آیات:
ـ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
[1]
{و او
به هر چيزى داناست.}
ـ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ
يَعْلَمْهُ اللَّهُ[2]
{ و هر كار نيكى انجام مىدهيد،
خدا آن را مىداند.}
ـ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ
فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ [3]
{ و هر گونه نيكى كنيد البتّه
خدا به آن داناست.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ
لا تَعْلَمُونَ [4]
{و خدا مىداند و شما نمىدانيد.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ
مِنَ الْمُصْلِحِ [5]
{خدا تباهكار را از درستكار
بازمىشناسد.}
ـ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
[6]
{و خدا شنواى داناست.}
ـ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
[7]
{در حقيقت خدا شنواى داناست.}
ـ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [8]
{و بدانيد كه خدا به هر چيزى
داناست.}
ـ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ [9]
{و بدانيد كه خداوند به آنچه
انجام مىدهيد بيناست.}
ـ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
خَبِيرٌ [10]
{و خداوند به آنچه انجام مىدهيد
آگاه است.}
ـ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
يَعْلَمُ ما فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ [11]
{ و بدانيد كه خداوند آنچه را
در دل داريد مىداند پس، از [مخالفت] او بترسيد.}
ـ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ
بَصِيرٌ [12]
{خداوند به آنچه انجام مىدهيد
بيناست.}
ـ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ
سَمِيعٌ عَلِيمٌ [13]
{و بدانيد كه خداوند شنواى داناست.}
ـ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ
[14]
{و خدا گشايشگر داناست.}
ـ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ
وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ [15]
{آنچه در پيش روى آنان و آنچه
در پشت سرشان است مىداند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمىيابند.}
ـ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
بَصِيرٌ [16]
{و خداوند به آنچه انجام مىدهيد
بيناست.}
ـ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ
أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ [17]
{و هر نفقهاى را كه انفاق،
يا هر نذرى را كه عهد كردهايد، قطعاً خداوند آن را مىداند.}
ـ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ
فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ [18]
{و هر مالى [به آنان] انفاق
كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است.}
ـ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيمٌ [19]
{و خدا به هر چيزى داناست.}
ـ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
عَلِيمٌ [20]
{و خداوند به آنچه انجام مىدهيد
داناست.}
ـ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ
[21]
{و خداوند به [امور] بندگان
[خود] بيناست.}
ـ قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِي
صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ
ما فِي الْأَرْضِ [22]
{بگو: «اگر آنچه در سينههاى
شماست نهان داريد يا آشكارش كنيد، خدا آن را مىداند، و [نيز] آنچه را در آسمانها و
آنچه را در زمين است مىداند.}
ـ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
[23]
{و خداوند شنواى داناست.}
ـ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ
الْعَلِيمُ [24]
{كه تو خود شنواى دانايى.}
ـ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ
فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ [25]
{و از هر چه انفاق كنيد قطعاً
خدا بدان داناست.}
ـ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
[26]
{و خداوند به [حال] تقواپيشگان
داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ
الصُّدُورِ [27]
{خداوند به راز درون سينهها
داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ
مُحِيطٌ [28]
{ يقيناً خداوند به آنچه مىكنند
احاطه دارد.}
ـ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
[29]
{ و خداوند، شنواى داناست.}
ـ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
[30]
{و خداوند از آنچه مىكنيد آگاه
است.}
ـ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ
وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نافَقُوا [31]
{ و مؤمنان را معلوم بدارد و
همچنين كسانى را كه دو رويى نمودند [نيز] معلوم بدارد.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً
حَكِيماً [32]
{خداوند داناى حكيم است.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ
شَيْءٍ عَلِيماً [33]
{خدا به هر چيزى داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى
كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً [34]
{خدا همواره بر هر چيزى گواه
است.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً
خَبِيراً [35]
{خدا داناى آگاه است.}
ـ وَ كانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيماً
[36]
{و خدا به [كارِ] آنان داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً
بَصِيراً [37]
{خدا شنواى بيناست.}
ـ وَ كَفى بِاللَّهِ عَلِيماً
[38]
{و خدا بس داناست.}
ـ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ
وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى
مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً [39]
{[كارهاى نارواى خود را] از
مردم پنهان مىدارند، و [لى نمىتوانند] از خدا پنهان دارند، و چون شبآن گاه به چارهانديشى
مىپردازند و سخنانى مىگويند كه وى [بدان] خشنود نيست، او با آنان است. و خدا به
آنچه انجام مىدهند همواره احاطه دارد.}
ـ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيمٌ [40]
{و خداوند به هر چيزى داناست.}
ـ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ
اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ
شَيْءٍ عَلِيمٌ [41]
{ و خداست كه بر هر چيزى داناست.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ
وَ ما تَكْتُمُونَ [42]
{و خداوند آنچه را آشكار و آنچه
را پوشيده مىداريد مىداند.}
ـ وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ
لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ
مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ
وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ
وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ [43]
{و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست.
