بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
رابطه خاص خدا با انسان
تاریخ آغاز این بحث که رابطه بین وجود مقدس حضرت حق و موجودات عالم آفرینش چه نوع رابطهای است مشخص نیست. البته دورنمایی از این مسئله نشان میدهد که شاید بتوان گفت از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح تا کنون، علما و دانشمندان علم فلسفه درباره این مسئله سخن گفتهاند. البته برای درک این حقیقت هیچ منبعی برای مردم مؤمن و متدین، از قرآن مجید بالاتر نیست. کتاب خدا بسیار روشن و عالی رابطه بین وجود مقدس حق و موجودات عالم را بیان میکند و موضوع مهم در این بحث، مسئله رابطه خاص خدا با انسان است که آن رابطه عالی و پرقیمت در آیه ۶۴ سوره مبارکه بقره بیان شده است. اگر انسان مفهوم این رابطه خاص را بفهمد و نسبت به آن بینا و بیدار شود، میبیند که چه تغییراتی در زندگی او رخ میدهد و چه درهایی از عالم غیب به رویش باز میشود و چه عنایاتی بعد از فهم این مسئله نصیب او میگردد.
فضل و رحمت خدا نسبت به انسان
در این آیه شریفه میفرماید: «ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ»[۱]
این آیه بیان میدارد که رابطه خدا با انسانها، رابطه فضل و رحمت است. لغت فضل به معنای «زیادی» است و معنایش این است که حضرت حق با هیچیک از شما در زمینههای مادی و معنوی معاملة پایاپای ندارد، بلکه او نسبت به شما صاحب فضل است و شما اگر یک درجه به خاطر وجود مقدس او کار کنید یا یک قدم به خاطر وجود مقدس او بردارید یا یک فعل کوچکی برای خاطر او انجام دهید پاسخ او به شما مساوی کارتان نخواهد بود. کاری را که شما انجام میدهید زمان و کمیت و کیفیتش محدود و بسیار کم است، اما وقتی وجود مقدس او بخواهد به شما جواب بدهد جواب او نامحدود است و این همان فضل خداست. در همین روایتی که از جانب حضرت حق درباره روزه شنیدهاید که میفرماید روزه از من است و جزای آن هم از من است،[۲] میبینید که جزایش حد و حدود و کمیت معینی ندارد. نسبت به برنامههای دیگرش هم همینگونه است.
پیامد نبود رابطه فضل و رحمت
رابطه خداوند متعال با شما رابطه فضل و رابطه رحمت است و چنانچه این رابطه نباشد و نسبت به شما اراده فضل و رحمت نداشته باشد معلوم نیست که وضع شما به کجا کشیده میشود و شما از زیانکاران میشوید: «لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ» و در این صورت، شما بود و نبودتان را در این زندگی میبازید و هیچ چیزی هم برای شما باقی نمیماند و بلکه بالاتر، با تمام وجود بدهکار هم میگردید. توجه کنید که «کنتم» هم نمیگوید، بلکه میفرماید: «لکنتم»، یعنی حتماً بود و نبودتان از دست میرفت و با تمام وجود بدهکار میشدید، اما وقتی فضل و رحمت او شامل حالتان شود هیچچیزی را از دست نمیدهید و بدهکار هم نمیشوید، بلکه با گرفتن فضل و رحمت خدا همه چیز پیدا میکنید و خودتان میبینید که فرق میان این دو وضعیت چقدر زیاد است.
البته اگر انسان بدهکار بمیرد مسئول میمیرد و آنها حق دارند که برایش دادگاه تشکیل بدهند و به او بگویند که چه چیزی آوردهای و نیز حق دارند به او بگویند که با تمام وجودت بدهکار هستی! پس خداوند حق دارد که به انسانها بگوید که با نعمتهای من بازیهای نفسانی نکنید و عمرتان را در راه باطل صرف ننمایید.
خداوند میخواهد که از طریق نعمتهایش، از او عنایت و فضل و رحمت بگیریم و مسلماً کسی که فضل و رحمت خدا را بیابد، نه تنها چیزی را از دست نمیدهد، بلکه چیزهای فراوانی نصیبش میشود و وقت مردن نیز بسیار راحت از این عالم، به آن عالم منتقل میگردد.
