در سال 36 ه’ در چنین روزی، جنگ جمل اتفاق افتاد
(تتمه المنتهی: ص 22 17. فیض العلام: ص 239)
و بصره فتح شد و نزول نصر از خداوند کریم بر امیر المؤمنین علیه السّلام واقع شد.
(مسار الشیعه: ص 31. بحار الانوار: ج 97، ص 384. مصباح کفعمی: ج 2، ص 597. العدد القویه: ص 53. مصباح المتهجد: ص 733)
کفعمی رحمه اللَّه 15 این ماه را روز جنگ جمل می داند.
(مصباح کفعمی: ج 2، ص 597)
ابتدای این واقعه از آنجا شروع شد که بعد از بیعت مردم با امیر المؤمنین علیه السّلام، طلحه و زبیر به بهانه عمره از مدینه خارج شدند و به عایشه پیوستند. عبداللَّه بن عامر که قبلاً عامل عثمان در بصره بود و از طرف امیر المؤمنین علیه السّلام عزل شده بود، به مکه آمد و شتری که دویست
دینار خریده بود برای عایشه آورد و به طرف بصره حرکت کردند تا به این شهر رسیدند. پس از ورود، به خانه عثمان بن حنیف عامل امیر المؤمنین علیه السّلام ریختند و او را اسیر کردند و بسیار کتک زدند.
امیر المؤمنین علیه السّلام برای مقابله با آنها به طرف بصره حرکت فرمودند. در این جمگ همراه امیر المؤمنین علیه السّلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام و همچنین محمّد حنفیه و عبداللَّه بن جعفر و اولاد عقیل و عده ای از جوانان بنی هاشم همراه با عمار و ابوایوب انصاری و عده ای از مهاجر و انصار بودند. 80 نفر از اصحاب بدر، 250 نفر از کسانی که با پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در بیعت شجره شرکت کرده بودند و 1500 نفر از سایر اصحاب پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله شرکت کردند.
(بحار الانوار: ج 32، ص 183)
مسلم مجاشعی را همراه با قرآنی فرستادند که بصریان را به حکم قرآن بخواند، ولی آنها مسلم را هدف تیر ساختند و شهید کردند. بعد از موعظه های عمار و فرمایشات امیر المؤمنین علیه السّلام، در دهم جمادی الاولی جنگی را که عایشه شروع کرده بود ادامه دادند و امیر المؤمنین علیه السّلام در مقام مقابله با آنها بر آمدند. در این جمگ از لشکر امیر المؤمنین علیه السّلام که 20 هزار مرد جنگی بودند پنج هزار نفر شهید شدند، و از لشکر عایشه که 30 هزار نفر بودند 13000 نفر کشته شدند.
(بحار الانوار: ج 32، ص 174، 196، 211. منتخب التواریخ: ص 161 159. تعداد شهدای لشکر امیر المؤمنین علیه السّلام را هزار و هفتاد
نر و نیز هزار و هفتصد نفر و به قولی چهار هزار نفر هم گفته اند. )
آخر الامر که پیروزی نصیب لشکر امیر المؤمنین علیه السّلام شد، حضرت کنار هودج عایشه آمدند و فرمودند:
«ای حمیرا، پیامبر تو را امر کرده بود که به جنگ من بیرون آئی ؟ آیا تو را امر نفرمود که در خانه خود بنشینی و بیرون نیائی ؟ بخدا سوگند، انصاف ندادند آنانکه زنهای خود را پشت پرده پنهان داشتند و تو را بیرون آوردند». محمّد بن ابی بکر خواهرش را از هودج بیرون کشید. امیر المؤمنین علیه السّلام دستور داد او را به خانه صفیه دختر حارث بن ابی طلحه ببرند و بعد او را به مکه و از مکه به مدینه فرستاد. در این جنگ زید بن صوحان که از بزرگان لشکر و شیعیان امیر المؤمنین علیه السّلام بود شهید شد و آن حضرت بالای سرش آمده فرمودند: «ای زید، خدا رحمتت کند که تعلقات دنیوی تو اندک بود، و امداد تو در دین بسیار بود».
2 - تحویل پیراهن امام حسین علیه السّلام به حضرت زینب علیه السّلام
در این روز حضرت زهرا سلام اللَّه علیها پیراهن ابراهیم خلیل الرحمن علیه السّلام را به زینب کبری سلام اللَّه علیها دادند و فرمودند: «هنگامی که برادرت حسین علیه السّلام این پیراهن را از تو خواست، بدانکه ساعتی بیشتر مهمان تو نیست، وسپس به بدترین حالات به دست اولاد زنا کشته می شود».
این برنامه سه روز قبل از شهادت حضرت زهرا سلام اللَّه علیها بود.
(وقایع المشهور: ص 95)