آیات:
ـ أُولئِكَ الَّذينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ [1]
همين كسانند كه زندگى دنيا را به [بهاى] جهان ديگر خريدند. پس نه عذاب آنان سبك گردد، و نه ايشان يارى شوند.
ـ فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ [2]
و چون آداب ويژه حجّ خود را به جاى آورديد، همان گونه كه پدران خود را به ياد مىآوريد، يا با يادكردنى بيشتر، خدا را به ياد آوريد. و از مردم كسى است كه مىگويد: «پروردگارا، به ما، در همين دنيا عطا كن» و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست.
ـ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ [3]
زندگى دنيا در چشم كافران آراسته شده است، و مؤمنان را ريشخند مىكنند و [حال آنكه] كسانى كه تقواپيشه بودهاند، در روز رستاخيز، از آنان برترند و خدا به هر كه بخواهد، بىشمار روزى مىدهد.
ـ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِالْعِبادِ [4]
دوستىِ خواستنيها[ى گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده، [ليكن] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست. بگو: «آيا شما را به بهتر از اينها خبر دهم؟ براى كسانى كه تقوا پيشه كردهاند، نزد پروردگارشان باغهايى است كه از زير [درختانِ] آنها نهرها روان است؛ در آن جاودانه بمانند، و همسرانى پاكيزه و [نيز] خشنودى خدا [را دارند]، و خداوند به [امور] بندگان [خود] بيناست.»
ـ وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرينَ [5]
و هيچ نفسى جز به فرمان خدا نميرد. [خداوند، مرگ را] به عنوان سرنوشتى معين [مقرر كرده است]. و هر كه پاداش اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم و هر كه پاداش آن سراى را بخواهد از آن به او مىدهيم، و به زودى سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.
ـ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ [6]
برخى از شما دنيا را و برخى از شما آخرت را مىخواهد.
ـ كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ [7]
هر جاندارى چشنده [طعم] مرگ است، و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور كامل به شما داده مىشود. پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً كامياب شده است؛ و زندگى دنيا جز مايه فريب نيست.
ـ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ [8]
و زندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست، و قطعاً سراى بازپسين براى كسانى كه پرهيزگارى مىكنند بهتر است. آيا نمىانديشيد؟
ـ وَ ذَرِ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفيعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها أُولئِكَ الَّذينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ [9]
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است، رها كن؛ و [مردم را] به وسيله اين [قرآن] اندرز ده؛ مبادا كسى به [كيفر] آنچه كسب كرده به هلاكت افتد، در حالى كه براى او در برابر خدا يارى و شفاعتگرى نباشد؛ و اگر [براى رهايى خود] هر گونه فديهاى دهد، از او پذيرفته نگردد. اينانند كه به [سزاى] آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتادهاند، و به [كيفر] آنكه كفر مىورزيدند، شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.
ـ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ [10]
[اى پيامبر] بگو: «زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده، و [نيز] روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟» بگو: «اين [نعمتها] در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آوردهاند و روز قيامت [نيز] خاصّ آنان مىباشد.» اين گونه آيات [خود] را براى گروهى كه مىدانند به روشنى بيان مىكنيم.
ـ الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ [11]
همانان كه دين خود را سرگرمى و بازى پنداشتند، و زندگى دنيا مغرورشان كرد. پس همان گونه كه آنان ديدار امروز خود را از ياد بردند، و آيات ما را انكار مىكردند، ما [هم] امروز آنان را از ياد مىبريم.
ـ وَ اكْتُبْ لَنا في هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابي أُصيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ [12]
«و براى ما در اين دنيا نيكى مقرّر فرما و در آخرت [نيز]، زيرا كه ما به سوى تو بازگشتهايم.» فرمود: «عذاب خود را به هر كس بخواهم مىرسانم، و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است و به زودى آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مىكنند و زكات مىدهند و آنان كه به آيات ما ايمان مىآورند، مقرر مىدارم.»
ـ فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ ميثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُون [13]
آنگاه بعد از آنان، جانشينانى وارث كتاب [آسمانى] شدند كه متاع اين دنياى پست را مىگيرند و مىگويند: «بخشيده خواهيم شد.» و اگر متاعى مانند آن به ايشان برسد [باز] آن را مىستانند. آيا از آنان پيمان كتاب [آسمانى] گرفته نشده كه جز به حقّ نسبت به خدا سخن نگويند، با اينكه آنچه را كه در آن [كتاب] است آموختهاند؟ و سراى آخرت براى كسانى كه پروا پيشه مىكنند بهتر است. آيا باز تعقّل نمىكنيد؟
ـ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قيلَ لَكُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَليلٌ [14]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، شما را چه شده است كه چون به شما گفته مىشود: «در راه خدا بسيج شويد» كُندى به خرج مىدهيد؟ آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كردهايد؟ متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، جز اندكى نيست.
ـ فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ [15]
اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياوَرَد. جز اين نيست كه خدا مىخواهد در زندگى دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود.
ـ كَالَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْكُمْ قُوَّةً وَ أَكْثَرَ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَ خُضْتُمْ كَالَّذي خاضُوا أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون [16]
[حال شما منافقان] چون كسانى است كه پيش از شما بودند: آنان از شما نيرومندتر و داراى اموال و فرزندان بيشتر بودند، پس، از نصيب خويش [در دنيا] برخوردار شدند، و شما [هم] از نصيب خود برخوردار شديد؛ همان گونه كه آنان كه پيش از شما بودند از نصيب خويش برخوردار شدند، و شما [در باطل] فرو رفتيد؛ همان گونه كه آنان فرو رفتند. آنان اعمالشان در دنيا و آخرت به هَدَر رفت و آنان همان زيانكارانند.
ـ إِنَّ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ[17]
كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند، و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافتهاند، و كسانى كه از آيات ما غافلند
ـ إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ [18]
در حقيقت، مَثَلِ زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم، پس گياه زمين -از آنچه مردم و دامها مىخورند- با آن درآميخت، تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند، شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان درويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است. اين گونه نشانهها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مىكنند به روشنى بيان مىكنيم.
ـ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون [19]
بگو: «به فضل و رحمت خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند.» و اين از هر چه گرد مىآورند بهتر است.
ـ مَتاعٌ فِي الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذيقُهُمُ الْعَذابَ الشَّديدَ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ [20]
بهرهاى [اندك] در دنيا [دارند]. سپس بازگشتشان به سوى ماست. آنگاه به [سزاى] آنكه كفر مىورزيدند، عذاب سخت به آنان مىچشانيم.
ـ وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زينَةً وَ أَمْوالاً فِي الْحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَليمَ [21]
و موسى گفت: «پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال دادهاى، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند، پروردگارا، اموالشان را نابود كن و آنان را دلسخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند.»
ـ مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لا يُبْخَسُونَ أُولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُون [22]
كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مىدهيم، و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد. اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود، و آنچه در آنجا كردهاند به هدر رفته، و آنچه انجام مىدادهاند باطل گرديده است.
ـ اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ[23]
خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند، و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شدهاند، و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچيز] نيست.
ـ الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في ضَلالٍ بَعيدٍ [24]
همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و مانع راه خدا مىشوند و آن را كج مىشمارند. آنانند كه در گمراهى دور و درازى هستند.
ـ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنينَ[25]
و به آنچه ما دستههايى از آنان [=كافران] را بدان برخوردار ساختهايم چشم مدوز، و بر ايشان اندوه مخور، و بال خويش براى مؤمنان فرو گستر.
ـ ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ [26]
آنچه پيش شماست تمام مىشود و آنچه پيش خداست پايدار است، و قطعاً كسانى را كه شكيبايى كردند به بهتر از آنچه عمل مىكردند، پاداش خواهيم داد.
ـ ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ [27]
زيرا آنان زندگى دنيا را بر آخرت برترى دادند و [هم] اينكه خدا گروه كافران را هدايت نمىكند.
ـ ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفيراً [28]
پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم و شما را با اموال و پسران يارى مىدهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مىگردانيم.
ـ مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضيلا [29]
هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است، به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مىدهيم، آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مىداريم.
و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد، آنانند كه تلاش آنها مورد حقشناسى واقع خواهد شد.
هر دو [دسته:] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم، و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است.
ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى دادهايم، و قطعاً درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است.
ـ وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً [30]
و با كسانى كه پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شكيبايى پيشه كن، و دو ديدهات را از آنان برمگير كه زيور زندگى دنيا را بخواهى، و از آن كس كه قلبش را از ياد خود غافل ساختهايم و از هوس خود پيروى كرده و [اساس] كارش بر زيادهروى است، اطاعت مكن.
ـ وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِرا الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً [31]
و براى آنان زندگى دنيا را مَثَل بزن كه مانند آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم؛ سپس گياه زمين با آن درآميخت و [چنان] خشك گرديد كه بادها پراكندهاش كردند، و خداست كه همواره بر هر چيزى تواناست. مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است.
ـ الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً [32]
[آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.
ـ وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى [33]
و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ايشان را از آن برخوردار كرديم [و فقط] زيور زندگى دنياست تا ايشان را در آن بيازماييم، ديدگان خود مدوز، و [بدان كه] روزىِ پروردگار تو بهتر و پايدارتر است.
ـ وَ ما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرينَ [34]
و هر آنچه به شما داده شده است، كالاى زندگى دنيا و زيور آن است، و[لى] آنچه پيش خداست بهتر و پايدارتر است؛ مگر نمىانديشيد؟
آيا كسى كه وعده نيكو به او دادهايم و او به آن خواهد رسيد، مانند كسى است كه از كالاى زندگى دنيا بهرهمندش گردانيدهايم [ولى] او روز قيامت از [جمله] احضارشدگان [در آتش] است؟
ـ فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ في زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ وَ قالَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ [35]
پس [قارون] با كوكبه خود بر قومش نمايان شد؛ كسانى كه خواستار زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش مثل آنچه به قارون داده شده به ما [هم] داده مىشد؛ واقعاً او بهره بزرگى [از ثروت] دارد.»
و كسانى كه دانش [واقعى] يافته بودند، گفتند: «واى بر شما! براى كسى كه گرويده و كار شايسته كرده پاداش خدا بهتر است، و جز شكيبايان آن را نيابند.»
ـ وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ [36]
اين زندگى دنيا جز سرگرمى و بازيچه نيست، و زندگى حقيقى همانا [در] سراى آخرت است؛ اى كاش مىدانستند.
ـ يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ [37]
از زندگى دنيا، ظاهرى را مىشناسند، و حال آنكه از آخرت غافلند.
ـ يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَ اخْشَوْا يَوْماً لا يَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ [38]
اى مردم، از پروردگارتان پروا بداريد، و بترسيد از روزى كه هيچ پدرى به كار فرزندش نمىآيد، و هيچ فرزندى [نيز] به كار پدرش نخواهد آمد. آرى، وعده خدا حقّ است. زنهار تا اين زندگى دنيا شما را نفريبد، و زنهار تا شيطان شما را مغرور نسازد.
ـ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ [39]
اى مردم، همانا وعده خدا حقّ است. زنهار تا اين زندگى دنيا شما را فريب ندهد، و زنهار تا [شيطانِ] فريبنده شما را درباره خدا نفريبد.
ـ فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ [40]
[سليمان] گفت: «واقعاً من دوستىِ اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجابِ ظلمت شد.»
ـ فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ قَدْ قالَهَا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزينَ أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ [41]
و چون انسان را آسيبى رسد، ما را فرامىخواند؛ سپس چون نعمتى از جانب خود به او عطا كنيم مىگويد: «تنها آن را به دانش خود يافتهام». نه چنان است،بلكه آن آزمايشى است، ولى بيشترشان نمىدانند.
قطعاً كسانى كه پيش از آنان بودند [نيز] اين [سخن] را گفتند و آنچه به دست آورده بودند، كارى برايشان نكرد. تا [آنكه] كيفر آنچه مرتكب شده بودند، بديشان رسيد و كسانى از اين [گروه] كه ستم كردهاند، به زودى نتايج سوء آنچه مرتكب شدهاند، بديشان خواهد رسيد و آنان درماندهكننده [ما] نيستند.
آيا ندانستهاند كه خداست كه روزى را براى هر كس كه بخواهد، گشاده يا تنگ مىگرداند؟ قطعاً در اين [اندازهگيرى] براى مردمى كه ايمان دارند نشانههايى [از حكمت] است.
ـ وَ قالَ الَّذي آمَنَ يا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِكُمْ سَبيلَ الرَّشادِ يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ [42]
و آن كس كه ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من، مرا پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم. اى قوم من، اين زندگى دنيا تنها كالايى [ناچيز] است، و در حقيقت، آن آخرت است كه سراى پايدار است.
ـ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ في حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيبٍ [43]
كسى كه كِشت آخرت بخواهد، براى وى در كِشتهاش مىافزاييم، و كسى كه كِشت اين دنيا را بخواهد به او از آن مىدهيم و[لى] در آخرت او را نصيبى نيست.
ـ فَما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى لِلَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ [44]
و آنچه به شما داده شده، برخوردارى [و كالاى] زندگى دنياست، و آنچه پيش خداست براى كسانى كه گرويدهاند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر است.
ـ وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقينَ [45]
و گفتند: «چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است؟» آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مىكنند؟ ما [وسايل] معاشِ آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم، و برخى از آنان را از [نظر] درجات، بالاتر از بعضى [ديگر] قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند، و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است.
و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امّتى واحد گردند، قطعاً براى خانههاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مىورزيدند، سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مىداديم. و براى خانههايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند. و زر و زيورهاى [ديگر نيز]. و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست، و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است.
