سخنران استاد فرحزاد

  • وقـتـی دل شیـدایی مـی رفت به بستان ها بـی خویشتنش کـردی بوی گل وریحانا
  • گه ناله زدی بلبل گه جامه دریدی گل بـا یـاد تـو افـتـادم از یـاد بـرفـت آن ها
  • ای ذکر تو بر لبها وی مهر تودردل ها وی شورتودرسرها نی سرتودرجان ها
  • تـاخوار غـم عـشـقـت آویخته در دامم کوتـه نـظری بـاشد رفتن به گلستان ها

برکات ذکر صلوات و ذکرهای دیگر الهی

«مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا فِي مَجْلِسٍ فَلَمْ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يُصَلُّوا عَلَى نَبِيِّهِمْ إِلَّا كَانَ ذَلِكَ الْمَجْلِسُ حَسْرَةً وَ وَبَالًا عَلَيْهِمْ» [1]. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: هر دسته و گروهی که درمجلسی دورهم جمع می شوند اگر درآن مجلس یاد خدا نشود و درود و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند، (یادکردن ائمه به موازات یاد خدا است. مثل صلوات، که در واقع همان ذکر خداست یا ذکر یا علی ،یا حسین، یا زهرا ، یا صاحب الزمان ، چون این ها همه کارخدا و فانی در خداهستند اگر این ها را یاد کردی خدا را یاد کرده ای) آن مجلس وزرو وبال و حسرت بر صاحبان مجلس خواهدبود.

ارتباط با خدا، ویژگی مهم ماه مبارک رمضان

یک ویژگی مهم ماه رمضان ارتباط با خداست، و هرچه این زمینه را تقویت کنیم بهتراست. دعای روزهای ماه رمضان غیر از دعاهایی است که مخصوص هر روز آمده است. دعاهایی برای هر روز ماه رمضان وارد شده است. یک جمله ازدعایی راعرضه می داریم که می گوید «وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ»[2]. خدایا در این ماه مرا فراقت بال بده، تاپیش آمدهای ناگوار پیش نیاید. تاوقت ما گرفته نشود، درد سری برای ما ایجاد نشود، گرفتاری هایمان کمتر بشود، من فارغ بشوم وبتوانم دراین ماه عبادت کنم، دعا کنم، قرآن بخوانم.

اگر کارهای دنیایتان را در رمضان تعطیل کنید هیچ ضرر نمی کنید. شما در این ماه باید برای یازده ماه دیگرتان، بلکه برای یک عمرتان ذخیره کنید. چون در ماه های دیگر ممکن است این توفیق نباشد. شما در ماه های دیگر هیچ روزی نمی توانید بعد از نماز ظهروعصر مردم را پای منبر و صحبت بیاورید، حتی روز عاشورا هم ما بعضی جاهاخواستیم صحبت کنیم ننشستند گفتند می خواهند نهار بخورند و بروند. ولی در ماه رمضان، زمینه خوبی است یعنی نسیم یک نسیم دیگری است، نسیم رحمت و مغفرت است. شیطان در غل و زنجیراست. روایت داریم درهای بهشت بازو درهای جهنم بسته است. اگر کسی واقعا نورانیت دلش کمی بیشتر باشد حس می کند که فضاء یک فضای دیگری است. در ماه رمضان کمی از کارهای متفرقه کم کنیم ، به کار بگو الان ماه خداست من کار واجب تری دارم، دنبال حرص دنیا نباشیم.

سنگینی گناه تهمت از آسمان و کوه ها در کلام امیرالمومنین علیه السلام

از امیرالمومنین علیه السلام سئوال کردند که آقا چه چیزی از آسمان وکوه ها سنگین تراست؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِي ءِ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَاتِ»[3]. تهمت به آدم بی گناه از آسمان وکوه ها سنگینیش بیشتر است. آدمی که دزدی نکرده است شما به او بگویید: دزدهستی. یک فردی راکه فحشا و منکرندارد آبرویش را بریزید. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: گناه تهمت زدن بر یک آدم بی گناه از آسمان ها سنگین تر است. عرش خدا به خاطرتهمت زدن به یک بی گناه به لرزه درمی آید مواظب باشیم، حرفی راکه نمی دانیم درست است یانه، نگوئیم. اگرهم راست باشد نباید بگویید، مگر هر حرفی را باید گفت.

