الإيذاء (آزردن)

الإيذاء (آزردن)

میزان الحکمه ، جلد 1 ، صفحه 123 - 129

الإيذاء

آزردن

و لمزيد الاطّلاع راجع : بحار الأنوار : ٧٥/١٤٧ باب ٥٧ «من أخاف مؤمنا أو ضَرَبه أو آذاه».

انظر: عنوان ١٢٠ «التحقير». الجار : باب ٦٥٠ ، الزواج : باب ١٦٥٥ ، ١٦٥٦.

٧٧ - الإيذاءُ

آزردن

٤٦٠- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : أذلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ. [1]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خوارترين مردم كسى است كه مردمان را خُرد و خوار شمارد.

٤٦١- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : فاز و اللّه ِ الأبرارُ ، أ تدري مَن هُم؟ هُمُ الّذينَ لا يُؤذُونَ الذَّرَّ . [2]امام صادق عليه السلام : به خدا سوگند كه نيكان رستگارند. آيا مى دانيد آنها چه كسانى هستند؟ كسانى كه آزارشان به مورچه اى نمى رسد.

٤٦٢- الإمامُ الكاظِمُ عليه السلام : ليسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنينَ الغَشُّ و لا الأذى . [3]امام كاظم عليه السلام : دغلكارى و آزار ، از اخلاق مؤمنان نيست .

٧٨ - إيذاءُ المُؤمِنِ

آزردن مؤمن

وَ الّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانا وَ إِثْما مُبِينا» . [4]«كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى آنكه گناهى كرده باشند، مى آزارند، تهمت و گناه آشكارى را به دوش مى كشند».

٤٦٣- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن آذى مُؤمنا فَقَدْ آذاني .[5]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه مؤمنى را بيازارد مرا آزار داده است.

٤٦٤- عنه صلى الله عليه و آله : مَن نَظَرَ إلى مؤمنٍ نظرةً يُخيفُهُ بها أخافَهُ اللّه ُ تعالى يومَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلّهُ . [6]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كس به مؤمنى نگاه ترسناكى كند، خداوند متعال او را در روزى كه سايه اى جز سايه او نيست، بترساند.

٤٦٥- عنه صلى الله عليه و آله : قالَ اللّه ُ تباركَ و تعالى : مَن أهانَ لي وَليّا فقد أرْصَدَ لِمُحارَبتي . [7]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند تبارك و تعالى فرموده است: هر كه به يكى از دوستان من تحقير و توهين روا دارد براى جنگ با من آماده شده است.

٤٦٦- عنه صلى الله عليه و آله : مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنيا لم يَكُنْ ذلكَ كَفّارتَه ، و لم يُؤْجَرْ عَلَيهِ . [8]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه مؤمنى را اندوهناك سازد و سپس دنيا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمى شود و در برابر آن پاداشى نمى بيند.

٤٦٧- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لا يَحِلُّ لِمُسلمٍ أن يُرَوِّعَ مُسلما . [9]امام على عليه السلام : بر هيچ مسلمانى روا نيست كه مسلمانى را به رعب و وحشت اندازد.

٤٦٨- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : قالَ اللّه ُ عزّ و جلّ : لِيأذَنْ بِحَربٍ منّي مَن آذى عَبديَ المؤمنَ . [10]امام صادق عليه السلام : خداوند عزّ و جلّ فرموده است هر كه بنده مؤمن مرا بيازارد، به من اعلان جنگ مى دهد.

(انظر) وسائل الشيعة : ٨/٥٨٧ و ٥٨٨ باب ١٤٥ و ١٤٦.

٧٩ - كَفُّ الأذى

نيازردن

٤٦٩- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : كُفَّ أذاكَ عنِ النّاسِ ؛ فإنّهُ صَدَقةٌ تَصّدَّقُ بها عَلى نَفْسِكَ . [11]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به مردم آزار نرسان، كه بى آزارى صدقه اى است كه براى خودت مى پردازى.

٤٧٠- كتاب من لا يحضره الفقيه : جِبرَئِيلُ عليه السلام لِرَسُولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ـ حِينَ قالَ صلى الله عليه و آله لَهُ : يا جِبرَئِيُل عِظْني ـ : شَرَفُ المؤمنِ صَلاتهُ بِاللَّيلِ ، و عِزُّهُ كَفُّ الأَذى عَنِ الناسِ .[12] كتاب من لا يحضره الفقيه : جبرئيل به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ هنگامى كه از او اندرز خواست ـ گفت : شرافت مؤمن ، نماز شب اوست و عزّت او آزار نرساندن به مردم .

٤٧١- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : المؤمنُ نفسُه مِنه في تَعَبٍ و النّاسُ مِنه في راحةٍ . [13]امام على عليه السلام : نفْس مؤمن از او در رنج است، اما مردمان از وى آسوده اند.

٤٧٢- الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : كَفُّ الأذى مِن كَمالِ العقلِ ، و فيه راحةٌ للبَدَنِ عاجِلاً و آجِلاً . [14]امام زين العابدين عليه السلام : آزار نرساندن، نشانه كمال خرد است و مايه آسايش تن در دنيا و آخرت است.

٤٧٣- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : مَن كَفّ يدَهُ عنِ النّاسِ فإنّما يكُفُّ عَنهُم يَدا واحدةً و يَكُفّونَ عنه أياديَ كثيرةً . [15]امام صادق عليه السلام : هر كه دست از آزار مردم بردارد، يك دست از آنها نگه داشته و مردم دستهاى بسيار از [آزار] او نگه مى دارند.

