آيه " جلباب "(1)
دليل ديگر كه میتوان به آن تمسك جست ، آيه جلباب است
كه میفرمايد : " « يا ايها النبی قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن
من جلابيبهن ». . . " ای پيامبر ! به همسرانت و دخترانت و همسران مؤمنين بگو
كه جلبابهای ( روسريها ) خويش را به خود نزديك سازند . . . (احزاب 59)
اين استدلال مبنی بر اينست كه جمله " نزديك سازند
روسريهای خويش را " كنايه باشد از اينكه با روسريها چهره خويش را بپوشانند . همچنانكه
بسياری از مفسران مانند زمخشری در " كشاف " و فيض در " صافی "
اينچنين تفسير كرده اند
شركت زن در
مجامع
اسلام به اهميت
و ارزش فوق العاده پاكی و لزوم قانونی بودن روابط جنسی زن و مرد چه به صورت نظر و
چه به صورت لمس و چه به صورت شنيدن و چه به صورت هم خوابگی توجه كامل دارد ، به هيچ
وجه راضی نمیشود با هيچ نام و عنوانی خدشه ای بر آن وارد شود ، اما دنيای امروز اين
ارزش فوق العاده انسانی را ناديده گرفته است و در عين اينكه دودش به چشمش میرود نمیخواهد
به روی خود بياورد
جهان امروز به نام آزادی زن ، و صريحتر : " آزادی
روابط جنسی " روح جوانان را سخت فاسد كرده است . به جای اينكه اين آزادی به شكفتن
استعدادها كمك كند ، به شكل ديگر و به صورت ديگر غير آنچه در قديم وجود داشت ، نيروها
و استعدادهای انسانی را هدر داده است و میدهد . زن از كنج خانه بيرون آمده ، اما به
كجا رو آورده است ؟ به سينماها ، كنار درياها ، حاشيه خيابانها ، مجالس شب نشينی !
زن امروز به نام آزادی ، خانه را خراب كرده بدون اينكه مدرسه يا جای ديگر را آباد
كرده باشد . اگر غلط نكنم آنجا را نيز خراب كرده است
در اثر اين بی بند و باری و دور افكندن قيود انسانی
، از راندمان تحصيل جوانان كاسته شده ، جوانان از تحصيل و مدرسه فراری شده اند ،
جنايتهای عشقی فراوان شده ، بازار سينماها رونق گرفته ، جيب كارخانه داران مولد لوازم
آرايشی پر شده ، ارزش رقاصها و رقاصه ها و كوليها صد برابر دانشمندان و متفكران و
مصلحان اجتماعی شده است . اگر میخواهيد بدانيد چنين هست يا چنين نيست ، آنگاه كه رقاصهای
وارد كشور میشود با آنگاه كه دانشمندی نظير پرفسور برنارد متخصص معروف پيوند قلب
وارد میشود مقايسه كنيد و عكس العمل جوانان را در هر دو مورد ببينيد
در تاريخ 48 / 3 / 29 دو هنرپيشه ايتاليائی - كه به
قول خودشان از نظر قانون زن و شوهر نيستند اما از نظر خودشان زن و شوهرند وارد تهران
شدند . جوانان ، اعم از پسر و دختر استقبال بی سابقه ای از آنان به عمل آوردند و
روزنامه ها منعكس كردند . پسران و دختران ايرانی آنچنان فريادهای وحشتناكی به عنوان
ابراز احساسات كشيده بودند كه ديدن عكسشان در حال فرياد ، بيننده را متوحش و متنفر
میكرد
اطلاعات در روز بعد نوشت : " آلبانو و روميناپاور
" ( دو هنرپيشه ايتاليائی ) در گفتگوی كوتاهی با خبرنگار اطلاعات گفتند : اجتماع
بی نظير دختران و پسران تهرانی در برابر در ورودی هتل و تلفنهای متعددی كه در ساعت
اقامت ما در هتل به ما میشود ، واقعا كار عادی و روزانه را فلج كرده است . در هيچيك
از كشورهای اروپائی و امريكائی كه ما تاكنون سفر كرده ايم طرفدارانی تا بدين حد علاقه
مند نداشته ايم . خيلی خوشحال خواهيم بود اقامت دو هفته ای ما در تهران چند روزی
افزايش يابد " . اگر اينها سقوط اخلاقی و دليل انحطاط و نشانه بدبختی نسلهای آينده
نيست پس چه چيز خواهد بود ؟
مطلب ديگر اينكه : اسلام با همه توجهی كه به خطر شكسته
شدن حصار عفاف دارد - همانطور كه روش اين آئين پاك خدائی است كه يك آئين معتدل و متعادل
است و از هر افراط و تفريطی به دور است و امتش را " امت وسط " میخواند
- از جنبه های ديگر غافل نمیشود . زنان را تا حدودی كه منجر به فساد نشود از شركت
در اجتماع نهی نمیكند . در بعضی موارد شركت آنها را واجب میكند ، مانند حج كه بر
