رهنمود آیت الله العظمی شبیری زنجانی برای مبلغین

رهنمود آیت الله العظمی شبیری زنجانی برای مبلغین وظیفه طلبه وعظ و هدایت است/ از حلال و حرام بگویید/ کار با اخلاص نتیجه می دهد

آیت الله العظمی شبیری زنجانی تاکید دارند که طلبه های جوان در ایام تبلیغ ماه مبارک رمضان به جای بحث های فرعی به مسائلی مانند حلال و حرام خداوند، غیبت، تهمت، آزار و اذیت مومن و به طور کلی به اخلاقیات بپردازند

رهنمود آیت الله العظمی شبیری زنجانی برای مبلغین

وظیفه طلبه وعظ و هدایت است/ از حلال و حرام بگویید/ کار با اخلاص نتیجه می دهد

آیت الله العظمی شبیری زنجانی تاکید دارند که طلبه های جوان در ایام تبلیغ ماه مبارک رمضان به جای بحث های فرعی به مسائلی مانند حلال و حرام خداوند، غیبت، تهمت، آزار و اذیت مومن و به طور کلی به اخلاقیات بپردازند.

مرجع عالی قدر تشیع در گفت وگو با یکی از خبرگزاری های دینی، موعظه کردن مردم و نجات آنان از آتش جهنم را وظیفه طلبه ها دانستند و فرمودند: در سیاست هرکسی یک سلیقه ای دارد ولی چیزی را که همه قبول دارند زشتی حرام خواری است. بهتر است طلبه ها در این شرایط به مطالب عمومی که مورد پذیرش همه گروه ها و افراد است بپردازند. متن این پرسش ها و پاسخ های معظم له به این شرح است




_ یکی از مسائلی که ذهن طلبه ها گاهی درگیر آن می شود این است که آیا در ایام ماه رمضان تبلیغ برویم یا درس بخوانیم؟ تابستان مشغول مطالعه و درس باشیم یا تبلیغ برویم؟ نظر شما دراین باره چیست؟

موارد مختلف است، نمی شود به طور کلی برای همه اشخاص یک جور گفت. گاهی کسی در درس استعداد خیلی ممتازی دارد، ولی بیان تبلیغی چندانی ندارد، اثر تبلیغیاش قابل توجه نیست، امّا تأثیر علمی و تحقیقی ویژه ای دارد. این فرد باید کمتر مسافرت برود و ممحّض در درس باشد.

گاهی بر عکس است، شخص بیان خوبی دارد، صدای خوبی دارد، قدرت بحث و اقناع دارد و می تواند به هدایت و تبلیغ دین بپردازد ولی درس و بحثش چندان قوی نیست. مسلّم است که وظیفه او امر مهم تبلیغ است که جایگاه بالایی است.

گاهی اشخاص حد وسط هستند. مناسب است ایشان بین تبلیغ و درس جمع کنند. کتابهایشان را با خود ببرند و مطالعه داشته باشند و اگر بتوانند جلسه علمی برگزار کنند یا مباحثه ای داشته باشند که مطالب درسی از ذهنشان نرود، بسیار مطلوب است.

آقا میرزا محمود انواری (پدر آشیخ یحیی انواری رحمة الله علیهما) از علمای همدان، و خیلی ملا و محترم و مورد قبول همگان بود. ایشان اطلاع پیدا میکند که در یکی از دهات اطراف همدان، شخصی مبلغ بهاییت پیدا شده و مردم را گمراه می کند. ایشان با آن جلالت شأن می گوید من اینجا بمانم برای چی؟ و تمام شؤون خودش را رها می کند و به آن روستا می رود و در همان جا هم از دنیا می رود ولی آن منطقه را از آن تبلیغات بهایی ها صاف میکند و آن ضلالت و اثر تلاش های آنان را از بین می برد.

گاهی شرایط به گونه ای است که یک عالم با چنان موقعیتی احساس می کند دین مردم در خطر است و وظیفه او هدایت و تبلیغ است و این اثرگذاری را باید بر امور دیگر مقدم کند. البته این کار سختی است و فداکاری لازم دارد و بسیاری حاضر نیستند چنین کاری انجام دهند.

