الأذان (اذان)

الأذان (اذان)

 

میزان الحکمه ، جلد 1 ، صفحه 117 - 123

الأذان

اذان

و لمزيد الاطّلاع راجع :

وسائل الشيعة : ٤/٦١٢ ـ ٦٣٧ «أبواب الأذان و الإقامة».

بحار الأنوار : ٨٤/١٠٣ باب ١٣ «الأذان و الإقامة».

كنز العمّال : ٨/٣٢٩ ـ ٣٦٣ «في الأذان».

٧٣ - الأذانُ

اذان

٤٤٧- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : قُمْ يا بِلالُ فأرِحْنا بالصَّلاةِ .[1] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : بلال! برخيز و ما را با نماز آسايش بخش.

٤٤٨- عنه صلى الله عليه و آله : إنّ الشَّيطانَ إذا سَمِعَ النِّداءَ بالصَّلاةِ هَرَبَ . [2]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شيطان چون بانگ دعوت به نماز را بشنود، بگريزد.

٤٤٩- عنه صلى الله عليه و آله : إنّ أهلَ السَّماءِ لا يَسْمَعُونَ مِن أهلِ الأرضِ شَيئا إلاّ الأذانَ . [3]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اهل آسمان از ساكنان زمين چيزى جز اذان نمى شنوند.

٧٤ - المُؤَذِّنُ

اذان گو

٤٥٠- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يُغْفَرُ للمؤذّنِ مَدُّ صَوتِهِ و بَصَرِهِ ، و يُصدِّقُهُ كلُّ رطْبٍ و يابِسٍ ، و له مِن كُلِّ مَن يُصلّي بأذانِه حَسَنةٌ . [4]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مؤذّن تا جايى كه صدايش مى رسد و نگاهش كار مى كند به همان اندازه آمرزيده مى شود و هر خشك و ترى [گفته ]او را تصديق مى كند و به تعداد هر نفرى كه با اذان او نماز بگزارد حسنه اى برايش منظور مى شود.

٤٥١- كنز العمّال : عن رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما مِن رَجُلٍ يكونُ بأرضٍ قِيٍّ فيؤذّنُ بِحضـرةِ الصَّلاةِ و يُقِـمُ الصَّلاةَ إلاّ صلّى خَلفَهُ مِنَ الملائكةِ ما لا يُرى طَرَفاهُ . [5]كنز العمّال : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : كسى نيست كه در دشتى باشد و به هنگام نماز اذان بگويد و نماز بر پاى دارد، مگر آن كه پشت سر او صفى از فرشتگان كه دو سوى آن ناپيداست، به نماز مى ايستند.

و في خبر : ... فإنْ أقامَ صلّى مَعهُ مَلَكانِ، و إنْ أذّنَ و أقامَ صلّى خلفَه مِن خلْقِ اللّه ِ ما لا يُرى طَرَفاهُ . [6]و در خبرى ديگر [از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ] آمده است: ... اگر اقامه بگويد [و به نماز ايستد] دو فرشته به او اقتدا مى كنند و چنانچه اذان و اقامه بگويد، صفى از آفريدگان خدا، كه دو سوى آن ناپيداست، پشت سر او نماز مى گزارند.

٤٥٢- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لِيؤذّنْ لَكُم أفصحُكُمْ ، وَ لْيؤمّكُمْ أفقهُكُم . [7]امام على عليه السلام : بايد فصيح ترين فرد شما اذان بگويد، و آگاهترينِ شما به مسائل دينى، امامت [نمازتان ]را به عهده گيرد.

