حکمت 156 نهج البلاغه : پرهيز از نا فرمانى خدا

حکمت 156 نهج البلاغه : پرهيز از نا فرمانى خدا

متن اصلی حکمت 156 نهج البلاغه

موضوع حکمت 156 نهج البلاغه

ترجمه مرحوم فیض

ترجمه مرحوم شهیدی

شرح ابن میثم

ترجمه شرح ابن میثم

شرح مرحوم مغنیه

شرح شیخ عباس قمی

شرح منهاج البراعة خویی

شرح لاهیجی

شرح ابن ابی الحدید

شرح نهج البلاغه منظوم

متن اصلی حکمت 156 نهج البلاغه

156 وَ قَالَ عليه السلام لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ

موضوع حکمت 156 نهج البلاغه

پرهيز از نا فرمانى خدا

(اخلاقى، اعتقادى)

ترجمه مرحوم فیض

156 امام عليه السّلام (در باره اطاعت مخلوق) فرموده است

1- اطاعت و پيروى مخلوق سزاوار نيست جائيكه نافرمانى خدا در آن باشد (يا عبادت و بندگى جائز نيست آنجا كه موجب معصيت باشد مانند نماز خواندن در زمين غصبى و جائى كه به ستم گرفته شده است).

( ترجمه وشرح نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ج 6 ص 1167)

ترجمه مرحوم شهیدی

165 [و فرمود:] آفريده را فرمان بردن نشايد آنجا كه نافرمانى آفريننده لازم آيد.

( ترجمه مرحوم شهیدی، ص 391)

شرح ابن میثم

151- و قال عليه السّلام:

لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ

المعنى

و ذلك كالوضوء بالماء المغصوب و الصلاة في الدار المغصوبة. و يحمل النفى هنا على نفى جواز الطاعة كما هو المنقول عنه و عن أهل بيته عليهم السّلام. و عند الشافعي قد يصحّ الطاعة و النفى لفضيلتها.

( شرح ابن میثم، ج 5 ص 335)

ترجمه شرح ابن میثم

151- امام (ع) فرمود:

لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ

ترجمه

«آنجا كه معصيت خدا باشد، پيروى از مخلوق روا نيست».

شرح

مانند وضو با آب غصبى و نماز در خانه غصبى. و نفى در چنين مواردى بر نفى جواز اطاعت حمل شده است، همان طورى كه از امام، على (ع) و از اهل بيت (ع) نقل كرده اند. امّا به عقيده شافعى در چنين موردى طاعت صحيح است و نفى براى فضيلت آن است.

( ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 566)

شرح مرحوم مغنیه

164- لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق.

المعنى

من عصى اللّه سبحانه كانت الحجة للّه عليه حتى و لو أطاع جميع الخلائق، و من أطاع اللّه كانت الحجة له عند اللّه حتى و لو عصى جميع الخلائق، بل تكون الطاعة أقوى و للثواب أدعى: أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ- 13 التوبة» أي لا إيمان لمن يعصي الخالق خوفا من المخلوق.

( فی ضلال نهج البلاغه، ج 4 ص 325)

شرح شیخ عباس قمی

234- لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق. قال ابن ميثم: و ذلك كالوضوء بالماء [المغصوب ]، و الصلاة في الدار المغصوبة. و يحمل النفي هنا على نفي جواز الطاعة، كما هو المنقول عنه و عن أهل بيته عليهم السلام. و عند الشافعيّ: قد يصحّ الطاعة و النفي لفضيلتها.

( شرح حکم نهج البلاغه شیخ عباس قمی، ص193)

شرح منهاج البراعة خویی

السادسة و الخمسون بعد المائة من حكمه عليه السّلام

(156) و قال عليه السّلام: لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق.

المعنى

قال ابن ميثم: و ذلك كالوضوء بالماء المغصوب، و الصلاة في الدار المغصوبة و يحمل النفي هنا على نفي جواز الطاعة كما هو المنقول عنه و عن أهل بيته عليهم السّلام و عند الشافعي قد يصحّ الطاعة و النفى لفضيلتها- انتهى.

أقول: نفى جواز الطّاعة بهذا المعنى عبارة عن نفي الصّحة، و الحكم بصحّة الطاعة و فسادها كالحكم بوجوب الطاعة و حرمة المعصية عقلي لا شرعي، فعلى هذا يحمل كلامه عليه السّلام على الارشاد، و هو مبني على عدم جواز اجتماع الأمر و النهى على ما يبحث عنه في علم الاصول، فمنعه قوم، و جوّزه آخرون.

