سخنران استاد فرحزاد

قال الله تبارک و تعالی: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ»[1].

  • فاش مـی گـویم و از گـفـته خـود دل شادم بنده عـشقم و از هـر دو جهـان آزادم
  • طـائر گلشن قـدسـم چه دهم شـرح فــراق که در این دامگه حـادثه چـون افتادم
  • من ملک بودم و فـردوس برین جایم بودآدم آورد این در دیر خـراب آبــادام
  • تا شدم حلقه به گوش در می خانه عشـق هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم
  • نیست در لوح دلم جز الف قامت دوست چه کـنـم حـرف دگـر یاد نداد استـادم

برکات ذکر صلوات

پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج فرشته ای را دید که دست ها و انگشت های زیاد دارد. پرسیدند: تو چه فرشته ای است؟ عرض کرد: آقا من مامور حساب رسی هستم. مثلا تمام باران هایی که باریده حسابش دست من است. چه قدر از این قطره ها به دریا و به خشکی ریخته است. فرمود: چیزی هم هست که نتوانی حسابش را برسی؟ عرض کرد: هر گاه امت شما در یک جایی جمع بشوند و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند، از حساب فضیلت ثوابی که خداوند متعال به آن ها بر این ذکر می دهد، عاجز هستم. «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ»[2] بعضی جاها خداوند متعال بی حساب، چک سفید میدهد. مثلا نماز جماعت اگر بیش از ده نفر جمع بشود، جن و انس و ملائکه نویسنده بشوند، آب های دریاها دوات بشوند، تمام برگ ها ورق بشود، حساب یک رکعتش را نمی توانند بنویسند. اگر لطف خداوند متعال و فضل خداوند متعال یار ما بشود، یکی از این صلوات ها و نماز جماعت ها بگیرد، کارمان درست است. چون روایت درایم: یک عمل از هرکس قبول بشود، خداوند متعال او را عذاب نمی کند. به بهشت می برد. خداوند متعال شکور است. اگر عملی را از بنده اش قبول کند، می فرمایید: به عزت و جلالم قسم تو را عذاب نمی کنم. به بهشت هم می برم. یک کسی یک کاسه ماست دستش گرفته بود، رفته بود کنار دریا با قاشق به هم می زد. گفتند: چرا این کار را می کنی؟ گفت: می خواهم این ماست را مایه کنم و این دریا را ماست بکنم. گفتند: مگر می شود؟ گفت: اما اگه بشود، چه می شود. اما خداوند متعال را چه دیدی، گاهی کوه ها را به یک کاهی می بخشد. به خداوند متعال خیلی خوش بین باشید. خدایا امیدت را در دل های ما تثبیت کن. اما از خودمان باید، نامید باشیم. امیدت فقط به خداوند متعال باشد.

فرشته ای روی پل صراط هست که می آید پرو بالش را پهن می کند، پل درست می کند. می گوید: بیایید از رو پر من رد بشوید. می گویند: تو چه فرشته ای هستی؟ می گوید: کسانی که تو دنیا صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده خداوند متعال من را مامور کرده که پر و بالم را پل قرار بدهم و صلوات فرست را به بهشت ببرم. صلوات سپر ما بین آتش جهنم است.

«وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها» [3] جهنم مثل خندق و گودال است و قبل از بهشت است. همه باید از پل صراط عبور بکنند. "هر که از پل بگذرد خندان بود «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ»[4]، «و مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور»[5] اگر کسی از حب پول و ریاست و دنیا بگذرد در قیامت هم می تواند از صراط به راحتی عبور کند.

برکات ماه مبارک رمضان

در ماه رمضان درهای جهنم بسته است. درهای بهشت باز هست و شیطان در غول و زنجیر است. فضا، فضای دیگری است. انشا الله قدر بدانیم. هر که از پل بگذرد خندان بود. یعنی از آتش جهنم بگذرد خندان بود. یک نفر می خواست به حضرت سلمان بی ادبی کند. گفت: جناب سلمان این ریش های شما بهتره یا دم سگ بهتر است. حضرت سلمان با کمال آرامش فرمود: اگر این ریش ها از پل صراط و جهنم عبور بکند، این از دم سگ بهتر می شود. اگر این قدر عرضه نداشته باشد، که خودش را از آتش جهنم نجات بدهد، همان دم سگ بهتر است. تو دنیا ما داریم رو پل حرکت می کنیم.

