عرض ارادتی به محضر مبارک امام رضا سلام الله علیه داشته باشیم. خدا توفیق زیارتش را بدهد. که در روایت داریم: ثواب هفتاد هزار حج مقبول را دارد. امام هفتم سلام الله علیه فرمود: هر کس فرزندم علی بن موسی الرضا را زیارت کند، مثل اینکه خود خدا را در عرش زیارت کرده است. فرمود: روز قیامت که می شود، زوار قبور امام ها را جمع می کنند. فرمود: زائرین قبر فرزندم حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیه درجشان از همه بیشتر است. و هم ثوابشان از همه بیشتر است. «مَنْ زَارَ قُبُورَ الْأَئِمَّةِ ع إِلَّا أَنَّ أَعْلَاهُمْ دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلِيٍّ»[1] از زیارت امام هشتم کسی را ناامید برنمی گردانند. این شتری که در زمان خود ما اتفاق افتاد، روزنامه ها هم نوشتند. شتری را در کشتارگاه مشهد برای این که ذبحش کنند می آورند. از در کشتارگاه ردش می کنند. نمی توانند بگیرنش رهایش می کنند ببینند چه کار می کند. می بینند این خیابان ها را گرفت از کوچه های تو در تو آمد به صحن آقا علی بن موسی الرضا سلام الله علیه رسید. آمد کنار پنجره فولاد این سرو صورتش را به پنجره فولاد می مالید. یعنی پناهنده به امام هشتم سلام الله علیه شده است. مردم ناله کردند، فریادشان بلند شد. خادم ها به صاحب شتر پول دادند شتر را خریدند. این شتر را در گله های که امام هشتم دارد رهایش کردند. بیاید که ضامن ما هم بشود. ما را هم از این آتش ها و رذائل نجاتمان بدهد.

امام رضا سلام الله علیه به دعبل فرمود: دعبل هر کسی در غربت من را زیارت کند، در بهشت با آمرزش گناهان با من خواهد بود. خوشا به حال آن هایی که با امام هشتم سر ارتباطی دارند. قربان آن امامی برویم که وقتی که می خواست از مدینه حرکت کند، فرمود: بشینید برایم گریه کنید. آقا گریه پشت سر مسافر مرسوم نیست. فرمود: بله! آن مسافری که امید برگشت دارد، اما این سفر، سفره آخر من است. امام جواد سلام الله علیه چهار ساله بود. خیلی سخت است بعد از مدتی خدا فرزندی برایش عنایت کرد. از فرزندش امام جواد سلام الله علیه در خورد سالی وداع کرد.

ابا صلت می گوید: دیدم وقتی آقا از کاخ مامون بیرون آمد، عبا بر سر کشیده است.هی می نشیند و بلند می شود. دیگر زانوهایش گیر نداشت. مامون را خدا لعنت کند. نمی دانم به آقا چه سمی داد. معمولا طول می کشید که اثر کند. اما سم امام هشتم چند ساعت به آقا مهلت نداد. می گوید: دیدم در میان حجره آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد.

  • دم رفتن به هر جانب نظر داشت امـیـد دیدن روی پـسـر داشـت

اما یک موقع چشمانش را باز کرد، دید امام جواد سلام الله علیه به بالینش آمده است. فرزندش را در آغوش گرفت. اما قربان جدش اباعبدالله سلام الله علیه در آن لحظه آخر هر چی صدا می زد جگرم از تشنگی می سوزد کسی جوابش را نمی داد.

لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ [2]

حجة الاسلام و المسلمین فرحزاد