سخنران استاد فرحزاد

«قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : علی خیر البشر من عبا فقد کفر» [1]. «علی مع الحق و الحق مع العلی یدور معه حیث ما دار»[2]. «علی منی و انا منه»[3].

  • از عـلـی آمـوز اخـلاص عـمـلشـیر حـق را دان منزه از دغل
  • در قضـا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری برآوردو شتافت
  • او خـدو انداخـت بـر روی علیافـتخـار هـر ولی و هر وصی
  • او خدو انداخت بر روی که ماه سجده آرد پیش او در سجده گاه
  • درزمان انداخت شمشیرآن علیکـرد او اندر قـضـایـش کاهلی
  • ای علی ای آن که جمله دیده ای شـمـه ای وا گـو ازآنچه دیده ای
  • تیغ حلمت جان مارا چاک کرد آب علمت جان ما را پاک کرد
  • در شجاعـت شیر ربانی استـیدر مروت خود که داند کیستی
  • تو به تاریکـی علی را دیده ای زین سبب غیری بر او بگزیده ای
  • راز بگشاء ای علی مرتضیای پس از سوء القضا حسن القضا
  • گفت من تیغ ازپی حق می زنمبـنـده حـقـم نه مـامـور تـنـم
  • شیـر حقـم نیـسـتم شـیر هویفعل من بر قول من باشد قواه
  • رخت خود راازمیان برداشتمغیر حق را من عـدم انگاشتم
  • ما عـدم هاییم هـسـتی ها نه ماتـو وجـود مـطلقـی هـستی ما

برکات ذکر صلوات

روایت داریم کسی که توفیق مداومت بر ذکر صلوات داشته باشد عاقبت بخیر می شود هر چند که اهل گناه باشد. (آن هایی که بهشتی نیستند توفیق مداومت را پیدا نمی کنند.) امام صادق علیه السلام فرمودند: «من صلی علی رسول الله صلاة واحد صل الله علیه الف صلاة فی الف صف من الملائکة»[4]. اگر کسی یک بار به پیامبر صلوات بفرستد خدای متعال هزار صلوت و هزار رحمت و برکت بر او نازل می کند و هزار صف از ملائکه برایش صلوات می فرستند. بعد فرمود: «و لم یبق شیء من ما خلف الله»[5]. در عالم مخلوقی باقی نمی ماند که آن ها هم به تبعیت از خدا و ملائکه برایش دعا می کنند (یعنی صلوات اثر عالم تاب دارد.) «من لم یرغب فی الصلوات فهو جاهل مغرور قد بری الله منه و رسوله و اهل بیته»[6]. و آن هایی که به صلوات کم اهمیتند و می گویند صلوات چیز مهمی نیست و به صلوات بی اهمیت باشد این آدم جاهل و مغرور است و خدا و پیامبر و اهل بیت: از او بیزارند.

خلف وعده

روایت داریم جبرئیل دعا کرد لعنت بر کسی که ماه رمضان را درک کند ولی آمرزیده نشود و پیامبر خدا هم فرمود آمین، وقتی پیامبر و جبرئیل دعا کنند دعایشان مستجاب می شود. در شب های قدر هزار بار خدا را صدا می زنیم و در هر ده بار می گوییم «الغوث الغوث خلصنا من النار»[7]. خدایا به داد ما برس ما را از آتش جهنم دور کن. آتش جهنم و آنچه که ما را از خدا و بهشت دور می کند مال حرام و دروغ گویی و رفیق ناباب و خلف وعده است. خلف وعده مکروه است. خلف وعده و خیانت در امانت جزء گناهان کبیره است. پیامبر به یکی وعده دادند که من اینجا هستم برو برگرد این آقا نیامد حضرت نماز ظهر و عصر را آنجا خواندند اصحاب گفتند آقا دیگر نمی آید پیامبر گفت: من به او وعده دادم. نماز مغرب و عشاء را هم خواندند و تا فردای آن روز صبر کردند تا کسی که منتظرش بود آمد.

