کلید واژه ها: فضیلت صلوات- ماه رمضان- مغفرت الهی- رحمت الهی- عبادت حقیقی.
قال رسول الله فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ.[1]
- دریغا که فصل جوانـی گذشتبه لهو و لعب زندگانی گذشت
- دریغا که بی ما بسـی روزگار بـروید گل و بشـکفد نو بهار
- کسـانی که از مـا بـغیب اندرند بیـاینـد و بـر خاک ما بگـذرند
- چرا دل بر این کاروان گه نهیم که یاران برفتند و ما در رهیم
- بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت بیاید که ما خاک باشیم و خشت
- بـیـا تـا بـر آریـم دسـتـی ز دل که نتـوان بر آورد فردا ز گل
ذکر صلوات، بهترین ذکرهاست؛ مخصوصاً در شب و روز جمعه خیلی سفارش شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: با هر صلوات در شب و روز جمعه خدای متعال از فرستنده صلوات، هزار گناه پاک می کند و هزار حسنه و هزار درجه به او می دهد. مخصوصاً صلوات در ماه مبارک رمضان خیلی سفارش شده است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ[2].
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: در هر شبی از شبهای ماه مبارک رمضان، خدای متعال یک میلیون نفر از آتش جهنم آزاد می کند. بعد می فرماید: در شب و روز جمعه، خدا در هر ساعتی یک میلیون نفر آزاد می کند.
انسان یا راه بهشت را طی می کند یا راه جهنم را؛ یعنی نمی شود انسان نه بهشتی بشود و نه جهنمی. هر کسی اطاعت خدا را نکرده، حتما از شیطان اطاعت می کند راه سومی نداریم. فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ[3] یعنی اگر حق نبود، باطل است. ما مثل یک شمعی هستیم که مصرف می شویم؛ اگر عمر ما در راه خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مصرف شد رستگار شده ایم و الا به بی راهه رفته ایم.
در روایت آمده است: هر کسی امروزش بهتر از دیروزش باشد، حتما مورد رحمت خدا واقع می شود؛ اگر امروزش با دیروزش مساوی باشد، ضرر کرده است؛ ولی اگر امروزش بدتر از دیروزش باشد از رحمت خدا به دور است. چون خدا نعمت عمر و استعداد را برای استفاده کردن داده است.
تمام افرادی که ماه مبارک رمضان را درک می کنند دو دسته هستند؛ یا آمرزیده می شوند و به خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک می شوند یا اینکه ملعون اند و از رحمت خدا دورند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ [4] یعنی کسی که ماه رمضان را درک کرد و آمرزیده نشد، ملعون و از رحمت خدا دور است.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از منبر سه پلهای بالا می رفتند و در هر پله ای آمین می گفتند. سؤال کردند که یا رسول الله، علت سه بار آمین گفتن شما چه بود؟ فرمود: پله اول که پا گذاشتم، جبرئیل دعا کرد که هر کسی ماه رمضان را درک کند و آمرزیده نشود، خدا لعنتش کند، من هم آمین گفتم؛ پله دوم که پا گذاشتم، جبرئیل دعا کرد که هر کسی به پدر و مادر خودش احترام نکند، ملعون است، من هم آمین گفتم؛ در پله سوم جبرئیل دعا کرد که هر کسی نام من را بشنود و صلوت نفرستد، فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ "از رحمت خدا به دور باشد، من هم آمین گفتم.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ[5] بدبخت و شقی کسی است که در ماه رمضان آمرزیده نشود. خدایی که در ماه رمضان چند صد میلیون نفر را از آتش جهنم آزاد می کند، اگر کسی نتواند مورد رحمت واسعه خدا قرار گیرد، واقعا بدبخت است.
حسن بصری که ادعای مقدس بودن داشت، شعارش این بود: لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ كَيْفَ هَلَكَ وَ إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا كَيْفَ نَجَا[6] یعنی تمامی شگفتی ها در این است که کسی که نجات پیدا می کند، چطور نجات پیدا می کند. همه مردم با گناهانشان هلاک شده اند و کسی که نجات پیدا می کند، چطور می شود که نجات پیدا می کند؛ یعنی کسی که اهل بهشت شد و از آتش جهنم نجات پیدا کرد، جای تعجب دارد. امام سجاد زین العابدین علیه السلام این شعار حسن بصری را شنیدند و فرمودند که این جمله غلط است، باید این طور گفت: لَيْسَ الْعَجَبُ مِمَّنْ نَجَا وَ إِنَّمَا الْعَجَبُ مِمَّنْ هَلَكَ مَعَ سَعَةِ رَحْمَةِ اللَّه[7] تعجب و شگفتی از این است که با این همه وسایل رحمت که خدا گسترده است، چطور کسی هلاک می شود.
