مساله پوشش علاوه بر آنكه اجمالا مقتضاى طبيعت اوليه آدمى است، در اديان و فرهنگهاى مختلف اجتماعى نيز مورد توجه بوده است. اسلام نيز به عنوان كاملترين دين الهى، براى تامين سعادت انسان بر مساله پوشش تاكيد فراوانى دارد، چرا كه آن را در سعادت فردى و اجتماعى انسان داراى نقش مى داند. زندگى انسان داراى ابعاد و مراحل مختلفى است و ((پوشش)) از جمله مسائلى است كه در تمام مراحل زندگى او نقش دارد. در محيط خانه و خانواده نيز كه در واقع، اساسى ترين محل رشد و تربيت اوست، پوشش نقش مهمى را ايفا مى كند.
آنچه در اين نوشتار بدان خواهيم پرداخت، نگاهى به ((نقش پوشش در محيط خانه و خانواده)) است. مراد ما از پوشش تنها پوشش و حجاب براى زن نيست، بلكه پوشش تمام اعضاى خانواده - اعم از پدر و مادر و فرزندان - مورد نظر مى باشد.
ضرورت اين بحث از آنجا احساس مى شود كه در بعضى از خانواده ها مساله پوشش در محيط خانه از جانب پدر و مادر، مساله اى بى اهميت تلقى مى شود و نقش عامل مهم حجاب و پوشش در محيط خانه و خانواده چگونگى برخورد پدر و مادر با بدحجابى و بى بند وبارى در اجتماع، ناديده گرفته مى شود و بيشتر به عوامل سياسى،اقتصادى و اجتماعى، تكيه مى گردد; گر چه آن عوامل نيز در جامعه امروز ما از اهميت فراوانى برخوردار است.
ما در اين نوشته مختصر، ضمن بيان نكاتى در اين زمينه، آثار و پيامد هاى منفى بى توجهى به مساله مهم پوشش در محيط خانواده را مطرح خواهيم كرد، باشد كه مورد توجه پدران و مادران متعهدى قرار گيرد كه به سلامت خانواده و جامعه خويش علاقه مندند.
بررسى هدف از پوشش در اسلام و فلسفه تشريع آن نيازمند بحثى مستقل است كه اين مقاله در صدد پرداختن بدان نيست، اما چون اين بحث، بدون توجه به اهداف حجاب در اسلام، ميسر نيست، از اين رو در خلال بحث به برخى از آن اهداف، اشاره خواهيم كرد.
پوشش زن و مرد نامحرم
غريزه جنسى در زن و مرد، نيازى قوى و در خور توجه است و همان طور كه تمام نيازهاى انسانى بايد از راه صحيح خويش تامين شود، اين نياز هم بايد از راه مشروع و سالم، برآورده گردد. از طرف ديگر لازمه زندگى اجتماعى انسان; برخورد و ارتباط با يكديگر است. اسلام زنان و مردان را به زندگى اجتماعى، تشويق و به رفع نيازهاى اجتماعى يكديگر فرا مى خواند، تا از اين رهگذر، جامعه در مسير تكاملى خويش حركت كند، وليكن اين تكامل را در گرو حفظ ((حريم)) ميان زن و مرد مى داند و اجازه نمى دهد كه نياز جنسى انسان، بصورت آزاد و بدون ضابطه، تامين شود. بدين خاطر، ازدواج و تشكيل خانواده را راهى سالم و مطمئن معرفى كرده و برآن تاكيد نموده است.
پوشش و حجاب زن و مرد، عاملى مهم در حفظ اين حريم و مانعى جدى در برابر بى بندوبارى، هوس بازى و به مخاطره افكندن صحت و سلامت جامعه است. در جامعه اى كه زن با پوشش خاص خويش مردان را تحريك و مرد نيز با لباس پوشيدن خود، زنان را تحريك مى كند، ((حريم)) شكسته شده است و كار و تلاش، تحت الشعاع ارضاى تمايلات قرار گرفته و زمينه رشد و تكامل، جاى خويش را به بى بندوبارى، هوس بازى و خوش گذرانى داده است.
