حکمت 97 نهج البلاغه : روش بر طرف كردن نيازهاى مردم

حکمت 97 نهج البلاغه : روش بر طرف كردن نيازهاى مردم

متن اصلی حکمت 97 نهج البلاغه

موضوع حکمت 97 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 97 نهج البلاغه

97 وَ قَالَ عليه السلام لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنأ

موضوع حکمت 97 نهج البلاغه

روش بر طرف كردن نيازهاى مردم

(اخلاقى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

97- امام عليه السّلام (در باره روا ساختن نيازها) فرموده است

1- شايسته نيست روا نمودن درخواستها مگر بسه چيز (نخست) به كوچك شمردن آن تا (نزد پروردگار) بزرگ گردد (دوم) به پنهان داشتن آن تا (هنگام پاداش) آشكار شود (سوم) بشتاب در انجام آن تا (براى خواهنده) گوارا باشد.

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1131 و 1132)

ترجمه مرحوم شهیدی

101 [و فرمود:] روا ساختن حاجت ها جز با سه چيز راست نيايد، خرد شمردن آن، تا بزرگ نمايد. پوشيدن آن، تا آشكار گردد، و شتاب كردن در آن، تا گوارا شود.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 376 و 377)

شرح ابن میثم

92- و قال عليه السّلام:

لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ- بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ- وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ

المعنى

اشترط في استقامة قضاء الحوائج: أى كون قضائها على ما ينبغي من العدل ثلاث شرائط: أحدها: استصغار قاضى الحاجة لها ليعرف بالسماحة و كبر النفس فيعظم عطاؤه و يشتهر. الثانية: أن يكتمها فإنّ طباع الناس أدعى إلى إظهار ما استكتم و أكثر عناية به من غيره. الثالث: أن يعجّلها لتهنأ: أى لتكون هنيئة. يقال: هنأ الطعام يهنأ و ذلك أنّ الإبطاء بقضاء الحاجة ينغّصها على طالبها فتكون لذّتها مشوبة بتكدير بطؤها.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 290 و 291)

ترجمه شرح ابن میثم

92- امام (ع) فرمود:

لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ- بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ- وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ

ترجمه

«حاجتها بدرستى برآورده نمى شود مگر با سه شرط: كوچك شمردن آن تا بزرگ شود، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود، شتاب در آن تا گوارا باشد».

شرح

امام (ع) براى برآورده شدن حاجتها سه شرط تعيين كرده است، يعنى برآوردن حاجات را چنان كه شايسته است مشروط به سه شرط كرده است: 1- برآورنده حاجت آن حاجت را كوچك شمارد، تا به بخشندگى و بزرگ منشى معروف شود، و بخشش و عطايش را بزرگ شمارند و زبانزد شود.

2- آن را پنهان دارد، از آن جهت كه طبيعت مردم بيشتر به ابراز آنچه شما مخفى بداريد كشش دارد و از سوى ديگران توجه بيشترى به آن معطوف مى شود.

3- به سرعت انجام دهد تا گوارا باشد، يعنى دلنشين شود. اين عبارت از آن قبيل است كه مى گويند: هنأ الطعام يهنأ.

توضيح آن كه دير برآوردن حاجت، درخواست كننده را مى رنجاند، در نتيجه لذت برآوردن حاجت آميخته به تلخى دير برآوردن آن مى گردد.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 492 و 493)

شرح مرحوم مغنیه

100- لا يستقيم قضاء الحوائج إلّا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنؤ.

المعنى

الفرق بين التعاون و قضاء الحاجة ان التعاون تكامل، و الهدف منه مصلحة الجميع، أما قضاء الحاجة فهو مساعدة ثنائية من فرد لآخر، و لكنه من الفضائل و مكارم الأخلاق، لأن الساعي في حاجة أخيه يبرّد كبده، و يرد لهفته، هذا إن عجّل الحاجة و كتمها و استصغرها، أما اذا أجلّ و أعلن و استكثر فإنه يكدر صفو الحاجة، و يذهب نورها و أجرها.

