در اهمیّت بحث دعا آیات و روایات فراوانی مشاهده می شود كه رمز اعتبار و ارزش یافتن انسان و میزان توجه پروردگار به وی و توفیق تشرّف به ساحت قدس او تنها به وسیله دعا می باشد نظیر آیه قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُمْ [4] این آیه كه اخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه ای است برای تمام سوره وهم برای بحث هایی كه در زمینه اوصاف عبادالرّحمن در آیات گذشته آمده است روی سخن را به پیامبر كرده می گویدبگو پروردگار من برای شما ارج و وزنی قائل نیست اگر دعای شما نباشد و در آیه ای كه اعراض و روی گردانی از دعا را اعراض از خدا معرفی می كند وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین[5] كه در این آیه دعا كه همان عبادت خدا می باشد ، شخص معرض از دعا ، مستكبر از عبادت محسوب می شود و محكو م به عذاب ذلّت جهنّم می باشد و در ذیل این آیه امام باقر علیه السّلام می فرماید: وَ مَا أَحَدٌ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّنْ یَسْتَكْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا یَسْأَلُ مَا عِنْدَهُ [6]
و در میان روایات نیز تعابیری چون أحبّ الاعمال یا افضل الاعمال بیانگر اهمّیت دعا می باشد.چنانكه امیر بیان امیر مؤمنان علیه السّلام می فرماید: أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الْأَرْضِ الدُّعَاء [7]و از جمله روایات روایتی از امام باقر علیه السّلام نقل شده كه از آن حضرت در مورد فضیلت دعا سؤال كردند :" قَالَ الْبَاقِرُ ع لِبُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ وَ قَدْ سَأَلَهُ كَثْرَةُ الْقِرَاءَةِ أَفْضَلُ أَمْ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ فَقَالَ كَثْرَةُ الدُّعَاءِ أَفْضَلُ ثُمَّ قَرَأَ قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُم"[8] تعبیرات مهمی چون سلاح المؤمن ، عمودالدین ،نورالسموات والارض[9]، مفاتیح النجاح[10]،یا بیان آثاری چون موجب افزایش روزی [11]و موجب جلب رحمت الهی،دافع بلایا[12]،سپر مؤمن[13] و شفاء دردها[14] در مورد دعا در روایات حضرات معصومین بیانگر این نكته می تواند باشد كه دعا در سیره عبادی ائمه معصومین علیهم السلام جایگاه ویژهای دارد . علاوه بر روایات فراوان، سیره عملی ائمه (ع) تعلیم دعا و استفاده از آن برای رفع گرفتاری ها و سفارش اصحاب به بهره گیری از دعا بوده و پیروان خود را در ساعات مختلف شبانه روز به آن فراخوانده اند.
حضرت امام خمینی در اهمیت دعا می فرماید :ادعیه ائمه هدی همان مسائلی راكه كتاب[15] دارد دعاهای آنها هم دارد با یك زبان دیگر قرآن یك زبان دارد ، یك نحو صحبت می كند و همه مطالب را دارد منتها بسیاریش رمز است كه ما نمی توانیم بفهمیم و ادعیه ائمه علیهم السلام یك وضع دیگری دارد به تعبیر شیخ عارف و استاد ما "ادعیه كتاب صاعد است و قرآن كتاب نازل وادعیه ائمه همان قرآن است رو به بالا می رود هركس بخواهد فهمد مقامات ائمه چیست باید رجوع كند به آثارآنها ،آثار آنها ادعیه آنهاست. [16]
دعا از ریشه دعو در لغت به معانی استغاثه [17]، میل و رغبت به سوی خدا[18] ، طلب وسؤال [19]، درخواست حاجت از خدا برای خود یا دیگری [20]و نیایش[21] آمده است و در قرآن نیز به معانی خواندن[22] ،پرسش كردن[23] ، فریادرسی خواستن[24] ، تشویق و ترغیب[25] ، كمك خواستن[26] ، تسمیه و نسبت دادن[27] به كار رفته است و در اصطلاح دعا به معنای توجه دادن نظر مدعو است به سوی داعی كه غالباً با لفظ یا اشاره صورت میگیرد .
در این تعریف دعا دارای چهار ركن می باشد مدعو ، خدای بی نیاز و توانایی است كه باید صاحب توجه و نظری باشدكه اگر بخواهد بتواند نظر خود را متوجه داعی بكند و نیز باید صاحب قدرت وتمكنی باشد كه از اجابت دعا ناتوان وعاجز نگردد واما دعا كردن و خواندن كسی كه درك و شعور نداشته یا قدرت براوردن حاجت را ندارد دعای حقیقی نیست هرچند صورت دعا راداشته باشد
دومین ركن ، داعی است كسی كه خدا را می خواند همان عبد فقیرونیازمندی است كه خود را مقابل غنی مطلق در مقام عجز وناتوانی می بیند یَأَیهَُّا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلىَ اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنىِ ُّ الْحَمِید [28]
ائمه هدی داعیان واقعی هستند كه به ما یاد داده اند چگونه خدا را بخوانیم واز او چه بخواهیم انها در سیره عبادیشان به ما یاد داده اند كه عبد در مقابل خدا تنها ملكی كه دارد دعا است امیر مومنان خود را در مقابل خدا در دعای كمیل این گونه خطاب قرار میدهد اغْفِرْ لِمَنْ لا یَمْلِكُ[29] إِلا الدُّعَاء كه البته اگر لطف و عنایت الهی نباشد حتی توانایی ای دعا هم در ما نبود
این طلب در ما هم از ایجاد توسترستن از بیداد یارب داد توست
سومین ركن ، دعا وطلب می باشد در مورد حقیقت دعا كه همان اقبال ودر نتیجه عبودیت خدا می باشد بحث خواهد شد ولی این كه ائمه، خدا را چگونه میخواندند و چگونه از او می خواستند به اجمال در بحث آداب دعا مورد بررسی قرار خواهد گرفت
چهارمین ركن المدعو له مباشد همان حاجاتی كه بنده از خدا طلب می كند البته جناب علامه طباطبایی رحمه الله علیه در كتاب شریف المیزان مدعوله یا حاجت را جزء معنای دعا نمی دانند ایشان می فرمایند :"حاجت جزء معنا نیست بلكه غایت و متمم معنا می باشد " [30]
چنانكه انبیاء واولیای الهی خدا را در دعایشان می خوانند بدون آنكه حاجتی از او بخواهند
آن گدا گوید خدا از بهر نانمتقی گوید خدا از عین جان[31]
در این كه حاجت انسان زیاد یا بزرگ باشد از قدرت لایتناهی الهی بیرون نیست و هر چه هست در ملك و ملكوت خداوند قادر می باشد أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ [32]واز ملك او چیزی كم نمی شود چنانكه در دعای افتتاح وارد شده لا تزیده كثرة العطاء الا جودا وكرماً
ونیز حاجت اگرچه كوچك باشد در روایات از معصومین امر به طلب حاجاتی مثل شسع نعل(بند كفش،علف چهارپا ونمك طعامش را حتی از خدا بخواهد یعنی حاجاتش چه كوچك چه بزرگ باشد باید همیشه دستش به سوی خدا دراز باشد وقلبش به ذكر خدا در هر حال وصل باشد در اینكه ائمه از خدا چه می خواستند ، بحث خواهد شد