زن و مرد متساويا واجب است و حتی شوهر حق ممانعت ندارد . و در بعضی موارد به ترخيص
اكتفا میكند
چنانكه میدانيم جهاد بر زنان واجب نيست ، مگر وقتی
كه شهر و حوزه مسلمين مورد حمله واقع شود و جنبه صددرصد دفاعی به خود بگيرد . در اين
صورت همانطور كه فقهاء فتوا میدهند بر زنان نيز واجب میشود ، ( رجوع شود به مسالك
، اول كتاب جهاد) ولی در غير اين صورت واجب نيست . در عين حال رسول خدا به برخی از
زنان اجازه میداد كه در جنگها برای كمك به سربازان و مجروحين شركت كنند
قضايای زيادی در تاريخ اسلام در اين زمينه هست ( رجوع
شود به كتب مغازی و سير و تواريخ صدر اسلام . ايضا رجوع شود به صحيح مسلم جلد 5 صفحه
197 - 196 ، و سنن ابوداود جلد 2 صفحه 17 و جامع ترمذی صفحه . 247)
بر زنان واجب نيست كه در نماز جمعه شركت كنند مگر آنكه
حضور به هم رسانند . بعد از حضور واجب است شركت كنند و ترك نكنند (وسائل جلد 1 صفحه
. 456)
بر زنان واجب نيست كه در نماز عيدين شركت كنند ولی
از شركت دادن ممنوع نمیباشند . برای زنان صاحب هيئت و جمال شركت در اين مجامع مكروه
است (وسائل جلد 1 صفحه . 474)
پيغمبر اكرم زنان خود را - با قيد قرعه - با خود به
سفر میبرد . بعضی از اصحاب نيز چنين میكردند (صحيح بخاری جلد 7 صفحه . 43)
پيغمبر اكرم از زنان بيعت گرفت ، ولی با آنها مصافحه
نكرد ، دستور داد ظرف آبی آوردند ، دست خود را در آن فرو برد و دستور داد زنان دست
خويش در آب فرو برند ، همين را بيعت شمرد . عايشه گفت هرگز دست پيغمبر در همه عمر دست
يك زن بيگانه را لمس نكرد( اين جريان نيز مورد اتفاق مورخين و مفسرين است . مورخين
ضمن وقايع فتح مكه ، و مفسرين ذيل آيه 12 از سوره ممتحنه ذكر كردهاند . ايضا كافی
جلد 5 صفحه . 526)
زنان را از تشييع جنازه منع نكرد ، گواينكه آنرا لازم
هم نشمرد . رسول خدا ترجيح داد زنان در تشييع جنازه شركت نكنند . در عين حال در موارد
خاصی شركت كرده اند و احيانا نماز خوانده اند . در روايات ما آمده است كه وقتی زينب
دختر بزرگ رسول اكرم وفات كرد زهرای مرضيه سلام الله عليها و زنان مسلمانان آمدند
و بر وی نماز خواندند ( وسائل جلد 1 صفحه . 156 ) . از نظر روايات شيعه برای زنان جوان
شركت در تشييع جنازه مكروه است . علماء اهل تسنن از ام عطيه نقل كرده اند كه گفت
رسول اكرم ما را توصيه كرد كه در تشييع جنازه شركت نكنيم ولی منع نفرمود . ( صحيح
مسلم جلد 3 صفحه 47 و صحيح بخاری جلد 2 صفحه 94 و سنن ابوداود جلد 2 صفحه . 180) اسماء
دختر يزيد انصاری ، از طرف زنان مسلمان مدينه مأمور شد به نمايندگی آنان نزد رسول
خدا برود و پيام گلايه آميز زنان مدينه را به رسول خدا ابلاغ كند و جواب بگيرد(بحارالانوار
،ج101، ص306)
اسماء وقتی وارد شد كه رسول خدا در ميان جمع اصحاب
بود . گفت : " پدر و مادرم قربانت . من نماينده زنانم به سوی تو ( انا وافده النساء
اليك) . ما زنان میگوئيم خداوند عزوجل ترا هم بر مردان مبعوث فرمود و هم بر زنان
. تو تنها پيامبر مردان نيستی . ما زنان نيز به تو و خدای تو ايمان آورديم
ما زنان در خانه های خويش نشسته حاجت جنسی شما مردان
را بر می آوريم ، فرزندان شما را در رحم خويش میپرورانيم . اما از آن طرف میبينيم
وظائف مقدس و كارهای بزرگ و ارجمند و پر اجر و با ارزش به مردان اختصاص يافته و ما
محروميم
مردانند كه توفيق جمعه و جماعت دارند ، به عيادت بيماران
میروند ، در تشييع جنازه شركت میكنند ، حج مكرر انجام میدهند ، و از همه بالاتر
توفيق جهاد در راه خدا دارند . در صورتی كه وقتی يك مرد به حج يا جهاد میرود ما زنان
هستيم كه اموال شما را نگهداری میكنيم ، برای جامه های شما نخريسی میكنيم ، فرزندان
شما را تربيت میكنيم . چگونه است كه ما در زحمتها شريك شما مردان هستيم اما در وظائف
