وصاياي پيامبر(ص)

وصاياي پيامبر(ص)

وصایای پیامبر(ص)

پیامبر به فاطمه ی زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) وصایایی دارند. پیامبر فرمودند: علی جان! بعد از من باید صبر کنی،همان چیزی که جبرئیل چند روز قبل آمده و در حضور رسول الله(ص)از امیرالمومنین تعهد گرفته است. در کافی آمده که بلاها و مصیبت هایی که بر امیرالمومنین نازل می شود یک به یک بیان شده و از حضرت خواستند که باید صبر کنید؛ امیرالمومنین(ع) هم قول دادند که صبر کنند. سپس به حضرت فرمودند: علی جان! بعد از من امورم را تو عهده دار شو و به نگهبانی و حفظ فاطمه زهرا(س) سفارش نمودند و حضرت را به حفظ امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) توصیه کردند و فرمودند: پس از من خیلی در حق این ها ظلم خواهد شد. وقتی حسنین وارد شدند طبق معمول خود را روی سینه مطهر رسول خدا انداختند. امیرالمومنین می خواستند این دو عزیز را از پیامبر جدا کنند. پیامبر فرمودند: نه علی جان! به آن ها اجازه بده، بگذار من از آن ها بهره ببرم، آن ها هم از من بهره ببرند. «يَشَمَّانِيوَأَشَمَّهُمَا»[1] آن ها مرا ببویند و من نیز آن ها را ببویم.

پس از رحلت پیامبر طولی نکشید امت به خانه ی امیرالمومنین و الدار السلطان الولایه هجوم آوردند و این خانه را به آتش کشیدند. خطاب آمد آیا می دانید چه کسی در این خانه زندگی می کند؟ دختر رسول خدا، همان کسی که پیامبر خم می شد و دستش را می بوسید، به استقبال او می رفت و او را در جای خودمی نشانید، سینه ی او را می بویید و می فرمود: من از فاطمه بوی بهشت می شنوم. «حِينَتَتْوَإِنَّفِيعَضُدِهَامِثْلَ ُّالدملج»[2] هنوز خون از زخم های بدن فاطمه(س) جاری بود و هنوز کبودی تازیانه ها بر شانه ی فاطمه ی زهرا به جا مانده بود؛ طولی نکشید امیرالمومنین را خانه نشین کردند؛ بدن مطهر سبط اکبرش را تیرباران کردند و سیدالشهدا(ع) اجازه نداد بنی هاشم اقدام کنند. فرمود: برادرم وصیت کرده مبادا کسی اقدامی کند و خونی ریخته شود. حضرت امام حسین(ع) دستور داد بدن مطهر امام مجتبی را به طرف بقیع بردند و در بقیع این بدن مطهر را به خاک سپرد.

وقتی صورت برادر را روی خاک گذاشت دامن خود را تکانید و فرمود: غارت زده کسی نیست که مالش را برده اند، غارت زده منم که مثل تویی را از دست داده ام و برادری مانند تو را از من گرفتند. آنگاه فرمود: برادر، دیگر بعد از تو خضاب نمی کنم و دیگر خود را معطر نمی سازم. «اعطهن رأسی ان اتیب محاسنی و رأسک معفور و انت سلیبو» طولی نکشید حسینی که جایش بر روی سینه ی پیامبر بود (یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه السری) را نیز به شهادت رساندند. بی جهت نبود که وقتی زینب کبری(س) به گودی قتلگاه آمد و این بدن مطهر و قطعه قطعه و عریان را روی زمین مشاهده نمود خطاب به رسول الله گفت:

حجةالاسلام والمسلمین میرباقری


[1]. بحار الانوار /علامه مجلسی/22/500

[2]. بحار الانوار /علامه مجلسی/27/280

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نقش برنامه ریزی درزندگی انسان

متن سخنرانی نقش برنامه ریزی درزندگی انسان در موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام در این بخش قرار دارد.
No image

لزوم هدایت الهی در استفاده از عمر

در این بخش متن سخنرانی با عنوان لزوم هدایت الهی در استفاده از عمر در موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام آورده شده است.
No image

غنیمت دانستن دوران جوانی

در این متن به غنیمت دانستن دوران جوانی با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.
صرف عمر در طاعت خدا

صرف عمر در طاعت خدا

در این متن به صرف عمر در طاعت خدا با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.
معامله عمر با خدا

معامله عمر با خدا

در این متن به معامله عمر با خدا با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.

پر بازدیدترین ها

ضرورت بهره گیری از فرصت ها

ضرورت بهره گیری از فرصت ها

در این متن به ضرورت بهره گیری از فرصت ها با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.
فرصت دانستن دنیا‌

فرصت دانستن دنیا‌

در این بخش متن سخنرانی با عنوان فرصت دانستن دنیا‌ در موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام آورده شده است.
No image

لزوم هدایت الهی در استفاده از عمر

در این بخش متن سخنرانی با عنوان لزوم هدایت الهی در استفاده از عمر در موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام آورده شده است.
معامله عمر با خدا

معامله عمر با خدا

در این متن به معامله عمر با خدا با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.
No image

غنیمت دانستن دوران جوانی

در این متن به غنیمت دانستن دوران جوانی با موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام پرداخته شده است.
Powered by TayaCMS