آيات:
- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ. [1]
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند ـ چه بيمشان دهى، چه بيمشان ندهى ـ برايشان يكسان است. [آنها] نخواهند گرويد. خداوند بر دلهاى آنان، و بر شنوايى ايشان مُهر نهاده و بر ديدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى بزرگ است.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. [2]
و [لى] كسانى كه كفر ورزيدند و نشانههاى ما را دروغ انگاشتند، آنانند كه اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود.
ـ فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْياً أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ مُهِينٌ وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ. [3]
ولى همين كه آنچه [كه اوصافش] را مىشناختند برايشان آمد، انكارش كردند. پس لعنت خدا بر كافران باد. وه كه به چه بد بهايى خود را فروختند كه به آنچه خدا نازل كرده بود، از سر رشك انكار آوردند كه چرا خداوند از فضل خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد آياتى فرو مىفرستد. پس به خشمى بر خشم ديگر گرفتار آمدند و براى كافران عذابى خفتآور است. و چون به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل كرده ايمان آوريد، مىگويند ما به آنچه بر پيامبر خودمان نازل شده ايمان مىآوريم و غير آن را با آنكه كاملا حق و مؤيد همان چيزى است كه با آنان است، انكار مىكنند. بگو اگر مؤمن بوديد، پس چرا پيش از اين پيامبران خدا را مىكشتيد؟
ـ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ. [4]
و سليمان كفر نورزيد، ليكن آن شيطان [صفت] ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مىآموختند.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ. [5]
كساني كه كافر شدند و در حال كفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد. در آن [لعنت] جاودانه بمانند. نه عذابشان كاسته گردد، و نه مهلت يابند.
ـ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ. [6]
هر كس نعمتخدا را پس از آنكه براى او آمد [به كفران] بدل كند خدا سخت كيفر است.
ـ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ. [7]
کافران همان ظالمان هستند.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ. [8]
و [لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.
ـ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ. [9]
خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
ـ اِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ. [10]
كسانى كه به آيات خدا كفر ورزيدند، بىترديد عذابى سخت خواهند داشت.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ شَدِيدُ الْعِقابِ. [11]
در حقيقت، كسانى كه كفر ورزيدند، اموال و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دور نخواهد كرد؛ و آنان خود، هيزم دوزخند. [آنان] به شيوه فرعونيان و كسانى كه پيش از آنان بودند، آيات ما را دروغ شمردند؛ پس خداوند به [سزاى] گناهانشان [گريبانِ] آنان را گرفت، و خدا سختكيفر است.
ـ إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ. [12]
كسانى كه به آيات خدا كفر مىورزند، و پيامبران را بناحق مىكشند، و دادگستران را به قتل مىرسانند، آنان را از عذابى دردناك خبر ده. آنان كسانىاند كه در [اين] دنيا و [در سراى] آخرت، اعمالشان به هدر رفته و براى آنان هيچ ياورى نيست.
ـ فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ. [13]
اما كسانى كه كفر ورزيدند، در دنيا و آخرت به سختى عذابشان كنم و ياورانى نخواهند داشت.
ـ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ وَ لا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِكَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. [14]
هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد؛ سپس او به مردم بگويد: «به جاى خدا، بندگان من باشيد.» بلكه [بايد بگويد:] «به سبب آنكه كتاب [آسمانى] تعليم مىداديد و از آن رو كه درس مىخوانديد، علماى دين باشيد.» و [نيز] شما را فرمان نخواهد داد كه فرشتگان و پيامبران را به خدايى بگيريد. آيا پس از آنكه سر به فرمان [خدا] نهادهايد [باز] شما را به كفر وامىدارد؟
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدى بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ. [15]
كسانى كه پس از ايمان خود كافر شدند، سپس بر كفر [خود] افزودند، هرگز توبه آنان پذيرفته نخواهد شد، و آنان خود گمراهانند. در حقيقت، كسانى كه كافر شده و در حال كفر مردهاند، اگر چه [فراخناى] زمين را پر از طلا كنند و آن را [براى خود] فديه دهند، هرگز از هيچ يك از آنان پذيرفته نگردد؛ آنان را عذابى دردناك خواهد بود، و ياورانى نخواهند داشت.
ـ وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ. [16]
و چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد، پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند، و براى آنان عذابى سهمگين است.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ. [17]
كسانى كه كفر ورزيدند، هرگز اموالشان و اولادشان چيزى [از عذاب خدا] را از آنان دفع نخواهد كرد، و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه خواهند بود. مثَل آنچه [آنان] در زندگى اين دنيا [در راه دشمنى با پيامبر] خرج مىكنند، همچون مثلِ بادى است كه در آن، سرماى سختى است، كه به كشتزار قومى كه بر خود ستم نمودهاند بوزد و آن را تباه سازد؛ و خدا به آنان ستم نكرده، بلكه آنان خود بر خويشتن ستم كردهاند.
ـ وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ. [18]
و تا خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند خالص گرداند و كافران را [به تدريج] نابود سازد.
ـ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ. [19]
به زودى در دلهاى كسانى كه كفر ورزيدهاند بيم خواهيم افكند، زيرا چيزى را با خدا شريك گردانيدهاند كه بر [حقانيت] آن، [خدا] دليلى نازل نكرده است. و جايگاهشان آتش است، و جايگاه ستمگران چه بد است.
ـ وَ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيْمانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. [20]
و كسانى كه در كفر مىكوشند، تو را اندوهگين نسازند؛ كه آنان هرگز به خدا هيچ زيانى نمىرسانند. خداوند مىخواهد در آخرت براى آنان بهرهاى قرار ندهد، و براى ايشان عذابى بزرگ است. در حقيقت، كسانى كه كفر را به [بهاى] ايمان خريدند، هرگز به خداوند هيچ زيانى نخواهند رسانيد، و براى آنان عذابى دردناك است.
ـ إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِيماً. [21]
مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمىبخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مىبخشايد، و هر كس به خدا شرك ورزد، به يقين گناهى بزرگ بربافته است.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَزِيزاً حَكِيماً. [22]
به زودى كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيدهاند، در آتشى [سوزان] درآوريم؛ كه هر چه پوستشان بريان گردد، پوستهاىِ ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب را بچشند. آرى، خداوند تواناى حكيم است.
ـ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً. [23]
بى گمان، خدا براى كافران عذاب خفّتآورى آماده كرده است.
ـ وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً. [24]
و هر كس، پس از آنكه راه هدايت براى او آشكار شد با پيامبر به مخالفت برخيزد، و [راهى] غير راه مؤمنان در پيش گيرد، وى را بدانچه روى خود را بدان سو كرده واگذاريم و به دوزخش كشانيم، و چه بازگشتگاه بدى است. خداوند، اين را كه به او شرك آورده شود، نمىآمرزد؛ و فروتر از آن را بر هر كه بخواهد مىبخشايد. و هر كس به خدا شرك ورزد، قطعاً دچار گمراهىِ دور و درازى شده است.
ـ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِيداً. [25]
و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد، در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
ـ إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً. [26]
كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مىورزند، و مىخواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مىگويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مىكنيم» و مىخواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند، آنان در حقيقت كافرند؛ و ما براى كافران عذابى خفّتآور آماده كردهايم.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً. [27]
بىترديد، كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند، به گمراهىِ دور و درازى افتادهاند. كسانى كه كفر ورزيدند و ستم كردند، خدا بر آن نيست كه آنان را بيامرزد و به راهى هدايت كند، مگر راه جهنّم، كه هميشه در آن جاودانند؛ و اين [كار] براى خدا آسان است.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ. [28]
و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ انگاشتند، آنان اهل دوزخند.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذابِ يَوْمِ الْقِيامَةِ ما تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ. [29]
در حقيقت، كسانى كه كفر ورزيدند، اگر تمام آنچه در زمين است براى آنان باشد، و مثلِ آن را [نيز] با آن [داشته باشند] تا به وسيله آن، خود را از عذاب روز قيامت بازخرند، از ايشان پذيرفته نمىشود و عذابى پر درد خواهند داشت. مىخواهند كه از آتش بيرون آيند، در حالى كه از آن بيرون آمدنى نيستند، و براى آنان عذابى پايدار خواهد بود.
ـ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ. [30]
خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
ـ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ. [31]
پس بر گروه كافران اندوه مخور.
ـ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ. [32]
كسانى كه گفتند: «خدا همان مسيح پسر مريم است»، قطعاً كافر شدهاند، و حال آنكه مسيح مىگفت: «اى فرزندان اسرائيل، پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد؛ كه هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است، و براى ستمكاران ياورانى نيست.»
ـ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. [33]
و اگر از آنچه مىگويند باز نايستند، به كافران ايشان عذابى دردناك خواهد رسيد.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ. [34]
و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ پنداشتند، آنان همدم آتشند.
ـ قُلْ لا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ. [35]
بگو: «پليد و پاك يكسان نيستند، هر چند كثرت پليد[ها] تو را به شگفت آوَرَد. پس اى خردمندان، از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد.»
ـ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ. [36]
كسانى كه كفر ورزيدهاند، [غير او را] با پروردگار خود برابر مىكنند.
ـ وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ. [37]
و پيش از تو پيامبرانى به استهزا گرفته شدند. پس آنچه را ريشخند مىكردند گريبانگير ريشخندكنندگان ايشان گرديد.
ـ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُون. [38]
خودباختگان كسانىاند كه ايمان نمىآورند.
ـ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ.
و آنان [مردم را] از آن باز مىدارند و [خود نيز] از آن دورى مىكنند، و[لى] جز خويشتن را به هلاكت نمىافكنند و نمىدانند. و اى كاش [منكران را] هنگامى كه بر آتش عرضه مىشوند، مىديدى كه مىگويند: «كاش بازگردانده مىشديم و [ديگر] آيات پروردگارمان را تكذيب نمىكرديم و از مؤمنان مىشديم.» [ولى چنين نيست] بلكه آنچه را پيش از اين نهان مىداشتند، براى آنان آشكار شده است. و اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آنچه از آن منع شده بودند برمىگردند و آنان دروغگويند.
ـ قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ. [39]
مىفرمايد: «پس به [كيفر] آنكه كفر مىورزيديد، اين عذاب را بچشيد.» كسانى كه لقاى الهى را دروغ انگاشتند قطعاً زيان ديدند. تا آنگاه كه قيامت بناگاه بر آنان دررسد، مىگويند: «اى دريغ بر ما، بر آنچه درباره آن كوتاهى كرديم.» و آنان بار سنگين گناهانشان را به دوش مىكشند. چه بد است بارى كه مىكشند.