و اللام في «لتظهر» للعاقبة مثل لدوا للموت و ابنوا للخراب، لأن مسدي المعروف اذا تجاهله أعلن عنه المسدى اليه، و أثنى عليه أمام الناس، و هم بدورهم يتحدثون، و يتخذون منه مثلا يحتذى.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 275)

شرح شیخ عباس قمی

224- لا يستقيم قضاء الحوائج إلّا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنؤ. اشترط في استقامة الحوائج ثلاث شرائط: أحدها: استصغار قاضي الحاجة لها ليعرف بالسماحة و كبر النفس فيعظم عطاؤه و يشتهر.

الثانية: أن يكتمها، فإنّ طباع الناس أدعى إلى إظهار ما استكتم، و أكثر عناية به من غيره.

الثالثة: أن يعجّلها لتهنؤ، أي لتكون هنيئة، و ذلك لأنّ الإبطاء بقضاء الحاجة ينغّصها على طالبها، فتكون لذّتها مشوبة بتكدير بطؤها.

و لهذا قالوا: و خير الخير ما كان عاجله. و كان يقال: المنع أروح من التأخير. و قال خالد بن صفوان: لا تطلبوا الحوائج في غير حينها، و لا تطلبوها إلى غير أهلها، و لا تطلبوا ما لستم له بأهل فتكونوا للمنع خلقاء.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص185)

شرح منهاج البراعة خویی

السادسة و التسعون من حكمه عليه السّلام

(96) و قال عليه السّلام: لا يستقيم قضاء الحوائج إلّا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنؤ.

الاعراب

ثلاث: عدد مبهم يحتاج إلى التميز، و مميزه هنا محذوف عوض عنه التنوين و هو خصال أي بثلاث خصال، اللّام في لتعظم ينبه للتعليل.

المعنى

قضاء الحاجة من أهمّ الفضائل البشرية و الوظائف الإسلامية، و قد ورد أخبار كثيرة في الحثّ عليه يكاد يستشمّ منها رائحة الوجوب إذا كان طالب الحاجة مسلما مؤمنا، و ذكر له مثوبات كثيرة، و قد أشار عليه السلام في هذا الكلام إلى شروط كماله و ترتب آثاره عليه في الدّنيا و الاخرة، فلكلّ عمل شروط من حيث الصحة أو القبول، و قوله عليه السّلام: لا يستقيم، يفيد نفي الكمال إذا لم يستكمل هذه الخصال، و بيّن لهذه الخصال آثارا يطلبها قاضي الحاجة طبعا.

الاولى- يريد أن يكون عمله عظيما عند اللّه أو عند الناس، فيقول: طريق الوصول إليه استصغار قضاء الحاجة من طرف القاضى فانه يؤثّر في عظمته عند اللّه و عند الناس.

الثانية- يريد أن يظهر و ينتشر عنه هذا الخير فيصير مشهورا بالفضيلة فيقول: طريق الوصول إليه أن يستكتمه القاضي فيؤثّر في ظهوره و نشره بفضل من اللّه، أو حرص النّاس على فهم ما يكتم.

الثالثة- يريد أن تكون هنيئة على الطالب لتجلب محبّته و محمدته، فيقول: طريق الوصول إليه أن يعجّلها.

الترجمة

فرمود: بر آوردن حوائج مردم درست نمى آيد مگر با مراعات سه خصلت: 1- آنرا كم بحساب آورى و در نظر خود بزرگ نشمارى، تا آنكه بزرگ و برازنده گردد.

2- قاضي حاجت آنرا پنهان دارد و برخ ديگران نكشد، تا خود آشكار و هويدا گردد.

3- هر چه زودتر آنرا انجام دهد و طالب حاجت را منتظر نگذارد، تا بأو گوارا و دلنشين باشد.

