سخنران استاد فرحزاد

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : علی خیر البشر من ابا فقد کفر» [1].

  • تا صـورت پیوند جهـان بود علی بودتا نقش زمین بودو زمان بودعلی بود
  • شاهـی که ولی و وصی بود علی بودسلطان سخـا و کرم و جـود علی بود
  • آن قلعه گشائی که در قلعه خیبربرکندبـه یـک حـمـله و بگـشـود علی بود
  • آن شـیر دلاورکه زبهـر طـمع نفـسدر خان جهان پنچـه نیالود علی بود
  • آن کاشف قرآن که خدا درهمه قرآنکردش صفت عصمت وبستودعلی بود
  • چنان که درآفاق نظـر کردم و دیـدماز روی یقین در همه موجودعلی بود
  • این کفرنباشد سخـن کفرنه این استتا هست علی باشد و تا بود علی بود
  • سـر دو جهـان جمله زپیدا و زپنهانشمس الحق تبریز که بنمود علی بود
  • رومی نشد از سـر علـی کـس آگاهزیرا که نشـد کـس آگـه از ســر اله

برکات ذکر صلوات

حضرت محمد شب معراج فرشته ای دیدند که دست ها و انگشت های زیادی داشت. حضرت پرسیدند کار تو چیست؟ عرض کرد من مامور حساب رسی هستم. تمام قطرات باران هایی که باریده حسابش دست من است. می دانم چقدر از این قطره ها به دریاها و چقدر در خشکی ریخته است. حضرت فرمود: چیزی هم هست که نتوانی حسابش را برسی؟ عرض کرد هرگاه امت شما در جایی جمع هستند صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند از حساب فضیلت ثوابی که خدا به آن ها برای این ذکر می دهد از شمردنش عاجزم. «یرزق من یشاء بغیر حساب» (بقره/212). خدا به هر كه خواهد روزى بى حساب بخشد.

استفاده از فرصت شب های قدر

بهترین ایام سال، ماه رمضان و دهه آخر ماه رمضان است و بهترین شب ها هم در این دهه شب های قدر است. پیامبر در دهه آخر ماه رمضان رخت خوابشان را جمع می کردند و به مسجد می رفتند و این ده روز را معتکف می شدند. روایت داریم کسی که در شب های قدر بخشیده نشود دیگر بخشیده نمی شود. شقی است کسی که در ماه رمضان از غفران خدا به دور باشد. اگر خودمان را پاک نکنیم خداوند می فرماید از رحمت من دور و ملعون خواهید بود. در این دهه آخر رمضان دست از دنیا برداریم و برای آخرتمان زحمت بکشیم. بوسیله احیاء نگه داشتن در شب های قدر خدا تمام گناهان را می بخشد. یکی از بزرگان می فرمود که کار دنیا تمام شدنی نیست مگر این که ولش کنید. کسی که دنبال آخرتش برود کار دنیایش هم درست می شود. شما اگر باطن را درست کنی ظاهر کار هم خود به خود درست می شود. مرحوم حاج میرزاء ابوالفضل زاهدی(ره)می گفتند مردم بیایید امشب معامله ای بکنیم که رحمت خدا ما را بگیرد. مطمئن باشیم که خدا ما را آمرزید. با خدا معامله کنیم که خدایا من امشب همه کینه ها را از دلم بیرون می کنم گردن هر کسی حقی دارم می بخشم، خدایا تو هم از من بگذر. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید من از قاتل خودم گذشت می کنم، ما از ساده ترین چیزها نمی گذریم. اگرعقده و کینه ها را کنار بگذاری خدا رزقت را وسعت می بخشد. کسی که غل و غش ها را از دلش بیرون کند خدا روزیش را وسعت می دهد. (سخاوت هم رزق را زیاد می کند. حضرت امیر می فرماید: اگر کم پول شدی برو همانی که داری خرج کن صدقه بده، «اذا املقتم فتاجر الله بالصدقه»[2]. اگر این کار را بکنی فیض خدا و رحمت می جوشد. یکی دیگر از مواردی که رزق را وسعت می بخشد خوش اخلاقی است. «فی سعت الاخلاق حنوز الارزاق»[3]. گنج های رزق در اخلاق خوب خوابیده است.)

