دعا و مناجات در ماه رمضان

دعا و مناجات در ماه رمضان

دعا و مناجات در ماه رمضان

افضلیت دعا نسبت به تلاوت قرآن

نزدیکی و آسانی راه به سوی خدا

کلید واژه ها: ماه رمضان- دعا- تضرع- تقرب

قال الله تبارک و تعالی: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ»[1]

ای دعا از تو اجابت هم ز تو;;;;;ای منی از تو محابت هم ز تو

یا بده ما را سخنهای رقیق;;;;;که تو را رحم آورد آن ای رفیق

دعا و مناجات در ماه رمضان

یکی از بهترین کارها در ماه مبارک رمضان، دعا، نیایش و گدایی در خانه خدای متعال است. این بشارت را پیغمبر خدا در خطبة شعبانیه به این امت مرحمت فرمودند. بشارتهای زیادی در خطبه های شعبانیه هست، یکی از بشارتهای مهمش همین است که فرمودند: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ [2]» خدای متعال در این ماه، دعا و نیایش شما را مستجاب می کند و عمل شما را هم می پذیرد. یکی از کارهای مهم ما در این ماه باید خواندن دعاها باشد، خصوصاً دعاهایی که از اهل بیت (ع) به ما رسیده، دعاهای شب، سحر و روز که فراوان هم هست.

افضلیت دعا نسبت به تلاوت قرآن

چندین روایت داریم که سوال کردند: آیا تلاوت قرآن افضل است یا خواندن دعا و در خانه خدا گدایی کردن؟ از امام صادق (ع) سوال کردند: دو نفر مشغول خواندن نماز می شوند؛ یکی در نماز سوره های زیاد از قرآن می خواند و یکی در نماز دعاهای زیادی می خواند. یا در غیر نماز کسی می نشیند و تلاوت قرآن می کند و کسی هم دعای ابوحمزه می خواند، دعای سحر می خواند، دعای افتتاح می خواند. فرمودند: هر دو فضیلت دارد؛ ولی راوی سماجت کرد که در انتخاب این دو گزینه قرائت قرآن و دعا کدام برتر است؟ حضرت فرمودند: دعا خواندن و نیایش و گدایی کردن حتی از تلاوت قرآن هم افضل است. این نص فرمایش امام صادق (ع) است. چندین روایت به این مضمون داریم.

چرا دعا از تلاوت قرآن بالاتر است؟ قرآن کلام خداست و شما می خوانید؛ اما دعا کردن، نیایش، گدایی و راز و نیاز و مناجات حتی از کتاب خدا بالاتر است. شاید چند جهت داشته باشد: یک جهت اینکه دعا کردن و نیایش دستور خود قرآن است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ [3]» خود خدای متعال می فرماید که دعا بکنید، من اجابت می کنم. «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» خداوند دعا را به عنوان یک عبادت مهم به حساب آورده، می فرماید: کسانی که از عبادت من استکبار می ورزند، به زودی وارد جهنم خواهند شد. یعنی کسانی که از دعای من اعراض می کنند، از نیایش اعراض می کنند. دعا اولاً عبادت است، ثانیاً دستور خود خداست.

خدای متعال در آخرین آیه سوره مبارکه فرقان فرموده: «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ [4]» اگر دعاهای شما نبود، گدایی های شما نبود، نیایش های شما نبود، من به شما توجه و اعتنا نمی کردم. یعنی اگر دعا نباشد، شاید بلا نازل بشود. در حدیث داریم که امواج بلا را با دعا و تضرع رفع کنید. در دعای شب جمعه به خدای متعال عرض می کنیم: «وَ لا يُنْجِي مِنْ سَخَطِكَ إِلا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ [5]» چیزی ما را از سخط و غضب تو نجات نمی دهد، مگر تضرع. دوست دارد در این آشفتگی، انسان دل شکسته بشود، ناله بکند، کشکولش را در خانه خدا ببرد و گدایی بکند. خدا این سرشکستگی و سرافکندگی و ذلت بنده را دوست دارد. چیزی جز دعا و تضرع ما را از سخط و غضب خدا نجات نمی دهد.