شریک شدن در گناه شخص دیگر به خاطر رضایت قلبی به آن کار

گاهی خدا به خاطر اذیت کردن یک فرد بی گناه، یک قومی را عذاب کرده است، که شریک این اذیت شده اند. ناقه حضرت صالح را یک نفر پی کرد. کشنده ناقه صالح که معجزه بود یک نفر بود، اما چرا خدا یک امت را عذاب کرد چرا؟ چون بقیه هم گفتند کار خوبی کرده است. تمامی جرم آن یک نفر در نامه اعمال همه آن ها نوشته شد. متوجه هستید، اگر کسی کار شر یا خوبی را انجام داد و شما هم تایید کنید بگوئید بارک الله، حقش بود، باید اعدام می شد، باید آبروش را می ریختند شماهم شریک آن کار خواهید بود. شما از کجا می گویید، شما چه خبر دارید، چه می دانید، این قدر اولیاء خدا را بالای دار بردند میثم تمارها را به دار آویختند شهید کردند. شایعه درست می کردند که این ها چنین و چنانند. خیلی باید مواظب باشیم زود قضاوت نکنیم. به حضرت امیرهم می گفتند نماز نمی خواند پشت سرش تهمت می زدند. امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید: بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است. دست مبارکش را گذاشتند بین چشم و گوش حق آن چیزی است که ببینی و باطل آن چیزی است که بگویی شنیده ام.

شایعه خیلی زیاد است. آخر ما این ها را چه طور می توانیم جمع کنیم ما چرا دامن می زنیم. آیا عواقب این گناه را می دانیم. می دانیم عاقبت این حرف ها چه می شود. روایت داریم که خدای متعال زبان را عذابی می کند که هیچ عضوی از اعضاء را آن طور عذاب نمی کند، چرا؟ چون این زبان یک حرفی را زده است که این حرف، آن طرف دنیا باعث مرگ یک آدم شده است.

حرص از آتش سوزنده تر است.

ازسئوال امیرالمومنین علیه السلام کردند آقا چه چیزاز آتش سوزنده تر است؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: حرص از آتش سوزنده تراست. بعضی از مغازه ها ساعت دوازده، یک نصف شب بازاست آیا این ها خواب ندارند؟ این ها زن و بچه ندارند؟ نمی خواهند دعا بخوانند؟ حرم نمی خواهند بروند؟ جمکران نمی خواهند بروند؟ هیئت نمی خواهند بروند. صبح که بازاست شب هم بازاست. حرص یک چیز خطر ناکی است. نمی توانی بگوئید من فقط تا یک جائی دنبال دنیا می روم وبعدش دیگر تمام می شود. دنیا یک چیزی است که هر چه بکشید کش می آید، باز می گوئید خانه راعوض کنم، این مبلمان را عوض کنم، بخاری قدیمی شده است، این لوستر را عوض کنم. هرچه تشریفات بکنید، مدل های جدید بخواهید، هرچه بگیرید جدیدترش می آید. شما باید قانع باشید. این جلوه های دنیا مردم را گیج کرده است. برای چه این همه می دوند یا برای پول است یا برای مقام وپزاست. به خاطر همین چیزهای پوچ دنیا، جلوه های پوچ دنیا، شش میلیارد افراد دنیا دنبال جلوه های دنیا می دوند. در صورتی که تمام حسنات دنیا یک میلیاردم حسنات بهشت هم نیست، یعنی تمامی امکانات دنیا یک جلوه بسیار ناچیزی از زیبایی های بهشت است. اگربدانید که خدا چه آماده کرده است اصلا به این جیفه دنیا اعتنا نمی کنید دل خوش نمی کنید.چه چیز پدر بزرگمان را از بهشت بیرون کرد.

کسی که به بهشت رفت از بهشت بیرونش نمی کنند.

بهشتی که حضرت آدم درآن بوده است، بهشت آخرتی نبود یک جای خیلی عالی در همین عالم بود، چون کسی که بهشت آخرتی برود بیرونش نمی کنند. کسی که در جهنم بیفتد امید بیرون آمدن از جهنم برایش است.در مفاتیح ملاحظه بفرمائید پیامبر خدا فرمود: درماه رمضان خدا هزار هزار نفر را از آتش جهنم بیرون می آورد. پس اگر هم ما دچار حرص و آتش شدیم، دچار گناه شدیم، آیه یاس و ناامیدی نخوانیم، امید داشته باشیم که خدا کمکمان می کند. شب قدر،عید فطر میلیون میلیون آدم از جهنم بیرون می آیند چه قدر ازانسان ها ازجهنم بیرون می آیند. به مفاتیح مراجعه بکنید می بینید. از جهنم امید بیرون آمدن هست بلکه هزار هزار هم بیرون می آیند اما از بهشت کسی بیرون نمی آید.