  • انجام حوائج نبود كامل و راست جز با سه فضيلت كه ببايد آراست
  • كم گيرى تا آنكه بزرگش دانندداريش نهان كه عيان شود بى كم و كاست
  • تعجيل كنى تا كه گوارا باشد بر طالب حاجتى كه آن حاجت خواست

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص148و149)

شرح لاهیجی

(122) و قال عليه السّلام لا يستقيم قضاء الحوائج الّا بثلث باستصغارها لتعظم و باستكتامها لتظهر و بتعجيلها لتهنّأ يعنى و گفت (- ع- ) كه راست نمى گردد و بر پا نمى شود بر آوردن حاجتهاى مردم مگر بسه خصلت بحقير شمردن انحاجت تا اين كه تو بزرگ شمرده شوى و به پنهان داشتن قضاء انحاجت را تا اين كه تو آشكار شوى بستايش و بزود بر آوردن انحاجت تا اين كه بر آوردن تو انحاجت را گوارا باشد بر صاحب حاجت

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 300)

شرح ابن ابی الحدید

97 وَ قَالَ ع: لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ- بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ- وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ قد تقدم لنا قول مستقصى في هذا النحو- و في الحوائج و قضائها و استنجاحها- . و

قد جاء في الحديث المرفوع استعينوا على حاجاتكم بالكتمان- فإن كل ذي نعمة محسود

- . و قال خالد بن صفوان لا تطلبوا الحوائج في غير حينها- و لا تطلبوها إلى غير أهلها- و لا تطلبوا ما لستم له بأهل فتكونوا للمنع خلقاء- . و كان يقال لكل شي ء أس- و أس الحاجة تعجيل أروح من التأخير- . و قال رجل لمحمد بن الحنفية جئتك في حويجة- قال فاطلب لها رجيلا- . و قال شبيب بن شبة بن عقال- أمران لا يجتمعان إلا وجب النجح- و هما العاقل لا يسأل إلا ما يجوز- و العاقل لا يرد سائله عما يمكن- . و كان يقال- من استعظم حاجة أخيه إليه بعد قضائها امتنانا بها- فقد استصغر نفسه- .

و قال أبو تمام في المطل-

و كان المطل في بدء و عود دخانا للصنيعة و هي نار

نسيب البخل مذ كانا و إلا

يكن نسب فبينهما جوار

لذلك قيل بعض المنع أدنى إلى جود و بعض الجود عار

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 258-259)

شرح نهج البلاغه منظوم

[99] و قال عليه السّلام:

لا يستقيم قضاء الحوائج إلّا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستكتامها لتظهر، و بتعجيلها لتهنؤ.

ترجمه

آن حضرت عليه السّلام فرمودند: حاجات مردم جز بسه چيز روا و سر پا نمى گردد: بكوچك گرفتن آن كار تا تو بزرگ شمرده شوى، به پنهان داشتن آن تا تو بزرگ و نامبردار گردى، بشتاب در بر آوردن آن تا بر صاحب حاجت گوارا باشد.

نظم

  • روا حاجات مردم از سه چيز استعيان آنها بر اهل تميز است
  • نخستين كار را كوچك شمردنوز آن سوى بزرگى راه بردن
  • دوّم پوشيدنش از چشم اغياركه از آن مرد گردد نام بردار
  • سوّم دون درنگ و مكث و كندىروا حاجات را كردن بتندى
  • بكن مردانگى خود مدلّل مكن سائل بدرگاهت معطّل
  • روا چون كه نمودى حاجتش رابكن پنهان بيفزا عزّتش را
  • تو چون حاجات او كوچك شمارى به آسانيش خواهشها بر آرى
  • بيفزايد بجاه و احترامتبه نيكى خلق خواهد برد نامت

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص117)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

