< آیات:
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِ [1]
در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است.
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَيْنا إِصْراً كَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا [2]
خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند. آنچه [از خوبى] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى] به دست آورده به زيان اوست. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گرانى بر [دوش] ما مگذار؛ همچنانكه بر [دوشِ] كسانى كه پيش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ [3]
به راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد به سود خود او، و هر كس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست، و من بر شما نگهبان نيستم.
لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها [4]
هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمىكنيم.
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ إِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ [5]
تا كسى كه [بايد] هلاك شود، با دليلى روشن هلاك گردد، و كسى كه [بايد] زنده شود، با دليلى واضح زنده بماند
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ [6]
و خدا بر آن نيست كه گروهى را پس از آنكه هدايتشان نمود بىراه بگذارد، مگر آنكه چيزى را كه بايد از آن پروا كنند برايشان بيان كرده باشد.
وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ [7]
و نمودن راه راست بر عهده خداست، و برخى از آن [راهها] كژ است، و اگر [خدا] مىخواست مسلماً همه شما را هدايت مىكرد.
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا [8]
هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده، و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است. و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را بر نمىدارد، و ما تا پيامبرى برنينگيزيم، به عذاب نمىپردازيم.
وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى [9]
و اگر ما آنان را قبل از [آمدنِ قرآن] به عذابى هلاك مىكرديم، قطعاً مىگفتند: «پروردگارا، چرا پيامبرى به سوى ما نفرستادى تا پيش از آنكه خوار و رسوا شويم از آيات تو پيروى كنيم؟»
وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ [10]
و در دين بر شما سختى قرار نداده است.
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [11]
خداوند آيات را اين گونه براى شما بيان مىكند، و خدا داناى سنجيدهكار است.
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [12]
خدا آيات خود را اين گونه براى شما بيان مىدارد، و خدا داناى سنجيدهكار است.
وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَها مُنْذِرُونَ ذِكْرى وَ ما كُنَّا ظالِمِينَ [13]
و هيچ شهرى را هلاك نكرديم مگر آنكه براى آن هشداردهندگانى بود.
وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ [14]
و اگر نبود كه وقتى به [سزاى] پيشفرستِ دستهايشان مصيبتى به ايشان برسد، بگويند: «پروردگارا، چرا فرستادهاى به سوى ما نفرستادى تا از احكام تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم» [قطعاً در كيفر آنان شتاب مىكرديم].
وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى إِلَّا وَ أَهْلُها ظالِمُونَ [15]
و پروردگار تو [هرگز] ويرانگر شهرها نبوده است تا [پيشتر] در مركز آنها پيامبرى برانگيزد كه آيات ما را بر ايشان بخواند، و ما شهرها را تا مردمشان ستمگر نباشند ويرانكننده نبودهايم.
وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ فِيما أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَ لكِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيما [16]
و در آنچه اشتباهاً مرتكب آن شدهايد بر شما گناهى نيست، ولى در آنچه دلهايتان عمد داشته است [مسؤوليد] و خداست كه همواره آمرزنده مهربان است.
لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها [17]
خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند
روایات:
1- قرب الإسناد هَارُونُ عَنِ ابْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: مِمَّا أَعْطَى اللَّهُ أُمَّتِي وَ فَضَّلَهُمْ بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ أَعْطَاهُمْ ثَلَاثَ خِصَالٍ لَمْ يُعْطَهَا إِلَّا نَبِيٌّ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَانَ إِذَا بَعَثَ نَبِيّاً قَالَ لَهُ اجْتَهِدْ فِي دِينِكَ وَ لَا حَرَجَ عَلَيْكَ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَى ذَلِكَ أُمَّتِي حَيْثُ يَقُولُ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ يَقُولُ مِنْ ضِيقٍ الْخَبَرَ. [18]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از چیزهایی که خداوند به امت من عطا کرده و آنها را به وسیله آن بر دیگر امتها برتری داده این است که سه خصلتی را که جز به پیامبران، به کس دیگری نداده را به آنها عطا کرده است؛ بدان صورت که هنگامی که خداوند تبارک و تعالی پیامبری را بر میانگیزد، به او میفرماید در دینت تلاش کن و حرجی بر تو نیست، و خداوند تبارک و تعالی این را به امت من نیز داده است؛ چه اینکه میفرماید: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» [19] {و در دين بر شما سختى قرار نداده است}، میفرماید تنگنایی برای شما قرار نداد.