بزرگ و مقدس و كارهای پر اجر و پاداش شركت نداريم و از همه آنها محروميم ؟ " رسول
اكرم نگاهی به اصحاب كرد و فرمود : " آيا تاكنون از زنی سخنی به اين خوبی و منطقی
بدين رسائی در امور دين شنيده ايد " ؟ يكی از اصحاب گفت : " خيال نمیكنم
اين سخن از خود اين زن باشد "
رسول خدا به جواب اين مرد اعتنا نكرد . رو كرد به اسماء
و فرمود : " ای زن آنچه میگويم درست فهم كن و به زنانی كه ترا فرستاده اند نيز
حالی كن . پنداشتی كه هر كه مرد شد به واسطه اين كارها كه بر شمردی توفيق اجر و پاداش
و فضيلت را میيابد و زنان محرومند ؟ خير چنين نيست . زن اگر خوب خانه داری و شوهرداری
كند ، نگذارد محيط پاك خانه با غبار كدورت آلوده شود ، اجر و پاداش و فضيلت و توفيقش
معادل است با همه آن كارها كه مردان انجام میدهند "
اسماء زنی با ايمان بود و تقاضای او و زنان همفكرش
از عمق ايمانشان بر میخاست نه از شهوات برانگيخته شده كه غالبا امروز میبينيم . او
و همفكرانش نگران اين بودند مبادا وظائفی كه به عهده آنان واگذار شده قدر و قيمتی نداشته
باشد و همه وظائف مقدس و قدر و قيمتدار به مردان اختصاص يافته باشد . او و همفكرانش
تقاضای مساوات زنان و مردان را داشتند . اما در چه ؟ در ربودن گوی فضيلت و انجام وظيفه
مقدس . چيزی كه در مخيله آنان هم خطور نمیكرد اين بود كه شهوات فردی را نام
" حقوق " نهند و جنجال راه بيندازند
لهذا وقتی كه آن جواب را شنيد ، چهره اش از خوشحالی
برافروخته شد و با خوشحالی به سوی همفكرانش برگشت ( اسد الغابه جلد 5 صفحه 399 - .
398 اين داستان در كتب حديث و تفسير نيز نقل شده است)
در باب شركت زنان در اينگونه موارد ، در كتب حديث روايات
ضد و نقيضی وارد شده است . از بعضی از آنها ممنوعيت شديد استفاده میشود
اما صاحب " وسائل " كه خود محدث متبحری است
با توجه به مجموع آثار و روايات اسلام میگويد : " از مجموع روايات استفاده میشود
كه برای زنان رواست كه برای مجالس عزا ، يا برای انجام حقوق مردم ، ( در بحارالانوار
جلد 47 صفحه 49 ) يا تشييع جنازه بيرون روند
و در اين مجامع شركت كنند ، همچنانكه فاطمه عليها السلام و همچنين زنان ائمه اطهار
در مثل اين موارد شركت میكرده اند . پس جمع بين روايات حكم میكند كه روايات منع
را حمل بر كراهت كنم " ( وسائل جلد 1 صفحه . 72)
پيغمبر اكرم زنان را اجازه میداد كه به خاطر حاجتی
كه دارند بيرون روند و كار خويش را انجام دهند . سوده دختر زمعه ، همسر رسول خدا زنی
بلند بالا بود . يك شب با اجازه رسول خدا از خانه به خاطر كاری بيرون آمد با اينكه
شب بود عمر بن الخطاب سوده را به خاطر بلند بالائيش شناخت
عمر در اين جهت تعصب شديدی داشت و همواره به پيغمبر
توصيه میكرد اجازه ندهد زنانش بيرون روند . عمر با لحن خشنی به سوده گفت : تو خيال
كردی كه ما ترا نشناختيم ؟ ! خير شناختيم . پس از اين در بيرون آمدن خود دقت بيشتری
بكن . سوده از همانجا مراجعت كرد و ماجرا را به عرض رسول خدا رساند در حالی كه رسول
خدا مشغول شام خوردن بود و استخوانی در دستش بود . طولی نكشيد كه حالت وحی بر آنحضرت
عارض شد . پس از بازگشت به حالت عادی فرمود : " « انه قد اذن لكن ان تخرجن لحوائجكن
» " . يعنی اجازه داده شد به شما كه اگر حاجتی داريد بيرون رويد ( صحيح مسلم
جلد 7 صفحه 6 و صحيح بخاری جلد 7 صفحه 49 و جلد 8 صفحه . 66)
آنچنانكه مجموعا از تواريخ و نقلهای حديثی بر می آيد
، در ميان صحابه رسول خدا ، عمر بن الخطاب - همچنانكه مقتضای طبيعت هائی خشك و خشن
از طراز اوست - در مورد زنان فوق العاده سختگير و طرفدار خانه نشينی كلی آنها بوده
است
جاحظ در " البيان و التبيين " جلد 2 صفحه
90 و جلد 3 صفحه 155 از عمر نقل میكند كه : " اكثروا لهن من قول " لا
" فان " نعم " ليضربهن علی المسألة يعنی بيشتر به زنها " نه
" بگوئيد . زيرا " بلی " آنانرا در خواهش جریتر میكند "