ـ ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ [46]
اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد و زندگى دنيا فريبتان داد. پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مىشوند، و نه عذرشان پذيرفته مىگردد.
ـ وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ في حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَفْسُقُونَ [47]
و آن روز كه آنهايى را كه كفر ورزيدهاند، بر آتش عرضه مىدارند [به آنان مى گويند:] «نعمتهاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان [خودخواهانه] صَرف كرديد و از آنها برخوردار شديد پس امروز به [سزاى] آنكه در زمين بناحق سركشى مىنموديد و به سبب آنكه نافرمانى مىكرديد، به عذاب خفّت [آور] كيفر مىيابيد.»
ـ إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَ لا يَسْئَلْكُمْ أَمْوالَكُمْ [48]
زندگى اين دنيا لهو و لعبى بيش نيست، و اگر ايمان بياوريد و پروا بداريد [خدا] پاداش شما را مىدهد و اموالتان را [در عوض] نمىخواهد.
ـ فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَياةَ الدُّنْيا [49]
پس، از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است، روى برتاب.
ـ اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطاماً وَ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ [50]
بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشىِ شما به يكديگر و فزونجويى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بينى، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست.
ـ لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ [51]
در برابر خداوند نه از اموالشان و نه از اولادشان هرگز كارى ساخته نيست. آنها دوزخىاند [و] در آن جاودانه [مىمانند].
ـ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ [52]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند، و هر كس چنين كند، آنان خود زيانكارانند.
ـ إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ [53]
اموال شما و فرزندانتان صرفاً [وسيله] آزمايشى [براى شما]يند، و خداست كه نزد او پاداشى بزرگ است.
ـ كَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ [54]
ولى نه! [شما دنياى] زودگذر را دوست داريد، و آخرت را وامىگذاريد.
ـ إِنَّ هؤُلاءِ يُحِبُّونَ الْعاجِلَةَ وَ يَذَرُونَ وَراءَهُمْ يَوْماً ثَقيلاً [55]
اينان دنياى زودگذر را دوست دارند، و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مىافكنند.
ـ فَأَمَّا مَنْ طَغى وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا فَإِنَّ الْجَحيمَ هِيَ الْمَأْوى وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى [56]
و زندگى پستِ دنيا را برگزيد، پس جايگاه او همان آتش است. و امّا كسى كه از ايستادن در برابر پروردگارش هراسيد، و نفس [خود] را از هوس باز داشت، پس جايگاه او همان بهشت است.
ـ بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى صُحُفِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى [57]
ليكن [شما] زندگى دنيا را بر مىگزينيد؛ با آنكه [جهان] آخرت نيكوتر و پايدارتر است. قطعاً در صحيفههاى گذشته اين [معنى] هست، صحيفههاى ابراهيم و موسى.
ـ وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى [58]
و قطعاً آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود.
روایات:
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هِشَامٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ حُبُّ الدُّنْيَا. [59]
امام صادق عليه السّلام فرمود: ريشه و سر هر خطاكارى دوستى دنيا است.
توضيح
- بايد دانست كه دنيا و دوستى آن به خودى خود مذموم نيست، آنچه مذموم است آن دنيائى است كه انسان را از كسب كمالات و تحصيل آخرت باز دارد، و او را بمهالك اندازد، و گر نه وسيله بسيارى از سعادات همين دنيا و دوستى آن است، دنيا است كه محل نزول فرشتگان رحمت، و خانه پيمبران، و جاى تجارت اولياء خدا بوده، چنانچه امیر مؤمنان عليه السّلام فرمايد، و روى همين اصل، پيمبران و ائمه اطهار از خداى تعالى طول عمر و ماندن در دنيا را مىخواستند، چنانچه در كلام سيد الساجدين عليه السّلام است، كه از خدا براى صرف در اطاعتش طول عمر ميخواهد، و البته اين چنين دنيائى عين آخرت است، چنانچه در روايت صحيح از ابن ابى يعفور حديث شده است كه گويد: عرض كردم به امام صادق عليه السلام كه ما دنيا را دوست داريم؟ فرمود: ميخواهى براى چه كار؟ عرض كردم مىخواهم بوسيله آن تزويج كنم و حج بجاى آورم و بر نانخورهاى خود انفاق كنم، و به برادران دينى خود برسانم، و صدقه دهم؟ فرمود: اين از دنيا نيست، (بلكه) اين آخرت است. پس رويهمرفته آنچه از اخبار و آيات استفاده مىشود آن است كه دوستى دنيائى كه باعث فراموشى آخرت و تن پرورى و واگذاردن دستورات الهى و حرص بر لذات و شهوات و گناهان و امثال اينها باشد مذموم است، و بعبارت روشنتر دنيا را براى دنيا بخواهد نه براى آخرت، ولى اگر دنيا را براى درك سعادات و كسب كمالات و آخرت بخواهد مذموم نيست بلكه ممدوح است (اين بود ملخص كلام مجلسى عليه الرحمة در باب ذم دنيا).
2- عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ قَدْ فَارَقَهَا رِعَاؤُهَا أَحَدُهُمَا فِي أَوَّلِهَا وَ الْآخَرُ فِي آخِرِهَا بِأَفْسَدَ فِيهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ فِي دِينِ الْمُسْلِم. [60]
حماد بن بشير گويد: شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه می فرمود: دو گرگ درنده و خونخوار كه بگله بىشبانى برسند يكى از آن دو در جلو گله بايستد و ديگرى در آخر آنها زيان آنها بيشتر از دوستى دنيا و شرف براى دين مسلمان نيست.
توضيح
- مقصود از دوستى شرف در روايت همان اعيان منشى و تكبرى است كه از اين ناحيه پيدا شود، و سدى در مقابل پذيرفتن حق و دعوت پيمبران گردد، و براستى اين گونه خود بستگيها در تاريخ بزرگترين بدبختى بوده كه گريبانگير دسته از شرافت مآبان شده و آنان را از درك هر گونه حقيقتى باز داشته است.
3- عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ مَا ذِئْبَانِ ضَارِيَانِ فِي غَنَمٍ لَيْسَ لَهَا رَاعٍ هَذَا فِي أَوَّلِهَا وَ هَذَا فِي آخِرِهَا بِأَسْرَعَ فِيهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ فِي دِينِ الْمُؤْمِن. [61]
امام باقر عليه السّلام فرمود: دو گرگ درنده و خونخوار در گله بىشبان كه اين يكى در جلو و آن دگر در عقب آن بيفتند زودتر آنان را از بين نبرند كه دوستى مال و شرافت در دين مؤمن افتند (يعنى اين دو خوى نابودكننده، دين را زودتر از آن دو گرگ از ميان ميبرند).
4- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَزَّازِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الشَّيْطَانَ يُدِيرُ ابْنَ آدَمَ فِي كُلِّ شَيْءٍ فَإِذَا أَعْيَاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِه.[62]
امام صادق عليه السلام فرمود: شيطان پسر آدم را در هر چيز مىچرخاند (و بهر گناهى پيشنهاد مىكند) همين كه او را خسته كرد، در كنار مال كمين مىكند، و چون بدان جا رسد گريبانش را مىگيرد.
شرح
- مقصود این است كه مال و ثروت و بزرگترين كمينگاه شيطان است زيرا بسيار كم است كسى كه به آن برسد و او را نفريبد.
5- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ لَمْ يَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ حَسَرَاتٍ عَلَى الدُّنْيَا وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِي أَيْدِي النَّاسِ كَثُرَ هَمُّهُ وَ لَمْ يُشْفَ غَيْظُهُ وَ مَنْ لَمْ يَرَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ نِعْمَةً إِلَّا فِي مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصُرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُه. [63]
و آن حضرت عليه السلام فرموده كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه با تسليت و دلجوئى خداوند تسلى نجويد (و در مقابل ناملايمات بردبارى نكند) نفيس از حسرتهاى پى در پى بند آيد، و هر كه چشم بدنبال آنچه در دست مردمان ديگر است اندازد، اندوهش فراوان گردد، و سوز دلش درمان نپذيرد، و هر كه جز در خوردن و يا نوشيدن يا جامه پوشيدن براى خداى عز و جل در خودش نعمتى نبيند بطور تحقيق (چنين كسى) كردارش كم و كوتاه، و عذابش نزديك است.
6- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ عَنْ أَبِي وَكِيعٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِّ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الدِّينَارَ وَ الدِّرْهَمَ أَهْلَكَا مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ هُمَا مُهْلِكَاكُم. [64]
امیر مؤمنان عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرموده: درهم و دينار (و دوستى آنها) آنان را كه پيش از شما بوند هلاك كردند، و همان دو هلاككننده شمايند.
7. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَحْيَى بْنِ عُقْبَةَ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع مَثَلُ الْحَرِيصِ عَلَى الدُّنْيَا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ كُلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً كَانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَغْنَى الْغِنَى مَنْ لَمْ يَكُنْ لِلْحِرْصِ أَسِيراً وَ قَالَ لَا تُشْعِرُوا قُلُوبَكُمُ الِاشْتِغَالَ بِمَا قَدْ فَاتَ فَتَشْغَلُوا أَذْهَانَكُمْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا لَمْ يَأْت. [65]
و از امام صادق عليه السلام حديث شده كه امام باقر عليه السّلام فرمود: شخص حريص بر دنيا مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود مىپيچد راه بيرونشدنش دورتر و بستهتر ميگردد، تا اينكه از غم و اندوه بميرد.
و امام صادق عليه السلام فرمود: بىنيازترين مردمان كسى است كه گرفتار حرص نباشد.
و نيز فرمود: دلهاى خود را به آنچه از دست رفته نبنديد، كه افكارتان را از آمادگى براى آنچه نيامده باز داريد.
شرح:
- يعنى دلبستگى بدنياى از دست رفته باعث خرابى فكر و انديشه درباره آخرت ميگردد، و شخص را از آماده شدن براى آن عالم باز ميدارد.
8. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الزُّهْرِيِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا فَإِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِيرَةً وَ لِلْمَعَاصِي شُعَبٌ فَأَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ مَعْصِيَةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ ع حِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا- فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيْهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ ابْنِ آدَمَ حَيْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْكَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِي حُبِّ الدُّنْيَا فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَة. [66]
زهرى گويد: از حضرت على بن الحسين عليه السّلام پرسيدند: بهترين كردارها در نزد خداوند چيست؟ فرمود: كردارى پس از شناختن خداى عز و جل و شناختن پيمبرش صلى اللَّه عليه و آله بهتر از بغض دنيا نيست، زيرا كه براى آن شعبههاى بسيارى است، و براى گناهان نيز شعبههائى است، پس اول چيزى كه بوسيله آن نافرمانى خداوند شد كبر بود و آن گناه شيطان بود آن هنگام كه سر باز زد و تكبر ورزيد و از كافرين شد، سپس حرص است و آن گناه آدم و حوا عليهما السّلام بود آن هنگام كه خداوند عز و جل به آن دو فرمود: «بخوريد از هر جا كه خواهيد و نزديك نشويد بدين درخت كه ميشويد از ستمگران» (سوره اعراف آيه 19) و آن دو دنبال چيزى رفتند كه بدان نيازى نداشتند، و اين خوى در نژادشان تا روز رستاخيز در آمد و روى همين است كه بيشتر آنچه آدميزاد بجستجوى آن است چيزهائيست كه بدان نياز ندارد، سپس حسد است و آن گناه فرزند آدم (قابيل) است، آن هنگام كه ببرادرش (هابيل) حسد ورزيد و او را كشت، و از اين منشعب مىشود: دوستى زنان، دوستى دنيا، دوستى رياست. دوستى راحتى (و راحتطلبى) دوستى سخنورى و گفتار، دوستى برترى بر ديگران، دوستى ثروت، و اينها هفت خصلت است كه همه آنها در دوستى دنيا گرد آمده، و پيمبران و دانشمندان پس از شناختن آن گفتهاند دوستى دنيا سر هر گناهى است، و دنيا دو قسم دنيا است، دنياى بلاغ (يعنى بمقدار ضرورت زندگى، يا بمعناى وسيله رسيدن بآخرت) و دنياى ملعون.
توضيح
- آنچه در هفت خصلت ترجمه شد بنا بر این است كه دوستى ثروت را خصلتى جداگانه بحساب در آوريم، و اگر چه لفظ «حب» در كلام نيست لكن از اينكه بوسيله «واو» عطف شده است اين معنى را ميتوان استفاده نمود، و بعضى گفتهاند: كه دوستى برترى و ثروت يكى است بقرينه اينكه لفظ «حب» در ثروت ذكر نشده، و آن خصلت دگر كبر است كه در صدر حديث ياد شده، و حسد نيز بجهت اينكه شعبههاى آن ذكر شده خودش در شمار و حساب نيامده است.
9. وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِي مُنَاجَاةِ مُوسَى ع يَا مُوسَى إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِيهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِيئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً مَلْعُونٌ مَا فِيهَا إِلَّا مَا كَانَ فِيهَا لِي يَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِيَ الصَّالِحِينَ زَهِدُوا فِي الدُّنْيَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ وَ سَائِرَ الْخَلْقِ رَغِبُوا فِيهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَيْنَاهُ فِيهَا وَ لَمْ يُحَقِّرْهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا. [67]
امام صادق عليه السّلام فرمود: در نجواهای خدا با موسى آمده است: اى موسى دنيا خانه كيفر است، من آدم را براى خطائى كه از او سر زد در آن كيفر دادم، و دنيا را ملعونه قرار دادم، آنچه در آنست ملعونست مگر آنچه براى من باشد، اى موسى بندگان شايسته من به اندازه دانششان در دنيا زهد ورزيدند، و ديگران به اندازه نادانيشان بدان رغبت كردند، و كسى نيست كه آن را بزرگ شمارد و چشمش در آن روشن گردد، و هيچ كس آن را زبون و پست نشمرد جز آنكه بدان بهرهمند شود.
10. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُهَاجِرٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَرَّ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع عَلَى قَرْيَةٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وَ طَيْرُهَا وَ دَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يَمُوتُوا إِلَّا بِسَخْطَةٍ وَ لَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِينَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُحْيِيَهُمْ لَنَا فَيُخْبِرُونَا مَا كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عِيسَى ع رَبَّهُ فَنُودِيَ مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِيسَى ع بِاللَّيْلِ عَلَى شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ يَا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْيَةِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِيبٌ لَبَّيْكَ يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ فَقَالَ وَيْحَكُمْ مَا كَانَتْ أَعْمَالُكُمْ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا مَعَ خَوْفٍ قَلِيلٍ وَ أَمَلٍ بَعِيدٍ وَ غَفْلَةٍ فِي لَهْوٍ وَ لَعِبٍ فَقَالَ كَيْفَ كَانَ حُبُّكُمْ لِلدُّنْيَا قَالَ كَحُبِّ الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ عَلَيْنَا فَرِحْنَا وَ سُرِرْنَا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَكَيْنَا وَ حَزِنَّا قَالَ كَيْفَ كَانَتْ عِبَادَتُكُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِي قَالَ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِكُمْ قَالَ بِتْنَا لَيْلَةً فِي عَافِيَةٍ وَ أَصْبَحْنَا فِي الْهَاوِيَةِ فَقَالَ وَ مَا الْهَاوِيَةُ فَقَالَ سِجِّينٌ قَالَ وَ مَا سِجِّينٌ قَالَ جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَيْنَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ قَالَ فَمَا قُلْتُمْ وَ مَا قِيلَ لَكُمْ قَالَ قُلْنَا رُدَّنَا إِلَى الدُّنْيَا فَنَزْهَدَ فِيهَا قِيلَ لَنَا كَذَبْتُمْ قَالَ وَيْحَكَ كَيْفَ لَمْ يُكَلِّمْنِي غَيْرُكَ مِنْ بَيْنِهِمْ قَالَ يَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَيْدِي مَلَائِكَةٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّي كُنْتُ فِيهِمْ وَ لَمْ أَكُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِي مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَى شَفِيرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِي أُكَبْكَبُ فِيهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا فَالْتَفَتَ عِيسَى ع إِلَى الْحَوَارِيِّينَ فَقَالَ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ أَكْلُ الْخُبْزِ الْيَابِسِ بِالْمِلْحِ الْجَرِيشِ وَ النَّوْمُ عَلَى الْمَزَابِلِ خَيْرٌ كَثِيرٌ مَعَ عَافِيَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة. [68]
امام صادق عليه السّلام فرمود: عيسى بن مريم بقريه گذشت كه اهل آن و پرندهها و جاندارانش يك جا مرده بوند، فرمود: همان اينها بخشم و عذاب (خدا) هلاك شدهاند، و اگر بمرگ خود بتدريج مرده بودند هر آينه يك ديگر را بخاك سپرده بودند، حواريون عرض كردند: يا روح اللَّه از خدا بخواه اينان را براى ما زنده كند تا بما بگويند كردارشان چه بوده (كه باين عذاب گرفتار شدهاند) تا ما از آن دورى كنيم، عيسى عليه السّلام از پروردگار خود خواست، پس از جانب فضا بدو ندا شد: كه آنان را صدا بزن، پس عيسى عليه السّلام شب هنگام بر تپه از زمين برآمد، و فرمود: اى مردم اين ده، يك تن از ميان آنها پاسخ داد، بلى اى روح خدا و كلمهاش، فرمود: واى بر شما كردار شما چه بود؟ در پاسخ عرض كردم: پرستش طاغوت، و دوستى دنيا بهمراه ترس اندك (از خدا) و آرزوى دور و دراز، و غفلت در سرگرمى و بازى، عيسى عليه السّلام فرمود: دوستى شما بدنيا چگونه بود؟ عرض كرد: مانند دوستى كودك بمادرش، هر گاه بما رو مىآورد شاد و خرسند ميشديم، و چون از ما رو مىگرداند گريان و غمناك ميشديم فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟ عرض كرد، گنهكاران را فرمانبرى داشتيم، فرمود: سر انجام كار شما بكجا كشيد؟ عرض كرد: شبى را بخوشى بسر برديم و بامدادان در هاويه افتاديم، فرمود هاويه چيست؟ عرض كرد: سجين است، فرمود: سجين چيست؟ عرض كرد: كوههائى از آتش گداخته است كه تا در روز قيامت بر ما فروزان است، فرمود: پس چه گفتيد و به شما چه گفتند؟ عرض كرد: گفتيم ما را بدنيا برگردانيد تا در آن زهد ورزيم، بما گفته شد: دروغ ميگوئيد، فرمود: واى بر تو چه شد كه جز تو ديگرى از اين جماعت با من سخن نگفت؟ عرض كرد: يا روح اللَّه همه آنها بدهنه و لگام آتشين مهار شدهاند، و بدست فرشتگان سخت و تند گرفتارند، و من در ميان آنها بسر ميبردم ولى از آنها نبودم، تا آن هنگام كه عذاب خدا آمد مرا هم با ايشان در برگرفت، پس من بتار موئى بر لبه دوزخ آويزانم و نميدانم كه آيا در آن برو در افتم و يا از آن رهائى يابم، پس عيسى عليه السّلام به سوى حواريين رو كرده فرمود: اى دوستان خدا خوردن نانى خشك با نمكى زبر و خوابيدن بر مزبلهها خير بسياريست در صورتى كه دنيا و آخرت در عافيت باشد.
12. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَه. [69]
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند درى از دنيا بر بنده نگشايد جز اينكه به مانند آن درى از حرص بر او بگشايد.
شرح
- مقصود اين است كه هر مقدار مال زياد گردد بهمان مقدار حرص زياد شود چنانچه تجربه شده است.
13. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِيَاثٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ص تَعْمَلُونَ لِلدُّنْيَا وَ أَنْتُمْ تُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ عَمَلٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ لِلْآخِرَةِ وَ أَنْتُمْ لَا تُرْزَقُونَ فِيهَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَيْلَكُمْ عُلَمَاءَ سَوْءٍ الْأَجْرَ تَأْخُذُونَ وَ الْعَمَلَ تُضَيِّعُونَ يُوشِكُ رَبُّ الْعَمَلِ أَنْ يُقْبَلَ عَمَلُهُ وَ يُوشِكُ أَنْ يُخْرَجُوا مِنْ ضِيقِ الدُّنْيَا إِلَى ظُلْمَةِ الْقَبْرِ كَيْفَ يَكُونُ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ مَنْ هُوَ فِي مَسِيرِهِ إِلَى آخِرَتِهِ وَ هُوَ مُقْبِلٌ عَلَى دُنْيَاهُ وَ مَا يَضُرُّهُ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِمَّا يَنْفَعُه. [70]
از امام صادق عليه السّلام حديث شده كه حضرت عيسى عليه السّلام فرمود: اى مردم شما، براى دنيا كار ميكنيد در صورتى كه بدون كار روزى بشما داده شود، و براى آخرت كار نميكنيد در حالى كه در آخرت جز در برابر كردار بشما روزى داده نشود، واى بر شما علماى بدكردار، مزد را بگيريد و كار را ضايع سازيد، نزديك است كه صاحب كار، كارش را بپذيرد و نزديك است كاركنان از تنگناى دنيا بتاريكى گور روند، چگونه دانشمند است كسى كه در راه آخرت است و رو بدنيا دارد، و آنچه باو زيان رساند محبوبتر است نزدش از آنچه باو سود رساند.
شرح
- آنچه ترجمه شد بنا بر اين است كه مراد از «رب» در جمله «رب العمل» خداى متعال باشد و لفظ «يقبل» بياء موحدة و بصورت معلوم خوانده شود و از قبول گرفته شده باشد. ولى ممكن است «يقبل» بصورت مجهول خوانده شود و مقصود از «رب العمل» نيز عابدى باشد كه از عالم و دانشمند پيروى و تقليد ميكند، و آنچه از دانشمند مىشنود به آن عمل كند و خود عالم عمل نكند، كه حضرت بخواهد توبيخ كند دانشمندانى را كه بگفتار خود عمل نكنند، و اين كلامى است كه فيض عليه الرحمة در معناى حديث فرموده است، و محتمل است «يقبل» بياء مثناة و از اقاله باشد، و بنا بر اين ترجمه چنين است:
«نزديك است صاحب كار كارش را پس بگيرد...» و اين احتمال را مجلسى عليه الرحمة از بعضى نقل فرموده است.
14. عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو فِيمَا أَعْلَمُ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْحَذَّاءِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ يُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُه. [71]
امام صادق عليه السّلام فرمود: دورترين حالى كه بنده از خداى عز و جل دارد این است كه اندوهى جز براى شكم و فرج نداشته باشد.
15. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَه. [72]
و نيز آن حضرت عليه السّلام فرمود: هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترين اندوهش دنيا باشد خداى تعالى فقر و پريشانى را جلوى چشمش نهد، و كارش را پريشان سازد، و بجز بدان چه خداوند روزى او كرده نرسد، و هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترين اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بىنيازى در دلش نهد و كارش را منظم كند.
شرح
- مجلسى عليه الرحمة (در اين جمله كه فرمايد): خداوند پريشانى را جلوى چشمش نهد گويد: زيرا هر چه از دنيا بدست او رسد بهمان اندازه حرصش افزون گردد و نيازش زياد شود، يا بخاطر كمى توكل او بر خدا برخى از درهاى روزى بر او بسته گردد، (و اينكه فرمود): خداوند توانگرى در دلش نهد، يعنى بوسيله توكل بر خدا، و بيرون بردن حرص و دوستى دنيا از دلش، او را بىنياز كند.
16. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ كَثُرَ اشْتِبَاكُهُ بِالدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا. [73]
و نيز آن حضرت عليه السّلام فرمود: هر كه بيشتر بدنيا آلوده است هنگام جدائى از آن افسوسش سختتر است.
17. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْعَبْدِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْيَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا يَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا يُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا يُنَال. [74]
عبد اللَّه بن يعفور گويد: شنيدم از امام صادق عليه السّلام كه می فرمود: هر كه دل بدنيا بندد به خصلت دل بسته است: اندوهى كه پايان ندارد. و آرزوئى كه بجنگ نيايد، و اميدى كه بدان نرسد.
شرح-
مجلسى (ره) گويد: زيرا آنچه فرا خور حرص او است براى او فراهم نگردد، و از آفات و مصائب آن نتواند دورى كند، پس هميشه در غم و اندوه آنچه از دستش رفته و آنچه برايش فراهم نگشته می باشد.
18. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع يَا مُوسَى لَا تَرْكَنْ إِلَى الدُّنْيَا رُكُونَ الظَّالِمِينَ وَ رُكُونَ مَنِ اتَّخَذَهَا أَباً وَ أُمّاً يَا مُوسَى لَوْ وَكَلْتُكَ إِلَى نَفْسِكَ لِتَنْظُرَ لَهَا إِذاً لَغَلَبَ عَلَيْكَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ زَهْرَتُهَا يَا مُوسَى نَافِسْ فِي الْخَيْرِ أَهْلَهُ وَ اسْتَبِقْهُمْ إِلَيْهِ فَإِنَّ الْخَيْرَ كَاسْمِهِ وَ اتْرُكْ مِنَ الدُّنْيَا مَا بِكَ الْغِنَى عَنْهُ وَ لَا تَنْظُرْ عَيْنُكَ إِلَى كُلِّ مَفْتُونٍ بِهَا وَ مُوكَلٍ إِلَى نَفْسِهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ فِتْنَةٍ بَدْؤُهَا حُبُّ الدُّنْيَا وَ لَا تَغْبِطْ أَحَداً بِكَثْرَةِ الْمَالِ فَإِنَّ مَعَ كَثْرَةِ الْمَالِ تَكْثُرُ الذُّنُوبُ لِوَاجِبِ الْحُقُوقِ وَ لَا تَغْبِطَنَّ أَحَداً بِرِضَى النَّاسِ عَنْهُ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ رَاضٍ عَنْهُ وَ لَا تَغْبِطَنَّ مَخْلُوقاً بِطَاعَةِ النَّاسِ لَهُ فَإِنَّ طَاعَةَ النَّاسِ لَهُ وَ اتِّبَاعَهُمْ إِيَّاهُ عَلَى غَيْرِ الْحَقِّ هَلَاكٌ لَهُ وَ لِمَنِ اتَّبَعَهُ. [75]
امام صادق عليه السّلام می فرمود: از مناجاتهاى خداى عز و جل با موسى عليه السّلام اين بود كه اى موسى بدنيا تكيه مكن، مانند تكيه كردن ستمگران و تكيه كردن كسى كه آن را پدر و مادر خود دانسته، اى موسى: اگر ترا بخودت واگذارم كه به آن بنگرى، محبت و رونق دنيا بر تو چيره شود، اى موسى در كار خير با اهلش مسابقه گذار و بر آنها پيشى گير، زيرا كار خير مانند اسمش (نيكو و پسنديده) است، و آنچه از دنيا را كه بدان احتياج ندارى رها كن. و بفريب خورندگان بدنيا و بخود واگذاشتگان منگر، و بدان كه آغاز هر فتنهئى محبت دنياست، و بمال زياد هيچ كس غبطه مبر، زيرا مال بسيار مايه گناه بسيار است، نظر بحقوق واجبه، و بحال كسى كه مردم از او خشنودند غبطه مبر، تا بدانى خدا هم از او خشنود است و نيز بحال مخلوقى كه مردم از او اطاعت كنند غبطه مبر، زيرا اطاعت و پيروى ناحق مردم از او باعث هلاكت او و پيروانش باشد.
19. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِيَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ. [76]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: سر آغاز نافرمانى خداى عز و جل شش چيز است، دوستى دنيا، دوستى رياست، دوستى خوراك، دوستى خواب، دوستى راحتی و دوستى زنان.
شرح
- پيداست كه دوست داشتن اين شش چيز زمانى مذموم و ناپسند است كه بحد افراط رسد و موجب معصيت گردد اما دوست داشتن آنها بحد اعتدال و بقصد كمك بر تقوى و عبادت محمود و پسنديده است، حتى دوستى رياست براى كمك بمظلوم و امر بمعروف و نهى از منكر و اجراء حدود خدا عبادت است.
20. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص مُؤْمِنٌ فَقِيرٌ شَدِيدُ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الصُّفَّةِ وَ كَانَ مُلَازِماً لِرَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ مَوَاقِيتِ الصَّلَاةِ كُلِّهَا لَا يَفْقِدُهُ فِي شَيْءٍ مِنْهَا وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَرِقُّ لَهُ وَ يَنْظُرُ إِلَى حَاجَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ فَيَقُولُ يَا سَعْدُ لَوْ قَدْ جَاءَنِي شَيْءٌ لَأَغْنَيْتُكَ قَالَ فَأَبْطَأَ ذَلِكَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَاشْتَدَّ غَمُّ رَسُولِ اللَّهِ ص لِسَعْدٍ فَعَلِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ مِنْ غَمِّهِ لِسَعْدٍ فَأَهْبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلَ ع وَ مَعَهُ دِرْهَمَانِ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ عَلِمَ مَا قَدْ دَخَلَكَ مِنَ الْغَمِّ لِسَعْدٍ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تُغْنِيَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ فَهَاكَ هَذَيْنِ الدِّرْهَمَيْنِ فَأَعْطِهِمَا إِيَّاهُ وَ مُرْهُ أَنْ يَتَّجِرَ بِهِمَا قَالَ فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ سَعْدٌ قَائِمٌ عَلَى بَابِ حُجُرَاتِ رَسُولِ اللَّهِ ص يَنْتَظِرُهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ يَا سَعْدُ أَ تُحْسِنُ التِّجَارَةَ فَقَالَ لَهُ سَعْدٌ وَ اللَّهِ مَا أَصْبَحْتُ أَمْلِكُ مَالًا أَتَّجِرُ بِهِ فَأَعْطَاهُ النَّبِيُّ ص الدِّرْهَمَيْنِ وَ قَالَ لَهُ اتَّجِرْ بِهِمَا وَ تَصَرَّفْ لِرِزْقِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمَا سَعْدٌ وَ مَضَى مَعَ النَّبِيِّ ص حَتَّى صَلَّى مَعَهُ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صقُمْ فَاطْلُبِ الرِّزْقَ فَقَدْ كُنْتُ بِحَالِكَ مُغْتَمّاً يَا سَعْدُ قَالَ فَأَقْبَلَ سَعْدٌ لَا يَشْتَرِي بِدِرْهَمٍ شَيْئاً إِلَّا بَاعَهُ بِدِرْهَمَيْنِ وَ لَا يَشْتَرِي شَيْئاً بِدِرْهَمَيْنِ إِلَّا بَاعَهُ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ فَأَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى سَعْدٍ فَكَثُرَ مَتَاعُهُ وَ مَالُهُ وَ عَظُمَتْ تِجَارَتُهُ فَاتَّخَذَ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ مَوْضِعاً وَ جَلَسَ فِيهِ فَجَمَعَ تِجَارَتَهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَقَامَ بِلَالٌ لِلصَّلَاةِ يَخْرُجُ وَ سَعْدٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنْيَا لَمْ يَتَطَهَّرْ وَ لَمْ يَتَهَيَّأْ كَمَا كَانَ يَفْعَلُ قَبْلَ أَنْ يَتَشَاغَلَ بِالدُّنْيَا فَكَانَ النَّبِيُّ ص يَقُولُ يَا سَعْدُ شَغَلَتْكَ الدُّنْيَا عَنِ الصَّلَاةِ فَكَانَ يَقُولُ مَا أَصْنَعُ أُضَيِّعُ مَالِي هَذَا رَجُلٌ قَدْ بِعْتُهُ فَأُرِيدُ أَنْ أَسْتَوْفِيَ مِنْهُ وَ هَذَا رَجُلٌ قَدِ اشْتَرَيْتُ مِنْهُ فَأُرِيدُ أَنْ أُوفِيَهُ قَالَ فَدَخَلَ رَسُولَ اللَّهِ ص مِنْ أَمْرِ سَعْدٍ غَمٌّ أَشَدُّ مِنْ غَمِّهِ بِفَقْرِهِ فَهَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ ع فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ عَلِمَ غَمَّكَ بِسَعْدٍ فَأَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ حَالُهُ الْأُولَى أَوْ حَالُهُ هَذِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص يَا جَبْرَئِيلُ بَلْ حَالُهُ الْأُولَى قَدْ أَذْهَبَتْ دُنْيَاهُ بِآخِرَتِهِ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ع إِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا وَ الْأَمْوَالِ فِتْنَةٌ وَ مَشْغَلَةٌ عَنِ الْآخِرَةِ قُلْ لِسَعْدٍ يَرُدُّ عَلَيْكَ الدِّرْهَمَيْنِ اللَّذَيْنِ دَفَعْتَهُمَا إِلَيْهِ فَإِنَّ أَمْرَهُ سَيَصِيرُ إِلَى الْحَالَةِ الَّتِي كَانَ عَلَيْهَا أَوَّلًا قَالَ فَخَرَجَ النَّبِيُّ ص فَمَرَّ بِسَعْدٍ فَقَالَ لَهُ يَا سَعْدُ أَ مَا تُرِيدُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيَّ الدِّرْهَمَيْنِ اللَّذَيْنِ أَعْطَيْتُكَهُمَا فَقَالَ سَعْدٌ بَلَى وَ مِائَتَيْنِ فَقَالَ لَهُ لَسْتُ أُرِيدُ مِنْكَ يَا سَعْدُ إِلَّا الدِّرْهَمَيْنِ فَأَعْطَاهُ سَعْدٌ دِرْهَمَيْنِ قَالَ فَأَدْبَرَتِ الدُّنْيَا عَلَى سَعْدٍ حَتَّى ذَهَبَ مَا كَانَ جَمَعَ وَ عَادَ إِلَى حَالِهِ الَّتِي كَانَ عَلَيْهَا. [77]
ابو بصير گويد: شنيدم كه امام باقر عليه السّلام مىفرمود: در زمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله، مؤمن فقير و حاجتمندى از اصحاب صفه بود كه پيوسته در اوقات نماز با رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله همراه بود و زمانى را از دست نمىداد و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بر او ترحّم مىنمود و نگران نياز و غربتش بود و مىفرمود: اى سعد! اگر چيزى به من برسد تو را بىنياز مىسازم. اين انتظار بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به درازا كشيد و اندوه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله نسبت به سعد افزون شد، خداى سبحانه، اندوه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نسبت به سعد را دانست، جبرئيل را با دو درهم به زمين فرستاد جبرئيل به او گفت: اى محمد! خداى عزّ و جلّ غم تو را نسبت به سعد دانست، آيا دوست دارى او را بىنياز سازى؟ فرمود: آرى. پس بدو گفت: بيا اين دو درهم را به او عطا كن و به او فرمان بده تا با آن تجارت كند. پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گرفت و براى نماز ظهر بيرون رفت.
سعد، كنار در حجرههاى رسول اللَّه منتظر ايستاده بود وقتى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله او را ديد فرمود: اى سعد! آيا تجارت را نيكو مىدانى؟ سعد به او گفت: به خدا سوگند ثروتى نداشتهام تا با آن تجارت كنم. پس رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله دو درهم را بدو بخشيد و فرمود: با اين دو درهم تجارت كن و روزى خداى تعالى را به دست آور. سعد آن دو درهم را گرفت و همراه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رفت و نماز ظهر و عصر را با او بجا آورد.
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بدو فرمود: اى سعد! برخيز و روزى طلب كن كه من نگران و اندوهگين تو بودم. سعد به تجارت روى آورد و چيزى را كه به يك درهم خريده بود به دو درهم مىفروخت و چيزى را كه به دو درهم خريده بود به چهار درهم مىفروخت. و دنيا به سعد روى آورده بود و كالا و مال و ثروت او زياد گشت و تجارتش رونق گرفت، پس مكانى را كنار در مسجد گرفته بود و در آنجا مىنشست و به تجارت مىپرداخت. هر زمانى كه بلال اقامه نماز مىگفت، رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله خارج مىشد و سعد مشغول و گرفتار به دنيا بود، طهارت و آمادگى مانند قبل را نداشت. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله مىفرمود: اى سعد! دنيا تو را از نماز باز داشته و او مىگفت: چه كنم، مالم ضايع مىشود؟! به اين مرد متاعى فروختهام كه مىخواهم بهايش را بگيرم و از آن مرد جنسى خريدهام كه بايد بهايش را بپردازم! از اين كار سعد به رسول اللَّه غمى شديدتر از غم فقرش وارد شد.
پس جبرئيل بر او نازل شد و گفت: اى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله! خداوند غمت را نسبت به سعد دانست، كدام يك براى تو محبوبتر است؟ حالت اولش يا اين حالتش؟ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود: اى جبرئيل! حالت اولش بهتر بود چون به واسطه آخرتش، دنيايش از دست رفته بود. جبرئيل به او گفت: حبّ و دوستى دنيا و اموال، فتنه و گرفتارى و بازداشتن از آخرت است. به سعد بگو: آن دو درهمى را كه به او دادهاى به تو برگرداند تا كارش همچون زمان قبل گردد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به سوى سعد رفت و به او فرمود: اى سعد! آيا نمىخواهى دو درهمى را كه به تو دادهام به من برگردانى؟ سعد گفت: آرى، حاضرم دويست درهمبپردازم! فرمود: من فقط همان دو درهم را مىخواهم. پس سعد آن دو درهم را برگرداند پس دنيا به سعد پشت كرد و هر آنچه جمع كرده بود از دست رفت و به همان حالت قبلى برگشت.
21. من حدیث طویلَ فِيمَا وَعَظَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عِيسَى ع... وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ ذَنْبٍ هُوَ حُبُّ الدُّنْيَا فَلَا تُحِبَّهَا فَإِنِّي لَا أُحِبُّهَا. [78]
بدان كه بدترين خطا و گناه، دوست داشتن دنياست، پس آن را دوست مدار كه من آن را دوست نمىدارم.
22. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ السَّرِيِّ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ بِنَا ذَاتَ يَوْمٍ وَ نَحْنُ فِي نَادِينَا وَ هُوَ عَلَى نَاقَتِهِ وَ ذَلِكَ حِينَ رَجَعَ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَوَقَفَ عَلَيْنَا فَسَلَّمَ فَرَدَدْنَا عَلَيْهِ السَّلَامَ ثُمَّ قَالَ مَا لِي أَرَى حُبَّ الدُّنْيَا قَدْ غَلَبَ عَلَى كَثِيرٍ مِنَ النَّاسِ حَتَّى كَأَنَّ الْمَوْتَ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ كُتِبَ وَ كَأَنَّ الْحَقَّ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا عَلَى غَيْرِهِمْ وَجَبَ وَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَسْمَعُوا وَ يَرَوْا مِنْ خَبَرِ الْأَمْوَاتِ قَبْلَهُمْ سَبِيلُهُمْ سَبِيلُ قَوْمٍ سَفْرٍ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْهِمْ رَاجِعُونَ بُيُوتُهُمْ أَجْدَاثُهُمْ وَ يَأْكُلُونَ تُرَاثَهُمْ فَيَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ [أَ] مَا يَتَّعِظُ آخِرُهُمْ بِأَوَّلِهِمْ لَقَدْ جَهِلُوا وَ نَسُوا كُلَّ وَاعِظٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ آمَنُوا شَرَّ كُلِّ عَاقِبَةِ سُوءٍ وَ لَمْ يَخَافُوا نُزُولَ فَادِحَةٍ وَ بَوَائِقَ حَادِثَةٍ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ خَوْفُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ خَوْفِ النَّاسِ طُوبَى لِمَنْ مَنَعَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ إِخْوَانِهِ طُوبَى لِمَنْ تَوَاضَعَ لِلَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ وَ زَهِدَ فِيمَا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُ مِنْ غَيْرِ رَغْبَةٍ عَنْ سِيرَتِي وَ رَفَضَ زَهْرَةَ الدُّنْيَا مِنْ غَيْرِ تَحَوُّلٍ عَنْ سُنَّتِي وَ اتَّبَعَ الْأَخْيَارَ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ بَعْدِي وَ جَانَبَ أَهْلَ الْخُيَلَاءِ وَ التَّفَاخُرِ وَ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمُبْتَدِعِينَ خِلَافَ سُنَّتِي الْعَامِلِينَ بِغَيْرِ سِيرَتِي طُوبَى لِمَنِ اكْتَسَبَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ مَالًا مِنْ غَيْرِ مَعْصِيَةٍ فَأَنْفَقَهُ فِي غَيْرِ مَعْصِيَةٍ وَ عَادَ بِهِ عَلَى أَهْلِ الْمَسْكَنَةِ طُوبَى لِمَنْ حَسُنَ مَعَ النَّاسِ خُلُقُهُ وَ بَذَلَ لَهُمْ مَعُونَتَهُ وَ عَدَلَ عَنْهُمْ شَرَّهُ طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْقَصْدَ وَ بَذَلَ الْفَضْلَ وَ أَمْسَكَ قَوْلَهُ عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ الْفِعْلِ. [79]
ابو مريم از امام باقر عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: از جابر بن عبد اللَّه شنيدم كه ميگفت: روزى رسول خدا هم چنان كه سوار شتر بود از كنار انجمن ما گذر كرد و اين جريان وقتى بود كه از سفر حجة الوداع باز ميگشت پس در نزد ما كه رسيد توقف كرده بر ما سلام كرد آنگاه فرمود: چه شده كه مىبينم دوستى دنيا بر بيشتر مردم چيره شده بحدى كه گويا مرگ در اين دنيا بنام ديگران ثبت شده؟ و گويا حق و حقيقت در اين جهان بر جز اينها واجب گشته، و تا اينكه گويا سرگذشت مردگان پيش از خود را نشنيده و نديدهاند، (با اينكه) راه ايشان همان راه مردم مسافر است و به زودی به سوى آنان (يعنى مردگان) بازگردند، خانههاى آن مردگان گورشان باشد و اينان ميراث آنان را خورند، اينها پندارند پس از آن مردگان هميشه خواهند ماند! هيهات هيهات! [آيا] دنبالان از جلو رفتگان پند نگيرند؟ به راستى كه از ياد برده و فراموش كردند هر پند دهندهاى را در كتاب خدا و از شر هر سرانجام بدى ايمن و آسوده خاطر گشته و از نزول بلاهاى سخت و پيش آمدهاى ناگوار ترس ندارند. خوشا بحال كسى كه ترس از خداى عز و جل او را از ترس از مردم مشغول كرده. خوشا بحال كسى كه عيب خودش او را از (تفحص و دقت در) عيوب برادران با ايمانش باز دارد.