دعا اقبال وتوجه به سوی خدا و استمداد و مددخواهی از رحمت بی كران اوست كه در هر آفریده ای طبعاً وجود دارد خواه انسان و خواه موجودات دیگر . اساساً هر آفریده ای خود را پدید آمده از این جهان و مقهور و نیازمند به پروردگارش در این جهان می بیند و در ناتوانائیها ودرماندگی هایش به گونه طبعی از همان مبدئی كه رشته هستی اش بدان پیوسته است مدد می طلبد. ولی در میان موجودات آدمی به لحاظ خلقت و فطرت خداطلبی و خداخواهی اش وغایت خلقتش كه تقرّب ونائل شدن به درگاه ربوبی است ارتباط خاصی با دعا پیدا می كند
به سبب طلب ودعا است كه انسان متوجه به چراغ فطرت خویش قرار گرفته و در مسیر غایت آفرینش یعنی رسیدن ونزیدیكی به خالق خویش قرار می گیرد فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَْا[33]
امام صادق علیه السلام میفرماید إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَة[34]
دعا پیوستن موجودی كوچك و ناتوان به وجودی بی نهایت بزرگ وتواناست آدمی به هنگام دعا كه همچون گدایی بی نوا دست نیاز به درگاه كریم بی نیاز دراز می كند به حقیقت وجودی خویش نزدیك می شود انسانی كه خود را تهی دست و بینوا رانده و بی پناه ، حقیر و فقیر دید اكنون حقیقت هستی او كه پرتوی از هستی مطلق خداوند است هویدا می گردد و با احساس بستگی وپیوند با حق ونیازمندی او ، حال و شوری وصف ناشدنی به انسان می بخشد . واین حال را مولای عارفان در نجوای خویش با خدا همواره كمال آن را طلب می كند
" إلهی هب لی كمال الانقطاع إلیك "[35]
این خواندن چنان با عظمت است كه هیچ عبادتی برتر از ان نیست هنگامی كه بنده مولای خویش را در مقام جواد ،قادر، علیم و حكیم مشاهده می كندو از طرفی خویش را عاجز فقیر و جاهل می یابد به او پناه می برد و از او كمك می طلبد در چنین شرایط و وضعیتی است كه عبد در حال معرفت حقیقی خدا را شهود می كند و فقط او را می خواند خداوند نیز خواستة او را اجابت می كند بنابراین دعای حقیقی چون از سر معرفت راستین حق است یكی از مهمترین مجاری و اسباب تفضلات ربوبی می باشد
هر كه را دل پاك شد از اعتلالان دعایش می رود تا ذو الجلال[36]
برای نزدیكی وتقرب به خدا تنها طریق و راهنما اهل بیت علیهم السلام می باشندامیر مؤمنان در این زمینه می فرمایند:
أسعد الناس من عرف فضلنا و تقرب إلى الله بنا و أخلص حبنا و عمل بما إلیه ندبنا و انتهى عما عنه نهینا فذاك منا و هو فی دار المقامة
معنا خوشبخت ترین مردم كسی است كه برتری مارا شناخت و به وسیله ما به خدا تقرب جست و محبت ما را خالص نمود وبه اموری كه ما بر آن می خوانیم عمل كرد و از آنچه ما باز می داریم دست برداشت چنین كسی از ماست و در بهشت ابدی با ماخواهد بود[37]
انسانها به قدر دید باطنی و حقیقت ایمانشان ، حضرت حق را به ذات واسماء و صفات می خوانند اما آنان كه دیده دلشان به تمام معنا گشوده نیست موظفند پروردگار سبحان را به گونه ای كه ائمه واوصیا تعلیم می فرمایند بخوانند و با اظهار و گفتار این كلمات از واقع امر اخبار دهند
در روایات وارد شده از ائمه طاهرین دعا وعبادت به یك معنی به كار رفته عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ ادْعُ وَ لَا تَقُلْ قَدْ فُرِغَ مِنَ الْأَمْرِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ هُوَ الْعِبَادَة [38]بلكه در برخی روایات تعبیر افضل العبادات نیز در مورد دعا تعبیر شده است در مناجاتی كه سیدالساجدین در وداع ماه مبارك رمضان به درگاه الهی عرض مكند
وَ قُلْتَ اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین فَسَمَّیْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تَرْكِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ [39]
فرمودی مرا بخوانید تا شما را اجابت كنم ، آنان كه از عبادت من تكبر ورزند ،به زودی خوار و ذلیل وارد جهنم می شوند پس نیایش و دعا را عبادت و ترك آن را استكبار نامیدی و بر ترك دعا به دخول دوزخ با ذلت خواری تهدید فرمودی
بر اساس این آموزه وحیانی حقیقت دعا چیزی جز عبادت نیست و بالاتر این كه طبق فرموده نبی مكرم اسلام دعا مغز همه عبادات است وَ قَالَ النَّبِیُّ ص الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ وَ لَا یُهْلَكُ مَعَ الدُّعَاءِ أَحَدٌ[40]
حقیقت عبادت این است كه انسان خود را بنده و مملوك خدا بداند و برای خود مالكیتی قایل نباشد بلكه خود و دارایی خود را از آن خدا بداند به طور كامل تسلیم اراده حق باشد و این مقام تسلیم را در كلام نورانی امامان برحق می توان مشاهده كرد از امام حسین علیه السلام روایت شده :
انا اهل بیت نسال الله عزوجل فیعطینا، فاذا اراد ما نكره فیما یحب رضینا[41]
ما خاندانی هستیم كه از خدا می خواهیم و او به ما عطا میفرماید پس برای ما چیزی بخواهد كه خوش نداریم ولی او دوست دارد ما به ان خوشنود و راضی خواهیم بود
اهل بیت علیهم السلام به سبب معرفت و شناخت كامل از حضرت ربّ العزة كه پایة معرفت هیچ اهل معرفتی به پایة معرفت آنان نمی رسید در فلك تسلیم نسبت به خدای مهربان عاشقانه و عارفانه قرار دارند و در همة شئون زندگی مادی و معنوی جز به عبادت و بندگی خدا قدم بر نمی داشتند عبادت ایشان عبادتی بی طمع به بهشت و بی ترس از دوزخ و بر اساس شناخت حق و عشق به او و ادای وظیفه و تكلیف بود قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُوَحِّدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِی جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك با این همه عبادت خود را نسبت به شایستگی مولویت حق كم و اندك و خود را تا اخرین لحظة عمر با همة وجود مدیون خدا دانستند و ادعای هیچ طلبی از حضرت حق نداشتند در مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد كوفه این رابطة عبودیت و ربوبیّت مشهود می باشد مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلَّا الْمَوْلَى مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَالِكُ وَ أَنَا الْمَمْلُوكُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَمْلُوكَ إِلَّا الْمَالِكُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْعَزِیزُ وَ أَنَا الذَّلِیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلِیلَ إِلَّا الْعَزِیزُ مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْخَالِقُ وَ أَنَا الْمَخْلُوقُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْمَخْلُوقَ إِلَّا الْخَالِقُ