یکی از انبیاء که شاید حضرت ادریس بود از خدا خواست که می خواهم بهشت را ببینم. خدا، جبرئیل را فرستاد و به جبرئیل گفت: که ازاو قول بگیر بعدازدیدن بهشت، از بهشت بیرون بیاید در بهشت نماند. آنجا جای خیلی خوبی است، جا خوش نکند بگوید: من نمی خواهم بیرون بیایم. ازاو قول و پیمان گرفت، فقط بهشت را نگاه بکند و بیرون بیاید. حضرت ادریس گفت: باشد قول داد و رفت بهشت را ببیند. دید بهشت خیلی جای خوبی است، رفت تو فکر نقشه کشیدن، تو فکر این که یا بیرون نیایم یا اگر رفتم زود برگردم. مومن باید خیلی زرنگ باشد. «الْمُؤْمِنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ »[4]. «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»[5]. پیامبررفت به بهشت و یک گردشی کرد، رفت تو فکر که بیرون نیایم ولی قول داده بود بیرون بیاید، همین طوری که در بهشت می گشت تسبیح و عصایی در دستش بود آن ها را در بهشت گذاشت و بیرون آمد. به جبرئیل گفت: من قول دادم و بیرون آمدم. جبرئیل گفت: بله، خیلی ممنون. حضرت ادریس یک دفعه گفت: من تسبیحم در بهشت جا مانده است بروم تسبیحم را بیاورم. جبرئیل گفت: خوب برو تسبیحت را بیاور. رفت به بهشت وگفت: من دیگر بیرون نمی آیم. جبرئیل گفت: چرا بیرون نمی آیی؟ حضرت ادریس گفت: یک بار قول دادم بیرون بیایم، دفعه دوم بهت قول ندادم که بیرون بیایم. جبرئیل هم یادش رفته بود ازاو قول بگیرد. گفت: خدایا این بنده از بهشت بیرون نمی آید. خطاب رسید این یکی از دست ما در رفته است بگذار در بهشت بماند.

«وَ نَظَرْتَ إِلَيَّ نَظْرَةً رَحِيمَةً تَرْضَى بِهَا عَنِّي رِضًا لَا سَخَطَ عَلَيَّ بَعْدَهُ أَبَداً» [6]. خدایا یک نظر به من بکن یک نظر کار گشا، یک عنایت بفرما «وَ نَظَرْتَ إِلَيَّ نَظْرَةً رَحِيمَةً» خدایا یک نظررحمت به من بکن که ازمن راضی باشی که بگویی من از تو بنده ام راضیم، دیگر غضب نمی کنم دیگر آتش جهنم را به تو حرام کردم دیگر بهشت را به تو واجب کردم. دیدی بعضی ها یک خدمت به پدر مادر می کنند. پدر،مادر می گویند جگر من راحال آوردی. دیگر من همیشه ازت راضیم من همه حقوقم را حلال کردم.

یک موقع یک نظر می شود می بینی الآن از طرف راضی است یک ساعت بعد ناراضی است. الآن راضی است دوماه بعد ناراضی می شود. نه این فایده ندارد چون بعدش نارضایتی دارد. «لَا سَخَطَ عَلَيَّ بَعْدَهُ أَبَداً» یک نظری به ما بکن که دیگر غضبی پشت سرش نباشد. یعنی همیشه به تو متصل باشیم آن هایی که اهل جهنم بشوند امیدی برای بیرون آمدنشان است، اما آن هایی که بهشتی می شوند دیگر امکان بیرون آمدن نیست، یعنی از بهشت کسی را بیرون نمی کنند.

