آیات:
- هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ
يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ
الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ[1]
مگر انتظار آنان غير از اين است كه خدا و
فرشتگان، در [زير] سايبانهايى از ابر سپيد به سوى آنان بيايند و كار [داورى] يكسره
شود؟ و كارها به سوى خدا بازگردانده مىشود
- يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما
عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ
بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ
اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ[2]
روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده
و آنچه بدى مرتكب شده، حاضر شده مىيابد و آرزو مىكند: كاش ميان او و آن [كارهاى بد]
فاصلهاى دور بود. و خداوند، شما را از [كيفر] خود مىترساند، و [در عين حال] خدا
به بندگان [خود] مهربان است.
ـ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ
يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا
يُظْلَمُونَ[3]
و هر كس خيانت ورزد، روز قيامت با آنچه در
آن خيانت كرده بيايد آن گاه به هر كس [پاداش] آنچه كسب كرده، به تمامى داده مىشود،
و بر آنان ستم نرود.
- وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما
خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ
وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ
شُرَكاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ[4]
و همان گونه كه شما را نخستين بار آفريديم
[اكنون نيز] تنها به سوى ما آمدهايد، و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت سر خود
نهادهايد، و شفيعانى را كه در [كار] خودتان، شريكان [خدا] مىپنداشتيد با شما نمىبينيم.
به يقين، پيوند ميان شما بريده شده، و آنچه را كه مىپنداشتيد از دست شما رفته است.
- وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا
عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ
أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذابُ
فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ
دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَ وَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ
ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا
أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ
الْأَمْثالَ وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ
كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ
وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ
غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ وَ
تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ سَرابِيلُهُمْ مِنْ
قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما
كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ[5]
و خدا را از آنچه ستمكاران مىكنند غافل
مپندار. جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تأخير مىاندازد كه چشمها در آن
خيره مىشود. شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمىزنند و [از وحشت] دلهايشان تهى است.
و مردم را از روزى كه عذاب بر آنان مىآيد بترسان. پس آنان كه ستم كردهاند مىگويند:
«پروردگارا، ما را تا چندى مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوييم و از فرستادگان [تو]
پيروى كنيم.» [به آنان گفته مىشود:] «مگر شما پيش از اين سوگند نمىخورديد كه شما
را فنايى نيست؟ و در سراهاى كسانى كه بر خود ستم روا داشتند سكونت گزيديد، و براى شما
آشكار گرديد كه با آنان چگونه معامله كرديم، و مثلها براى شما زديم.» و به يقين آنان
نيرنگ خود را به كار بردند، و [جزاى] مكرشان با خداست، هر چند از مكرشان كوهها از
جاى كنده مىشد. پس مپندار كه خدا وعده خود را به پيامبرانش خلاف مىكند، كه خدا شكستناپذير
انتقامگيرنده است. روزى كه زمين به غير اين زمين، و آسمانها [به غير اين آسمانها]
مبدل گردد، و [مردم] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند. و گناهكاران را در آن روز
مىبينى كه با هم در زنجيرها بسته شدهاند. تنپوشهايشان از «قطران» است و چهرههايشان
را آتش مىپوشاند. تا خدا به هر كس هر چه به دست آورده است جزا دهد، كه خدا زود شمار
است.
- يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ
نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ[6]
[ياد كن] روزى را كه هر كس مىآيد [و] از
خود دفاع مىكند، و هر كس به آنچه كرده، بى كم و كاست پاداش مىيابد و بر آنان ستم
نمىرود.
- وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَيْها
صَعِيداً جُرُزاً[7]
و ما آنچه را كه بر آن است، قطعاً بيابانى
بىگياه خواهيم كرد.
- وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ
لِلْكافِرِينَ عَرْضاً[8]
و آن روز، جهنم را آشكارا به كافران بنماييم.
- وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ
فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَرى فِيها
عِوَجاً وَ لا أَمْتاً يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ
خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً يَوْمَئِذٍ لا
تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً
وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ
مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا
هَضْماً[9]
و از تو در باره كوهها مىپرسند، بگو:
«پروردگارم آنها را [در قيامت] ريز ريز خواهد ساخت، (پس آنها را پهن و هموار خواهد
كرد، نه در آن كژى مىبينى و نه ناهموارى. در آن روز، [همه مردم]، داعى [حق] را-
كه هيچ انحرافى در او نيست- پيروى مىكنند، و صداها در مقابل [خداى] رحمان خاشع مىگردد،
و جز صدايى آهسته نمىشنوى. در آن روز، شفاعت [به كسى] سود نبخشد، مگر كسى را كه
[خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد. آنچه را كه آنان در پيش دارند و آنچه
را كه پشت سر گذاشتهاند مىداند، و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند. و چهرهها براى
آن [خداى] زنده پاينده خضوع مىكنند، و آن كس كه ظلمى بر دوش دارد نوميد مىماند.
و هر كس كارهاى شايسته كند، در حالى كه مؤمن باشد، نه از ستمى مىهراسد و نه از كاسته
شدن [حقّش]
- يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ
لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا
كُنَّا فاعِلِينَ[10]
روزى كه آسمان را همچون در پيچيدن صفحه نامهها
در مىپيچيم. همان گونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمىگردانيم.
وعدهاى است بر عهده ما، كه ما انجام دهنده آنيم
- يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ
إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ
عَمَّا أَرْضَعَتْ وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها وَ تَرَى النَّاسَ
سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى وَ لكِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدِيدٌ[11]
اى مردم، از پروردگار خود پروا كنيد، چرا
كه زلزله رستاخيز امرى هولناك است. روزى كه آن را ببينيد، هر شيردهندهاى آن را كه
شير مىدهد [از ترس] فرو مىگذارد، و هر آبستنى بار خود را فرو مىنهد، و مردم را
مست مىبينى و حال آنكه مست نيستند، ولى عذاب خدا شديد است.
- وَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذابِ وَ
لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ يَوْماً عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ
مِمَّا تَعُدُّونَ[12]
و از تو با شتاب تقاضاى عذاب مىكنند، با
آنكه هرگز خدا وعدهاش را خلاف نمى كند، و در حقيقت، يك روز [از قيامت] نزد پروردگارت
مانند هزار سال است از آنچه مىشمريد.
- يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ
الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ[13]
از روزى كه دلها و ديدهها در آن زير و رو
مىشود مىهراسند.
- وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ
يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَيْرَ ساعَةٍ كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ وَ
قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ
اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا
تَعْلَمُونَ فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا
هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ[14]
و روزى كه رستاخيز برپا شود، مجرمان سوگند
ياد مىكنند كه جز ساعتى [بيش] درنگ نكردهاند [در دنيا هم] اين گونه به دروغ كشانيده
مىشدند. و [لى] كسانى كه دانش و ايمان يافتهاند، مىگويند: «قطعاً شما [به موجب
آنچه] در كتاب خدا [ست] تا روز رستاخيز ماندهايد، و اين، روزِ رستاخيز است ولى شما
خودتان نمىدانستيد.» و در چنين روزى، [ديگر] پوزشِ آنان كه ستم كردهاند سود نمىبخشد،
و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمىشود.
- يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ
إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ
سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ[15]
كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين،
اداره مىكند آن گاه [نتيجه و گزارش آن] در روزى كه مقدارش- آن چنان كه شما [آدميان]
برمىشماريد- هزار سال است، به سوى او بالا مىرود.
- لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ يَوْمَ
هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ
الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما
كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ وَ أَنْذِرْهُمْ
يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ كاظِمِينَ ما لِلظَّالِمِينَ
مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ يُطاعُ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي
الصُّدُورُ وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا
يَقْضُونَ بِشَيْءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[16]
تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.
آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمىماند. امروز فرمانروايى
از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهّار است. امروز هر كسى به [موجب] آنچه انجام داده
است كيفر مىيابد. امروز ستمى نيست آرى، خدا زود شمار است. و آنها را از آن روزِ قريب
[الوقوع] بترسان، آن گاه كه جانها به گلوگاه مىرسد در حالى كه اندوه خود را فرومىخورند.
براى ستمگران نه يارى است و نه شفاعتگرى كه مورد اطاعت باشد. [خدا] نگاههاى دزدانه
و آنچه را كه دلها نهان مىدارند، مىداند. و خداست كه به حقّ داورى مىكند، و كسانى
را كه در برابر او مىخوانند [عاجزند و] به چيزى داورى نمىكنند در حقيقت، خداست كه
خود شنواى بيناست
- يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍ نُكُرٍ
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ
مُنْتَشِرٌ مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكافِرُونَ هذا يَوْمٌ عَسِرٌ[17]
روزى كه داعىِ [حق] به سوى امرى دهشتناك
دعوت مىكند، در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها
[ى خود] برمىآيند. به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه]
روز دشوارى است.