خوشا بحال كسى كه براى خداى عز ذكره تواضع و فروتنى كند، و در آنچه خداوند بر او حلال كرده بدون آنكه از روش من منحرف شود زهد ورزد، و از تازگى و رونق دنيا بىآنكه تغييرى از سنت من پيدا كند دورى گزيند، و از نيكان عترت من پس از من پيروى كند و از كبرورزان و فخركنندگان و دنيا طلبان كناره گيرد، آنان كه بر خلاف سنت و روش من بدعت گذارند، و براهى غير از راه و روش من بروند.
خوشا بحال آن مؤمنى كه مالى از غير راه معصيت و نافرمانى بدست آرد و در غير راه معصيت نيز خرج كند، و بوسيله آن بدرويشان و مستمندان احسان كند.
خوشا به حال كسى كه اخلاقش را با مردم خوب كند و از كمك كردن به آنان دريغ نكند و شر خود را از آنان بگرداند. خوشا بحال كسى كه در خرج ميانهروى كند و زياده (از خرج) را (بمستحقان) ببخشد و از سخنان بيهوده و زيادى و كار زشت خوددارى كند.
1- الكافي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ع فَقَالَ يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَمَحْزُونٌ وَ إِنِّي لَمَشْغُولُ الْقَلْبِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا شَغَلَكَ وَ مَا حَزَنَ قَلْبَكَ فَقَالَ يَا جَابِرُ إِنَّهُ مَنْ دَخَلَ قَلْبَهُ صَافِي خَالِصِ دِينِ اللَّهِ شُغِلَ قَلْبُهُ عَمَّا سِوَاهُ يَا جَابِرُ مَا الدُّنْيَا وَ مَا عَسَى أَنْ تَكُونَ الدُّنْيَا هَلْ هِيَ إِلَّا طَعَامٌ أَكَلْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ أَوِ امْرَأَةٌ أَصَبْتَهَا يَا جَابِرُ إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَطْمَئِنُّوا إِلَى الدُّنْيَا بِبَقَائِهِمْ فِيهَا وَ لَمْ يَأْمَنُوا قُدُومَهُمُ الْآخِرَةَ يَا جَابِرُ الْآخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ وَ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ وَ لَكِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا أَهْلُ غَفْلَةٍ وَ كَأَنَّ الْمُؤْمِنِينَ هُمُ الْفُقَهَاءُ أَهْلُ فِكْرَةٍ وَ عِبْرَةٍ لَمْ يُصِمَّهُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ مَا سَمِعُوا بِآذَانِهِمْ وَ لَمْ يُعْمِهِمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ مَا رَأَوْا مِنَ الزِّينَةِ فَفَازُوا بِثَوَابِ الْآخِرَةِ كَمَا فَازُوا بِذَلِكَ الْعِلْمِ وَ اعْلَمْ يَا جَابِرُ أَنَّ أَهْلَ التَّقْوَى أَيْسَرُ أَهْلِ الدُّنْيَا مَئُونَةً وَ أَكْثَرُهُمْ لَكَ مَعُونَةً تَذْكُرُ فَيُعِينُونَكَ وَ إِنْ نَسِيتَ ذَكَّرُوكَ قَوَّالُونَ بِأَمْرِ اللَّهِ قَوَّامُونَ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ قَطَعُوا مَحَبَّتَهُمْ بِمَحَبَّةِ رَبِّهِمْ وَ وَحَشُوا الدُّنْيَا لِطَاعَةِ مَلِيكِهِمْ وَ نَظَرُوا إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ إِلَى مَحَبَّتِهِ بِقُلُوبِهِمْ وَ عَلِمُوا أَنَّ ذَلِكَ هُوَ الْمَنْظُورُ إِلَيْهِ لِعَظِيمِ شَأْنِهِ فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا كَمَنْزِلٍ نَزَلْتَهُ ثُمَّ ارْتَحَلْتَ عَنْهُ أَوْ كَمَالٍ وَجَدْتَهُ فِي مَنَامِكَ وَ اسْتَيْقَظْتَ وَ لَيْسَ مَعَكَ مِنْهُ شَيْءٌ إِنِّي إِنَّمَا ضَرَبْتُ لَكَ هَذَا مَثَلًا لِأَنَّهَا عِنْدَ أَهْلِ اللُّبِّ وَ الْعِلْمِ بِاللَّهِ كَفَيْءِ الظِّلَالِ يَا جَابِرُ فَاحْفَظْ مَا اسْتَرْعَاكَ اللَّهُ مِنْ دِينِهِ وَ حِكْمَتِهِ وَ لَا تَسْأَلَنَّ عَمَّا لَكَ عِنْدَهُ إِلَّا مَا لَهُ عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنْ تَكُنِ الدُّنْيَا عَلَى غَيْرِ مَا وَصَفْتُ لَكَ فَتَحَوَّلْ إِلَى دَارِ الْمُسْتَعْتَبِ فَلَعَمْرِي لَرُبَّ حَرِيصٍ عَلَى أَمْرٍ قَدْ شَقِيَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ وَ لَرُبَّ كَارِهٍ لِأَمْرٍ قَدْ سَعِدَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ. [80]
جابر گويد: خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم، فرمود اى جابر به خداوند سوگند من محزون مىباشم و دلم پيوسته گرفته است گفتم: قربانت گردم چرا دلت گرفته و محزون هستى فرمود: اى جابر هر كس دين خدا را خالصانه قبول كند دلش مشغول مىگردد.
اى جابر دنيا چيست مگر دنيا جز اين است كه آدمى غذائى بخورد و يا لباسى بپوشد و يا با زنى همبستر گردد، اى جابر مؤمنان دل به دنيا نبستند چون مىدانستند آنها در دنيا باقى نخواهند ماند و سرانجام به آخرت مىروند.
اى جابر آخرت قرارگاه انسان مىباشد و دنيا فانى و زوالپذير است ولى اهل دنيا در غفلت بسر مىبرند، مؤمنان اهل فهم و شعور و انديشه و عبرت هستند، آن جا هر چه درباره خداوند شنيدهاند حفظ نمودهاند و به زينتهاى دنيا با ديده بصيرت نگريستهاند، از اين رو به ثواب آخرت رسيدند همان گونه كه به علم دست يافتند. اى جابر اهل تقوى از همه مردمان دنيا به راحتى زندگى مىكنند و بيشتر از همه به شما كمك مىنمايند، هر گاه آنها را ياد كنى به شما مساعدت مىكنند و هر گاه آنها را فراموش نمائى تو را به ياد مىآورند، آنها به فرمان خداوند سخن مىگويند و اوامر پروردگار را بر پا مىدارند، آنان فقط محبت خداوند را در نظر مىگيرند و محبت خود را فراموش مىكنند. متقين دنيا را براى اطاعت خداوند ترك كردند و با آن انس نگرفتند، آنان تنها به خداوند نگريستند و محبت او را در دل خود جاى دادند و دانستند كه منظور محبت خداوند است و دنيا را مانند منزلى بدان كه از آن كوچ خواهى كرد. دنيا را مانند خوابى بدان كه از آن بيدار شده باشى و در حقيقت چيزى نبوده كه بحساب آيد، من از اين جهت اين مثلها را برايت آوردم كه اين گونه مثلها در نزد مردمان عاقل و با فهم و دانش و فضيلت مانند سايهها مىباشند و زود فانى مىگردند. اى جابر آنچه را كه خداوند از دين و حكمت به شما داده حفظ كن، هر گاه مىخواهى از خدا چيزى بخواهى متوجه باش كه خداوند در نزدت چگونه مىباشد، اگر دنيا غير از آن است كه من براى شما وصف كردم پس بايد به جايى بروى تا خداوند را از خود راضى كنى. به خداوند سوگند چه بسا افرادى كه حريص مىباشند و براى بدست آوردن چيزى تلاش مىكنند ولى هنگامى كه به مقصود مىرسند بدبخت مىگردند و چه كسانى كه از پيش آمدها ناراحت مىشوند ولى براى آنها خير مىباشد و لذا خداوند مىفرمايد: وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ.
2- الكافي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِنَّ الدُّنْيَا قَدِ ارْتَحَلَتْ مُدْبِرَةً وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدِ ارْتَحَلَتْ مُقْبِلَةً وَ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا أَلَا وَ كُونُوا مِنَ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ أَلَا إِنَّ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ التُّرَابَ فِرَاشاً وَ الْمَاءَ طِيباً وَ قُرِّضُوا مِنَ الدُّنْيَا تَقْرِيضاً أَلَا وَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمَصَائِبُ أَلَا إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً كَمَنْ رَأَى أَهْلَ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ مُخَلَّدِينَ وَ كَمَنْ رَأَى أَهْلَ النَّارِ فِي النَّارِ مُعَذَّبِينَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ أَنْفُسُهُمْ عَفِيفَةٌ وَ حَوَائِجُهُمْ خَفِيفَةٌ صَبَرُوا أَيَّاماً قَلِيلَةً فَصَارُوا بِعُقْبَى رَاحَةٍ طَوِيلَةٍ أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَجْرِي دُمُوعُهُمْ عَلَى خُدُودِهِمْ وَ هُمْ يَجْأَرُونَ إِلَى رَبِّهِمْ يَسْعَوْنَ فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُكَمَاءُ عُلَمَاءُ بَرَرَةٌ أَتْقِيَاءُ كَأَنَّهُمُ الْقِدَاحُ قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ مِنَ الْعِبَادَةِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَقُولُ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ أَمْ خُولِطُوا فَقَدْ خَالَطَ الْقَوْمَ أَمْرٌ عَظِيمٌ مِنْ ذِكْرِ النَّارِ وَ مَا فِيهَا. [81]
ابو حمزه از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه امام على بن الحسين عليهما السّلام فرمود: دنيا گذشت و پشت نمود و آخرت از مقابل مىآيد و هر يك از آن دو طرفداران و پيروانى دارند و اينك شما از پيروان آخرت باشيد و خود را به دنيا آلوده نسازيد. شما در دنيا راه زاهدان و پارسايان در پيش گيريد و بطرف آخرت حركت كنيد، آگاه باشيد كه زاهدان در دنيا زمين را براى خود فرش قرار دادند و خاك را بستر خود كردند، آب را وسيله پاكى خود ساختند و از دنيا بريدند. آگاه باشيد هر كس مشتاق بهشت باشد از خواستهها و شهوات دست باز مىدارد و هر كس از آتش بترسد از محرمات دست مىكشد و هر كس دنيا را ترك گويد مصيبتها را تحمل مىكند و مشكلات او را ناراحت نمىسازد. آگاه باشيد خداوند بندگانى دارد كه اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را در دوزخ معذب مىنگرند، مردم از شر آنها در امان هستند و دلهاى آنها اندوهگين و نفسشان عفيف مىباشد خواستههاى آنها كم و توقعاتشان اندك است. آنها چند روزى در دنيا صبر كردند و آسايش هميشگى را در آخرت بدست آوردند، آنها در هنگام شب قدمهاى خود را به هم نزديك مىكنند و براى نماز از جاى خود بر مىخيزند و اشكهاى آنها بر ديدگانشان جارى مىگردد و به خداوند پناه مىبرند و آزادى خود را مىخواهند. اما در هنگام روز حكيمان و عالمانى مىباشند نيكوكار، مهربان و پرهيزگار، از كثرت عبادت و خوف مانند تيرها باريك شدهاند، مردم خيال مىكنند آنها بيمار هستند در صورتى كه مريض نمىباشند، گروهى خيال مىكنند آنها مشاعر خود را از دست دادهاند، در حالى كه آنها عاقل و باهوش مىباشند، ولى آنها از عواقب زندگى و دوزخ نگران هستند.