جز او [كسى] آن را نمىداند، و آنچه در خشكى و درياست مىداند، و هيچ برگى فرو نمىافتد
مگر [اينكه] آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست
مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است. و اوست كسى كه شبآن گاه، روح شما را [به هنگام
خواب] مىگيرد و آنچه را در روز به دست آوردهايد مىداند.}
ـ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ [44]
{بارى، پروردگار تو به [حالِ]
كسى كه از راه او منحرف مىشود داناتر است، و او به [حالِ] راهيافتگان [نيز] داناتر
است.}
ـ وَسِعَ رَبُّنا كُلَّ شَيْءٍ
عِلْماً [45]
{پروردگار ما از نظر دانش بر
هر چيزى احاطه دارد.}
ـ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ
[46]
{او به راز دلها داناست.}
ـ وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ
مُحِيطٌ [47]
{و خدا به آنچه مىكنند احاطه
دارد.}
ـ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
[48]
{ و خدا به [حال] تقواپيشگان
داناست.}
ـ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
[49]
{و خدا به [حال] ستمكاران داناست.}
ـ أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ
اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ [50]
{آيا ندانستهاند كه خدا راز
آنان و نجواى ايشان را مىداند و خدا داناى رازهاى نهانى است؟}
ـ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيمٌ [51]
{خدا به هر چيزى داناست.}
ـ وَ ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ
وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ
شُهُوداً إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ
فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا
فِي كِتابٍ مُبِينٍ [52]
{و در هيچ كارى نباشى و از سوى
او [خدا] هيچ [آيهاى] از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد، مگر اينكه ما بر شما گواه
باشيم آن گاه كه بدان مبادرت مىورزيد. و هموزن ذرهاى، نه در زمين و نه در آسمان
از پروردگار تو پنهان نيست، و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست، مگر اينكه در
كتابى روشن [درج شده] است.}
ـ وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها
وَ مُسْتَوْدَعَها كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ [53]
{و [او] قرارگاه و محلّ مُردنش
را مىداند. همه [اينها] در كتابى روشن [ثبت] است.}
ـ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
بَصِيرٌ [54]
{ او به آنچه انجام مىدهيد
بيناست.}
ـ وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ
وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [55]
{و نهان آسمانها و زمين از آنِ
خداست، و تمام كارها به او بازگردانده مىشود پس او را پرستش كن و بر او توكّل نماى،
و پروردگار تو از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.}
ـ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ
كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ
بِمِقْدارٍ* عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ* سَواءٌ مِنْكُمْ
مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ
سارِبٌ بِالنَّهارِ [56]
{خدا مىداند آنچه را كه هر
مادهاى [در رحم] بار مىگيرد، و [نيز] آنچه را كه رَحِمها مىكاهند و آنچه را مىافزايند.
و هر چيزى نزد او اندازهاى دارد. داناى نهان و آشكار، [و] بزرگ بلندمرتبه است. [براى
او] يكسان است: كسى از شما سخن [خود] را نهان كند و كسى كه آن را فاش گرداند، و كسى
كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز، آشكارا حركت كند.}
ـ يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ
نَفْسٍ [57]
{آنچه را كه هر كسى به دست مىآورد
مىداند.}
ـ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ
مِنْكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ [58]
{و به يقين، پيشينيان شما را
شناختهايم و آيندگان [شما را نيز] شناختهايم.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ
وَ ما تُعْلِنُونَ [59]
{و خدا آنچه را كه پنهان مىداريد
و آنچه را كه آشكار مىسازيد مىداند.}
ـ لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ
ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ [60]
{شك نيست كه خداوند آنچه را
پنهان مىدارند و آنچه را آشكار مىسازند، مىداند.}
ـ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ [61]
{در حقيقت، پروردگار تو به
[حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال] راهيافتگان [نيز] داناتر
است.}
ـ وَ كَفى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ
عِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً [62]
{و پروردگار تو به گناهان بندگانش
بس آگاه و بيناست.}
ـ رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي
نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ [63]
{پروردگار شما به آنچه در دلهاى
خود داريد آگاهتر است . اگر شايسته باشيد}
ـ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ
فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [64]
{و پروردگار تو به هر كه [و
هر چه] در آسمانها و زمين است داناتر است.}
ـ قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً
بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً [65]
{بگو: «ميان من و شما، گواه
بودن خدا كافى است، چرا كه او همواره به [حال] بندگانش آگاه بينا است.»}
ـ لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ
عَدًّا [66]
{و يقيناً آنها را به حساب آورده
و به دقت شماره كرده است.}
ـ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ
وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً [67]
{آنچه را كه آنان در پيش دارند
و آنچه را كه پشت سر گذاشتهاند مىداند، و حال آنكه ايشان بدان دانشى ندارند.}
ـ قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ
فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ [68]
{ [پيامبر] گفت: «پروردگارم
[هر] گفتار [ى] را در آسمان و زمين مىداند، و اوست شنواى دانا.»}
ـ يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ
وَ ما خَلْفَهُمْ [69]
{آنچه فراروى آنان و آنچه پشت
سرشان است مىداند.}
ـ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ
مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ [70]
{ [آرى،] او سخن آشكار را مىداند
و آنچه را پوشيده مىداريد مىداند.}
ـ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ
يَعْلَمُ ما فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ ذلِكَ فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى
اللَّهِ يَسِيرٌ [71]
{آيا ندانستهاى كه خداوند آنچه
را در آسمان و زمين است مىداند؟ اينها [همه] در كتابى [مندرج] است. قطعاً اين بر
خدا آسان است.}
ـ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ
[72]
