چهارصد نکته قرآنی - نکته 43: پیامبر اکرم، قرآن مجسّم

چهارصد نکته قرآنی - نکته 43: پیامبر اکرم، قرآن مجسّم

(1)

* پیامبر، قرآن مجسم بود. این کلام را شیعه وسنی از همسر پیامبر، نقل کرده است. «کان خلقه القرآن»(2)

* هم قرآن در قیامت شفیع است: «نعم الشفیع القرآن لصاحبه یوم القیامه»(3) و هم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: من اولین شفیع هستم. «انا اوّل شافع»(4)

* هم قرآن برای تمام جهانیان هشدار است: «للعالمین نذیراً»(5) و هم پیامبر. «نذیراً للعالمین»(6)

* هم قرآن خیرخواه است: «هو الناصح»(7) هم پیامبر. «فبالغ فی النصیحه»(8)

* هم قرآن موعظه است: «موعظه من ربّکم»(9) هم پیامبر مردم را به موعظه دعوت می کند. «و الموعظه الحسنه»(10)

* قرآن مردم را به بهترین شیوه دعوت می کند یا استوارترین ملت ها و امت ها را دعوت می کند یعنی در قرآن خرافات و اوهام و زمان خاصّی راه ندارد: «یهدی للّتی هی اقوم»(11) همچنانکه حضرت علی علیه السلام در مورد پیامبر می فرماید: از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راههای هدایت است. «و اقتدوا بهدی نبیکم فانه افضل الهدی و استنّوا بسنّته

ص:54


1- 274. سیره پیامبر، ص 18.

2- 275. شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 340 ؛ سنن النّبی، علاّمه طباطبایی، ص 56.

3- 276. نهج الفصاحه، ص 633.

4- 277. فضائل الخمسه، ج 1، ص 43.

5- 278. سوره فرقان، آیه 1. و در سوره سبأ آیه 28 می خوانیم: «کافّه للناس» پیامبر فرمود: من برای تمام جهانیان فرستاده شدم. «ارسلت الی الخلق کافهّ» فضائل الخمسه، ج 1، ص 45.

6- 279. نهج البلاغه، خطبه 26.

7- 280. نهج البلاغه، خطبه 176.

8- 281. نهج البلاغه، خطبه 95.

9- 282. سوره یونس، آیه 57.

10- 283. نهج البلاغه، خطبه 109.

11- 284. سوره اسراء، آیه 9.

فانّه اهدی السنن»(1) رفتارتان را با روش پیامبر تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روشهاست.

* هم نگاه به قرآن عبادت است: «النظر فی المصحف عباده»(2) هم پیامبر فرموده: نگاه به من عبادت است. «النظر الّی عباده»(3)

* هم قرآن وسیله ای است تا مردم از ظلمات به نور هدایت شوند: «کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور»(4) هم درباره پیامبر می خوانیم: که پیامبر به حق مبعوث شد تا مردم را از عبادت بت هابه عبادت خدا و از اطاعت شیطان به اطاعت خدا رهبری کند.(5)

* هم قرآن کتاب پیروی است: «هذا کتاب انزلناه مبارک فاتّبعوه»(6) و هم دستورات پیامبر باید مورد پیروی قرار گیرد. «ما آتاکم الرسول فخذوه»(7)

* هم قرآن کتاب رحمت است: «نزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکّل شی وهدی ورحمه وبشری للمسلمین»(8) هم پیامبر برای هستی جز رحمت نیست. «ماارسلناک الاّ رحمهً للعالمین»(9)

* هم تلاوت قرآن هر چه بیشتر باشد بهتر است و هم صلوات بر پیامبر. چنانکه امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:«اکثروا...تلاوه القرآن و الصلاه علی النبی»(10)

* هم قرآن نور است: «و انزلنا الیکم نوراً مبیناً»(11) هم پیامبر نور است: «السلام علیک یا نور اللّه»(12)

* هم قرآن بیان است: «هذا بیان للناس»(13) هم کلام پیامبر بیان است. «کلامه بیان»(14)

* هم قرآن مبارک است: «کتاب انزلناه الیک مبارک»(15) هم پیامبر مبارک است: «فصل علی محمّد... مفتاح البرکه»(16)

ص:55


1- 285. نهج البلاغه، خطبه 110.

2- 286. وسائل الشیعه، ج 4، ص 854.