ـ وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ. [40]
و كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند، در تاريكيها[ىِ كفر] كر و لالند، هر كه را خدا بخواهد گمراهش مىگذارد؛ و هر كه را بخواهد بر راه راست قرارش مىدهد.
ـ قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ... وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا يَمَسُّهُمُ الْعَذابُ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ. [41]
بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا ناگهان يا آشكارا به شما برسد، آيا جز گروه ستمگران [كسى] هلاك خواهد شد؟ تا آنجا که میفرماید: و كسانى كه آيات ما را دروغ انگاشتند، به [سزاى] آنكه نافرمانى مىكردند، عذاب به آنان خواهد رسيد.
ـ وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ. [42]
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است، رها كن؛ و [مردم را] به وسيله اين [قرآن] اندرز ده؛ مبادا كسى به [كيفر] آنچه كسب كرده به هلاكت افتد، در حالى كه براى او در برابر خدا يارى و شفاعتگرى نباشد.
- وَ لَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما كانُوا يَعْمَلُونَ. [43]
و اگر آنان شرك ورزيده بودند، قطعاً آن چه انجام مىدادند از دستشان مىرفت.
ـ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعامِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هذا لِشُرَكائِنا فَما كانَ لِشُرَكائِهِمْ فَلا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ ما كانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلى شُرَكائِهِمْ ساءَ ما يَحْكُمُونَ وَ كَذلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَ لِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُها وَ أَنْعامٌ لا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِراءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِما كانُوا يَفْتَرُونَ وَ قالُوا ما فِي بُطُونِ هذِهِ الْأَنْعامِ خالِصَةٌ لِذُكُورِنا وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا وَ إِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ. [44]
و [مشركان،] براى خدا از آنچه از كِشت و دامها كه آفريده است سهمى گذاشتند، و به پندار خودشان گفتند: «اين ويژه خداست و اين ويژه بتان ما.» پس آنچه خاص بتانشان بود به خدا نمىرسيد، و[لى] آنچه خاص خدا بود به بتانشان مىرسيد. چه بد داورى مىكنند. و اين گونه براى بسيارى از مشركان، بتانشان كشتن فرزندانشان را آراستند، تا هلاكشان كنند و دينشان را بر آنان مشتبه سازند؛ و اگر خدا مىخواست چنين نمىكردند. پس ايشان را با آنچه به دروغ مىسازند رها كن. و گفتند: «آنچه در شكم اين دامهاست اختصاص به مردان ما دارد و بر همسران ما حرام شده است، و اگر [آن جنين] مرده باشد، همه آنان [از زن و مرد] در آن شريكند. به زودى [خدا] توصيف آنان را سزا خواهد داد، زيرا او حكيم داناست.
ـ قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً. [45]
بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار مدهيد.
ـ إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُون. [46]
كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هيچ گونه مسئول ايشان نيستى، كارشان فقط با خداست. آنگاه به آنچه انجام مىدادند آگاهشان خواهد كرد.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ.
در حقيقت، كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن] آنها تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان را برايشان نمىگشايند و در بهشت درنمىآيند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. و بدينسان بزهكاران را كيفر مىدهيم. براى آنان از جهنّم بسترى و از بالايشان پوششهاست، و اين گونه بيدادگران را سزا مىدهيم.
ـ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ. [47]
پس آواز دهندهاى ميان آنان آواز درمىدهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد.» همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مىدارند و آن را كج مىخواهند و آنها آخرت را منكرند.
ـ وَ قَطَعْنا دابِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ ما كانُوا مُؤْمِنِينَ. [48]
پس او و كسانى را كه با او بودند به رحمتى از خود رهانيديم؛ و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند و مؤمن نبودند ريشهكن كرديم.
ـ سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَ إِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ. [49]
به زودى كسانى را كه در زمين، بناحق تكبّر مىورزند، از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه] اگر هر نشانهاى را [از قدرت من] بنگرند، بدان ايمان نياورند، و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند، و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند. اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزيدند. و كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را دروغ پنداشتند، اعمالشان تباه شده است. آيا جز در برابر آنچه مىكردند كيفر مىبينند؟
ـ ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ. [50]
چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ستم مىنمودند.
ـ وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ. [51]
و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج، از جايى كه نمىدانند گريبانشان را خواهيم گرفت. و به آنان مهلت مىدهم، كه تدبير من استوار است.
ـ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ يُشاقِقِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ ذلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَ أَنَّ لِلْكافِرِينَ عَذابَ النَّارِ. [52]
اين [كيفر] بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت برخاستند، و هر كس با خدا و پيامبر او به مخالفت برخيزد قطعاً خدا سختكيفر است. اين [عذاب دنيا] را بچشيد، و [بدانيد كه] براى كافران عذاب آتش خواهد بود.
ـ ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ. [53]
[ماجرا] اين بود، و [بدانيد كه] خدا نيرنگ كافران را سست مىگرداند.
ـ وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ. [54]
و مانند كسانى مباشيد كه گفتند: «شنيديم» در حالى كه نمىشنيدند. قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانىاند كه نمىانديشند. و اگر خدا در آنان خيرى مىيافت قطعاً شنوايشان مىساخت؛ و اگر آنان را شنوا مىكرد، حتماً باز به حال اعراض، روى برمىتافتند.
ـ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ كُلٌّ كانُوا ظالِمِينَ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ. [55]
[رفتارى] چون رفتار فرعونيان و كسانى كه پيش از آنان بودند، كه آيات پروردگارشان را تكذيب كردند؛ پس ما آنان را به [سزاى] گناهانشان هلاك، و فرعونيان را غرق كرديم و همه آنان ستمكار بودند. بىترديد، بدترين جنبندگان پيش خدا كسانىاند كه كفر ورزيدند و ايمان نمىآورند. همانان كه از ايشان پيمان گرفتى ولى هر بار پيمان خود را مىشكنند و [از خدا] پروا نمىدارند.
ـ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ. [56]
و اين خداست كه رسواكننده كافران است.
ـ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَلِيمٍ. [57]
و كسانى را كه كفر ورزيدند از عذابى دردناك خبر ده.
ـ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ... أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فِيها ذلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ. [58]
و كسانى كه پيامبر خدا را آزار مىرسانند، عذابى پر درد [در پيش] خواهند داشت. آيا ندانستهاند كه هر كس با خدا و پيامبر او درافتد، براى او آتش جهنّم است كه در آن جاودانه خواهد بود؟ اين همان رسوايى بزرگ است.
ـ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ. [59]
چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است، حتّى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد، چرا كه آنان به خدا و فرستادهاش كفر ورزيدند، و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ. [60]
و كسانى كه كفر ورزيدهاند به [سزاى] كفرشان شربتى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.
ـ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرِينَ. [61]
و از كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش، كه از زيانكاران خواهى بود.
ـ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ. [62]
و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم. [گفت:] من براى شما هشداردهندهاى آشكارم، كه جز خدا را نپرستيد، زيرا من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم.
ـ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ تا آنجا که میفرماید: وَ تِلْكَ عادٌ جَحَدُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ عَصَوْا رُسُلَهُ وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ أُتْبِعُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ عاداً كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ. [63]
«اى قوم من، خدا را بپرستيد. جز او هيچ معبودى براى شما نيست. شما فقط دروغ پردازيد.» و اين، [قوم] عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند، و فرستادگانش را نافرمانى نمودند، و به دنبال فرمانِ هر زورگوىِ ستيزهجوى رفتند. و [سرانجام] در اين دنيا و روز قيامت، لعنت بدرقه [راه] آنان گرديد. آگاه باشيد كه عاديان به پروردگارشان كفر ورزيدند. هان، مرگ بر عاديان: قوم هود.
ـ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ. [64]
و براى خدا شريكانى قرار دادند. بگو: «نامشان را ببريد» آيا او را به آنچه در زمين است و او نمىداند خبر مىدهيد، يا سخنى سطحى [و ميانتهى] مىگوييد؟ [چنين نيست] بلكه براى كسانى كه كافر شدهاند نيرنگشان آراسته شده و از راه [حق] بازداشته شدهاند و هر كه را خدا بىراه گذارد، رهبرى نخواهد داشت. براى آنان در زندگى دنيا عذابى است، و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است، و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارندهاى نيست.
ـ وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَ سَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ. [65]
و به يقين، كسانى كه پيش از آنان بودند نيرنگ كردند، ولى همه تدبيرها نزد خداست. آنچه را كه هر كسى به دست مىآورد مىداند. و به زودى كافران بدانند كه فرجام آن سراى از كيست.
ـ وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ. [66]
واى بر كافران از عذابى سخت.
ـ وَ قالَ مُوسى إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ. [67]
و موسى گفت: «اگر شما و هر كه در روى زمين است همگى كافر شويد، بىگمان، خدا بىنياز ستوده[صفات] است.»
ـ مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ. [68]
مَثَل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند، كردارهايشان به خاكسترى مىماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد: از آنچه به دست آوردهاند هيچ [بهرهاى] نمىتوانند بُرد. اين است همان گمراهىِ دور و دراز.
ـ رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ. [69]
چه بسا كسانى كه كافر شدند آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند.
ـ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. [70]
وصف زشت براى كسانى است كه به آخرت ايمان ندارند، و بهترين وصف از آنِ خداست، و اوست ارجمند حكيم.
ـ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ. [71]
كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند به [سزاى] آنكه فساد مىكردند عذابى بر عذابشان مىافزاييم.
ـ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ لا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ. [72]
در حقيقت، كسانى كه به آيات خدا ايمان ندارند، خدا آنان را هدايت نمىكند و برايشان عذابى دردناك است. تنها كسانى دروغپردازى مىكنند كه به آيات خدا ايمان ندارند و آنان خود دروغگويانند.
ـ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ. [73]
خدا گروه كافران را هدايت نمىكند
ـ وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً. [74]
و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، عذابى پر درد آماده كردهايم.
ـ أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً أُولئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْناً ذلِكَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما كَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آياتِي وَ رُسُلِي هُزُواً. [75]
آيا كسانى كه كفر ورزيدهاند، پنداشتهاند كه [مىتوانند] به جاى من، بندگانم را سرپرست بگيرند؟ ما جهنم را آماده كردهايم تا جايگاه پذيرايى كافران باشد. بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟». [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند. [آرى،] آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، در نتيجه اعمالشان تباه گرديد، و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد. اين جهنم سزاى آنان است، چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند.
