عدم کاستی در پرتو فضل و رحمت الهی

عدم کاستی در پرتو فضل و رحمت الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین

 

تجلیات رحمت‌های الهی

آیات و روایات فراوانی در زمینه رحمت الهی وجود دارد که توجه به آن‌ها ما را با مسائل بسیار مهمی از مسائل الهی و انسانی و دنیایی و آخرتی روبرو می‌کند. خوشا به حال کسانی که در برخورد با فضل و رحمت خداوند آن‌ها را بپذیرند و درون و برون خود را با آن­ها هماهنگ کنند. رحمت الهیه یک واقعیت است، ولی دارای دو تجلی است. تجلی دنیایی او همین مقررات و قوانین خداست که در صحنه‌های عظیم خلقت و در صحنه‌های عظیم زندگی انسانی جاری است. وجود مقدس حضرت حق هم در قرآن مجید فرموده است:[۱] هر‌چه در عالم آفرینش است در دایره رحمت حق و ملبّس به لباس رحمت است. اگر نور رحمت نمی‌تابید نه چیزی بوجود می‌آمد و نه چیزی قدرت ادامه زندگی و ادامه هستی می‌یافت. البته این رحمت همه اشیاء را دربرمی‌گیرد. این رحمت، در تجلی اول خود، در عالم خلقت به صورت مقررات تکوینی و در زندگی اختیاری ما به صورت مقررات تشریعی است، چون ما در همان رحمت تکوینی هم شریک هستیم. ولادت و حیات ما، ضربان قلب و گردش خون ما و اوضاع سلول‌ها و ساختمان بدن ما همگی در ارتباط با رحمت تکوینی است و امتیازی که ما بر سایر موجودات عالم داریم این است که مرتبط با رحمت تشریعی حق هم هستیم. تجلی دیگر رحمت خدا مربوط به قیامت و مزد اعمال بندگان است.

 

مخالفت خدا با بیگاری

رحمت واسعه خداوند هم اقتضا نکرده که بندگان برایش کار کنند و او آنان را بی‌اجر بگذارد. با اینکه تمام وسایل بندگان از قبیل بدن و روح و عقل و ابزار بیرونی، همه ملک خودش است؛ یعنی براحتی می‌توانسته بگوید که باید کار کنید و مزد هم ندارید، چون ما نه مالک بدن خودمان هستیم و نه مالک ابزار بیرون. آیات قرآن به صراحت مالکیت خدا را یادآور شده­اند:[۲][۳] اما خداوند با وجود مالکیت کامل و بدون چون و چرای خودش، باز به بشر احترام گذاشته و برای کار او ارزش قائل شده است. مثلاً در سوره توبه نکته­ای فرموده که انسان را مبهوت می‌کند. خیلی مسئله علمی هم نیست که کسی بگوید من نمی‌فهمم، بلکه خیلی ساده است و همه می‌فهمند، اما انسان از فهم آن شگفت زده می‌شود:[۴]. اما همین معامله هم با چه نفسی است؟ با نفس من است که خودم آن را ایجاد کرده‌ام یا با نفسی است که او خلق کرده است؟ درباره اموال هم همینطور است، یعنی با اموالی که برای من است معامله می‌کند یا اموالی که از خودش است؟ آیا نفس، مخلوق من است که بگویم ملک ذاتی خودم است و این نفس را با او معامله می‌کنم یا مال خود اوست؟ او می‌تواند بگوید که کمتر از یک میلیونیم لحظه هم قدرت حرکت کردن شما از خودتان نیست و من شما را به حرکت درمی‌آورم. و نیز می‌تواند بگوید که چرخ، دست من است و همه عالم را من می‌چرخانم و از خودم است و شما طلبی از من ندارید، اما با این حال می‌گوید که شما را خلق کرده‌ام و احساساتی هم به شما داده‌ام و خودم قبول کرده‌ام که با اینکه این‌ها ذاتی شما نیست، اما بگویید جان خودم یا مال خودم، و ادعای مالکیت کنید. حالا روی این نحوه اجازه، برای ما تصور مالکیت حاصل شده و او هم با کَرَم خودش این تصور ما را قبول کرده است. بنابراین، می‌گوید همین را که داری از تو می‌خرم، با اینکه تو در اصل چیزی نداری و همه چیز مال اوست. در حقیقت اگر نفس مرا و مال مرا بخرد چیزی را خریده که از آن خودش است.