مسلمانان مسلمانی زسر گیرید که کافر از شرم یار من مسلمان وار می آید

آقای قرائتی می گفت قرار بود آقای روانشناسی درباره نقش عاطفه و احساس در روان خانواده ها در جمع استاتید دانشگاه ها سخنرانی بکند و به خانواذه اش گفته بود نه شب به خانه می آیم یک شب به خانه رفته بود. آقا در را که باز کرده بود خانمش دم در آمد و گفت تو عاطفه و احساس داری؟ ممکن است کسی پنجاه سال درباره عاطفه و احساس بنویسد و سخنرانی بکند ولی یک ذره عاطفه نداشته باشد. چند ساعت منتظرت هستم نباید یک زنگ بزنی خبر بدهی. عمل به وعده از هر چیزی مهم تر است.

پدر شیخ عبدالکریم در تهران فوت می کند تلگراف می زنند که پدرت فوت کرده خودت را برسان. خیلی دلش می خواست که به تشییع جنازه پدرش برود ولی گفت در مشهد به یکی وعده داده ام که فردا ده صبح فلان جا بیاید کارش را انجام بدهم، نه تلفنش را دارم و نه آدرسش را که به او خبر بدهم. شیخ عبدالکریم می گوید از تشییع جنازه پدرم صرف نظر کردم گفتم عبدالکریم خدا به تو می گوید باید این کار را انجام بدهی.

عادت پرستی در برگزاری مراسمات ختم

اکثر ما نفس پرست و عادت پرستیم. اگر همه پیامبرها به ما بگویند که برای مجلس ختم صور ندهید اگر می خواهید برای مرده اتان خیر برسانید بروید به فقیری که نیاز دارد احسان بکنید و نیازش را برطرف کنید که ثوابش از صد تا مجلس ختم هم بیشتر است قبول نمی کنیم. دستور اسلام این است که کسی که عزیزش مرده بقیه غذا درست کنند برایش ببرند (مستحب است.) نه این که دیگران بروند سر صاحب عزا خراب بشوند و صاحب عزا فکر این باشد که از کدام بانک وام بگیرد که شکم این هایی که آمدند به او تسلیت بگویند را پر بکند.

معراج ولایت (فضیلت امام علی علیه السلام )

پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم در شب معراج صورت موجودات و ملکوت را می دیدند. در معراج اکثر صحبت پیامبر با خدا درباره حضرت علی بود. معراج پیامبر سفر ولایت بوده، اسرار ولایت را به او نشان دادند. ذارت عالم به وسیله ملائکه جا به جا می شوند و فرشته ها لشکر خدا هستند و تمام فرشته ها از شعاع نور امیرالمومنین خلق شده اند. یعنی عالم را امیرالمومنین پر کرده است. اگر یک اسپری وارد رحم خانم می شود فرشته ها می ریزند و تا از این یک ذره نطفه در عرض چهار ماه انسان درست کنند. هر انسانی چندین فرشته همراهش است که دوتایشان مامور نوشتن اعمال و دوتایشان مامور محافظت از انسانند تا وقتی که اجل نرسیده از او محافظت می کنند.