ـ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ. [76]
اما دستهها[ى گوناگون] از ميان آنها به اختلاف پرداختند، پس واى بر كسانى كه كافر شدند، از مشاهده روزى دهشتناك.
ـ إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى. [77]
در حقيقت، هر كه به نزد پروردگارش گنهكار رود، جهنم براى اوست؛ در آن نه مىميرد و نه زندگى مىيابد.
ـ وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى. [78]
و اين گونه هر كه را به افراط گراييده و به نشانههاى پروردگارش نگرويده است سزا مىدهيم، و قطعاً شكنجه آخرت سختتر و پايدارتر است.
ـ وَ مَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ. [79]
و هر كس از آنان بگويد: «من [نيز] جز او خدايى هستم»، او را به دوزخ كيفر مىدهيم. [آرى] سزاى ستمكاران را اين گونه مىدهيم.
ـ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ هادُوا وَ الصَّابِئِينَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفصل بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ. [80]
كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه يهودى شدند و صابئىها و مسيحيان و زرتشتيان و كسانى كه شرك ورزيدند، البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد، زيرا خدا بر هر چيزى گواه است.
ـ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكانٍ سَحِيقٍ. [81]
كسانى كه شرك ورزيدند، البته خدا روز قيامت ميانشان داورى خواهد كرد، زيرا خدا بر هر چيزى گواه است.
ـ وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ. [82]
و كسانى كه در [تخطئه] آيات ما مىكوشند [و به خيال خود] عاجزكنندگان ما هستند، آنان اهل دوزخند.
ـ وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ. [83]
و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، همواره از آن در ترديدند، تا بناگاه قيامت براى آنان فرا رسد، يا عذاب روزى بدفرجام به سراغشان بيايد.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ. [84]
و كسانى كه كفر ورزيده و نشانههاى ما را دروغ پنداشتهاند، براى آنان عذابى خفّتآور خواهد بود.
ـ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ. [85]
دور باد [از رحمت خدا] مردمى كه ايمان نمىآورند.
ـ وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ. [86]
و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند، كه براى آن برهانى نخواهد داشت، حسابش فقط با پروردگارش مىباشد، در حقيقت، كافران رستگار نمىشوند.
ـ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ أَوْ كَظُلُماتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ. [87]
و كسانى كه كفر ورزيدند، كارهايشان چون سرابى در زمينى هموار است كه تشنه، آن را آبى مىپندارد، تا چون بدان رسد، آن را چيزى نيابد و خدا را نزد خويش يابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است. يا [كارهايشان] مانند تاريكيهايى است كه در دريايى ژرف است كه موجى آن را مىپوشاند [و] روى آن موجى [ديگر] است [و] بالاى آن ابرى است. تاريكيهايى است كه بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است. هر گاه [غرقه] دستش را بيرون آورد، به زحمت آن را مىبيند، و خدا به هر كس نورى نداده باشد، او را هيچ نورى نخواهد بود.
ـ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِيرُ. [88]
و مپندار كسانى كه كفر ورزيدند [ما را] در زمين درمانده مىكنند؛ جايگاهشان در آتش است و چه بد بازگشتگاهى است.
ـ وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً. [89]
و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را [چون] گَردى پراكنده مىسازيم.
ـ وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى رَبِّهِ ظَهِيراً. [90]
و غير از خدا چيزى را مىپرستند كه نه سودشان مىدهد و نه زيانشان مىرساند؛ و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [شيطان] است.
ـ وَ الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ. [91]
و كسانىاند كه با خدا معبودى ديگر نمىخوانند. –
ـ إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ أُوْلئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ. [92]
كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، كردارهايشان را در نظرشان بياراستيم [تا همچنان] سرگشته بمانند. آنان كسانىاند كه عذاب سخت براى ايشان خواهد بود، و در آخرت، خود زيانكارترين [مردم]اند.
ـ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ ما ذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ. [93]
و روزى را كه [خدا] آنان را ندا درمىدهد و مىفرمايد: «فرستادگان [ما] را چه پاسخ داديد؟» پس در آن روز اخبار بر ايشان پوشيده گردد و از يكديگر نمىتوانند بپرسند.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. [94]
و كسانى كه آيات خدا و لقاى او را منكر شدند، آنانند كه از رحمت من نوميدند و ايشان را عذابى پردرد خواهد بود.
ـ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الْكافِرُونَ. [95]
و جز كافران [كسى] آيات ما را انكار نمىكند.
ـ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلَّا الظَّالِمُونَ. [96]
و جز ستمگران منكر آيات ما نمىشوند.
ـ وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْباطِلِ وَ كَفَرُوا بِاللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ.
و آنان كه به باطل گرويده و خدا را انكار كردهاند همان زيانكارانند.
ـ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ. [97]
و شتابزده از تو عذاب مىخواهند، و حال آنكه جهنّم قطعاً بر كافران احاطه دارد
ـ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ لِقاءِ الْآخِرَةِ فَأُولئِكَ فِي الْعَذابِ مُحْضَرُونَ. [98]
و امّا كسانى كه كافر شده و آيات ما و ديدار آخرت را به دروغ گرفتهاند، پس آنان در عذاب حاضر آيند.
ـ وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. [99]
و هر كس كفر ورزد، نبايد كفر او تو را غمگين گرداند. بازگشتشان به سوى ماست، و به [حقيقتِ] آنچه كردهاند آگاهشان خواهيم كرد. در حقيقت، خدا به راز دلها داناست.
ـ أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ... وَ أَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْواهُمُ النَّارُ كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها أُعِيدُوا فِيها وَ قِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ. [100]
آيا كسى كه مؤمن است، چون كسى است كه نافرمان است؟ يكسان نيستند... تا آنجا که میفرماید: و اما كسانى كه نافرمانى كردهاند، پس جايگاهشان آتش است. هر بار كه بخواهند از آن بيرون بيايند، در آن بازگردانيده مىشوند و به آنان گفته مىشود: «عذابِ آن آتشى را كه دروغش مىپنداشتيد بچشيد.»
ـ لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً. [101]
[آرى، چنين است] تا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و توبه مردان و زنان با ايمان را بپذيرد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
ـ وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ... بَلِ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذابِ وَ الضَّلالِ الْبَعِيد. [102]
و كسانى كه در [ابطال] آيات ما كوشش مىورزند كه ما را درمانده كنند، برايشان عذابى از بلايى دردناك باشد... تا آنجا که فرمود: بلكه آنان كه به آخرت ايمان ندارند، در عذاب و گمراهىِ دور و درازند.
ـ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا ما كانُوا يَعْمَلُونَ. [103]
و هنگامى كه عذاب را ببينند، پشيمانى خود را آشكار كنند. و در گردنهاى كسانى كه كافر شدهاند غُلها مىنهيم؛ آيا جز به سزاى آنچه انجام مىدادند مىرسند؟
ـ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ. [104]
كسانى كه كفر ورزيدهاند، عذابى سخت خواهند داشت.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ... هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً. [105]
و[لى] كسانى كه كافر شدهاند، آتش جهنّم براى آنان خواهد بود. حكم به مرگ بر ايشان [جارى] نمىشود تا بميرند، و نه عذابِ آن از ايشان كاسته شود. [آرى،] هر ناسپاسى را چنين كيفر مىدهيم... اوست آن كس كه شما را در اين سرزمين جانشين گردانيد. پس هر كس كفر ورزد، كفرش به زيان اوست، و كافران را كفرشان جز دشمنى نزد پروردگارشان نمىافزايد، و كافران را كفرشان غير از زيان نمىافزايد.
ـ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاق. [106]
آرى، آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزهاند.
ـ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّار.ِ [107]
پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شدهاند.
ـ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَ لا يَرْضى لِعِبادِهِ الْكُفْر.َ [108]
اگر كفر ورزيد، خدا از شما سخت بىنياز است و براى بندگانش كفران را خوش نمىدارد.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ. [109]
و كسانى كه نشانههاى خدا را انكار كردند، آنانند كه زيانكارانند.
ـ وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً. [110]
و كسانى كه كافر شدهاند، گروه گروه به سوى جهنّم رانده شوند.
ـ مؤمن وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّار.ِ [111]
و بدين سان فرمان پروردگارت درباره كسانى كه كفر ورزيده بودند، به حقيقت پيوست كه ايشان همدمان آتش خواهند بود.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ. [112]
کسانى كه كافر بودهاند مورد ندا قرار مىگيرند كه: «قطعاً دشمنى خدا از دشمنى شما نسبت به همديگر سختتر است، آنگاه كه به سوى ايمان فراخوانده مىشديد و انكار مىورزيديد.
ـ إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آياتِنا لا يَخْفَوْنَ عَلَيْنا أَ فَمَنْ يُلْقى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ. [113]
كسانى كه در [فهم و ارائه] آيات ما كژ مىروند، بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود بهتر است يا كسى كه روز قيامت آسودهخاطر مىآيد؟ هر چه مىخواهيد بكنيد كه او به آنچه انجام مىدهيد بيناست.
ـ وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ... أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْباب لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. [114]
و كسانى كه درباره خدا پس از اجابت [دعوت] او به مجادله مىپردازند، حجّتشان پيش پروردگارشان باطل است، و خشمى [از خدا] برايشان است و براى آنان عذابى سخت خواهد بود... آيا براى آنان شريكانى است كه در آنچه خدا بدان اجازه نداده، برايشان بنيادِ آيينى نهادهاند؟ و اگر فرمان قاطع [درباره تأخير عذاب در كار] نبود مسلّماً ميانشان داورى مىشد؛ و براى ستمكاران شكنجهاى پردرد است.
ـ وَ الْكافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ. [115]
و[لى] براى كافران عذاب سختى خواهد بود.
ـ إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ. [116]
بىگمان، مجرمان در عذاب جهنّم ماندگارند.
ـ هذا هُدىً وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ. [117]
اين رهنمودى است؛ و كسانى كه آيات پروردگارشان را انكار كردند، برايشان عذابى دردناك از پليدى است.