2- قرب الإسناد الْبَزَّازُ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا غِلَظَ عَلَى مُسْلِمٍ فِي شَيْءٍ. [20]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: هیچ غلظت و سختی در هیچ چیزی [از امور دین] برای مسلمان نیست.
3- الخصال ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الرَّجُلُ يُغْمَى عَلَيْهِ الْيَوْمَ وَ الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَةَ وَ الْأَرْبَعَةَ وَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ كَمْ يَقْضِي مِنْ صَلَاتِهِ فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُكَ بِمَا يَجْمَعُ لَكَ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ كُلُّ مَا غَلَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ مِنْ أَمْرٍ فَاللَّهُ أَعْذَرُ لِعَبْدِهِ وَ زَادَ فِيهِ غَيْرُهُ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ وَ هَذَا مِنَ الْأَبْوَابِ الَّتِي يَفْتَحُ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا أَلْفَ بَابٍ. [21]
موسی بن بکر نقل کرده، به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی که یک یا دو یا سه یا چهار روز یا بیشتر از آن بیهوش است، چقدر از نمازهایش را باید قضا کند؟ ایشان فرمود: آیا [میخواهی] چیزی برایت بگویم که جواب این سؤال و سؤالات مشابه این را در خود داشته باشد؟ هر امری که خداوند عزّ و جلّ در آن غلبه کرده باشد، خداوند از بنده اش در مورد آن عذر پذیر تر از دیگران است. شخص دیگری به انتهای این روایت این را هم اضافه کرده که امام صادق علیه السلام فرمود: این از ابوابی است که از هر باب آنها هزار باب باز میشود.
4- المحاسن مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ عَنْ حَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ الثَّقَفِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّمَا احْتَجَّ اللَّهُ عَلَى الْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ. [22]
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند فقط بر چیزهایی که به بندگان داده و به آنان شناسانده، بر آنان احتجاج میکند.
5- المحاسن أَبِي عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع النَّاسُ مَأْمُورُونَ وَ مَنْهِيُّونَ وَ مَنْ كَانَ لَهُ عُذْرٌ عَذَرَهُ اللَّهُ. [23]
امام صادق علیه السلام فرمود: مردمان امر میشوند و نهی میگردند؛ هر کس عذری داشته باشد، خداوند عذرش را میپذیرد.
6- المحاسن ابْنُ يَزِيدَ عَنْ رَجُلٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ الْحُرِّ بَيَّاعِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا أَيُّوبُ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ قَدْ يُرَدُّ عَلَيْهِ الْحَقُّ حَتَّى يَصْدَعَ قَبِلَهُ أَمْ تَرَكَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ [24]
أیوب بن حر نقل کرده، امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای ایوب! هیچکسی نیست مگر اینکه حق به او میرسد و برایش آشکار میشود، چه آن را قبول کند، چه آن را رها نماید؛ و این بدان جهت است که خداوند در کتابش میفرماید: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ» [25] {بلكه حق را بر باطل فرو مىافكنيم، پس آن را در هم مىشكند و به ناگاه آن نابود مىگردد، واى بر شما از آنچه وصف مىكنيد!}.