ماه مبارک رمضان، ماه رحمت ویژه است؛ باید از این رحمت ویژه خدا بهره مند شویم. امام سجاد علیه السلام به خداوند عرضه می دارد: إِلَهِي إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ عَدُوِّكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي الْجَنَّةَ فَفِي ذَلِكَ سُرُورُ نَبِيِّكَ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ سُرُورَ نَبِيِّكَ[8] خدایا اگر من را جهنم ببری، دشمنانت شاد می شوند، شیطان شاد می شود؛ ولی اگر من را بهشت ببری، پیامبرت شاد و مسرور می شود؛ به خودت قسم من می دانم که خوشحالی پیامبر پیش تو بهتر است از خوشحالی دشمنانت.
عبادت حقیقی، بازدارنده از گناه
ابوبصیر خدمت امام علیه السلام آمد وقتی دید تعداد حاجیانی که آمدند زیاد است به امام عرض کرد: مَا أَكْثَرَ الحَجِيجَ[9] چقدر حاجی زیاد است. حضرت فرمود: مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيجَ [10] ناله و فریاد کننده خیلی زیاد است، ولی حاجی واقعی خیلی کم است . حاجی واقعی کسی است که وقتی از مکه برمی گردد، عوض می شود و دیگر کارهای خلاف شرع قبل از سفر حج را ترک می کند.
کسی سؤال کرد: یابن رسول الله، از کجا بدانیم که نمازهای ما مورد قبول درگاه الهی واقع شده است یا نه؟ حضرت فرمود: ببینید مصداق این آیه خدا هستید که می فرماید: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ[11]. خاصیت نماز این است که سازندگی دارد، انسان را از گناه و بدی ها دور نگه می دارد. فرمود: اگر نماز، شما را از گناه ها و بدی ها دور نگه می دارد، شک نکنید که نماز های شما مورد قبول است. اما مَنْ لَمْ تَنْهَاهُ الصَّلَاةُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً[12] اگر کسی نمازش او را از بدی ها نگه نمی دارد، این همیشه از خدا دور می شود. فرمود: مَثَل نماز خواندن مثل این است که انسان خودش را هر روز پنج بار در نهر آبی بشوید. هر کسی این کار را بکند، دیگر ممکن نیست که بدنش چرک و آلودگی داشته باشد.
می گویند: کسی خیلی با آب و تاب نماز می خواند. گفتند که چقدر با حال نماز می خواند، خوش به حالش. در همان حال نمازش را شکست و گفت: روزه هم هستم و پنج سفر هم به مکه رفته ام.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: ليست الصلاة قيامك و قعودك إنما الصلاة إخلاصك و أن تريد بها الله وحده[13] نماز شما فقط خم و راست شدن نیست؛ بلکه نماز یعنی اخلاص و ارتباط با خدا. نماز باید سازندگی داشته باشد؛ والا ممکن است انسان نماز خوان باشد و فاسق و فاجر هم باشد، مگر نه اینکه تمامی قاتلین ائمه معصومین علیهم السلام اهل نماز بودند. یک داشمشتی می گفت که نماز یعنی باید با خدا عشق کنی. (گاهی اشخاصی سخنان حکمت آمیزی می گویند که اصلا انتظار نمی رود. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ... فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق[14] یعنی کلام حکمتآمیز گاهی در سینه منافق هم هست و از دهانش بیرون می آید و به اهلش می رسد و اهلش عمل می کنند و به رستگاری می رسند. شما به کلام نگاه کن، به گوینده نگاه نکن؛ ببین گوینده کلامش با کلام معصومین علیهم السلام می سازد، پس قبولش کن و الا ردّ کن. فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق اگر درّ و گوهر از دهان سگ هم افتاد، بردار آب بکش استفاده کن؛ درّ، درّ است).
در روایت آمده است که بعضی ها نمازشان این قدر به درد نخور است که ملائکه آن را برمی گردانند و به سرش می زنند. بنده خدایی وقتی نمازش را تمام می کرد، جا نمازش را جمع می کرد و فرار می کرد. به او گفتند چرا این کار را می کنی؟ گفت: می ترسم نمازم را بزنند به سرم، من جا خالی می دهم. غافل از اینکه تیر الهی خطا نمی رود.
شب جمعه شب زیارت امام حسین علیه السلام است و همه انبیا و ائمه و معصومین علیهم السلام و اولیای خدا مهمان ایشان هستند. علمای بزرگ ما شب های جمعه پیاده از نجف به کربلا می رفتند. هر کسی شب جمعه امام حسین علیه السلام را زیارت کند، برات آزادی از آتش جهنم برایش صادر می شود.
