خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد. وقتی انسان به جهان می نگرد، همه چیز را در زیبایی بسیار می یابد. با آنکه به سبب نقص ماده دنیوی امکان آن نبوده تا هر چیز در تمامیت کمال زیبایی های خود جلوه کند، اما باز همین مجموعه ای که آفریده شده، در کمال زیبایی است. این بدان معناست که ماده دنیا اجازه نمی دهد تا زیباتر از این پدید آید؛ پس نقص در ماده است که بخش هائی از دنیا در قالب زشت و شر خودنمایی می کند؛ ولی همین دنیا با برخی از زشتی هایش، در اوج کمال و زیبایی شایسته خویش قرار دارد.
اصولا زیبایی به عنوان یک امر کمالی، مطلوب و محبوب خداوند است و خداوند جز کمال، خوبی و نیکی نمی خواهد و هرگز شر و بدی و زشتی نمی آفریند و بدان فرمان نمی دهد، چنان که بارها در آیات قرآنی این معنا مورد تأکید قرار گرفته است.
نویسنده باتوجه به این کلیات، دیدگاه اسلام را به مسئله زیبایی و خودآرایی بیان کرده و نقش خودآرایی را در فرآیند رشد انسان تبیین نموده است.
توان های شناختی و ادراکی انسان
با نگاهی به نظام هستی درمی یابیم که هستی در زیباترین شکل خود آفریده شده است؛ از این رو از آن به نظام احسن یعنی دستگاه و سیستم نیکو یاد می شود؛ چرا که هر چیزی در کمال اعتدال و تمامیت و توازن خود قرار گرفته است، بگونه ای که ترکیب اینها همراه با رنگ هایی که از آن ساطع می شود، چشم و دل نواز است و روح و روان آدمی را شاد کرده و آرامش را به او هدیه می کند.
شاید موجودات دیگر آنگونه که ما جهان را می بینیم و درک می کنیم، نبینند و یا درک نکنند؛ زیرا ابزارهای شناختی و ادراکی آنان تفاوت های جدی با ابزارهای شناختی و ادراکی انسان دارد. همین انسان ها وقتی دچار بیماری و نقص عضوی چون کوررنگی می شوند، میزان شناخت آنها از حقایق و زیبایی های آن کاسته شده و سطح آن جابه جا می شود. از این رو گفته اند: من فقد حسا فقد فقد علما؛ هر کسی حسی را از دست دهد علم و دانشی را از دست داده است.
ساختار چشم، گوش، قلب و دیگر ابزارهای شناختی دیگر موجودات جهان با انسان ها متفاوت است. لذا نمی توان گفت جهان را دیگر موجودات همانگونه می بینند که ما می بینیم. با این همه از آنجایی که انسان، اشرف مخلوقات الهی است از ابزارهای شناختی برتر و بهتری بهره مند است که همین مسئله موجب می شود تا جهان از نظر انسان بگونه ای دیگر دیده و درک شود. خداوند انسان را خلیفه خود قرار داده و از همین مقام به او دانش هایی را عنایت کرده که خاص انسان است و دیگران حتی فرشتگان نیز از آن بی بهره هستند.[بقره آیات30 و 31] از همین رو انسان به یک معنا از چشم خداوند به هستی می نگرد و همان چیزی را می بیند که خداوند آفریده است. در حقیقت درک انسان از حقایق بیرونی و هستی، درکی کامل تر و به واقع نزدیکتر است.
اینکه گفته می شود درکی به واقع نزدیک تر به این معناست که انسان زمانی به درک واقعیت چنان که هست می رسد که بتواند در مقام مظهریت اسما و صفات الهی بنشیند تا بتواند از منظر متاله و خدایی شده به آفریده های خدایی بنگرد. بنابراین، تنها کسانی جهان را چنان که هست می بینند و درک می کنند که خدایی شده و همه اسما و صفات سرشته در ذات خویش را با عبودیت، فعلیت داده باشند. از این رو توده های مردم نمی توانند بسیاری از حقایق و واقعیت های هستی را چنان که هست بنگرند.
انسان هایی که نتوانند اسماء و صفات الهی را در خود فعلیت و ظهور دهند، همانند انسان های ناقص الخلقه ای هستند که فاقد برخی از ابزارهای شناختی و ادراکی هستند. از این رو توده های مردم نمی توانند برخی از امور هستی را که قابل رویت و دیدن است ببینند، از جمله اینکه نمی توانند موجوداتی چون جنیان و فرشتگان را ببینند و از آنها شناخت و درکی داشته باشند. خداوند در آیه 27 سوره اعراف درباره مردم می گوید که شما جنیان را نمی بینید در حالی که آنان شما را می بینند.
