خوان ندارند و يا اصولًا چنان تصميمى نگرفته اند!
كمتر مسأله اجتماعى مانند اين مسأله از صورت اصلى و طبيعى خود بيرون رفته و اين چنين پيرايه هاى زيانبخش و مزاحمى به آن بسته شده است.
بيشتر ناله ها، شكايت ها، و داد و فريادهاى جوانان و پدران و مادران از سنگينى بار ازدواج مربوط به همين پيرايه هاست.
وگرنه اصل و اساس اين مسأله ساده تر و پاكيزه و مقدّس تر از آن است كه اين همه بدبختى و دردسر در پيش يا به دنبال خود داشته باشد.
درست است كه از وقت طبيعى ازدواج ما مدت ها گذشته است ولى ما چگونه مى توانيم ازدواج كنيم با اين كه هنوز منزل شخصى نداريم.
هنوز اتومبيل سوارى نداريم.
هنوز شغل پردرآمدى به دست نياورده ايم.
هنوز پول هنگفتى كه جواب گوى هزينه هاى سنگين ازدواج، و هدايا و كادوهاى خانم عروس و بستگان و اقوام او باشد ذخيره نكرده ايم.
هنوز محل مناسب بزرگ و آبرومندى براى برگزارى جشن هاى ازدواج در نظر نگرفته ايم هنوز ... و هنوز ...! .
ما چگونه با ازدواج دخترمان موافقت كنيم با اين كه هنوز يك شوهر ايده آل، با درآمد كافى، شغل آبرومند، پست خوب، خانه و زندگى، خوش تيپ، فاميل دار و ... به خواستگارى او نيامده و هر كس آمده غالباً فاقد يك يا دو تا از اين شرايط بوده است!؟
به علاوه هنوز جهيزيه لازم تهيّه نكرده ايم و از وسايل منزل، فرش و مبل، يخچال و ماشين رختشويى و سرويس هاى مختلف غذاخورى، اتو و جارو برقى، چرخ خياطى و ... دو سه قلم كسرى داريم!
و البتّه با اين وضع اقدام به ازدواج دختر، جز آبروريزى چيزى نيست! خدا از سر اجتماع ما نگذرد كه اين همه قيد و بند بر پاى ما گذارده است ...! چه كنيم شرايط سخت و مزاحم محيط به ما غير از اين اجازه نمى دهد .[28]
براي رفع مشکلات ازدواج بايد به چند نكته توجه داشته باشند تا بتوانند در اين مرحله از زندگي موفق شوند:
1- توكل به خدا و اعتماد به او
بايد انسان ايمان خود را به خدا و وعده هايي كه داده است محكم واستوار كند و از بدگماني و دو دلي نسبت به وعدههاي الهي بدور بوده و مطمئن باشد پروردگار بزرگ او را تنها نمي گذارد و به حال خود رهايش نمي كند
در همين رابطه براي رفع دل نگراني نسبت به كاستي هاي معيشتي فرموده است: اگر نيازمند باشند خدا از فضلش آنان را بي نياز گرداند.
2- كنار گذاشتن تشريفات زايد، هزينه هاي قابل حذف و پيشگيري و دوري كردن از مراسم پر سر و صدا و پر خرج
3- قناعت
علاوه بر دوري از تشريفات، زندگي را بايد بر اساس قناعت پايه ريزي كرد و معناي قناعت آن است كه در اداره زندگي به حداقل بسازد
4- بهره گيري از خلاقيت، ابتكار و تجربيات ديگران
انسان موجودي است نيرومند، مبتكر، خلاق و داراي استعدادهاي شگرف ذاتي كه خداوند در او به وديعت نهاده است. اگر به اين نيروي خارقالعاده پي ببرد و از آن استفاده كند قادر است بزرگترين موانع و مشكلات را با سرپنجه تدبير از سر راه بر دارد
كسي كه مشكلي به نام ازدواج را پيشرو دارد، لازم است باهوشمندي موقعيت، جايگاه و امكانات موجود و بالقوه خود را دريابد و به گونه اي گام در اين راه نهد كه كامروا به مقصد برسد و از غلبه دادن احساسات و خيال پردازي ها بر واقعيات پرهيز كند
از سوي ديگر بهره گيري از تجربه ديگران بويژه پدر و مادر و دوستان و بستگان دلسوز سرمايه گران بهايي است كه فرد بايد آن را با فكر و تدبير خويش آميخته كرده و با بهره گيري از آن بر مشكلات فايق آيد.