ایشان در مقام دعا جایگاه عبد و معبود را باخدا ترسیم كرده اند تا جایی كه حتی خویش را لایق پذیرش درگاه احدیت نمی داند مِنْ غَیْرِ اسْتِحْقَاقٍ لاِسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لاَ اسْتِیجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی[42] وتنها راه نجات را در حیرت و تنهایی خویش فقط در یك جا میبیند َ مِنْ أَیْنَ لِیَ الْخَیْرُ وَ لَا یُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَیْنَ لِیَ النَّجَاةُ وَ لَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِك[43]و در همین حالت حیرت وتنهایی است كه از خدا می خواهد كه او را به حضور بپذیرد اللَّهُمَّ فَارْحَمْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ[44]
دوستی و دوست داشتن انسان را به سوی همسانی با محبوب می كشاند این حب كه در ژرفای وجود آدمی جای دارد سبب می شود كه محب به صورت محبوب در آید در این مرحله محب جز محبوب كس دیگری را نمی بیند از منظر اسلام خداوند كامل محض و محض كمال جمیل مطلق و مطلق جمال و دارای بالاترین و برترین وصف هاست او مبدأ عشق نخستین عاشق و ملهم عشق است و انسان كمال جو و جمال خواه محو جمال حضرت حق است كه جلوة كامل صفات می باشد
در حسن رخ خوبان پیدا همه او دیدمدر چشم نكو رویان زیبا همه او دیدم
در دیده هر عاشق او بود همه لایقور نه ز نظر وامق عذرا همه او دیدم
دیدم همه پیش و پس جز دوست ندیدم كساو بود همه او بس تنها همه او دیدم
این عشق كه از آن به عشق اكبر یاد می شود اتمّ و اشدّ ان در انسان های كامل یعنی اهل بیت علیهم السلام بروز و ظهورش بیشتر و لبریز از شوق و محبّت الهی است چنانكه حضرت زین العابدین علیه السلام كسی كه شیرینی این محبّت را چشیده چنین می فرماید ِ وَ مَا أَطْیَبَ طَعْمَ حُبِّكَ وَ مَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِك[45]
ای یاد تو مونس دل عاشقجز یاد تو نیست در دل عاشق
اسماء و صفات ذات نیكویتنقل است و نبات محفل عاشق [46]
این حلاوت و لذّتی است كه در قلوب اولیای الهی مستقر شده و لذّتی نیست كه یك زمانی عارض شود و بعد از بین برود چنانكه امیرالعارفین در اظهار اشتیاقش به معبود خویش چنین عرضه می دارد َ إِلَهِی وَ عِزَّتِكَ وَ جَلَالِكَ لَقَدْ أَحْبَبْتُكَ مَحَبَّةً اسْتَقَرَّتْ حَلَاوَتُهَا فِی قَلْبِی[47] مناجات اهل بیت با خدای خویش عین همنشنی و حضور در محضر خداوند محبوب است و مصاحبتی است با معشوق از این رو است كه اهل دعا از طولانی شدن این مصاحبت هیچ گاه ملول و خسته نمی گردند امام سجاد علیه السلام : فَوَ عِزَّتِكَ یَا سَیِّدِی لَوِ انْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِكَ وَ لَا كَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِكَ لِمَا انْتَهَى إِلَی [48]
و اگر لذّت این گفتگو را بر كام ایشان نچشانده بود طولانی بودن این گفتگو ملال آور بود این لذّت انس و طعم محبّت الهی است كه اگر كسی بداند چیست دیگر هیچ چیز بر او اثری ندارد امام سجاد علیه السلام إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِی آنس [أَنِسَ ] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلا[49]
ما را سر سودای كس دیگر نیستدر عشق تو پروای كس دیگر نیست
جز تو دگری جای نگیرد در دلدل جای تو شد جای كس دیگر نیست
وقتی قافله سالار عاشقان حضرت امام حسین علیه السلام با یك جمله نهایت لذّت مناجات را بیان می كند می توان فهمید كه این لذّت را فقط در انس و دعا می توان یافت
مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِی فَقَدَ مَنْ وَجَدَك[50]
و یا استغفاری كه سیّدالساجدین در دعای خود از هر لذّتی كه غیر لذّت الهی است و از هر مشغله ای كه غیر ذكر الهی است می توان جریان و سریان محبّت و انس را در تمام حالات اهل بیت به ویژه در مناجات با خدا مشاهده كرد
ٍ وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِك[51]
این محبّت همان محبّتی است كه امام صادق علیه السلام می فرماید سَیِّدِی أَنَا مِنْ حُبِّكَ جَائِعٌ لَا أَشْبَعُ أَنَا مِنْ حُبِّكَ ظَمْآنُ لَا أَرْوَى وَا شَوْقَاهْ إِلَى مَنْ یَرَانِی وَ لَا أَرَاهُ یَا حَبِیبَ مَنْ تَحَبَّبَ إِلَیْهِ یَا قُرَّةَ عَیْنِ مَنْ لَاذَ بِه[52]
وقتی عبد در مقام عبودیّت در مقابل ربّ العالمین به دعا مشغول می شود در مقام حضور است و برای این حضور آدابی است كه عبد باید در مقام دعا آنها را رعایت كند چنانكه داعین واقعی خدا یعنی اهل بیت علیهم السلام در مقام دعا و حضور با آداب خاصی خدا را می خواندند و بقیّه عباد الله را به رعایت این آداب امر كرده اند نظیر روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام در باب اهمیّت آداب دعا كه می فرمایند :
قَالَ الصَّادِقُ ع احْفَظْ آدَابَ الدُّعَاءِ وَ انْظُرْ مَنْ تَدْعُو وَ كَیْفَ تَدْعُو وَ لِمَا ذَا تَدْعُو ... وَ اعْرِفْ طُرُقَ نَجَاتِكَ وَ هَلَاكِكَ كَیْلَا تَدْعُوَ اللَّهَ بِشَیْ ءٍ مِنْهُ هَلَاكُكَ وَ أَنْتَ تَظُنُّ فِیهِ نَجَاتَكَ... وَ تَفَكَّرْ مَا ذَا تَسْأَلُ وَ كَمْ تَسْأَلُ فَإِنْ لَمْ تَأْتِ بِشَرْطِ الدُّعَاءِ فَلَا تَنْتَظِرِ الْإِجَابَةَ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى فَلَعَلَّكَ تَدْعُوهُ بِشَیْ ءٍ قَدْ عَلِمَ مِنْ سِرِّكَ خِلَافَ ذَلِكَ قَالَ بَعْضُ الصَّحَابَةِ لِبَعْضِهِمْ أَنْتُمْ تَنْتَظِرُونَ الْمَطَرَ بِالدُّعَاءِ وَ أَنَا أَنْتَظِرُ الْحَجَرَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَوْ لَمْ یَكُنِ اللَّهُ أَمَرَنَا بِالدُّعَاءِ لَكُنَّا إِذاً أَخْلَصْنَا الدُّعَاءَ تَفَضَّلْ عَلَیْنَا بِالْإِجَابَةِ فَكَیْفَ وَ قَدْ ضَمِنَ ذَلِكَ لِمَنْ أَتَى بِشَرَائِطِ الدُّعَاءِ [53]
به خاطر اهمیت آداب دعا و شروط اجابت دعا اینكه ائمه خدا راچگونه می خواندنداشاره كوتاهی به مهمترین آداب دعا می كنیم
از مهمترین شروط اجابت دعا وادب حضور، شناختن و معرفت داشتن به كسی است كه اورا می خوانی