7- المحاسن ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ وَ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ يُعَرِّفَ بَاطِلًا حَقّاً أَبَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ الْحَقَّ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلًا لَا شَكَّ فِيهِ وَ أَبَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ الْبَاطِلَ فِي قَلْبِ الْكَافِرِ الْمُخَالِفِ حَقّاً لَا شَكَّ فِيهِ وَ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ هَذَا هَكَذَا مَا عُرِفَ حَقٌّ مِنْ بَاطِلٍ. [26]
امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند چنین نیست که باطلی را به عنوان حقیقت معرفی کند، خداوند چنین نیست که حقیقت را در قلب مؤمن به عنوان باطلی قطعی قرار دهد، و خداوند چنین نیست که باطل را در قلب کافر مخالف به عنوان حقیقتی قطعی قرار دهد، و اگر حق و باطل را اینگونه قرار نمیداد، حق از باطل باز شناخته نمیشد.
8- الخصال الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّكُونِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنِ ابْنِ ظَبْيَانَ قَالَ: أُتِيَ عُمَرُ بِامْرَأَةٍ مَجْنُونَةٍ قَدْ فَجَرَتْ فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا فَمَرُّوا بِهَا عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ مَا هَذِهِ قَالُوا مَجْنُونَةٌ فَجَرَتْ فَأَمَرَ بِهَا عُمَرُ أَنْ تُرْجَمَ قَالَ لَا تَعْجَلُوا فَأَتَى عُمَرَ فَقَالَ لَهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَلَمَ رُفِعَ عَنْ ثَلَاثٍ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَحْتَلِمَ وَ عَنِ الْمَجْنُونِ حَتَّى يُفِيقَ وَ عَنِ النَّائِمِ حَتَّى يَسْتَيْقِظَ. [27]
زن دیوانهای که زنا کرده بود را نزد عمر آوردند، او امر کرد تا او را سنگسار کنند، او را از کنار علی بن أبیطالب علیه السلام عبور دادند؛ ایشان فرمود: این زن کیست؟ عرض کردند: زن دیوانهایست که زنا کرده و عمر، امر به سنگسارش کرده است. ایشان فرمود: عجله نکنید و خودشان پیش عمر رفتند و به او فرمود: مگر نمیدانی که قلم [تکلیف] از سه تن برداشته شده است: از کودک تا زمانی که به بلوغ برسد، و از دیوانه تا زمانی که عقلش برگردد، و از خواب تا زمانی که بیدار شود.
9- التوحيد، الخصال الْعَطَّارُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةٌ الْخَطَاءُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ مَا لَمْ يُنْطَقْ بِشَفَةٍ. [28]
بيان المراد بالرفع في أكثرها رفع المؤاخذة و العقاب و في بعضها يحتمل رفع التأثير و في بعضها النهي أيضا ... و كذا الحسد يحتمل الوجهين الأولين و ثالثا و هو عدم حرمة ما لا يظهر من الحسد و هو أظهر...و أما التفكر في الوسوسة في الخلق و يحتمل أن يكون المعنى التفكر فيما يوسوس الشيطان في القلب في الخالق و مبدئه و كيفية خلقه فإنها معفو عنها ما لم يعتقد خلاف الحق و ما لم ينطق بالكفر الذي يخطر بباله أو المراد التفكر في خلق الأعمال و مسألة القضاء و القدر أو المراد التفكر فيما يوسوس الشيطان في النفس من أحوال المخلوقين و سوء الظن بهم في أعمالهم و أحوالهم و يؤيد الأخير كثير من الأخبار و قد فصلنا القول فيه في شرح روضة الكافي.
امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نُه چیز از امت من برداشته شده است: خطا و فراموشی و چیزهایی که بر آنها وادار شدهاند و چیزهایی که آنها را نمیدانند و چیزهایی که طاقت آنها را ندارند و چیزهایی که ناگزیر از آنها شدهاند و حسادت و فال شوم و تفکر درباره وسوسه در خلق تا زمانی که دهان سخن به آن نگوید.