اما کسانی که به کمال برسند نه تنها آنان را می بینند، بلکه آنان را به خدمت خویش در می آورند و به کار می گیرند. به عنوان نمونه حضرت سلیمان(علیه السّلام) این گونه بود و در ساخت ساختمان های گوناگون و نیز دریانوردی و غواصی از آنها بهره می برد.(انبیاء/82)
نگاه انسان های کامل به جهان، نگاهی کامل است و حقایق را همان گونه که هست می بینند، چرا که همه پرده هایی که جلوی دیدن حقایق و ادراک آن را می گیرد، برداشته شده است، یعنی همان گونه که در هنگام مرگ همه پرده ها کنار می رود و شناخت نسبت به حقایق و واقعیت های هستی کامل می شود[ق/22]، برای این انسان های کامل در همین دنیا این اتفاق می افتد، چنان که امیرمومنان علی(علیه السّلام) می فرماید: لو کشف الغطاء لما ازددت یقینا، اگر پرده ها کنار رود چیزی بر یقین من افزوده نمی شود.
انسان ها در طول زندگی خویش با کارهایی، نه تنها پرده ها را برنمی دارند، بلکه بر آن می افزایند و امکان شناخت و ادراک حقایق هستی را از خود سلب می کنند[بقره /7 وآیات دیگر] و به همان میزان نگاه ایشان به زیبایی های هستی کاهش می یابد. از این رو مثلا زشتی ها و پلیدی ها و زشتکاری ها و نابهنجاری های خود و دیگران را امری زیبا و پسندیده می بینند و امر فساد را صحیح و کار افسادی خود را اصلاح می بینند، چون شعور و قدرت ادراکی خود را با بستن و محدود کردن ابزارهای شناختی و ادراکی کاهش داده یا دگرگون کرده اند(بقره آیات 7 تا 12)
زیبایی و خودآرایی محبوب در نزد خداوند
به هرحال، انسان به عنوان خلیفه و اشرف آفریده های الهی از توان شناختی و ادراکی خوبی نسبت به حقایق و واقعیت های هستی برخوردار است و می تواند زیبایی های هستی را به خوبی ادراک کند. از آن جایی که جهان تکوین براساس عدالت، توازن، زیبایی و جمال آفریده شده است،
خداوند به حکم تطابق تکوین و تشریع، خواهان آن است که انسان خودآرایی و جمال را در دستور کار قرار دهد؛ زیرا زیبایی نشانه ای از عدالت، توازن، خیر و مانند آن است. خداوند همان گونه که شر نیافریده است و شر را دوست نمی دارد و بدان فرمان نمی دهد، خواهان گرایش مردم به طیبات و پاکی ها و زیبایی هاست. از این رو آموزه های اسلامی که مطابق فطرت و تکوین است[روم/30] بر آن است تا انسان ها به سوی پاکی ها و خوبی ها و زیبایی ها بروند و جهانی از زیبایی برای خود ایجاد کنند و از همه زشتی ها و بدی ها و پلیدی ها رهایی یابند؛ زیرا کمال انسان در رهایی از نواقص و شرور و رسیدن به خوبی ها و نیکویی هاست.
پس می توان گفت که خداوند زیباآفرین است و زیبایی ها را دوست دارد و هر چیزی که زیبا باشد محبوب خداوند است. از این رو خداوند خودآرایی به معنای زیبا کردن خود را با اموری چون نظافت و آرایش با آرایه های زیبا چون لباس زیبا و زیورآلات دوست می دارد. رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: ان الله تعالی جمیل یحب الجمال، سخی یحب السخاء، نظیف یحب النظافه؛ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد.(نهج الفصاحه / ح690)
امام صادق(علیه السّلام) نیز در این باره می فرماید: خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند به بنده ای نعمتی بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوشبو کند، خانه اش را گچکاری کند، جلوی در حیاط خود را جارو کند، حتی روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید فقر را می برد و روزی را زیاد می کند.(امالی طوسی، ص275، ح526)
با نگاهی به تصویر خداوند در قرآن از بهشت و بهشتی ها به خوبی روشن می شود که خداوند هر چیزی که موجب آرایش و زیباتر شدن موجودات از جمله بهشتی ها شود دوست می دارد و در بهشت آن را فراهم آورده است. از این رو در آیات قرآنی درباره حوریان بهشتی، به آرایه هایی که آنان برای زیباتر شدن خود بهره می گیرند، اشاره دارد و از لباس های حریر و ابریشمی و چشم نواز آنان سخن به میان آورده است.(کهف، آیه31؛ دخان، آیه53؛ رحمن، آیه54؛ انسان، آیه21)
خداوند همچنین در آیه زیر بیان می کند که همه زیبایی ها در قیامت از آن مؤمنان است که خود را به کمالات آراستند و زیبایی واقعی را کسب کرده و در قیامت آن را به نمایش کامل می گذارند: قل هی للذین آمنوا فی الحیوه الدنیا خالصه یوم القیامه؛ به آنها بگو که این نعمتها و موهبتها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت نیز خاص آنان می باشد.(اعراف/32)