اسلام همانگونه كه اصل معرفت را امری مهم می شمرد ، معرفت به خدای متعال را نخستین درجه از معرفت ها می داند امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید:
معرفة الله سبحانه أعلى المعارف[54]
و در این شناخت است كه آدمی ایمان به اجابت دعایش داردچون می داند كه خدا یی كه با او به دعا پرداخته سمیع است و ندایش را می شنود وكسی است كه قدرت براورده كردن خواسته بنده اش را دارد رسول مكرم در باره معرفت خدا در دعا می فرمایند : وَ لَوْ عَرَفْتُمُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ لَزَالَتِ الْجِبَالُ بِدُعَائِكُمْ[55]
قد روی عن مولانا الصادق ص أنه قیل له ما بالنا ندعو الله جل جلاله فلا یستجاب لنا فقال لأنكم تدعون من لا تعرفون[56]
در مناجات اهل بیت علیهم السلام این شناخت و معرفت در اوج خود می درخشد و در دعاهای خویش با حمد وتمجید وستایش خدا و ذكر اسماوصفات جمالیه وجلالیه خدا این معرفت را به دیگران چشانده اند
بر اساس تعالیم اهل بیت علیهم السلام و آموزه های دینی، ، از آداب دعا آن است که دعا کننده، بداند آدمی از جانب خداوند، رخصت یافته تا او را بخواند و نام پاک او را بر زبان جاری کند و هر گاه که خواهد و هر جا که باشد، با او به گفتگو بنشیند و راز خویش را با او در میان گذارد و نیازهایش را از او بطلبد. امام علی بن حسین(ع) می فرماید:
اَلْحَمْدُ للَّهِ الّذی اُنْادِیهِ کُلَّما شِئتُ لِحاجتی وَ اَخْلُوا بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرّی بِغَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِی لی حاجتی[57]. سپاس و ستایش، خدایی راست، که هر گاه که خواهم، برای نیاز خود، او را بخوانم و بی سفارش کسی، هر جا که خواهم، برای راز خویش، با او خلوت گزینم. پس [پاسخم گوید و] نیازم را برآوَرَد.
به تکرار در قرآن کریم و سخنان بزرگان دین، بدین رخصت و اذن و فراخوانی خداوند، اشاره شده است:
هم ز اوّل تو دهی میل دعاتو دهی آخِر دعاها را جزا [58]
این دعا هم بخشش و تعلیم توستگرنه، در گلخن گلستان از چه رُست؟[59]
امیرمؤمنان علی(ع) در سفارش به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید:
وَاعْلَمْ اَنَّ الّذی بِیَدِهِ خَزائنُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ قَد اَذِنَ لَکَ فیِ الدّعاء وَ تَکَفَّلَ لَکَ بِالإجابَةِ. وَ اَمَرَکَ اَنْ تَسْألَهُ لَیُعْطِیَکَ وَ تَسْتَرحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ[60]. و بدان! کسی که گنجینه های آسمان و زمین در دست اوست، تو را در دعا رخصت داده و پذیرفتن دعایت را بر عهده نهاده، و تو را فرموده که از او بخواهی تا به تو بدهد و از او بطلبی تا تو را بیامرزد.
أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوء [61]
در حالت اضطرار است كه انسان از غیر خدا نا امید می شود و تنها ملجا و پناهگاهش خدا می شود در این حالت است كه همه ذرات وجودش لبریز از طلب خواهش می گردد امام سجاد علیه السلام در دعا از خدا این حالت را در همه حال مسئلت میكند
وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ یَدْعُوكَ مُخْلِصاً فِی الرَّخَاءِ دُعَاءَ الْمُخْلِصِینَ الْمُضْطَرِّینَ لَكَ فِی الدُّعَاءِ، إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ[62].
أَحْمَدُ بْنُ فَهْدٍ فِی عُدَّةِ الدَّاعِی قَالَ وَ رُوِیَ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى عِیسَى ع ادْعُنِی دُعَاءَ الْحَزِینِ الْغَرِیقِ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مُغِیثٌ یَا عِیسَى سَلْنِی وَ لَا تَسْأَلْ غَیْرِی فَیَحْسُنَ مِنْكَ الدُّعَاءُ وَ مِنِّی الْإِجَابَةُ الْحَدِیثَ [63]
هر کجا دردی، دوا آنجا رودهر کجا فقری، نوا آنجا رود
هر کجا مشکل، جواب آنجا رودهر کجا کِشتی ست، آب آنجا رود
آب کم جو، تشنگی آور به دستتا بجوشد آب از بالا و پست[64]
درد داشتن و دردمندانه به سوی خدا رفتن و از او دوا طلبیدن و ادب حضور او را نگاه داشتن، مهم ترین عامل در جلب رحمت و در نهایت، اجابتِ خواسته هاست. مشکل آنجاست که دردی نباشد. آنجا که زبان و دل، از یکدیگر بیگانه اند، آدمی آنچه را می طلبد، تنها سهم زبان اوست. در مقام نیازخواهی از خداوند، درد داشتن و این درد را احساس کردن و خدا را دردمندانه خواندن و از او درمان طلبیدن، همان و اجابت و شفای درد نیز همان.
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بکندنیاز نیمْ شبی دفعِ صد بلا بکند
طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق، لیکچو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟
تو با خدای خود انداز کار و دل، خوش دارکه رحم اگر نکند مدّعی، خدا بکند[65]
معنای دعا وجوهر دعا یعنی اقبال و توجه به سوی معبود یكتا وارتكاب گناه یعنی اعراض از خدا و دوری از رحمت الهی كه این دو نقیض هم می باشد عبد وقتی خدا را می خواند زمانی لیاقت تشرف به ساحت قدس الهی را خواهد داشت ودعایش مستجاب خواهد شد كه با گناه موجب دوری خود از این ساحت نشودَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَیَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِی ءٍ فَیُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی [66]
در دعای نورانی كمیل امیر مؤمنان در استغفار به خدا به ای نكته توجه داده اند كه گناه موجب حبس دعا می شود وتؤبه واقبال به خدا واستغفار است كه این مانع وحجاب را برطرف می كند
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ[67]
ِ فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ[68]
قلبی كه نرم باشد وخدا را با تضرّع و خاشعانه بخواند حجاب بین خود و خدا ازبین می رود ونزدیك به حضرت حق می شود وموجب جلب رحمت الهی خواهد شد قال رسول الله: اغْتَنِمُوا الدُّعَاءَ عِنْدَ الرِّقَّةِ فَإِنَّهَا رَحْمَةٌ [69]
در این حالت است كه قلب خالص گردیده واگر دستی به سوی خدا داراز شود خالی بر نخواهد گشت به همین خاطر است كه اهل بیت علیهم السلام سفارش به لحظات شكستن دل ونرمی دل كرده اند زیرا كه آن قلب مورد توجه خداست
محمدبن مسلم می گوید از حضرت امام باقر علیه السلام در مورد آیه شریفه ِ
فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ
سؤال كردم ایشان فرمودند .