سهيم بودن نسلهاي آينده در اعمال گذشتگان

تمام مؤمنان امروز، و آنها که در رحم مادرانند و هنوز متولّد نشده اند يا کسانى که قرنها بعد از اين از صلب پدران در رحم مادران منتقل و سپس متولّد و بزرگ مى شوند، در ميدان جنگ «جمل» حضور داشته اند! چرا که اين يک مبارزه شخصى بر سر قدرت نبود، بلکه پيکار صفوف طرفداران حق در برابر باطل بود و اين دو صف همچون رگه هاى آب شيرين و شور تا «نفخ صور» جريان دارد و مؤمنان راستين در هر زمان و مکان در مسير جريان حق و در برابر جريان باطل به مبارزه مى خيزند و همه در نتايج مبارزات يکديگر و افتخارات و برکات و پاداشهاى آن سهيم اند.
No image

اطلاعات عمومی (1)

حضرت علی(علیه السلام)در مورد مسلمان واقعی می‌فرماید: مسلمان واقعی كسی است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هیچ مسلمانی جز در مواردی كه موجبی( به حكم خدا) داشته باشد روا نیست.
بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

بهترین ترجمه های نهج البلاغه کدامند؟

گاهی در بعضی مجالس دینی و مذهبی پاره ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنی می کردم. شنوندگان به شگفت آمده و می گفتند: اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایشات امام علی(ع) در کتاب نهج البلاغه را به طوری که در خور فهم فارسی زبانان باشد نوشته بودند، همه از آن بهره مند می شدند ولی افسوس که از ترجمه و شرح هایی که در دسترس است، چنا نکه باید استفاده نمی شد. بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از کار بردارم و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه کنم.
كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

كتابي معتبرتر از نهج البلاغه

گروهى از هوى پرستان مى گويند: بسيارى از نهج البلاغه گفتارهايى برساخته است كه گروهى از سخنوران شيعه آنها را پديد آورده اند و شايد هم برخى از آنها را به سيد رضى نسبت داده اند. اينان كسانى اند كه تعصّب ديده هايشان را كور كرده و از سر كجروى و ناآگاهى به سخن و شيوه هاى سخنورى ، از راه روشن روى برتافته، و كجراهه در پيش گرفته اند
تفاسير نهج البلاغه

تفاسير نهج البلاغه

ترجمه اى كه مؤلف براى متن نهج البلاغه ارائه مى دهد ترجمه اى روان است، گرچه كه بلاغت و فصاحت متن پارسى شده به متن عربى نمى رسد، چونان كه مؤلف خود نيز در مقدمه كوتاهى بر جلد نخست بدين حقيقت تصريح مى كند كه «هيچ ترجمه اى هر اندازه هم دقيق باشد نمى تواند معنايى را از زبانى به زبان ديگر چنان منتقل نمايد كه هيچ گونه تغيير و تصرفى در آن معنا صورت نگيرد

پر بازدیدترین ها

 بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ غايي‌ قرآن‌، در نهج‌البلاغه‌

آن‌ فاعل‌ غيرمتناهي‌ هم‌،اوّل‌، و مبدأ فاعلي‌ بالذات‌ تمام‌ ماسوي‌ است‌؛ و هم‌، آخِر، و مبدأ غايي‌ بالذات‌همة‌ ماعدي‌. هدفمند بودن‌ نظام‌ هستي‌ ـ كه‌ قرآن‌ تكويني‌ است‌ ـ و نيز هدفدار بودن‌قرآن‌ حكيم‌ ـ كه‌ جهان‌ تدويني‌ است‌ ـ بر اساس‌ دو اسم‌ از اسماي‌ حسناي‌خداوند خواهد بود.
No image

حکمت 306 نهج البلاغه : روش برخورد با متجاوز

حکمت 306 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با متجاوز" را بیان می کند.
No image

حکمت 427 نهج البلاغه : ارزش های والای اخلاقی

حکمت 427 نهج البلاغه به موضوع "ارزش های والای اخلاقی" می پردازد.
 بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
No image

حکمت 97 نهج البلاغه : روش بر طرف كردن نيازهاى مردم

موضوع حکمت 97 نهج البلاغه درباره "روش بر طرف كردن نيازهاى مردم" است.
Powered by TayaCMS