حکمت 50 نهج البلاغه : شناخت جايگاه سخاوت و ايثارگرى

حکمت 50 نهج البلاغه : شناخت جايگاه سخاوت و ايثارگرى

متن اصلی حکمت 50 نهج البلاغه

موضوع حکمت 50 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 50 نهج البلاغه

50 وَ قَالَ عليه السلام السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ

موضوع حکمت 50 نهج البلاغه

شناخت جايگاه سخاوت و ايثارگرى

(اخلاقى، اقتصادى، اجتماعى)

ترجمه مرحوم فیض

50- امام عليه السّلام (در معنى جود) فرموده است

1- جود و بخشش (همراهى كردن به آن كه سزاوار است) آنست كه بى درخواست باشد، و امّا آنچه از روى درخواستست شرمندگى و رميدن از سرزنش است (از خواهنده يا از مردم).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1112)

ترجمه مرحوم شهیدی

53 [و فرمود:] سخاوت بى خواستن بخشيدن است، و آنچه به خواهش بخشند يا از شرم است و يا از بيم سخن زشت شنيدن.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 369)

شرح ابن میثم

46- و قال عليه السّلام:

السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً- فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ

اللغة

التذمّم: الاستنكاف.

المعنى

و السخاء: عبارة عن ملكة بذل المال لمن يستحقّه بقدر ما ينبغي ابتداءا عن طيب نفس و حسن المواساة لذوى الحاجة منه و بهذا الرسم يتبيّن أنّ ما كان من البذل عن مسئلة فخارج عن رسم السخاء. و ذكر له سببين: أحدهما: الحياء من السائل أو من الناس فيتكلّف البذل لذلك. الثاني: الاستنكاف ممّا يصدر من السائل من لجاج أو مسبّة بالبخل و نحوه.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 270)

ترجمه شرح ابن میثم

46- امام (ع) فرمود:

السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً- فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ

لغات

تذمّم: خوددارى از نكوهش سخاء: ملكه بذل مال به كسى كه مستحق است به مقدارى كه شايسته است، آن هم بدون مقدمه و از روى ميل قلبى و با رعايت برابرى به كسى كه نيازمند آن است.

ترجمه

«سخاوت و بخشندگى آن است كه بى درخواست انجام گيرد، زيرا آنچه به خاطر درخواست باشد، از روى شرم و فرار از نكوهش است».

شرح

با اين تعريف روشن شد، آنچه كه از روى درخواست، بخشش شود، سخاوت نيست و امام (ع) براى اثبات اين مطلب دو دليل ذكر كرده است: 1- شرم از درخواست كننده و يا از مردم، شخص را به بخشش وامى دارد.

2- رهايى از نكوهش درخواست كننده، كه سماجت مى كند و او را بخيل مى خواند و نظير اينها.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 456 و 457)

شرح مرحوم مغنیه

52- السّخاء ما كان ابتداء، فأمّا ما كان عن مسألة فحياء و تذمّم.

المعنى

التذمم: الفرار من الذم، و التأثم: الفرار من الإثم، و التحرج: الفرار من الحرج أي الشدة و الضيق، و المعنى ان العطاء من غير سؤال كرم و سخاء بالطبع، و هو عن مسألة تكلف و تطبّع لسبب أو لآخر. و في رأينا أن كل عطاء يسد الحاجة و الإعسار فهو خير عند اللّه طبعا كان أم تطبّعا.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 248)

شرح شیخ عباس قمی

140- السّخاء ما كان ابتداء، فإذا كان عن مسألة فحياء و تذمّم. التذمّم: الاستنكاف. و السخاء عبارة عن ملكة بذل المال لمن يستحقّه بقدر ما ينبغي ابتداء عن طيب نفس، و حسن المواساة لذوي الحاجة منه، و بهذا الرسم يتبيّن أنّ ما كان عن مسألة فخارج عن رسم السخاء.

و ذكر عليه السلام له سببين: أحدها: الحياء من السائل، أو من الناس، فيتكلّف البذل لذلك.

الثاني: الاستنكاف ممّا يصدر من السائل من لجاج أو نسبته إلى البخل و نحوه.

و يعجبني في هذا المقام ذكر هذا الشعر:

ما اعتاض باذل وجهه بسؤاله عوضا و لو نال الغنى بسؤال

و إذا النّوال إلى السؤال قرنته

رجح السؤال و خفّ كلّ نوال

( شرح حکم نهج البلاغه، ص119)

شرح منهاج البراعة خویی

الخمسون من حكمه عليه السّلام

(50) و قال عليه السّلام: السّخاء ما كان ابتداء، فأمّا ما كان عن مسألة فحياء و تذمّم.

اللغة

(السخاء): السخاوة: الجود، (تذمّم) منه: استنكف و استحيا- المنجد.

الاعراب

السخاء مبتدأ و ما موصولة و ضمير كان اسم و رابطة، و ابتداء خبر كان من باب المبالغة و من قبيل زيد عدل، و يمكن اعتبار كان تامّة فيكون ابتداء حالا عن ضميره أى السخاء ما وجد مبتدأ به، و ما في الجملة الثانية موصولة و مبتداء، و حياء خبره زيد فيه الفاء باعتبار أن المبتدأ موصول.