الِاسْتِكَانَةُ هُوَ الْخُضُوعُ وَ التَّضَرُّعُ هُوَ رَفْعُ الْیَدَیْنِ وَ التَّضَرُّعُ بِهِمَا [70]
در روایات این حالت یعنی دست به سوی خدا بلند كردن از علامات عبودیت یاد شده چنانكه در احتجاج طبرسی از حضرت امام رضا علیه السلام علت بلند كردن دست به آسمان از ایشان سؤال شد ایشان فرمودند :إِنَّ اللَّهَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِضُرُوبٍ مِنَ الْعِبَادَةِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ عِنْدَ الدُّعَاءِوَ الطَّلَبِ وَ التَّضَرُّعِ بِبَسْطِ الْأَیْدِی وَ رَفْعِهَا إِلَى السَّمَاءِ لِحَالِ الِاسْتِكَانَةِ وَ عَلَامَةِ الْعُبُودِیَّةِ وَ التَّذَلُّلِ لَه [71]
از اهمّ شروط دعا توجه و حضور قلب در دعا می باشد چون حقیقت دعا یعنی اقبال وتوجه به خدا و دلی كه مشغول به غیر خدا باشد جوابی نخواهد شنید
عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَمْرٍو قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَسْتَجِیبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَیْقِنْ بِالْإِجَابَةِ [72]
فقیه عارف بالله شیخ جواد ملكی تبریزی در كتاب شریف المراقبات می فرماید :بدان كه به خیر دعا واجابتش نائل نمی شوی مگر اینكه قلب و روحت متصف به صفات دعا باشد واتصاف به صفات دعا عبارت است از اینكه دعا از روح و قلبت برخیزد[73]
مداومة بر دعا چه در سختی و چه در آسانی از تاكیدات ائمه در روایاتشان می باشد رسول اكرم می فرمایند تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فِی الرَّخَاءِ یَعْرِفْكَ فِی الشِّدَّةِ فَإِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ وَ إِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ [74]
بنده اگر در هر لحظه با دعا مانوس باشد و زبانش مداوم به ذكر الهی باشد نتیجه این انس تقرب به درگاه ربوبی می باشد و دعایش مستجاب خواهدبود زیرا دعایی انفذ است كه اكثر اقبالا به خدا باشد
ْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ تَقَدَّمَ فِی الدُّعَاءِ اسْتُجِیبَ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ صَوْتٌ مَعْرُوفٌ وَ لَمْ یُحْجَبْ عَنِ السَّمَاءِ وَ مَنْ لَمْ یَتَقَدَّمْ فِی الدُّعَاءِ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ إِذَا نَزَلَ بِهِ الْبَلَاءُ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ ذَا الصَّوْتَ لَا نَعْرِفُهُ[75]
سیره عبادی ائمه بیانگر این نكته است كه ایشان هر لحظه و مدام به دعا و مناجات می پرداختند چه در سختی ها وچه در آسانی ها و از خدا طلب انس بیشتری دارند
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ همنی [اجْعَلْ هِمَّتِی ] إِلَى رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِك [76]
حسن ظن به خدا از شعب معرفت به خداست هرچه انسان شناختش به خدا بیشتر باشد حسن ظن به اجابت هم بشتر خواهد بود
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا [77]
به مقدار حسن ظن عبد به خدا بنده اعطا می بیند وبه مقدار یقین به رحمت الهی از كرم و رحمت واسعه خدا بهره مند خواهد شدبه همین خاطر است كه نبیّ مكرم اسلام ما را به این امید ویقین به اجابت امر كرده فرموده: َ ادْعُوا اللَّهَ وَ أَنْتُمْ مُوقِنُونَ بِالْإِجَابَة [78]
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ [79]
هر كه را دل پاك شد از اعتلالآن دعایش می رود تا ذوالجلال[80]
حال اگر كسی یقین به اجابت نداشت ، قنوط ویاس او را از رحمت الهی دور خواهد كرد
أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَیْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ فَیَقْنَطَ وَ یَتْرُكَ الدُّعَاءَ قُلْتُ لَهُ كَیْفَ یَسْتَعْجِلُ قَالَ یَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَةَ [81]
دعایی در درگاه ربوبی مقبول است كه شرائط اجابت را داشته باشد یكی از شرایط قبولی دعا این است كه داعی علاوه بر دعا در پی عمل نیز باشد حضرت رسول اكرم در وصایایی كه به اباذر دارند می فرمایند: َ یَا أَبَا ذَرٍّ یَكْفِی مِنَ الدُّعَاءِ مَعَ الْبِرِّ مَا یَكْفِی الطَّعَامَ مِنَ الْمِلْحِ یَا أَبَا ذَرٍّ مَثَلُ الَّذِی یَدْعُو بِغَیْرِ عَمَلٍ كَمَثَلِ الَّذِی یَرْمِی بِغَیْرِ وَتَر [82]
طبق سیره عبادی ائمه دعا باید همراه حركت و عمل باشد ایشان اگر چه روزی را از خدا می خواستند ولی خودشان صاحب نخلستانها و چاهها وباغهایی بودند وكار می كردند
امام صادق علیه السلام در در این باره در پاسخ شخصی می فرمایند
عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ قَالَ لَأَقْعُدَنَّ فِی بَیْتِی وَ لَأُصَلِّیَنَّ وَ لَأَصُومَنَّ وَ لَأَعْبُدَنَّ رَبِّی فَأَمَّا رِزْقِی فَسَیَأْتِینِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذَا أَحَدُ الثَّلَاثَةِ الَّذِینَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ [83]
چنانكه دعا بدون عمل مقبول نیست در عمل هم باید دعا همراهش باشد آن وقت است كه اعطاء و رحمت الهی همراه آن عمل خواهد بود
ٍ َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلَانِ كَانَا یَعْمَلَانِ عَمَلًا وَاحِداً فَیَرَى أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَوْقَهُ فَیَقُولُ یَا رَبِّ بِمَا أَعْطَیْتَهُ وَ كَانَ عَمَلُنَا وَاحِداً فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى سَأَلَنِی وَ لَمْ تَسْأَلْنِی ثُمَّ قَالَ سَلُوا اللَّهَ وَ أَجْزِلُوا فَإِنَّهُ لَا یَتَعَاظَمُهُ شَیْ ءٌ [84]
الحاح و اصرار در دعا یعنی اینكه تمامی وجود بنده حكایت از عبودیت او دارد وتمامی ذرات وجود او خواهش وتمنّا میشود وخدا دوست دارد الحاح واصرار بنده اش را بشنود واین عبد محبوب درگاه ربوبی خواهد بود
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَلْ حَاجَتَكَ وَ أَلِحَّ فِی الطَّلَبِ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ إِلْحَاحَ الْمُلِحِّینَ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ[85]
علامه طباطبایی در رابطه عبد و معبود را دریك جمله این چنین بیان می كند "ما محتاج او و او مشتاق ما"
در اجابت زمانی به روی انسان گشوده می شود كه این در زیاد زده شود
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِنِ وَ مَتَى تُكْثِرْ قَرْعَ الْبَابِ یُفْتَحْ لَكَ [86]
این اصرار در دعا نه تنها موجب اجابت دعا می شود بلكه موجب گشایش ابواب رحمة و مغفرة خدا نیز می شود امیر مؤمنان در وصیتش به فرزندش امام حسن مجتبی به این نكته اشاره می فرمایند ِ فَأَلْحِحْ فِی الْمَسْأَلَةِ یَفْتَحْ لَكَ بَابَ الرَّحْمَةِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِیهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ خَزَائِنِهِ فَأَلْحِح [87]
دست از طلب ندارم تا كام من بر آیدیا تن رسد به جانان یا جان زتن بر آید [88]
نفس توفیق بر دعا کردن و سخن گفتن با خداوند و همنشینی و انس با او در هر زمانی و هر مکانی، امری نیکو و دلرباست و برای هر کسی، هر گاه که بخواهد، ممکن است و هیچ کس نباید بپندارد که کارش در بن بست عبور ناپذیری گیر کرده و مطرود درگاه الهی است.