{داناى نهان و آشكار}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تُبْدُونَ
وَ ما تَكْتُمُونَ [73]
{ و خدا آنچه را آشكار و آنچه
را پنهان مىداريد مىداند.}
ـ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما
يَصْنَعُونَ [74]
{خدا به آنچه مىكنند آگاه است.}
ـ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيمٌ [75]
{و خدا به هر چيزى داناست.}
ـ قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ
السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [76]
{بگو: «آن را كسى نازل ساخته
است كه رازِ نهانها را در آسمانها و زمين مىداند،}
ـ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ
ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ* وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ [77]
{و در حقيقت، پروردگار تو آنچه
را در سينههايشان نهفته و آنچه را آشكار مىدارند نيك مىداند. و هيچ پنهانى در آسمان
و زمين نيست، مگر اينكه در كتابى روشن [درج] است.}
ـ أَوَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ
بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ*وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ
الْمُنافِقِينَ [78]
{آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان
است داناتر نيست؟ و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آوردهاند مىشناسد، و يقيناً منافقان
را [نيز] مىشناسد.}
ـ قُلْ كَفى بِاللَّهِ بَيْنِي
وَ بَيْنَكُمْ شَهِيداً يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ [79]
{بگو: «كافى است خدا ميان من
و شما شاهد باشد. آنچه را كه در آسمانها و زمين است مىداند}
ـ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ
السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ
ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ
خَبِيرٌ [80]
{در حقيقت، خداست كه علم [به]
قيامت نزد اوست، و باران را فرو مىفرستد، و آنچه را كه در رحمهاست مىداند و كسى نمىداند
فردا چه به دست مىآورد، و كسى نمىداند در كدامين سرزمين مىميرد. در حقيقت، خداست
[كه] داناى آگاه است.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي
قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَلِيماً [81]
{ و آنچه در دلهاى شماست خدا
مىداند، و خدا همواره داناى بردبار است.}
ـ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ
شَيْءٍ رَقِيباً [82]
{ و خدا همواره بر هر چيزى مراقب
است.}
ـ إِنْ تُبْدُوا شَيْئاً أَوْ
تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً [83]
{اگر چيزى را فاش كنيد يا آن
را پنهان داريد قطعاً خدا به هر چيزى داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى
كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً [84]
{خدا همواره بر هر چيزى گواه
است.}
ـ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ
وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ
الرَّحِيمُ الْغَفُورُ [85]
{آنچه در زمين فرو مىرود و
آنچه از آن بر مىآيد و آنچه از آسمان فرو مىشود و آنچه در آن بالا مىرود [همه را]
مىداند، و اوست مهربان آمرزنده.}
ـ عالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ
عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ
ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ [86]
{داناى نهان [ها] كه هموزن ذرهاى،
نه در آسمانها و نه در زمين، از وى پوشيده نيست، و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از
آن است مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است.}
ـ إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ [87]
{اوست شنواى نزديك}
ـ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما
يَصْنَعُونَ [88]
{ قطعاً خدا به آنچه مىكنند
داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ
لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ [89]
{قطعاً خدا نسبت به بندگانش
آگاهِ بيناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ [90]
{خدا [ست كه] داناى نهان آسمانها
و زمين است، و اوست كه به راز دلها داناست.}
ـ وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ
فِي إِمامٍ مُبِينٍ [91]
{ و هر چيزى را در كارنامهاى
روشن برشمردهايم.}
ـ فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ
إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ [92]
{پس، گفتار آنان تو را غمگين
نگرداند كه ما آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مىكنند، مىدانيم.}
ـ يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ
وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ [93]
{ [خدا] نگاههاى دزدانه و آنچه
را كه دلها نهان مىدارند، مىداند.}
ـ إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ
فىِ ءَايَاتِنَا لَا يخَْفَوْنَ عَلَيْنَا
أَ فَمَن يُلْقَى فىِ النَّارِ خَيرٌْ أَم مَّن يَأْتىِ ءَامِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُواْ مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير[94]
{كسانى كه در [فهم و ارائه]
آيات ما كژ مىروند بر ما پوشيده نيستند. آيا كسى كه در آتش افكنده مىشود بهتر است
يا كسى كه روز قيامت آسودهخاطر مىآيد؟ هر چه مىخواهيد بكنيد كه او به آنچه انجام
مىدهيد بيناست.}
ـ إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ
وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ
إِلَّا بِعِلْمِهِ[95]
{دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر
به اوست، و ميوهها از غلافهايشان بيرون نمىآيند و هيچ مادينهاى بار نمىگيرد و بار
نمىگذارد مگر آنكه او به آن علم دارد.}
ـ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا
نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ [96]
{آيا مىپندارند كه ما راز آنها
و نجوايشان را نمىشنويم؟ چرا، و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مىكنند.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ
وَ مَثْواكُمْ [97]
{و خداست كه فرجام و مآلِ [هر
يك از] شما را مىداند.}
ـ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ
[98]
{و خدا از همداستانى آنان آگاه
است.}
ـ فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ
[99]
{و آنچه در دلهايشان بود بازشناخت}
ـ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ
بَصِيراً [100]
{ و خدا به آنچه مىكنيد همواره
بيناست.}
ـ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ
عَلِيماً [101]
{و خدا همواره بر هر چيزى داناست.}
ـ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً
[102]
{ و گواهبودن خدا كفايت مىكند.}
ـ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
[103]
{و خدا داناى سنجيدهكار است.}
ـ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ
[104]
{بىترديد، خداوند داناى آگاه
است.}