عبادت، سبب ریزش فضل و رحمت
اکنون این پرسش مطرح است که این فضل و رحمتی که در آیه ۶۴ سوره بقره مطرح است از چه طریقی به ما میرسد و آیا انسانی که از مادر متولد میشود تا هنگامی که میخواهد از دنیا برود فضل و رحمت مطلقاً و بدون هیچ قید و شرط و برنامهای نصیب او میشود؟ مسلماً نه! فضل و رحمت به طور مطلق شامل حال انسان نمیشود، بلکه انسان باید شرایطی را رعایت کند تا فضل و رحمت حق از طریق جاذبهای که در آن قیود و شرایط است نصیب او گردد. شما اگر به قرآن کریم و آثار اسلامی مراجعه کنید، پاسخ پرسش فوق را مییابید و آن اینکه فضل و رحمتی که وجود مقدس حضرت حق در قرآن مطرح کرده تنها به وسیله عبادت نصیب ما میشود.
حقیقت عبادت نیز تسلیم بودن در مقابل حضرت حق است. این حقیقتِ عبادت و جان و ریشه آن است. اگر این تسلیم بودن در مقابل حضرت حق، تسلیم صحیح و جامعی باشد، مال، بدن، عقل، روح، قلب، نفس، خانه، محل کار و جامعه آدمی را فرا میگیرد و انسان در نورانیت کاملی زندگی میکند. در اینجا رابطه انسان با خدا، رابطه عبادی است به این معنا که درآمد و خرج او صحیح است و انسان با درآمد و خرج صحیح در برزخ و در قیامت نسبت به مالش حساب و بدهی ندارد. آن کسی مدیون است که مالش را از راه حرام به دست آورده و یا در راه حرام خرج کرده است. او به دین، به انبیا و اولیاء و به زن و فرزند خود و به جامعهاش مدیون است و در یک کلمه، به وجود مقدس حضرت حق مدیون است. برزخ و قیامت هم جای پرداخت بدهی نیست و هر کسی بدهی دارد در همین دنیا باید ادا کند، چون اینجا محل تسویه بدهیهاست.
کسی که رابطه عبادی دارد تمام واجبات الهی را با ذوق و با عشق، و نه به خاطر مکلف بودن انجام میدهد؛ یعنی الان که در هوای گرم روزه است، برایش تشنگی و گرسنگی مهم نیست و اگر انواع غذاها هم در مقابلش حاضر باشد، او با عشق، روزه میگیرد، چرا که برایش مهم است که روزهاش روزة عشق باشد. او روزه را دری میبیند که محبوب به رویش باز کرده و از این راه دعوتش نموده تا به مقام قرب و لقای حق برسد. چنین بندهای اصلاً غرق در لذت است و تشنگی و گرسنگی برایش معنا ندارد. اگر هزار سال هم در دنیا باشد و در سختترین روزهای ماه مبارک رمضان و در گرمای شدید از حالش جویا شوی سخنی از ناراحتی و ضعف نمیگوید و خوش است که دری در ماه مبارک رمضان به رویش باز شده است.
اولیای خدا از عشق مهمانی در این ماه الهی، زودتر به استقبال آن میرفتهاند؛ یعنی قبل از اینکه ماه مبارک رمضان آغاز شود و این عبادت بدنی، روحی، قلبی و فکری و نفسی شروع شود به آن اشتیاق نشان میدادهاند. مثلاً رهبر بزرگوار اسلام تمام رجب و شعبان را روزه میگرفته و حتی بعد از عید فطر نیز شش روز را روزه میگرفته[۳] و میخواسته که بتدریج از ماه رمضان دل بکند و نمیخواسته که یک مرتبه از مهمانی الهی خارج شود.
رمضان ماه رحمت
ماه رمضان، ماهی ملکوتی است و تنها ماهی است که خداوند در قرآن مجید از آن نام برده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»[۴]
امام صادق (ع) میفرماید: «فقط نزول قرآن در ماه رمضان نبوده است، بلکه خداوند تمام کتابهای آسمانی را در این ماه نازل کرده است. تورات در ششم ماه رمضان، انجیل در دوازدهم و زبور در هجدهم این ماه نازل شده است.»[۵]
قرآن هم در ماه رمضان و در شب قدر نازل شده است.[۶]
روزهدار عاشق، به زورِ تکلیف و وجوب، روزه نمیگیرد، بلکه با عشق، روزه میگیرد. البته آن کسی که در خودش حالت تسلیم را بوجود نیاورده است برایش سنگینی و مشقت دارد. قرآن نیز میفرماید: «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخَاشِعِینَ»[۷]؛ اما آنهایی که در دل خشوع دارند، روزه و نماز، برایشان بار و سنگینی و رنج نیست، بلکه فضل و رحمت و تجلی عشق پروردگار است.