مهم این است که کار با قصد قربت و خلوص همراه باشد تا هم نتایج دنیوی و هم نتایج اخروی مترتب گردد.

_ به نظر حضرت عالی طلبه ها در منبرهای ماه مبارک رمضان باید به چه مطالبی بپردازند؟

اساسی ترین مطلبی که ما از آن فاصله گرفته ایم بحث اهتمام به حلال و حرام است. غیبت، تهمت، دروغ و ایذاء مومن در جامعه زیاد دیده می شود. باید نسبت به این مسائل موعظه شود. اینها یک مطالب عمومی است. در سابق حوزه نسبت به این مسائل حساس بود اما الان شرایط خیلی فرق کرده است. مرحوم آقای خمینی که در حوزه درس اخلاق می گفتند خیلی تاثیر می گذاشت.

در سیاست هرکسی یک سلیقه ای دارد ولی چیزی را که همه قبول دارند زشتی گناه است. باید تلاش کرد که افراد را از جهنم نجات داد.

_ با توجه به شرایط کنونی جامعه مطرح شدن مسائل سیاسی در منابر را به صلاح می دانید؟

ما این کار را انجام نمی دهیم.

_صلاح هست که طلبه ها در ماه مبارک رمضان وارد این گونه بحث ها شوند؟

باید شرایط محیط را دید. اگر جامعه آمادگی مطرح شدن این بحث ها را ندارد نباید وارد آن شد.

_منظور شما از آمادگی چیست؟

باید دید وقتی که ما این مطالب را عنوان می کنیم آیا واقعا جامعه پذیرای آن است. این حرف ها را از ما قبول می کند؟! کار طلبه هدایت مردم است. وقتی شما مطلبی را بیان می کنید که عکس آن عملی می شود عقلا نباید وارد آن شد.

_گروهی معتقدند مطرح شدن این مسائل سیاسی از باب وظیفه است و در هر شرایط ما باید به وظیفه خود عمل کنیم.

_باید شرایط را در نظر گرفت. اینطور نیست که ما حرفی را بگوییم حالا چه اثر کرد و چه نکرد.

گاهی شما در شرایطی قرار می گیرید که حرفی را که می زنید نه تنها اثر نمی کند بلکه اثر منفی پیدا می کند. باید زمینه را دید.

هرکسی نمی تواند وارد سیاست شود. سیاست نبوغ می خواهد. هستند کسانی که نبوغ سیاسی ندارند، وارد این بحث ها شده اند و متاسفانه به نحو مطلوب عمل نکرده اند.

ما با آقا موسی صدر رفیق بودیم. ایشان از نظر علمی هم قوی بود و البته نبوغ سیاسی بالایی هم داشت که وارد سیاست شد. این نوع آدم ها خیلی انگشت شمار پیدا می شوند. اینطور نیست که هرکسی احساس وظیفه کند و وارد بحث های سیاسی شود.

مرحوم آقای خمینی اگر وارد بحث سیاسی شد قبلا از نظر علمی به سطح قابل قبولی رسیده بود. البته ایشان هم در سیاست نبوغ داشت که وارد این بحث ها شد.

بهتر است طلبه ها در این شرایط به مطالب عمومی که مورد پذیرش همه گروه ها و افراد است بپردازند. راجع به غیبت و دروغ و تهمت و آزار و اذیت دیگران صحبت کنند. این مسائل هم مورد اتفاق همه است و هم مورد نیاز جامعه است.

منبع : شفقنا

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت اول)

از خود تا خدا (قسمت اول)

براي ارتباط با خداوند مراقب باش . ارتباطت با خداوند يه ارتباطي باشه كه خودت خجالت نكشي . بعضي وقتها خدا به بنده ها ايراد مي گيره ، مي گه : بندة من ! خودت رو مسخره كردي ؟! مثلاً مي گه : چي شده ؟ خدا مي گه : ما هر وقت تو رو ديديم اومدي در خونة ما قيافه ات مثل گداها بوده ، ” بده در راه خدا ! ” من مگه گدا خونه باز كردم ؟! من تو رو براي معارف عاليه خلق كردم .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
No image

دعای ماه رجب یامن ارجوه

Powered by TayaCMS