توضیح علامه مجلسی: منظور از «برداشته شدن» در بیشتر موارد حدیث فوق، «برداشته شدن عقاب و مؤاخذه» است و احتمال دارد در بعضی موارد به معنای «برداشته شدن اثر» است و شاید در بعضی موارد به معنای «نهی» باشد....در مورد حسد احتمال روشن تر این است که حسد مادامی که در عمل ظاهر نشده است عقابی ندارد...و منظور از «تفکر درباره وسوسه در خلق» احتمالا تفکر درباره وسوسه های شیطانی است که در سوء ظن به مردم در نفس انسان پدید می آید که روایت زیادی این احتمال را تأیید می کند.
10- كتاب حسين بن سعيد و النوادر عَنْ أَبِي الْحَسَنِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُسْتَكْرَهُ عَلَى الْيَمِينِ فَيَحْلِفُ بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ وَ صَدَقَةِ مَا يَمْلِكُ أَ يَلْزَمُهُ ذَلِكَ فَقَالَ لَا ثُمَّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وُضِعَ عَنْ أُمَّتِي مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَمْ يُطِيقُوا وَ مَا أَخْطَئُوا. [29]
مردی از ابالحسن علیه السلام پرسید: مردی وادار به سوگند خوردن میشود و سوگند میخورد که طلاق دهد و بنده آزاد کند و چیزی از دارایی خود را صدقه دهد؛ آیا لازم است که به سوگندش عمل کند؟ ایشان فرمود: خیر، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: از امت من چیزهایی که بر آن وادار میشوند و چیزهایی که طاقت آن را ندارند و چیزهایی که به خطا انجام میدهند برداشته شده است.
11- العقائد، قَالَ الصَّادِقُ ع وَ اللَّهِ مَا كَلَّفَ اللَّهُ الْعِبَادَ إِلَّا دُونَ مَا يُطِيقُونَ لِأَنَّهُ كَلَّفَهُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ كَلَّفَهُمْ فِي السَّنَةِ صِيَامَ ثَلَاثِينَ يَوْماً وَ كَلَّفَهُمْ فِي كُلِّ مِائَتَيْ دِرْهَمٍ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ كَلَّفَهُمْ حَجَّةً وَاحِدَةً وَ هُمْ يُطِيقُونَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ. [30]
امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند که خداوند بندگان را جز به کمتر از حد طاقتشان مکلف نکرده است؛ زیرا خداوند آنان را در هر شبانه روز به پنج نماز و در هر سال به سی روز روزه و در هر دویست درهم به پنج درهم و به یک بار حج گزاردن تکلیف کرده است، و حال آنکه آنها بیش از این طاقت دارند.
12- الأمالي للشيخ الطوسي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُوسَى عَنْ عَمَّيْهِ عَلِيٍّ وَ الْحُسَيْنِ ابْنَيْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ: يُوحِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْحَفَظَةِ الْكِرَامِ لَا تَكْتُبُوا عَلَى عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ عِنْدَ ضَجَرِهِ شَيْئاً. [31]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند عزّ و جلّ به نگهبانان گرامی [- فرشتگان محافظ] وحی کرد که علیه بنده مؤمنم در هنگام آزردگی و دلزدگیاش چیزی ننویسید.
13- نهج البلاغة قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ. [32]
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: بينايتان كردند اگر بنگريد، و شنوايتان نمودند اگر بشنويد، و هدايتتان كردند اگر هدايت پذيريد.
14- نهج البلاغة وَ قَالَ ع قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِي عَيْنَيْنِ. [33]
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: براى آن كه دو چشم باز دارد صبح روشن است.
15- كِتَابُ الْغَارَاتِ، لِإِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيِّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنَّهُ لَيْسَ لِهَالِكٍ هَلَكَ مَنْ يَعْذِرُهُ فِي تَعَمُّدِ ضَلَالَةٍ حَسِبَهَا هُدًى وَ لَا تَرْكِ حَقٍّ حَسِبَهُ ضَلَالَةً. [34]
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: عذر كسى كه از روى عمد ضلالت را هدايت پندارد و حق را به بهانه اينكه ضلالت است ترك گويد پذيرفته نيايد.