اعتقاد به وجود و خلق شدن بهشت و جهنم

روایت داریم اگر کسی معتقد باشد که الآن بهشت و جهنم موجود نیست ایمانش ناقص است، بلکه مومن نیست. کسی که وجود بودن این ها را منکر بشود از ایمان بیرون می رود. باید معتقد باشیم که بهشت و جهنم هست و الآن هم موجودند. بهشت را خدا در یک غیب الغیوبی خلق کرده است. چون ما معتقدیم که بهشت و جهنم الآن هم خلق شده اند. داستانی در اصول کافی است که جوانی به رسول خدا گفت: آقا من ناله جهنمی ها را می شنوم و اهل بهشت را می بینم. پیامبرفرمودند: «أنهم فيها متنعمون»[7]. بهشتی ها در نعمت و خوشی هستند. پیامبر ما هم شب معراج در بهشت سیر می کردند دیدند ماموران بهشتی مشغول درست کردن کاخی در بهشت هستند یک دفعه کاررا تعطیل می کردند ویک دفعه مشغول می شدند. حضرت سئوال کردند چرا این ها کار را تعطیل می کنند و چرا مشغول می شوند؟ جبرئیل گفت: این ها منتظر مصالحند هر وقت مومن دردنیا دعا وعبادت و ذکر و کارخیر می کند یا مثلا صلوات بر محمد و آل محمد می فرستد مصالح بهشت می آید و وقتی هم که مومن بی کار است مصالح نمی آید این ها هم بی کار می شوند. روایت داریم بهشت و جهنم، زمین صافی است، یعنی چیزی نکاشتند اعمال و رفتار شما، صفات شما، بهشت درست می کند، یااعمال ماعقرب ومارو آتش درست می کند یعنی آن خانه ای که به ما دادند خالی است. این بستگی به ما دارد که کدام قسمت را آباد کنیم.

بندگان صالح خداوند و شوق دیدار بهشت

یکی از اساتید نقل می کرد می گفت: در همدان یک آقایی بود یک شب بهشت را خواب دید، بلند شد واز فراق و دوری بهشت آنقدر گریه کرد که مرد و از دنیا رفت. گفت من مشتاق بهشت هستم. بعضی از یاران امام حسین علیه السلام آنقدر مشتاق بهشت بودند که از شوق، آثار زخم و نیزه و شمشیر و آتش را حس نمی کردند. اگرآدم آن زیبایی را ببیند همه این ها را فراموش می کند.

راه حل و دست آویز پیرزن و پیرمرد زیرک از رحمت و عنایت و لطف خدا

یکی استادها می گفت: روزی پیرزنی پیشم آمد و گفت: حاج آقا من برای خودم کفن درست کردم. (در کفن مستحباتی است که البته همه اش بهانه است. بهانه ای که خودمان را در معرض رحمت قرار بدهیم ) استادگفت: این پیرزن آمده بود کارهایی که برای شب اولش کرده بود، به من نشان بدهد. کفنش را بیرون آورد وگفت: حاج آقا من دعای جوشن کبیر نوشتم، بعد تربت وانگشتروعقیق گذاشتم ووصیت کردم درکفنم بگذارند.

استاد می گفت: به اوگفتم خانم این ها طبیعی است در روایت تربت و جوشن کبیرو انگشتر عقیق داریم. بعد دیدم یک مشت از این گل های محمدی خشک تهیه کرده است گفتم این ها را برای چه تهیه کردی، در روایت داریم. یااز وعاظ شنیدی؟ یاازعالمی شنیدی؟ گفت: نه، من این گل های محمدی را تهیه کردم ووصیت کردم درکفنم بگذارند. وقتی نکیر و منکر آمدند سئوال بکنند چون این گل به اسم پیامبراست این گل را که بومی کنند باید یاد پیامبر بکنند. ظاهرا چند تا روایت هم داریم وقتی گل محمدی را بو می کنید صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید. وقتی صلوات بفرستند رحمت خدا نازل می شود. این را که گفته است، یک پیر زن که نمی داند الف گرده یادراز، یک بی سواد گوشه خانه نشسته، برای شب اول قبرش حیله پیدا کرده است. تا نکیرومنکر را وادارشان کند صلوات بفرستند.

واقعا این مسئله به ذهن هیچ مجتهدی نمی رسد. این آقا خودش استاد مابودند. گفت: اصلا به مخیله من هم خطور نمی کرد یک همچین چیزی بشود، ولی نقشه خوبی است خلاف شرع هم نیست خیلی هم کار خوبی است.