عفو و گذشت

امام سجاد علیه السلام فرمودند من از ظالم و اکثرا از مظلوم هم بیزارم. عرض کردند «یابن رسول الله هذا الظالم فما بال المظلوم»[4]. از مظلوم چرا بیزارید؟ حضرت فرمود: مظلوم نباید غائله را کش بدهد و باید ختم به خیرش کند. بدتر از گناه و تهمت این است که ما کینه ای باشیم. مثلا در خانه پنجاه هزار تومان پول گم شده، صاحب این پول گم شده بگوید نکند همسرم دزدیده، نکند فرزندم دزدیده، نکند همسایه ام ، رفیقم دزدیده. به خاطر پنجاه هزار تومان به چهل نفر تهمت می زند. گناه دزدیدن این پول زیاده است یا گناه تهمت زدن به چهل نفر مومن، خیلی جاها مظلوم، ظالم هم می شود. حضرت امیر فرمودند ظلم ظالم به شما بزرگ جلوه نکند او به ضررخودش و به نفع شما دارد کار می کند. دارد شما را بالا و خودش را پایین می برد. در نجف آقایی بود که کسی به او تهمتی زده بود و آبروش را برده بود. این عالم هم به حرم رفت خواست نفرین کند سید بود گفت که فلانی به من تهمت زده من می خواستم نفرینش کنم اما اگر بخواهم ببخشمش دل مادرم زهراء خوشحال می شود چون آن ها عفو را خیلی دوست دارند. گفت خدایا من او را می بخشم تو هم مرا ببخش. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: استایی بود که شاگردش را می فرستاد که طلب هایش را جمع بکند ولی همیشه به شاگردش می گفت وقتی می خواهی طلب را وصول کنی آبروی بدهکار را نبر، با ملایمت بگیر. مدارا کن سخت نگیر که خدا هم به ما سخت نگیرد. وقتی این آقا مرد آوردند خیلی گناه داشت در عالم برزخ ملائکه آوردند تا عذابش کنند در این موقع خدا فرمود چون این بنده ام به طلبکارهایش سخت نمی گرفت شما هم به او سخت نگیرید ولش کنید به بهشت برود. «کما تدین تدان»[5].

دستور اسلام به آشتی کردن

در خطبه شعبانیه می خوانیم «من وصل رحمه وصله الله برحمته». کسی که در ماه رمضان با رحمش وصل کند خدا او را به رحمتش وصل می کند و کسی که قطع کند خدا هم رحمتش را از او قطع می کند. آیا کسی هست که گردن خدا طلب داشته باشد. این خلاف قائده است چون خدا همیشه گردن ما حق دارد اما گاهی بنده ای آن قدر گل می کارد که به گردن خدا حق پیدا می کند مثل اهل بیت که در روایت است این ها بر گردن خدا حق دارند، ایثار کردند، بندگی کردند. روایت داریم در قیامت خدا صدا می زند کجا هستند آن هایی که به من حق دارند؟ «العافون عن الناس»[6]. کجا هستند آن هایی که از مردم گذشت می کردند آن ها به گردن خدا حق دارند بی حساب وارد بهشت بشوند. «فمن عفی و اصلح فاجره علی الله» (الشوری:40). کسی که عفو می کند آشتی می دهد اجرش با خداست. خداوند می فرماید: «ولو یاخذ الله الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابة» (فاطر:45). اگر من بخواهم گیر بدهم یک جنبنده هم نباید روی زمین باقی بماند. ولکن خداوند بخشنده است. «عفوه عظیم»[7]. هنر این نیست که در مقابل خوبی خوبی کنیم هنر این است که در مقابل بدی های مردم خوبی کنیم.