اين ((حريم)) تنها در ميان زن و مرد نامحرمى كه بيگانه از يكديگر مطرح نيست، بلكه ميان زن و مرد نامحرمى كه رابطه نسبى يا سببى با يكديگر دارند، نيز وجود دارد; همان حريمى كه ميان زن و مرد در محيط كار و فعاليت، لازم است و همان پوششى كه براى آن دو در جامعه ضرورت دارد، همان حريم ميان يك زن با برادرشوهرش، ميان يك مرد و خواهرزنش، ميان يك پسر با دخترخاله و دخترعمو و دختردايى اش...نيز وجود دارد. تصور آنكه در خويشاوندى و رابطه فاميلى ((حريم)) برداشته مى شود و مثلا پسرعمو و دخترعمو مثل خواهر و برادرند و با نيت خاصى با يكديگر معاشرت نمى كنند، تصورى عوامانه و دور از واقع بينى است. همان عامل و ملاكى كه باعث مى شود شارع مقدس، پوشش خاصى را براى زن و مرد و دختر و پسر بيگانه معين نمايد، همان عامل و ملاك در اينجا نيز موجود است; از اين رو همان حكم و وظيفه هم در اينجا جارى است. در اين زمينه به روايتى از امام هشتم (علیه السّلام) توجه نماييد:
از امام رضا(علیه السّلام) سوال كردند كه آيا مردى مى تواند به موى خواهرزنش نگاه كند؟
حضرت فرمود: نه. دوباره سوال كردند كه آيا خواهر زن و زن غريبه با هم مساويند؟
حضرت فرمود: آرى.(وسائل الشيعه.)
روشن است كه در ((مو)) خصوصيتى نيست و ساير اعضاى بدن نيز همين حكم را دارد.
اگر ملاك تشريع حجاب براى زن، اولا براى آن است كه افراد اجتماع در آرامش روانى به سر برده و از هيجانها و التهابهاى جنسى در امان باشند و ثانيا پوشش زن استحكام پيوند خانوادگى را به دنبال دارد و از به هم پاشيدگى خانواده ها جلوگيرى مى كند و ثالثا جامعه را براى فعاليتهاى مفيد اجتماعى، مهيا مى سازد و رابعا براى حفظ ارزش و احترام زن است(مساله حجاب، شهيد مطهرى، ص 68 -80 .) ،كليه اين معيارها هم در زن و مرد بيگانه وجود دارد و هم در زن و مردى كه رابطه فاميلى دارند و چنين رابطه اى ملاكهاى فوق را تغيير نمى دهد. چه بسا افرادى تنها با اين بهانه كه ((داماد مانند پسر خانواده است)) و ((خواهرزن ، مثل خواهرانسان است)) يا با اين تصور كه ((برادرشوهر، مثل برادر انسان است)) از پوشش لازم سرباز مى زنند و گويا در حفظ ((حريم)) تفاوتى بين او و ساير مردان قائلند. هر چند خويشاوندى آنان موجب معاشرت بيشتر و گاه گفتگوى طولانى مى شود، اما رابطه سببى و نسبى، مجوزى براى از بين رفتن ((حريم)) نيست.
روابط محارم و پوشش آنها
پدر و مادر، در زمينه هاى مختلف خانوادگى، از جمله مساله پوشش اعضا، نقش اساسى دارند. شيوه لباس پوشيدن پدر و مادر، در محيط خانه بر روى ساختار شخصيت فرزندان، تاثير دارد. در خانواده اى كه پدر به علتهاى مختلف، گاهى نيمه عريان در خانه به سر مى برد، نمى داند كه از يكسو، ناخواسته روشى نادرست را به پسرش می آموزد و از سوى ديگر، حريم لازم ميان او و دخترش شكسته مى شود و حجب و حيايى كه به جرات مى توان ادعا كرد كه از اركان اصلى شخصيت زن مسلمان است، ضعيف مى شود; حيايى كه به فرمايش اميرالمومنين على (علیه السّلام) ((سبب عفت و پاكدامنى زن است)).(ميزان الحكمه، ج 2، ص 564. -تصنیف غررالحکم و دررالکلم ،ص257)
در چنين محيطى نبايد از آن دختر توقع داشت كه در اعمال، رفتار و گفتار خويش با پدر، حريم را حفظ نمايد و بى محابا با پدر رفتار نكند. در خانواده اى كه مادر با استفاده از لباسهاى نامناسب، ظاهر مى شود علاوه بر آنكه اين گونه پوشش را به دخترش می آموزد، بسا كه ناخواسته پسرش را به انحرافات اخلاقى سوق مى دهد، چرا كه فرزند او در هر مرحله اى و در هر سنى كه باشد، تحت تاثير تحريكات ويرانگر مختص به آن سن، قرار مى گيرد.