البته رحمتش اقتضا نمی‌کند که مجانی معامله کند و چیزی را بخرد. وجود مقدس او با بیگاری مخالف است که کسی را به کار بگیرد و چیزی به او ندهد. در قرآن مجید می‌فرماید:[۵]؛ ما ضایع کننده اجر مصلحین نیستیم. او حتی زحمت آن‌هایی را که با او رابطه ندارند بی‌اجر نمی‌گذارد و بر این مساله در قرآن مجید هم تصریح نموده است. در ضایع نکردن اجر هم نمی‌گوید که چون این بنده عاشق من است و مرا دوست دارد اجرش را ضایع نمی‌کنم، بلکه مرام او چنان است که اجر هیچ بنده‌ای را ضایع نمی‌کند، چه آن بنده او را دوست داشته باشد یا نداشته باشد.

 

محل اعطای اجر

البته تفاوتی وجود دارد و آن این­که اجر کسانی که او را دوست ندارند فقط در همین دنیا می‌دهد. [۶] و چنین افرادی در قیامت اجر ندارند. اجر در قیامت به کسانی می‌رسد که عاشق و محرم و بنده او باشند و کسانی که در خط بندگی او نیستند اگر عملی انجام بدهند اجرشان را در همین دنیا به آنان می‌دهد و اجر آنان همان لذاتی است که در زندگی به ایشان می‌دهد و یا پول زیاد و شهرتی است که نصیبشان می‌کند و یا خَدَم و حشمی است که در اختیارشان می‌گذارد.

موسی (ع) به پروردگار عرض کرد که این فرعون خیلی آدم بد و ستمگری است. او را از بین ببر. خطاب رسید: به نظر تو چگونه او را به هلاکت برسانم؟ گفت: نان و آبش را بِِبُِر. گفت: او از بندگی من دست برداشته است، اما من که از خدایی خود دست برنداشته‌ام و نان و آب دادن کار خدایی من است. او نیز اگر توبه کند قبولش می‌کنم. در قرآن نیز می‌فرماید: [۷]

بنابراین، اگر کسی عبد باشد دو مزد به او می‌دهند؛ یکی در دنیا و یکی هم در آخرت، چنانکه این آیه به آن اشاره دارد:[۸] و اگر عبد نباشد یک مزد به او می‌دهند، آنهم در دنیا.

 

کم نشدن و گم نشدن

حساب دستگاه عالم عجیب است و از همه عجیب‌تر، خود خداست. انبیای الهی با همه معرفت خود، بسیار واله و متحیر او بودند. فقط ما اگر بفهمیم سروکارمان با کیست، تمام کارهایمان یک روزه درست می‌شود. اینکه می‌گویم تمام کارهای ما درست می‌شود یعنی اینکه ما آرامش پیدا می‌کنیم و می‌فهمیم که باید نسبت به امور رضایت داشته باشیم و نفع ما هم در همین رضایت داشتن است، نه اینکه بخواهم چیزی را بر او تحمیل کنیم و بگوییم که حتماً باید برای ما انجام بدهی. او بنده بازیگر نمی‌خواهد، بلکه بنده تسلیم می‌خواهد. پس اگر ما بفهمیم سروکارمان با کیست، کارمان درست می‌شود.

امام حسین (ع) در گودال قتلگاه افتاده بود و جلوی چشمش ۷۱ تن از اصحاب و فرزندانش را قطعه قطعه کرده بودند، از طرفی هم صدای ناله اهل بیتش بلند بود، اما صورت را روی خاک گذارده بود و می‌فرمود: «الهی رضاً بقضائک صبراً علی بلائک».

اگر کسی بفهمد که سروکارش با کیست، نه کُشته‌هایش گم می‌شوند و نه از او کم می‌کنند، چرا که آنجا همه چیز محفوظ و مضبوط است: [۹]اا خداوند می‌فرماید که ای حسین من، خودت، زن و بچه‌ات، کشته‌هایت، اصغرت و اکبرت، همه پیش من­اند و از اینجا بهتر کجا را می‌خواهی؟ بنابراین، با خداوند کار ما درست می‌شود، البته به شرط اینکه بازی درنیاوریم و اهل حقیقت باشیم. او هم ضمانت نداده که بدنمان، خانه‌مان و دنیایمان همیشه مال ما باشد. یک روز ممکن است بدنمان در رختخواب بیفتد و مگر بدن علی (ع) نیفتاد؟ مگر بدن پیامبر (ص) دو ماه در رختخواب نیفتاد و مگر در ناراحتی و رنج نمی‌سوخت؟ مگر او محبوب‌ترین بنده‌اش نبود و مگر درد را احساس نمی‌کرد؟ اصلاً این مسائل برای آن‌ها مطرح نبود.

