يك وقتي انسان از سرعت گذشت روزگار صحبت مي كند خوب اگر اين صحبت مقدمه يك تنبهي باشد، مقدمه يك بيداري باشد، خوب است. اما صرفا بخواهيم بگويم كه روزگار گذشت و عمرمان تمام شد و فقط صرفا يك آه و ناله بكنیم و به خود نيايیم كه فايده ندارد. تمام اين بزرگان راجع به گذشت روزگار كه صحبت مي كنند مي خواهند ما متنبه بشويم. يك رباعي فارسي معروف است كه مي گويد:
-
هنگام سپيده دم خروس سحري
داني كه چرا همي كند نوحه گري
-
يعني كه به موقع ام در آينه سرخ
كز عمر شبي گذشت و تو بي خبري
يك رباعي دیگر هم مي گويد:
-
افسوس كه نامه جواني طي شد
آن تازه بهارشادماني دي شد
-
آن مرغ طرب كه نام او بود شهاب
افسوس نداند كي آمد و كي شد
سيد رضي رضوان الله عليه همان آقا كه نهج البلاغه را جمع آوري كرده اين آقا يك يد پولاد در شعر و ادب داشته از جمله شعرهاي عجيبي دارد كه اينها را در سنين كودكي گفته است. شعر هاي سيد رضي بيشترش شناسنامه دارد كه كي گفته، چه جوري گفته است. يك شعري در ديوانش پيدا كردم كه نوشته اين را قبل از اينكه وارد 10 سال بشود گفته است. عجب بچه كمتر از 10 سال شعري گفته كه امروز براي شعراي 80 ساله مورد تعجب است. و اين تشويش چطور به عقل اين بچه رسيده است نمي دانم. مي گويد كه:« يمروا من الايام غير الواجد كما فهجد مرالسيون الجنوده»؛ مي گوید روزگاران بر ما مي گذرند بدون اينكه بر گردند. آنچنان كه دلها، از روي تخته سنگها عبور مي كنند و بر نمي گردند.تشبيه زيبایي است. حالا دهها يا صدها نمونه از اينها ما بگويیم و سرگرمي با اينها داشته باشيم مادامي كه آقا اينها مقدمه تنبه نباشند فايده ندارد. مگر اينكه اينها مقدمه تنبه ما بشود. همسر فرعون ممكن است روز قيامت به رخ همه خلق كشيده شود. توجه كرديد. من يك استادي داشتم كه خيلي بزرگ بود اين مرد. من مانند او را نديدم. مي فرمود كه خانه اي ظلماني تر، لقمه اي بدتر از لقمه فرعون، در دنيا نمي شود پيدا كني. مي گفت:« انا ربكم الاعلي»[1]؛ خداي اعلي شما هستم. اما بهشت چهار بانو دارد يكي از آنها از خانه فرعون در آمده است ممكن است روز قيامت خدا به ما بگويد شماها يعني از اين زن فرعون هم قصد نداشتيد از اين هم گرفتارتر بوديد. اگر در منازل او گفته مي شد:« انا ربكم الاعلي»[2]؛ در منازل شما مي گفتند:« سبحان ربي الاعلي»؛ همسرت مي رفت سجده مي گفت سبحان ربي الاعلي. صداي سبحان ربي الاعلي در منزلتان بود.
مي خواهم بگویم كه يعني با اينكه همه ما گرفتاريم و وقت كم هم مي آوريم و برنامه نداريم، در زندگي همه چيز به همه چيز وصل است. بالاخره بحث ترافيك بود تو هم دير مي رسي بد قولي مي كني. اعصابت ناراحت مي شود. همه اينها درست است نمي خواهم بگویم اينها را حل كنيم. همه ما صبح تا شب مشغول هستيم. خدا هم مي دانست كه ما مشغول مي شويم. البته اين مشغوليت ها را يكمي هم ما باعث شديم. بي برنامه شديم. برنامه نداريم. مي دانيد علما چي گفته اند؟ دانشمندان اسلام يك جمله دارند كه بايد با آب طلا نوشته شود و به چند زبان ترجمه شود. گفته اند:« توزيع الوقت توصيفه»؛ يعني وقت را توزيع كردن، وقت را وسعت دادن. آدم اگر از روي برنامه كار كند هيچ وقت، وقت كم نمي آورد. اما اگر برنامه نداشته باشي هميشه وقت كم مي آوري. اينها را به حساب خدا نگذاريم. ما بي برنامه هستيم. جمع بندي مي كنم ،درست است روزگار مي گذرد و من و شما گرفتاريم. ولي در دقيقه ها مي شود با خدا معامله كرد.
خب ما امشب بايد به حضرت مسلم متوسل بشويم. خلاصه عرض مي شود كه حضرت رسول اكرم فرمود: عقيل را دو جور دوست مي دارم. عقيل پدر مسلم بود، مرد پاكي بود، خوب چه طور يكي اينكه خود عقيل را من دوست دارم. يكي هم چون ابو طالب او را دوست مي داشت من هم دوست مي دارم. اي بانوي بزرگ عالم صديقه كبري ما هميشه مجالس را به نام تو ختم مي كنيم. علي كل حال. مي گويد كه اي پسر عمو! اي امام حسين! شيعيانت براي من خون گريه كردند. كي چقدر؟ مي گوید اينها مرتب صبح و شام اشك هاي خود را به تو هديه مي فرستند، چرا مگر از تو چه مي دانند. براي اينكه آب آوردم تو در لحظه هاي شهادت بخوري نتوانستي بخوري دندان هاي تو، توی آن كاسه فرو ريخت. مي گويد كه اين مردم كه شب گذشته دور تو جمع شدند و با تو بيعت كردند چرا امروز بدنت روي زمين كشيده مي شود. يك بيت ديگر مي گويم خانواده شهدا توجه كنند. مي گويد: شهيد كه به شهادت مي رسد اول صداي يك زن براي او بلند مي شود. آن زن حالا يا مادر است يا همسر است يا خواهر است. مي گويد چطور شد تو كشته شدي صداي يك زن براي تو بلند نشد. آيا در آن شهر يك زن نوحه گر نبود. بعد مي گويد بهتر كه زنان نوحه گر كوفه بر تو گريه نكنند. مي گويد وقتي كه خبرشهادتت به كاروان ابي عبدالله رسيد عوضش دختر علي برایت گريه كرد. عوضش دختران ابي عبدالله برایت گريه كردند. «الا لعنه الله علي الظالمين ».
حجه الاسلام فاطمی نیا