تو مگو ما را بدان شه، بار نیستبا کریمان، کارها دشوار نیست.[89]
لیکن در پاره ای از زمانها و نیز مکانها، زمینه اجابت آن فراهم تر است. مانند آنکه در مکانهای مقدّس و مبارک (چون مسجدالحرام، مسجدالنبی) و در شهادتگاههای امامان معصوم(ع)، بویژه در حرم مطهّر سیّد شهیدان راهِ خدا، حضرت امام حسین(ع) و دیگر مکانهای مقدّس (چون: عرفات و مشعرالحرام و مِنا و مسجدها)، زمینه اجابت بیشتری فراهم است.
همچنین در زمانهای خجسته، چون: شبهای جمعه، شبها و روزهای ماه مبارک رمضان، شبهای قدر، ماههای رجب و شعبان، شب و روز عرفه، عید فطر و قربان، استجابت دعا بیشتر است. همچنین در سحرگاهان و لحظه های آخر شب
خداوند در قرآن در توصیف بندگانِ پرهیزگارش، آمرزش خواهی در سحرگاهان را از اوصاف برجسته آنان برشمرده است:
وَالْمُسْتَغْفِرینَ بِالْاَسْحارِ[90]
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظاز یُمن دعایِ شب و وِرد سحری بود.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْأَسْحَارُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ ع سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی وَ قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَى السَّحَرِ[91]
از سحرگاهان مشو غافل که با پیک صبامی توان با جمله ای ملک سلیمان را خرید
امام صادق(ع) فرمود:
اِغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدِّ قَرائَةِ الْقُرآنِ، وَ عِنْدَ الْاَذانِ، وَ عِنْدَ نُزوُلِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ اِلْتِقاءِ الصَّفَّینِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّها لَیْسَ لَها حِجابٌ دُونَ الْعَرْشِ[92]
. در پنج هنگام، دعا کردن را غنیمت شمارید: هنگامی که قرآن می خوانند؛ هنگامی که اذان می گویند؛ هنگامی که باران می بارد؛ هنگامی که مجاهدانِ برای نیل به شهادت، در راه خدا می جنگند؛ هنگامی که ستمدیده ای نفرین می کند؛ زیرا آهِ مظلوم، حجابها را می درد و به عرش خدا می رسد.
پاره ای از آداب و شرایط که رعایت آنها در تکمیل دعا و نیکو کردنِ آن نقش اساسی دارند، عبارت اند از: پاک بودن و پاکیزه داشتنِ بدن و جامه و مکانِ دعا، به کار بردنِ بوی خوش، صدقه به نیازمندان، رو به سوی قبله بودن، بر خلاف شریعتِ خداوند، چیزی را نخواستن، درون را با روزه از آلودگی ها پاک کردن، توبه را تجدید و تازه کردن، برای دعا جایِ خلوت گُزیدن، دعا را همگانی کردن و نیاز را بر زبان آوردن، خشوع ونرمی دل و بسیار گریستن، به گناه خویش اقرار کردن، برادران دینی را بر خویش پیش داشتن، دو دست را به هنگام دعا بالا بردن، از اسم اعظم (نام بزرگِ) خداوند مدد جُستن، خدا را مدح کردن و به پاکی و بزرگی ستودن، آغاز و پایانِ دعا را درود بر محمّد(ص) و دودمان او قرار دادن و ذکر:
ماشاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّهِ را بر زبان راندن؛ چرا که امام صادق(ع) فرمود: هیچ کس نیست که دعایش را با سخنِ
ماشاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّهِ.
پایان بَرد، مگر آنکه نیازش برآورده شود.[93]
همچنین دستها را پس از دعا باید بر سر و سینه کشید؛ چرا که در حدیث آمده است پیامبر خدا به هنگام نیایش به درگاه خداوند، دستهایش را در پیشگاه خدا به سان درمانده ای که خوراک می طلبد، بالا می برد.
آدمیان کمتر می دانند از خداوند چه بخواهند و به لحاظ اینکه آگاهی محدودی از نیازهای خویش دارند، آنچه را که می طلبند، یا اندک و ناچیز است و یا اینکه صلاحشان در آن نیست و اساساً نمی دانند چه بخواهند و چگونه بخواهند. چشمشان بیشتر به منظره های حقیر و چشم پُرکن است و فرصتِ نگریستنهای دل انگیز را از دست می دهند. اینکه در حدّ فاصل آیاتِ مربوط به احکام روزه (بقره، آیه 187 - 183) ، پیامبر گرامی را مخاطب ساخته و فرموده است اِذا سَئلَکَ عِبادی عَنّی...، اشاره به همین حقیقت است که آن بزرگوار، واسطه و مربّی در آموختنِ شیوه دعا و خواندن خداوند است. اینکه آدمی بداند که از خداوند چه باید بخواهد و چگونه و با چه زبانی نیازش را با او در میان بگذارد، هنری است که کار هر کس نیست. واهل بیت علیهم السلام وارث و باب علوم رسول اکرم در سیره عبادی خود این امر مهم را متذکر می شدندو برای همین، امام علی بن ابی طالب(ع)، در نیایش خود از خداوند می طلبید که آنچه را که به صلاح اوست، بر زبانش جاری سازد:
اَللَّهُمَّ اِنْ فَهِهْتُ عَنْ مَسْئَلَتی، اَوْ عَمِهْتُ عَنْ طَلِبَتی، فَدُلَّنی عَلی مَصالِحی، وَ خُذ بِقَلْبی اِلی مَراشِدی، فَلَیسَ ذلِکَ بِنُکْرٍ مِنْ هِدایاتِکَ، وَلابِبِدْعٍ مِنْ کِفایاتِکَ، اَللَّهُمَّ احْمِلْنی عَلی عَفْوِکَ، وَلا تَحْمِلْنی عَلی عَدْلِکَ[94]
بار خدایا! اگر زبانم از سؤال ناتوان است، یا ندانم چه سان روی سؤال به درگاه تو آورم، مرا به آنچه صلاحم در آن است، راه نمای، و دلم را به سوی هر چه خیر من است، متوجّه فرما، که چنین رهنمودها و کارسازی ها از تو شگفت نمی نماید. بار خدایا! با من به بخشایش خود معامله کن، نه به عدالتت.