ـ قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ
بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ
بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [105]
{بگو: «آيا خدا را از دين [دارىِ]
خود خبر مىدهيد؟ و حال آنكه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مىداند،
و خدا به همه چيز داناست.}
ـ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ
السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ [106]
{خداست كه نهفته آسمانها و زمين
را مىداند و خدا [ست كه] به آنچه مىكنيد بيناست.»}
ـ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ
وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ
الْوَرِيدِ [107]
{و ما انسان را آفريدهايم و
مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند، و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم.}
ـ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ
[108]
{ما به آنچه مىگويند داناتريم}
ـ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى [109]
{پروردگار تو، خود به [حال]
كسى كه از راه او منحرف شده داناتر، و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاهتر است.}
ـ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ
أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ
فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى [110]
{وى از آن دم كه شما را از زمين
پديد آورد و از همآن گاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال]
شما داناتر است، پس خودتان را پاك مشماريد. او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر
است.}
ـ وَ اللَّهُ يَسْمَعُ تَحاوُرَكُما
إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ [111]
{و خدا گفتگوى شما را مىشنود،
زيرا خدا شنواى بيناست.}
ـ أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ
يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ
إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ
ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما
عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ [112]
{آيا ندانستهاى كه خدا آنچه
را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مىداند؟ هيچ گفتگوى محرمانهاى ميان سه
تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست، و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست،
و نه كمتر از اين [عدد] و نه بيشتر، مگر اينكه هر كجا باشند او با آنهاست. آن گاه روز
قيامت آنان را به آنچه كردهاند آگاه خواهد گردانيد، زيرا خدا به هر چيزى داناست.}
ـ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ
وَ ما أَعْلَنْتُمْ [113]
{من به آنچه پنهان داشتيد و
آنچه آشكار نموديد داناترم.}
ـ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِهِنَّ
[114]
{خدا به ايمان آنان داناتر است.}
ـ وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ
اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ [115]
{و [اگر] سخن خود را پنهان داريد،
يا آشكارش نماييد، در حقيقت وى به راز دلها آگاه است.}
ـ أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ
وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ [116]
{آيا كسى كه آفريده است نمىداند؟
با اينكه او خود باريكبين آگاه است.}
ـ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ
بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ [117]
{پروردگارت خود بهتر مىداند
چه كسى از راه او منحرف شده، و [هم] او به راه يافتگان داناتر است.}
ـ عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ
عَلى غَيْبِهِ أَحَداً*إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ [118]
{داناى نهان است، و كسى را بر
غيب خود آگاه نمىكند، جز پيامبرى را كه از او خشنود باشد}
ـ وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ
وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً [119]
{و [خدا] بدانچه نزد ايشان است
احاطه دارد و هر چيزى را به عدد شماره كرده است.}
ـ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ
وَ ما يَخْفى [120]
{او آشكار و آنچه را كه نهان
است مىداند.}
ـ أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ
اللَّهَ يَرى [121]
{مگر ندانسته كه خدا مىبيند؟}
روایات:
1-
التوحيد أَبِي عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ
هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الصَّيْقَلِ عَنْ
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ
فِيهِ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ. [122]
امام صادق علیه السلام فرمود: خدا علمى است
كه جهلى در آن نيست و حياتي كه مرگى در آن نيست و نورى كه ظلمتى در آن نيست.
2- التوحيد أَبِي عَنْ
سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ حَازِمٍ عَنْ
أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَيْتَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ
إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَ لَيْسَ كَانَ فِي عِلْمِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ فَقَالَ
بَلَى قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ. [123]
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم:
مرا خبر ده كه آنچه بوده و آنچه خواهد بود تا روز قيامت آيا چنان نيست كه در علم خدا
بوده باشد؟ امام فرمود: بلى پيش از آنكه آسمانها و زمين را بيافريند.
3- التوحيد ابْنُ إِدْرِيسَ
عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ وَ ابْنِ
إِبْرَاهِيمَ مَعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ حَازِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ
اللَّهِ ع هَلْ يَكُونُ الْيَوْمَ شَيْءٌ لَمْ يَكُنْ فِي عِلْمِ اللَّهِ عَزَّ
وَ جَلَّ قَالَ لَا بَلْ كَانَ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يُنْشِئَ السَّمَاوَاتِ
وَ الْأَرْضَ. [124]
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال
كردم كه آيا امروز چيزى ميباشد كه در علم خداى عزّ و جلّ نبوده باشد؟ فرمود: نه بلكه
در علم او بوده پيش از آنكه آسمانها و زمين را ايجاد كند.
4- التوحيد أَبِي عَنْ
مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ
عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع
قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كَانَ اللَّهُ وَ لَا شَيْءَ غَيْرُهُ وَ لَمْ يَزَلِ
اللَّهُ عَالِماً بِمَا كَوَّنَ فَعِلْمُهُ
بِهِ قَبْلَ كَوْنِهِ كَعِلْمِهِ بِهِ بَعْدَ مَا كَوَّنَهُ. [125]
امام باقر علیه السلام فرمود: خدا بود و
هيچ چيز غير او نبود و هميشه عالم بود به آنچه هستى داده و موجود فرموده پس علمش به
آن پيش از بودنش چون علم او است به آن بعد از آنكه آن را هستى داده و به وجود آورده.