گرچه رابطه قوى عاطفى ميان اعضاى خانواده، خود عامل مهمى در جهت رعايت حريم بين آنهاست، اما تربيت اسلامى و سلامت روحى و روانى زن و مرد، بخصوص دختر و پسر جوان، اقتضا مى كند كه ((حريم)) بطور كامل رعايت شود و به اين بهانه كه محرم يكديگرند، بدن خويش را در معرض ديد همديگر قرار ندهند. بخش عمده اى از انحرافات محيط خانه در غرب را كه مكررا در رسانه ها مى بينيم، بايد ناشى از همين بى توجهى دانست.
بدفعات، نوجوانان و جوانانى مشاهده شده اند كه به مجرد ديدن ناگهانى جزئى از بدن يكى از محارم خويش (و نه نگاه عمدى) با خجلت، سر به زير افكنده و حياى آنها مانع از نگاه كردن شده است كه اين خود، حاكى از كراهت محارم نسبت به برداشته شدن اين ((حريم)) است.بدين جهت،درآيات و روايات به مواردی برخوردمى كنيم كه رعايت مسائل اخلاقى رادرمنظرچشم ديگران، گوشزد مى كند. خانواده هايى كه فرزندان كوچكترى نيز دارند، از اهميت بيشترى برخوردار است. نحوه لباس پوشيدن دختر خانواده و ارتباط او با همسرش در حضور ديگر اعضاى خانواده، بايد با حيا و عفت كامل توام باشد. اين ارتباط براى نوجوانان در محيط خانواده سوال برانگيز و گاهى مساله ساز است. معدود خانواده هايى كه از اين امر به ظاهر ساده، غفلت مى كنند، آثار بدى در اخلاق و رفتار فرزندانشان به جا مى گذارند.
رفت و آمد دوستان
مساله ديگر، رفت و آمد دوستان پسر خانواده و گاه برخورد او با اعضاى ديگر اين خانواده است. چگونگى پوشش دختر خانواده و برخورد او در مقابل دوستان برادرش مى تواند سلامت روان و محيط خانه را دچار اختلال نمايد، اگر برخورد اين دختر، توام با عفت و پوشش كامل نباشد، نتيجه آن روشن است. همچنين رفت و آمد دوستان دخترخانواده كه شيوه لباس پوشيدن آنها و برخورد عفيفانه يا عارى از عفت آنان در برابر پسر خانواده، خود نتايج متناسب با آن را به دنبال خواهد داشت.
شركت پسر يا دختر خانواده در مجالس و محافل دوستانه وتعريف چگونگى برگزارى آن براى برادران و خواهران كوچكتر خويش و شيوه لباس پوشيدن آنها جهت شركت در اين مراسم، خود نتايج مثبت و منفى قابل توجهى خواهد داشت.
نكته ديگرى كه با پوشش در محيط خانواده بى ارتباط نيست، مساله وجود مجلات و ژورنالها براى يافتن مدلهاى لباس در ميان زنان است. صرف نظر از انگيزه هاى وارد كنندگان اين گونه مجلات از خارج كشور و پخش آنها در ميان زنان و دختران مسلمان ما كه تنها از مدل لباسها و چگونگى دوخت آنها استفاده مى برند- كه خود بحثى جداگانه مى طلبد- وجود عكسهاى نامناسب زنان و مردان در اين گونه مجلات، ناخواسته اخلاق دختران و پسران را در محيط خانواده ها تحت تاثير قرار مى دهد. ياد آور مى شود كه موضوع ويدئو و مواردمشابه آن ازچارچوب بحث ما خارج است.
آيا يكى از عوامل مهم انحراف بعضى از پسران و دختران كه جرقه اش در محيط خانواده زده مى شود، غير از غفلت پدر و مادر است؟ برخى از پدران و مادران به زعم آنكه مثلا ((بچه است، نمى فهمد))، ((الحمدلله بچه هاى ما سالمند و به هيچ وجه در اين واديها نيستند))، ((بچه هاى ما سر بزيرند))مسووليت رااز خود سلب كرده و به همين تصورات واهى،دلخوش مى كننددر حالى كه دوران دوم و سوم زندگى فرزند يعنى از سن 7تا14سالگى واز14تا21سالگى مهمترين وتعيين كننده ترين مقطع زندگى او است.
از اين رو، مراقبت بيشترى احتياج دارد، هرچند دوران اول حيات فرزند نيز از اهميت ويژه اى برخوردار است.
