کلید واژه ها: صلوات, رمضان, سیره پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم , رعایت حال دیگران, سخن.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، امام علی علیه السلام ، امام حسین علیه السلام ، امام سجاد علیه السلام ، امام باقر علیه السلام ، امام صادق علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
«قال رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ» (شیخ حرعاملی/ وسائل الشيعة/10/303).
- دانـی کـه چـیست دولتت دیـدار یار دیـدندر کوی او گـدایی بر خسروی گزیدن
- از جـان طـمـع بـریـدن آسـان بود ولـیکـن از دوسـتان جانـی مشـکل تـوان بریدن
- خـواهم شـدم ببستان چون غـنچه بادل تنگ وانـگه بـه نیک نـامی پیراهنی دریدن
- فرصت شمارصحبت که ازاین دوراه منزل چون بگذرم دیگرنتوان به هم رسیدن
یکی از برکات مهم ذکر صلوات این است که شفاعت پیامبر برما واجب می شود، چون صلوات دعا بر پیامبروآل پیامبرهست و این دعا هم مستجاب است. ما می گوییم خدایا درود و لطف ورحمتت را بر پیامبروآلش نازل کن قطعا این دعا مستجاب است پیامبرهم قطعا پاسخ می دهند. لذا فرمودند: «مَنْ صَلَّى عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِر» (تاج الدین شعیری/جامع الأخبار/59). کسی که هر روز یا هر شب صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد، نمی فرماید شفاعتش می کنم می فرماید واجب می شود برمن از او شفاعت کنم ولو گناه کارهم باشد دستش را می گیرم. اگر کسی گناه کار باشد می خواهد شفاعت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بر او واجب باشد زیاد دل و جانش را به صلوات بر محمد و آل محمد نورانی بکند. امام حسین علیه السلام در دعای عرفه فرمودند: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ» (شیخ عباس قمی/مفاتيح الجنان /1/272). خدایا کسی که خوبی هایش بدی است دیگر بدی هایش چطور بدی نباشد. اما امیدمان این است که اهل بیت و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دست گیری کنند. باید کارهایی که ما را مورد شفاعت قرارمی دهد انجام بدهیم، که یکی از آن کارها صلوات بر محمد و آل محمد است.
شما هیچ وقتی را پیدا نمی کنید که یک آیه قرآن برابر با یک ختم قرآن باشد. نماز واجب هفتاد برابر ثواب داشته باشد. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: که اگر مردم قدر ماه رمضان را می دانستند می گفتند: ای کاش دوازده مال سال رمضان بود. قدر بدانیم. به قول حافظ
- وقت را غنیمت دان هر قدر که بتوانی حاصل از حیات این جان یک دم است تا دانی
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: کل دنیا یک لحظه است. نشان به این نشان که چشم بازوبسته کردیم ماه رمضان تمام شد. خیلی ها از ماه رمضان متنفرند اما از گناه واعتیاد نمی توانند متنفر باشند. اما این سازندگی که در ماه رمضان است در هیچ ماه دیگری نیست. ماه رمضان باعث می شود که خیلی ها مالشان را پاک کنند خیلی از خلاف هارا ترک کنند. سفره ای که الان پهن کردند دیگر در ماه های دیگر نیست. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: «قال أيها الناس إن هذا الشهر شهر فضله الله على سائر الشهور كفضلنا أهل البيت على سائر الناس» (شیخ صدوق/فضائل الأشهرالثلاثة /71). فضیلت ماه رمضان به بقیه ماه ها مثل فضیلت ما اهل بیت نسبت به بقیه مردم است. چهارده معصوم با چه کسی قابل قیاس است اصلا می توانیم قیاس کنیم یک موی معصوم از همه عالم بالاتر است.