خدای متعال هر قسمت از عالم را از نور یکی از اهل بیت خلق کرده است. بهشت را از نور امام حسین خلق کرده، یعنی تمامی بهشتی ها مهمان امام حسین هستند. فرشته ها از نور امیرالمومنین خلق شده اند. این که روایت داریم که امیرالمومنین تقسیم کننده ارزاق است هیچ اشکالی ندارد چون میکائیل که تقسیم کننده ارزاق است دست نشانده امیرالمومنین است. امیرالمومنین حلال مشکلات است چون هر فرشته ای که ی خواهد مشکلی را محل کند نماینده امیرالمومنین هست. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باذن خدای متعال فرمود: «انا مدینة العلم و علی بابها»[8]. امام صادق علیه السلام می فرماید: به خدا قسم هیچ پیش آمدی به رسول الله نمی آمد مگر این که دنبال حضرت علی می فرستاد چون خاطرش جمع بود که او می تواند حل کند. چون کلید دست اوست و او گره ها را می بندد و باز می کند. لذا حضرت علی علیه السلام وقتی حرکت می کردند جبرئیل طرف راستش و میکائیل طرف چپش بودند و تا پیروز نمی شد و فتح و ظفر را نمی آورد بر نمی گشت. خدا در سفر معراج می خواست باطن مولی را به پیامبر نشان بدهد. خود پیامبر هم ولایت دارد همراه امام هست و یک حقیقتند «کلنا نور واحد»[9]. همگی یک نور واحد هستند. پیامبر با جبرئیل تا یک جایی رسیدند جبرئیل گفت که من از اینجا جلوتر نمی توانم بیاییم. پیامبر فرمود: می خواهی من را تنها بگذاری؟

  • گـفـت پیامبـر بپر اندر پیـمگفت رو رو من حریف تو نیم
  • اگر یک سره نی برتر پرمفـروغ تـجـلـی بـسـوزد پـرم

جبرئیل عرض کرد: اگر یک بند انگشت بالاتر بیایم می سوزم. پیامبر تنها تشریف بردند و با خدا گفت وگوهایی داشتند. مردم از پیامبر سئوال کردند که خدا با چه لحنی با شما صحبت کرد؟ حضرت فرمودند: «بلغة علی»[10]. به تن و شکل صحبت علی با من صحبت می کرد اما صدا صدای حضرت علی بود. حضرت می فرماید: «فالحمت»[11]. فکر کردم که حضرت علی آمده دارد با من صحبت می کند. عرض کردم خدایا «اانت تخاطبنی ام علی»[12]. نکند که علی با من صحبت می کند. خدا فرمود: «انا شی لا کلاشیا و لا اقاس بالناس»[13]. من موجودی هستم که با موجود دیگری قابل قیاس نیستم. «ولاکن اطلعت علی سرائر»[14]. ای احمد من به درون دلت اطلاع دارم گفتم به چه صوتی با تو صحبت کنم دلت آرام بشود دیدم صدای حضرت علی را از همه بیشتر دوست داری به لحن علی صدا ایجاد کردم. «لیطمعن قلبک»[15]. برای این که قلبت آرام بگیرد به این لحن با تو سخن می گویم. (امیرالمومنین مسکن و آرام بخش دل پیامبر است. محدث قمی در صفینه نوشته که پیامبرخدا وقتی در مجلسی می نشست دوست داشت که مولی علی بیاید دستش را بگیرد بلند کند. اول شخصیت عالم می گوید علی کمک و یار من است پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: یا علی من در دنیا و آخرت از تو بی نیاز نیستم باید تو کمکم کنی.) در سفر معراج خیلی چیزها به پیامبر نشان دادند. پیامبر در آسمان چهارم دیدند که ملائک دور حضرت علی می چرخند سئوال کردند حضرت علی اینجا آمدند؟ گفتند: نه ملائکه شکایت کردند که ما روی زمین نیستیم که جمال مولی را ببینیم، خدا هم شبه حضرت علی را در آسمان چهارم گذاشته و هر فرشته ای در عمرش یک بار می تواند بیاید و دور مولی بچرخد. وقتی پیامبر از معراج برگشتند حضرت امیر عرض کرد یا رسول الله شما در آسمان اول فلان چیز را ندیدی... ؟ امیرالمومنین تمام پیش آمدهای سفر معراج را به پیامبر گفتند. مثلا این که در فلان آسمان تمام انبیاء به پیامبر اقتداء کرده و نماز خوانده بودند، حتی صحبت های خصوصی که پیامبر با خدا کرده بود را حضرت امیر خبر دادند. پیامبر فرمود: یا علی شما هم همراه من به معراج آمده بودی؟ عرض کرد: نه من از همین جا تماشا می کردم. (حضرت عین الله است یعنی به همه جا احاطه دارد.)