ـ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ وَ إِذا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها قُلْتُمْ ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ. [118]
و اما كسانى كه كافر شدند [بدانها مىگويند:] «پس مگر آيات من بر شما خوانده نمىشد؟ و[لى] تكبّر نموديد و مردمى بدكار بوديد.» و چون گفته شد: «وعده خدا راست است و شكى در رستاخيز نيست»، گفتيد: «ما نمىدانيم رستاخيز چيست؟ جز گمان نمىورزيم و ما يقين نداريم.» و [حقيقتِ] بديهايى كه كردهاند، بر آنان پديدار مىشود و آنچه را كه بدان ريشخند مىكردند، آنان را فرومىگيرد. و گفته شود: «همانگونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، امروز شما را فراموش خواهيم كرد، و جايگاهتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود.
ـ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ... ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ. [119]
كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد كرد... آنان كه كفر ورزيدند، از باطل پيروى كردند.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ. [120]
و كسانى كه كفر ورزيدند، نگونسارى بر آنان باد؛ و [خدا] اعمالشان را برباد داد.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ. [121]
و [حال آنكه] كسانى كه كافر شدهاند، [در ظاهر] بهره مىبرند و همان گونه كه چهارپايان مىخورند، مىخورند، و[لى] جايگاه آنها آتش است.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ. [122]
كسانى كه كافر شدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند و پس از آنكه راه هدايت بر آنان آشكار شد، با پيامبر [خدا] در افتادند، هرگز به خدا گزندى نمىرسانند؛ و به زودى [خدا] كردههايشان را تباه خواهد كرد.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ». [123]
آنان كه كفر ورزيدند و مانع راه خدا شدند، سپس در حال كفر مردند، هرگز خدا از آنان درنخواهد گذشت.
ـ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً» [124]
و [تا] مردان و زنان نفاقپيشه و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد بردهاند، عذاب كند؛ بَدِ زمانه بر آنان باد. و خدا بر ايشان خشم نموده و لعنتشان كرده و جهنّم را براى آنان آماده گردانيده و [چه] بد سرانجامى است!
ـ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَعِيراً. [125]
و هر كس به خدا و پيامبر او ايمان نياورده است [بداند كه] ما براى كافران آتشى سوزان آماده كردهايم.
ـ فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ. [126]
پس براى كسانى كه ستم كردند بهرهاى است از عذاب، همانند بهره عذابِ ياران [قبلى]شان. پس [بگو:] در خواستنِ عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ. [127]
و كسانى كه كفر ورزيده و آيات ما را تكذيب كردهاند آنان همدمان آتشند.
ـ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. [128]
و كسانى كه كفر ورزيده، و آيات ما را تكذيب كردهاند، آنان اهل آتشند [و ] در آن ماندگار خواهند بود، و چه بد سرانجامى است. و چه بد سرانجامى است.
ـ وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ. [129]
و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند، عذاب آتش جهنّم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است.
ـ فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً. [130]
پس اگر كفر بورزيد، چگونه از روزى كه كودكان را پير مىگرداند، پرهيز توانيد كرد؟
ـ فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِير.ٍ [131]
پس چون در صور دميده شود، آن روز [چه] روز ناگوارى است! بر كافران آسان نيست.
ـ فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ. [132]
پس چرا آنان باور نمىدارند؟ و چون بر آنان قرآن تلاوت مىشود چهره بر خاك نمىسايند؟ [نه!] بلكه آنان كه كفر ورزيدهاند، تكذيب مىكنند. و خدا به آنچه در سينه دارند داناتر است. پس آنان را از عذابى دردناك خبر ده.
ـ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ. [133]
[نه،] بلكه آنان كه كافر شدهاند در تكذيباند.
ـ إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ. [134]
مگر كسى كه روى بگرداند و كفر ورزد، كه خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند.
ـ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّة.ِ [135]
كسانى از اهل كتاب كه كفر ورزيدهاند و [نيز] مشركان در آتش دوزخند، [و] در آن همواره مىمانند؛ اينانند كه بدترين آفريدگانند. در حقيقت كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، آنانند كه بهترين آفريدگانند.
روايات:
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ كَثِيرٍ الرَّقِّيِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع سُنَنُ رَسُولِ اللَّهِ ص كَفَرَائِضِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فَرَائِضَ مُوجَبَاتٍ عَلَى الْعِبَادِ فَمَنْ تَرَكَ فَرِيضَةً مِنَ الْمُوجَبَاتِ فَلَمْ يَعْمَلْ بِهَا وَ جَحَدَهَا كَانَ كَافِراً وَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ بِأُمُورٍ كُلُّهَا حَسَنَةٌ فَلَيْسَ مَنْ تَرَكَ بَعْضَ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عِبَادَهُ مِنَ الطَّاعَةِ بِكَافِرٍ وَ لَكِنَّهُ تَارِكٌ لِلْفَضْلِ مَنْقُوصٌ مِنَ الْخَيْرِ. [136]
داود بن كثير رقى گويد: به امام صادق عرض كردم: سنتهاى رسول خدا چون فرائض خداوند عز و جل می باشند؟ فرمود: به درستی كه خداى عز و جل فرائضى را فرض فرموده كه بر بندگان لازم گشته، پس هر كه فريضهاى از آنچه لازم شده ترك كند و به آن عمل نكند و منكر آن شود كافر است و رسول خدا بكارهائى فرمان داده كه همه آنها خوب است، پس كسى كه برخى از آنچه خداى عز و جل بندگانش را به آن فرمان داده از طاعتش ترك كند كافر نيست ولى ترك فضيلت كرده و از خير كم بهره است.
2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّ الْكُفْرَ لَأَقْدَمُ مِنَ الشِّرْكِ وَ أَخْبَثُ وَ أَعْظَمُ قَالَ ثُمَّ ذَكَرَ كُفْرَ إِبْلِيسَ حِينَ قَالَ اللَّهُ لَهُ اسْجُدْ لآِدَمَ فَأَبَى أَنْ يَسْجُدَ فَالْكُفْرُ أَعْظَمُ مِنَ الشِّرْكِ فَمَنِ اخْتَارَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَبَى الطَّاعَةَ وَ أَقَامَ عَلَى الْكَبَائِرِ فَهُوَ كَافِرٌ وَ مَنْ نَصَبَ دِيناً غَيْرَ دِينِ الْمُؤْمِنِينَ فَهُوَ مُشْرِكٌ. [137]
زراره گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: به خدا سوگند كفر جلوتر از شرك و پليدتر و بزرگتر از آن است گويد: سپس كفر ابليس را يادآور شد هنگامى كه خداوند باو فرمود: بآدم سجده كن، و او از سجده كردن سر باز زد، پس كفر بزرگتر از شرك است، پس هر كه ديگرى را بر خداى عز و جل برگزيند و از فرمانبردارى او سر باز زند و بر ارتكاب گناهان كبيره ايستادگى كند او كافر است، و هر كه دين و كيشى غير از دين مؤمنين بر پا دارد مشرك است.
3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ ذُكِرَ عِنْدَهُ سَالِمُ بْنُ أَبِي حَفْصَةَ وَ أَصْحَابُهُ فَقَالَ إِنَّهُمْ يُنْكِرُونَ أَنْ يَكُونَ مَنْ حَارَبَ عَلِيّاً ع مُشْرِكِينَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَإِنَّهُمْ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ كُفَّارٌ ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ الْكُفْرَ أَقْدَمُ مِنَ الشِّرْكِ ثُمَّ ذَكَرَ كُفْرَ إِبْلِيسَ حِينَ قَالَ لَهُ اسْجُدْ فَأَبَى أَنْ يَسْجُدَ وَ قَالَ الْكُفْرُ أَقْدَمُ مِنَ الشِّرْكِ فَمَنِ اجْتَرَى عَلَى اللَّهِ فَأَبَى الطَّاعَةَ وَ أَقَامَ عَلَى الْكَبَائِرِ فَهُوَ كَافِرٌ يَعْنِي مُسْتَخِفٌّ كَافِرٌ [138]
زراره گويد: نزد امام باقر عليه السّلام از سالم بن أبى حفصه و پيروانش ذكرى بميان آمد پس (زراره يا ديگرى) گفت: اينان منكرند كه هر كه با على عليه السّلام جنگيده مشرك است؟ امام باقر عليه السّلام فرمود: پس (لا بد) پندارند كه آنها كافرند، سپس بمن فرمود: كفر جلوتر از شرك است، پس متذكر كفر ابليس شد در آنجا كه خداوند باو فرمود: سجده كن و او سر باز زد، و (مجددا) فرمود: كفر جلوتر از شرك است، پس هر كه بر خدا دليرى كند و از اطاعتش سر باز زند و بر ارتكاب گناهان كبيره ايستادگى كند پس او كافر است، يعنى استخفاف كرده (و سبك شمرده) و كافر است.
4- عَنْهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» قَالَ إِمَّا آخِذٌ فَهُوَ شَاكِرٌ وَ إِمَّا تَارِكٌ فَهُوَ كَافِرٌ [139]
حمران بن اعين گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم از گفتار خداى عز و جل «همانا به راه رهبريش كرديم يا سپاسگزار باشد و يا ناسپاس» امام در پاسخ فرمود: اگر بگيرد [و عمل كند] پس او شاكر است و اگر وانهد [و عمل نكند] پس او [ناسپاس] و كافر است.
5- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» قَالَ تَرْكُ الْعَمَلِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيْرِ سُقْمٍ وَ لَا شُغُلٍ [140]
زراره گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم از گفتار خداى عز و جل «و آنكه كفر ورزد به ايمان همانا تباه شده است كردار او» امام فرمود: يعنى ترك كند كردارى را كه بدان اعتراف كرده است، و از آن جمله است ترك نماز بدون بيمارى و اشتغال به كارى.
6- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُوسَى بْنِ بُكَيْرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الْكُفْرِ وَ الشِّرْكِ أَيُّهُمَا أَقْدَمُ قَالَ فَقَالَ لِي مَا عَهْدِي بِكَ تُخَاصِمُ النَّاسَ قُلْتُ أَمَرَنِي هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ لِي الْكُفْرُ أَقْدَمُ وَ هُوَ الْجُحُودُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِلَّا إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ [141]
موسى بن بكر گويد: از ابو الحسن (موسى بن جعفر عليهما السّلام) پرسيدم: كفر و شرك كداميك جلوترند؟ فرمود: من از تو سابقه بحث و مجادله با مردم(مخالفان) را نداشتم؟ عرض كردم: هشام بن سالم به من دستور داده كه اين را از شما بپرسم، فرمود: كفر جلوتر است و آن انكار است خداى عز و جل فرموده: «جز ابليس كه سر پيچيد و بزرگى طلبيد و از كفار بود.»
7- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع يَدْخُلُ النَّارَ مُؤْمِنٌ قَالَ لَا وَ اللَّهِ قُلْتُ فَمَا يَدْخُلُهَا إِلَّا كَافِرٌ قَالَ لَا إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ فَلَمَّا رَدَدْتُ عَلَيْهِ مِرَاراً قَالَ لِي أَيْ زُرَارَةُ إِنِّي أَقُولُ لَا وَ أَقُولُ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَ أَنْتَ تَقُولُ لَا وَ لَا تَقُولُ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ فَحَدَّثَنِي هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ حَمَّادٌ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قُلْتُ فِي نَفْسِي شَيْخٌ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْخُصُومَةِ قَالَ فَقَالَ لِي يَا زُرَارَةُ مَا تَقُولُ فِيمَنْ أَقَرَّ لَكَ بِالْحُكْمِ أَ تَقْتُلُهُ مَا تَقُولُ فِي خَدَمِكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ أَ تَقْتُلُهُمْ قَالَ فَقُلْتُ أَنَا وَ اللَّهِ الَّذِي لَا عِلْمَ لِي بِالْخُصُومَةِ [142]
زراره گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: مؤمن بدوزخ ميرود؟ فرمود: نه به خدا سوگند، عرض كردم: پس بدوزخ نرود جز كافر؟ فرمود: نه مگر آنكه خدا خواهد، و چون چند بار (اين حرف را) تكرار كردم بمن فرمود: اى زراره من ميگويم: نه، و ميگويم: مگر آنكه خدا خواهد، و تو ميگوئى: نه، و نميگوئى: مگر آنكه خدا خواهد؟. (راوى گويد: هشام بن حكم و حماد براى من حديث كردند: كه زراره گفت: من با خود گفتم: (اين آقا) استادى است كه علم بحث و مناظره ندارد؟ گويد: (همين كه اين مطلب در دل من خطور كرد) بمن فرمود: اى زراره چه گوئى درباره كسى كه براى تو بحكم اسلام اقرار كند (و گويد: هر چه تو گوئى من بهمان معتقدم) آيا او را ميكشى؟ (يا از او مىپذيرى؟ بنا بر اينكه «تقبله» باشد چنانچه در نسخه وافى است) چه گوئى درباره خدمتكاران و خانوادهتان آيا ايشان را ميكشى؟ (زراره) گويد: عرض كردم به خدا سوگند منم كه علم بحث و مناظره ندارم.
8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ سُئِلَ عَنِ الْكُفْرِ وَ الشِّرْكِ أَيُّهُمَا أَقْدَمُ فَقَالَ الْكُفْرُ أَقْدَمُ وَ ذَلِكَ أَنَّ إِبْلِيسَ أَوَّلُ مَنْ كَفَرَ وَ كَانَ كُفْرُهُ غَيْرَ شِرْكٍ لِأَنَّهُ لَمْ يَدْعُ إِلَى عِبَادَةِ غَيْرِ اللَّهِ وَ إِنَّمَا دَعَا إِلَى ذَلِكَ بَعْدُ فَأَشْرَكَ. [143]
مسعدة بن صدقه گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام در جواب اين سؤال كه- كداميك از كفر و شرك جلوتر است؟- فرمود: كفر جلوتر است، براى اينكه ابليس نخستين كسى بود كه كافر شد، و كفر او غير از شرك بود زيرا او به پرستش غير از خدا دعوت نكرد، و همانا پس از آن (مردم را بپرستش غير خدا) خداوند و مشرك شد.
9- هَارُونُ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ سُئِلَ مَا بَالُ الزَّانِي لَا تُسَمِّيهِ كَافِراً وَ تَارِكُ الصَّلَاةِ قَدْ سَمَّيْتَهُ كَافِراً وَ مَا الْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ لِأَنَّ الزَّانِيَ وَ مَا أَشْبَهَهُ إِنَّمَا يَفْعَلُ ذَلِكَ لِمَكَانِ الشَّهْوَةِ لِأَنَّهَا تَغْلِبُهُ وَ تَارِكُ الصَّلَاةِ لَا يَتْرُكُهَا إِلَّا اسْتِخْفَافاً بِهَا وَ ذَلِكَ لِأَنَّكَ لَا تَجِدُ الزَّانِيَ يَأْتِي الْمَرْأَةَ إِلَّا وَ هُوَ مُسْتَلِذٌّ لِإِتْيَانِهِ إِيَّاهَا قَاصِداً إِلَيْهَا وَ كُلُّ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ قَاصِداً إِلَيْهَا فَلَيْسَ يَكُونُ قَصْدُهُ لِتَرْكِهَا اللَّذَّةَ فَإِذَا نُفِيَتِ اللَّذَّةُ وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَ إِذَا وَقَعَ الِاسْتِخْفَافُ وَقَعَ الْكُفْرُ قَالَ وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قِيلَ لَهُ مَا الْفَرْقُ بَيْنَ مَنْ نَظَرَ إِلَى امْرَأَةٍ فَزَنَى بِهَا أَوْ خَمْرٍ فَشَرِبَهَا وَ بَيْنَ مَنْ تَرَكَ الصَّلَاةَ حَتَّى لَا يَكُونَ الزَّانِي وَ شَارِبُ الْخَمْرِ مُسْتَخِفّاً كَمَا يَسْتَخِفُّ تَارِكُ الصَّلَاةِ وَ مَا الْحُجَّةُ فِي ذَلِكَ وَ مَا الْعِلَّةُ الَّتِي تَفْرُقُ بَيْنَهُمَا قَالَ الْحُجَّةُ أَنَّ كُلَّمَا أَدْخَلْتَ أَنْتَ نَفْسَكَ فِيهِ لَمْ يَدْعُكَ إِلَيْهِ دَاعٍ وَ لَمْ يَغْلِبْكَ غَالِبُ شَهْوَةٍ مِثْلَ الزِّنَى وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ أَنْتَ دَعَوْتَ نَفْسَكَ إِلَى تَرْكِ الصَّلَاةِ وَ لَيْسَ ثَمَّ شَهْوَةٌ فَهُوَ الِاسْتِخْفَافُ بِعَيْنِهِ وَ هَذَا فَرْقُ مَا بَيْنَهُمَا. [144]
و نيز گويد: شنيدم از آن حضرت كه در پاسخ اين سؤال كه- چگونه شد كه شما زناكار را كافر ننامى ولى تارك نماز را كافر نامى دليل بر اين چيست؟ فرمود: چون زناكار و آنكه مانند اوست همانا اين كار را بخاطر غلبه شهوت كند، ولى ترك نماز آن را ترك نكند جز از روى استخفاف (و سبك شمردن) آن و اين براى آنست كه زناكارى نيست كه نزد زنى رود جز اينكه از نزديكى با او طلب لذت كند و هدفش (كاميابى) و التذاذ است، ولى هر كه نماز را ترك كند و قصد آن كند هدفش در ترك آن لذت نيست، و چون لذتى نيست (پس براى) استخفاف (و سبك شمردن) است، و هر گاه استخفاف شد كفر واقع شود. گويد: و نيز از آن حضرت پرسش شد و بوى عرض شد: چه فرق است: ميان كسى كه بزنى نگاه كند پس با او زنا كند يا بشرابى (برسد) و آن را بنوشد و ميان كسى كه نماز را ترك كند كه زناكننده و شراب خوار استخفافكننده نباشند چنانچه تارك نماز استخفافكننده است؟ و دليل در اين باره چيست؟ و به چه علت بين آن دو جدا شود؟ فرمود: دليل و حجت اين است كه هر چيزى كه تو خود را وارد در آن كنى داعى و غلبه شهوت ترا بر آن وانداشته چنانچه در زنا شراب و خوارى (كه غلبه شهوت سبب ارتكاب آنها است) و تو خودت داعى خويشتن بر ترك نماز شدى و گر نه در اينجا شهوتى نيست، بلكه عين استخفاف و بىاعتنائى است و همين است فرق ميانه آن دو.
10- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ فِي رَسُولِهِ ص فَهُوَ كَافِرٌ. [145]
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه در خدا و رسولش شك كند كافر است.
11- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ شَكَّ فِي رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ كَافِرٌ قُلْتُ فَمَنْ شَكَّ فِي كُفْرِ الشَّاكِّ فَهُوَ كَافِرٌ فَأَمْسَكَ عَنِّي فَرَدَدْتُ عَلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَاسْتَبَنْتُ فِي وَجْهِهِ الْغَضَبَ [146]
منصور بن حازم گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: كسى كه شك درباره رسول دارد (حكمش چيست)؟ فرمود: كافر است، عرض كردم: كسى كه شك در كفر شاك دارد او هم كافر است؟ حضرت از پاسخ (باين سؤال) خود دارى كرد و من تا سه بار تكرار كردم ديدم آثار خشم در چهرهاش ظاهر گرديد (من هم ساكت شدم).
12- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ فَقَالَ مَنْ تَرَكَ الْعَمَلَ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ قُلْتُ فَمَا مَوْضِعُ تَرْكِ الْعَمَلِ حَتَّى يَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ مِنْهُ الَّذِي يَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ سُكْرٍ وَ لَا مِنْ عِلَّةٍ [147]
عبيد بن زراره گويد: از امام صادق عليه السلام از تفسير گفتار خداى عز و جل پرسيدم كه فرمايد: «و آنكه كفر ورزد بايمان همانا كردارش تباه شده است» (سوره مائده آيه 5) فرمود: مقصود آن كسى است كه كردارى كه به آن اقرار و اعتراف كرده ترك كند، عرض كردم: مرتبه ترك آن عمل چيست؟همه آن را وانهد؟ فرمود از آنست كسى كه عمدا نماز را ترك كند بدون اينكه مست باشد و يا علتى داشته باشد،
13- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ وَ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي مَسْرُوقٍ قَالَ سَأَلَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ فَقَالَ لِي مَا هُمْ قُلْتُ مُرْجِئَةٌ وَ قَدَرِيَّةٌ وَ حَرُورِيَّةٌ فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ تِلْكَ الْمِلَلَ الْكَافِرَةَ الْمُشْرِكَةَ الَّتِي لَا تَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى شَيْءٍ [148]
ابو مسروق گويد: حضرت عليه السلام از من درباره اهل بصره پرسيد و فرمود: بر چه (مذهبى) هستند؟ عرض كردم: مرجئه، و قدريه، و حروريه، فرمود: خدا لعنت كند اين ملتهاى كافر مشرك را كه بهيچ وجه خدا پرست نيستند.