  • زیدی بد ما به خلق می گفتما خوبی او به خلق گفتیم
  • مـا پنجـه به او نمی خراشیمتا هـر دروغ گفته باشـیم

قرآن می فرماید: «یدرعون بالحسن السیئة» مومنین آن هایی هستند که بدی را با خوبی دفع می کنند والا تو هم مثل او هستی. «فمن عفی و اصلح فاجره علی الله» (الشوری40). کسی که عفو و گذشت بکند اجرش با خداست. شما برو آشتی کن اگر هم طرف مقابل آشتی نکر همه گناه ها گردن اوست. امام صادق علیه السلام فرمودند: ملعون است ملعون است کسی که برادر مومنش با او آشتی بکند او بگوید که من با او آشتی نمی کنم.

عفو و گذشت امیرالمومنین علیه السلام

امیر المومنین غلامی داشتند یک روز حضرت هر چه این غلام را صدا زدند جواب نداد. روایت داریم که حضرت هفتاد بار صدایش زدند ولی این غلام جواب نداد. حضرت بلند شدند ببینند که کجاست چرا جواب نمی دهد. آمدند فرمودند غلام صدایت می زدم می شنیدی؟ غلام گفت: بله شنیدم. فرمودند: چرا جواب نمی دادی؟ گفت آقا می خواستم عصبانیتان کنم. می خواستم شما را به خشم بیاورم. حضرت فرمود: من هم به غضب می آورم آن کسی که به جلدت رفته بود که من را عصبانی کنی. (شیطان گاهی نمی تواند در خود طرف نفوذ کند در جلد اطرافیان می رود و آن ها را تحریک می کند.) حضرت فرمود: برو من تو را در راه خدا آزادت کردم. حضرت نه تنها مواخذه اش نکرد بلکه آزادش هم کرد. «الکاظمین الغیظ والله یحب المحسنین» (آل عمران/134). آن هايى كه خشم خود فرونشانند و از (بدىِ) مردم درگذرند خدا آن ها را دوست دارد.

وقتی ابن ملجم را اسیر کردند و خدمت حضرت آوردند حضرت نگاهی به او کرد و با حالت ضعف فرمود: ابن ملجم من بد امامی برای تو بودم؟ من برای تو کم گذاشتم؟ من هدیه و عطای تو را از دیگران بیشتر ندادم؟ من چه بدی برای تو کردم که تو این کار را با من کردی؟ ابن ملجم شروع کرد به گریه کردن، حضرت به امام حسن فرمود: فرزندم مواظب او باش. یک وقت دست و پایش را با غل و زنجیر نبندی. او را شکنجه ندهی. فرش زیر پایش نرم وغذای او غذای پاکیزه ای باشد غذای مانده ندهید. کسی که با دشمن این طوری با محبت رفتار می کند با دوستاش چه کار می کند. دوستان را کجا کنی محروم تو که به دشمنان نظر داری.)

  • بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

حضرت در چند روز آخر عمرش آن قدر سفارش ابن ملجم را کردند که امام حسن منقلب شد و گریه کرد فرمود: بابا جان این کسی است که پشت ما را شکسته، دل ما را خون کرده، چرا این قدر سفارشش را می کنی؟ حضرت فرمود: مگر نمی بینی که چشمانش دارد در حدقه می گردد. اضطراب و ترس او را گرفته است. حسنم ما خانواده گذشت و مغفرتیم. امیرالمومنین فرمودند: من اگر زنده باشم عفو می کنم شما هم بعد از من عفو بکنید. «العفو لی قربة و هو لکم حسنه»[8]. گذشت برای من تقرب به سوی خدا وبرای شما هم حسنه می آورد. دوست ندارید که خدا از شما گذشت بکند. اگر هم گذشت نمی کنید یک ضربه زده شما هم یک ضربه بزنید. نانجیب طوری زده بود که آقا نتونستند از زمین بلند بشوند. کسی که فاتح قلعه خیبر بود (دری که چهل نفر باز و بسته اش می کردند.) حضرت بعد از این ضربت خوردن نتونستند روی پای خودشان بایستند. دیگر نمازشان را نشسته می خواندند. دن آقا زرد شده بود. روز بیستم برای مولی ظرف شیری آوردند یک مقداری از این شیر را که میل کردند فرمودند بقیه این شیر را ببرید به ابن ملجم بدهید. فرمود این دیگر آخرین زاد و توشه من از دنیای شماست.