خانواده و اموال دنیا برای امتحان انسان

«أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» [6] خانواد و اموال این دنیا برای امتحان انسان هستند. بخاطر خداوند متعال به این ها خدمت کن و با آن ها خوش اخلاق باش. اما دین و آخرتت را رو این ها نگذار. مولی در نهج البلاغه می فرماید: بیشتر عمر و همتت را روی خانواده ات نگذار. اکثر همتت باید برای خداوند متعال و آخرت باشد. خانواده شما یا اولیای خدا هستند، یا دشمن خداوند متعال هستند، دوست خداوند متعال هستند، خداوند متعال آن ها را رها نمی کند، خداوند متعال رزاق و کار ساز آنهاست. و اگر هم دشمن خدا هستند تو چرا برای دشمنان خدا غصه می خوری، عمرت را صرف می کنی؟ خداوند متعال و پیامبر و امام زمان را باید بیش از بچه هایت دوست داشته باشی. آیت الله بهاءالدینی این شعر را مکرر می خواندند.

  • کار ساز ما بود در فکر ما فکر ما در کار ما آزار ماست

شما می خواهید بچه هات را بزرگ کنی، یا خداوند متعال بزرگ می کند؟ شما حفظ می کنی یا خداوند متعال حفظ می کند، شما رزاق هستید، یا خداوند متعال رزاق هست؟ این قدر آدم های بودن که ثروت مند ترین افراد بودند، ولی بچه اش به گدایی افتاد. به خانواده ات خدمت و محبت بکن اما ایمانت را برای آن ها نگذار. شما اگر تو کار خداوند متعال بودی، خداوند متعال هم تو کار شما و بچه هایت است. بچه هایت را به خداوند متعال بسپار.

آیت الله شیراز امام جمعه شیراز می گفت: قبل از انقلاب چند بار ساواک ما را گرفت. بچه ام هم سرخک گرفته بود. خیلی حالش بد بود. نگران بچه ام بودم. اضطراب داشتم. ساواک گفت: ما دفعه قبل که شما را گرفتیم، خیلی آرامش داشتی، این دفعه خیلی پکری، ناراحتی، اضطراب داری. گفتم: بچه ام سرخک گرفته، کسی هم نیست که او را دکتر و درمانگاه ببرد. ساواکی گفت: تو بچه ات را شفا می دهی یا خدا شفا می دهد. تو بچه ات را حفظ می کنی، یا خدا حفظ می کند؟ خیالت جمع باشد، خدا هست. ساواکی گاها واعظ می شود، حرف حسابی می زند. گفتم راست می گوید حرف دستی است خداهست خداوند متعال بنده هایش را وانمی گذارد.

  • بـیـا تـا بر آریـم دســـتـی ز دلکـه نـتـوان بــر آورد فردا زگل
  • بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت بیایید که ما خاک باشیم و خشت

حضرت می فرماید: خودت وصی خودت باش. خودت برای خودت کاری کن. وصیت هایتان را تنظیم کنید مرگ ناگهانی می آید. بین ما و مرگ فاصله ای نیست.

مرحوم نراقی فرمود: هفت هشت تا رفیق، کنار دریا برای تفریح و شنا رفتند. یکی خیلی ماهر بود. دید که یک خیک روغن از یک کشتی، یا قایقی افتاده است. گفت: بروم این را بیاورم. رفت و خیک را گرفت، ولی دیدند نمی آید. هی می رود زیر آب و بیرون می آید. به او گفتند: رفیق حالا که نمی توانی بیاوری، غرق نشوی خودت بیرون بیا. داد زد بابا خیک نیست، خوک است. من اشتباه گرفتم دارد سرم را زیر آب می کند من را ول نمی کند. دنیا ظاهرش خیک روغن است ولی در واقع خوکیست که مثل کنه به تو می چسبد. هر چیز که ما را از خداوند متعال غافل بکند دنیاست.

