فضل و رحمت الهی

فضل و رحمت الهی

دیگر منابع مقررات الهی

بنابراین، با توجه به گفته‌های پیشین، منبع دوم که باید مقررات الهی را از آن بگیریم پیامبر اکرم (ص) است و منبع سوم، امام معصوم (ع)، و منبع چهارم فقیه جامع الشرایط است.

 

منبع بودن فکرهای رحمانی

منبع پنجم هم فکرهای خوبی است که به ذهنتان می‌رسد که آن‌ها نیز از رحمت خداست. مثلاً به مسجد مشرف شده‌اید و همان‌طور که نشسته‌اید به یکباره به فکرتان می‌آید که چهار عدد از فرش‌های مسجد که پوسیده شده را نو کنید:.[۱۰] این الان به ذهنتان خورده و آن را رد نکنید. یا مثلاً الان شما پنج بزرگوار کاسب که آدم‌های خوبی هستید و با هم به مسجد آمده­اید به یکباره به ذهنتان می‌رسد که این ماه رمضان مخارج ازدواج چند نفر از جوانان را بدهید، یا برای مؤمن فقیری خانه بخرید یا به بیمارستان‌ها سری بزنید و ببینید که آیا کسی هست که زن و بچه‌اش در شهرستان باشد و اینجا کسی را نداشته باشد، یا برای دخترهای دم بخت که جهیزیه ندارند کمک بکنید. این‌ها فکرهای خدایی و از مصادیق قانون و مقررات رحمت است که نباید بی‌توجهی به آن‌ها بکنید.

جوانی نزد حضرت مجتبی (ع) آمد و گفت: من یک دختری را دیده‌ام و او را می‌خواهم، اما پدر و مادر من و پدر و مادر دختر مخالفت می‌کنند. پدر و مادرم من می‌گویند اگر بروی و او را بگیری تو را از خانه بیرون می‌کنیم. با اینکه مسافت آن حضرت تا خانه دختر سی و پنج فرسخ بود ایشان سوار بر مرکب شد و همراه با پسر حرکت کرد تا به منزل پدر دختر رسید. حضرت مجتبی (ع) ابتدا برای آن پسر از پدر دختر خواستگاری کرد و سپس عقد را جاری نمود و بعد هم عروسی را برگزار کرد و برگشت.

بنابراین، خیلی اوقات چیزهای عالی به ذهنمان می‌رسد اما اقدام نمی‌کنیم و نمی‌دانیم که چقدر حیف شده که این تجارت‌هایی را که می‌توانسته­ایم با این قوانین رحمت انجام دهیم، از دست داده‌ایم. این­گونه فکرها از الهامات الهی است.

 

مرحوم عطایی و صندوق‌های قرض الحسنه

اولین بار قضیه تأسیس قرض الحسنه به ذهن مرحوم عطایی افتاد. او از مشتریان شب‌های رمضان ما بود و در چهل سالگی از بس که برای مردم خدمت کرد و بی‌خوابی کشید با سکته قلبی از دنیا رفت. وی شب­های احیا در پای منبر برای مردم دعای جوشن کبیر می‌خواند و اولین کسی بود که ایده صندوق قرض الحسنه به ذهنش خورد و آن را عملی کرد. او اولین صندوق را در مسجد لرزاده افتتاح کرد و الان هم که در کل کشور نزدیک به پنج هزار صندوق قرض الحسنه وجود دارد و بسیاری از مشکلات مردم را در این سال‌ها حل کرده، چه بهره‌های فراوانی به او می‌رسد. این هم یک منبع رحمت خداست.

در بسیاری از اوقات کسی خودش نمی‌تواند کتاب بنویسد اما می‌تواند با کمک کردن به مؤلفان خوب، بسیاری از کتاب‌های گذشته را احیا کند. اگر انسان یک ساعت برای خدا فکر کند بسیاری از فکرها به ذهنش می‌خورد و هزار نوع قانون رحمت در ذهنش تجلی می‌یابد.