٤٥٣- الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : حَقُّ المؤذّنِ أن تَعلمَ أنّه مُذكِّرٌ لكَ ربَّكَ عزّ و جلّ ، و داعٍ لكَ إلى حَظِّكَ ، و عونُكَ على قضاءِ فَرْضِ اللّه ِ عليكَ، فاشْكُرْهُ على ذلكَ شُكْرَكَ للمُحْسِنِ إليكَ . [8]امام زين العابدين عليه السلام : حقّ مؤذّن اين است كه بدانى او پروردگار عزّ و جلّ تو را به يادت مى آورد و تو را به بهره ات فرا مى خواند و يارى ات مى رساند تا واجب الهى را بگزارى . پس، براى اين كارها از او سپاسگزارى كن، همچنان كه اگر كسى به تو خوبى كند تشكّر مى كنى.

٧٥  - تَفسيرُ الأذانِ

تفسير اذان

٤٥٤- الإمامُ الحسينُ عليه السلام : كنّا جُلُوسا في المسجدِ ، إذ صَعِدَ المؤذّنُ المَنارةَ، فقالَ : «اللّه أكبر ، اللّه أكبر»، فَبكى أميرُ المؤمنينَ عليُّ بنُ أبي طالبٍ عليه السلام و بَكينا بِبُكائِه ، فلمّا فـرغَ المـؤذّنُ قال : أ تـَدْرونَ مـا يَقولُ المؤذّنُ ؟ قلنا : اللّه ُ و رَسُولُهُ و وصيُّهُ أعلمُ ، فقالَ : لو تَعلمـونَ ما يَقـولُ لَضَحِكْتُم قليلاً و لَبَكيتُم كثيرا! فَلِقولِه : «اللّه أكبر» مَعانٍ كَثيرةٌ ، منها أنّ قولَ المؤذّن «اللّه أكبر» يَقَعُ على قِدَمِهِ و أزليّتِهِ و أبديّتِهِ و عِلْمِهِ و قوّتِهِ و قُدرتِهِ و حِلْمِهِ و كَرَمِهِ وجُودِهِ و عَطائِه و كِبْريائِه . [9]امام حسين عليه السلام : در مسجد نشسته بوديم كه مؤذّن بالاى گلدسته رفت و گفت: «اللّه اكبر، اللّه اكبر». امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام گريست و ما نيز از گريه او گريستيم. وقتى مؤذّن اذان را تمام كرد، امام فرمود: آيا مى دانيد مؤذّن چه مى گويد؟ عرض كرديم: خدا و پيامبر و وصىّ او بهتر مى دانند . فرمود: اگر مى دانستيد كه چه مى گويد كم مى خنديديد و بسيار مى گريستيد. «اللّه اكبر» مؤذّن معانى بسيار دارد؛ از جمله اين كه «اللّه اكبر» بيانگر قديم بودن و ازليّت و ابديّت خداوند و علم و نيرو و قدرت و حلم و كرم و جود و عطا و كبرياى او مى باشد.

٧٦ - الحَثُّ عَلَى الأذانِ فِي اُذُنِ الوَليدِ

تشويق به اذان گفتن در گوش نوزاد

٤٥٥- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا عليُّ ، إذا وُلِدَ لكَ غُلامٌ أو جاريةٌ فأذِّنْ في اُذنِه اليُمنى و أقِمْ في اليُسرى ؛ فإنّه لا يَضُرُّهُ الشّيطانُ أبدا . [10]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هرگاه پسرى يا دخترى برايت به دنيا آمد، در گوش راستش اذان بگو و در گوش چپ او اقامه؛ در اين صورت شيطان هرگز به او گزندى نمى رساند.

٤٥٦- الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : حدّثَتْني أسماءُ بنتُ عُمَيسٍ قالتْ: حدّثَتْني فاطمةُ عليها السلام : لمّا حَمَلت بالحَسَن عليه السلام و ولَدته جاءَ النّبيُّ صلى الله عليه و آله ... و أذّنَ في اُذنِه اليُمنى و أقامَ في اُذنهِ اليُسرى ....