و عدم صحّة الوضوء بالماء المغصوب أو الصلاة في المكان المغصوب مستفاد من دليل اشتراط الاباحة في ماء الوضوء و مكان المصلّي، و لا يصحّ الاستدلال له بهذه العبارة، مع أنّه لفظة مخلوق زائدة على هذا المعنى.

و الأولى حملها على نفي حكم شرعي تعلّق بعنوان الطاعة بالنسبة إلى المخلوق كوجوب طاعة الوالدين على الولد، و الزوج على الزوجة في موارد مقرّرة، و السيّد على العبد، و المقصود نفي وجوبها إذا كانت معصية للخالق، كما إذا أمر الوالد ولده بترك الصلاة أو قتل النفس المحترمة.

و قد حمله الشارح المعتزلي على هذا المعنى فقال: هذه الكلمة قد رويت مرفوعة، و قد جاء في كلام أبي بكر: أطيعوني ما أطعت اللَّه، فاذا عصيته فلا طاعة لي عليكم- انتهى.

الترجمة

نشايد اطاعت مخلوق در عصيان خالق.

  • فرمان بنده در ره عصيان كردگار زشت است و نارواست مر آنرا فرو گذار

( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) ج 21 ص245و246)

شرح لاهیجی

(193) و قال عليه السّلام لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق يعنى و گفت (- ع- ) كه بايد اطاعت نكرد مخلوق را در كارى كه معصيت خالق باشد

( شرح نهج البلاغه (لاهیجی) ص 308)

شرح ابن ابی الحدید

167: لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ هذه الكلمة قد رويت مرفوعة- و

قد جاء في كلام أبي بكر أطيعوني ما أطعت الله فإذا عصيته فلا طاعة لي عليكم

- و قال معاوية لشداد بن أوس قم فاذكر عليا فانتقصه- فقام شداد فقال الحمد لله الذي افترض طاعته على عباده- و جعل رضاه عند أهل التقوى آثر من رضا غيره- على ذلك مضى أولهم و عليه مضى آخرهم- أيها الناس إن الآخرة وعد صادق- يحكم فيها ملك قاهر- و إن الدنيا أكل حاضر يأكل منها البر و الفاجر- و إن السامع المطيع لله لا حجة عليه- و إن السامع العاصي لله لا حجة له- و إنه لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق- و إذا أراد الله بالناس خيرا استعمل عليهم صلحاءهم- و قضى بينهم فقهاؤهم و جعل المال في سمحائهم- و إذا أراد بالعباد شرا عمل عليهم سفهاؤهم- و قضى بينهم جهلاؤهم و جعل المال عند بخلائهم- و إن من إصلاح الولاة أن تصلح قرناءها- ثم التفت إلى معاوية فقال- نصحك يا معاوية من أسخطك بالحق- و غشك من أرضاك بالباطل- فقطع معاوية عليه كلامه و أمر بإنزاله- ثم لاطفه و أمر له بمال- فلما قبضه قال أ لست من السمحاء الذين ذكرت- فقال إن كان لك مال غير مال المسلمين أصبته حلالا- و أنفقته إفضالا فنعم- و إن كان مال المسلمين احتجبته دونهم أصبته اقترافا- و أنفقته إسرافا فإن الله يقول- إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ

( شرح نهج البلاغة(ابن أبي الحديد)، ج 18 ، صفحه ى 389)

شرح نهج البلاغه منظوم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
شوق به خدا

شوق به خدا

موانع شوق خدا 1. موانع درونی2. موانع بیرونی3. عدم تامل در اوضاع حیات و زندگی4. بی اعتنایی به وسوسه ها5. حرص و...
کاریزمای مهدوی

کاریزمای مهدوی

در دین مبارک اسلام و در مکتب حقه ی شیعه، ما معتقد به این هستیم که منطق به تنهایی کارگزار نیست. در قرآن، خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید : لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك... اگر با محبت با مردم برخورد نمی کردی، مردم از اطرافت متفرق می شدند: کاریزمای قوی.
قربانی ذکر

قربانی ذکر

مقام فنا و قربانی شدن یعنی احساس اینکه انسان در مقابل خدا هیچ قدرتی ندارد.
آنچه کادر باید بدانند

آنچه کادر باید بدانند

بحث محتوایی نقش خیلی مهمی است که مسئولین واحدها و معاونینشون در ساختن روحیه معنوی افراد واحد دارن و نقش بسیار مهمی که افراد واحدها به عنوان کادر در ساختن روحیه مستمعین عادی کانون دارن،
Powered by TayaCMS