- يا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ
اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما
تُكَذِّبانِ يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَكانَتْ
وَرْدَةً كَالدِّهانِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ فَيَوْمَئِذٍ لا
يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما
تُكَذِّبانِ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ
الْأَقْدامِ فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ[18]
اى گروه جنّيان و انسيان، اگر مىتوانيد
از كرانههاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد، پس رخنه كنيد. [ولى] جز با [به دست
آوردن] تسلّطى رخنه نمىكنيد. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ بر سَرِ
شما شرارههايى از [نوع] تفته آهن و مس فروفرستاده خواهد شد، و [از كسى] يارى نتوانيد
طلبيد. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ پس آن گاه كه آسمان از هم شكافد
و چون چرم گلگون گردد. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ در آن روز، هيچ
انس و جنّى از گناهش پرسيده نشود. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد؟ تبهكاران
از سيمايشان شناخته مىشوند و از پيشانى و پايشان بگيرند. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان
را منكريد؟
- إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ لَيْسَ
لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ خافِضَةٌ رافِعَةٌ إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا وَ
بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً
ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ
الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ
الْمُقَرَّبُونَ[19]
آن واقعه چون وقوع يابد، [كه] در وقوعِ
آن دروغى نيست: پستكننده [و] بالابرنده است. چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود،
و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند، و غبارى پراكنده گردند، و شما سه دسته شويد: ياران
دست راست كدامند ياران دست راست؟ و ياران چپ كدامند ياران چپ؟ و سبقتگيرندگان مقدّمند
آنانند همان مقرّبانِ [خدا]،
- يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ
يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ
تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ
سالِمُونَ[20]
روزى كه كار، زار [و رهايى دشوار] شود و
به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانايى نيابند. ديدگانشان به زير افتاده، خوارى
آنان را فرو مىگيرد، در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت مىشدند و تندرست بودند.
- فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ
وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً فَيَوْمَئِذٍ
وَقَعَتِ الْواقِعَةُ وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ وَ
الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ
ثَمانِيَةٌ يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ فَأَمَّا مَنْ
أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ إِنِّي
ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ فِي جَنَّةٍ
عالِيَةٍ قُطُوفُها دانِيَةٌ كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي
الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا
لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتابِيَهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِيَهْ يا لَيْتَها كانَتِ
الْقاضِيَةَ ما أَغْنى عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ خُذُوهُ
فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً
فَاسْلُكُوهُ إِنَّهُ كانَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ لا يَحُضُّ عَلى
طَعامِ الْمِسْكِينِ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هاهُنا حَمِيمٌ وَ لا طَعامٌ إِلَّا
مِنْ غِسْلِينٍ لا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخاطِؤُنَ[21]
پس آن گاه كه در صور يك بار دميده شود. و
زمين و كوهها از جاى خود برداشته شوند و هر دوى آنها با يك تكان ريز ريز گردند. پس
آن روز است كه واقعه [آن چنانى] وقوع يابد. و آسمان از هم بشكافد، و در آن روز است
كه آن از هم گسسته باشد. و فرشتگان در اطراف [آسمان] اند، و عرش پروردگارت را آن روز،
هشت [فرشته] بر سر خود بر مىدارند. در آن روز، شما [به پيشگاه خدا] عرضه مىشويد،
[و] پوشيدهاى از شما پوشيده نمىماند. امّا كسى كه كارنامهاش به دست راستش داده شود،
گويد: «بياييد و كتابم را بخوانيد. من يقين داشتم كه به حساب خود مىرسم.» پس او در
يك زندگى خوش است: در بهشتى برين، [كه] ميوههايش در دسترس است. بخوريد و بنوشيد،
گواراتان باد، به [پاداش] آنچه در روزهاى گذشته انجام داديد. و امّا كسى كه كارنامهاش
به دست چپش داده شود، گويد: «اى كاش كتابم را دريافت نكرده بودم. و از حساب خود خبردار
نشده بودم. اى كاش آن [مرگ] كار را تمام مىكرد. مال من، مرا سودى نبخشيد. قدرت من
از [كف] من برفت. [گويند:] «بگيريد او را و در غُل كشيد. آن گاه ميان آتشش اندازيد.
پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كشيد. چرا كه او به خداى بزرگ
نمىگرويد. و به اطعام مسكين تشويق نمىكرد. پس امروز او را در اينجا حمايتگرى نيست.
و خوراكى جز چركابه ندارد. كه آن را جز خطاكاران نمىخورند.»
ـ سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ
لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ تَعْرُجُ
الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ
سَنَةٍ فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ
قَرِيباً[22]
پرسندهاى از عذاب واقعشوندهاى پرسيد،
كه اختصاص به كافران دارد [و] آن را بازدارندهاى نيست. ([و] از جانب خداوندِ صاحب
درجات [و مراتب] است. فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى
«او» بالا مىروند. پس صبر كن، صبرى نيكو. زيرا آنان [عذاب] را دور مىبينند، و [ما]
نزديكش مىبينيم.
- يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ وَ
تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً يُبَصَّرُونَهُمْ
يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ وَ
صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ
جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ كَلَّا إِنَّها لَظى نَزَّاعَةً لِلشَّوى تَدْعُوا
مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى وَ جَمَعَ فَأَوْعى[23]
روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود، و كوهها
چون پشمزده گردد، و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال] نپرسد، آنان را به ايشان
نشان مىدهند. گناهكار آرزو مىكند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز، مى توانست پسران
خود را عوض دهد، و [نيز] همسرش و برادرش را، و قبيلهاش را كه به او پناه مىدهد، و
هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مىداد] و آن گاه خود را رها مىكرد. نه چنين
است. [آتش] زبانه مىكشد، پوستِ سر و اندام را بركننده است. هر كه را پشت كرده و روى
برتافته، و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته] فرا مىخواند
ـ فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا
حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ
الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ
تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ[24]
پس بگذارشان ياوه گويند و بازى كنند تا روزى
را كه وعده داده شدهاند ملاقات نمايند. روزى كه از گورها [ى خود] شتابان برآيند، گويى
كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مى دوند. ديدگانشان فرو افتاده، [غبارِ] مذلّت آنان
را فرو گرفته است. اين است همان روزى كه به ايشان وعده داده مىشد.
- يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ
الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا[25]روزى
كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به سان ريگ روان گردند و فرمود:
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً
السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا[26]
پس اگر كفر بورزيد، چگونه از روزى كه كودكان
را پير مىگرداند، پرهيز توانيد كرد؟ آسمان از [بيم] آن [روز] در هم شكافد وعده او
انجام يافتنى است
- يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ فَإِذا
بَرِقَ الْبَصَرُ وَ خَسَفَ الْقَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ يَقُولُ
الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ كَلَّا لا وَزَرَ إِلى رَبِّكَ
يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ
يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ
لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ[27]
مىپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» پس آن
گاه كه ديده خيره گردد، و ماه در خسوف افتد، و آفتاب و ماه به هم گرد آيند، آن روز
انسان مىگويد: «[راه] گريز كجاست؟» حاشا؟ پناهگاهى نيست! آن روز، قرارگاه [نهايى]
به سوى پروردگار توست! آن روز است كه انسان را از آنچه از ديرباز يا پس از آن انجام
داده آگاهى دهند. بلكه انسان خود بر نفس خويشتن بيناست، هر چند دست به عذرتراشى زند.
- إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ
يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقِيلًا[28]
اينان دنياى زودگذر را دوست دارند، و روزى
گرانبار را [به غفلت] پشت سر مىافكنند
- فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا
السَّماءُ فُرِجَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ نُسِفَتْ وَ إِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ
لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ لِيَوْمِ الْفَصْلِ وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ[29]
پس وقتى كه ستارگان محو شوند، و آن گاه كه
آسمان بشكافد، و آن گاه كه كوهها از جا كَنده شوند، و آن گاه كه پيمبران به ميقات
آيند، براى چه روزى تعيين وقت شده است؟ براى روز داورى. و تو چه دانى كه روز داورى
چيست؟ آن روز واى بر تكذيبكنندگان! و فرمود: هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ وَ لا
يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ[30]اين،
روزى است كه دَم نمىزنند. و رخصت نمىيابند تا پوزش خواهند. آن روز واى بر تكذيبكنندگان
- إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ
مِيقاتاً يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً وَ فُتِحَتِ
السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً وَ سُيِّرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً[31]
قطعاً وعدگاه [ما با شما] روز داورى است:
روزى كه در «صور» دميده شود، و گروه گروه بياييد و آسمان، گشوده و درهايى [پديد] شود
و كوهها را روان كنند، و [چون] سرابى گردند.
ـ رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما
بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ
الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ
قالَ صَواباً ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً
إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ
يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً[32]
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن
دو است، بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست. روزى كه «روح» و فرشتگان به صف
مىايستند، و [مردم] سخن نگويند، مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد، و سخن
راست گويد. آن [روز]، روز حقّ است پس هر كه خواهد، راه بازگشتى به سوى پروردگار خود
بجويد. ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم: روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش
فرستاده است بنگرد و كافر گويد: «كاش من خاك بودم.
- فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى يَوْمَ
يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى[33]
پس آن گاه كه آن هنگامه بزرگ دررَسَد،[آن]
روز است كه انسان آنچه را كه در پى آن كوشيده است به ياد آوَرَد و جهنّم براى هر كه
بيند آشكار گردد.
- فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ يَوْمَ
يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ
لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ
مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ
تَرْهَقُها قَتَرَةٌ أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ[34]
پس چون فرياد گوشخراش دررسد روزى كه آدمى
از برادرش، و از مادرش و پدرش. و از همسرش و پسرانش مىگريزد، در آن روز، هر كسى از
آنان را كارى است كه او را به خود مشغول مىدارد. در آن روز، چهرههايى درخشانند، خندان
[و] شادانند. و در آن روز، چهرههايى است كه بر آنها غبار نشسته، [و] آنها را تاريكى
پوشانده است آنان همان كافران بدكارن
- إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ إِذَا
النُّجُومُ انْكَدَرَتْ وَ إِذَا الْجِبالُ سُيِّرَتْ وَ إِذَا الْعِشارُ
عُطِّلَتْ وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ وَ إِذَا
النُّفُوسُ زُوِّجَتْ وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ وَ
إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَتْ وَ إِذَا الْجَحِيمُ
سُعِّرَتْ وَ إِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ[35]
آن گاه كه خورشيد به هم درپيچد، و آن گه
كه ستارگان همى تيره شوند، و آن گاه كه كوهها به رفتار آيند. وقتى شتران ماده وانهاده
شوند، و آن گه كه وحوش را همى گرد آرند، درياها آن گه كه جوشان گردند، و آن گاه كه
جانها به هم درپيوندند، پرسند چو زان دخترك زنده بهگور: به كدامين گناه كشته شده است؟
و آن گاه كه نامهها ز هم بگشايند، و آن گاه كه آسمان زجا كنده شود، و آن گه كه جحيم
را برافروزانند، و آن گه كه بهشت را فرا پيش آرند، هر نَفْس بداند چه فراهم ديد.
ـ إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ وَ إِذَا
الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ وَ إِذَا الْقُبُورُ
بُعْثِرَتْ عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما
غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ
صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ وَ إِنَّ
عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ كِراماً كاتِبِينَ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ إِنَّ
الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَها
يَوْمَ الدِّينِ وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ
ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً
وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ[36]
آن گاه كه آسمان ز هم بشكافد، و آن گاه كه
اختران پراكنده شوند، و آن گاه كه درياها از جا بركنده گردند، و آن گاه كه گورها زير
و زبر شوند، هر نَفْسى آنچه را پيش فرستاده و بازپس گذاشته، بداند. اى انسان، چه چيز
تو را در باره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟ همان كس كه تو را آفريد، و [اندام]
تو را درست كرد، و [آن گاه] تو را سامان بخشيد. و به هر صورتى كه خواست، تو را تركيب
كرد. با اين همه، شما منكرِ [روز] جزاييد. و قطعاً بر شما نگهبانانى [گماشته شده]
اند: [فرشتگان] بزرگوارى كه نويسندگان [اعمال شما] هستندآنچه را مىكنيد، مىدانند.
قطعاً نيكان به بهشت اندرند. و بىشكّ، بدكاران در دوزخند. روز جزا در آنجا درآيند،
و از آن [عذاب] دور نخواهند بود. و تو چه دانى كه چيست روز جزا. باز چه دانى كه چيست
روز جزا؟ روزى كه كسى براى كسى هيچ اختيارى ندارد و در آن روز، فرمان از آنِ خداست.
- إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ وَ
أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَ أَلْقَتْ ما فِيها
وَ تَخَلَّتْ وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ
كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ
بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً وَ يَنْقَلِبُ إِلى أَهْلِهِ
مَسْرُوراً وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُوا
ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعِيراً إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً إِنَّهُ ظَنَّ
أَنْ لَنْ يَحُورَ بَلى إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً[37]
آن گاه كه آسمان ز هم بشكافد، و پروردگارش
را فرمان بَرَد و [چنين] سِزَد. و آن گاه كه زمين كشيده شود، و آنچه را كه در آن است
بيرون افكند و تُهى شود، و پروردگارش را فرمان بَرَد و [چنين] سزد. اى انسان، حقّاً
كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد. امّا كسى كه
كارنامهاش به دست راستش داده شود، بزودىاش حسابى بس آسان كنند، و شادمان به سوى كسانش
بازگردد. و امّا كسى كه كارنامهاش از پشت سرش به او داده شود، زودا كه هلاك [خويش]
خواهد، و در آتشِ افروخته درآيد. او در [ميان] خانواده خود شادمان بود. او مىپنداشت
كه هرگز برنخواهد گشت. آرى، در حقيقت، پروردگارش به او بينا بود.
ـ كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا
دَكًّا وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ
بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرى
يَقُولُ يا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَياتِي فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ
أَحَدٌ وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَد.[38]
نه چنان است، آن گاه كه زمين، سخت در هم
كوبيده شود، و [فرمان] پروردگارت و فرشته [ها] صف در صف آيند، و جهنّم را در آن روز
[حاضر] آورند، آن روز است كه انسان پند گيرد و [لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد؟
گويد: «كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم.» پس در آن روز هيچ كس چون عذابكردن
او، عذاب نكند. و هيچ كس چون دربندكشيدن او، دربند نكشد.
- إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ
زِلْزالَها وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها
يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها يَوْمَئِذٍ
يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِيُرَوْا أَعْمالَهُمْ فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ
ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ[39]
آن گاه كه زمين به لرزش [شديد] خود لرزانيده
شود، و زمين بارهاى سنگين خود را برون افكند، و انسان گويد: «[زمين] را چه شده است؟»
آن روز است كه [زمين] خبرهاى خود را باز گويد. [همان گونه] كه پروردگارت بدان وحى
كرده است. آن روز، مردم [به حال] پراكنده برآيند تا [نتيجه] كارهايشان به آنان نشان
داده شود. پس هر كه هموزن ذرّهاى نيكى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد. و هر كه هموزن
ذرّهاى بدى كند [نتيجه] آن را خواهد ديد.
- الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ وَ ما
أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ وَ
تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوش[40]
كوبنده، چيست كوبنده؟ و تو چه دانى كه كوبنده
چيست؟ روزى كه مردم چون پروانه [هاى] پراكنده گردند، و كوهها مانند پشمِ زدهشده
رنگين شود
روایات:
1- الأمالي للشيخ الطوسي الْغَضَائِرِيُّ عَنْ عَلِيِّ
بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى الرَّقِّيِّ عَنْ عَلِيِّ
بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ
عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبَانٍ
مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَاصِمِ بْنِ بَهْدَلَةَ عَنْ شُرَيْحٍ الْقَاضِي
عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ طَوِيلَةٍ قَالَ: اسْمَعْ يَا ذَا الْغَفْلَةِ
وَ التَّصْرِيفِ مِنْ ذِي الْوَعْظِ وَ التَّعْرِيفِ جُعِلَ يَوْمُ الْحَشْرِ يَوْمَ
الْعَرْضِ وَ السُّؤَالِ وَ الْحِبَاءِ وَ النَّكَالِ يَوْمَ تُقَلَّبُ إِلَيْهِ أَعْمَالُ
الْأَنَامِ وَ تُحْصَى فِيهِ جَمِيعُ الْآثَامِ يَوْمَ تَذُوبُ مِنَ النُّفُوسِ أَحْدَاقُ
عُيُونِهَا وَ تَضَعُ الْحَوَامِلُ مَا فِي بُطُونِهَا وَ تَفَرَّقُ مِنْ كُلِّ نَفْسٍ
وَجِيبُهَا وَ يَحَارُ فِي تِلْكَ الْأَهْوَالِ عَقْلُ لَبِيبِهَا إِذْ نَكِرَتِ الْأَرْضُ
بَعْدَ حُسْنِ عِمَارَتِهَا وَ تَبَدَّلَتْ بِالْخَلْقِ بَعْدَ أَنِيقِ زَهْرَتِهَا
أَخْرَجَتْ مِنْ مَعَادِنِ الْغَيْبِ أَثْقَالَهَا وَ نَفَضَتْ إِلَى اللَّهِ أَحْمَالَهَا
يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الْحَذَرُ إِذْ عَايَنُوا الْهَوْلَ الشَّدِيدَ فَاسْتَكَانُوا
وَ عُرِفَ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَاسْتَبَانُوا فَانْشَقَّتِ الْقُبُورُ بَعْدَ
طُولِ انْطِبَاقِهَا وَ اسْتَسْلَمَتِ النُّفُوسُ إِلَى اللَّهِ بِأَسْبَابِهَا كُشِفَ
عَنِ الْآخِرَةِ غِطَاؤُهَا فَظَهَرَ لِلْخَلْقِ أَنْبَاؤُهَا فَدُكَّتِ الْأَرْضُ
دَكّاً دَكّاً وَ مُدَّتْ لِأَمْرٍ يُرَادُ بِهَا مَدّاً مَدّاً وَ اشْتَدَّ الْمُبَادِرُونَ