بعد از حمد وستایش خدا ،صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام، بیش از تمام دعاها در متون دعائی تکرار شده، به گونه ای که در اکثر موارد، در صدر و ذیل و متن ادعیه، بارها این دعای مستجاب و والاقدر، بیان می شود و دیگر حاجات و نیازهای انسان، در جوار آن، درخواست می گردد. به طوری که در کتاب شریف صحیفه سجادیه 180بار صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد به کار رفته است
وَ قَالَ ع إِذَا كَانَتْ لَكَ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ حَاجَةٌ فَابْدَأْ بِمَسْأَلَةِ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ ص ثُمَّ سَلْ حَاجَتَكَ فَإِنَّ اللَّهَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ حَاجَتَیْنِ فَیَقْضِیَ إِحْدَاهُمَا وَ یَمْنَعَ الْأُخْرَى[95]
کامل ترین برکت ها، سودمندترین رحمت ها، درودی فزاینده که فزاینده تر از آن نباشد، درودی که از رضوان الهی در گذرد و پیوستگی آن به بقای الهی پیوند خورد، درودی که مانند کلمات الهی پایان نپذیرد، درودی که چندین برابر شود و همراه با گردش روزگار، مضاعف گردد، درودی هم وزن عرش و مادون آن، به اندازه ی آسمان ها و مافوق آنها، به شمار زمین ها و آنچه زیر آنها و آنچه میان آنهاست، درودی که خدا را پسندیده آید و... در میان است[96].
بعد از حمد و ثنای خدا و صلوات بر رسول اکرم بیشترین دعا مربوط به عامه مومنان می باشد در این دعاها ارتباط فرد با امام و فرد با جامعه خویش مشخص می شود ودر روایات تاکیدات رسایی در مورد این نوع دعا می باشد تا جایی که به تعداد افراد دعا شده حسنه ای داده می شود
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص :مَا مِنْ مُؤْمِنٍ دَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ مِثْلَ الَّذِی دَعَا لَهُمْ بِهِ مِنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مَضَى مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ أَوْ هُوَ آتٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ الْعَبْدَ لَیُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیُسْحَبُ فَیَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ یَا رَبُّ هَذَا الَّذِی كَانَ یَدْعُو لَنَا فَشَفِّعْنَا فِیهِ فَیُشَفِّعُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ فَیَنْجُو [97]
در نصوص دعایی دعا برای عموم مومنان با تعابیر مختلفی آمده مثل دعا ی
اللَّهُمَّ أَغْنِ كُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ كُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُكَّ كُلَّ أَسِیرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِیض[98]
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دُعَاءُ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ یُدِرُّ الرِّزْقَ وَ یَدْفَعُ الْمَكْرُوهَ[99]
یکی از تاکیدات کلام وحی توصیه به برّالوالدین یعنی نیکی به پدر ومادر می باشد یکی از مصادیق نیکی در روایات دعا برای ایشان می باشد
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَبِی ع یَقُولُ خَمْسُ دَعَوَاتٍ لَا یُحْجَبْنَ عَنِ الرَّبِّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى دَعْوَةُ الْإِمَامِ الْمُقْسِطِ وَ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأَنْتَقِمَنَّ لَكَ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ وَ دَعْوَةُ الْوَلَدِ الصَّالِحِ لِوَالِدَیْهِ وَ دَعْوَةُ الْوَالِدِ الصَّالِحِ لِوَلَدِهِ وَ دَعْوَةُ الْمُؤْمِنِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فَیَقُولُ وَ لَكَ مِثْلُهُ [100]
آدمی به لحاظ آفرینش وفقر ذاتی اش در تمام شوون زندگی محتاج ونیاز به پروردگار خویش می باشد ودر ادعیه وارد شده حاجات دنیوی واخروی هر دو مطرح شده است
وَ اكْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی [101]
در این نوع خواستن بین حاجات کوچک و بزرگ فرقی نمی باشد و حتی نمک غذایش را نیز بنابر روایات باید از خدا بخواهد
عَنْ سَیْفٍ التَّمَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ عَلَیْكُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّكُمْ لَا تَتَقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَا تَتْرُكُوا صَغِیرَةً لِصِغَرِهَا أَنْ تَدْعُوا بِهَا إِنَّ صَاحِبَ الصِّغَارِ هُوَ صَاحِبُ الْكِبَار [102]
البته خواستهای کوچک نباید ما را از نعمتهای بزرگ الهی باز دارد
...
در سیره عبادی معصومین علیهم السلام دعا فقط صحنه خواندن خدا نیست بلکه عرصه شناختن او نیز هست و قبل از آنکه ابزار زندگی باشد ابراز بندگی است و تنها صحبت نیست بلکه گفت و شنود است و در این گفت و شنود انس حاصل می شود در دعای ائمه ایشان هم از احتیاج عبد و هم از اشیاق او، هم از انس هم از خوف ،هم از محبت و هم از معرفت ،هم از توبه هم از کرم واجابت ، هم از حاجات معیشتی و هم از مطلوبات آسمانی ، هم از تسلیم و هم از تعلیم حقایق و معارف الهی سخن می گویند
نهج الدعا: انتشارات دارالحدیث ؛ الدعاء عند اهل البیت محمد مهدی آصفی انتشارات مرکز جهانی علوم سلامی
1.قرآن کریم
2.ثقة الاسلام كلینى، الكافی ، دار الكتب الإسلامیة تهران، 1365 هجرى شمسى
3.شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة ، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1409 هجرى قمرى
4.محدث نورى، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام قم، 1408 هجرى قمرى
5.علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى
6.سید على بن موسى بن طاوس، إقبال الأعمال، دار الكتب الإسلامیة تهران، 1367 هجرى شمسى
7.ابراهیم بن على عاملى كفعمى، البلد الأمین، چاپ سنگى
8.ابن فهد حلى، عدة الداعى، دارالكتاب الاسلامى، 1407 هجرى قمرى
9.عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسى
10.شیخ طوسى، مصباح المتهجد، مؤسسه فقه الشیعه بیروت، 1411 هجرى قمرى
11.امام على بن ابى طالب علیه السلام، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم
12.موسوى همدانى سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش.
13.راغب اصفهانى حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم الدار الشامیة - دمشق بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
14.طباطبایى سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ پنجم، 1417 ق.