 

در پی خیر بودن

پیامبر خدا (ص) نیز چنان ‌که در روزهای قبل بیان شد فرموده است: «رحم الله امرئاً قدم خیرا». رحمت خدا برای آن عبدی است که پیشقدم شود و عجله کند که خیری را به انجام برساند. من امروز برای ترجمه و تفسیر «خیر»، به تفسیر قرآن و بحارالانوار مرحوم مجلسی و مستدرک سفینه البحار و مکاتیب ابوحامد غزالی و به چند کتاب دیگر مراجعه کردم که ببینم این کلمه خیر را چگونه معنا کرده‌اند. واقعاً به دریای عجیبی برخوردم و به نظرم اگر سه چهار سال در ماه رمضان‌ها بخواهم تفسیر این کلمه خیر را بگویم مطلب وجود دارد. عجیب است که خدا چه سفره‌ای برای کار خوب پهن کرده است. اصلاً عده‌ای در این دنیا بوده و الان هم هستند که از اول تکلیفشان دنبال خیر بوده‌اند. بچه‌هایشان را هم خوب تربیت کرده‌اند که دنبال کار خیر باشند. کار خیری در این دنیا نیست که اینان در آن شرکت نکنند. این‌ها با آبرویشان یا با مالی که از کسب و کار درمی‌آورند واسطه در خیرات هستند و کار خیری نیست که انجام ندهند. عده‌ای این‌گونه هستند و اگر ما چند میلیون نفر در کشور داشته باشیم که همه اهل خیر باشند آنگاه شما می­بینید که از فردا مملکت چقدر آباد می‌شود. پس همگی باید تصمیم بگیریم که خودمان و قدممان و زبانمان همه خیر باشد. اگر خودمان اهل خیر باشیم، زن و بچه‌هایمان هم این‌گونه بار می‌آیند و حتی نوه‌های ما نیز همین گونه می‌شوند. اصلاً خودمان معلم خیر می‌شویم.

 

معلم خیر

بزرگانی مثل علامه مجلسی و مرحوم فیض کاشانی و محدث قمی رضوان الله علیهم نقل کرده‌اند که پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمود: «ان معلم الخیر یستغفر له دوّاب الارض».[۱۱] آن کسی که زندگی و قیافه و حرکتش خیر را یاد می‌دهد، تمام جنبندگان زمین برای او طلب مغفرت می‌کنند. حالا یا جنبندگان زمین و تمام ماهی‌های دریا و پرندگان آسمان و جمیع اهل آسمان و زمین در شعور باطنی‌شان برای این شخص طلب مغفرت کنند یا به این معناست که به تعداد جنبندگان زمین، خدا مغفرت در نامه عمل این شخص می‌نویسد. بنابراین، راه را با نشاط ادامه بدهید و نگویید که به جایی نرسیده‌ایم. اینقدر به جاهایی رسیده‌ایم که خودمان هم نمی‌دانیم.

 

پهلوان خیّر

مرحوم محمد صادق پهلوان که بعضی از پیرمردهای مجلس او را در قدیم دیده بودند در تهران به زورخانه کوچه غریبان می‌رفت و ورزشکار فوق العاده‌ای هم بود. بعضی از زیردستان او الان هم هستند. وی بی‌وضو داخل زورخانه نمی‌رفت. جوانان را نیز تا محاسنشان کاملاً درنیامده بود داخل گود زورخانه راه نمی‌داد. خلاصه اینکه آداب ورزش باستانی را رعایت می‌کرد. بسیار افتاده و متواضع بود و توقعی هم نداشت که هنگام ورود برایش زنگ بزنند. عظمت و شخصیت این ورزشکار باستانی به گونه‌ای بود که وقتی از شنا بیرون می‌آمد کف گود زورخانه از اشک چشم همه خیس شده بود. وی بلور فروش بود و در تیمچه هم مغازه داشت.