إِلَى اللَّهِ شَدّاً شَدّاً وَ تَزَاحَفَتِ الْخَلَائِقُ إِلَى الْمَحْشَرِ زَحْفاً
زَحْفاً وَ رُدَّ الْمُجْرِمُونَ عَلَى الْأَعْقَابِ رَدّاً رَدّاً وَ جَدَّ الْأَمْرُ
وَيْحَكَ يَا إِنْسَانُ جِدّاً جِدّاً وَ قُرِّبُوا لِلْحِسَابِ فَرْداً فَرْداً وَ
جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا يَسْأَلُهُمْ عَمَّا عَمِلُوا حَرْفاً حَرْفاً
وَ جِيءَ بِهِمْ عُرَاةَ الْأَبْدَانِ خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ أَمَامَهُمُ الْحِسَابُ
وَ مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ يَسْمَعُونَ زَفِيرَهَا وَ يَرَوْنَ سَعِيرَهَا فَلَمْ
يَجِدُوا نَاصِراً وَ لَا وَلِيّاً يُجِيرُهُمْ مِنَ الذُّلِّ فَهُمْ يَعْدُونَ سِرَاعاً
إِلَى مَوَاقِفِ الْحَشْرِ يُسَاقُونَ سَوْقاً فَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ
كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ وَ الْعِبَادُ عَلَى الصِّرَاطِ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ
يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ لَا يُسْلِمُونَ وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَتَكَلَّمُونَ وَ لَا
يُقْبَلُ مِنْهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ قَدْ خُتِمَ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ اسْتُنْطِقَتْ
أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ يَا لَهَا مِنْ سَاعَةٍ مَا أَشْجَى
مَوَاقِعَهَا مِنَ الْقُلُوبِ حِينَ مُيِّزَ بَيْنَ الْفَرِيقَيْنِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ
وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ مِنْ مِثْلِ هَذَا فَلْيَهْرُبِ الْهَارِبُونَ إِذَا كَانَتِ
الدَّارُ الْآخِرَةُ لَهَا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُون.[41]
امیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه ای طولانی
فرمود: ای غافل و صاحب دگرگونی دل از صاحب موعظه و شناخت حرف بشنو! روز محشر روز عرض
اعمال و سؤال و بخشش و عذاب است؛ روزی است که در آن اعمال مردم به سمت آن دگرگون می
شود و تمام گناهان در آن مورد احصا واقع می شود؛ روزی که از نفسها حدقه چشمان ذوب می
شود و زنان باردار حمل در شکمشان را وضع می کنند و بین نفس و حبیب آن جدایی افکنده
می شود و عقل خردمند در آن هراسها سرگردان می شود؛ زمانی که زمین پس از آبادی نیکویش
زشت می گردد و بعد از زیبایی شکفتنش مبدل به خلاف آن می شود، از معادن غیب چیزهای سنگینش
خارج می شود و آنچه در خود جای داده را به
سوی خدا بیرون می اندازد؛ روزی که احتیاط نفعی ندارد وقتی ترس شدید را می بینند و بیچاره
می شوند و مجرمان از سیمایشان شناخته می شوند و از دیگران شاخص و ممتازند آنگاه قبور شکافته می شود پس از مدت زمانی که بسته بوده و نفس
ها تسلیم پروردگار می شوند به اسبابش؛ پرده آخرت از آن برداشته می شود و اخبار آن برای
خلق آشکار می شود و زمین به شدت ویران می شود و برای امری که زمین برای آن خواسته شده
به شدت کشیده می شود و روندگان به سمت خدا دچار سختی شدیدی می شوند و خلائق به سمت
محشر افتان و خیزان روان می شوند و مجرمان بر پاشنه هایشان بر می گردند برگشتنی و امر
جدی می شود و ای انسان! وای بر تو به طور کاملا جدی و انسانها تک تک برای حساب نزدیک
آورده می شوند و امر پروردگار تو و فرشتگان صف به صف می آیند و حرف حرف از آنچه کردند
از آنان می پرسند و آنان را عریان بدن می آورند در حالی که دیدگانشان را با خضوع پایین
افکنده اند و حساب مقابل آنان است و پشت سرشان جهنم است که ناله آن را می شنوند و شعله
آن را می بینند و ناصر و دوستی نمی یابند که آنان را از خواری پناه دهد؛ پس آنان به
سرعت به مواقف محشر می دوند و سوق داده می شوند، پس آسمانها در دست او پیچیده شده است
مانند پیچاندن سجل کتاب های اعمال را و بندگان
بر صراط ایستاده اند و دلهایشان هراسان است و می پندارند که سالم نمی مانند و به آنان
اذن داده نمی شود که سخن بگویند و از آنان پذیرفته نمی شود که عذر بیاورند؛ بر دهانهایشان
مهر زده شده و دستان و پاهایشان به آنچه کردند به نطق وادار می شوند؛ وه که چه ساعتی
که قلب ها را محزون می کند هنگامی که بین دو گروه که گروهی
در بهشت و گروهی در آتش هستند،جدایی انداخته می شود ؛ از مثل این روز باید گریزانان،
بگریزند، وقتی که سرای آخرت برای این است، پس عمل کنندگان باید عمل نمایند.
2- دَعَوَاتُ الرَّاوَنْدِيِّ، بِإِسْنَادِهِ
عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النُّجُومُ
أَمَنَةٌ مِنَ السَّمَاءِ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَإِذَا تَنَاثَرَتْ دَنَا مِنْ أَهْلِ
السَّمَاءِ مَا يُوعَدُونَ وَ الْجِبَالُ أَمَنَةٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا سُيِّرَتْ
دَنَا مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ مَا يُوعَدُونَ. [42]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ستارگان برای
اهل آسمان موجب ایمنی هستند، پس وقتی پراکنده شوند و فرو بریزند ، آنچه به اهل آسمان
وعده داده شده به آنان نزدیک می شود و کوهها موجب ایمنی اهل زمین هستند، پس وقتی جاری
شدند به اهل زمین آنچه وعده داده شده، نزدیک می شود.
3- الأمالي للصدوق ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ
عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ
الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ
صَبَّاحٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ: إِذَا
كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ
وَاحِدٍ فَتَغْشَاهُمْ ظُلْمَةٌ شَدِيدَةٌ فَيَضِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُونَ
يَا رَبِّ اكْشِفْ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ قَالَ فَيُقْبِلُ قَوْمٌ يَمْشِي النُّورُ
بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ قَدْ أَضَاءَ أَرْضَ الْقِيَامَةِ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ
هَؤُلَاءِ أَنْبِيَاءُ اللَّهِ فَيَجِيئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ
بِأَنْبِيَاءَ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ فَهَؤُلَاءِ مَلَائِكَةٌ فَيَجِيئُهُمُ النِّدَاءُ
مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِمَلَائِكَةٍ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ
شُهَدَاءُ فَيَجِيئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ
فَيَقُولُونَ مَنْ هُمْ فَيَجِيئُهُمُ النِّدَاءُ يَا أَهْلَ الْجَمْعِ سَلُوهُمْ مَنْ
أَنْتُمْ فَيَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ مَنْ أَنْتُمْ فَيَقُولُونَ نَحْنُ الْعَلَوِيُّونَ
نَحْنُ ذُرِّيَّةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص نَحْنُ أَوْلَادُ عَلِيٍّ وَلِيِّ اللَّهِ
نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ بِكَرَامَةِ اللَّهِ نَحْنُ الْآمِنُونَ الْمُطْمَئِنُّونَ
فَيَجِيئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اشْفَعُوا فِي مُحِبِّيكُمْ
وَ أَهْلِ مَوَدَّتِكُمْ وَ شِيعَتِكُمْ فَيَشْفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ. [43]
امام صادق علیه السلام فرمود: چون روز قيامت
شود خدا خلق اولين و آخرين را در يك سرزمين گرد آورد و تاريكى سختى همه را فراگيرد
و به پروردگار خود بنالند و گويند پروردگارا اين تاريكى را از ما برطرف كن فرمود جمعى
آيند و نورى برابر آنهاست كه عرصه قيامت را روشن كرده حاضران قيامت گويند اينان پيغمبران
خدايند، از خدا ندا رسد كه اينان پيغمبر نيستند همه گويند اينها فرشتهاند ندا رسد
از جانب خدا اينان فرشته نيستند همه گويند اينان شهيدانند ندا رسد كه از خود آنها بپرسيد
كيانند؟ همه گويند شما كه باشيد؟ گويند ماها علويان و ذريه محمد رسول خدا و اولاد على
ولى خدائيم مائيم مخصوص به كرامت خدا در آسايش و در اطمينان هستيم به آنها از طرف خدا
ندا رسد كه دوستان و شيعيان خود را شفاعت كنيد و آنان شفاعت كنند، و شفاعتشان مقبول می شود.
4- تفسير القمي قَوْلُهُ وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ
جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ
فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ قَالَ يَبْعَثُ اللَّهُ نَاراً تُزِيلُ بَيْنَ الْكُفَّارِ
وَ الْمُؤْمِنِينَ. [44]
امام در مورد آیه «وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ
جَميعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا
بَيْنَهُمْ» یعنی {و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مىآوريم. آن گاه به كسانى
كه شرك ورزيدهاند مىگوييم: «شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد» پس ميان آنها جدايى
مىافكنيم.} فرمود: خدا آتشی را می فرستد که بین کفار و مومنان جدایی می افکند.