14- عَنْهُ عَنِ الْخَطَّابِ بْنِ مَسْلَمَةَ وَ أَبَانٍ عَنِ الْفُضَيْلِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ فَلَمَّا قَعَدْتُ قَامَ الرَّجُلُ فَخَرَجَ فَقَالَ لِي يَا فُضَيْلُ مَا هَذَا عِنْدَكَ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ حَرُورِيٌّ قُلْتُ كَافِرٌ قَالَ إِي وَ اللَّهِ مُشْرِكٌ [149]
فضيل گويد: وارد شدم بر امام باقر عليه السّلام و نزدش مردى بود، پس چون من نشستم آن مرد: برخاست و بيرون رفت، حضرت بمن فرمود اى فضيل اين كه بود نزد تو؟ گفتم كه بود؟ فرمود: حرورى بود (و مذهب حروريه را داشت) عرض كردم: او كافر است؛ فرمود: آرى به خدا سوگند مشرك است.
15- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ الْإِقْرَارُ وَ التَّسْلِيمُ فَهُوَ الْإِيمَانُ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَجُرُّهُ الْإِنْكَارُ وَ الْجُحُودُ فَهُوَ الْكُفْرُ [150]
محمد بن مسلم گويد: شنيدم از امام محمد باقر عليه السّلام می فرمود: هر چه را اقرار و تسليم بياورد ايمان است و هر چه را انكار و جحود بياورد آن كفر است.
16- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِنَّ عَلِيّاً ص بَابٌ فَتَحَهُ اللَّهُ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً [151]
ابو حمزه گويد: شنيدم از امام باقر عليه السّلام كه مىفرمود: همانا على عليه السلام درى است كه خداوند (براى مردمان) گشود، هر كه داخل آن گردد مؤمن است، و هر كه از آن بيرون رود كافر است.
17- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُبَارَكِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ ابْنِ سِنَانٍ وَ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَاعَةُ عَلِيٍّ ع ذُلٌّ وَ مَعْصِيَتُهُ كُفْرٌ بِاللَّهِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ يَكُونُ طَاعَةُ عَلِيٍّ ع ذُلًّا وَ مَعْصِيَتُهُ كُفْراً بِاللَّهِ قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع يَحْمِلُكُمْ عَلَى الْحَقِّ فَإِنْ أَطَعْتُمُوهُ ذَلَلْتُمْ وَ إِنْ عَصَيْتُمُوهُ كَفَرْتُمْ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ [152]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: طاعت على عليه السّلام ذلت و خوارى است، و معصيت و نافرمانى او سبب كفر به خداست، عرض شد: اى رسول خدا چگونه طاعت على ذلت و نافرمانيش كفر به خدا است؟ فرمود: هر آينه على عليه السلام شما را بحق واميدارد، پس اگر او را فرمان بريد (در دنيا و در نظر مردمان) خوار باشيد، و اگر نافرمانيش كنيد به خداى عز و جل كافر شويد.
18- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع يَقُولُ إِنَّ عَلِيّاً ع بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْهُدَى فَمَنْ دَخَلَ مِنْ بَابِ عَلِيٍّ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ كَانَ فِي الطَّبَقَةِ الَّذِينَ لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ [153]
ابراهيم بن ابى بكر گويد: شنيدم از حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام فرمود: هر آينه على عليه السّلام درى است از درهاى هدايت، پس هر كه از آن در وارد شود مؤمن است و هر كه از آن بيرون رود كافر است، و هر كه وارد آن نشود و بيرون نرود در آن طبقهاى باشد كه كارشان با خدا است (و هر چه خواهد درباره آنان انجام دهد).
19- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا وَ لَمْ يَجْحَدُوا لَمْ يَكْفُرُوا [154]
امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر بندگان در هنگامى كه نميدانستند توقف ميكردند و انكار نميكردند كافر نميشدند.
20- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَصَبَ عَلِيّاً ع عَلَماً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ أَنْكَرَهُ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ جَهِلَهُ كَانَ ضَالًّا وَ مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شَيْئاً كَانَ مُشْرِكاً وَ مَنْ جَاءَ بِوَلَايَتِهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ جَاءَ بِعَدَاوَتِهِ دَخَلَ النَّارَ [155]
امام باقر عليه السّلام فرمود: خداى عز و جل على عليه السلام را ميان خود و خلقش براى رهبرى منصوب فرموده، پس هر كه او را بشناسد مؤمن است، و هر كس او را انكار كند كافر است، و هر كه درباره او توقف كند (و منكر نشود) گمراه است، و هر كه با او ديگرى را همراه كند مشرك است، و هر كه با دوستى او آيد به بهشت رود، و هر كه با دشمنى او آيد بدوزخ رود.
21- يُونُسُ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ إِنَّ عَلِيّاً ع بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَمَنْ دَخَلَ بَابَهُ كَانَ مُؤْمِناً وَ مَنْ خَرَجَ مِنْ بَابِهِ كَانَ كَافِراً وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنْهُ كَانَ فِي الطَّبَقَةِ الَّتِي لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَة [156]
حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام فرمود: به درستی كه على عليه السّلام درى از درهاى بهشت است هر كس از اين در در آيد مؤمن است، و هر كه از آن بيرون رود كافر است، و هر كه نه درآيد و نه بيرون رود در آن طبقهاى باشد كه كارشان با خدا است (و هر چه خواهد درباره آنان همان كند).
22-- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنْ وُجُوهِ الْكُفْرِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى خَمْسَةِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا كُفْرُ الْجُحُودُ وَ الْجُحُودُ عَلَى وَجْهَيْنِ وَ الْكُفْرُ بِتَرْكِ مَا أَمَرَ اللَّهُ وَ كُفْرُ الْبَرَاءَةِ وَ كُفْرُ النِّعَمِ فَأَمَّا كُفْرُ الْجُحُودِ فَهُوَ الْجُحُودُ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ هُوَ قَوْلُ مَنْ يَقُولُ لَا رَبَّ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ هُوَ قَوْلُ صِنْفَيْنِ مِنَ الزَّنَادِقَةِ يُقَالُ لَهُمُ الدَّهْرِيَّةُ وَ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ- وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ وَ هُوَ دِينٌ وَضَعُوهُ لِأَنْفُسِهِمْ بِالاسْتِحْسَانِ عَلَى غَيْرِ تَثَبُّتٍ مِنْهُمْ وَ لَا تَحْقِيقٍ لِشَيْءٍ مِمَّا يَقُولُونَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ أَنَّ ذَلِكَ كَمَا يَقُولُونَ وَ قَالَ- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ يَعْنِي بِتَوْحِيدِ اللَّهِ تَعَالَى فَهَذَا أَحَدُ وُجُوهِ الْكُفْرِ وَ أَمَّا الْوَجْهُ الْآخَرُ مِنَ الْجُحُودِ عَلَى مَعْرِفَةٍ وَ هُوَ أَنْ يَجْحَدَ الْجَاحِدُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ حَقٌّ قَدِ اسْتَقَرَّ عِنْدَهُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكافِرِينَ فَهَذَا تَفْسِيرُ وَجْهَيِ الْجُحُودِ وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى يَحْكِي قَوْلَ سُلَيْمَانَ ع- هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ وَ قَالَ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ وَ قَالَ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ وَ الْوَجْهُ الرَّابِعُ مِنَ الْكُفْرِ تَرْكُ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ لا تَسْفِكُونَ دِماءَكُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِنْكُمْ مِنْ دِيارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسارى تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ فَكَفَّرَهُمْ بِتَرْكِ مَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ نَسَبَهُمْ إِلَى الْإِيمَانِ وَ لَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ يَنْفَعْهُمْ عِنْدَهُ فَقَالَ فَما جَزاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ وَ الْوَجْهُ الْخَامِسُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ الْبَرَاءَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْكِي قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ ع- كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ يَعْنِي تَبَرَّأْنَا مِنْكُمْ وَ قَالَ يَذْكُرُ إِبْلِيسَ وَ تَبْرِئَتَهُ مِنْ أَوْلِيَائِهِ مِنَ الْإِنْسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ-إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ وَ قَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً يَعْنِي يَتَبَرَّأُ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض [157]
