وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا- إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ 117 وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ-
ترجمه
پيامبر در بين شما (مردم) چيزى را كه پيامبران پيشين در ميان امّت خود گذاشتند به جا گذاشت. چون انبيا مردم را سرگردان و بدون رهبر و راه روشن رها نمى كرده اند،
شرح
فرموده است: و خلّف فيكم ما خلّقت الانبياء... و لا علم قائم
چون منظور از كسى كه جانشين انبيا شده در اين عبارت پيامبر اسلام است ممكن نيست همسان وجود او در هر وقتى پديد آيد زيرا مادّه اى كه كمال مثل پيامبر را قبول كند در كمتر تركيبى از تركيبات عنصرى تحقّق مى يابد.
بنا بر اين واجب است كه در امور مردم بعد از پيامبر سنّتى كه شالوده آن بر وحى و امر و انزال روح القدس باشد تشريع شود. و لازم است كه براى برقرارى آنچه كه پيامبر آن را در امور و مصالح مردم شرع و سنّت قرار مى دهد تدبير و انديشه شود. فايده اين تدبير استوارى خلق و پايدارى آنها بر معرفت خالق و ذكر هميشگى خدا و معاد و جلوگيرى از فراموشى سنّت و شرع، بعد از انقطاع وحى مى باشد. پس لازم است كه از جانب خدا كتابى در ميان مردم باشد تا مردم را به ذكر خدا جلب و خدا را در همه حال در دل آنها زنده بدارد و شامل انواع بشارت براى فرمانبردارى از خدا و رسول، و وعده هاى عذاب بزرگ براى نافرمانى خدا و رسول در روز قيامت باشد. لزوماً چنين كتابى بايد بزرگ داشته شود و تكرار و حفظ آن در ميان مردم سنّت شود و بحث در معنى و مقصود آن و ياد دادن و ياد گرفتن آن رواج يابد تا ياد خداى سبحان و فرشتگان جهان برتر، دوام پيدا كند.
پس از قرآن سنّتهاى عملى كه در اوقات مخصوصى مكررا انجام مى شود، در ميان مردم رواج پيدا كند و آنها را بعضى از مردم براى بعضى ديگر با لفظ ادا مى كنند و قسمتى از آنها در دل و نيّت استقرار مى يابد. تا ياد معبود دوام يابد و در امر معاد مفيد واقع شود در غير اين صورت فايده اى نخواهد داشت. و از جمله اين سنّتهاى عملى عبادات پنجگانه روزانه، و آنچه كه بدان مربوط است مى باشد.
|