5- تفسير القمي أَبِي عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ
عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْوَابِشِيِّ عَنْ أَبِي الْوَرْدِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ فَهُمْ
حُفَاةٌ عُرَاةٌ فَيُوقَفُونَ فِي الْمَحْشَرِ حَتَّى يَعْرَقُوا عَرَقاً شَدِيداً
فَتَشْتَدُّ أَنْفَاسُهُمْ فَيَمْكُثُونَ فِي ذَلِكَ مِقْدَارَ خَمْسِينَ عَاماً وَ
هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً
قَالَ ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ تِلْقَاءِ الْعَرْشِ أَيْنَ النَّبِيُّ الْأُمِّيُّ
فَيَقُولُ النَّاسُ قَدْ أَسْمَعْتُ فَسَمِّ بِاسْمِهِ فَيُنَادِي أَيْنَ نَبِيُّ الرَّحْمَةِ
مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأُمِّيُّ ص فَيَتَقَدَّمُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَامَ
النَّاسِ كُلِّهِمْ حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى حَوْضٍ طُولُهُ مَا بَيْنَ أَيْلَةَ إِلَى
صَنْعَاءَ فَيَقِفُ عَلَيْهِ ثُمَّ يُنَادِي بِصَاحِبِكُم فَيَتَقَدَّمُ أَمَامَ النَّاسِ
فَيَقِفُ مَعَهُ ثُمَّ يُؤْذَنُ لِلنَّاسِ فَيَمُرُّونَ فَبَيْنَ وَارِدِ الْحَوْضِ
يَوْمَئِذٍ وَ بَيْنَ مَصْرُوفٍ عَنْهُ فَإِذْ رَأَى رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ يُصْرَفُ
عَنْهُ مِنْ مُحِبِّينَا يَبْكِي فَيَقُولُ يَا رَبِّ شِيعَةُ عَلِيٍّ قَالَ فَيَبْعَثُ
اللَّهُ إِلَيْهِ مَلَكاً فَيَقُولُ مَا يُبْكِيكَ يَا مُحَمَّدُ فَيَقُولُ أَبْكِي
لِأُنَاسٍ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ أَرَاهُمْ قَدْ صُرِفُوا تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ
وَ مُنِعُوا وُرُودَ الْحَوْضِ قَالَ فَيَقُولُ لَهُ الْمَلَكُ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ
قَدْ وَهَبْتُهُمْ لَكَ يَا مُحَمَّدُ وَ صَفَحْتُ لَهُمْ عَنْ ذُنُوبِهِمْ وَ أَلْحَقْتُهُمْ
بِكَ وَ بِمَنْ كَانُوا يَقُولُونَ بِهِ وَ جَعَلْنَاهُمْ فِي زُمْرَتِكَ فَأَوْرِدْهُمْ
حَوْضَكَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَكَمْ مِنْ بَاكٍ يَوْمَئِذٍ وَ بَاكِيَةٍ يُنَادُونَ
يَا مُحَمَّدَاهْ إِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَ لَا يَبْقَى أَحَدٌ يَوْمَئِذٍ يَتَوَلَّانَا
وَ يُحِبُّنَا وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ يُبْغِضُهُمْ إِلَّا كَانُوا فِي
حِزْبِنَا وَ مَعَنَا وَ يَرِدُ حَوْضَنَا. [45]
امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی روز قیامت
فرا می رسد، خداوند مردم را در یک زمین جمع می کند؛ پس آنان پابرهنه و عریانند، پس
در محشر متوقف می شوند تا عرق شدیدی می کنند و نفسهایشان تنگ می شود؛ پس در آن به مقدار
پنجاه سال مکث می کنند و اینست معنای آیه که فرمود: «وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ
فَلا تَسْمَعُ إِلاَّ هَمْساً.» یعنی و صداها
برای خدای رحمان خاضع می شود و جز صدای اندکی شنیده نمی شود. حضرت فرمود: سپس منادی
از سمت عرش ندا می دهد: پیامبر امی کجاست؟ مردم می گویند: حرفت را شنواندی! نامش را
بر زبان بیاور! پس منادی ندا می دهد: پیامبر رحمت محمد بن عبدالله امّی کجاست؟ پس رسول
خدا صلی الله علیه و آله جلوی همه مردم می آید تا این که به حوضی می رسد که طول آن
به اندازه مسافت بین أیله تا صنعاست و بر آن حوض می ایستد؛ سپس صاحب شما (امیرمومنان)
را صدا می زند و ایشان نیز جلوی مردم می آید و همراه او می ایستد. سپس به مردم اذن
می دهد و مردم یا در آن روز وارد بر حوض می شوند یا از آن بازگردانده می شوند؛ ناگهان
رسول خدا یکی از محبان ما را می بیند که از حوض
بازگردانده می شود. حضرت در حال گریستن
می گوید: پروردگارا! شیعیان علی! پس خدا فرشته ای را به سمت او بر می انگیزد که به
حضرت عرض می کند: ای محمد! چه چیزی تو را به گریه وا می دارد؟ می فرماید: گریه می کنم
برای مردمی از شیعیان علی که می بینم به سمت اهل آتش روی گردان می شوند و از ورود بر
حوض منع می شوند؛ پس فرشته به او می گوید: خداوند می فرماید: ای محمد! آنان را به تو
بخشیدم و از گناهانشان گذشتم و آنان را به تو و به کسی که به او معتقد بودند ملحق ساختم
و آنان را در زمره تو قرار دادم پس آنان را بر حوضت وارد نما.
پس امام باقر علیه السلام فرمود: پس چه بسیار
مرد و زن گریه کننده ای که در آن روز می گویند:
یا محمداه! وقتی آن روز را می بینند و در آن روز احدی باقی نمی ماند که ولایت ما را
دارد و ما را دوست می دارد و از دشمن ما تبرّی دارد و کینه اش را به دل دارد، مگر این
که در حزب ماست و با ماست و وارد حوض ما می شود.
6- الأمالي للشيخ الطوسي فِي كِتَابٍ كَتَبَهُ
أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِلَى أَهْلِ مِصْرَ مَعَ مُحَمَّدِ
بْنِ أَبِي بَكْرٍ يَا عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ بَعْدَ الْبَعْثِ مَا هُوَ أَشَدُّ مِنَ
الْقَبْرِ يَوْمٌ يَشِيبُ فِيهِ الصَّغِيرُ وَ يَسْكَرُ فِيهِ الْكَبِيرُ وَ يَسْقُطُ فِيهِ الْجَنِينُ وَ تَذْهَلُ كُلُّ
مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ يَوْمٌ عَبُوسٌ قَمْطَرِيرٌ يَوْمٌ كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً
إِنَّ فَزَعَ ذَلِكَ الْيَوْمِ لَيُرْهِبُ الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ لَا ذَنْب لَهُمْ
وَ تَرْعُدُ مِنْهُ السَّبْعُ الشِّدَادُ وَ الْجِبَالُ الْأَوْتَادُ وَ الْأَرْضُ
الْمِهَادُ وَ تَنْشَقُّ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ وَ تَتَغَيَّرُ فَكَأَنَّهَا
وَرْدَةً كَالدِّهانِ وَ تَكُونُ الْجِبَالُ سَرَاباً مَهِيلًا بَعْدَ مَا كَانَتْ
صُمّاً صِلَاباً وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَيَفْزَعُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ فَكَيْفَ مَنْ عَصَى بِالسَّمْعِ وَ الْبَصَرِ وَ اللِّسَانِ
وَ الْيَدِ وَ الرِّجْلِ وَ الْفَرْجِ وَ الْبَطْنِ إِنْ لَمْ يَغْفِرِ اللَّهُ لَهُ
وَ يَرْحَمْهُ مِنْ ذَلِكَ الْيَوْمِ لِأَنَّهُ يَصِيرُ إِلَى غَيْرِهِ إِلَى نَارٍ
قَعْرُهَا بَعِيدٌ وَ حَرُّهَا شَدِيدٌ وَ شَرَابُهَا صَدِيدٌ وَ عَذَابُهَا جَدِيدٌ
وَ مَقَامِعُهَا حَدِيدٌ لَا يُغَيَّرُ عَذَابُهَا وَ لَا يَمُوتُ سَاكِنُهَا دَارٌ لَيْسَ فِيهَا
رَحْمَةٌ وَ لَا تُسْمَعُ لِأَهْلِهَا دَعْوَةٌ الْخَبَرَ. [46]
در نامه ای که امیرالمؤمنین علیه السلام
همراه با محمد بن ابی بکر به اهل مصر نوشت دارد: ای بندگان خدا! بعد از زنده شدن امری
سخت تر از قبر وجود دارد؛ روزی که کودک در آن پیر و بزرگسال در آن مست و حیران و جنین
در آن ساقط می شود و هر زن شیر دهی از آنچه به آن شیر می دهد غافل می شود؛ روزی عبوس
و سخت، روزی که شر آن فراگیر است؛ ترس آن روز ملائکه بی گناه را می ترساند و آسمانهای
سخت و کوههای استوار و زمین چون گهواره از آن بلرزه در می آید و آسمان از هم بشکافد و در آن روز است که آن از
هم گسسته باشد و متغیر می شود که گویی چرم گلگون است و کوهها سرابی ترسناک می شود بعد
از آنکه بلند و محکم بود و در صور دمیده می شود پس هر کس که در آسمانها و زمین است
می ترسد مگر کسی که خدا بخواهد، چه رسد به کسی که خدا را با گوش و چشم و زبان و دست
و پا و فرج و شکم، خدا را عصیان کرده باشد
در صورتی که خدا او را نیامرزد و از ترس آن روز به او رحمی ننماید؛ زیرا به
سمت غیر خدا می رود، به سمت آتشی که قعر آن دور و حرارتش سخت و آب آن صدید (چرک و خون)
و عذاب آن تازه و گرزهای آن آهن است؛ عذاب
آن تغییر نمی یابد و ساکنان آن نمی میرند؛ سرایی که در آن رحمت نیست و سخن اهل آن شنیده
نمی شود.