خودآرایی و زینت کردن که در زبان عربی به آن تجمل گفته می شود به معنای زیور بستن، آذین کردن، خودآراستن با مال و بهره گیری از هر آن چیزی است که انسان و خانه و محیط زیست او را زیبا می کند. این چیزهایی که انسان خود را با آن زینت می دهد و می آراید، ابزارهایی است که در شکل جمع آن تجملات گفته می شود.[فرهنگ فارسی، محمد معین،امیرکبیر، 1371، ج 1، ص 1032] همچنین به آنچه که موجب نشان دادن شأن و شکوه و زیبایی باشد، تجمل گویند.(لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا، انتشارات مجلس شورای اسلامی، ج 14)
اینکه انسان به چیزی گرایش می یابد و آن را کمالی بشمار می آورد، در همان حال آن را زیبا نیز می یابد؛ زیرا چیز کمالی همواره زیباست و از جمال نیز بهره ای برده است؛ چرا که زیبایی به معنای نظم و هماهنگی و پاکی و توازنی است که در چیزی وجود دارد و عقل و تمایلات عالی انسان را تحریک کند و لذت و انبساط پدید آورد. البته سطوح ادراکی انسان ها متفاوت است و همین مسئله نیز موجب می شود که زیبایی به یک معنا امری نسبی باشد.(دهخدا ،ذیل کلمه زیبا)
در عربی واژگان دیگری چون زینت و مانند آن برای بیان زیبایی به کار می رود ولی باید توجه داشت که زینت آن است که چیزی به خودی خود ارزشمند باشد و ما آن را به خود می بندیم تا ارزش پیدا کنیم. زینت بر سه نوع است: زینت باطنی مانند علم و اعتقادات صحیح؛ زینت بدنی و جسمی مثل نیرومندی و زینت خارجی مانند زیور آلات، مال و وسائل زندگی.(المفردات فی غریب القرآن، 1412ق، ص 389)
جمال بر دو نوع است، یکی آنکه در نفس انسان است یا در بدنش یا در افعال و رفتارش می باشد؛ و نوع دیگر جمال، آن خوبی است که انسان به دیگری می رساند.
البته آرایه های واقعی انسان همان کمالات معنوی اوست، ولی این بدان معنا نیست که انسان خود را به آرایه های مادی و ظاهری نیاراید. از این رو خداوند برای حضور در مساجد و کسب کمالات معنوی از طریق عبادت، خواهان بهره گیری از آرایه های ظاهری می شود و می فرماید: یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد؛ ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود داشته باشید و خود را به زر و زیور بیارایید.(اعراف/31)
از نظر قرآن هرگونه پرهیز از پلیدی و زشتی در هر شکلی لازم است و انسان همان گونه که از زشتی های باطنی چون ظلم و ستم و کفر و شرک و مانند آن می بایست پرهیز کند باید از زشتی ها و پلیدی های ظاهری هم به دور باشد. از این رو نظافت و طهارت در اسلام واجب شده است. همچنین خداوند خواهان بهره گیری مؤمنان از همه خوبی ها و پاکی ها و زیبایی های مادی و معنوی است. لذا هرگونه تحریم چیزهای خوب و پاک و زیبا را ناروا دانسته و در مقام سرزنش می فرماید: قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق؛ ای پیامبر! بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگانش آفریده و همچنین مواهب و روزی های پاک و پاکیزه را تحریم کرده است.(اعراف/32)
پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این باره می فرماید: ان الله تعالی جمیل یحب الجمال و یحب ان یری اثر نعمته علی عبده؛ خداوند متعال زیباست و زیبایی را دوست دارد و خواستار آن است که اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند.(یزان الحکمه، محمدی ری شهری، مکتب الاعلام الاسلامی، 1367، ج2، ص 2463)
این بدان معناست که پرهیز از خودآرایی و تجمل به معنای کفران نعمت و ناسپاسی است؛ چرا که وقتی شخصی به دیگری چیزی می دهد دوست دارد که ببیند آن شخص از آن بهره می برد و استفاده می کند و اگر این کار را نکند گویی کفران نعمت کرده است. خداوند چیزی را که به انسان می دهد دوست دارد که آن، مورد استفاده قرار گیرد وهمین استفاده درست است که به معنای شکرگزاری و سپاس است. البته گاه سخن گفتن از نعمت نیز نشان دهنده این مطلب است[ضحی/11] ولی نشان دادن در عمل مهمتر وگویاتر به این معناست. پس خداوند دوست دارد که از نعمت های الهی به درستی استفاده شود که از آن جمله آراسته شدن به آرایه هایی است که انسان یا محیط زیست او را، زیباتر می کند.
