اسراف (منبر ده دقیقه ای)4

اسراف (منبر ده دقیقه ای)4

اشاره

تشرف در تخت فولاد

ادامه بحث اسراف :

آثار سوء اسراف:

الف) زیانهای فردی

1 - خشم الهی;

2 - محرومیت از هدایت;

3 - فقر;

4 - هلاکت;

5 - کیفر اخروی;

ب) زیانهای اجتماعی اسراف

پی نوشتها

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین...

اللهم کن لولیک الحجهابن الحسن...

یا رب زغمش تا چند ، اشکم ز بصر آید بنشسته سر راهش ، شاید ز سفر آید

تا چند بنالم زار ، شب تا سحر از هجرش کوکب شِمُرم هر شب ، شاید که سحر آید

هر دم که رخش بینم ،خواهم دگرش دیدن بازش نگرم شاید، یک بار دگر آید

از دیده نهان اما ، اندر دل من جایش او را طلبم هر شب ،شاید که ز در آید

1- 11- اصول کافی، ج 2، کتاب دعا، ص 275.

با کس نتوانم گفت، من راز درون خویش کز درد غم هجرش ،دل را چه به سر آید

می سوزم و می سازم، از درد فراق اما تیر غم او بر دل ، افزون ز شمَر آید

"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید

تشرف در تخت فولاد

م_رح_وم آقای سید جواد خراسانی , که مورد اعتمادترین ائمه جماعت اصفهان بود ومقاماتی عالی داشت , فرمود: از طرف حکومت , خیال داشتند, صالح آباد اصفهان را غصب نمایند در حالی که ملک من و دیگران ب_ود, ل_ذا اف_رادی را برای تصرف آن جا فرستادند. ما هرچه درخواست نمودیم , مذاکرات نتیجه ای ن_داد. ع_ری_ضه ای به حضور مقدس امام عصرارواحنافداه نوشتم و در رودخانه انداختم و به تخت ف_ولاد (ق_برستان مهمی در اصفهان است که قبور بسیاری از اولیاء خدا در آن جا می باشد) رفتم و در خ_راب_ه ای ب_ا ت_ضرع مشغول خواندن دعای ندبه شدم و مکرر می گفتم : هل الیک یا بن احمد سبیل فتلقی (آیا راهی برای رسیدن به شما هست تا حضرتت را ملاقات نماییم ؟) ناگاه صدای سم اسبی را شنیدم و دیدم عربی سوار اسب رو به قبله می رود. نگاهی به من کرد و غایب شد. از م_ش_اه_ده او قلبم راحت و به اصلاح کارها اطمینان پیدا کردم . شب بعد مشکلم کاملا حل شد. ضمنا در خواب مکررا حضرتش را می دیدم که به همین شمایل بودند

ادامه بحث اسراف :

آثار سوء اسراف:

الف) زیانهای فردی

اسرافکار، علاوه بر زیانهای اقتصادی که بر جامعه و ملت تحمیل می کند، برای خود نیز زیانهای جبران ناپذیری به بار می آورد:

1 - خشم الهی;

اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادی جامعه را بر هم می زند، از رحمت خدا بدور و گرفتار خشم خدا می شود، همان گونه که در قرآن مجید آمده است:

"انه لایحب المسرفین" (1) خداوند اسرافکاران را دوست نمی دارد،

و امام صادق(ع) فرمود:

"ان السرف امر یبغضه الله" (2) اسراف مورد غضب خداست.

2 - محرومیت از هدایت;

خدای متعال که همواره درهای رحمتش بر بندگان گشوده است و خود را اینگونه معرفی فرموده:

"غافر الذنب و قابل التوب" (3)

لکن نسبت به اسرافکاران می فرماید:

"ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب" (4) همانا خداوند کسی را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمی کند.

3 - فقر;

روشن ترین اثر اقتصادی اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف ناروای خود هم جامعه را به ورطه فقر می کشاند و هم خود دچار فقر می شود. لذا یکی از راههای مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگی اقتصادی و ریشه کن ساختن اسراف است.

حضرت علی(ع) می فرمایند:

"القصد مثراه و السرف متواه" (5) اقتصاد و میانه روی باعث توانگری و اسراف و ولخرجی مایه فقر و تنگدستی است.

و نیز فرمود: "سبب الفقر اسراف" (6) ولخرجی عامل فقر است.

4 - هلاکت;

اسراف از هر نوعی که باشد انسان را به نابودی می کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان می فرماید:

"ما به وعده هایی که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم" (7)

و نیز حضرت علی(ع) می فرماید: "کثره السرف تدمر" (8) اسرافکاری زیاد انسان را به هلاکت می کشاند.