7- عيون أخبار الرضا عليه السلام ل، الخصال
ابْنُ الْوَلِيدِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَمْزَةَ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ يَاسِرٍ
الْخَادِمِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَقُولُ إِنَّ أَوْحَشَ مَا
يَكُونُ هَذَا الْخَلْقُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ يَوْمُ يُولَدُ وَ يَخْرُجُ مِنْ
بَطْنِ أُمِّهِ فَيَرَى الدُّنْيَا وَ يَوْمُ يَمُوتُ فَيُعَايِنُ الْآخِرَةَ وَ أَهْلَهَا
وَ يَوْمُ يُبْعَثُ فَيَرَى أَحْكَاماً لَمْ يَرَهَا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ قَدْ
سَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى يَحْيَى ع فِي هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْمَوَاطِنِ
وَ آمَنَ رَوْعَتَهُ فَقَالَ وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ
يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا وَ قَدْ سَلَّمَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع عَلَى نَفْسِهِ فِي
هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْمَوَاطِنِ فَقَالَ وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ
يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا. [47]
از یاسر خادم مروى است كه گفت از حضرت رضا
علیه السلام شنيدم كه مي فرمود اين خلق در سه موطن نهايت وحشت دارند، در روزى كه متولد
مي شوند و از شكم مادر بيرون مىآيند و دنيا را مىبينند و روزى كه مي ميرند و آخرت
و اهل آن را مشاهده مي كنند و روزى كه مبعوث مي شوند و سر از قبر بيرون مىآورند و
احكامى مي بينند كه هرگز در دار دنيا آن احكام را نديدهاند و حقتعالى در اين سه موطن
بر يحيى علیه السلام سلام فرستاده و او را از ترسيدن ايمن نموده در آنجا كه مي فرمايد:
«وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا.» یعنی {و درود بر او، روزى كه زاده شد و روزى كه
مىميرد و روزى كه زنده برانگيخته مىشود.}
و عيسى بن مريم در اين سه موطن بر خودش سلام كرده و گفته است: «وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ
وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا».
8- المحاسن أَبِي عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ
عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ
اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ قَالَ تُبَدَّلُ
خُبْزَةَ نِقْيٍ يَأْكُلُ النَّاسُ مِنْهَا حَتَّى يَفْرُغَ النَّاسُ مِنَ الْحِسَابِ
فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ إِنَّهُمْ لَفِي شُغُلٍ يَوْمَئِذٍ عَنِ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ
قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ ابْنَ آدَمَ أَجْوَفَ فَلَا بُدَّ لَهُ مِنَ الطَّعَامِ
وَ الشَّرَابِ أَ هُمْ أَشَدُّ شُغُلًا يَوْمَئِذٍ أَمْ مَنْ فِي النَّارِ فَقَدِ اسْتَغَاثُوا
وَ اللَّهُ يَقُولُ وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ
بِئْسَ الشَّرابُ. [48]
زراره می گوید: از امام باقر علیه السلام
درباره آیه «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ.» {روزی که زمین به غیر این
زمین مبدل می گردد.} پرسیدم فرمود: زمین مبدل به نان پاکیزه ای می گردد که مردم از
آن می خورند تا خداوند حساب رسی را تمام نماید؛ شخصی به حضرت عرض کرد: مردم در آن روز
از خوردن و آشامیدن به امور دیگری مشغول نیستند؟ فرمود: خدا بنی آدم را شکم دار آفریده
و باید برایش غذا و نوشیدنی باشد؛ آیا اهل محشر مشغول ترند در آن روز یا کسانی که در
آتش هستند که استغاثه می کنند و خدا می فرماید: «وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ
كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّراب.» یعنی {اگر استغاثه کنند با آبی
به آنان جواب داده ی شود که مثل مس گداخته که صورتها را بریان می کند؛ چه بد شرابی
است.}
9- تفسير العياشي عَنْ ثُوَيْرِ بْنِ أَبِي فَاخِتَةَ
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع قَالَ: تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ يَعْنِي
بِأَرْضٍ لَمْ تَكْتَسِبْ عَلَيْهَا الذُّنُوبَ بارِزَةً لَيْسَ عَلَيْهَا جِبَالٌ
وَ لَا نَبَكٌ كَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ.
أقول لا ينافي هذا الخبر ما مر و ما سيأتي
إذ كونها مستوية لا ينافي كون كلها أو بعضها من خبز فتكون المغايرة مرادة على الوجهين
معا. [49]
امام سجاد علیه السلام درباره آیه
«يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْض» {روزی که زمین به چیزی غیر این زمین
مبدل می شود} فرمود: یعنی به زمینی مبدل می شود که روی آن چیزی از گناهان ارتکاب نیافته
و زمین آشکار است و بر آن کوه و تپه ای نیست، به همان صورت که بار اول خداوند آن را
گستراند.
توضیح علامه مجلسی: این حدیث با روایت
قبلی منافات ندارد زیرا مسطح شدن زمین منافات ندارد با اینکه زمین یا بخشی از آن
تبدیل به نانی شود که مردم از آن تغذیه کنند. پس در هر دو صورت زمین به چیز دیگری
تبدیل شده است.
11- الكافي عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ
جَمِيعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَنْ حَفْصٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَثَلُ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِذَا قَامُوا
لِرَبِّ الْعَالَمِينَ مَثَلُ السَّهْمِ فِي الْقُرْبِ لَيْسَ لَهُ مِنَ الْأَرْضِ
إِلَّا مَوْضِعُ قَدَمِهِ كَالسَّهْمِ فِي الْكِنَانَةِ لَا يَقْدِرُ أَنْ يَزُولَ
هَاهُنَا وَ لَا هَاهُنَا. [50]
امام صادق علیه السلام فرمود: مثل مردم در
روز قیامت وقتی در برابر رب العالمین می ایستند، مثل تیر در غلاف است که از زمین جز
موضع قدمش جایی ندارد مثل تیر در جاتیری که نمی تواند به این طرف و آن طرف برود.
12- نهج البلاغة حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ
الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ
الْقُبُورِ وَ أَوْكَارِ الطُّيُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِكِ
سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ رَعِيلًا صُمُوتاً قِيَاماً صُفُوفاً
يَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَ يُسْمِعُهُمُ الدَّاعِي عَلَيْهِمْ لَبُوسُ الِاسْتِكَانَةِ
وَ ضَرَعُ الِاسْتِسْلَامِ وَ الذِّلَّةِ قَدْ ضَلَّتِ الْحِيَلُ وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ
وَ هَوَتِ الْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً وَ أَلْجَمَ
الْعَرَقُ وَ عَظُمَ الشَّفَقُ وَ أُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِي إِلَى
فَصْلِ الْخِطَابِ وَ مُقَايَضَةِ الْجَزَاءِ وَ نَكَالِ الْعِقَابِ وَ نَوَالِ الثَّوَابِ.
[51]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: تا آن گاه
كه رشته امور از هم بگسلد، و روزگاران سپرى گردد، و بيرون آمدن مردگان از قبر نزديك
شود، خداوند همه را از ميان گورها، و آشيانه پرندگان، و لانه درندگان، و پرتگاههاى
هلاك به در آورد، در حالى كه به سوى امرش شتابان، و به معركه معادشان عجله كنان روان
گردند، گروهى خاموش، و ايستادگانى صف زده، ديد خداوند بر همه احاطه دارد، ندادهنده
ندايش را به همه مىشنواند، لباس خاكسارى و ذلت تسليم و و خوارى بر آنان پوشانده مىشود،
روزى است كه چاره سازى در آن كار ساز نيست، آرزو قطع شده، دلها از ترس تهى و خاموش
شده، صداها آهسته و مخفى گشته، عرق تا دهان رسيده، و ترس از گناه عظيم شده، و گوشها
از شنيدن فرياد رعد آساى منادى حق براى بيان حكم قاطع ميان حق و باطل و رسيدن به جزاى
عمل نيك و بد و كيفر و ثواب به لرزه در آمده است.
13- نهج البلاغة فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ
بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْآيِ السَّوَاطِعِ وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ
الْبَوَالِغِ فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ وَ انْقَطَعَتْ مِنْكُمْ
عَلَائِقُ الْأُمْنِيَّةِ وَ دَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ السِّيَاقَةُ
إِلَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ وَ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ سَائِقٌ يَسُوقُهَا
إِلَى مَحْشَرِهَا وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا. [52]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: بندگان خدا،
از عبرتهاى سودمند پند پذيريد، و از نشانههاى درخشان عبرت گيريد، به خاطر بيم دادنهاى
رسا از گناهان باز ايستيد، و از ذكر و موعظهها نفع ببريد. گويا چنگالهاى مرگ به شما
در آويخته، و دلبستگى به آرزو از شما قطع شده، و كارهاى دشوار و راندن روحتان به جايى
كه وارد شدنى است شما را فرا گرفته، و «با هر كسى راننده و گواهى است.» راننده به سوى
محشرش مىراند، و گواهى دهنده بر اعمالش گواهى مىدهد.
14- نهج البلاغة وَ ذَلِكَ
يَوْمٌ يَجْمَعُ اللَّهُ فِيهِ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ لِنِقَاشِ الْحِسَابِ
وَ جَزَاء الْأَعْمَالِ خُضُوعاً قِيَاماً قَدْ أَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ
بِهِمُ الْأَرْضُ فَأَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَيْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفْسِهِ
مُتَّسَعاً. [53]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: قيامت روزى
است كه خداوند همه اولين و آخرين را گرد مىآورد براى بررسى حساب، و پاداش اعمال، همه
در حال قيام و خاكسارى هستند، عرق تا دهانشان را احاطه كرده، و زلزله زمين آنان را
مىلرزاند. نيكو حالترين انسان در آن روز كسى است كه براى ايستادن جاى پايى پيدا كند،
و براى خود محل وسيعى بيابد.