بنابراین، اگر ما فهمیدیم که سروکارمان با کیست یک چشم دیگر پیدا می‌کنیم و به او نمی‌گوییم حالا که با تو رفیق شده‌ایم یک ساعته همه خلاهای زندگی ما را پر کن. اصلاً آن‌ها را خلاء نمی‌بینیم و حتی مرگ را خلاء نمی‌بینیم. چه تعبیر زیبایی پیامبر خدا (ص) درباره مرگ دارد. ایشان می‌فرماید: «الموت تحفة المومن»[۱۰]؛ مرگ هم چشم‌روشنی و پیشوازی خدا از مؤمن است. خدا با مردن مؤمن به استقبال او می‌آید. پس مؤمن یک ربط دیگر، یک بساط دیگر، یک منزل دیگر و یک فکر و عشق دیگر دارد. بسیار دلم می‌خواست همه آن‌هایی که به خیال خود خوش‌اند اینجا بودند و می‌فهمیدند که ما چقدر از زندگی لذت می‌بریم، چرا که نه چیزی از ما کم می‌شود و نه گم می‌شود. همواره فقط به ما اضافه می‌شود. اگر باورتان نمی‌شود قرآن بخوانید که می‌فرماید: [۱۱] یعنی مؤمن می‌میرد، اما با این حال باید گفت: «قد افلح المؤمنون». داغ می‌بیند، سرطان می‌گیرد، زیر زلزله می‌رود، بی‌پول می‌شود، در جهاد زخمی می‌شود، اما باز قرآن می‌فرماید: «قد افلح المومنون».

بنابراین، کسی که با خداست نه چیزی از او کم می‌شود و نه چیزی از او گم می‌شود. فقط انسان باید مقداری معرفت پیدا کند و اگر با آیات قرآن سروکار داشته باشد اهل معرفت می‌گردد. حضرت یعقوب (ع) خیلی سختی کشید اما هر‌کس که از حالش جویا شد، گفت:[۱۲] حالم را فقط به وجود مقدس محبوبم می‌گویم. آری از مؤمن هیچ چیز کم و گم نمی‌شود، فقط مهم آن است که بدانیم با چه کسی سروکار داریم؟

البته همه مسائل را نیز نمی‌شود همه جا نقل کرد، چون دو سه روز آدم باید حرف بزند و مقدمه‌چینی کند تا بتواند به مردم بگوید چه می‌خواهم بگویم. مردم باید آمادگی ذهنی پیدا کنند و گرنه قبول نمی‌کنند و حتی اگر هم به کسی بگویید که والله خودم با چشم خودم دیدم، می‌گوید آن وقتی که دیدی جن زده شده بودی. اول کار هم همینطور با پیامبر (ص) روبرو می‌شدند و می‌گفتند: ژ هٔ ه ﮧ ژ ([۱۳] این کارهایی که این شخص انجام می‌دهد و حرف‌هایی که می‌زند برای این است که جن زده شده است. سلمان هم خودش را همه جا نشان نمی‌داد و فقط یکجا خودش را نشان داد. ابوذر را به مهمانی دعوت کرده بود و مواد غذایی را داخل ظرف گذاشته بود تا بپزد، اما هنوز آتش زیر آن را روشن نکرده بود که صدای اذان بلند شد. با ابوذر به نماز رفتند و پس از برگشتن پای خود را زیر اجاق و به جای آتش قرار داد و بعد از مدتی غذای پخت شده را آورد و تناول کردند.[۱۴]

 

نقل رحمت‌های الهی

به نظر من اگر ده سال بنشینیم و از رحمت خدا برای مردم بگوییم کم گفته‌ایم. اگر از رحمت خدا بگوییم عاطفه ساز و محبت ساز می‌شود. الان هم ماه رمضان است و ما می‌خواهیم هر‌روز اینجا بیاییم و محبتمان را بیشتر کنیم.[۱۵] اما غضب که «وسعت کل شیء» نیست، بلکه غضب و آتش فقط در خود ماست و خودمان برافروزنده آن هستیم، آنهم به دلیل کردار خودمان. به فرموده امام علی (ع): «من سوء عملی و فعالی و کثره شهواتی و غفلتی و جهالتی»[۱۶] در همه این موارد نیز «یای نسبت» آمده است.