5 - کیفر اخروی;

کیفر کسانی که از حدود الهی تجاوز کرده و اوامر و نواهی خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستی در دنیا نیست بلکه عذاب اخروی نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در این باره می فرماید:

"و کذلک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخره اشد و ابقی"

این چنین جزا می دهیم کسی را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جای دیگر می فرماید:

"و ان المسرفین هم اصحاب النار"

براستی که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادی که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف می شوند چه خواهد بود!

ب) زیانهای اجتماعی اسراف

البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنج خود - با رعایت حدود شرعی - می باشد ولی انسان نمی تواند به بهانه این که مالک مالی است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسی دارد: یکی بهره گیری برای خود و دیگری بهره دادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت می تواند داشته باشد:

الف :ثروت اندوزی و تکاثر که نه خود از آن بهره مند شود و نه دیگران.

ب : صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکاری، که هر دو ممنوع و دارای پیامدهایی به شرح زیر می باشند:

1) حق ناشناسی، وجدان هر انسانی این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانی باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعی نیز حکم می کند که در مقابل هر نیکی باید حق شناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکی پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.

"لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید" (9)

اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونی دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.

2 - تزلزل و سستی، انسانهای معتدل در فراز و نشیبهای زندگی هرگز نمی لغزند ولی افراد اسرافکار که ولخرجی و مصرف زدگی تمام ابعاد زندگیشان را فرا گرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکست خورده و متزلزل خواهند بود.

3 - کاهش تولید، جامعه مصرفی رفته رفته قدرت تولید را از دست می دهد و برای تامین ما یحتاج خود به بیگانه روی می آورد. این مطلبی است که در دوران حکومت طاغوت برای همه ثابت شده و نیاز به توضیح ندارد.

4 - سقوط اخلاقی، ولخرجی و ریخت و پاشهای نابجا و بی مورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهی می کشاند، انسان اسرافکار گاهی به مرحله ای می رسد که به هر پستی تن می دهد; رشوه می گیرد، دروغ می گوید، ربا می خورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیت خود را از دست داده و سر انجام کارش به رسوایی می کشد.

کیفر کسانی که از حدود الهی تجاوز کرده و اوامر و نواهی خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستی در دنیا یست بلکه عذاب اخروی نیز در انتظار آنان است.

5 - ضعف ایمان، اسرافکاری آدمی را از راه اعتدال خارج می کند و به سستی ایمان و ضعف عقیده می کشاند.

6 - اختلاف طبقاتی، یکی از علل اساسی اختلاف طبقاتی به طور قطع همین اسرافکاری ها است. و همچنین وابستگی به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران و غفلت از خدا و حریم شکنی را از دیگر پیامدهای اسراف باید شمرد. علاوه بر اینها دغدغه خاطر و گرفتاریهای روحی و بیماریهای جسمی و روانی از نتایج مسلم ولخرجیها و بی بند و باری ها است.

پی نوشتها

1- انعام /14.

2- وسائل الشیعه، 15/262.

3- غافر /3.

4- مؤمن /28.

5- وسائل الشیعه 15/285.

6- فهرست غررالحکم، ص 159.

7- انبیاء /90.

8- فهرست غررالحکم، ص 195.

9- ابراهیم /7.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟
از خود تا خدا (قسمت اول)

از خود تا خدا (قسمت اول)

براي ارتباط با خداوند مراقب باش . ارتباطت با خداوند يه ارتباطي باشه كه خودت خجالت نكشي . بعضي وقتها خدا به بنده ها ايراد مي گيره ، مي گه : بندة من ! خودت رو مسخره كردي ؟! مثلاً مي گه : چي شده ؟ خدا مي گه : ما هر وقت تو رو ديديم اومدي در خونة ما قيافه ات مثل گداها بوده ، ” بده در راه خدا ! ” من مگه گدا خونه باز كردم ؟! من تو رو براي معارف عاليه خلق كردم .
از خود تا خدا (قسمت سوم)

از خود تا خدا (قسمت سوم)

امام حسين (ع) مي فرمايند : قبل از هر چيز تكليف خودتون رو مشخص كنيد . مردم بنده دنيا هستند .
آرمان‏های انقلاب

آرمان‏های انقلاب

خلاصه سخنرانی | آرمان‏های انقلاب انقلاب هم شیرینی دارد و هم سیلی. ما اگر در شرایط سخت انقلاب و شکنجه و خفقان بودیم، آیا واقعاً دیندار می ماندیم ؟! * انقلاب ما انقلاب در مادیات نبود،انقلاب در معنویات و ارزش ها بود.
Powered by TayaCMS