5 - انتخاب همسر موافق و همشأن:
اگر همسر به معناي واقعي ، همسري هم شأن و هم سنگ در تمام زمينه هاي گوناگون عقيدتی و مذهبي ، اخلاق، فرهنگ خانوادگي ، اصالت و نجابت، شغل، تحصيلات و ساير موارد باشد، بسياري از مشكلات با هم دلي طرفين قابل رفع است
علت تأكيد اسلام عزيز بر اوصاف بايسته يك همسر برای آسان شدن زندگي و رهايي از گرههاي كور آن است
اگر کسی قدرت ندارد مقدمات ازدواج را فراهم کند بلکه مشکلاتی بر سر راه او است که نمی تواند ازدواج کند باید غریزه جنسی خود را کنترل کند و این کار به دو صورت ممكن است تحقق پذيرد:
1- كنترل منفي: غالبا وقتي سخن از كنترل غريزه جنسي به ميان مي آيد، توجه اشخاص به سمت و سوي نوع منفي آن جلب مي شود و آن اين است كه كسي با وجود تحريكات مختلف و مواجهه با عوامل انگيزش اين غريزه، بخواهد با ميل تحريك شده اش مبارزه و مقابله كند و به سوي ارتكاب جرم نرود، چنين كاري گرچه قطعا بهتر از عمل به جرم است، ولي پيامدهاي سوء و مخرب آن بر كسي پوشيده نيست. اين كار هم به غايت دشوار است و هم زيانبار و بدين جهت هرگاه شخصي به كنترل غريزه سفارش مي شود با چنين برداشتي از آن و تصور دشواري و زيانباري آن، از پذيرفتن چنين توصيه هايي سرباز مي زند.
2- كنترل مثبت: غريزه جنسي اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب ترين راه تسلط بر آن، كنترل مثبت است و آن پرهيز از صحنه ها و كارهايي است كه به تحريك اين غريزه مي انجامد.
اين نوع از كنترل، كه در حقيقت جنبه ي پيشگيري دارد هم راحت است و هم بي زيان و بلكه مفيد. زيرا در اين صورت همچون وسيله نقليه اي است با سرعت معمولي و قانوني كه در مواجهه با خطر، مهار حركت آن زحمت چنداني ندارد، و فشاري بر جسم و روان تحميل نمي كند تا به آن صدمه اي وارد شود بلکه مفيد هم است چون موجب مي شود مغز و اعصاب و قواي بدن در حالت عادي به سر برند و تعادل رواني شخص محفوظ بماند وانرژي و سرمايه هاي جسمي و روحي او بيهوده مصرف نشوند.
برخلاف موقعی که انسان بخواهد بدون پرهيز از صحنه ها و كارهاي محرک، غریزه جنسی خود را مهار کند که در این صورت همچون ماشيني است كه با سرعتي بسيار فراتر از حد شناخته شده و بايسته خود سير مي كند كه چه بسا به كلي اختيار آن از دست صاحبش بيرون رفته و مصيبت ها به بار آورد و كنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زيان و رنج و زحمت و اضطراب براي وسيله و صاحب آن به همراه دارد.
پيش از اين نيز از قرآن كريم نقل كرديم كه بايد كساني كه قدرت و وضعيت مساعد براي ازدواج ندارند عفت پيشه كنند وعفت در اين آيه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصي منافي با آن را دارد ولي با تأمل بيشتر معلوم مي شود كه آيه كريمه معنايي عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است
1-پرهيز از فكر و ترسيم صحنه هاي محرك در ذهن و خيال
از فكر كردن و تصور نمودن و حتي تخيل امور جنسي (چه جنس موافق چه مخالف) اجتناب شود و حتي به قصد داشتن اطلاعات و آگاهي به سراغ مطالب جنسي و شوخي هاي جنسي و تحريك كننده در كتاب ها و مجلات و ... نباید رفت بلکه باید محتواي خوب، مفيد و مورد علاقه و... در دسترس ذهن باشد تا ذهن در حالت سرگرداني به سراغ اين امور نرود.
عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل مي كند كه حضرت علیه السلام فرمود:عيسي بن مریم علیه السلام به اصحاب خود فرمود:... موسي به شما دستور داد كه زنا نكنيد و من به شما دستور مي دهم كه فكر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اين كه زنا كنيد زيرا كسي كه خيال زنا كند مانند كسي است كه در خانه اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا كند. چنين كاري گرچه خانه را نمي سوزاند ولي زينت و صفاي آن را مكدر كرده و فاسد مي كند. [29]
و همچنین به محض ورود افكار جنسي به ذهن باید سريع به نماز خواندن يا هر فكر معنوي و مثبت مثل ياد مرگ و مردن و عالم آخرت مشغول شد و به نيت رها شدن از اين فكر نيايش كرد و از خداوند كمك خواست، حتي اگرانسان در خيابان در حال حركت و يا در اتوبوس به صورت نشسته و یا در هر حالت دیگر باشد می تواند نيت كند و به نماز خواندن مشغول شود.
و در اين حالت اگر در مكان خلوت باشد، تغيير محيط داده و به مكان هاي عمومي برود و با صحبت کردن با دیگران خود را مشغول کند
2-دوري از نگاه هاي مسموم و مناظر تحريك آميز
باید از نگاه كردن به مناظر، فيلم ها و تصاوير تحريك كننده خودداري كرد و به محض رو به رو شدن با اين امور، باید چشم را بسته يا به زمين و آسمان خيره شد و حتي محيط تحريك كننده را ترك کرد.
قرآن كريم در دو آيه متوالي دستور به اغماض و نگهداري چشم از نگاه حرام و هوس آلود داده است.
در آيه اول مي فرمايد: قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم...