 

سخن عیسی و یحیی (ع) با خدا

حضرت عیسی و حضرت یحیی (ع) هر‌روز همدیگر را می‌دیدند. یحیی دائماً گریان بود و عیسی گاهی گریه می‌کرد و بیشتر اوقات شاد و لبخند بر لب بود. یک روز با هم بحثشان شد. یحیی گفت: قیافه باید قیافه من باشد و آدم همیشه باید محزون و غصه‌دار و متأثر و گریان باشد. عیسی (ع) هم گفت: نه، اینطور نیست. بعد گفتند: از خود خدا می‌پرسیم که از بین ما دو نفر، قیافه کدامیک را بهتر می‌پسندد. خطاب رسید: هر‌دوی شما را دوست می‌دارم، اما به قیافه عیسی بیشتر نظر دارم[۱۷]. ما نباید فقط در اوقات غمگینی به یاد خدا باشیم، بلکه به وقت خوشی و شادی و نشاط هم باید به یاد او باشیم. در شب عروسی هم به یاد او باشیم، نه اینکه شب عروسی مرتکب خلاف‌هایی بشویم و بعد به هنگام صبح که سرمان درد گرفت و اعصابمان به هم خورد و ناراحت شدیم آنوقت سرمان را بالا بیاوریم و با آن قیافه به هم ریخته بگوییم ای خدا! این نمی‌شود و درست هم نیست.

در محله ما کامیون‌داری بود که مشروب می‌خورد، قمار می‌کرد، وسایل موسیقی هم داشت و در نواختن آن هم متخصص بود. کامیونش بار زده بود تا از مشهد به تهران بیاید. ده صبح که تازه از خواب بیدار شده بود به او خبر دادند که کامیون شما در سربالایی‌های سمنان چپ کرده و خسارت‌های فراوانی دیده است. خیلی ناراحت شد و با حالت ترش‌رویی در وسط اتاق ایستاد و گفت ای خدا مگر من چه کار کرده‌ام که ماشینم خراب شده است؟! آری در این هنگام و آن هم این­گونه سخن گفتن دردی را دوا نمی‌کند.

باید همیشه و بخصوص به وقت خوشی به یاد خدا بود و به سوی او روآورد و نیز باید به دامن فضل و رحمت او پناه ببریم که با این پناه بردن، به دستگیره محکمی چنگ زده­ایم و هیچ کاستی نخواهیم یافت.

 

    پی نوشت ها:
  • [۱]. أعراف (۷): ۱۵۶؛ و برای ما در این دنیا و آن دنیا، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر‌کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک و کفر و بت‌پرستی و ارتداد] می‌پرهیزند و زکات می‌پردازند و به آیاتم ایمان می‌آورند، مقرّر می‌دارم.
  • [۲]. آل عمران (۳): ۱۸۹؛ و مالکیت و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین فقط در سیطره خداست و خدا بر هر‌کاری تواناست.
  • [۳]. همان: ۱۸۰؛ کسانی که خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل می‌ورزند، گمان نکنند که آن بخل به سود آنان است، بلکه آن بخل به زیانشان خواهد بود. به زودی آنچه به آن بخل ورزیدند در روز قیامت گردنبند گردنشان می‌شود. و میراث آسمان‌ها و زمین فقط در سیطره مالکیت خداست، و خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.
  • [۴]. توبه (۹): ۱۱۱؛ یقیناً خدا از مؤمنان جان‌ها و اموالشان را به بهای آنکه بهشت برای آنان باشد خریده؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند، پس [دشمن را] می‌کشند و [خود در راه خدا] کشته می‌شوند [خدا آنان را] بر عهده خود در تورات و انجیل و قرآن [وعده بهشت داده است] وعده‌ای حق؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ای مؤمنان!] به این داد و ستدی که انجام داده‌اید، خوشحال باشید؛ و این است کامیابی بزرگ.
  • [۵]. اعراف (۷): ۱۷۰٫
  • [۶]. شوری (۴۲): ۲۰٫
  • [۷]. طه (۲۰): ۴۴٫
  • [۸]. بقره (۲): ۲۰۱٫
  • [۹]. یس (۳۶): ۳۲٫
  • [۱۰]. بحار الانوار: ۵۸/ ۹۰؛ قال: تحفة المؤمن الموت.
  • [۱۱]. مؤمنون (۲۳): ۱٫
  • [۱۲]. یوسف (۱۲): ۸۶؛ گفت: شکایت اندوه شدید و غصه‌ام را فقط به خدا می‌برم و از سوی خدا حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.
  • [۱۳]. قلم (۶۸): ۵۱؛ و کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را با چشمانشان بلغزانند [و از پای درآورند] و می‌گویند: بی‌تردید او دیوانه است.
  • [۱۴]. نفس الرحمان فی فضائل السلمان.
  • [۱۵]. اعراف (۷): ۱۵۶ و برای ما در این دنیا و آن دنیا، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر‌کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک و کفر و بت‌پرستی و ارتداد] می‌پرهیزند و زکات می‌پردازند و به آیاتم ایمان می‌آورند، مقرّر می‌دارم.
  • [۱۶]. فرازهایی از دعای کمیل که از امیرمؤمنان علی بن ابی­طالب (ع) روایت شده است.
  • [۱۷]. الکافی: ۲/ ۶۶۵٫ امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: «کانَ یحْیی بْنُ زَکرِیا یبْکی وَ لَا یضْحَک وَ کانَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یضْحَک وَ یبْکی وَ کانَ الَّذِی یصْنَعُ عِیسَی أَفْضَلَ مِنَ الَّذِی کانَ یصْنَعُ یحْیی».