5- التوحيد، عيون أخبار
الرضا عليه السلام عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ
الْقُرَشِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ
اللَّهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَشَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى
الرِّضَا ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ أَ يَعْلَمُ اللَّهُ الشَّيْءَ الَّذِي لَمْ يَكُنْ أَنْ لَوْ كَانَ
كَيْفَ كَانَ يَكُونُ أَوْ لَا يَعْلَمُ إِلَّا مَا يَكُونُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ
تَعَالَى هُوَ الْعَالِمُ بِالْأَشْيَاءِ قَبْلَ كَوْنِ الْأَشْيَاءِ قَالَ عَزَّ
وَ جَلَ
إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ وَ قَالَ لِأَهْلِ النَّارِ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا
لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ فَقَدْ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ لَوْ
رَدَّهُمْ لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ لَمَّا قَالُوا أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ
يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ
نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمُهُ سَابِقاً
لِلْأَشْيَاءِ قَدِيماً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهَا فَتَبَارَكَ رَبُّنَا وَ تَعَالَى
عُلُوّاً كَبِيراً خَلَقَ الْأَشْيَاءَ وَ عِلْمُهُ بِهَا سَابِقٌ لَهَا كَمَا
شَاءَ كَذَلِكَ لَمْ يَزَلْ رَبُّنَا عَلِيماً سَمِيعاً بَصِيراً. [126]
راوی گوید: از امام رضا عليه السلام پرسیدم:
آيا خدا ميداند آن چيزى را كه موجود نشده اگر ميبود چگونه مىبود يا نميداند مگر
آنچه را كه ميباشد؟ فرمود: خداى تعالى عالم است به چيزها پيش از بودن چيزها. خداى
عزّ و جلّ فرمود: «إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»[127]{ما
از آنچه مىكرديد، نسخه برمىداشتيم} و از اهل دوزخ خبر داده و فرمود: «وَ
لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ»[128]{و
اگر هم بازگردانده شوند قطعاً به آنچه از آن منع شده بودند برمىگردند و آنان دروغگويند.}
پس خداى عزّ و جلّ دانسته كه اگر ايشان را برگرداند هر آينه برگردند به سوى آنچه نهى
شدهاند از آن. و فرشتگان را جواب و رد فرمود چون گفتند: «أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ
فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ»[129]{آيا
در آن كسى را مىگمارى كه در آن فساد انگيزد، و خونها بريزد؟ و حال آنكه ما با ستايش
تو، [تو را] تنزيه مىكنيم و به تقديست مىپردازيم.} که فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما
لا تَعْلَمُونَ»{من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد.} پس خداى عزّ و جلّ پيوسته علمش
بر چيزها پيشىگرفته و قبل بوده پيش از آنكه آنها را بيافريند پس پروردگار ما بزرگوار
و بسیار بلندمرتبه است. چيزها را آفريده و علمش بر آنها را پيشى گرفته چنان كه خواسته
است. اینچنين پروردگار ما هميشه داناى شنواى بينا بوده است.
6- التوحيد عَبْدُ اللَّهِ
بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ
مَنْصُورِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ
مُسْكَانَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَ كَانَ
يَعْلَمُ الْمَكَانَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ الْمَكَانَ أَمْ عَلِمَهُ عِنْدَ مَا
خَلَقَهُ وَ بَعْدَ مَا خَلَقَهُ فَقَالَ تَعَالَى اللَّهُ بَلْ لَمْ يَزَلْ
عَالِماً بِالْمَكَانِ قَبْلَ تَكْوِينِهِ كَعِلْمِهِ بِهِ بَعْدَ مَا كَوَّنَهُ
وَ كَذَلِكَ عِلْمُهُ بِجَمِيعِ الْأَشْيَاءِ كَعِلْمِهِ بِالْمَكَانِ. [130]
راوی گوید: از امام صادق
علیه السلام پرسیدم: آیا خداى تبارك و تعالى مكان را ميدانست پيش از آنكه آن را بيافريند
يا اینکه علمش هنگام خلقتش و بعد از خلقتش است؟ فرمود: خدا از اين برتر است بلكه پيوسته
عالم به مكان بوده پيش از هستى دادنش همان گونه که بعد از ایجادش به آن عالم است. و
علمش به همه چيزها همین گونه است.
7- الخرائج و الجرائح قَالَ
أَبُو هَاشِمٍ الْجَعْفَرِيُ سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحٍ الْأَرْمَنِيُّ أَبَا
مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ
الْكِتابِ
فَقَالَ هَلْ يَمْحُو إِلَّا مَا كَانَ وَ هَلْ يُثْبِتُ إِلَّا مَا لَمْ يَكُنْ
فَقُلْتُ فِي نَفْسِي هَذَا خِلَافُ قَوْلِ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ إِنَّهُ لَا
يَعْلَمُ بِالشَّيْءِ حَتَّى يَكُونَ فَنَظَرَ
إِلَيَّ فَقَالَ تَعَالَى الْجَبَّارُ الْحَاكِمُ الْعَالِمُ بِالْأَشْيَاءِ
قَبْلَ كَوْنِهَا قُلْتُ أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللَّهِ. [131]
راوی گوید: از امام حسن عسكرى عليه السّلام
در باره اين آيه پرسيدم: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ
الْكِتابِ»[132]
{خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست.}
فرمود: آيا محو نمىكند مگر آنچه كه هست؟
و ثابت نمىكند آنچه كه نيست؟ با خود گفتم: اين خلاف سخن هشام است كه گفته: خدا به
چيزى عالم نيست تا اينكه به وجود بيايد! كه حضرت رو به من كرد و فرمود: متعال است خدايى
كه پيش از وجود اشيا به آنها عالم است. گفتم: گواهى مىدهم كه تو حجّت خدا هستى.