شاعری به نام حاجب این شعر را گفته بود که

  • حاجب اگر محاسبه حشر با علی استمن ضامنم که هر چه خواستی گناه کن

شب مولی را خواب دید حضرت فرمود که این شعرت درست نیست ما مجوز گناه نمی دهیم ما می خواهیم جلوی گناه را بگیریم. به مجازات گناهتان حداقل در برزخ یا دنیا گرفتار می شوید. حضرت فرمود: شعرت را این گونه اصلاح کن

  • حاجب اگر محاسبه حشر با علی استشرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن

روایت داریم که عده زیادی در قیامت گرفتار می شوند و می مانند به پیامبر مراجعه می کنند حضرت به حضرت امیر ارجاع می دهند و می فرمایند که این ها از دوست های شما هستند ولایت شما را داشتند. در روایت داریم که حضرت می فرمایند که من ثواب یک نفس که در لیلة المبیت جای پیامبر خدا خوابیدم (چون هر نفس مولی در آن موقع بالاتر از عبادت جن و انس بود. واقعا ظاهر قضیه این بود که حضرت که جای پیامبر خوابیده کشته می شود. موقع خداحافظی گریه می کردند مولی عرض کرد که آقاجان با این کار شما محفوظ هستید؟ پیامبر فرمود: بله، عرض کرد من باکی ندارم جای شما می خوابم.) ثواب یک نفس کشیدنم را می دهم که تمام آن گناه کارها بخشیده شوند. ائمه فرمودند: در هر حالی که هستید رویتان را از ما برنگردانید بیایید با ورع و تقویتان کمکمان کنید.

پیامبر در شب معراج دید که بنده خدایی هیزمی را کنده زورش نمی رسد که بردارد. وقتی زورش نمی رسد بلندش کند می رود یک بوته دیگر می کند و می آورد و روی هیزم ها می گذارد هی زور می زند و نمی تواند بلند کند. و هی این کار را تکرار می کند. پیامبر فرمود: چرا این طوری می کند؟ جبرئیل عرض کرد این مثال امت شماست. این آقا نمی تواند قرض بدهد هی می رود یک قرض دیگر می کند و هی قرضش را سنگین می کند.

اطاعت از پدر و همسر

در زمان پیامبر خانمی به پیامبر پیغام فرستاد که شوهر من مسافرت رفته و گفته تا من از سفر برگشتم حق نداری از خانه بیرون بروی. (اجازه دست مرد است چون نفقه اش را می دهد.) پدرم فوت کرده می توانم به تشییع جنازه اش بروم. پیامبر فرمود: نمی توانی بیرون بیایی. خیلی سخت است کسی پدرش فوت بکند در مراسمش شرکت نکند اما به خاطر امر خدا بیرون نیامد. وقتی شوهرش از مسافرت برگشت فهمید دعایش کرد گفت: بارک الله، پیامبر خدا به این خانم پیغام دادند به خاطر اطاعت امر الهی، خدای متعال همه گناهان پدرت را بخشید و او را به بهشت برد.

مرحوم شیخ عبدالکریم می گفت که من گذر نامه گرفتم به کربلا بروم پدر من گفت که من راضی نیستم. گفتم اگر شما راضی نباشی من گذرنامه را پاره پاره می کنم من می خواهم امام حسین من را بپذیرد. ولی بعضی ها هم یا امام حسین می گویند و دور ضریح می چرخند ولی حرفش را گوش نمی دهند، خمس و زکات نمی دهند، صله رحم نمی کنند، آشتی نمی کنند. این چرخیدن منهای عمل چه ارزشی دارد؟