در همین زمینه امام جعفر صادق(علیه السّلام) نیز فرموده است: خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و بینوایی و قیافه فقرآلود را ناخوش می دارد. هرگاه خداوند به بنده ای نعمتی دهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند.
در این هنگام یکی از یاران حضرت سؤال نمود: چگونه؟ حضرت در پاسخ وی فرمود: لباس تمیز پوشیدن؛ خوشبو نمودن خود واستعمال عطر؛ نیکو و زیبا ساختن خانه و کاشانه؛ جارو کردن جلوی در خانه؛ روشن کردن چراغ پیش از غروب که موجب رفع فقر و زیادی روزی می شود.(بحارالانوار، ج 76، ص 141)
در حدیث دیگری نیز امام صادق(علیه السّلام) امر فرمود: البس و تجمل، فان الله جمیل و یحب الجمال ولیکن من الحلال؛ لباس زیبا بپوش؛ زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید حلال باشد.(وسایل الشیعه، ج3، ص 340)
نکته جالبی که امام در این حدیث بر آن تأکید می کند آن است که بایستی آدمی ظاهر خود را آراسته نماید و لباس زیبا و مناسب بپوشد، اما این آراستگی لازم است از راه حلال باشد، نه آن که به هر قیمتی - هرچند از راه حرام و غیرمشروع - انسان ظاهر خود را بیاراید.
آن حضرت در روایتی فرموده است که پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مردی را دید که موهای سرش ژولیده، لباسش کثیف و چرکین و سر و وضعش پریشان و به هم ریخته بود، به او فرمود که بهره بردن از نعمتهای الهی و نمایاندن نعمت جزء دین است.(الکافی، ج 6، ص 439)
پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در فرمایش گهربار خویش تأکید می کند که خدای تعالی دوست دارد وقتی بنده اش نزد برادران خود می رود با هیئت و ظاهری آراسته برود.
با نگاهی به سیره عملی پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم(علیه السّلام) در برخورد با دیگران درمی یابیم که در عین ساده زیستن و پرهیز از اسراف و تجمل گرایی موارد زیر را رعایت می کردند و دیگران را نیز به آن سفارش می نمودند:
1- عطرزدن و خوشبو کردن خویش؛
2- شانه زدن موها؛
3- گاهی رنگین نمودن موی خود؛
4- لباس تمیز و پاکیزه پوشیدن؛
5- مرتب نمودن سر و وضع ظاهری در ملاقات با دیگران.(دایره المعارف تشیع، ج 4، ص 129)
زیبایی های معنوی
هرچند که زیبایی های ظاهری همانند نظافت و پاکی ظاهری مهم و اساسی است، ولی مهم تر و اساسی تر زیبایی ها و طهارت باطنی انسان است؛ چرا که انسان آنچه را با خود به دنیای دیگر می برد، همان چیزی است که در شخصیت او جا گرفته و شاکله وجودی اش را تشکیل می دهد.
پس اخلاق و دین، مهم ترین زیبایی هایی است که انسان می تواند خود را بدان آرایش کند. از آن جایی که در انسان فضایل اخلاقی، مهم ترین جلوه های زیبایی انسان است، در آیات و روایات بر آن تاکید شده تا انسان خود را بدان ها بیاراید. امیرمؤمنان امام علی(علیه السّلام) در این باره می فرماید: عود نفسک الجمیل فباعتیادک ایاه یعود لذیذا؛ خودت را به کارهای زیبا عادت بده که اگر به آنها عادت کنی، برایت لذت بخش می شوند.(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 266، ح92)
زیبایی زن نیز در حیا و عفت اوست. زن با عفت و حیای خویش، گوهر دردانه را در خود صیانت و محافظت می کند. از این رو امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) درباره زیبایی زن می فرماید: صیانه المراه انعم لحالها و ادوم لجمالها؛ محفوظ بودن زن، برای سلامتی اش مفیدتر است و زیبایی او را بادوام تر می کند.(غرر الحکم، ح5820)
پس انسان می تواند با اخلاق و دین داری و عقل مداری، خود را به آرایه هایی بیاراید که حقیقت و باطن و ملکوت او را زیبا می کند. انسان باید خود را به فضایل اخلاقی و دینی بیاراید تا بهتر دیده شود و حقیقت انسانیت نیز چیزی جز همین آرایه های معنوی نیست. سخن در این باره بسیار است ولی به همین مقدار در اینجا بسنده می شود.