آدم هایی هستند که می روند در قعر جهنم می سوزند واقعا مایه ننگ است سگ اصحاب کهف و الاغ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و شتر امام سجاد علیه السلام بهشت برود ولی انسان که اشرف مخلوقات است جهنم برود. دوستی داشتیم می گفت: که پدر من الاغی داشت یک بار باری می بردیم از پلی رد شدیم پای این الاغ لای این پل گیر کرد صدمه دید. سال دیگر می خواستیم از این پل رد بشویم ترمز گرفت هر کاری کردیم رد نشد فهمید که سال قبل از این پل رد شده صدمه دیده است. آدم است که ده بار تو چاله می رود باز هم یاد نمی گیرد. حافظه ای که الاغ دارد کمتر حیوانی دارد. یک بار که راهی را برود دیگر یادش می ماند خودش می رود. شخصی را می خواستند از یک آبادی به آبادی دیگر ببرند به یک باغی که رسیدند الاغ ایستاد هر چه کردن نمی رفت. صاحب الاغ فهمید گفت: آقا خواهش می کنم پیاده شوید بروید صد متر آن طرفتر سوار شوید. گفت: چرا این کار را کردی؟ گفت: آقا گلاب به رویتان ما شش ماه به این باغ کود می آوردیم این جا بارش را خالی می کردیم الان هم این فکر می کند که بارش را باید اینجا خالی کند تا شما پایین نیامدی نرفت. حیوانات خیلی شعور دارند.
شخصی خدمت امام باقر علیه السلام آمد تا با حضرت جایی برود. دوتا مرکب آماده کرده بودند. یکی اسب یکی هم الاغ بود حضرت فرمودند: می شود از تو خواهش بکنم که من الاغ را سوار بشوم شما اسب را سوار بشوید. گفت: چشم، بیرون مدینه که رسیدند الاغ شروع کرد به جفتک انداختن، حضرت صورتش را پایین انتهای پالان آورد، فرمود: خدایا این الاغ است که جفتک می اندازد. به قول ما من نبودم که ورجه وورجه کردم. آن شخص به حضرت عرض کرد که چرا این کار را کردی؟ حضرت داستان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را نقل کرد فرمودند: جدمان الاغی داشتند اسمش عفیر بود. (الاغی است که بهشت می رود.) پیامبر وقتی سوار آن مرکب می شدند از بس که خوشحال می شد مست می شد جفتک می انداخت. (الاغ هم اگر پیامبر سوارش بشود نور می شود بهشتی می شود.) الاغ از بس جفتک می زد شانه های پیامبر تکان می خورد. الاغ که ورجه ورجه می کرد حضرت را بالا پایین می انداخت شانه های حضرت بالا و پایین می شد. حضرت ناراحت می شد که من در مقابل خدا شانه هایم را بالا بگیرم. صورتش را پایین می آوردند عرض می کرد خدایا من به تو پناه می برم این جفتک زدن و شانه بالا انداختن مال من نیست مال این الاغ است.
ما از سیره های پیامبر خیلی خبر نداریم سیره های پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم نکته های خوبی دارند. پیامبر وقتی که راه می رفتند خیلی با ادب سر به پایین و با تواضع بودند. رفتارش با بچه ها، با مردم خوب بود. فکر کنیم که پیامبر چرا اول شخص عالم شده است. یکی از سیره های پیامبر این بود وقتی سواره بود اگر یکی همراهش پیاده بود نمی رفت یا اورا هم سوارمرکبی می کرد یا این که می گفت: شما بروید من بعدا می آیم یا این که می فرمود: من بروم شما بعدا بیایید. یعنی من از خدا خجالت می کشم که من سواره باشم شما پیاده بیایید. خیلی حرف قشنگی است همین یک سیره برای نجات بشریت بس است. یعنی بشر به فکر دیگران باش. بعضی ها می گویند ما که خرمان از پل گذشت دیگران هر چه شد شد.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِم» (مجلسی/ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار /ج 71/283). اگر یکی بی خیال دیگران بشود. بگوید من به یک نان و نوایی برسم دیگران هر چه شدند بشوند این شخص مسلمان نیست. بزرگی می گفت: اگر در دلت نمی آید که به دیگران انفاق کنی لااقل زندگیت را ساده کن این قدر دل مردم را نشکن، همه اش سیستم ماشینت را عوض می کنی، دکور خانه ات را عوض می کنی. تو هم زندگیت را ساده کن که تسلی برای دل فقراء باشد. حرف قشنگی است. ثروتمند یک عید نوروز به دیدن خانواده فقیرمی آید این بچه ها به پدر مادر می گویند شما عرضه ندارید ببینید که این خانواده چه قدر به بچه هایشان رسیده اند. این صله رحم نیست قطع رحم است. این قدر طلا آویزان کرده این بچه اش له له می زند که یک گوشواره برایش بخرند یک النگو برایش بخرند. انسانیت کجا رفته است. مردم محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودند حضرت خیلی تند صحبت کردند فرمودند: وای به حال آن هایی که ما را سبک می کنند به ما اهانت می کنند. یک آقایی گفت: آقا ما کی به شما اهانت کردیم استخفاف کردیم؟ آقا فرمود: شما از کسانی هستی که به ما استخفاف کردی. عرض کرد: آقا ما کی به شما اهانت کردیم؟ فرمودند: در این مسیر سفر که می آمدی یادت است که سوار مرکب بودی یکی از شیعیان و دوستان ما تو راه مانده بود به تو التماس کرد من پاهام رمق ندارد من را سوار کن به یک آبادی برسان اصلا محلش نگذاشتی. او شیعه ما بود تو به ما اهانت کردی. پیامبر ما اگر با قافله ای می رفتند انتهای قافله می رفتند. ما می رویم بهترین جا را رزو می کنیم صندلی اول را رزو می کنیم. اگر یک حیوان لنگ و لونگی بود او را می گرفت.
در نماز جماعت اضعف ماموم ها را مراعات کن. در نماز انفرادی هر چه طولش بدهی مستحب است اما در نماز جماعت باید رعایت حال مامومین را بکنیم. امیر المومنین علیه السلام می فرماید: نماز جماعت را نباید طولش بدهی. پیامبر نه این که کم نماز بگذارند کامل به جا می آوردند ولی کوتاه به جا می آوردند خطبه و سخنرانی را هم کوتا می کرد.
مولانا می گوید که گاهی نفس طغیان می کند انسان خودش نمی خواهد ولی نفس طغیان می کند.
- ای خداوند و شاهنشاه و امیرمن نگفتم جهل من گفت آن نگیر
این یک راه حلی دارد بگو خدایا من شلوغ کاری نمی کنم این نفس من است که شلوغ کاری می کند. به این الاغ نسبت بده بلکه نجات بیابی. «أَقَلَّهُمْ هَذَراً» (مكارم الأخلاق/شیخ حسن فرزندشیخ طبرسی/23). یعنی حرف های متفرقه کمتر می زد ما حرف های متفرقه خیلی زیاد داریم. کی چه کار کرد، چه خورد، چه برد، کی مرد؟ به ملانصرالدین گفتند: که فلان جا عروسی است گفت: به من چه، گفتند: تو هم دعوت شدی. گفت: به توچه من مهمانم کسی دیگر هم عروس وداماد است. خیلی از چیزها به ما ربطی ندارد. «وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ» (شیخ صدوق/أمالي الصدوق/ 94). پیامبر می فرماید: جلو زیاد حرف زدنتان را بگیرید. روایت داریم که مال زیادی را انفاق بکن حرف زیادی را امساک بکن. حرف های معمولی را می گویند دیگر گناه و دروغ و غیبت و تهمت که هیچی، اصلا حرف معمولی را هم کم کن. «إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَام» (مجلسی / بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار /ج 1/160). هر چه عقل کامل تر می شود حرف زدن هم کم تر می شود. موقعی با آقای گنجی کرمانشاه تبلیغ می رفتیم از شما چه پنهان من از دیوانه ها خوشم می آید دیوانه ها بی غل و غشن هستند گناه ندارند. چند تا دیوانه در کرمانشاه جذب ما شده بودند. آقای گنجی هم به این ها می رسید چیز می خرید. ایشان به یک منبری رفته بود گفته بودند که صاحب مجلس نزول خور است ایشان هم با این پول منبر سیگار خریده بود می داد به دیوانه ها می گفت بکشید. می گفت: پول نزول خور که از این بهتر خرج نمی شود. این دیوانه ها دور ما جمع می شدند به ما می گفتند: که ما شما را خیلی دوست داریم. به من می گفتند: که شما پدر ما هستی آقای گنجی هم مادر است. دیوانه ای بود اسمش کریم بود آدم خیلی تنومند و چاقی بود ولی بی آزار بود درآن شهر هر روز مهمان یک نفر بود. خلاصه ما رمضان که آنجا بودیم هر جا که ما را دعوت می کردند می گفتیم که ما یک مهمان دیگری هم داریم کریم را هم با خودمان می بردیم. وراجی خیلی بداست سکوت کردن خودش یک عبادتی است. تا زمانی که حرف نمی زنی از محسنین هستی اما اگر حرف بزنی اگر اکثرش گناه هم نباشد فضولات است. ما روایت داریم که این دوتا فرشته را به فضولات مشغول نکنید یا سکوت کنید یا ذکر بگویید.