3- نهج البلاغة الْحَمْدُ لِلَّهِ غَيْرَ مَقْنُوطٍ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ لَا مَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ وَ لَا مَأْيُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ وَ لَا مُسْتَنْكِفٍ عَنْ عِبَادَتِهِ الَّذِي لَا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ وَ لَا تُفْقَدُ مِنْهُ نِعْمَةٌ وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ وَ لِأَهْلِهَا مِنْهَا الْجَلَاءُ وَ هِيَ حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَافِ وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغ. [82]
سپاس خداى را، كه نوميد نيستم از رحمت او، تهيدست نيستم از نعمت او، و نه مأيوس از مغفرت او، و سر نپيچيده از عبادت او. خدايى كه رحمت او پيوسته است، و نعمت او ناگسسته. دنيا خانهاى است ناپايدار، و مردم آن ناچار از گذاشتن شهر و ديار. دنيا شيرين است و خوشنما، در پى خواهانش شتابان و پويا، و دل بيننده را فريبا. پس رخت از آن بربنديد با نيكوترين توشهاى كه شما را آماده است، و مپرسيد در دنيا افزون از آنچه شما را بسنده است. و مخواهيد در آن بيشتر از آنچه شما را كفايت كننده است.
4- كَنْزُ الْكَرَاجُكِيِّ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَحَبَّ دُنْيَاهُ أَضَرَّ بِآخِرَتِهِ. [83]
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الدُّنْيَا دُوَلٌ فَاطْلُبْ حَظَّكَ مِنْهَا بِأَجْمَلِ الطَّلَبِ. [84]
وَ قَالَ ص مَنْ أَمِنَ الزَّمَانَ خَانَهُ وَ مَنْ غَالَبَهُ أَهَانَهُ. [85]
وَ قَالَ الدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِنْ كَانَ لَكَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْكَ فَاصْبِرْ فَكِلَاهُمَا عَنْكَ سَيَنْحَسِرُ. [86]
وَ قَالَ ع مَنْ أَصْبَحَ حَزِيناً عَلَى الدُّنْيَا فَقَدْ أَصْبَحَ سَاخِطاً عَلَى رَبِّهِ تَعَالَى وَ مَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّهِ طَالَ شَقَاؤُهُ وَ غَمُّهُ الدُّنْيَا لِمَنْ تَرَكَهَا وَ الْآخِرَةُ لِمَنْ طَلَبَهَا الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا كُلَّمَا ازْدَادَتْ لَهُ تَحَلِّياً ازْدَادَ عَنْهَا تَخَلِّياً. [87]
وَ قَالَ ع إِذَا طَلَبْتَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا فَزُوِيَ عَنْكَ فَاذْكُرْ مَا خَصَّكَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دِينِكَ وَ صَرَفَهُ عَنْ غَيْرِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَحِقَّ نَفْسَكَ بِمَا فَاتَكَ. [88]
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا زَعِيمٌ بِثَلَاثٍ لِمَنْ أَكَبَّ عَلَى الدُّنْيَا بِفَقْرٍ لَا غَنَاءَ لَهُ وَ بِشُغُلٍ لَا فَرَاغَ لَهُ وَ بِهَمٍّ وَ حُزْنٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ. [89]
وَ قَالَ ص كُونُوا فِي الدُّنْيَا أَضْيَافاً وَ اتَّخِذُوا الْمَسَاجِدَ بُيُوتاً وَ عَوِّدُوا قُلُوبَكُمُ الرِّقَّةَ وَ أَكْثِرُوا التَّفَكُّرَ وَ الْبُكَاءَ وَ لَا تَخْتَلِفَنَّ بِكُمُ الْأَهْوَاءُ تَبْنُونَ مَا لَا تَسْكُنُونَ وَ تَجْمَعُونَ مَا لَا تَأْكُلُونَ وَ تَأْمُلُونَ مَا لَا تُدْرِكُون.[90]
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس دنيا را دوست داشته باشد به آخرت خود زيان مىرساند. على عليه السّلام فرمود: دنيا در حال نقل و انتقال مىباشد و براى كسى ثابت نيست، اكنون با بهترين وسيله از آن به نفع خود بهرهبردارى كنيد. رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس خود را از زمان در آسايش بداند زمان به او خيانت مىكند و نيز فرمود: روزگار دو روز بيشتر نيست روزى به سود تو و روزى به زيانت مىباشد، اگر به سود تو بود خوشحالى نكن و اگر به زيانت بود صبر داشته باش و بدان كه هر دو به زودی سپرى مىشوند. على عليه السّلام فرمود: هر كس وارد روز شود و محزون باشد مانند آن است كه بر خداوند غضب كرده باشد، هر كس دنيا را بزرگترين غم خود بداند، بدبختى و اندوه او طول خواهد كشيد، دنيا به كسانى تعلق دارد كه از آن جدا خواهند شد ولى آخرت براى كسى مىباشد كه آن را طلب كند، زاهد هر چه به زهد نزديك شود دل از دنيا خالى مىكند.على عليه السّلام فرمود: هر گاه خواستى به يك متاع دنيائى برسى ولى مانعى براى رسيدن آن پيش آمد به ياد بياور كه خداوند در برابر آن خواسته بر مراتب دينيت افزوده است و ديگران را از آن محروم كرده و اگر چنين فكر كنى از آنچه به آن نرسيدهاى ناراحت نمىگردى. رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمود: من براى كسانى كه متوجه دنيا شدهاند سه عقوبت مىدانم، فقرى كه هرگز بىنيازى در آن نخواهد بود، گرفتارى كه هرگز آسايشى در آن نيست و حزن و اندوهى كه هيچ گاه از او برداشته نخواهد شد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: شما در دنيا مانند مهمانان زندگى كنيد، مسجدها را خانه خود بگيريد، دلها را به هم مهربان سازيد، بسيار فكر نمائيد و گريه كنيد گرفتار هواى نفس نشويد، خانهها را مىسازيد ولى در آن نخواهيد نشست، مال را جمع مىكنيد ولى نخواهيد خورد، آرزو داريد ولى به آن نخواهيد رسيد.
5- نهج البلاغة مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ ع دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ لَا تَدُومُ أَحْوَالُهَا وَ لَا يَسْلَمُ نُزَّالُهَا أَحْوَالٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ تَارَاتٌ مُتَصَرِّفَةٌ الْعَيْشُ فِيهَا مَذْمُومٌ وَ الْأَمَانُ مِنْهَا مَعْدُومٌ وَ إِنَّمَا أَهْلُهَا فِيهَا أَغْرَاضٌ مُسْتَهْدَفَةٌ تَرْمِيهِمْ بِسِهَامِهَا وَ تُفْنِيهِمْ بِحِمَامِهَا وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّكُمْ وَ مَا أَنْتُمْ فِيهِ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا عَلَى سَبِيلِ مَنْ قَدْ مَضَى قَبْلَكُمْ مِمَّنْ كَانَ أَطْوَلَ مِنْكُمْ أَعْمَاراً وَ أَعْمَرَ دِيَاراً وَ أَبْعَدَ آثَاراً أَصْبَحَتْ أَصْوَاتُهُمْ هَامِدَةً وَ رِيَاحُهُمْ رَاكِدَةً وَ أَجْسَادُهُمْ بَالِيَةً وَ دِيَارُهُمْ خَالِيَةً وَ آثَارُهُمْ عَافِيَةً وَ اسْتَبْدَلُوا بِالْقُصُورِ الْمُشَيَّدَةِ وَ بِالنَّمَارِقِ الْمُمَهَّدَةِ الصُّخُورَ وَ الْأَحْجَارَ الْمُسَنَّدَةَ وَ الْقُبُورَ اللَّاطِئَةَ الْمُلْحَدَةَ الَّتِي قَدْ بُنِيَ لِلْخَرَابِ فِنَاؤُهَا وَ شُيِّدَ بِالتُّرَابِ بِنَاؤُهَا فَمَحَلُّهَا مُقْتَرِبٌ وَ سَاكِنُهَا مُغْتَرِبٌ بَيْنَ أَهْلِ مَحَلَّةٍ مُوحِشِينَ وَ أَهْلِ فَرَاغٍ مُتَشَاغِلِينَ لَا يَسْتَأْنِسُونَ بِالْأَوْطَانِ وَ لَا يَتَوَاصَلُونَ تَوَاصُلَ الْجِيرَانِ عَلَى مَا بَيْنَهُمْ مِنْ قُرْبِ الْجِوَارِ وَ دُنُوِّ الدَّارِ وَ كَيْفَ يَكُونُ بَيْنَهُمْ تَزَاوُرٌ وَ قَدْ طَحَنَهُمْ بِكَلْكَلِهِ الْبِلَى وَ أَكَلَتْهُمُ الْجَنَادِلُ وَ الثَّرَى وَ كَأَنْ قَدْ صِرْتُمْ إِلَى مَا صَارُوا إِلَيْهِ وَ ارْتَهَنَكُمْ ذَلِكَ الْمَضْجَعُ وَ ضَمَّكُمْ ذَلِكَ الْمُسْتَوْدَعُ فَكَيْفَ بِكُمْ لَوْ تَنَاهَتْ بِكُمُ الْأُمُورُ وَ بُعْثِرَتِ الْقُبُورُ هُنالِكَ تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ. [91]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: دنيا خانهاى است فرا گرفته بلا، شناخته به بيوفايى و دغا. نه به يك حال پايدار است، و نه مردم آن از سلامت برخوردار. دگرگونى پذيرد، رنگى دهد و رنگ ديگر گيرد. زندگى در آن ناباب است، و ايمنى در آن ناياب، و مردم دنيا نشانههايند، كه آماجشان سازد. تيرهاى خود به آنان افكند و به كام مرگشان در اندازد. و بندگان خدا! بدانيد كه شما و آنچه در آنيد، به راه آنان كه پيش از شما بودند روانيد كه زندگانىشان از شما درازتر بود، و خانههاشان بسازتر و يادگارهاشان ديريازتر. كنون آواهاشان نهفته شد، و بادهاشان فرو خفته. تنهاشان فرسوده گرديد، خانههاشان تهى، و نشانههاشان ناپديد. كاخهاى افراشته و بالشهاى انباشته را به جا نهادند، و زير خرسنگها و درون گورهاى به هم چسبيده فتادند، جايى كه آستانهاش را ويرانى پايه است، و استوارى بنايش را خاك، مايه. جاى آن نزديك است، و باشنده آن دور و به كنار، ميان مردم محلهاى ترسان، به ظاهر آرام و در نهان گرفتار. نه در جايى كه وطن گرفتهاند، انس گيرند و نه چون همسايگان يكديگر را پذيرند. با آن كه نزديك به هم آرميدهاند خانه هم را نديدهاند و چسان يكديگر را ديدار كنند كه فرسودگىشان خرد كرده است، و سنگ و خاك آنان را در كام فرو برده. گويى شما هم به جايى رفتهايد كه آنان رفتهاند، و آن خوابگاه به گروتان برداشته و آن امانت جاى شما را در كنار خود داشته. پس چگونه خواهيد بود اگر كار شما به سر آيد و گورها گشايد؟ «آن هنگام آزموده مىشود هر كس بدانچه پيشاپيش فرستاده، و بازگردانيده مىشوند به سراغ خدا كه مولاى راستين آنهاست و به كارشان نيايد آنچه به دروغ بر مىبافتند.»