المعنى

حقيقة الجود و السخاء بذل بلا عوض و لا رياء، فاذا كان للمبذول عوض و لو حكما لا يسمّى سخاء وجودا، فاذا سبقه السؤال يصير عوضا عنه و ثمنا لما بذله السائل من وجهه و عرضه طى سؤاله، أو عوضا عما يطرأ على ردّ السائل من الذمّ و المنقصة.

و إذا النوال إلى السئوال قرنته رجح السؤال و خفّ كلّ نوال

الترجمة

بخشش آنست كه آغاز شود، و آنچه بدنبال خواهش است شرم و آبرو نگهداريست.

  • بخشش آنست كه بى گفت و تقاضا باشد ورنه خود در عوض عرض تمنّا باشد

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص92و93)

شرح لاهیجی

(74) و قال عليه السّلام السّخاء ما كان ابتداء فامّا ما كان عن مسئلة فحياء و تذمّم يعنى و گفت عليه السّلام كه سخاوت ان بخششى است كه باشد پيش از سؤال سائل و امّا ان بخششى كه باشد بعد از سؤال سائل پس ان شرم كردن از سائل است و استنكاف از ملامت مردم است نه سخاوت

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 296)

شرح ابن ابی الحدید

51: السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً- فَإِذَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ يعجبني في هذا المعنى قول ابن حيوس-

إني دعوت ندى الكرام فلم يجب فلأشكرن ندى أجاب و ما دعي

و من العجائب و العجائب جمة

شكر بطي ء عن ندى المتسرع

- . و قال آخر-

ما اعتاض باذل وجهه بسؤاله عوضا و لو نال الغنى بسؤال

و إذا النوال إلى السؤال قرنته

رجح السؤال و خف كل نوال

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 184)

شرح نهج البلاغه منظوم

[50] و قال عليه السّلام:

السّخاء ما كان ابتداء، فأمّا ما كان عن مّسألة فحياء و تذمّم.

ترجمه

بخشش آنست كه پيش از پرستش و درخواست باشد، و گرنه پس از سؤال از شرم سائل و سرزنش مردم است

نظم

  • به پيش از پرسش از مرد با ذلاگر مردى دهد چيزى بسائل
  • جوانمردان بدان گويند بخششكه بخشد مرد پيش آنرا ز پرسش
  • بخواهش و ركه سائل كرد درخواستز كس زرّ و ز عرض و آبرو كاست
  • اگر مشتى ز زر بخشنده بخشودبسائل باز بخشايش نفرمود
  • پس از پرسش اگر گوهر بدو دادهمان قدر و بهاى آبرو داد
  • شه دين اين سخن آن روز فرمودكه نامّ و هم نشانى از سخا بود
  • جوانمردى كسى را گر پريشان بديدى فهم كردى علّت آن
  • بدون شرم از عرض سؤالشبه بخشش دست زد بخشود مالش
  • و ليكن هست اندر دوره ما سخاوت همچنان اكسير و عنقا
  • چو گوهر اشك اگر سائل بريزدبرفع حاجتش كس برنخيزد
  • همه مردم گدا طبع و بخيل اند بحال عزّ همه خوار و ذليل اند
  • ره و رسم جوانمردى ندانندشكم از هم چو سگ بر مى درانند
  • شده كم از ميانه رحم و انصاف بجايش گشته رايج جور و اجحاف
  • چو گربه دزدشان دأب است و ديدنز مال بينوايان فكر بردن
  • ز سرقت اغنيا را گونه گلگون فقيران را برخ از ديدگان خون
  • غنى را مطبخش پردود و پر دمفقيران را نباشد نان فراهم
  • ز پر خوارى غنى شب در عذاب است فقير و گرسنه در رنج و تاب است
  • غنى در سفره اش مرغ است و ماهى استفقير از ضعف رويش در سياهى است
  • برآرد ز استين دست نيازش فقيرى كى غنى بخشد و غاربش
  • براى يك درم اين گر بميردمر آن نامرد دست از آن نگيرد
  • خدايا گر به تيغ فقر آماج كنى كس را مكن بر خلق محتاج
  • كه اين از خلق كردن چيز خواهشبجان آتش زند در جسم كاهش
  • بود فرخنده و خوشحال آن مرد كه دست از كيسه بر بخشش برآورد
  • بمحتاجان گهر بخشود و نان دادتن افسرده را جان و روان داد
  • براى بعد مردن گنج اندوخت لب سائل بدرهم مهر زد دوخت
  • مهيّا كرد او از جود و بخششبدينارى سپر در پيش آتش
  • لسان مهر با يك گرده نان كشيد او خلق را در بند احسان
  • بكوزه گر چو خضر آب بقا داشتبكام تشنگان زان جرعه ها داشت
  • بمحتاجان چو باران بهارى هميشه آب فيضش بود جارى
  • تو (انصاری) بکن بر طبق اخباربقدر وسعتت بر مردم ايثار
  • خدا مرد سخى را دوست دارد به سختيهاش كى در مى گذارد
  • براه جود آن جاهل كه سالكبه از عالم كه با بخل است و ممسك
  • سخى دون حساب اندر بهشت است بدوزخ آن بخيش حال زشت است
  • ز قصر معن و جعفر زد فلك پىطى و طور ما ملك حاتم طى
  • ولى تا شمس در گردون روانست ز نام اين سه در گيتى نشان است