روزی زن و بچه‌اش به مهمانی رفته بودند و خودش ساعت دو بعد از ظهر که خسته بود از مغازه به خانه‌اش در کوچه گلشن در میدان سید اسماعیل برمی‌گشت. فرش خیلی خوبی هم در منزل برای اتاق مهمانخانه داشت. می‌بیند که این فرش بر دوش کسی است و آن شخص از آن طرف کوچه می‌گذرد. محمد صادق می‌فهمد که چون زن و بچه‌اش نبوده‌اند دزد به خانه‌اش زده و این فرش قیمتی را که آن وقت حاجی مثلاً چهارصد تومان خریده بوده دزدیده است. دو قدم که از دزد دور می‌شود برمی‌گردد و با وجود خستگی از پشت سر دزد حرکت می‌کند تا اینکه به میدان سید اسماعیل و بازار چهل تن می‌رسد. دزد به درب مغازه فرش فروش می‌رود و می‌خواهد فرش را بفروشد. حاجی هم گوشه‌ای ایستاده و نگاه می‌کند. مغازه دار فرش را به چهار صد تومان می‌خرد اما می‌گوید که کسی باید تو را ضمانت کند تا من بدانم که این فرش مال خودت است. حاج محمد صادق جلو می‌رود و می‌گوید که من ضامن او می‌شوم. دزد برمی‌گردد، به حاجی نگاه می‌کند و او را می‌شناسد. دزد همانجا حاجی را بغل می‌کند و گریه‌کنان عذرخواهی می‌کند، اما حاجی می‌گوید که فرش را بفروش و پولش هم حلالت باشد، برو با آن کاسبی بکن و دیگر اطراف مال حرام نچرخ! دزد هم توبه می‌کند و بعد زیردست خود حاجی ورزشکار می‌شود. این از مصادیق کار خیر است. اصلاً عده‌ای از خانه به عشق کار خیر بیرون می‌آیند.‌

ای برادران عزیز مشکل مردم را حل کنید و حوائج آنان را برآورده سازید و نگذارید مردم نزد زن و بچه خودشان خجالت زده شوند و درد بکشند. همه به داد هم برسیم. این‌گونه نیست که همه آن‌هایی که دارند هر ‌روز داشته باشند و روزی هم می‌رسد که ما هم باید دستمان را دراز بکنیم. امروز دست محتاج را پر کن وگرنه فردا اگر دست خودت خالی شد خدا به تلافی آن روز که دست تهیدستی را رد کرده‌ای، مال خودت را قطع می‌کند. بنابراین، خیر مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌ای دارد و معلم خیر نیز بسیار قیمتی است. همه شما برادران، نیت‌ها و فکرها و قدم‌ها را به سوی خیر و عنایت خدا برگردانید تا به شما هم خیر برسد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

    پی نوشت ها:
  • [۱۰]. آل عمران (۳): ۹۲؛ هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر‌چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست.
  • [۱۱]. بحار الانوار: ۲/۱۷؛ بصائر الدرجات: ۱/۳-۴؛ عن جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع)قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ مُعَلِّمَ الْخَیرِ یسْتَغْفِرُ لَهُ دَوَابُّ الْأَرْضِ وَ حی‌تان الْبَحْرِ وَ کلُّ ذِی رُوحٍ فِی الْهَوَاءِ وَ جَمِیعُ أَهْلِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ وَ الْمُتَعَلِّمَ فِی الْأَجْرِ سَوَاءٌ یأْتِیانِ یوْمَ الْقِیامَةِ کفَرَسَی رِهَانٍ یزْدَحِمَان.

مقالات مرتبط

رابطه فضل و رحمت الهی با انسان

رابطه فضل و رحمت الهی با انسان

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
فضل و رحمت الهی

فضل و رحمت الهی

یک عبادت هم همین روزه است. در آیه ۱۸۳ سوره مبارکه بقره چقدر با محبت این حکم روزه را بیان کرده است.
خسارت نبود فضل و رحمت

خسارت نبود فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
سند فضل و رحمت

سند فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
مبدأ و منتهای فضل و رحمت

مبدأ و منتهای فضل و رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
عدم کاستی در پرتو فضل و رحمت الهی

عدم کاستی در پرتو فضل و رحمت الهی

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
زندگی در فضای رحمت

زندگی در فضای رحمت

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و صلّی الله علی محمّد و آله الطیبین الطاهرین
فضل و رحمت الهی همرنگی با مولا در خیررسانی

فضل و رحمت الهی همرنگی با مولا در خیررسانی

اید توجه داشت که انسان زمانی مصداق «أَلْخَیرُ مِنْهُ مَأمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ» می‌شود که متصل به رحمت پروردگار گردد و همان­طور که پروردگار خیر محض است و شر ندارد او هم همین‌گونه شود.
 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

آفرينش اهل بيت (ع) در نهج البلاغه

يكى از پژوهش گران سنّى، نيكو و دادگرانه سخن گفته، آن جا كه گويد:هر كس يكى از اصحاب پيامبر را بر ديگر اصحاب برترى دهد، منظور او به يقين برترى دادن بر على نيست؛ زيرا على از اهل بيت پيامبر است.پس برترين آفريدگان بعد از حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله خاندان او هستند، و اين، همان واقعيّت و حقيقت است؛ زيرا آنان مانند پيامبر بر تمامى پيامبران الاهى برترى جستند و آنان مهتر آفريدگان در آفرينش، اخلاق و كمالات هستند.
 نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