اول مظلوم عالم

«السلام علیک یا اول مظلوم». سلام بر تو ای آقایی که اول مظلوم بودی. مظلومیت مولی در بعضی موارد بیشتر از پیامبر بود. پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم خیلی صدمه دیدند هیچ پیامبری مثل او صدمه ندید اما در موقع شهادتشان هر دو بزرگوار شصت و دو سالشان بود ولی فقط هفت عدد از موهای مبارک پیامبر سفید شده بود اما امیرالمومنین این قدر صدمه دیدند که تمام موهای محاسنشان سفید شده بود. فرمود: من صبر کردم همانند کسی که استخوان در گلو و خار در چشمش فرو رفته باشد. چه آزارها و اذیت ها که به حضرت نکردند. حضرت می فرماید: «ماضلت مظلوما مذ ولدتنی امی»[16]. از زمانی که از مادر متولد شدم مظلوم بودم. روایت داریم وقتی حضرت بچه بودند برادرشان چشم درد داشتند می خواستند دارو در چشمش بریزند می گفت من نمی گذارم به چشمم دارو بریزید اول علی را بخوابانید دارو به چشمش بریزید تا من بگذارم. مولی می فرماید من را می خوابوندند به چشم سالم من دارو می ریختند به خاطر این که برادرم اجازه بدهد به چشمش دارو بریزند. مولی می فرماید: به عدد ریگ های بیابان و کلوخ های زمین مظلومم، یک نفر به مسجد آمد و گفت: وای حق من ضایع شده، مظلوم واقع شدم. مولی فرمودند: کدام حق، بیا ببین من چه قدر مظلوم واقع شدم. بیا باهم ناله بزنیم من هم خیلی مظلومم. از امام باقر علیه السلام سئوال کردند جنگ های پیامبر سخت تر بود یا جنگ های حضرت علی؟ حضرت فرمودند: جنگ های جدم امیرلمومنین سخت تر بود. چون پیامبر با کفار با بت پرست ها، با ابو جهل ها و با ابولهب ها می جنگید، اما آن هایی که مقابل حضرت علی ایستادند زن پیامبر، طلحه و زبیر پسر عمه حضرت علی و پیامبر بودند. جنگ با مسلمان صحابی پیامبر و زن پیامبر خیلی مشکل تر است. امیرالمومنین چهار سال و خرده ای مدت حکومتش بود اکثر خودی ها و نماز شب خوان ها و مقدس ماب ها بلند شدند جنگیدند. در یکی از خطبه ها در جنگ صفین حضرت علی علیه السلام بلند بلند گریه کردند و فرمودند: من با شما چه کار بکنم؟ به شما می گویم تابستان به جنگ بیایید می گویید هوا گرم است در زمستان هم می گویید هوا سرد است. کجا هستند آن اصحابی که مقاوم بودند و می جنگیدند؟ حضرت با معاویه جنگیدند در حالی که در میان لشگرش پنجاه نفر شیعه نبودند همه طرفدار خلفاء بودند. قرآن را بالای نی کردند و حکمیت را تحمیل کردند.

ذکر مصیبت :امیرالمومنین علیه السلام

پیامبر بارها حضرت را بغل می کرد و برای مظلومیت بلند بلند گریه می کرد. موقع شهادت و وصیت کردنحضرت زهراء، حضرت علی کنار بسترش نشسته بود و بلندبلند گریه می کرد آقا فرمودند: «یا سیدتی ما یبکیک». خانم من چه چیز باعث شده گریه می کنید؟ خانم عرض کرد: علی جان برای مظلومیت و غربت شما گریه می کنم. من می دانم برای شما چه گذشته، (اگر زهراء را سیلی می زدند جگر و قلب علی را داشتند پاره می کردند.)

طلبه ای ایرانی در نجف یک روز وقتی به خانه اش آمد دید خانمش زانو های غم را بغل کرده دارد گریه می کند. گفت خانم چرا این قدر بی تابی می کنی؟ خانمش گفت: بچه امان با بچه همسایه دعوایشان شد من رفتم جدایشان کنم پدر آن بچه آمد به من سیلی زد. این طلبه بقدری خونش جوش آمد که رگ های گردنش پر از خون شد. به حرم امیرالمومنین آمد و عرض کرد یا علی جان اگر تو طاقت داشتی من طاقت ندارم که نامحرم دست دراز بکند و همسرم را بزند. علی جان به دل شما چه گذشت.