و در آيه بعدي مي فرمايد: و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن..[30].
جالب اين است كه در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرك و عفت چشم مي دهد و آن گاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مي فرمايند:النظرة سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفا من الله اعطاه الله ايمانا يجد حلاوته في قلبه[31]
نگاه هوس آلود، تيري است مسموم از تيرهاي شيطان، هر كس آن را به جهت خوف الهي ترك كند، خداوند ايماني به او مي بخشد كه حلاوت آن را در قلب خود احساس مي كند.
3- اجتناب ازبعضی دوستان
باید ازگفتگوهاي دوستانه و نشست هاي غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و افرادي كه كشش جنسي و تمايل به اين رفتار را در انسان افزايش مي دهند اجتناب کرد
از حضرت امام باقرعلیه السلام اين گونه روايت شده است: هر كس به سخن گوينده اي گوش فرا دهد او را بندگي كرده است، پس اگر ناطق از خدا بگويد شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شيطان و سخنان شيطاني بر زبانش جاري كند قطعا بندگي شيطان كرده است. [32]
4- اجتناب از غذاهای محرک
از خوردن غذاهاي محرك مانند خرما، پياز، فلفل، تخم مرغ، سوسيس، كالباس، گوشت قرمز، غذاي پرچرب اجتناب كرد.
و همچنین باید از افراط در خوردن غذا و نوشيدن آب و مايعات خصوصا قبل از خواب اجتناب کرد
چراکه پرخوري باعث برانگیخته شدن غریزه جنسی انسان می شود، در حالی که اعتدال و كم خوري باعث ضعیف شدن این غریزه می شود.
در حديثي از پيامبر گرامي صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده است که آن حضرت پس از آن كه جوانان را به ازدواج ترغيب مي كنند مي فرمايند:هر كس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگيرد يقينا روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي كند. [33]
و اگر کسی توان روزه گرفتن نداريد، روزه اخلاقي بگيريد، يعني ميزان مصرف غذا و آب مصرفي را كاهش دهيد و فاصله هر وعده غذا را افزايش دهيد و مقدار آن را اندك اندك، کم كنيد.
5- اشتغال، ورزش و سرگرمي هاي مفيد.
هرگز انسان نباید بيكار باشد بلکه باید براي اوقات فراغت خود برنامه داشته باشد، هر چند در ابتدا كم فائده ولي با علاقه.
زيرا با وجود فراغت، هم مواد غذايي در تقويت غريزه به مصرف مي رسد و هم فكر و خيال مصروف چاره سازي در تفريغ آن مي شود و لذا در روايات بر اشتغال و كار و پرهيز از فراغت (بي كار و وقت آزاد) تأكيد بسيار شده است.
حضرت امام صادق علیه السلام در حديث پردامنه مفضل مي فرمايند:... و همين گونه انسان اگر بي كار و فارغ باشد، به بيهودگي و سرمستي دچار مي شود و بر اثر آن به مسايلي مبتلا مي شود كه زيان آن هم بر خود و هم بر نزديكان او سنگيني خواهد كرد.[34]..
اوقات فراغت باید با مطالعه، گردش، زيارت، هنرهاي دستي و عبادت و هر كار مورد علاقه پر شود.
و همچنین باید به منظور تخليه انرژي زايد به طور منظم و زياد نرمش و ورزش كرد. ورزش ها بايد ساده پيوسته و طولاني مدت انجام گيرد تا بدن از انجام آنها به نوعي رياضت وادار گردد و از شدت فعاليت عرق كند.
7- تلاوت قرآن و ادعيه
قرآن زياد مطالعه شود و باید در معاني آن تفکر کرد چون بي شك انس با قرآن ، تلاوت، تدبر و تفكر در مضامين آن، خود شفاي هر دردي است كه به سرعت كار هر پريشاني را رو به سامان مي برد و زخم هاي پنهان را التيام مي دهد و همت ها را تا آسمان ها بالا مي برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مي بخشد.
اميرمؤمنان علیه السلام مي فرمايند: قرآن را فرا گيريد زيرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرض ها و دردهاي خود مرهم بگذاريد زيرا آن داروي شفابخش سينه هاست و آن را نيكو تلاوت كنيد كه به يقين سودمندترين قصه هاست[35].
و همچنین مانوس بودن با دعاهایی که در کتب معتبره ادعیه بيان شده خوب است و شرکت در مراسم ديني و مذهبي باعث می شود روحيه ديني و ميزان پايبندي به رفتارهاي ديني تقويت شود و افزايش یابد.
خلاصه اين كه: راه حل دين در خصوص نوع مقابله و مواجهه با غريزه جنسي نخست ازدواج و نكاح مشروع است و در صورت عدم امكان، كنترل مثبت با شرحي كه بيان شد و سپس كنترل منفي با وجود همه زيان هاي آن، ولي هيچ گاه به بي بند و باري و افسارگسيختگي و آلودگي به گناه رضايت نمي دهد و زيان آن را به مراتب خسارت بارتر و ويرانگرتر از ضرر كنترل منفي مي داند
خدايا به ما کمک کن تا در مسیر رضای تو گام برداریم.