عدم توجه و تنبه انسان از دیدن مرگ دیگران

جدا بنی بشر خیلی پوست کلفت است. حالا می گوییم: قیامت را ما ندیدیم، آقا قبر را که با چشم می بینیم، مردن را که می بینیم. چرا باور نمی کنیم؟ خداوند متعال می فرماید: وقتی که کسی که اهل گناه است، از دنیا میرود می گوید: «رَبّ ِ ارْجِعُونِ لَعَلىّ ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ»[7] خدایا من دیگر قول می دهم کار خیر انجام بدهم. خداوند متعال میفرماید: «كلاَّ إِنَّهَا كلَمَةٌ هُوَ قَائلُهَا»[8] اگر این بنده را برگردانم همان می شود. فرعون وقتی گیر افتاد گفت: «تُبْتُ الْآنَ»[9] من الان توبه کردم. بعضی ها پوست کلفتند فقط به درد جهنم می خورند. بعضی ها هم با یک نسیم عوض می شوند. یک تو بهش بگویی، ناراحت می شود. یکی هم یک چماق به سرش بزنی فرقی برایش ندارد.

کارهای که می خواهی وصیت بکنی، بعد از خودت اولا خودت انجام بدهد، خودت انجام بده. آن هایی را که نمی توانی انجام بدهی وصیت کن، بعدا انجام بدهند. در وصیت نامه ات ثلث مالت را جهت انجام کارهای خیر وصیت کن. اگر ننویسی فقط یک کفن می توانی از اموالت را برداری. امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید: آن هایی که مال از خودشان می گذارند اگر ورثه آدم های خوبی باشند، با این مال کارهای خوبی انجام بدهند، خداوند متعال به آن ها ثواب می دهد. برای پدری که مال را گذاشته نمی دهد. چون خودش کار خوب را انجام نداده برا بچه هایش گذاشته است. اگر بچه ها از آن مال در معصیت استفاده کردند، پدر هم در گناه آن ها شری هست. چون وسیله گناه برایشان گذاشته است. مرحوم رجب علی خیاط وقتی سر کار می رفت، بین راه همه را منقلب می کرد. یاد خداوند متعال می انداخت. به کاسب ها می گفت: پول یا خدا؟

پل صراط روی جهنم کشیده شده است. بهشت آن طرف جهنم است. باید همه از روی این جهنم عبور کنند. حالا جهنم را دنیا تعبیر می کنی، زرو زیور دنیا تعبیر می کنی، گناه تعبیر می کنی.

  • چـیـسـت دنیا از خدا غـافـل بــودننی قماش و نقره و فرزند و زن
  • مال را چون بهر دین گردی حمول نـعـم مال صالح گفت آن رسول

هر چه که ما را از خداوند متعال غافل می کند، دنیا است. اما اگر مالت را در را خداوند متعال خرج کنی، به فقرا بدهی، این آخرت است. ابن ابی یعفور به امام ششم سلام الله علیه عرض کرد: آقا من خیلی دلم می خواست ثروت و پول داشته باشم. حضرت فرمود: برای چی می خواهی؟ می خواهم کارهای خیر انجام بدهم. فرمود: این که دنیا نیست. این آخرت است.

سیره علی علیه السلام در انفاق کردن

حضرت امیر سلام الله علیه یکی از ثروتمند ترین افراد زمانش بود. چه قدر زمین شخم کرد، باغ درست کرد. چشمه جاری کرد. چه قدر چاه کند. اما حضرت دست رنج خودش را لقمه دهان خودش و خانواده اش را انفاق کرد. چون می داند که آن وقت چه خاصیت دارد. ما هم گاهی نزدیکانمان در فشار هستند اما دل مان نمی آید. کمک کنیم. اسیری که اصلا مسلمان هم نبود حضرت غذای خودش و حضرت زهرا سلام الله علیها و امام حسن سلام الله علیه و امام حسین سلام الله علیه را به آن اسیر داد

الان خداوند متعال قسمت کند مدینه، کنار مسجد شجره آباد علی سلام الله علیه بروید. چاه هایی که حضرت کنده و آباد کرده است آب هایی شیرین هنوز هم جاری است. حضرت اگر می خواست، می توانست بزرگترین ثروت مند مدینه و کوفه بشود.