8- التوحيد بِهَذَا
الْإِسْنَادِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنْ يَحْيَى بْنِ أَبِي يَحْيَى عَنْ عَبْدِ
اللَّهِ بْنِ الصَّامِتِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ مُوسَى
بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ:
عِلْمُ اللَّهِ لَا يُوصَفُ اللَّهُ مِنْهُ بِأَيْنٍ وَ لَا يُوصَفُ الْعِلْمُ
مِنَ اللَّهِ بِكَيْفٍ وَ لَا يُفْرَدُ الْعِلْمُ مِنَ اللَّهِ وَ لَا يُبَانُ
اللَّهُ مِنْهُ وَ لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ عِلْمِهِ حَدٌّ. [133]
امام کاظم علیه السلام فرمود:
علم خدا چنان است که خدا از آن به جا وصف نميشود و علم خدا به چگونگی وصف نميشود
و علم از خدا تنها نميشود و خدا از آن جدا نميشود و در ميان خدا و علمش حد و اندازه
نيست.
9- نهج البلاغة مِنْ
خُطْبَةٍ لَهُ ع
يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي
الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ
الْعَاصِفَاتِ. [134]
امیر مؤمنان علیه السلام
فرمود: خدا از نعره حيوانات وحشى در كوهها و بيابانها، و گناه و معصيت بندگان در
خلوتگاهها، و آمد و رفت ماهيان در درياهاى ژرف، و به هم خوردن آبها بر اثر وزش بادهاى
سخت آگاه است. و گواهى مىدهم كه حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله برگزيده خدا، سفير
وحى، و رسول رحمت اوست.
10- معاني الأخبار
مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ
الْحَنَّاطِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ
مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ
قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى قَالَ السِّرُّ مَا كَتَمْتَهُ فِي نَفْسِكَ
وَ أَخْفَى مَا خَطَرَ بِبَالِكَ ثُمَّ أُنْسِيتَهُ.
[135]
راوی گويد: از امام صادق عليه السلام در
باره قول خداوند عزّ و جلّ: «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى»[136]{او
نهان و نهانتر را مىداند.} پرسيدم، فرمود: «سرّ» آن چيزى است كه به اختيار خود در
ضميرت پنهان مىدارى و «أخفى» آن است كه زمانى در خاطرهات بوده و بعد آن را از ياد
بردهاى.
11- معاني الأخبار أَبِي عَنْ
سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ
مَيْمُونٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَقَالَ الْغَيْبُ مَا لَمْ يَكُنْ وَ الشَّهَادَةُ مَا
قَدْ كَانَ. [137]
امام صادق عليه السلام در معناى قول خداوند
عزّ و جلّ «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»[138]
{دانای نهان و آشکار} فرمود: غيب، آن چيزى است كه نبوده است، شهادت، چيزى است كه بوده
است.
12- معاني الأخبار
بِالْإِسْنَادِ الْمُتَقَدِّمِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ
سَلَمَةَ الْحَرِيرِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ
جَلَ
يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ فَقَالَ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الرَّجُلِ يَنْظُرُ إِلَى
الشَّيْءِ وَ كَأَنَّهُ لَا يَنْظُرُ إِلَيْهِ فَذَلِكَ خَائِنَةُ الْأَعْيُنِ. [139]
راوی گويد: از امام صادق عليه
السلام در باره قول خدا «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ»[140] {نگاههای دزدانه را میداند.}
پرسيدم، فرمود: آيا نديدهاى كه گاهى شخصى چيزى را طورى نگاه مىكند كه گويا به آن
نگاه نمىكند! اين است خيانت چشمها.
13- التوحيد، عيون أخبار
الرضا عليه السلام تَمِيمٌ الْقُرَشِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْأَنْصَارِيِّ عَنِ
الْهَرَوِيِّ قَالَ:
قَالَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا ع فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ
أَحْسَنُ عَمَلًا
فَقَالَ ع إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقَهُ لِيَبْلُوَهُمْ بِتَكْلِيفِ
طَاعَتِهِ وَ عِبَادَتِهِ لَا عَلَى سَبِيلِ الِامْتِحَانِ وَ التَّجْرِبَةِ
لِأَنَّهُ لَمْ يَزَلْ عَلِيماً بِكُلِّ شَيْءٍ.
[141]
مأمون ضمن حدیثی طولانی از امام رضا
علیه السلام در باره قول خداى عزّ و جلّ «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»[142]{تا
شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد} پرسید. امام فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ
خلق خود را آفريد تا ايشان را به تكليف طاعت و عبادتش بيازمايد نه بر سبيل امتحان و
تجربه زيرا كه آن جناب پيوسته به هر چيزى دانا بوده است.
14- معاني الأخبار مُحَمَّدُ
بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ
بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ
الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ
وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ
لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ قَالَ فَقَالَ الْوَرَقَةُ السِّقْطُ وَ الْحَبَّةُ
الْوَلَدُ وَ ظُلُمَاتُ الْأَرْضِ الْأَرْحَامُ وَ الرَّطْبُ مَا يَحْيَا وَ الْيَابِسُ
مَا يَغِيضُ وَ كُلٌّ فِي كِتَابٍ
مُبِينٍ.[143]
راوی گويد: از امام صادق عليه السّلام در
باره فرموده خداوند: «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ
فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ»[144]{و
هيچ برگى فرو نمىافتد مگر [اينكه] آن را مىداند، و هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين،
و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است.} فرمود: «ورقه» افتادن جنين
سقط شده، و «حبّه» فرزند، و «ظلمات زمين» رَحِمها، و «رطب» آنچه زنده مىشود، و «يابس»
جنين ناقص الخلقه كه سقط میشود؛ و تمامى اينها در كتاب آشكار هست.