نگاهی به مسأله حساس امامت در نهج البلاغه

احتمالا بتوان از این سخن دردمندانه این نکته را به دست آورد که اهمیت امامت فقط در مدیریت جامعه نیست بلکه در مقام فهم دین نیز بسیار حائز اهمیت است که البته طبق دلایل بسیار متقن ائمه اهل بیت (علیهم السلام) از علمی خدایی بهره مند هستند کما اینکه این مساله را می توان از این سخن حضرت نیز به دست آورد ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلیهم بامر الله فیه سزاوارترین مردم به امر حکمرانی تواناترین آنها در این امر و عالمترین آنها به دستور خداوند در مورد حکمرانی است.
 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
 امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه

اين جمله ها هر چند نامى ولو به طور اشاره از اهل بيت برده نشده است، اما با توجه به جمله هاى مشابهى که در نهج البلاغه درباره اهل بيت آمده است، يقين پيدا مى شود که مقصود، ائمه اهل بيت مى باشند. از مجموع آنچه در اين گفتار از نهج البلاغه نقل کرديم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمين در مسائل سياسى، مساله امامت به مفهوم خاصى که شيعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بليغ و رسائى بيان شده است.

پر بازدیدترین ها

 امامت از ديدگاه نهج البلاغه

امامت از ديدگاه نهج البلاغه

اختلاف مذهبي بين مسلمين سه ريشه اصلي دارد. نخستين اختلاف بر سر جانشيني پيامبر اسلام، مسلمانان را به دو دسته شيعه و سني تقسيم کرد.دومين اختلاف مسلمين در اصول دين و مسائل اعتقادي است که سبب پيدايش مکاتب مختلف کلامي گرديد که مهمترين آن ها اشاعره، معتزله، مرجئه و شيعه است. سومين اختلاف در احکام و فروغ دين است که در نتيجه آن مذاهب مختلف فقهي مانند شافعي، حنبلي، مالکي، حنفي و جعفري پديدار شد.
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʃ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(3)

اویس کریم؛ در کتاب المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، با انتقاد از باب بندی های گذشته و ناقص دانستن آنها، مباحث نهج البلاغه را در 22 باب تقسیم نموده و هر یک چندین فصل دارد و هر فصلی دارای موضوعاتی است که مجموعاً 604 موضوع می شود. عناوین باب های آن چنین است: 1) العقل و العلم؛ 2) الاسلام و الایمان و الیقین و الشرک و الشک؛
 نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایتʆ)

نهج البلاغه، بزرگ ترین سند ماندگاری امامت و ولایت(6)

به مالک اشتر می نویسد:« و ایاک و الاستثمار بما الناس فیه اسوه» (نهج البلاغه، نامه ی 53)؛ مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوی هستی امتیاز خواهی! از اموری که بر همه روشن است غفلت کنی.
 اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

اهل بیت علیهم السلام در نهج البلاغه

نهج البلاغه فرهنگ نامه ای است بی مانند که متونش با یک دیگر همگون و همخوان اندو این مساله نشان از جریانات علمی، دانش های دینی و دنیایی این کتاب بزرگ دارد. مهم تر آن که چهره حقیقی، جایگاه و منزلت اهل بیت علیهم السلام را آن گونه که خدا و رسول خواسته است، می نمایاند و با بیش از ده ها عبارت، با صراحت و دلالتی روشن، موقعیت تاریخی امت و نقش آنان را در آینده نشان می دهد.
 رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

رهبرى صالح از ديدگاه نهج البلاغه

از موضوعات اساسى و مباحث حياتى نهج البلاغه - كه جملگى از مسائل اساسى جامعه انسانى محسوب مى گردد - مساله امامت و رهبرى است . على (ع) در سخنان و رهنمودهاى ارزنده خويش در نهج البلاغه به بيان ابعاد مختلف اين مساله پرداخته اند:اولا: ضرورت آن را در اجتماع بشرى مطرح فرموده اند؛ثانيا: در ارتباط با همين لزوم و ضرورت رهبرى، به امامت و پيشوايى صالح و حق، و نيز به رهبرى ناشايسته و ناحق پرداخته اند.
Powered by TayaCMS