15.ملكى تبریزى، میرزا جواد آقا، المراقبات، چاپ مؤسسه دار الاعتصام، چاپ اول
16.امام سجاد علیه السلام، الصحیفة السجادیة، چاپ دفتر نشر الهادى، چاپ اول، 1376
17.قمى، حاج شیخ عباس، مفاتیح الجنان، انتشارات اسوه
18.سید بن طاوس، جمال الأسبوع، چاپ انتشارات رضى، قم
19.حلى، ابن فهد، عدة الداعی، چاپ دار الكتب الإسلامی، چاپ اول، 1407 هجری
20.حضرت امام خمینى (س)، صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) - تهران، چاپ: چهارم، 1386 ه ش.
21.مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثنوی معنوی
[1] . اعراف 23
[2] . حضرت نوح كه عرضه می دارد ربّ اغفرلی و لوالدیّ و لمن دخل بیتی مؤمناً و للمؤمنین و المؤمنات و لا تزد الظّامین الّا تبارا[نوح 28] و یا مناجات و دعاهای حضرت ابراهیم[ابراهیم 27] و حضرت موسی[طاها25] و حضرت عیسی[مائده114] و حضرت زكریا[مریم 3تا6] و حضرت یونس[انبیا87]
[3] . صحیفة علویه از شیخ عبدالله ابن صالح سماهیجی كه مجموعة 150دعا از امیر مؤمنان علیه السّلام را جمع كرده و یا كتابهایی چون صحیفة حسنیة از میرزا محمّدحسین مرعشی شهرستانی یا صحیفة محمّدیّه از شیخ ابراهیم ابن محسن كاشانی كه شامل ادعیة نبویّه است و یا مثل صحیفة مهدویّه از حاج شیخ فضل ابن عباس نوری و صحائف دیگری كه از علمای بزرگ انها را جمع اوری كرده اند.
[4] . فرقان77
[5] . غافر60
[6] . الكافی ج : 2 ص : 466
[7] . الكافی ج : 2 ص : 468
[8] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 31
[9] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ :الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ وَ عَمُودُ الدِّینِ وَ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ الكافی ج 2ص 468
[10] . قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاح الكافی ج : 2 ص : 468
[11] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دُعَاءُ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ یُدِرُّ الرِّزْقَ وَ یَدْفَعُ الْمَكْرُوه ٍالكافی ج : 2 ص : 507
[12] . عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ كَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ الدُّعَاءُ یَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ یَنْزِلْ الكافی ج : 2 ص : 469
[13] . قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الدُّعَاءُ تُرْسُ الْمُؤْمِن الكافی ج : 2 ص : 469
[14] . عَنْ عَلَاءِ بْنِ كَامِلٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَیْكَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ الكافی ج : 2 ص : 470
[15] قرآن كریم
[16] . صحیفه نور ج 20 410
[17] . جمال الدین محمدبن مکرم ، لسان العرب ج14 ص 257 وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقین البقرة : 23
[18] . همان
[19] . همان
[20] . راغب مفردات
[21] . جوهری صحاح اللغه
[22] . هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِیَّا رَبَّهُ ال عمران 38
[23] . قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ یُبَینِ ّ لَّنَا مَا هِى بقره 68
[24] . قُلْ أَ رَءَیْتَكُمْ إِنْ أَتَئكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَ غَیرَْ اللَّهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِین انعام 40
[25] . وَ اللَّهُ یَدْعُواْ إِلىَ دَارِ السَّلَم یونس 25
[26] . فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِین بقره23
[27] . لَّا تجَْعَلُواْ دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَكُمْ كَدُعَاءِ بَعْضِكُم بَعْضًا نور63
[28] . فاطر15
[29] . مفاتیح الجنان دعای کمیل
[30] . ترجمه المیزان، ج 11، ص: 435
[31] . دفتر دوم مثنوی بیت500
[32] . سوره بقره آیه 7
[33] . روم 30
[34] . الكافی ج : 2 ص : 466
[35] . إقبال الأعمال ص : 687
[36] . مثنوی ، دفتر 3بیت 2305
[37] . غررالحكم ص : 115
[38] . الكافی ج : 2 ص : 467
[39] . صحیفه سجادیه دعای وداع ماه مبارک
[40] . بحارالأنوار ج : 90 ص : 300
[41] . مقتل الحسین خوارزمی 147
[42] . مفاتیح الجنان دعای ابوحمزه
[43] . همان
[44] . بحارالأنوار ج : 87 ص : 78
[45] . مناجات خمسه عشر مناجات دوم مناجات العارفین
[46] . استاد حسن زادة آملی دیوان اشعار ص87
[47] . بحارالأنوار ج : 91 ص : 107
[48] . بحارالأنوار ج : 95 ص : 85
[49] . بحارالأنوار ج : 91 ص : 148
[50] . بحارالأنوار ج : 95 ص : 226
[51] . بحارالأنوار ج : 91 ص : 151
[52] . بحارالأنوار ج : 94 ص : 338
[53] . بحارالانوار، ج 90، ص 322
[54] . غررالحكم ص : 81
[55] . مستدرك الوسائل ج : 17 ص : 301
[56] . فلاح السائل ص : 107
[57] . بحارالأنوار ج : 95 ص : 82 إقبال الأعمال ص : 67 مصباح المتهجد ص : 583
[58] . مثنوی دفتر چهارم بیت3500
[59] . مثنوی دفتر دوم بیت 2449
[60] . نهج البلاغه نامه 31
[61] . نمل61
[62] الصحیفةالسجادیة(ع) ص : 108 دعای22
[63] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 143
[64]. مثنوی دفتر سوم
[65]. حافظ
[66] . الكافی ج : 2 ص : 271
[67] . دعای کمیل
[68] . المؤمنون 76
[69] . بحارالأنوار ج : 90 ص : 314
[70] . الكافی ج : 2 ص : 480
[71] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 48
[72] . الكافی ج : 2 ص : 474
[73] المراقبات
[74] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 44
[75] . الكافی ج : 2 ص : 473
[76] . بحارالأنوار ج : 91 ص : 98
[77] . الكافی ج : 2 ص : 72
[78] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 53
[79] . الكافی ج : 2 ص : 474
[80] . مثنوی دفتر3/ 2305
[81] . الكافی ج : 2 ص : 490
[82] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 84
[83] . الكافی ج : 5 ص : 77
[84] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 25
[85] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 60
[86] . الكافی ج : 2 ص : 468
[87] . بحارالأنوار ج : 74 ص : 224
[88] . حافظ
[89] . مثنوی دفتر یک 221
[90] . ال عمران 17
[91] . الكافی ج : 2 ص : 477
[92] . سفینةالبحارج2 ص182
[93] وسائل الشیعة ج : 7 ص : 91
[94] . خطبه218
[95] . حکمت 361
[96] . صحیفه سجادیه دعای 47
[97] . الكافی ج : 2 ص : 508
[98] مفاتیح الجنان
[99] . الكافی ج : 2 ص : 507
[100] . الكافی ج : 2 ص : 509
[101] . بحارالأنوار ج : 87 ص : 207
[102] . وسائل الشیعة ج : 7 ص : 32