فلمّا كان بعدَ حَوْلٍ وُلِد الحُسينُ عليه السلام ، و جاء النّبيُّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا أسماءُ هَلُمِّي ابنِي ، فَدَفعتهُ إليه في خِرْقةٍ بيضاءَ ، فأذّنَ في اُذنهِ اليُمنى و أقامَ في اليُسرى و وَضَعه في حِجْرهِ، فبكى . [11]امام زين العابدين عليه السلام : اسماء بنت عميس از قول فاطمه عليها السلام برايم گفت كه وقتى حسن عليه السلام را حامله شدم و او را به دنيا آوردم، پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ... و در گوش راستش اذان گفت و در گوش چپ او اقامه ... . يك سال بعد كه حسين عليه السلام به دنيا آمد باز پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و فرمود: اى اسماء! فرزندم را بياور؛ من آن حضرت را در پارچه اى سفيد به دست پيامبر دادم و آن بزرگوار در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه و او را روى زانوى خود نهاد و گريست.

٤٥٧- عنه عليه السلام : إنَّ النّبيَّ صلى الله عليه و آله أذّنَ في اُذنِ الحسنِ عليه السلام بالصَّلاةِ يومَ وُلدَ . [12]امام زين العابدين عليه السلام : زمانى كه حسن عليه السلام به دنيا آمد پيامبر در گوش او اذان گفت.

٤٥٨- الإمامُ الباقرُ عليه السلام : إذا وُلدَ لأحدِكُم ... و ليحَنِّكْهُ بماءِ الفُراتِ، و ليؤذِّنْ في اُذنهِ اليُمنى ، و ليُقِمْ في اليُسرى . [13]امام باقر عليه السلام : هر گاه براى يكى از شما فرزندى به دنيا آمد ... كام او را با آب فرات بردارد و در گوش راستش اذان بگويد و در گوش چپ او اقامه.

٤٥٩- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَن ساءَ خُلُقُه فأَذِّنوا في اُذنِهِ . [14]امام صادق عليه السلام : اگر كسى بد اخلاق شد، در گوش او اذان بگوييد.

 

[1] . كنز العمّال : ٢٠٩٥٤.

[2] . كنز العمّال : ٢٠٩٥١.

[3] . كنز العمّال : ٢٠٩٣٤.

[4] . بحار الأنوار : ٨٤/١٠٤/٢ .

[5] . كنز العمّال : ٢٠٩٣٠.

[6] . كنز العمّال : ٢٠٩٣١.

[7] . دعائم الإسلام : ١/١٤٧.

[8] . بحار الأنوار : ٧٤/٧/١.

[9] . بحار الأنوار : ٨٤/١٣١/٢٤، انظر تمام الحديث.

[10] . تحف العقول : ١٣.

[11] . عيون أخبار الرضا : ٢/٢٥/٥ .

[12] . عيون أخبار الرضا : ٢/٤٣/١٤٧.

[13] . بحار الأنوار : ١٠٤/١٢٢/٦٢.

[14] . بحار الأنوار : ١٠٤/١٢٢/٦١.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

میزان حسنات

میزان حسنات

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .

پر بازدیدترین ها

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان پیامبر، نور هدایت عوالم

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان پیامبر، نور هدایت عوالم در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
قرب به پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

قرب به پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند :«اَقْرَبُکُمْ مِنّى مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیامَةِ اَحْسَنُکُمْ اَخلاقاً»؛[5] کسى که اخلاقش نیکوتر است، در روز قیامت در همنشینى به من نزدیک تر است. یعنى هر کس خوش اخلاق تر، مهربان تر، خیرخواه تر و با گذشت تر است، در قیامت به من نزدیک تر است.
سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان: اهداف بعثت پیامبر اکرم (ص)

سخنرانی استاد انصاریان با عنوان اهداف بعثت پیامبر اکرم صلی الله... در رابطه با موضوع دهه صفر در این قسمت قرار دارد.
حضور قلب در نماز

حضور قلب در نماز

No image

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان

سخنرانی استاد رفیعی با عنوان ویژگیهای دوران جوانی و جوانان در رابطه با موضوع اخلاق در این قسمت قرار دارد.
Powered by TayaCMS