3- 287. فضائل الخمسه، ج 1، ص 17.

4- 288. سوره ابراهیم، آیه 1.

5- 289. نهج البلاغه، خطبه 147.

6- 290. انعام، 155.

7- 291. سوره حشر، آیه 7.

8- 292. سوره نحل، آیه 89.

9- 293. سوره انبیاء، آیه 107.

10- 294. تحف العقول، ص 488.

11- 295. سوره نساء، آیه 174.

12- 296. موسوعه زیارات المعصومین، ج 1، ص 142.

13- 297. سوره آل عمران، آیه 138.

14- 298. نهج البلاغه، خطبه 96.

15- 299. سوره ص، آیه 29.

16- 300. صحیفه سجادیه، دعای دوم.

* هم قرآن پرچم نجات است: «عَلم نجاه»(1) هم پیامبر پرچم نجات است: «علماً لدلاله علیک»(2)

* هم درباره قرآن لقب کریم آمده است: «لقرآن کریم»(3) هم پیامبر معدن کرامت است: «تنشأ فی معادن الکرامه»(4)

* هم باید فرزندان خود را با قرآن گره بزنیم و هم با معرفت و اطاعت محمد و آل محمد آنان را ادب کنیم. «ادّبوا اولادکم علی ثلاثه خصال: حبّ نبیّکم و حبّ اهل بیته و قرائه القرآن»(5)

* هم قرآن سراسر یقین است: «انّه لحق الیقین»(6) هم رسول خدا به قدری عبادت خالصانه کرد تا به درجه یقین و باور رسید «و عبدت اللّه مخلصاً حتی اتاک الیقین»(7)

* هم قرآن شفاست: «و شفاء لمافی الصدور»(8) و هم پیامبر طبیب است: «طبیب دّوار بطّبه»(9)

* هم برای قرآن صفت روشنگری آمده است: «و قرآن مبین»(10) و هم برای پیامبر. «قل انی اناالنذیر المبین»(11)

* هم قرآن عزیز است: «لکتاب عزیز»(12) هم پیامبر وسیله عزّت است: «اعزّبه الزلّه»(13)

* هم قرآن مردم را به رشد فرا می خواند: «یهدی الی الرشد»(14) و هم پیغمبر مردم را به رشد فرا می خواند: «و هدی الی الرشد»(15)

* قرآن حافظ اصول کتاب های آسمانی است: «مهیمناً علیه»(16) و پیامبر هم حافظ تمام انبیا پیشین است: «مهیمناً علی المرسلین»(17)

ص:56


1- 301. صحیفه سجادیه، دعای 42.

2- 302. صحیفه سجادیه، دعای 42.

3- 303. سوره واقعه، آیه 77.

4- 304. موسوعه زیاره المعصومین، ج 1، ص 117.

5- 305. کنز العمال، حدیث 45409.

6- 306. سوره حاقّه، آیه 51.

7- 307. موسوعه زیاره المعصومین، ج 1، ص 95.

8- 308. سوره یونس، آیه 57.

9- 309. نهج البلاغه، خطبه 106.

10- 310. سوره حجر، آیه 1.

11- 311. سوره حجر، آیه 89.

12- 312. سوره فصّلت، آیه 41.

13- 313. نهج البلاغه، خطبه 96.

14- 314. سوره جن، آیه 22.

15- 315. نهج البلاغه، خطبه 195.

16- 316. سوره مائده، آیه 48.

17- 317. نهج البلاغه، خطبه 63.

* هم قرآن امام است: «علیکم بالقرآن فتّخذوه اماماً»(1) و هم پیامبر امام است: «و انا...امام المتقین»(2)

* هم قلبی که در آن قرآن است گرفتار عذاب الهی نمی شود: «لایعذب اللّه قلباً وعی القرآن»(3) هم امتی که در میان آنان پیامبر باشد گرفتار عذاب الهی نمی شود: «و ما کان اللّه لیعذبهم و انت فیهم»(4)

* نه در قرآن انحرافی است: «لم یجعل له عوجاً»(5) نه در پیامبر انحرافی است: «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم»(6)

* هم قرآن در اختلافات حرف آخر را می زند: «انه لقول فصل»(7) هم کلام پیامبر آخرین حرف است. «کلامه الفصل»(8)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
Powered by TayaCMS