6- نهج البلاغة مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ ع فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ يَنْجُو الْهَارِبُ وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ يُرْفَعُ وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ وَ الدُّعَاءُ يُسْمَعُ وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ وَ الْأَقْلَامُ جَارِيَةٌ وَ بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ عُمُراً نَاكِساً أَوْ مَرَضاً حَابِساً أَوْ مَوْتاً خَالِساً فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِكُمْ وَ مُكَدِّرُ شَهَوَاتِكُمْ وَ مُبَاعِدُ طِيَّاتِكُمْ زَائِرٌ غَيْرُ مَحْبُوبٍ وَ قِرْنٌ غَيْرُ مَغْلُوبٍ وَ وَاتِرٌ غَيْرُ مَطْلُوبٍ قَدْ أَعْلَقَتْكُمْ حَبَائِلُهُ وَ تَكَنَّفَتْكُمْ غَوَائِلُهُ وَ أَقْصَدَتْكُمْ مَعَابِلُهُ وَ عَظُمَتْ فِيكُمْ سَطْوَتُهُ وَ تَتَابَعَتْ عَلَيْكُمْ عَدْوَتُهُ وَ قَلَّتْ عَنْكُمْ نَبْوَتُهُ فَيُوشِكُ أَنْ تَغْشَاكُمْ دَوَاجِي ظُلَلِهِ وَ احْتِدَامُ عِلَلِهِ وَ حَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ وَ غَوَاشِي سَكَرَاتِهِ وَ أَلِيمُ إِزْهَاقِهِ وَ دُجُوُّ أَطْبَاقِهِ وَ جُشُوبَةُ مَذَاقِهِ فَكَأَنْ قَدْ أَتَاكُمْ بَغْتَةً فَأَسْكَتَ نَجِيَّكُمْ وَ فَرَّقَ نَدِيَّكُمْ وَ عَفَّى آثَارَكُمْ وَ عَطَّلَ دِيَارَكُمْ وَ بَعَثَ وُرَّاثَكُمْ يَقْتَسِمُونَ تُرَاثَكُمْ بَيْنَ حَمِيمٍ خَاصٍّ لَمْ يَنْفَعْ وَ قَرِيبٍ مَحْزُونٍ لَمْ يَمْنَعْ وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ يَجْزَعْ فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَادِ وَ التَّزَوُّدِ فِي مَنْزِلِ الزَّادِ وَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الدُّنْيَا كَمَا غَرَّتْ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِيَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِيَةِ الَّذِينَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا أَصْبَحَتْ مَسَاكِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِيرَاثاً لَا يَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ وَ لَا يَحْفِلُونَ مَنْ بَكَاهُمْ وَ لَا يُجِيبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ فَاحْذَرُوا الدُّنْيَا فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِيَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ لَا يَدُومُ رَخَاؤُهَا وَ لَا يَنْقَضِي عَنَاؤُهَا وَ لَا يَرْكُدُ بَلَاؤُهَا. [92]
و فرمود: همانا ترس از خدا كليد درستى كردار است، و اندوخته قيامت را به كار، و از هر بندگى موجب رهايى، و رهايى از هر تباهى. بدان حاجت خواهنده روان است، و بدان گريزنده در امان، و خواستهها در دسترس خواهان. پس كار كنيد حالى كه عمل «به سوى خدا بالا مىرود» و توبه سود مىدهد، و دعا شنيده مىشود و آرامش بر قرار است، و خامهها به كار. و در كارها پيشدستى كنيد در عمرى كه واپس رونده است، و بيماريى- كه از كار- بازدارنده- است، يا مرگى كه رباينده است، كه مرگ به هم زننده لذّتها و شادمانى شماست، و تيره كننده خواهشهاى نفسانى، و دور كننده از مقصدهاى- اين جهانى- ديدار كنندهاى است كه او را نپذيرند، همتايى است كه شكست نخورد. كينهخواهى است كه پى او را نگيرند. حلقههاى ريسمانهايش را بر شما انداخته است، و سختيهايش فراتان گرفته، و پيكانهاش را به سوىتان روانه ساخته. قهرش سترگ است و دشمنىاش در پى هم، و خطا در آسيبش كم. زودا كه ابرهاى تيره مرگ بر شما سايه افكند و دردهايش را هر دم سختتر كند و تاريكيهاى مرحله جان كندن، و از خود بى خود شدن و بيهوش بودن. و رنج گرفته شدن جان، و پردههاى تاريك مرگ يكديگر را پوشان، و طعم ناخوشايند آن. گويى ناگهان مرگ بر شما تاخته و گفتگوهاتان را خاموش ساخته، و جمعيتتان را پراكنده و نشانههاتان را از ميان برده، و خانههاتان را تهى كرده و ميراث خوراهاتان را بر انگيخته تا گرد شوند و مرده ريگتان را ميان يكديگر قسمت كنند: از دوستى گزيده كه سودى نرساند، و خويشاوندى غمين كه- بلايى- باز نگرداند. و به غم شادمانى كه اندوه نداند. پس بر شما باد به كوشش و كوشيدن، و ساخته شدن و آماده گرديدن. و برداشتن توشهاى كه به كار آيد، از منزلى كه بايد. و مفريبد شما را دنيا چنانكه فريفت كسانى را كه پيش از شما بودند، از آنان كه گذشتند و رفتند و جاى خويش تهى هشتند. آنان كه دنيا را دوشيدند و شرنگ فريبش را نوشيدند. نابود كردند آنچه را به كار آيد و كهنه كردند آن را كه نو بايد.! خانههاشان گورستان شد و دارايىشان مرده ريگ اين و آن. آن را كه نزدشان آيد نشناسند كيست، و آن را كه براىشان بگريد ننگرند كه گريست؟ و آن را كه بخواندشان پاسخ ندهند كه سخنت چيست. پس، از دنيا بپرهيزيد كه سخت بيوفاست و فريبنده. نيرنگبازى است بخشنده و منع كننده، از اين دست پوشنده، از آن دست رخت كننده. نه آسايشش بپايد، و نه رنجش به سرآيد، و نه بلايش بياسايد.
8- عِدَّةُ الدَّاعِي، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُصْبِحُ وَ لَا يُمْسِي إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ فَلَا يَزَالُ زَارِياً عَلَيْهَا وَ مُسْتَزِيداً لَهَا فَكُونُوا كَالسَّابِقِينَ قَبْلَكُمْ وَ الْمَاضِينَ أَمَامَكُمْ قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْيَا تَقْوِيضَ الرَّاحِلِ وَ طَوَوْهَا طَيَّ الْمَنَازِلِ. [93]
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: اى بندگان خداوند بدانيد كه مؤمن در شب و روز به خود بدگمان است و همواره ناراحت بنظر مىرسد و مىخواهد زياد كار نيك انجام دهد، شما همواره مانند گذشتگان خود كار كنيد كسانى كه پيش از شما درگذشتند، آنها خيمه و خرگاه خود را كندند و منازل را پشت سر گذاشتند.
9- الكافي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَيْلٌ لِلَّذِينَ يَخْتِلُونَ الدُّنْيَا بِالدِّينِ وَ وَيْلٌ لِلَّذِينَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ وَ وَيْلٌ لِلَّذِينَ يَسِيرُ الْمُؤْمِنُ فِيهِمْ بِالتَّقِيَّةِ أَ بِي يَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَيَّ يَجْتَرِءُونَ فَبِي حَلَفْتُ لَأُتِيحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ مِنْهُمْ حَيْرَانَ [حَيْرَاناً]. [94]
يونس بن ظبيان گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند مىفرمايد: واى بر كسانى كه دنيا را با مكر و فريب و نيرنگ بدست مىآورند و در نقش آخرت طالب دنيا مىباشند. واى بر كسانى كه مروجان عدالت را مىكشند، واى بر كسانى كه مؤمنان از آنها تقيه مىكنند، آيا آنها مرا فريب مىدهند، يا بر من جرأت دارند، به خودم سوگند آنها را به فتنهاى گرفتار مىكنم كه برد باران هم در آن جا سرگردان شوند.
10- الأمالي للصدوق مَاجِيلَوَيْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ أَوْحَى إِلَى الدُّنْيَا أَنْ أَتْعِبِي مَنْ خَدَمَكِ وَ اخْدُمِي مَنْ رَفَضَكِ ثُمَّ قَالَ ع عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ الْعِبَادَةِ وَ ازْهَدُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا الزَّاهِدَةِ فِيكُمْ فَإِنَّهَا غَرَّارَةٌ دَارُ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ كَمْ مِنْ مُغْتَرٍّ فِيهَا قَدْ أَهْلَكَتْهُ وَ كَمْ مِنْ وَاثِقٍ بِهَا قَدْ خَانَتْهُ وَ كَمْ مِنْ مُعْتَمَدٍ عَلَيْهَا قَدْ خَدَعَتْهُ وَ أَسْلَمَتْهُ. [95]
حفص گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال در مناجات خود به موسى بن عمران فرمود: اى موسى هر گاه مشاهده كردى فقر به تو روى آورده بگو اى فقر خوش آمدى كه فقر شعار صالحان مىباشد.اما هر گاه ديدى كه مال و ثروت و توانگرى بطرفت آمد بگو من گناهى مرتكب شدهام كه خداوند مىخواهد به سرعت مرا عقوبت كند، دنيا خانه عقوبت مىباشد كه آدم را در هنگام ارتكاب گناه عقوبت كرد، دنيا خود ملعون است و ملعون هستند كسانى كه به آن گرايش پيدا نمايند، مگر كسانى كه در دنيا براى من كار كنند.
اى موسى بندگان شايسته من در دنيا زهد ورزيدند و به اندازه شناخت من به دنيا نگاه كردند، ولى ساير مخلوقات من چون نسبت به من معرفت نداشتند به دنيا توجه كردند، اگر كسى از مخلوقات من به دنيا ارزش بدهد ديدگانش روشن نمىگردد ولى هر كس آن را كوچك بشمارد از آن سود مىبرد
11- الأمالي للصدوق عَنِ الْعَطَّارِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصٍ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ كَانَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ يَا مُوسَى إِذَا رَأَيْتَ الْفَقْرَ مُقْبِلًا فَقُلْ مَرْحَباً بِشِعَارِ الصَّالِحِينَ وَ إِذَا رَأَيْتَ الْغِنَى مُقْبِلًا فَقُلْ ذَنْبٌ عُجِّلَتْ عُقُوبَتُهُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِيهَا آدَمَ ع عِنْدَ خَطِيئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً مَلْعُوناً مَا فِيهَا إِلَّا مَا كَانَ فِيهَا لِي يَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِيَ الصَّالِحِينَ زَهِدُوا فِيهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ بِي وَ سَائِرُهُمْ مِنْ خَلْقِي رَغِبُوا فِيهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ بِي وَ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِي عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَيْنُهُ وَ لَمْ يُحَقِّرْهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا الْخَبَر. [96]
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند متعال در مناجات خود به موسى فرمود: اى موسى دنيا خانهاى است كه در آن سختى و مشكلات مىباشد.
12- الأمالي للصدوق عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ إِنْ كَانَتِ الدُّنْيَا فَانِيَةً فَالطُّمَأْنِينَةُ إِلَيْهَا لِمَا ذَا. [97]
امام صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى كه دنيا فانىشدنى است پس چرا بايد به آن اطمينان پيدا كرد.
13- الأمالي للصدوق عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَغْفَلُ النَّاسِ مَنْ لَمْ يَتَّعِظْ بِتَغَيُّرِ الدُّنْيَا مِنْ حَالٍ إِلَى حَالٍ وَ أَعْظَمُ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا خَطَراً مَنْ لَمْ يَجْعَلْ لِلدُّنْيَا عِنْدَهُ خَطَرا. [98]
امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: غافلترين مردم كسى است كه از اوضاع و احوال دنيا و تغييرات آن پند نگيرد، و كسانى در دنيا گرفتار خطر مىشوند كه دنيا را براى خود خطر ندانند.
14- عيون أخبار الرضا عليه السلام، الأمالي للصدوق الْأَسْتَرْآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيِّ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع... قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي بَعْضِ خُطَبِهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الْآخِرَةَ دَارُ بَقَاءٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لَا تَهْتِكُوا أَسْتَارَكُمْ عِنْدَ مَنْ لَا تَخْفَى عَلَيْهِ أَسْرَارُكُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيَا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُكُمْ فَفِي الدُّنْيَا حَيِيتُمْ وَ لِلْآخِرَةِ خُلِقْتُمْ وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا كَالسَّمِّ يَأْكُلُهُ مَنْ لَا يَعْرِفُهُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ وَ قَالَ النَّاسُ مَا أَخَّرَ فَقَدِّمُوا فَضْلًا يَكُنْ لَكُمْ وَ لَا تُؤَخِّرُوا كُلًّا يَكُنْ عَلَيْكُمْ فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ خَيْرَ مَالِهِ وَ الْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقَّلَ بِالصَّدَقَاتِ وَ الْخَيْرَاتِ مَوَازِينَهُ وَ أَحْسَنَ فِي الْجَنَّةِ بِهَا مِهَادَهُ وَ طَيَّبَ عَلَى الصِّرَاطِ بِهَا مَسْلَكَهُ. [99]
امیر مؤمنان عليه السّلام در يكى از خطبههايش فرمود: اى مردم دنيا خانهاى است كه فانى مىشود و آخرت جاودانى مىباشد، اينك از جايى كه عبور مىكنيد براى جايى كه در آنجا استقرار پيدا خواهيد كرد زاد و توشه تهيه نمائيد و در نزد كسى كه همه اسرار شما را مىداند پردهدرى نكنيد.
دنيا را از دلهاى خود بيرون كنيد قبل از اينكه بدنهاى شما را از دنيا بيرون سازند، شما در دنيا حيات پيدا كرديد ولى براى آخرت خلق شديد، دنيا مانند سم مىباشد آن را مىخورند ولى نمىشناسند، هنگامى كه كسى از دنيا مىرود فرشتگان مىگويند قبل از خود چه فرستاده ولى مردم مىگويند از خود چه به جاى گذاشته است.زيادى را قبلا براى خود بفرستيد تا از آن سود بريد و بعد از خود چيزى نگذاريد تا بر ضرر شما تمام نشود، محروم كسى را گويند كه از مال حلال خود محروم گردد و خوشا بحال كسى كه ميزان او به صدقات و خيرات سنگين گردد و در بهشت جايش را آماده كند و راه خود را در صراط هموار نمايد.