در خانه اباعبدالله الحسین علیه السلام برویم. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» (شیخ مفید / الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد /ج 2/127). این را من تا حالا جرات نکردم معنی کنم هر جور معنی کنی پایینش آوردی. پیامبر می فرماید: من حسینی هستم «حُسَيْنٌ مِنِّي» معلوم است همه امام ها هم از پیامبراند اما «أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» خیلی حرف است. امام حسین چه کرد همه می گویند ما حسینی هسیتم. یکی از اساتید ما می فرمود: که یک آقای روحانی منزل ما آمد به من گفت: که حاج آقای دختر من سرطان گرفته، دکترها جوابش کردند کاری بکنید. ایشان فرمودند: که من هم معمولا دعای جدی کمتر می کنم ولی این آقا استغاثه زیاد کرد من دلم سوخت گفتم: که فردا بیا ببینیم چه کار می کنم. گفت: سحر بلند شدم در حیاط زیر آسمان که دعا زودتر مستجاب می شود به خدا گفتم: که خدایا این بنده ات به من رو انداخته است. آن هایی که پیش خدا آبرو دارند خدا دعایشان استجابت می کند. گفت: به خدا استغاثه کردم که مریض این بنده خدارا شفا بده وقتی که استغاثه کردم به قلب من الهام شد که شما روضه امام حسین بخوانید وقتی که منقلب شدید اشکت که جاری شد توی استکان جمع کن بده به این بچه بخورد خوب می شود. گفت: من هم شروع کردم روضه خواندم و در استکان جمع کردم کمی هم آب قاطی کردم فردا آن آقای روحانی آمد گفت: آقا کاری برایم کردی؟ گفتم: این آب را ببر بده بخورد انشا الله خوب می شود. رفت و بعد از چند روزی برگشت گفت: حاج آقا این چه بود که به ما دادی؟ گفتم چطور؟ گفت: این دختر را آزمایشکاه بردیم گفتند: این همان دختر نیست کس دیگری است. گفتند: بابا این که سرطان داشت قابل علاج نبود الان مریضی ندارد. این چه آبی بود؟ گفتم: این آبی بود که برای مظلومیت اباعبدالله ریختم این قطرات اشک را امام حسین قدرش را می داند. در روایت داریم که این قطرات تبدیل به دری می شود که فرشته ها نمی توانند قیمت بگذارند می گویند چه کار بکنیم می گویند ببرید خدمت اباعبدالله او قدر و قیمت این قطرات را می داند. می دانید که امام حسین علیه السلام چه مصیبتی کشید خودش از آب محروم شد گوشه قتگاه آن روضه ای که جبرائیل برای حضرت آدم خواند حضرت آدم گفت: که جبرئیل من وقتی اسم پنج تن را بردم حالم منقلب نشد اما اسم امام حسین را بردم حالم منقلب شد چرا امام حسین نامش با اشک وآه و ناله و غم اجین شده است ؟ فرمود: ای آدم این حسین را کنار دو نهر آب با لب تشنه به شهادت می رسانند. هر چه صدا می زند جگرم از تشنگی می سوزد کسی جواب حسین را نمی دهد مگر شمر دون که از دم خنجر.. .