حضرت امیر و خانواده اش و خادمش سه روز فقط با آب روزه گرفتند. روز سوم موقع افطار، افطار خودش و خانواده اش و خادمش با اختیار خودشان به یک اسیر مشرک دادند. که خداوند سوره هل اتی را در حق این خانواده نازل کرد. در این سوره خداوند متعال به احترام حضرت زهرا سلام الله علیها اسم حور العین را نیاورده است و چیزهایی آورده که مخصوص این سوره است. شراب بهشتی، شراب سر سبیل، زنجبیل، کافور. «وَسَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»[10] اصلا ریتم آیات فوق العاده بلند است. خیلی عالی است. خداوند متعال می فرماید: دستت درد نکند. تعبیرهای مختصی در این سوره است. «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»[11] فقط برای خداوند متعال ما انفاق می کنیم. حضرت امیر سلام الله علیه فرمودند: من می خواهم یک انفاقی بکنم که کسی نکرده باشد. اهل مدینه تعجب کردند. یک پول کلان به حضرت آوردن حضرت شب اول بیرون آمدند و به اول کسی که برخورد کردن یک زن فاحشه بود حضرت پول کلان را به آن زن فاحشه دادند. شب دوم اول کسی که برخورد کردند یک دزد بود پول را بهش یک پول حسابی انفاق کردند. شب سوم به اول کسی که برخورد کردند، یک ثروت مند مدینه بود. حضرت بهش یک انفاق حسابی کردند. حضرت امیر قلبش فقط محل مشیت خداست. مردم مدینه سرزنش و ملامت کردند. گفتند: علی سلام الله علیه را ببینید، به فاحشه و دزد و ثروت مند انفاق می کند. به پیامبر اعتراض کردند که ببینید حضرت علی سلام الله علیه چه کار می کند. تحقیق کردند دیدند زن فاحشه بر اثر مشکلات اقتصادی به فحشا کشیده شده بود، بر اثر این عنایت حضرت هدایت شده است و دنبال گناه نمی رود توبه کرده است. دزد هم بر اثر عنایت حضرت هدایت شده و پول را سرمایه خودش کرد و از دزدی توبه کرده است. آمدند سراغ مرد ثروتمند دیدند او هم منقلب شده که چرا من انفاق نکنم!

ذکر مصیبت علی اکبر عیله السلام

در روایت است: این هایی که برای امام حسین سلام الله علیه گریه می کنند، ملائکه می آیند اشک های این ها را جمع می کنند. روز قیامت این اشکها را روی آتش ها می ریزند، آتش ها خاموش می شود. یک پدر شهید می فرمود: من تا وقتی که بچه ام شهید نشده بود، اصلا روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه را درک نمی کردم که برای آقا اباعبدالله سلام الله علیه چه گذشته است. پسری که همه وجودش و شمایل پیامبر بود. خیلی برای آقا اباعبدالله سلام الله علیه سخت بود. وقتی که سر بریده آقا اباعبدالله سلام الله علیه را به مجلس ابن زیاد آوردند، ابن زیاد جسارت می کرد، بی ادبی می کرد. گفت: یا اباعبدالله سلام الله علیه چه قدر زود محاسنت سفید شد. شما محاسنت سفید نبود. حضرت زینب سلام الله علیها فرمودند: ابن زیاد، داغ علی اکبر سلام الله علیه داغ فرزند جوان محاسن برادرم را سفید کرد

  • در رفتن جان ازبدن گویند هر قومی سخنمن هم به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

آقا ابا عبدالله سلام الله علیه نشست کنار علی هر چه کرد، قلبش آرام نشد. یک وقت دیدن خم شد و صورت به صورت علی گذاشت. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».


[1] . إبراهيم : 7

[2] . البقرة : 212

[3] . مريم : 71

[4] . آل عمران : 185

[5] .همان

[6] . الأنفال : 28

[7] . سورة المؤمنون: 99

[8] . المؤمنون: 100

[9] . النساء: 18

[10] . الإنسان : 21

[11] . الإنسان : 9