ابو عمر و زبيرى گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: مرا آگاه فرما باينكه كفر در كتاب خداى عز و جل (قرآن) بچند وجه است؟ فرمود: كفر در كتاب خدا بر پنج وجه است: كفر جحود (و انكار ربوبيت) و آن بر دو قسم است، و كفر بترك كردن آنچه خداوند به آن فرمان داده، و كفر برائت (و بيزارى جستن) و كفر نعمتها. اما كفر جحود: پس همان انكار بربوبيت است، و آن گفتار كسى است كه ميگويد: نه پروردگارى است و نه بهشتى و نه دوزخى، و اينها دو دسته از زنديقان هستند كه بايشان دهريه گويند، و آنهايند كسانى كه گويند: «و هلاك نكند ما را جز دهر» (و خداوند گفتارشان را در قرآن مجيد در سوره جاثيه آيه 24 حكايت كند) و آن دينى است كه براى خداى بسليقه و نظر خودشان ساختهاند، بدون اينكه بررسى و تحقيق و كاوشى در اطراف آنچه ميگويند بكنند، خداى عز و جل دنبال آن فرمايد: «نيستند جز اينكه پندار كنند» (يعنى پندارند) مطلب همان طور است كه آنها گويند، و نيز فرمايد: «همانا آنان كه كافرند يكسان است بر ايشان بترسانيشان يا نترسانيشان ايمان نياورند» (سوره بقره آيه 6) يعنى بتوحيد خداوند (كافر شدند) پس اين يكى از وجوه كفر. و اما وجه ديگر: آن انكار با معرفت است، و آن این است كه منكر با اينكه ميداند مطلب حق است انكار كند، و با اينكه مطلب نزد او ثابت شده، و خداى عز و جل در اين باره فرموده است: «و انكار كردند آنها را در حالى كه يقين بدانها داشت دلهاى ايشان، از روى ستمگرى و سركشى» (سوره نمل آيه 14) و نيز خداى عز و جل فرموده است: «و بودند (يهود مدينه) كه از پيش (از آمدن پيغمبر پيروزى مىجستند بر آنان كه كفر ورزيدند، و چون آمد ايشان را آنچه شناخته بودند، بدان كافر شدند، پس لعنت خدا بر كافرين باد» (سوره بقره آيه 89) اين بود تفسير دو وجه (كفر) جحود و انكار.وجه سوم: كفر بنعمت (يعنى كفران نعمت) است و این است گفتار خداى تعالى كه از سليمان حكايت كند كه (فرمود): «اين از فضل پروردگارم باشد تا مرا بيازمايد كه آيا شكر ميكنم يا كفران ورزم، و آنكه شكر كند جز اين نيست كه براى خويشتن سپاسگزارد، و آنكه كفران كند همانا پروردگار من بىنياز و گرامى است» (سوره نمل آيه 40) و نيز فرمايد: «اگر شكرگزاريد بيفزايم شما را و اگر كفر ورزيد همانا عذاب من سخت است» (سوره ابراهيم آيه 7) و نيز فرمايد: «پس ياد كنيد مرا تا ياد كنم شما را و مرا شكر كنيد و كفر نورزيد» (سوره بقره آيه 152). و وجه چهارم- از وجوه كفر: ترك آن چيز است كه خداى عز و جل بدان فرمان داده، و این است گفتار خداى عز و جل «و هنگامى كه گرفتيم پيمان شما را كه نريزيد خونهاى خود را و بيرون نكنيد همديگر را از ديار خويش پس اقرار كرديد و شما بر آن گواه بوديد، سپس اينكه شمائيد كه ميكشيد همديگر را و بيرون ميكنيد گروهى را از خانههاشان پشتيبانى جوئيد بر ايشان بگناه و ستم و اگر با سيرى آنها را نزد شما آورند فديه از ايشان دهيد در حالى كه حرام است بر شما بيرون راندن ايشان آيا ايمان آوريد ببعضى از كتاب (تورات) و كافر شويد ببعضى از آن؟ چيست كيفر آنكه از شما اين كار را بكند؟» (سوره بقره آيه84- 85) پس خداوند اينها را به سبب ترك آنچه باو فرمان داده كافر دانسته، و نسبت ايمان به آنها داده ولى از آنها نپذيرفته و آن ايمان نزد خداوند براى ايشان سودى ندهد، پس فرموده: «پس چيست كيفر آنكه از شما اين كار را بكند جز خوارى در زندگانى دنيا و روز رستاخيز برگردانده شود به سوى سخت ترين عذاب و خدا غافل نيست از آنچه شما ميكنيد».وجه پنجم- از وجوه كفر: كفر (بمعناى) بيزارى است، و این است گفتار خداى عز و جل كه (در سوره ممتحنه آيه 4) از حضرت ابراهيم عليه السّلام حكايت كند (بقوم خود فرمود): «ما كفر ورزيديم بشما و پديدار شد ميان ما و شما دشمنى و كينه براى هميشه تا آنگاه كه شما ايمان به خداى يگانه آوريد» يعنى ما از شما بيزاريم، و خداوند در آنجا كه (داستان) شيطان و بيزارى جستن او را از دوستانش از آدميزاده در قيامت ياد ميكند فرمايد: «من همانا كفر ورزيدم بدان چه مرا شريك گردانيديد از پيش» (سوره ابراهيم آيه 22) و فرمايد: «جز اين نيست كه شما برگرفتيد بتانى را بجز خدا بدوستى ميان خويش در زندگانى دنيا پس روز قيامت كفر ورزد برخى از شما ببرخى و لعن كند برخى از شما برخى را» (سوره عنكبوت آيه 25) يعنى بيزارى جويد برخى از شما از برخى.
23- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُمَرَ الْيَمَانِيِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ص قَالَ بُنِيَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ- الْفِسْقِ وَ الْغُلُوِّ وَ الشَّكِّ وَ الشُّبْهَةِ وَ الْفِسْقُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْجَفَاءِ وَ الْعَمَى وَ الْغَفْلَةِ وَ الْعُتُوِّ فَمَنْ جَفَا احْتَقَرَ الْحَقَّ وَ مَقَتَ الْفُقَهَاءَ وَ أَصَرَّ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ وَ مَنْ عَمِيَ نَسِيَ الذِّكْرَ وَ اتَّبَعَ الظَّنَّ وَ بَارَزَ خَالِقَهُ وَ أَلَحَّ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ وَ طَلَبَ الْمَغْفِرَةَ بِلَا تَوْبَةٍ وَ لَا اسْتِكَانَةٍ وَ لَا غَفْلَةٍ وَ مَنْ غَفَلَ جَنَى عَلَى نَفْسِهِ وَ انْقَلَبَ عَلَى ظَهْرِهِ-وَ حَسِبَ غَيَّهُ رُشْداً وَ غَرَّتْهُ الْأَمَانِيُّ وَ أَخَذَتْهُ الْحَسْرَةُ وَ النَّدَامَةُ إِذَا قُضِيَ الْأَمْرُ وَ انْكَشَفَ عَنْهُ الْغِطَاءُ وَ بَدَا لَهُ مَا لَمْ يَكُنْ يَحْتَسِبُ وَ مَنْ عَتَا عَنْ أَمْرِ اللَّهِ شَكَّ وَ مَنْ شَكَّ تَعَالَى اللَّهُ عَلَيْهِ فَأَذَلَّهُ بِسُلْطَانِهِ وَ صَغَّرَهُ بِجَلَالِهِ كَمَا اغْتَرَّ بِرَبِّهِ الْكَرِيمِ وَ فَرَّطَ فِي أَمْرِهِ وَ الْغُلُوُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى التَّعَمُّقِ بِالرَّأْيِ وَ التَّنَازُعِ فِيهِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ- فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ وَ لَمْ يَزْدَدْ إِلَّا غَرَقاً فِي الْغَمَرَاتِ وَ لَمْ تَنْحَسِرْ عَنْهُ فِتْنَةٌ إِلَّا غَشِيَتْهُ أُخْرَى وَ انْخَرَقَ دِينُهُ فَهُوَ يَهْوِي فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ وَ مَنْ نَازَعَ فِي الرَّأْيِ وَ خَاصَمَ شُهِرَ بِالْعَثَلِ مِنْ طُولِ اللَّجَاجِ وَ مَنْ زَاغَ قَبُحَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ وَ مَنْ شَاقَّ اعْوَرَّتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ اعْتَرَضَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ فَضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ إِذَا لَمْ يَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْمِرْيَةِ وَ الْهَوَى وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى عَلَى الْمِرْيَةِ وَ الْهَوْلِ مِنَ الْحَقِّ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ لِلْجَهْلِ وَ أَهْلِهِ فَمَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيْهِ وَ مَنِ امْتَرَى فِي الدِّينِ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَ سَبَقَهُ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَدْرَكَهُ الْآخِرُونَ وَ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيْطَانِ وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ مَنْ نَجَا مِنْ ذَلِكَ فَمِنْ فَضْلِ الْيَقِينِ وَ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ خَلْقاً أَقَلَّ مِنَ الْيَقِينِ وَ الشُّبْهَةُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ إِعْجَابٍ بِالزِّينَةِ وَ تَسْوِيلِ النَّفْسِ وَ تَأَوُّلِ الْعِوَجِ وَ لَبْسِ الْحَقِّ بِالْبَاطِلِ وَ ذَلِكَ بِأَنَّ الزِّينَةَ تَصْدِفُ عَنِ الْبَيِّنَةِ وَ أَنَّ تَسْوِيلَ النَّفْسِ يُقْحِمُ عَلَى الشَّهْوَةِ وَ أَنَّ الْعِوَجَ يَمِيلُ بِصَاحِبِهِ مَيْلًا عَظِيماً وَ أَنَّ اللَّبْسَ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ فَذَلِكَ الْكُفْرُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُه [158]
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: كفر بر چهار پايه استوار شده: فسق، غلو، شك، شبهه. و فسق (نيز) بر چهار شعبه است: جفا، كورى، غفلت، سركشى. پس هر كه جفا كند حق را كوچك شمرده، و فقهاء را دشمن داشته، و بر گناه بزرگ اصرار كرده است، و هر كه كوردل شود ذكر (حق) را فراموش كند، و (در اصول دين يا در تمام احكام آن) پيروى از گمان كند، و با آفريننده خود جنگ كند، و شيطان بر او چيره گردد، و بدون توبه (و پشيمانى از كرده خويش) و (هم چنين) بدون زارى (در طلب آمرزش) و بدون غافل نبودن از گناه (از خدا) آمرزش خواهد. و هر كه غفلت كند بر خود خيانت كرده (و خود را بهلاكت افكنده، و از دين حق) بپشت برگشته، و گمراهى خود را رشد و صلاح پنداشته، و آرزوها (و وعدههاى دروغين شيطان) او را فريب دهد (و سرگرم كند) و حسرت و پشيمانى در هنگامى كه كار از كار بگذرد و پرده برداشته شود او را فراگيرد، و برايش آشكار گردد كه آن طور كه او ميپنداشت نبوده. و هر كه از فرمان خدا سركشى كند بشك افتاده، و هر كه بشك افتد خدا بر او بزرگى (و غضب) كند، و او را بسلطنت (و قدرت) خود خوار سازد، و (نزد خلايق) بوسيله جلال (و عظمت) خود او را كوچك كند چنانچه بپروردگار كريم خود فريفته شده و مغرور شود (و كرم او را دستاويز كرده) و در فرمان او كوتاهى كند. و غلو بر چهار شعبه است: بر تعمق در رأي (و دقت بسيار نمودن). تنازع در رأى. كجى (و اغراق از حق). شقاق (و دشمنى كردن با حق پرستان)، پس هر كه بسيار دقت (و خرده بينى) كند بحق نگرايد، و جز غرق شدن در امواج خروشان (شبهات و اباطيل) نيفزايد، فتنه از او دور نشود (و گرهى از عقدهاى اعتقادى او باز نشود) جز اينكه فتنه ديگرى (و مشكل تازهاى) گريبانگيرش شود و پرده دينش (با قيچى فتنه) بدرد، پس در كار درهم و برهمى فرو افتد (و حق و باطل بر او مختلط گردد). و هر كه در رأى نزاع و ستيزه كند بحماقت (يا بسستى و بزدلى) شهره گردد (و اين) بخاطر لجبازى دنباله دار (او است). و هر كه كج دل شد خوبى در نزد او زشت گردد، و بدى در نظر او زيبا گردد. و هر كه شقاق كند (و با حق پرستان دشمنى و نزاع كند) راههاى زندگى بر او تيره و تاريك گردد، و كار بر او دشوار شود، و بتنگنائى دچار گردد كه راه خلاصى از آن بسته شود، زيرا از راه مؤمنين پيروى نكرده است. و شك داراى چهار شعبه است: مريه (يعنى ترديد. شك و جدل)، هوى، تردد، استسلام (يعنى تن دادن و گردن نهادن) و این است گفتار خداى عز و جل: «پس بكدام نعمتهاى پروردگارت ستيزهجوئى» (سوره نجم آيه 55). و در روايت ديگر است (كه فرمود: شك): بر مريه است، و هراس از حق، و تردد، و استسلام در برابر نادانى و اهل آن. پس هر كه از آنچه در پيش او است (از حق و رغبت به سوى آخرت) بهراسد بپشت سر (يعنى به سوى باطل و دنيا) برگردد، و هر كه در دين ستيزه كند در شك بچرخد، و همرديفان او از مؤمنين از وى پيشى گرفته (چون شك ندارند) و بازماندگان (در ايمان كه پس از او بودند) او را دريابند، و لگد مالشياطين گردد، و هر كه بهلاكت دنيا و آخرت تن دهد در اين ميان (نيز) بهلاكت رسد و هر كه از آن رهائى يابد از فضل يقين است، و خدا چيزى كمتر از يقين نيافريده است. و شبهه بر چهار شعبه است: شادمان شدن بزينت (دنيا يا رأيهاى فاسدهاى كه نزد خود زينت داده)، و خود آرائى (بأباطيل)، و بازگرداندن كج (را براست بنظر خويشتن)، و در آميختن حق را بباطل، و اين براى آنست كه زينت انسانى را از بينه (و برهان روشن) باز دارد، و خود آرائى مايه افتادن در شهوت است، و كجى صاحب خود را به انحراف بزرگى بكشاند، و آميختن حق بباطل تاريكيهائى است كه رويهم انباشته. این است كفر و ستونها و شعبههاى آن.
24- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أُصُولُ الْكُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِكْبَارُ وَ الْحَسَدُ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ ع حِينَ نُهِيَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَكَلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِكْبَارُ فَإِبْلِيسُ حَيْثُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَيْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَه [159]
امام صادق عليه السّلام فرمود: ريشههاى كفر سه چيز است: حرص و تكبر و حسد. اما حرص در داستان آدم عليه السّلام است زمانى كه از خوردن آن درخت نهى شد و حرص او را برانگيخت كه از آن بخورد. و اما تكبر در داستان شيطانست كه چون مأمور بسجده آدم شد سرپيچى كرد. و اما حسد در داستان دو پسر آدم (هابيل و قابيل) است، زمانى كه يكى ديگرى را كشت.
25- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص أَرْكَانُ الْكُفْرِ أَرْبَعَةٌ الرَّغْبَةُ وَ الرَّهْبَةُ وَ السَّخَطُ وَ الْغَضَب [160]
پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: پايههاى كفر چهار چيز است: 1- رغبت (دلبستگى بدنيا و شهوات نفسانى) 2- رهبت (ترس از دست رفتن دنيا و ترك جهاد و زكاة) 3- ناخرسندى (از قضاء و قدر خدا و تقسيم روزى او) 4- غضب.
26- عَنْهُ عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي أُمَيَّةَ يُوسُفَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا يَضُرُّ مَعَ الْإِيمَانِ عَمَلٌ وَ لَا يَنْفَعُ مَعَ الْكُفْرِ عَمَلٌ أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَالَ- وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ و مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُون [161]
يوسف بن ثابت گويد: شنيدم از امام صادق عليه السلام كه می فرمود: با وجود ايمان هيچ عملى زيان ندارد، و با كفر (نيز) هيچ عملى سود ندهد، آيا نبينى كه خدا فرمود: «و باز نداشت آنها را اينكه بخششهاشان پذيرفته شود جز اينكه ايشان به خدا و به پيغمبرش كافر شدند» (تا آنكه فرمايد:) «و مردند در حالى كه كافر بودند».
27- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِي أُمَيَّةَ يُوسُفَ بْنِ ثَابِتِ بْنِ أَبِي سَعْدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ الْإِيمَانُ لَا يَضُرُّ مَعَهُ عَمَلٌ وَ كَذَلِكَ الْكُفْرُ لَا يَنْفَعُ مَعَهُ عَمَل. [162]
امام صادق عليه السّلام فرمود: با ايمان هيچ كارى زيان ندارد، و هم چنين با كفر هيچ كردارى سود ندهد.
1- معاني الأخبار أَبِي وَ ابْنُ الْوَلِيدِ مَعاً عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَأَلَهُ يَعْنِي الصَّادِقَ ع هَلْ يَكُونُ كُفْرٌ لَا يَبْلُغُ الشِّرْكَ قَالَ ع إِنَّ الْكُفْرَ هُوَ الشِّرْكُ ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ نَعَمْ الرَّجُلُ يَحْمِلُ الْحَدِيثَ إِلَى صَاحِبِهِ فَلَا يَعْرِفُهُ فَيَرُدُّهُ عَلَيْهِ فَهِيَ نِعْمَةٌ كَفَرَهَا وَ لَمْ يَبْلُغِ الشِّرْكَ. [163]
از امام صادق عليه السّلام سؤال كردند: آيا كفرى هست كه به حد شرك نرسد فرمود: كفر خود همان شرك است، بعد از آن برخاست و وارد مسجد شد و به من فرمود: مرد خوب آن است كه حديثى را براى رفيقش نقل كند، او هم حديث را نفهميده رد كند، اين كفران نعمت هست ولى شرك نيست
2- معاني الأخبار أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ قَالَ الْعُتُلُّ الْعَظِيمُ الْكُفْرُ وَ الزَّنِيمُ الْمُسْتَهْتِرُ بِكُفْرِهِ. [164]
امام صادق عليه السلام درباره آيه «عُتُلٍّ بعد ذلك زَنيم» فرمود: «عُتلّ» آدم بد كفر است و «زنيم» كسى است كه چندان دلباخته كفر خويش است كه به هيچ چيز ديگرى نمى انديشد.
3- بصائر الدرجات أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هِشَامٍ عَنِ الْهَيْثَمِ التَّمِيمِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا هَيْثَمُ التَّمِيمِيُّ إِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِالظَّاهِرِ وَ كَفَرُوا بِالْبَاطِنِ فَلَمْ يَنْفَعْهُمْ شَيْءٌ وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنْ بَعْدِهِمْ فَآمَنُوا بِالْبَاطِنِ وَ كَفَرُوا بِالظَّاهِرِ فَلَمْ يَنْفَعْهُمْ ذَلِكَ شَيْئاً وَ لَا إِيمَانَ بِظَاهِرٍ إِلَّا بِبَاطِنٍ وَ لَا بِبَاطِنٍ إِلَّا بِظَاهِرٍ. [165]
امام صادق عليه السلام ـ به هيثم تميمى ـ فرمود: اى هيثم تميمى! گروهى به ظاهر ايمان آوردند و به باطن كفر ورزيدند. از اين رو، چيزى سودشان نبخشيد و بعد از آنان گروهى آمدند كه به باطن ايمان آوردند و ظاهر را كافر (منكر) شدند و اين شيوه نيز آنان را سودى نداد. ايمانِ به ظاهرِ چيزى، ايمان نيست مگر آن گاه كه با ايمانِ به باطن همراه باشد و ايمانِ به باطنِ چيزى، ايمان نيست مگر آن گاه كه با ايمانِ به ظاهر توأم باشد.
4- تفسير العيّاشي عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ تَرْكُ الْعَمَلِ الَّذِي أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيْرِ سُقْمٍ وَ لَا شُغْلٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ الْكَبَائِرُ أَعْظَمُ الذُّنُوبِ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ هِيَ أَعْظَمُ مِنْ تَرْكِ الصَّلَاةِ قَالَ إِذَا تَرَكَ الصَّلَاةَ تَرْكاً لَيْسَ مِنْ أَمْرِهِ كَانَ دَاخِلًا فِي وَاحِدَةٍ مِنَ السَّبْعَة. [166]
عبيد بن زراره گويد: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم تفسير آيه شريفه وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ، چيست فرمود: واگذاردن اعمالى است كه به آن اقرار كرده است ولى به آن عمل نمىكند. يكى از آن موارد ترك نماز بدون هيچ عذرى مىباشد، گويد: عرض كردم گناهان كبيره بزرگترين گناهان هستند، فرمود: آرى، گفتم: از ترك نماز هم بزرگتر مىباشند، فرمود: هر گاه نماز را بدون سبب و عذرى انجام ندهد از گناهان هفتگانه است.
5- تفسير العياشي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ هُوَ تَرْكُ الْعَمَلِ حَتَّى يَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ مِنْهُ الَّذِي يَدَعُ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً لَا مِنْ شُغْلٍ وَ لَا مِنْ سُكْرٍ يَعْنِي النَّوْمَ. [167]
محمد بن مسلم گويد: امام عليه السّلام فرمود: تفسير آيه شريفه وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ آن است كه او اعمال دينى را ترك مىگويد تا آنگاه كه به هيچ يك عمل نمىكند، مانند كسى كه از روى تعمد نماز نمىخواند و به احكام دين بىاعتنائى مىنمايد.
6- تفسير العياشي عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِيرِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ فَقَالَ يَعْنِي بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ. [168]
جابر گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: تفسير آيه شريفه وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ يعنى كسانى كه به ولايت على عليه السّلام كافر شدند در آخرت زيان خواهند كرد و از ايمان خود سودى نخواهند برد.
7- تفسير العياشي عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ فَقَالَ مِنْ ذَلِكَ مَا اشْتُقَّ فِيه. [169]
راوی گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: تفسير آيه شريفه «وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ» چيست؟ فرمود: يكى از موارد آن اعمالى است كه به خاطر سختى مورد عمل قرار نمىگيرد آدم راحت طلب بعضى از كارهاى دينى را كه انجام آن زحمت دارد ترك مىكند و به آن اعتنايى ندارد.