( شرح نهج البلاغه منظوم، ج 9 ص60-62)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

چگونه در مهمانی‌ها رفتار کنیم؟

رعایت آداب مهمانی می‌تواند روابط برادرانه میان مۆمنان را مستحکم‌تر ساخته و در رشد تعالی اجتماع تأثیر بسزایی داشته باشد.
No image

نقش ابراز علاقه و معاشرت درست در اسلام

نسان علاقه دارد كه مورد علاقه و محبت دیگران باشد. اگر آن‏ دوستداران، محبت‏خود را آشكار كنند، محبوب هم به محبان‏ علاقه‏ مند مى‏ شود و این محبت دو جانبه، زندگیها را از صفا و صمیمیت‏ بیشترى برخوردار مى‏سازد. ما اگر بدانیم كه خدا دوستمان دارد، ما هم‏خدا را بیشتر دوست‏خواهیم داشت. اگر بدانیم و بفهمیم كه رسول‏ خدا(ص) و اهل بیت(ع) به ما شیعیان عنایت و محبت دارند و این ‏علاقه را بارها نشان داده و اظهار كرده‏اند، محبت عترت در دل ما بیشترخواهد شد.
No image

اخلاق معاشرت اجتماعی، نمونه ای از سبک زندگی اسلامی

نمونه های بسیاری از سیره ی ائمه ی معصوم علیهم السلام درباره ی تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت ها گزارش شده است.
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

تحلیل یافته‌های الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می‌شود، امور فطری در زمینه خواست‌ها و گرایش‌هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست‌های فطری مبنای تربیت قرار می‌گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می‌آید، نه آن بخش از خواست‌ها و گرایش‌ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد.

پر بازدیدترین ها

No image

خانواده اصلی ترين نهاد اجتماعی در مكتب اسلام

آموزه‌های اسلام در نگرش به خانواده و کارکردهای آن به گونه‌ای طرح‌ریزی شده است که ضمن از بین بردن زمینه‌های تنش و تضاد و ایجاد پیش‌نیازهای استحکام، خانواده را در ایفای نقش سعادت‌بخشی به افراد، یاری دهد.
No image

تحکیم خانواده از دیدگاه اسلام

حکمت غایی تشکیل خانواده و هدف نهایی اسلام از این همه تاکید بر تشکیل و تحکیم و تداوم آن، گسترش ارزشهای انسانی، انتشار آرمان‌های توحیدی و سرانجام، جهانی شدن اسلام است، و بقای نسل انسان، در واقع، مقدمه برای رسیدن به این هدف بزرگ است
No image

اخلاق معاشرت و ارتباط با خویشاوندان در اسلام

سنّتِ «صله رحم»، از نیکوترین برنامه های دینی در حیطه معاشرت است. گرچه شکل نوین زندگی و مشغله های زندگیهای امروزی، گاهی فرصت این برنامه را از انسانها گرفته است، ولی حفظ ارزشهای دینی و سنّتهای سودمند و ریشه دار دینی، از عوامل تحکیم رابطه ها در خانواده ها است. بویژه در مناسبتهای ملّی، در اعیاد و وفیات و آغاز سال جدید، فرصت طبیعی و مناسبی برای عمل به این «سنّت دینی» است.
No image

سرپرستي خانواده(3)

اصل ریاست مرد بر خانواده پذیرفته شده است، ولی محدوده این ریاست فقط مسائل مربوط به خانواده است و مرد قیّم و صاحب اختیار تام زن نیست. صحّت انتخاب مرد به عنوان سرپرست و مدیر خانواده برتری‌های جسمانی و عقل اقتصادی مرد است كه به او قدرت انفاق می‌دهد، ولی این ریاست مطلق نیست.
No image

خانواده در قرآن

بديهى است كه آنچه بايد در اين سلسله بحث ها دنبال كنيم، نه نظر گاه سوسياليسم و كمونيسم است و نه نظرگاه سرمايه دارى، بلكه مى خواهيم ببينيم اسلام، مسأله اقتصاد را در خانواده چگونه حل كرده است آيا در اين كانونِ وحدت و صفا و صميميت و اشتراك در سرنوشت و جذب و انجذاب، مالكيت هاى فردى به طور كلى از بين مى رود، يا اين كه يكى از اعضا، در جنبه هاى اقتصادى، محور خانواده مى شود و همه اختيارات در تصرف و نقل و انتقال و داد و ستد به دست اوست، يا اين كه وضع ديگرى است.
Powered by TayaCMS