«السلام علی من امره اهله و ایا له بنیاحته علیه قبل الوصول القتل الیه»، هنوز امام از مدینه بیرون نیامده و زمانی طولانی تا شهادت حضرت باقی است. امام همه ی خانواده و اهل خویش را جمع کرده و فرمودند: بلند بلند بر من گریه کنید. (سیدالشهدا زمانی که می خواستند دشمن را موعظه کنند سر و صدا و هیاهو کردند. حضرت برای اینکه آرامشان کند چند جمله فرمود که علامت غربت و مظلومیت ایشان است. امام فرمودند: آرام باشید، حقی بر عهده ی من دارید و باید نصیحتتان کنم و بگویم که چرا به طرف کوفه آمده ام، اگر پذیرفتید دیگر حق ندارید متعرض من شوید، ولی اگر نپذیرفتید همه ی توانتان را جمع کرده و به من حمله کنید، من در اختیار شما هستم. در این هنگام صدای گریه از خیمه ها بلند شد. امام فرمودند: عباس و علی اکبر، بروید و به اهل حرم بگویید امام حسین فرموده تا من زنده ام بلند گریه نکنید؛ زیرا دشمن مرا شماتت می کند.) «امراه له و ایا له بننیاحته علیه قبل الوصول قتل الیه» عرض کردند: آقا گریه پیش روی مسافر میمنت ندارد. امام فرمودند: آری، مسافری که امید برگشت داشته باشد؛ یعنی فاطمه ی معصومه این آخرین دیدار من و شماست، جواد الائمه من دیگر برنمی گردم. وداع سنگینی بین امام و اهلبیتشان اتفاق افتاد. امام از مدینه بیرون آمدند، ولی همان گونه که فرمودند دیگر به مدینه بازنگشتند. امام از خانه ی مأمون بیرون آمد، عبا را به سر کشیده، روی زمین می نشیند و برمی خیزد. وارد خانه شد و فرمود: اباصلت درب خانه را ببند. کسی برای ملاقات نیاید. امام وارد حجره شد (یتململ کتململ السلیم) و مانند مارگزیده به خود می پیچید. در این حال جواد الائمه از راه دور آمد و امام رضا(علیه السلام) ردای امامت را به او سپرد. سر مطهرش در دامن جواد الائمه بود. امام جواد(علیه السلام) بدن مطهر را غسل داد، کفن کرد و با احترام این بدن مقدس تشییع شد؛ ولی «صل الله علیک یا ابا عبدالله السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِيبِ السَّلَامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِيبِ السَّلَامُ عَلَى الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِيبِ السَّلَامُ عَلَى الْوَدَجِ الْمَقْطُوعِ السَّلَامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوع [1]» زینب سر را بلند نمود و دید سر مطهر سیدالشهدا بر بالای نیزه است. سلام ما بر آن بدن مطهری که زیر سم اسب ها لگدکوب شد. سلام بر آن بدن مطهری که «مُلْقًى فِي الْأَرْضِ جُثَّةً بِلَا رَأْسٍ وَ لَا غُسْلٍ وَ لَا كَفَن[2]».
حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد
[1] . بحار الانوار، علامه مجلسی، 98/ 225، باب 18، زیاراته صلوات الله علیه المطلقه وهی عده زیارات منها مسنده و منها ماخوذه من کتب الاصحاب بغیر اسناد ... ص 148
[2] . بحار الانوار، علامه مجلسی، 45 / 192، باب39، الوقایع المتاخره عن قتله صلوات الله علیه الی رجوع اهل البیت علیهم السلام الی المدینه و ما ظهره من اعجاز صلوات الله علیه فی تلک الاحوال ... ص 107