حاج عباس چاوشی در شمال هیئتی داشته و در شب های جمعه به یاد امام حسین علیه السلام سینه زنی می کرده و سالی یک بار هم پرچم بر می داشته و چاوشی می کرده. حاج عباس یک سال نتوانست کربلا برود؛ رفقا و فامیلش مشکلش را حل کردند و باز هم پرچم را بلند کرد و مردم را جمع نمود. غروب پنجشنبه بود و نزدیکی های کربلا که می رسند، خستگی راه به آنها فشار می آورد. ایشان گفت: اینجا می خوابیم و فردا می رویم. ولی ناگهان دیدند چراغ های گلدسته بارگاه امام حسین علیه السلام روشن شد. حاج عباس به همراهانش گفت: اگر شب جمعه نبود، می خوابیدیم و فردا می رفتیم؛ اما امشب شب جمعه است، شب مخصوص زیارت امام حسین علیه السلام است. دوباره با همان خستگی و گرد و غبار حرکت کردند. رفتند در حرم امام حسین علیه السلام، زیارت کردند و بعد روضه علی اکبر خواندند؛ بعد از زیارت و روضه به خانه برگشتند، شام خوردند و خوابیدند.
صبح دیدند که حاج عباس خیلی منقلب شده است. گفتند: حاجی، چرا اینقدر منقلبی. گفت: دیشب خواب دیدم که یک نفر درِ کاروان سرا را می زند؛ شنیدم کسی می گوید من غلام امام حسین علیه السلام هستم و از طرف آقا پیامی دارم. زوار و مسافرانت را بیدار کن؛ امام حسین علیه السلام می خواهد به دیدن شما بیاید. بعد من در عالم رویا شما را بیدار کردم و همه مودب نشستید؛ کاروان سرا روشن شد و آقا اباعبدالله علیه السلام به دیدنمان آمد و به من فرمودند: حاج عباس، من به خاطر چند کار آمدم: هر دیدنی بازدیدی دارد، جواب سلام شما واجب است، شما از راه دور آمده اید و وظیفه داشتم به دیدن شما بیایم؛ کار دوم من این است که بگویم سلام من را به پیرمردی که در هیئت شما کفش عزاداران را جفت می کند، برسانی و بگویی من به یاد او هستم و دعایش می کنم. کار سوم این که از شما خواهش می کنم اگر این"دفعه شب جمعه به دیدن من آمدید، روضه فرزندم علی اکبر را نخوانید. گفتم: آقا، مگر روضه علی اکبر علیه السلام اشکالی دارد؟ فرمود: شب های جمعه، مادرم فاطمه علیها السلام مهمان من است، امشب که شما روضه فرزند شهیدم، علی اکبر را خوانید، آن قدر مادرم زهرا علیها السلام گریه کرد که از هوش رفت، طاقت شنیدن روضه علی اکبرم را ندارد.
عرض کنیم: یا اباعبد الله، مادر بزرگوارتان طاقت روضه را ندارد؛ اما چه گذشت به دل شما وقتی که کنار بدن قطعه قطعه علی اکبر علیه السلام رفتید. آقا هر چه کرد، دلش آرام نگرفت، خم شد و صورت به صورت علی اکبر علیه السلام گذاشت و در همان حال فرمود: عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَا[15].
حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد
[1]. أمالي الصدوق / شیخ صدوق / 93 / المجلس العشرون ... / ص: 93.
[2]. أمالي الصدوق / شیخ صدوق / 93 / المجلس العشرون ... / ص: 93.
[3]. يونس: 32.
[4]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسی / ج 71 / 74 / باب 2 بر الوالدين و الأولاد و حقوق بعضهم على بعض و المنع من العقوق... / ص: 22.
[5]. وسائل الشيعة / یخ حرعاملی / 10 / 313 / 18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في... / ص: 303.
[6]. إعلام الورى بأعلام الهدى / شیخ طبرسی / 261 / الفصل الرابع في ذكر بعض مناقبه و فضائله... / ص: 259.
[7]. همان.
[8]. بحارالأنوار / مجلسی / 95 / 92 / باب 6- الأعمال و أدعية مطلق ليالي... / ص: 82.
[9]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار / مجلسی / ج 24 / 124 / باب 42 أنهم عليهم السلام المتوسمون و يعرفون جميع أحوال الناس عند رؤيتهم... / ص: 123.
[10]. همان.
[11]. العنكبوت: 45.
[12]. مستدرك الوسائل / محدث نوری / 4 / 114 / 5- باب نوادر ما يتعلق بأبواب أفعال... / ص: 110.
[13]. شرح نهج البلاغة / عبدالحمید ابن ابى الحديد معتزلی / 1 / 325 / فصل في الرياء و النهي عنه... / ص: 325.
[14]. شرح نهج البلاغة / عبدالحمیدابن ابى الحديد معتزلی / 18 / 229 / 77... / ص: 229.
[15]. بحارالأنوار / مجلسی / 45 / 44 / بقية الباب 37- سائر ما جرى عليه بعد... / ص: 1.