عبادات مالی، بدنی، قلبی و روحی همه تجلی محبت الهی بر بندگان و رابطه خاص میان انسان و خداست. خداوند به ملائکه امر نکرده که روزه بگیرند، قرآن را نیز بر ملائکه و جبرئیل و میکائیل نازل نکرده و کلمه خلیفة الله را در مورد آنان به کار نبرده است. رابطه خدا با انسان، رابطه خاص و رابطه عشق و فضل و رحمت و رابطه محبت و رأفت است. انسان اگر این رابطه را درک کند و اگر بداند با چه کسی سر و کار دارد و این عبادات برای چه وضع شده است برای قبول آنها سر از پا نمیشناسد.
قرداد با وجود مقدس حق
شخصی در زمان قدیم دکتری را خواست و گفت: چقدر درآمد داری؟ گفت: مثلاً در ماه هزار تومان. به او گفت: من پنج هزار تومان برای پنج ماهت به تو میدهم و میخواهم زهری برایم درست کنی که شیرین باشد و من آن را درون غذای دشمنم بریزم که دو ساعت بعد اثر کند و او هم نفهمد که کار من است. دکتر گفت: این کار را من انجام نمیدهم. گفت: میدانی که من در این شهر قدرت دارم و میتوانم تو را به زندان بیندازم، تو نیز، هم از این پول محروم میشوی و هم از ماهی هزار تومان خودت. گفت: باز هم انجام نمیدهم. او را به زندان انداخت. شش ماه هم این شخص در زندان بود. بعد یکی را نزد او فرستاد و گفت: الان حاضری پیشنهاد مرا قبول کنی؟ گفت: نه. گفت: تا چه موقع حاضر نیستی؟ گفت: تا هروقت که زنده باشم، چون هنگامی که دکتر شدم با حضرت حق قرارداد بستم به اینکه به مردم خدمت کنم، نه خیانت، و من قراردادم را نمیشکنم. هرچه هم که میخواهد برایم پیش بیاید مشکل نیست و من عشقم به این است که قراردادم را با او نشکنم و عشقم به این نیست که پنج هزار تومان را از تو بگیرم و جمع کنم و روی هم بگذارم. این عشق من نیست، بلکه عشق و محبت من، به دست آوردن فضل و رحمت پروردگار است که با عبادت به دست میآید.
پی نوشت ها:
- [۱]. بقره (۲): ۶۴؛ آنگاه بعد از [پیمان گرفتن، از وفاکردن به آن] سرپیچی کردید و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، قطعاً از زیانکاران بودید.
- [۲]. الکافی: ۴/۶۳ ؛ الصوم لی و انا أجزی به.
- [۳]. سنن النبی، اعمال و سنتهای ماه رجب، شعبان و رمضان.
- [۴]. بقره (۲): ۱۸۵؛ «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَ بَینَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ وَ مَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ یرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیسْرَ وَ لاَ یرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» [این است] ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده، قرآنی که سراسرش هدایتگر مردم است و دارای دلایلی روشن و آشکار از هدایت میباشد، و مایه جدایی [حق از باطل] است. پس کسی که در این ماه [در وطنش] حاضر باشد باید آن را روزه بدارد، و آنکه بیمار یا در سفر است، تعدادی از روزهای غیر ماه رمضان را [به تعداد روزههای فوت شده، روزه بدارد]. خدا آسانی و راحت شما را میخواهد نه دشواری و مشقت شما را. و [قضای روزه] برای این است: شما روزههایی را [که به خاطر عذر شرعی افطار کردهاید] کامل کنید، و خدا را بر اینکه شما را هدایت فرموده بزرگ شمارید، و نیز برای اینکه سپاسگزاری کنید.
- [۶]. قدر (۹۷): ۱٫
- [۷]. بقره (۲): ۴۵؛ از صبر و نماز [برای حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگیها و رسیدن به رحمت حق] کمک بخواهید و بیتردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.