گمانم مرتضی شد کشته آن روز که بشنید از تو آن فریاد جان سوز

وقتی آقا در بستر رخت خواب افتادند بچه ها دورش را گرفته بودند. بی بی زینب گریه می کرد یک وقت آقا چشمانش را باز کرد دید حسینش خیلی بی تابی و گریه می کند فرمودند: حسین جان گریه نکن تو بعد از من به شهادت می رسی. تو را به شمشیر ستم می کشند. خیلی بلا و مصیبت به شما می رسد، ای حسین خدا دلت را محکم بکند. یکی از جاهایی که اباعبدالله در کربلا خیلی گریه کرد آن جایی بود که به دشمن گفت: برای چه خون من را حلال می دانید و می خواهید به زمین بریزید؟ من چه حلالی را حرام کردم و چه جرمی انجام دادم؟ گفتند: یا حسین به خاطر دشمنی با علی تو را می کشیم. چون دستمان به علی نرسیده داریم تو را به خاطر علی می کشیم. اباعبدالله گریه کردند که چرا پدر من باید این قدر مظلوم باشد که من هم به خاطر پدرم باید کشته بشوم. علی چه کرده که شما به خاطر علی دارید من را می کشید. کسی که در یک روز این همه داغ عزیز و داغ علی اکبر و علی اصغر و قمربنی هاشم و قاسم و عون و جعفر ببیند خیلی سخت است. آقا وقتی در گودی قتلگاه افتاد هر چه صدا می زد ای قوم جگرم از تشنگی می سوزد کسی جواب آقا را نداد. آقا یک وقت دیدند سینه مبارکشان سنگین شد...، بعضی نوشتند آقا یک وقت چشمانش را باز کرد دید خواهرش زینب به بالینش آمده دارد اشک می ریزد و گریه می کند صدا زد خواهرم به خیمه ها برگرد مبادا این صحنه را ببینی طاقت نمی آوری بی بی به خیمه ها برگشتند یک وقت دیدند هوا طوفانی شده از خیمه بیرون آمدند دیند سره بریده برادر بالای.... . «لا حول و لاقوة الا بالله».


[1] - مستدرک الوسائل / محدث نوری /18/183/8-باب جمله مما یثبت به الکفر و الارتداد ... ص: 173

[2] بحار الانوار / علامه مجلسی / 28/368/تنبیه ... ص: 360

[3] - بحار الانوار / علامه مجلسی /20/144 /12 – غزوه احد و غزوه حمراء الاسد ... ص: 14

[4] - وسائل الشیعه /شیخ حر عاملی / 7/193/باب استجاب الاکثار من الصلاه علی محمد وآله و علیهم السلام و اختیارها علی ما سواها ... ص: 192

[5] - همان

[6] - همان

[7] - المصباح للکفعمی /ابراهیم بن علی عاملی کفعمی / 259 / الفصل الثامن و العشرون فی ادعیه لها اسماء معروفه ... ص: 247

[8] - وسائل الشیعه / شیخ حر عاملی /27/34/5- تحریم الحکم بغیر الکتاب و السنه و وجوب نقض الحکم ... ص: 31

[9][9] - بحار الانوار/علامه مجلسی /26 /16 /14- باب نادر فی معرفتهم صلوات الله علیهم بالنورانیه و فیه ذکر جمل من فضائلهم ع ...ص:1

[10] - بهار الانوار / علامه مجلسی /18/376 /3- باب اثبات المعراج ومعناه وکیفیته وصفته وما جری فیه و وصف البراق ...ص:282

[11] - همان

[12] - همان

[13] -همان

[14] - همان

[15] - همان

[16] - بحار الانوار / علامه مجلسی / 27/62/ 1-وجوب موالاه اولیائهم و معاداه اعدائهم ... ص:51