پیرمردی محضر رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم آمد و عرض کرد که حساب روز قیامت دست کیست؟ مثل این که مشکل برایش پیش آمده بود که می خواست بداند فردا طرف حساب ما کیست.(سئوال واقعا خوبی است، انس بن مالک می گوید اعراب بیابانی که می آمدند ما مواظب بودیم چون یک موقع سئوال هائی کلان برای یک عمرشان می پرسیدند و می رفتند. )پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: به دست خداست. اعرابی گفت: به دست خداست. خیلی خوشحال شد. مثل این که گره هاش باز شد خواست برود. حضرت صدایش زدند و فرمودند: که چرا این قدر خوشحال شدید من گفتم دست خداست چرا این قدر خوشحال شدید؟ عرض کرد یا رسول الله چون طرف حساب من خدای کریم است، من می دانم وقتی قدرت پیدا می کند عفو می کند. اگر طرف من یک آدم طبیعی باشد لجوج و منتقم گیرنده باشد من کارم زاراست. اما من می دانم، خدای متعال خیلی مهربان و خیلی کریم است. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: این فقیه یا این که اهل بهشت است. مومن راه حل، یا دست آویزی از رحمت وعنایت ولطف خدا برای خودش تهیه می کند.

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: مومن کیس و زیرک است. منتهی زیرکی هاش را به خاطر رهائی از جهنم درست کرده باشد. دزدی و حقه بازی نیست، زیرکی هایش را در راه صحیح به کارمی برد. یعنی برای نجات از آتش، حیله هایی در راه خدا به کار ببرد. همین طور که خدا خیر الماکرین است این صفت را به مومن هم می دهد. این آیه هم لطافتی دردرونش دارد. «وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ»[8] . یعنی خدا هم مکرمی کند نمی گوید امکر الماکرین می گوید خیرالماکرین است. یعنی خوب نقشه می کشد خوب حیله می زند. مومن هم باید حیله های خدایی را یاد بگیرد. هروسیله که برای نجات خودتان می توانید فراهم کنید فراهم بکنید.

دعاهای مستحب برای نوشتن بر روی کفن میت برای مورد عفو خدا قرار گرفتن

در روایت دیدم مستحب است دور کفن دعای جوشن کبیر نوشته بشود. اگر کسی به دور کفن خودش دعای جوشن کبیر بنویسد خدای متعال حیا می کند اورا عذاب بکند. «يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ،يَا أَكْرَمَ الْأَكْرَمِينَ،يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ،يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ»[9]. خدایی که عفوش بزرگ است. با این بنده که داخل پوشش اسم خدا رفته است چه کاربکند.

جوشن کبیر زره محکمی است، که تو را از عذاب حفظ می کند. مستحب است که با تربت و زعفران نوشته شود، می ارزد انسان به خاطر آخرتش هر تقلایی بکند، می ارزد تربت تهیه کند مخصوصا آنهایی که سنمان از چهل، پنجاه سال بالا هست در سرازیری هستیم، دیگر باید کفن برای خودمان تهیه بکنیم، آماده باشیم وصیت هایمان را بنویسیم، کفن تهیه بکنیم. اگروصیت کردیم و کفن تهیه کردیم فکر نکنیم که عزرائیل زود تر می آید نترسید آمادگیش مهم است. اجلت هم ممکن است طولانی تر بشود عزرائیل که ترس ندارد.

دعا داریم که اگر آدم این دعا را بنویسد در قبر بگذارد خدا او را عذاب نمی کند. خدایا این اولین قدم است که بعد از مرگ در عالم برزخ به تو وارد می شوم. خدایا من را اکرام بکن، خدایا الآن گناهان من تمام شده است دیگر احسانت را از من بر ندار. خیلی دعای جالبی است. این ها همه اش حیله است که به ما یاد دادند که ما از آتش جهنم نجات پیدا کنیم.

بی نیازی خدا از عبادات بندگان

در روایت داریم که خدا و رسولش از اعمال شما بی نیازند. «فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ ص غَنِيَّانِ عَنْكُمْ وَ عَنْ أَعْمَالِكُمْ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[10]. می فرماید: خدا و پیامبر نیازی به اعمال شما ندارند، لکن این اعمال حیله های ماست. بهانه دست خدامی دهیم. خدایا این کار را کردم این تربت امام حسین را آوردم در کفنم گذاشتم. خدایا به خاطر امام حسین علیه السلام به من رحم بکن، این گریه را کردم، این ناله راکردم، دست یتیم را گرفتم و الا وظیفه ات بوده است. خدا برایت صد برابر داده است تو یک صدم را به یتیم دادی، کاری نکرده ای مالی را که دادی مال خدا بود، پس اگر خدا بخواهد به حساب هابرسد درهمان مورد مدیون می شویم بدهکارمی شویم. پس این اعمال بهانه است خدایا، من رحم کردم تو هم به من رحم کن. بیایم با این اعمال بهانه خوبی به دست خدا بدهیم.