15- التوحيد أَبِي وَ ابْنُ
الْوَلِيدِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ وَ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ مَعاً عَنِ
الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْكَاهِلِيِّ
قَالَ:
كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع فِي دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى
عِلْمِهِ فَكَتَبَ إِلَيَّ لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ وَ لَكِنْ قُلْ
مُنْتَهَى رِضَاهُ. [145]
راوی گوید: به امام موسى كاظم علیه
السلام در ضمن دعایی نوشتم: حمد از براى خدا است به اندازه منتهاى علمش. حضرت به
من نوشت: مگو منتهاى علمش زیرا آن را منتهائى نيست و ليكن بگو منتهاى رضایش.
16- التوحيد ابْنُ
الْمُتَوَكِّلِ عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنِ ابْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ
ابْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ عِلْماً
خَاصّاً وَ عِلْماً عَامّاً فَأَمَّا الْعِلْمُ الْخَاصُّ فَالْعِلْمُ الَّذِي
لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ
الْمُرْسَلِينَ وَ أَمَّا عِلْمُهُ الْعَامُّ فَإِنَّهُ عِلْمُهُ الَّذِي أَطْلَعَ
عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ وَ قَدْ
وَقَعَ إِلَيْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ.
[146]
امام صادق از پدرش عليهما السلام نقل
کرد که فرمود: خدا را علم خاص و علم عامى است اما علم خاص علمى است كه فرشتگان مقرب
و پیامبران مرسلش را بر آن مطلع نساخته و اما علم عامش همان علمى است كه فرشتگان مقرب
و پیامبران مرسلش را بر آن اطلاع داده و آن از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله به
ما رسيده است.
17- التوحيد، معاني الأخبار
ن، عيون أخبار الرضا عليه السلام أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنِ
الْحُسَيْنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ
مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُوسَى بْنِ عَمْرٍو وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ
الرِّضَا ع هَلْ كَانَ اللَّهُ عَارِفاً بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ
الْخَلْقَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ يَرَاهَا وَ يَسْمَعُهَا قَالَ مَا كَانَ
مُحْتَاجاً إِلَى ذَلِكَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ يَسْأَلُهَا وَ لَا يَطْلُبُ
مِنْهَا هُوَ نَفْسُهُ وَ نَفْسُهُ هُوَ قُدْرَتُهُ نَافِذَةٌ فَلَيْسَ يَحْتَاجُ
إِلَى أَنْ يُسَمِّيَ نَفْسَهُ وَ لَكِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً
لِغَيْرِهِ يَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ يُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ يُعْرَفْ
فَأَوَّلُ مَا اخْتَارَ لِنَفْسِهِ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لِأَنَّهُ أَعْلَى
الْأَسْمَاءِ كُلِّهَا فَمَعْنَاهُ اللَّهُ وَ اسْمُهُ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ هُوَ
أَوَّلُ أَسْمَائِهِ لِأَنَّهُ عَلِيٌّ عَلَا كُلَّ شَيْءٍ. [147]
راوی گوید: از ابوالحسن الرضا علیه
السلام سؤال كردم: آيا خدا پيش از آنكه خلق را بيافريند خود را مىشناخت؟ فرمود: بلى.
گفتم: نفس خود را ميديد و به آن سخنى را مىشنوانيد؟ حضرت فرمود: به اين محتاج نبود زيرا كه از نفس خود سؤال نمينمود
و از آن طلب نمىفرمود؛ خودش نفس خويش و نفسش خودش بود و قدرتش نافذ بود و محتاج به
اين نبود كه نفس خود را به نامى بنامد. ليكن براى خودش نامهایى برگزيد كه غيرش او را
به آن نامها بخواند زيرا كه هر گاه به نامش خوانده نشود شناخته نخواهد شد پس اول چيزى
كه از براى خودش برگزيد علىّ عظيم بود و آن اول نامهاى او است زيرا كه او بر هر چيزى
برترى گرفته.
18- التوحيد أَبِي عَنْ
سَعْدٍ عَنِ الْأَصْفَهَانِيِّ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ
اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ
الْأَرْضَ
قَالَ عِلْمُهُ. [148]
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام از
قول خداى عزّ و جلّ «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»[149]{كرسىِ
او آسمانها و زمين را در بر گرفته} سؤال کردم؛ فرمود: كرسى علم اوست.
19- التوحيد أَبِي عَنْ
عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ
الْأَرْضَ
فَقَالَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَيْنَهُمَا فِي الْكُرْسِيِّ وَ
الْعَرْشُ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي لَا يَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ. [150]
امام صادق علیه السلام در باره قول خداى
عزّ و جلّ «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»[151]
فرمود: آسمانها و زمين و آنچه در ميانه اينها است در كرسى است و عرش همان علمى است
كه كسى اندازه آن را اندازه نميتواند كرد.
20- تفسير العياشي عَنْ
دَاوُدَ الرَّقِّيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ
تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ هُوَ
أَعْلَمُ بِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ قَبْلَ أَنْ يُكَوِّنَهُ وَ هُمْ ذَرٌّ وَ عَلِمَ
مَنْ يُجَاهِدُ مِمَّنْ لَا يُجَاهِدُ كَمَا عَلِمَ أَنَّهُ يُمِيتُ خَلْقَهُ
قَبْلَ أَنْ يُمِيتَهُمْ وَ لَمْ يُرِهِمْ مَوْتَى وَ هُمْ أَحْيَاءٌ. [152]
داود
رقي از امام صادق عليه السلام در باره آيه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ
الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ»[153] {آيا پنداشتيد كه داخل بهشت مىشويد،
بىآنكه خداوند جهادگران و شكيبايان شما را معلوم بدارد؟} سئوال كرد؛ امام فرمود:
خداوند، داناتر است بدانچه آفريده است، قبل از اين که آن را بيافريند. آنها در
عالم ذرّ بودند و ميداند چه كسي در جهاد شركت ميكند و چه كسي در جهاد شركت نميكند،
همچنان كه ميداند كه مخلوقات خود را ميميراند، قبل از اين که آنها بميرند، ولي
تا وقتي كه زنده هستند، مرگ آنها را به آنها نشان نداده است.