٨٠ - الصَّبرُ عَلَى الأذى فِي اللّه ِ سُبحانَهُ

شكيبايى بر آزار ديدن در راه خدا

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنّا بِاللّه ِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللّه ِ جَعَلَ فِتْنَةَ النّاسِ كَعَذَابِ اللّه ِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنّا كُنّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللّه ُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ العالَمِينَ» . [16]«از مردمان ، كسانى هستند كه مى گويند: به خدا ايمان آورده ايم و چون در راه خدا آزارى ببينند آزار مردم را چون عذاب خدا به شمار مى آورند. و هرگاه از سوى پروردگار تو مددى رسد، مى گويند: ما نيز با شما بوده ايم. آيا خدا به آنچه در دلهاى مردم جهان مى گذرد آگاه تر نيست؟».

فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبيلِي وَ قَاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّآتِهِمْ» . [17]«پس كسانى كه مهاجرت كرده و از خانه هايشان رانده شده و در راه من آزار ديده و جنگيده و كشته شده اند، گناهانشان را مى زدايم».

وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللّه ِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ المُرْسَلِينَ» . [18]«پيامبرانى هم كه پيش از تو بودند تكذيب شدند، ولى آنها بر آن تكذيب و آزار شكيبايى ورزيدند تا كمك ما به آنان رسيد. و كلمات خدا را تغيير دهنده اى نيست. و بى گمان پاره اى از اخبار پيامبران به تو رسيده است».

٤٧٤- رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما اُوذِيَ أحدٌ مِثْلَ ما اُوذِيتُ في اللّه ِ . [19]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هيچ كس به اندازه من در راه خدا آزار و اذيت نديده است.

(انظر) خصائص خاتم النَّبيّين : باب ٣٧٨٤.

٨١ - جَزاءُ المُؤذي

عاقبت آزار دهنده

٤٧٥- رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَنْ لَقِيَ أَخَاه بِما يَسُوؤُهُ لِيَسوءَه ساءَه اللّه ُ يومَ يَلقاه . [20]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر كه در ديدار برادر دينى اش، كارى كند تا او ناراحت شود، خداوند هم در روز ديدارش او را ناراحت مى كند.

٤٧٦- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إِذا كانَ يومُ القيامةِ نادى منادٍ : أَينَ الصدودُ لأَولِيائِي؟ فيقومُ قومٌ ليسَ على وجوهِهِم لَحْمٌ ، فيُقَالُ : هؤلاءِ الّذينَ آذَوْا المؤمنينَ و نصبُوا لهم و عانَدوُهم و عنَّفُوهُم في دِينِهِم ، ثمّ يؤمرُ بِهِمْ إلى جَهَنَّمَ . [21]امام صادق عليه السلام : در روز قيامت، ندا كننده اى ندا دردهد: كجايند آزار دهندگان دوستان من؟ پس گروهى برخيزند كه صورتشان گوشت ندارد و گفته مى شود: اينان كسانى هستند كه مؤمنان را آزار دادند و با آنان دشمنى و مخالفت كردند و در دينشان برايشان سخت گرفتند؛ سپس به درافكندنشان در جهنّم فرمان داده مى شود.

 

[1] . الأمالي للصدوق:٧٣/٤١.

[2] . تفسير القمّي : ٢/١٤٦.

[3] . الكافي : ٨/١٢٦/٩٥ .

[4] . الأحزاب : ٥٨.

[5] . بحار الأنوار:٦٧/٧٢/٤٠.

[6] . بحار الأنوار : ٧٥/١٥٠/١٣.

[7] . الكافي : ٢/٣٥١/٣.

[8] . بحار الأنوار : ٧٥/١٥٠/١٣ .

[9] . عيون أخبار الرضا : ٢/٧١/٣٢٧.

[10] . الكافي : ٢/٣٥٠/١.

[11] . بحار الأنوار : ٧٥/ ٥٤/١٩.

[12] . كتاب من لا يحضره الفقيه : ١/٤٧١/١٣٦٠ .

[13] . الخصال : ٦٢٠/١٠.

[14] . تحف العقول : ٢٨٣.

[15] . الخصال : ١٧/٦٠.

[16] . العنكبوت : ١٠.

[17] . آل عمران : ١٩٥.

[18] . الأنعام : ٣٤.

[19] . كنز العمّال : ٥٨١٨.

[20] . ثواب الأعمال : ١٨٢/١ .

[21] . الكافي : ٢/٣٥١/٢ .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

غیرت

غیرت

یکی از مسایلی که باعث شد اما مجتبی ع دچار غربت و سرانجام شهادت شوند این بود که مردم امام شناس نبودند ، غیرت در میان مردم نبود .
اهمیت عرفه

اهمیت عرفه

ايام ،ايام بسيار با بركتي هست در دهه اول ذي الحجه قرار داريم و من يه مقداري راجع به اين دهه ، راجع به شب عرفه و همچنين روز عرفه توضيحاتي رو مي دم و انشاءالله عزيزان عنايت داشته باشند اين چند روزي كه از دهه اول ذي الحجه باقي مونده با معرفت و شناخت بيشتر استفاده بهينه از ايام و ساعاتشون بكنن .
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
عقل و احساس

عقل و احساس

در طول تاریخ اخلاق و عرفان بحث های زیادی در مورد مناظره ی بین عقل و احساس [ یا عقل و عشق ] انجام شده است.
عبرت

عبرت

یعنی اینکه خداوند تبارک و تعالی از ما توقع دارد که ما در سه نقطه از زمان،با دیده گذرا و دیده ای که عقل پشتش خوابیده نگاه کنیم .
Powered by TayaCMS