  • به قول مولانا:
  • زور را بگذار زاری را بگیر رحم آید سوی زاری ای فقیر

انسان در دستگاه خدا نباید شانه بکشد، گردن بلند بکند، اظهار زور و قدرت کند، خودستایی و خودنمایی کند، نباید بگوید من چنین کردم و چنان کردم؛ این جا این چیزها قیمت و بها ندارد، بلکه باعث سرشکستگی انسان می شود. شیطان شش هزار سال عبادت کرد و چون خود محور و خودبین و خودخواه بود، عبادت های او هم از بین رفت. «زور را بگذار زاری را بگیر»؛ خدا زاری را دوست دارد. کسی که زمین خورده و دل شکسته است، قطعاً به او نظر خواهد شد. شاید این شعر حافظ مضمون دهها یا صدها روایت باشد که می فرماید:

در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس

بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است

دلیل دیگر افضلیت دعا از خواندن قرآن، این است که دعا مغز عبادت است؛ «الدّعاء مخّ العبادة [6]». آن شکستگی که در دعا و تضرع و گدایی هست، در نماز و تلاوت قرآن نیست. انسان در تلاوت قرآن، خودش را مخاطب خدا قرار داده و خدا دارد با او صحبت می کند؛ اما در دعا و نیایش، حالت تضرع و گدایی دارد؛ آن شکستگی و ذلت نفسی که در دعا هست، در بقیه عبادتها نیست.

نزدیکی و آسانی راه به سوی خدا

الحمدلله مکتب ما گنجهای فراوانی دارد. دعاهایی که در ایام ماه مبارک رمضان وارد شده، مانند دعای ابوحمزه ثمالی، واقعاً چقدر راه گشاست، چقدر بشارت دهنده است، چقدر راهها را به سوی خدا باز می کند! در همان اوایل دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید: «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ [الْآمَالُ ] دُونَكَ [7]» خدایا، کسی که کوچ کند به سوی تو، سیر و سلوک بکند به سوی تو، راه برای او نزدیک است. کسانی که می گویند راه بسته است و اصلاً ما کجا، خدا کجا؟ راه خودش بسته شده، راه بقیه را هم می خواهد ببندد؛ در گردنه گیر کرده، می گوید همه گیر کردند. ولی امام های ما راهها را باز می کردند، هموار می کردند، نزدیک می کردند، بین خدا و خلق دلالی می کردند، پیوند ایجاد می کردند، نه اینکه راه را ببندند و سنگین کنند. می فرماید: کسی که می خواهد به سوی تو کوچ کند، راه به سوی خدا نزدیک است؛ «قَرِيبُ الْمَسَافَةِ». از هر چیزی و از هر کسی به ما نزدیکتر، خود خداست که از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است.

همچنین می فرماید: تو هیچگاه از بندگانت پنهان نیستی الا اینکه آمال و آرزوها، خیالها و وهمها باعث شده که ما فکر کنیم دور هستی و تو را نبینیم. انسان تا وقتی خودش را می بیند، خدا را نمی بیند؛ اگر انسان این آمال و آرزوها و خیالات را کنار بگذارد، به لطف الهی می بیند که از همه نزدیکتر به او خداست و غیر خدا چیزی نیست؛ هر چه در عالم هست، جلوه اوست. بزرگی می فرماید: ما در جاهلیت خودمان دنبال خدا می گردیم؛ ولی وقتی خدا پرده ها را کنار می زند، می بینیم جز خدا نیست، نزدیکتر از او چیزی نیست.

خواجه حافظ می فرماید:

زدستش جان نشاید برد کز هر سوی می بینم;;;;;کمین در گوشه ای کرده است و تیری در کمان دارد

«يَا مَنْ لا مَفْزَعَ إِلا إِلَيْهِ [8]»؛ مفزع و پناهگاهی جز خدا نیست، راهی جز به سوی خدا نیست، کسی هم که فرار می کند، جز به سوی خدا نمی تواند فرار کند.

ان شاء الله در این دعاها که خیلی با ما صحبت کردند، از دعاها بهره بگیریم، با جان و کلام دعاها آشنا بشویم و جزء دعا کنندگان واقعی باشیم و امیدواریم که خدای متعال طبق وعده پیغمبر، دعاهایمان را مستجاب بفرماید.

«السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ [9]»

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد


[1] . الفرقان : 77;;

[2] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في ...ص:303

[3] . غافر : 60;

[4] . الفرقان : 77;;

[5] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/33/ششم آنكه بخواند دعاهاى وارده در آن را ....ص:33

[6] . المحجةالبيضاء/ملامحسن فیض کاشانی/3/ 282/(فضيلة الدعاء) ..... ص : 282

[7] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/187/چهارم دعاى ابو حمزه ثمالى ..... ص : 186

[8] . مفاتيح الجنان/شیخ عباس قمی/1/92/دعاى جوشن كبير ..... ص : 86

[9] . الكافي/شیخ کلینی/2/645/باب التسليم ..... ص : 644

Powered by TayaCMS
 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
Powered by TayaCMS