نوع پوشش
پوشدن لباس، امرى فطرى است اما نوع لباس، نشانگر شخصيت انسان است. هر لباسى، حامل فرهنگى است و نشانگر طرز فكر فرهنگ و شخصيت صاحب آن مى باشد. پدر و مادرى كه سراسيمه به دنبال مدهاى جديد فرنگى هستند و لباسهاى خويش را متناسب با آخرين مدهاى روز، تهيه مى كنند، پسر و دختر خويش را نيز آن گونه تربيت مى كنند.
اسلام، علاوه بر بيان مساله پوشش و حدود آن، نسبت به نوع پوشش و حتى رنگ لباس هم دستوراتى داده شده است كه در فرصتى ديگر، بايد بدان پرداخت.
ناگفته نماند كه نوع لباس از نظر اسلام، اصالت ذاتى ندارد; اينكه دختر يا پسرى بلوز بپوشند يا پيراهن، چندان اهميتى ندارد، آنچه مهم است ملاكها و معيارهايى است كه در مورد لباس، مطرح شده است كه به عنوان نمونه به مواردى اشاره مى شود، اين علاوه بر شرايطى است كه در فقه آمده است:
1- نوع و رنگ لباس نبايد براى خودنمايى و شهرت و جلب توجه ديگران باشد; بهترين لباس، لباسى است كه عموم مردم از آن استفاده مى كنند. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:
((ان الله يبغض شهره اللباس))(وسایل الشیعه ،ج5،ص24)
لباسى كه به عنوان شهرت و خود نمايى مورد استفاده قرار گيرد، مبغوض خداوند است.
در روايت ديگرى معيار كلى ارائه شده است كه بهترين لباس در هر زمانى، لباسى است كه عموم مردم در آن زمان مى پوشند.(ميزان الحكمه، ج 8، ص 475.)
خود را از مردم جدا كردن و لباسى انگشت نما پوشيدن و خود را تافته جدا بافته قلمداد نمودن، خود فراموشى است.
2- لباس نبايد براى فخر فروشى و تحقير ديگران باشد. رسول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) مى فرمايد:
((من لبس ثوبا يباهى به ليراه الناس، لم ينظر الله اليه حتى ينزعه))(ميزان الحكمه، ج 8، ص 481.-نهج الفصاحه ص704)
كسى كه لباسى را براى فخر فروشى به ديگران مى پوشد، خداوند تا زمانى كه اين لباس را به تن دارد، به او نظر نمى كند.
3- لباس نبايد مظهر تقليد از فرهنگ بيگانگان و نشانگر وابستگى وطفيلى بودن انسان باشد. مسلملن بايد در تمام ابعاد زندگى اش استقلال، عزت و كرامت خود را حفظ نمايد.
امام صادق (علیه السّلام) از اجداد گراميش نقل كرده، فرمودند: خداوند به يكى از انبيائش وحى كرد كه به قومت بگو:لباس دشمن را به تن نكنند، غذايى همانند غذاهاى دشمن نخورند و خود را به شكل دشمن در نياورند. ((قل لقومك، لاتلبسوا لباس اعدائى...))(وسایل الشیعه ،ج4،ص385)
در هر زمانى چشم به فرهنگ بيگانگان دوختن و خود را به هيچ انگاشتن، مايه خذلان و بدبختى است.
بايد توجه نمود كه اين لباس، مظهر چه فرهنگ و حامل چه پيامى است و اين تكليف سنگينى بر عهده پدران و مادران است كه فرزند خويش را بازيچه دست خود باختگان در مقابل فرهنگ منحط غرب، قرار ندهند.
4-نوع لباس زن نبايد مردگونه و لباس مرد نبايد زن گونه باشد. زن و مرد هر يك متناسب باخلقت و مسووليت خويش، لباسى متناسب دارند. امام صادق (علیه السّلام) در همين زمينه مى فرمايد:
((كان رسول الله (صلی الله علیه و آله) يزجر الرجل ان يتشبه بالنسا و ينهى المراه ان تتشبه بالرجال فى لباسها))(وسایل الشیعه ،ج5،ص25)
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) همواره مردان را از تشبه به زنان و زنان را از تشبه به مردان در پوشيدن لباس نهى مى فرمود.
5- لباس زن و مرد نبايد محرك و مهيج باشد. امام بزرگوار (رض) در پاسخ استفتايى مبنى بر پوشش زنان مى فرمايد:
((... از لباسهايى كه توجه نامحرم را جلب مى كند، بايد اجتناب شود.))
درباره فرهنگ لباس در اسلام نياز به مباحث ديگرى است كه به فرصتهاى ديگر موكول مى شود