فرمان بسیج و سخن جمجمه!

فرمان بسیج و سخن جمجمه! ارّابه زمان در حرکت بود، تا این که پنجم شوّال سال 36 هجری فرا رسید و خبر رسید که معاویه متجاوز، به کار جمع آوری لشکر از اطراف پرداخته است و تصمیم دارد به سرزمین های تحت پرچم علی (علیه السلام) هجوم آورد.
امام علی (علیه السلام) برای سرکوبی متجاوزین، سپاه مجهّزی را آماده ساخت. این سپاه در «نخیله» (که لشکرگاه و قرارگاه تصمیم گیری و آماده باش سپاه علی (علیه السلام) بود) در آماده باش کامل بسر می بردند.
امام علی (علیه السلام) از کوفه بیرون آمد و رهسپار قرارگاه نخیله شد، در آن جا برای آماده سازی و فرمان بسیج، به سخنرانی پرداخت، در این سخنرانی، پس از حمد و ثنا فرمود:
آگاه باشید، من پیشتازان سپاه خود را به سوی میدان نبرد فرستاده ام، و به آنان فرمان داده ام که در کنار ساحل فرات بمانند، تا فرمان بعدی من به آن ها برسد، نیک و بدکار را سنجیده ام و چنین صلاح می دانم که از آب بگذرم و از مسلمانان کنار دجله کمک بگیرم تا پشت سپاه قوی گردد و در نتیجه دشمن از هر سو خود را در محاصره دیده و شکست را احساس کند.[1]
سپاه مجهّز علی (علیه السلام) همراه آن حضرت، از نخیله به سوی «صفین» حرکت کردند، در مسیر راه به مدائن (پایتخت شاهان ساسانی) رسیدند. در این هنگام که آنان ویرانه های کاخ ها و تالارها را مشاهده می کردند، ناگاه علی (علیه السلام) جمجمه پوسیده ای را در خرابه ای دید، به یکی از یاران فرمود: آن را بردار و به همراه من بیا.
سپس علی (علیه السلام) به ایوان معروف کاخ مدائن آمد و در آن نشست و طشتی طلبید، و مقداری آب در طشت ریخت و به آورنده جمجمه فرمود: آن را در میان طشت بگذار، او همان کار را انجام داد.
علی (علیه السلام) خطاب به جمجمه فرمود: ای جمجمه! تو را سوگند می دهم بگو من کیستم و تو کیستی؟!»
جمجمه با زبان رسا گفت: تو امیرمؤمنان و سید اوصیاء و پیشوای پرهیزکاران هستی، ولی من بنده خدا و فرزند کنیز خدا، «کسری انوشیروان» هستم.
علی (علیه السلام) به او فرمود: حالت چطور است؟
او گفتاری گفت که خلاصه اش این است: «من نسبت به زیر دستانم مهربان بودم ولی در آئین مجوس بسر می بردم، ریاست و زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و دین حقیقی باز داشت، اینک از بهشت، محروم هستم و گرفتار دوزخ می باشم، اما به خاطر این که با رعیت مدارا می کردم از آتش دوزخ در امان هستم، واحسرتا! اگر من ایمان می آوردم با تو بودم ای سرور خاندان محمد  ( صلی الله علیه و آله و سلم) و ای امیر مؤمنان».
سخن او به قدری جانسوز بود که همه حاضران صدا را به گریه بلند کردند.[2]
امید آن که با خواندن این سرگذشت، تا مرگ به سراغ ما نیامده، هم اکنون تصمیم بگیریم تا پیرو واقعی امام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) شویم، تا واحسرتای پس از مرگ ما بلند نشود.
[1] . نگاه کنید به خطبه 48 نهج البلاغه.
[2] . اقتباس از منهاج البراعه، ج 4، ص 272.
منبع :محمد محمدي اشتهاردي ؛داستان هاي نهج البلاغه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : زیارت ضامن آهو

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع زیارت ضامن آهو
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : ذکر مصیبت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع ذکر مصیبت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : ذکر مصیبت امام رضا(ع)

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع ذکر مصیبت امام رضا(ع)
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع)، دو شخصیت بزرگوار در ایران

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع)، دو شخصیت بزرگوار در ایران
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : برکات زیارت امام رضا(ع)

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع برکات زیارت امام رضا(ع)

پر بازدیدترین ها

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : امام رضا(ع)، غریب الغربا

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : امام رضا(ع)، غریب الغربا

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع امام رضا(ع)، غریب الغربا
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : ذکر مصیبت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع ذکر مصیبت حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع)، دو شخصیت بزرگوار در ایران

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع)، دو شخصیت بزرگوار در ایران
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : مسافرت غریب الغربای طوس

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع مسافرت غریب الغربای طوس
No image

ذكر مصیبت امام رضا علیه السلام : مسافر طوس

ذکر مصیبت امام رضا علیه السلام با موضوع مسافر طوس
Powered by TayaCMS