مقالات مرتبط

رابطه فضل و رحمت الهی با انسان

رابطه فضل و رحمت الهی با انسان

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
فضل و رحمت الهی

فضل و رحمت الهی

یک عبادت هم همین روزه است. در آیه ۱۸۳ سوره مبارکه بقره چقدر با محبت این حکم روزه را بیان کرده است.
خسارت نبود فضل و رحمت

خسارت نبود فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
سند فضل و رحمت

سند فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
مبدأ و منتهای فضل و رحمت

مبدأ و منتهای فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
زندگی در فضای رحمت

زندگی در فضای رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
فضل و رحمت الهی

فضل و رحمت الهی

بنابراین، با توجه به گفته‌های پیشین، منبع دوم که باید مقررات الهی را از آن بگیریم پیامبر اکرم (ص) است و منبع سوم، امام معصوم (ع)، و منبع چهارم فقیه جامع الشرایط است.
فضل و رحمت الهی همرنگی با مولا در خیررسانی

فضل و رحمت الهی همرنگی با مولا در خیررسانی

اید توجه داشت که انسان زمانی مصداق «أَلْخَیرُ مِنْهُ مَأمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ» می‌شود که متصل به رحمت پروردگار گردد و همان­طور که پروردگار خیر محض است و شر ندارد او هم همین‌گونه شود.
 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʅ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(5)

عبادت بدون بینش آنان برخی را به اشتباه می انداخت و خطر اشاعه ی این مرض مسری در جامعه بود. امام علی(علیه السلام) به این خطر بیم می داد، آن حضرت(علیه السلام) شنید که مردی از خوارج شب بیدار است و به دعا و تلاوت قرآن مشغول است؛ امام فرمودند:« به یقین خفتن به که با دودلی نمازگزاردن» (نهج البلاغه، حکمت97).
 دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

دیدگاه نهج البلاغه درباره «حکومت و حکومت داری و رهبری »

کتاب شریف نهج البلاغه با 239 خطبه، 79 نامه و 472 حکمت و موعظه پس از قرآن مجید و در کنار احادیث شریف، کتاب دنیا و آخرت است؛ کتابی است که به شؤونات مختلف دنیوی و اخروی انسانها از جمله مبحث: «حکومت اسلامی، آیین زمامداری، رهبری، و ویژگی های حاکم اسلامی » نیک پرداخته است که امید است مجموعه مقالات این شماره برای علاقه مندان به این مبحث مهم، قابل توجه و سودمند باشد .
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت ʁ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت (1)

نهج البلاغه، مشهورترین و ماندگارترین اثر سید رضی(قدس سره) است، که آن را در سال 400 هجری قمری، شش سال پیش از وفات خود با استفاده از دانش وسیع و ذوق سرشار و گزینش نیکوی ادبی، از میان خطبه ها، نامه ها، وصیت نامه ها و کلمات کوتاه حکمت آمیز امیرالمؤمنین(علیه السلام) گردآوری نموده است.
Powered by TayaCMS