15- نهج البلاغة حَتَّى إِذَا بَلَغَ الْكِتَابُ
أَجَلَهُ وَ الْأَمْرُ مَقَادِيرَهُ وَ أُلْحِقَ آخِرُ الْخَلْقِ بِأَوَّلِهِ وَ جَاءَ
مِنْ أَمْرِ اللَّهِ مَا يُرِيدُهُ مِنْ تَجْدِيدِ خَلْقِهِ أَمَادَ السَّمَاءَ وَ
فَطَرَهَا وَ أَرَجَّ الْأَرْضَ وَ أَرْجَفَهَا وَ قَلَعَ جِبَالَهَا وَ نَسَفَهَا
وَ دَكَّ بَعْضُهَا بَعْضاً مِنْ هَيْبَةِ جَلَالَتِهِ وَ مَخُوفِ سَطْوَتِهِ وَ أَخْرَجَ
مَنْ فِيهَا فَجَدَّدَهُمْ بَعْدَ إِخْلَاقِهِمْ «1» وَ جَمَعَهُمْ بَعْدَ تَفْرِيقِهِمْ
ثُمَّ مَيَّزَهُمْ لِمَا يُرِيدُ مِنْ مُسَاءَلَتِهِمْ عَنْ خَفَايَا الْأَعْمَالِ
وَ خَبَايَا الْأَفْعَالِ وَ جَعَلَهُمْ فَرِيقَيْنِ أَنْعَمَ عَلَى هَؤُلَاءِ وَ انْتَقَمَ
مِنْ هَؤُلَاءِ فَأَمَّا أَهْلُ الطَّاعَةِ فَأَثَابَهُمْ بِجِوَارِهِ وَ خَلَّدَهُمْ
فِي دَارِهِ حَيْثُ لَا يَظْعَنُ النُّزَّالُ وَ لَا تَتَغَيَّرُ بِهِمُ الْحَالُ وَ
لَا تَنُوبُهُمُ الْأَفْزَاعُ وَ لَا تَنَالُهُمُ الْأَسْقَامُ وَ لَا تَعْرِضُ لَهُمُ
الْأَخْطَارُ وَ لَا تُشْخِصُهُمُ الْأَسْفَارُ وَ أَمَّا أَهْلُ الْمَعْصِيَةِ فَأَنْزَلَهُمْ
شَرَّ دَارٍ وَ غَلَّ الْأَيْدِيَ إِلَى الْأَعْنَاقِ وَ قَرَنَ النَّوَاصِيَ بِالْأَقْدَامِ
وَ أَلْبَسَهُمْ سَرَابِيلَ الْقَطِرَانِ وَ مُقَطَّعَاتِ النِّيرَانِ فِي عَذَابٍ
قَدِ اشْتَدَّ حَرُّهُ وَ بَابٍ قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ فِي نَارٍ لَهَا كَلَبٌ
وَ جَلَبٌ [لَجَبٌ] وَ لَهَبٌ سَاطِعٌ وَ قَصِيفٌ هَائِلٌ لَا يَظْعَنُ مُقِيمُهَا
وَ لَا يُفَادَى أَسِيرُهَا وَ لَا تُفْصَمُ كُبُولُهَا لَا مُدَّةَ لِلدَّارِ فَتَفْنَى
وَ لَا أَجَلَ لِلْقَوْمِ فَيُقْضَى. [54]
امیر مؤمنان علیه السلام درباره قیامت
فرمود:... تا زمانى كه مدت معلوم شده جهان سر آيد، و مقدّرات پايان پذيرد، و آخرين
موجود به وسيله مرگ به اولين موجود ملحق گردد، و فرمان حق در راستاى خواست او در رابطه
با تجديد خلقت فرا رسد، آسمان را به حركت آورد و بشكافد، زمين را با لرزه سختى به جنبش
آورد، كوههاى آن را از جا كنده و پراكنده سازد، به طورى كه از هيبت جلال و از خوف سطوتش
پارههاى آنها به هم كوبيده شوند، و هر كه را در دل زمين است بيرون آرد، و بعد از كهنه
شدن نو سازد، و پس از پراكندگى جمع نمايد. آن گاه آنان را براى آنچه در نظر دارد: از
پرسش اعمال مخفى شان و كارهاى پنهانشان از هم جدا ساخته، و بر دو دسته تقسيم كند: به
گروهى نعمت بخشد، و از گروه ديگر انتقام گيرد. فرمانبرداران را در جوار خويش پاداش
دهد، و در خانه بهشتش جاودانه دارد، خانهاى كه مقيمانش از آن كوچ نكنند، و احوالشان
تغيير ننمايد، و اندوه و ترس به آنان رو نياورد، و بيمارى به آنان نرسد، و خطرات متوجه
آنان نشود، و سفرى آنها را از خانه خود بيرون نبرد. اما اهل گناه را به بدترين خانه
وارد سازد، و دست آنها را با غل به گردنشان ببندد، و سرشان را به پايشان گره زند، و
پيراهنى از ماده بد بو، و جامهاى از پارههاى آتش به آنان بپوشاند، در آتشى كه حرارتش
بسيار شديد، و درب آن به روى اهلش بسته است، آتشى كه هيجان و فرياد و زبانهاى بلند
دارد، و نعرهاش هول انگيز است، مقيمش بيرون نرود، و از اسيرش غرامت قبول نگردد، و
زنجيرهايش گسسته نشود، نه آن خانه را مدتى است كه سر آيد، و نه آن دوزخيان را اجلى
كه به پايان رسد.
16- نهج البلاغة أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ
بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا الزِّمَامُ وَ الْقِوَامُ فَتَمَسَّكُوا بِوَثَائِقِهَا
وَ اعْتَصِمُوا بِحَقَائِقِهَا تَئُولُ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ
السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِزِّ فِي يَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ
الْأَبْصَارُ وَ تُظْلِمُ لَهُ الْأَقْطَارُ وَ يُعَطَّلُ فِيهِ صُرُومُ الْعِشَارِ
وَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَزْهَقُ كُلُّ مُهْجَةٍ وَ تَبْكَمُ كُلُّ لَهْجَةٍ وَ
تَذِلُّ الشُّمُّ الشَّوَامِخُ وَ الصُّمُّ الرَّوَاسِخُ فَيَصِيرُ صَلْدُهَا سَرَاباً
رَقْرَقاً وَ مَعْهَدُهَا قَاعاً سَمْلَقاً فَلَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ وَ لَا حَمِيمٌ
يَنْفَعُ وَ لَا مَعْذِرَةٌ تَدْفَع.[55]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: اى بندگان
خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مىكنم، زيرا تقوا زمام است و قوام حيات، به ريشههاى
محكم آن تمسك جوييد، و به حقايق آن چنگ زنيد، تا شما را به مكانهاى راحت، و محلهاى
وسيع، و حصارهاى محفوظ، و منازل عزّت برساند، آن هم در روزى كه چشمها در آن خيره مىشود،
و همه جا در برابرش به تاريكى فرو مىرود، و گلههاى شترهاى آبستن (كه اموال پربهايند)
بىصاحب مىماند، و در صور دميده مىشود، آن وقت هر روحى از بدن در آيد، و هر زبانى
لال شود، و كوههاى بلند و صخرههاى پا برجا درهم ريزند، و جاى آنها را سراب موّاج و
درخشان گيرد، آثار و بناها چون زمينى نرم و هموار شود، آن روز نه شفيعى است كه شفاعت
نمايد، و نه خويشى كه دفع رنج كند، و نه عذر و بهانهاى كه عذاب را دفع کند.
17- نهج البلاغة وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا
غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ وَ حَقَّتْ
بِجَلَائِلِهَا الْقِيَامَةُ وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ
عَبَدَتُهُ وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ فَلَمْ يُجْزَ فِي عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ
يَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا هَمْسُ قَدَمٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا
بِحَقِّهِ فَكَمْ حُجَّةٍ يَوْمَ ذَاكَ دَاحِضَةٌ وَ عَلَائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَةٌ
فَتَحَرَّ مِن أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ وَ
خُذْ مَا يَبْقَى لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَى لَهُ وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ وَ شِمْ بَرْقَ
النَّجَاةِ وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِيرِ. [56]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: نيك بختان
دنيا در قيامت آنانى هستند كه امروز از دنيا فراريند. به وقتى كه زمين بلرزد، و رستاخيز
با سختىها و شدائدش محقق شود، و به هر آيينى اهلش، و به هر معبودى بندگانش، و به هر
امامى پيروانش ملحق شوند، در آن روز هيچ نگاه خلافى، و قدم نابجايى كيفر داده نشود
مگر به عدل و درستى. چه دليلها كه در آن روز باطل شود، و چه عذرها كه شخص به آن دلگرم
بود مردود گردد! پس به برنامهاى روى آور كه عذرت به آن پذيرفته شود، و برهانت به آن
استوار گردد، و از دنيايى كه براى آن باقى نمىمانى براى آخرتت انتخاب كن آنچه را برايت
ماندنى است و براى سفر آخرت آماده باش، به برق نجات ديده بگشا، و بار و توشه آخرت را
بر پشت مركبهاى همّت محكم ببند.
18ـ الأمالي للشيخ الطوسي الْمُفِيدُ عَنْ
أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْقَاشَانِيِّ عَنِ
الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ
بْنُ مُحَمَّدٍ ع أَلَا فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا فَإِنَّ
فِي الْقِيَامَةِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِثْلُ أَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا
تَعُدُّونَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ
سَنَة. [57]
امام صادق علیه السلام فرمود: آگاه باشید!
