معادلات خدایی زیاد شدن رزق دنیا!

معادلات خدایی زیاد شدن رزق دنیا!

    اطعام دادن

    رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: الرِّزقُ أسرَعُ إلى‏ مَن يُطعِمُ الطَّعامَ، مِن السِّكِّينِ في السَّنامِ.[1]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: روزى كسى كه اطعام مى‏كند، سريعتر از فرو رفتن كارد در كوهان شتر، به سويش مى‏آيد.

    زیادی روزی

    عنه صلى الله عليه و آله‏- لمّا قيلَ لَهُ: احِبُّ أن يُوَسَّعَ عَلَيَّ في الرِّزقِ؟-: دُمْ على الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ علَيكَ في الرِّزقِ.[2]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله‏- آنگاه كه به ايشان عرض شد: دوست دارم روزى‏ام گسترش يابد- فرمود: پيوسته در حال طهارت باش، روزى‏ات گسترش مى‏يابد.

    صدقه

    عنه صلى الله عليه و آله‏- أكثِرُوا مِن الصَّدَقَةِ تُرزَقُوا.[3]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: زياد صدقه بدهيد، تا روزى داده شويد.

    زیادی روزی

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام: استَنزِلُوا الرِّزقَ بالصَّدقَةِ.[4]

    پيامبر خدا صلى الله عليه و آله‏- آنگاه كه به ايشان عرض شد: دوست دارم روزى‏ام گسترش يابد- فرمود: پيوسته در حال طهارت باش، روزى‏ات گسترش مى‏يابد.

    کمک مالی

    الإمامُ عليٌّ عليه السلام: مُواساةُ الأخِ في اللَّهِ عزّوجلّ تَزِيدُ في الرِّزقِ.[5]

    امام على عليه السلام: كمك مالى كردن به برادر دينى، روزى را زياد مى‏كند.

    امانتداری

    : الإمامُ عليٌّ عليه السلام استِعمالُ الأمانَةِ يَزِيدُ في‏ الرِّزقِ.[6]

    امام على عليه السلام: امانتدارى، روزى را مى ‏افزايد.

    نیت خوب

    : الإمامُ عليٌّ عليه السلام مَن حَسُنَتْ نِيّتُهُ، زِيدَ في رِزقِهِ.[7]

    امام على عليه السلام: هر كه خوش نيّت باشد، روزى‏اش زياد شود.

    اخلاق خوب

    : الإمامُ عليٌّ عليه السلام في سَعَةِ الأخلاقِ كُنُوزُ الأرزاقِ.[8]

    امام على عليه السلام: گنجهاى روزى، در اخلاقِ خوش نهفته است.

    سختگیری

    : الإمامُ عليٌّ عليه السلام العُسرُ يُفسِدُ الأخلاقَ، التَّسَهُّلُ يُدِرُّ الأرزاقَ.[9]

    امام على عليه السلام: سختگيرى، اخلاق را تباه مى‏كند. آسانگيرى [بر اهل و عيال و در معاملات‏] روزى‏ها را سرازير مى‏كند.

    دعا کردن

    الإمامُ الباقرُ عليه السلام: علَيكَ بالدعاءِ لإخوانِكَ بظَهْرِ الغَيبِ فإنّهُ يَهِيلُ الرِّزقَ.[10]

    امام باقر عليه السلام: پشت سر برادرانت دعا كن، كه اين كار روزى را [به طرف تو] سرازير مى‏كند.

    زکات

    الإمامُ الباقرُ عليه السلام: الزَّكاةُ تَزِيدُ في الرِّزقِ.[11]

    امام باقر عليه السلام: زكات دادن، روزى را مى‏افزايد.

    خانواده

    الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: مَن حَسَّنَ بِرَّهُ أهلَ بَيتِهِ زِيدَ في رِزقِهِ.[11]

    امام صادق عليه السلام: هركه با خانواده خود نيكوكار باشد، روزى‏اش زياد شود.

منابع:

  1. بحار الأنوار: 74/ 362/ 17..
  2. كنز العمّال: 44154.
  3. بحار الأنوار: 77/ 176/ 10.
  4. . نهج البلاغة: الحكمة 137.
  5. بحار الأنوار: 74/ 395/ 22.
  6. بحار الأنوار: 75/ 172/ 8.
  7. بحار الأنوار: 103/ 21/ 18.
  8. بحار الأنوار: 77/ 287/ 1.
  9. بحار الأنوار: 76/ 60/ 14.
  10. بحار الأنوار: 76/ 60/ 14.
  11. بحار الأنوار: 96/ 14/ 27.
  12. بحار الأنوار: 69/ 408/ 117.
  13. 1

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
از خود تا خدا (قسمت سوم)

از خود تا خدا (قسمت سوم)

امام حسين (ع) مي فرمايند : قبل از هر چيز تكليف خودتون رو مشخص كنيد . مردم بنده دنيا هستند .
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
Powered by TayaCMS