* ذکرمصیبت

حضرت ابالفضل العباس علیه السلام

امروزتوسل پیدا کنیم به باب الحوائج الی الله قمر بنی هاشم آقا اباالفضل العباس، خدا انشاءالله قسمت کند یک روزی دسته جمعی به حرم باصفایش بریم. حرم عجیبی است، چند نفر از آقایان که رفته بودند کربلا تعریف کردند که به ما اجازه دادند به سرداب برویم چون قبر در پایین است. گفت: وقتی به سرداب رفتیم دیدیم دور قبر، آب همین طور درحال گردش است. سالیان سال، آب همین طور دارد می گردد. چون اباالفضل سقا بوده است می خواست آب بیاورد خدا آب را مامور کرده است همین طور دور قبر بگردد. آقا ابالفضل چه کرده که آقا اباعبدالله می گوید جان من به قربانت ای برادر، جان من فدای تو باد. شخصی برای زیارت به کربلا رفته بود، هر روز می رفت برای زیارت آقا ابا عبدالله، اما به زیارت ابالفضل یک بار می رفت یک بار نمی رفت. یک روز در میان می رفت. شبی خواب دید به بی بی فاطمه زهرا علیهاالسلام سلام کرد، عرض ادب کرد. ولی حضرت زهرا به او توجه نکرد، اعتنا نکرد. گفت: بی بی جان من زائر فرزندتان اباعبدالله هستم، چرا به من توجه نمی کنید؟ عنایت نمی کنید ؟خانم فاطمه زهرا فرمود: به خاطر این که فرزندم را زیارت نمی کنی. عرض کردم بی بی جان خدا شاهداست من هر روز به زیارت فرزندتان حسین می روم. فرمود: مگر ابالفضل فرزند من نیست تو فرزندم حسین را زیارت می کنی اما فرزندم عباس را زیارت نمی کنی کسی که خودش را فدای فرزندم کرد اوهم فرزند من است. من ازتو گله دارم چرا به زیارت فرزندم ابالفضل نمی روی. قمر بنی هاشم چه کرد. خدایا، آن لحظه که اباالفضل در میدان ایستاد درحالی که دست ندارد چگونه بجنگد، آب ندارد به خیمه ها ببرد به حالت تحیر ایستاد، خدایا چه کار کنم نه قدرت جنگیدن دارم نه آبروی رفتن به خیمه ها رادارم. بچه ها منتظر آوردن آب هستند. درهمین حال بود که یک نانجیبی عمود آهنی به پیشانی حضرت ابالفضل زد. آن وقت حضرت صدا زدند برادر برادرت را دریاب، آقا ابا عبدالله آمدند دیدند مشک یک طرف وعلم یک طرف افتاده است و پیشانی برادر شکافته شده است. صدا زد الان کمرم شکست، امیدم نا امید شد. خدایا به خاطر قمر بنی هاشم در فرج امام زمانمان تعجیل بفرما. به حق امام حسین قلب امام زمان را از ما راضی و خوشنود بدار. همه ما را از شیعیان اهل بیت قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا مگردان. خدمتگذاران به قرآن ومملکت ومقام معظم رهبری وجوان های ما در پناه امام زمان حفظ فرما. برای اجابت دعاها صلوات بر محمد و آل محمد هدیه کنیم.


[1] . الكافي/شیخ کلینی/2/ 497/باب ما يجب من ذكر الله عز و جل في كل مجلس...ص:496

[2] . الكافي/شیخ کلینی/4/ 75/ باب ما يقال في مستقبل شهر رمضان ...ص:73

[3] . مستدرك الوسائل/محدث نوری/9/ 127/133- باب تحريم البهتان للمؤمن و المومنه...ص:127

[4] . بحارالأنوار/مجلسی/ 64/307/باب 14- علامات المؤمن و صفاته .....ص:261

[5] . بحارالأنوار/مجلسی/ 64/61/ الأخبار ..... ص : 60

[6] . تهذيب الأحكام /شیخ طوسی/3/113/دعاء أول يوم من شهر رمضان ..... ص :106

[7] . تفسير روح البيان/ حقی بروسوی اسماعیل /ج 9/191/[سورة الطور(52): الآيات 17 الى 23] ..... ص : 190

[8] . آل عمران : 54

[9] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/90/دعاى جوشن كبير ..... ص : 86

[10].بحارالأنوار/مجلسی/ 66/405/باب 38- جوامع المكارم وآفاتها ومایوجب الفلاح والهدی...ص:332