خود را قبل از آنکه محاسبه شوید، حساب رسی کنید که در قیامت پنجاه موقف است که هر موقفی
مثل هزار سال است از سالهایی که شما می شمرید؛ سپس این آیه را تلاوت کرد: «في يَوْمٍ
كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ» در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است.
19- الكافي عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ
أَسْبَاطٍ عَنْهُمْ ع قَالَ: فِيمَا وَعَظَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عِيسَى ع يَا
عِيسَى اعْمَلْ لِنَفْسِكَ فِي مُهْلَةٍ مِنْ أَجَلِكَ قَبْلَ أَنْ لَا تَعْمَلَ لَهَا
وَ اعْبُدْنِي لِيَوْمٍ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ وَ فِيهِ أَجْزِي بِالْحَسَنَةِ
وَ أُضَاعِفُهَا الْخَبَرَ. [58]
ائمه هدی علیهم السلام فرمودهاند: از مواعظ
خدای عزوجل به عیسی این بود: ای عیسی! برای خودت کار کن در مهلتی از اجلت قبل از آن
که برای نفست نتوانی عمل کنی و برای روزی مرا بپرست که مانند هزار سال از سالهایی است
که شما می شمرید و در آن روز به کار نیک جزا می دهم و آن را دو چندان می کنم.
20- الأمالي للشيخ الطوسي ابْنُ الصَّلْتِ
عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ
الرِّضَا ع عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
ص هَلْ تَدْرُونَ مَا تَفْسِيرُ هَذِهِ الْآيَةِ كَلَّا إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا
دَكًّا قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ تُقَادُ جَهَنَّمُ بِسَبْعِينَ أَلْفَ
زِمَامٍ بِيَدِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ فَتَشْرُدُ شَرْدَةً لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ
تَعَالَى حَبَسَهَا لَأَحْرَقَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ. [59]
امام رضا از پدران خود از امیر مؤمنان علیهم
السلام نقل فرمود که حضرت فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آیا می دانید
تفسیر این آیه چیست؟ «كَلاَّ إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا.» یعنی هرگز! وقتی
که زمین به سختی کوبیده می شود. فرمود: وقتی روز قیامت می رسد، جهنم را با هفتاد هزار
زمام به دست هفتاد هزار فرشته می آورند؛ پس نعره ای می کشد که اگر خدای تعالی آن را نگه ندارد آسمانها و زمین را می
سوزاند.
21- الأمالي للصدوق أَبِي
عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ
صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ
الْآيَةُ وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ سُئِلَ عَنْ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ ص
فَقَالَ أَخْبَرَنِي الرُّوحُ الْأَمِينُ أَنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ إِذَا
جَمَعَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ أَتَى بِجَهَنَّمَ تُقَادُ بِأَلْفِ زِمَامٍ
أَخَذَ بِكُلِّ زِمَامٍ مِائَةُ أَلْفِ مَلَكٍ مِنَ الْغِلَاظِ الشِّدَادِ لَهَا
هَدَّةٌ وَ تَغَيُّظٌ وَ زَفِيرٌ وَ إِنَّهَا لَتَزْفِرُ الزَّفْرَةَ فَلَوْ لَا
أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَّرَهُمْ إِلَى الْحِسَابِ لَأَهْلَكَتِ
الْجَمْعَ ثُمَّ يَخْرُجُ مِنْهَا عُنُقٌ يُحِيطُ بِالْخَلَائِقِ الْبَرِّ مِنْهُمْ
وَ الْفَاجِرِ فَمَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ عِبَادِهِ
مَلَكاً وَ لَا نَبِيّاً إِلَّا نَادَى رَبِّ نَفْسِي نَفْسِي وَ أَنْتَ يَا
نَبِيَّ اللَّهِ تُنَادِي أُمَّتِي أُمَّتِي ثُمَّ يُوضَعُ عَلَيْهَا صِرَاطٌ
أَدَقُّ مِنْ حَدِّ السَّيْفِ عَلَيْهِ ثَلَاثُ قَنَاطِرَ أَمَّا وَاحِدَةٌ
فَعَلَيْهَا الْأَمَانَةُ وَ الرَّحِمُ وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَعَلَيْهَا
الصَّلَاةُ وَ أَمَّا الْأُخْرَى فَعَلَيْهَا عَدْلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ لَا
إِلَهَ غَيْرُهُ فَيُكَلَّفُونَ الْمَمَرَّ عَلَيْهِ فَتَحْبِسُهُمُ الرَّحِمُ وَ
الْأَمَانَةُ فَإِنْ نَجَوْا مِنْهَا حَبَسَتْهُمُ الصَّلَاةُ فَإِنْ نَجَوْا
مِنْهَا كَانَ الْمُنْتَهَى إِلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ جَلَّ وَ عَزَّ وَ هُوَ
قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ وَ النَّاسُ عَلَى
الصِّرَاطِ فَمُتَعَلِّقٌ وَ قَدَمٌ تَزِلُّ وَ قَدَمٌ تَسْتَمْسِكُ وَ الْمَلَائِكَةُ
حَوْلَهُمْ يُنَادُونَ يَا حَلِيمُ اغْفِرْ وَ اصْفَحْ وَ عُدْ بِفَضْلِكَ وَ
سَلِّمْ سَلِّمْ وَ النَّاسُ يَتَهَافَتُونَ فِيهَا كَالْفَرَاشِ وَ إِذَا نَجَا
نَاجٍ بِرَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَظَرَ إِلَيْهَا فَقَالَ الْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانِي مِنْكِ بَعْدَ إِيَاسٍ بِمَنِّهِ وَ فَضْلِهِ إِنَّ
رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ. [60]
امام باقر علیه السلام فرمود چون اين آيه
«وَ جيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّم» {در آن روز دوزخ را بياورند.} نازل شد در باره آن
از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسيدند فرمود روح الامين به من خبر داده كه خداى
يگانه چون اولين و آخرين را جمع آورد دوزخ را بياورند كه با هزار مهارش مي كشند و هر
مهارى را صد هزار فرشته غلاظ و شداد به دست دارد براى آن بانك و اشتلم و نفس آتشينى
باشد و چنان نفس آتشينى كشد كه اگر خدا مردم را براى حساب از آن عقب نكشد همه را هلاك
كند سپس يك زبانه آتش از آن برآيد كه گرد همه مردم را از خوب وبد بگيرد و خلقى نماند
تا فرشتگان و پيغمبران كه فرياد زند پروردگارا به داد من برس و تنها تو اى پيغمبر خدا
فرياد كنى به داد امتم برس سپس بر آن پلى نهند از دم شمشير برندهتر كه بر آن سه گذرگاه
باشد يكى براى امانت و رحم و ديگرى براى نماز و سومى ميزان عدل رب العالمين است كه
معبود حقى جز او نيست به مردم تكليف شود از آن بگذرند رحم و امانت آنها را نگهدارند
و اگر از آن نجات يابند نماز آنها را نگهدارد و اگر از آن نجات يابند به محاسبه پروردگار
جهان گرايند و اينست گفتار او تبارك و تعالى
که فرمود: «إِنَّ ربّک لَبِالمرصاد.» به راستى پروردگارت در كمين گاهست مردم
بر صراط باشند بعضى آويزان و برخى لغزان و جمعى پابرجا و فرشتگان گرد آنها جار كشند
اى حليم بيامرز، درگذر و بفضل خود متوجه باش و سالم دار سالم دار و مردم چون پروانه
در آتش سقوط کنند و چون كسى نجات يابد به رحم خداى عز و جل بر آن بنگرد و گويد حمد
خدا را كه مرا از آن نجات داد پس از نوميدى به من و فضل خودش به راستى پروردگار ما
آمرزنده شكرگزار است.
22- ثواب الأعمال بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي
عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَرْضُ الْقِيَامَةِ نَارٌ مَا خَلَا ظِلَّ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّ
صَدَقَتَهُ تُظِلُّهُ. [61]
امام صادق علیه السلام فرمود: زمین قیامت
آتش است مگر سایه مؤمن که صدقه اش بر او سایه می افکند.
23- الأمالي للشيخ الطوسي الْحُسَيْنُ بْنُ
إِبْرَاهِيمَ الْقَزْوِينِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ وَهْبَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الزَّعْفَرَانِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ
ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
يُحْشَرُ النَّاسُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُتَلَازِمِينَ فَيُنَادِي مُنَادٍ أَيُّهَا
النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ عَفَا فَاعْفُوا قَالَ فَيَعْفُو قَوْمٌ وَ يَبْقَى قَوْمٌ
مُتَلَازِمِينَ قَالَ فَتُرْفَعُ لَهُمْ قُصُورٌ بِيضٌ فَيُقَالُ هَذَا لِمَنْ عَفَا
فَيَتَعَافَى النَّاسُ. [62]
امام صادق علیه السلام فرمود: مردم در روز
قیامت دست به گریبان یکدیگر محشور می شوند؛ پس منادی ندا می دهد: ای مردم! خدا عفو
کرده پس عفو کنید؛ پس قومی عفو می کنند و قومی هنوز یکدیگر را رها ننموده اند؛ پس قصرهای
سفیدی برایشان برافراشته می شود و گفته می شود: این برای کسانی است که عفو کنند؛ پس
مردم یکدیگر را عفو می کنند.