  • مـی زنـد پـس لـب او کاسـه شـیرمی کـند چـشـم اشـارت به اسـیـر
  • چه اسیری که همان قاتل اوست تو خدایی مگرای دشمن دوست

ذکر مصیبت: امیرالمومنین علیه السلام

وقتی خبر ضربت خوردن امام در کوفه پیچید امام حسن و امام حسین سراسیمه به مسجد آمدند دیدند آقا در محراب عبادت غرق خون است. آقا روی زمین افتاده و پیشانیش شکافته شده است. همه شروع کردند به گریه کردن، امام حسن خم شد و سر پدر را به دامن گرفت دید پدر از هوش رفته، گریه کرد و اشک هایش به صورت مبارک مولی ریخت آقا چشمانش را باز کرد و فرمود: حسنم گریه نکن تو هم یک روزی با سم به شهادت می رسی، برادرت اباعبدالله با تیغ شمشیر به شهادت می رسد. دیدند آقا نمی تواند بلند بشود حصیر بوریایی آوردند آقا را روی حصیر گذاشتند بلند کردند وقتی به دم در خانه رسیدند حضرت فرمود می خواهم با پای خودم وارد خانه بشوم تا بچه ها از دیدن این صحنه اذیت نشوند. بی بی زینب خیلی دل نازک است، خیلی مصیبت ها کشیده، بی بی زینب کبری پهلوی شکسته، صورت سیلی خورده مادرش را دیده است حالا هم بیاید فرق شکافته پدرش را ببیند. امام زمان هم برای مظلومیت عمه اش گریه می کند. امان از دل زینب، کسی که پاره های جگر برادرش حسن را در تشت دیده، زینبی که طاقت نداشت آفتاب به بدن برادرش حسین بخورد تاب گریه اش را نداشت راوی می گوید دیدم وقتی چشمش به بدن قطعه قطعه بی سر برادرش افتاد چنان ناله ی جان سوزی که زد دوست و دشمن به غربت زینب گریه کردند. صدا زد خدایا این قربانی را از آل محمد قبول فرما. با تعجب نگاهی به بدن برادرش کرد صدا زد ای کشته آیا تو برادر زینبی؟ آیا تو فرزند مادرم فاطمه ای؟ «لاحول ولاقوة الا بالله».


[1] - مستدرك الوسائل / محدث نوری /18 / 183 / 8-باب جمله مما یثبت به الکفر والارتداد ... ص : 173

[2] - وسائل الشيعة / شیخ حر عاملی / 9/372/ 1- باب تاکد استحبابها مع کثره المال و قلته و مع الدین ... ص: 367

[3] - بحارالانوار / علامه مجلسی / 75 /53/ باب 16 – ما جمع من جوامع کلم امیر المؤمنین صلی الله علیه و علی ذریته ... ص: 36

[4] - بحار الانوار /علامه مجلسی / 72/188/ باب 60 – الهجران ... ص : 184

[5] - الکافی / ثقه الاسلام کلینی /2/134/باب ذ م الدنیا و الزهد فیها ... ص:128 0

[6] - بحارالانوار /علامه مجلسی /71 /80/ باب 2- بر الوالدین والاولاد وحقوق بعضهم علی بعض والمنع من العقوق ...ص:22

[7] - بحار الانوار/علامه مجلسی /86/295/ باب 3- اعمال لیله الجمعه و صلاتها وادعیتها ...ص:287

[8] - بحار الانوار ج 72 ص 61