توضیح علامه مجلسی: پس علم
کنایه از وقوع است. یا اینکه منظور علمِ بعد از وقوع است.
21- تفسير العياشي عَنْ
زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ أَوْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى يَعْنِي الذَّكَرَ وَ
الْأُنْثَى وَ
ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ
قَالَ الْغَيْضُ مَا كَانَ أَقَلَّ مِنَ الْحَمْلِ وَ ما تَزْدادُ مَا زَادَ عَلَى الْحَمْلِ فَهُوَ مَكَانَ
مَا رَأَتْ مِنَ الدَّمِ فِي حَمْلِهَا.
[154]
امام صادق عليه
السلام در توضيح آيه «اللّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى» فرمود: مذكر يا
مؤنث بودن آن «وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ» فرمود: جنيني كه كمتر از نه ماه
باشد، غيض است. «وَمَا تَزْدَاد» فرمود: هر وقت زن به هنگام حامله بودن، خون
ببيند، آن مدت بر نه ماه افزوده ميشود. پس اگر پنج روز يا بيشتر يا كمتر خون
ببيند، به نه ماه افزوده ميشود.
22- تفسير العياشي عَنِ
الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا
يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ
إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ فَقَالَ الْوَرَقُ السِّقْطُ يَسْقُطُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ
مِنْ قَبْلِ أَنْ يُهِلَّ الْوَلَدُ قَالَ
فَقُلْتُ وَ قَوْلُهُ وَ
لا حَبَّةٍ
قَالَ يَعْنِي الْوَلَدَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ إِذَا أَهَلَّ وَ يَسْقُطُ مِنْ
قَبْلِ الْوِلَادَةِ قَالَ قُلْتُ قَوْلُهُ وَ لا رَطْبٍ قَالَ يَعْنِي
الْمُضْغَةَ إِذَا اسْتَكَنَّتْ فِي الرَّحِمِ قَبْلَ أَنْ يَتِمَّ خَلْقُهَا
قَبْلَ أَنْ يَنْتَقِلَ قَالَ قَوْلُهُ وَ لا
يابِسٍ قَالَ الْوَلَدُ التَّامُّ قَالَ
قُلْتُ فِي كِتابٍ مُبِينٍ قَالَ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ. [155]
حسین بن خالد
گوید: از امام عليه السلام در مورد این آیه سئوال کردم: «وَمَا تَسْقُطُ مِن
وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ
وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ»[156]
فرمود: ورقه: جنین سقط شده است، یعنی قبل از این که پدید آید (و کامل شود)، از شکم
مادرش میافتد (سقط میشود).
گفتم: «وَلاَ
حَبَّةٍ» یعنی چه؟ فرمود: منظور، فرزندی است که در شکم مادرش است و پیش از آن که
کامل شود، بیفتدو به مرحله زایمان نرسد. گفتم: «وَلا رَطْبٍ» یعنی چه؟ فرمود: یعنی
مضغه؛ و مضغه آن است که جنین، قبل از به کمال رسیدن خلقت، یعنی قبل از این که به
مرحله دیگر منتقل شود، در رحم جای داده شود. گفتم: «وَلایَابِسٍ» یعنی چه؟ فرمود:
فرزند کامل. گفتم: «فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» یعنی چه؟ فرمود: «فی إمامٍ مبیُن». (
کتاب در این جا به معنای امام است).
23- تفسير العياشي عَنْ
جَابِرٍ
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع
نَسُوا اللَّهَ
قَالَ تَرَكُوا طَاعَةَ اللَّهِ فَنَسِيَهُمْ قَالَ فَتَرَكَهُمْ.[157]
امام باقر علیه السلام فرمود: «نَسُوا اللَّه»
یعنی طاعت خدا را ترک کردند «فنسیهم» پس ایشان را رها کرد.
24- تفسير العياشي عَنْ أَبِي
مَعْمَرٍ السَّعْدِيِّ قَالَ: قَالَ عَلِيٌّ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ فَإِنَّمَا يَعْنِي
أَنَّهُمْ نَسُوا اللَّهَ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَلَمْ يَعْمَلُوا لَهُ
بِالطَّاعَةِ وَ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ وَ بِرَسُولِهِ فَنَسِيَهُمْ فِي الْآخِرَةِ
أَيْ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ فِي ثَوَابِهِ نَصِيباً فَصَارُوا مَنْسِيِّينَ مِنَ
الْخَيْرِ. [158]
امیر مؤمنان عليه
السلام در باره این فرموده خدا «نَسُواْ اللّهَ فَنَسِيَهُمْ» فرمود: بی گمان،
منظور او اين است كه آنان در دنيا خدا را فراموش كردند و از او اطاعت نكردند، و به
او و رسولش ايمان نياوردند «فَنَسِيَهُمْ» در آخرت، يعني نصيبي را براي آنان در پاداش
خویش قرار نداده است. پس، از جمله فراموش شدگان از خیر شدند.