15- الأمالي للصدوق فِي خَبَرِ الشَّامِيِّ الَّذِي أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ ع يَا شَيْخُ إِنَّ الدُّنْيَا خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ وَ لَهَا أَهْلٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ لَهَا أَهْلٌ ظَلَفَتْ أَنْفُسُهُمْ عَنْ مُفَاخَرَةِ أَهْلِ الدُّنْيَا لَا يَتَنَافَسُونَ فِي الدُّنْيَا وَ لَا يَفْرَحُونَ بِغَضَارَتِهَا وَ لَا يَحْزَنُونَ لِبُؤْسِهَا يَا شَيْخُ مَنْ خَافَ الْبَيَاتَ قَلَّ نَوْمُهُ مَا أَسْرَعَ اللَّيَالِيَ وَ الْأَيَّامَ فِي عُمُرِ الْعَبْدِ فَاخْزُنْ لِسَانَكَ وَ عُدَّ كَلَامَكَ يَقِلَّ كَلَامُكَ إِلَّا بِخَيْرٍ يَا شَيْخُ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَى لِنَفْسِكَ وَ آتِ إِلَى النَّاسِ مَا تُحِبُّ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْكَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْيَا يُمْسُونَ وَ يُصْبِحُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَبَيْنَ صَرِيعٍ يَتَلَوَّى وَ بَيْنَ عَائِدٍ وَ مَعُودٍ وَ آخَرَ بِنَفْسِهِ يَجُودُ وَ آخَرَ لَا يُرْجَى وَ آخَرَ مُسَجًّى وَ طَالِبِ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٍ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِي يَصِيرُ الْبَاقِي.[100]
در خبر مرد شامى كه خدمت امیر مؤمنان عليه السّلام آمد و سؤالاتى از آن جناب كرد امام در پاسخ او فرمود: اى شيخ دنيا شيرين و فريبنده است و براى آن كسانى هستند همان گونه كه براى آخرت هم افرادى مىباشند. آنها با اهل دنيا فخر و مباهات ندارند و با آنها براى رسيدن به مال و منال دنيا مسابقه نمىدهند، آنان از نعمتها و خوشيهاى دنيا خوشحال نمىشوند و در سختيهاى آن اندوهگين نمىشوند و غم از دست رفتن دنيا را ندارند. اى شيخ هر كس از شبيخون بترسد خوابش نمىبرد، گردش شب و روز عمر آدميان را به سرعت پايان مىدهند، اكنون زبانت را نگهدار و سخنانت را در اختيار خود بگيرد شمرده حرف بزن، جز در خير سخن مگو، اى شيخ براى مردم بخواه آنچه براى خود مىپسندى و به مردم محبت كن همان گونه كه انتظار دارى با تو محبت كنند. بعد از اين متوجه ياران خود شد و گفت: اى مردم مگر مشاهده نمىكنيد كه مردمان دنيا در شب و روز حالات مختلفى دارند، گروهى بر زمين افتاده و بر خود مىپيچند، گروهى بيمار هستند، و جماعتى به عيادت آنها مىروند. دستهاى با جان خود مشغول هستند و با مرگ دست و پنجه مىكنند، گروهى اميدى براى آنها نيست، عدهاى روى بستر مرگ قرار دارند، گروهى دنيا را طلب مىكنند در حالى كه مرگ آنها را تعقيب مىكند گروهى غافل مىباشند در حالى كه اعمال آنها مورد نظر است، آيندگان هم دنبال گذشتگان خواهند رفت.
16- قرب الإسناد عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ وَ اللَّهِ مَا أَخَّرَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِ مِنْ هَذِهِ الدُّنْيَا خَيْرٌ لَهُ مِمَّا يُعَجِّلُ مِنْهَا ثُمَّ صَغَّرَ الدُّنْيَا إِلَيَّ فَقَالَ أَيُّ شَيْءٍ هِيَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ صَاحِبَ النِّعْمَةِ عَلَى خَطَرٍ إِنَّهُ يَجِبُ عَلَيَّ حُقُوقٌ لِلَّهِ مِنْهَا وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَيَكُونَ عَلَيَّ النِّعَمُ مِنَ اللَّهِ فَمَا أَزَالُ مِنْهَا عَلَى وَجَلٍ وَ حَرَّكَ يَدَيْهِ حَتَّى أَخْرَجَ مِنَ الْحُقُوقِ الَّتِي تَجِبُ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَيَّ فِيهَا. [101]
بزنطى از امام رضا عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: به خداوند سوگند خداوند آنچه را كه در دنيا براى مؤمن مؤخر داشته بهتر است از اينكه به سرعت در دنيا خواستههاى او را بر آورده كند، بعد از اين فرمود: مگر دنيا چيست كه آن همه به او اهميت مىدهند.صاحبان نعمت و ثروت و مال و مكنت وظائفى دارند كه بر آنها واجب شده است آنها بايد حقوق خداوند را پرداخت كنند، به خداوند سوگند هر گاه نعمتى براى من حاصل مىگردد از آن مىترسم تا آنگاه كه حقوق واجبه خداوند را از آن خارج سازم.
17- الخصال عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِبَاطٍ رَفَعَهُ قَالَ شَكَا رَجُلٌ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع الْحَاجَةَ فَقَالَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْءٍ تُصِيبُهُ مِنَ الدُّنْيَا فَوْقَ قُوتِكَ فَإِنَّمَا أَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِك. [102]
مردى به امیر مؤمنان عليه السّلام شكايت برد و از وى حاجتى طلب كرد، امام به او فرمود: بدان هر چه از دنيا به تو برسد از توانائى تو بالاتر است و تو بايد همواره آن مالها را براى ديگران نگهدارى
19- الخصال عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَسَدِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَامِرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الرَّغْبَةُ فِي الدُّنْيَا تُكَثِّرُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ وَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا يُرِيحُ الْقَلْبَ وَ الْبَدَن. [103]
فاطمه دختر امام حسين عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: تمايل به دنيا حزن و اندوه مىآورد و زهد در دنيا دل و بدن آدميان را آسايش مىدهد.
20- الخصال عَنْ حَمْزَةَ الْعَلَوِيِّ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ الْقَبْرُ حِصْنُهُ وَ الْجَنَّةُ مَأْوَاهُ وَ الدُّنْيَا جَنَّةُ الْكَافِرِ وَ الْقَبْرُ سِجْنُهُ وَ النَّارُ مَأْوَاهُ. [104]
موسى بن جعفر از پدرش عليهما السّلام روايت مىكند كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و قبر حصار او و بهشت جايگاه او مىباشد و هم چنين دنيا بهشت كافر و قبر حصار او و آتش جاى او خواهد بود
22- معاني الأخبار، علل الشرائع، الخصال عَنِ الْقَطَّانِ عَنِ السُّكَّرِيِّ عَنِ الْجَوْهَرِيِّ عَنِ ابْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع مَطْلُوبَاتُ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا الْفَانِيَةِ أَرْبَعَةٌ الْغِنَى وَ الدَّعَةُ وَ قِلَّةُ الِاهْتِمَامِ وَ الْعِزُّ فَأَمَّا الْغِنَى فَمَوْجُودٌ فِي الْقَنَاعَةِ فَمَنْ طَلَبَهُ فِي كَثْرَةِ الْمَالِ لَمْ يَجِدْهُ وَ أَمَّا الدَّعَةُ فَمَوْجُودٌ فِي خِفَّةِ الْمَحْمِلِ فَمَنْ طَلَبَهَا فِي ثِقَلِهِ لَمْ يَجِدْهَا وَ أَمَّا قِلَّةُ الِاهْتِمَامِ فَمَوْجُودَةٌ فِي قِلَّةِ الشُّغُلِ فَمَنْ طَلَبَهَا مَعَ كَثْرَتِهِ لَمْ يَجِدْهَا وَ أَمَّا الْعِزُّ فَمَوْجُودٌ فِي خِدْمَةِ الْخَالِقِ فَمَنْ طَلَبَهُ فِي خِدْمَةِ الْمَخْلُوقِ لَمْ يَجِدْهُ. [105]
ابن عماره گويد: پدرم از امام صادق عليه السّلام روايت ميكند كه فرمود: مردم در جهان فانى دنبال چهار چيز می باشند توانگرى خوشحالى استراحت و عزت اما توانگرى را بايد در قناعت بيابند كسانى كه دنبال بدست آوردن مال زياد مىباشند به آن نخواهند رسيد. اما خوشحالى و حسن معيشت در سبكبارى می باشد هر چه مسئوليت كمتر گردد زندگى به خوشى ميگذرد آنها كه بار سنگين بدوش خود ميكشند به آن نميرسند اما آنهائى كه در نظر دارند راحت باشند بايد شغل زياد نداشته باشند. كسانى كه ميخواهند دست به هر كارى بزنند و زير هر بارى بروند همواره ناراحت خواهند شد اما عزت براى كسانى است كه خدمت خالق ميكنند و هر كس به خدمت مخلوق مشغول شود عزت را نخواهد يافت.
23- الخصال عَنِ الْفَامِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْحُسَيْنِ الْفَارِسِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ سَلِمَ مِنْ أُمَّتِي مِنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ فَلَهُ الْجَنَّةُ مِنَ الدُّخُولِ فِي الدُّنْيَا وَ اتِّبَاعِ الْهَوَى وَ شَهْوَةِ الْبَطْنِ وَ شَهْوَةِ الْفَرْجِ الْخَبَر. [106]
حسين بن زيد از امام صادق عليه السّلام روايت ميكند كه فرمود: هر يك از امت من كه از چهار خصلت دور باشند وارد بهشت ميشوند خود را به دنيا آلوده نكنند از هواى نفس پيروى ننمايند شكمپرستى نكنند و دنبال شهوت نروند.
24- الخصال عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدٍ الْعَطَّارِ عَنِ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ اللُّؤْلُؤِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ الضَّحَّاكِ عَنْ مُنْذِرٍ الْجَوَّانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ سَلْمَانُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ عَجِبْتُ لِسِتٍّ ثَلَاثٌ أَضْحَكَتْنِي وَ ثَلَاثٌ أَبْكَتْنِي فَأَمَّا الَّذِي أَبْكَتْنِي فَفِرَاقُ الْأَحِبَّةِ مُحَمَّدٍ وَ حِزْبِهِ وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّذِي أَضْحَكَتْنِي فَطَالِبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٌ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ ضَاحِكٌ مِلْءَ فِيهِ لَا يَدْرِي أَ رَضِيَ اللَّهُ أَمْ سَخِطَ. [107]
امام صادق عليه السّلام فرمود: سلمان رحمة الله عليه ميگفت من از شش چيز در شگفت ميباشم سه چيز مرا ميخنداند و سه چيز مرا ميگرياند اما آنها كه مرا ميگريانند عبارتند از: دورى دوستان كه محمد صلى اللَّه عليه و آله و حزب او مىباشند مشاهده روز قيامت و ترس از آن و توقف در پيشگاه خداوند.
اما آن سه كه مرا مىخنداند عبارتند از: كسى كه دنبال دنيا می باشد و مرگ هم او را تعقيب ميكند كسى كه غفلت دارد در حالى كه مورد تعقيب می باشد و كسى كه ميخندد ولى نميداند كه خداوند از او راضى هست يا نه.
25- عيون أخبار الرضا عليه السلام عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ هَاشِمٍ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَقُولُ
إِنَّكَ فِي دَارٍ لَهَا مُدَّةٌ- يُقْبَلُ فِيهَا عَمَلُ الْعَامِلِ-
أَ لَا تَرَى الْمَوْتَ مُحِيطاً بِهَا- يُكْذَبُ فِيهَا أَمَلُ الْآمِلِ
تَعْجَلُ الذَّنْبَ لِمَا تَشْتَهِي وَ تَأْمُلُ التَّوْبَةَ فِي قَابِلٍ-
وَ الْمَوْتُ يَأْتِي أَهْلَهُ بَغْتَةً- مَا ذَاكَ فِعْلَ الْحَازِمِ الْعَامِل [108]
ابن مغيره گويد: امام رضا عليه السّلام می فرمود:
تو در خانهاى زندگى ميكنى كه براى آن وقت معينى هست و هر كس در آن ايام و مدت كارى انجام دهد مورد پذيرش قرار ميگيرد مگر مشاهده نميكنى كه مرگ دنيا را فرا گرفته است و آرزوى آرزومندان به حقيقت نميرسد.
براى مشتهيات نفسانى به سرعت مرتكب گناه ميشوى ولى آرزو ميكنى كه در آينده توبه نمايى در حالى كه مرگ بطور ناگهانى فرا ميرسد و تو را ميربايد و اين كار از آدم زرنگ كارى دور از احتياط می باشد.
26- عيون أخبار الرضا عليه السلام الْبَيْهَقِيُّ عَنِ الصَّوْلِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ أَبِي عَبَّادٍ عَنْ عَمِّهِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع يَوْماً يُنْشِدُ شِعْراً
كُلُّنَا نَأْمُلُ مَدّاً فِي الْأَجَلِ- وَ الْمَنَايَا هُنَّ آفَاتُ الْأَمَلِ-
لَا يَغُرَّنْكَ أَبَاطِيلُ الْمُنَى- وَ الْزَمِ الْقَصْدَ وَ دَعْ عَنْكَ الْعِلَلَ-
إِنَّمَا الدُّنْيَا كَظِلٍّ زَائِلٍ- حَلَّ فِيهِ رَاكِبٌ ثُمَّ رَحَل [109]
محمد بن يحيى از عمويش روايت ميكند كه امام رضا عليه السّلام اين ابيات را مىخواندند:
همه ما آرزو مىكنيم كه مرگ ما به تاخير افتد، در صورتى كه مرگها آرزوها را بر باد مىدهند، آرزوهاى دور و دراز تو را فريب ندهد، همواره ميانه روى را اتخاذ كن و علتها را واگذار، دنيا مانند سايهاى مىباشد كه مسافرى در آنجا اندكى بياسايد و بعد از آنجا كوچ كن.
27- الأمالي للشيخ الطوسي قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَيُّهَا النَّاسُ أَصْبَحْتُمْ أَغْرَاضاً تَنْتَضِلُ فِيكُمُ الْمَنَايَا وَ أَمْوَالُكُمْ نَهْبٌ لِلْمَصَائِبِ مَا طَعِمْتُمْ فِي الدُّنْيَا مِنْ طَعَامٍ فَلَكُمْ فِيهِ غَصَصٌ وَ مَا شَرِبْتُمُوهُ مِنْ شَرَابٍ فَلَكُمْ فِيهِ شَرَقٌ وَ أَشْهَدُ بِاللَّهِ مَا تَنَالُونَ فِي الدُّنْيَا نِعْمَةً تَفْرَحُونَ بِهَا إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى تَكْرَهُونَهَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خُلِقْنَا وَ إِيَّاكُمْ لِلْبَقَاءِ لَا لِلْفَنَاءِ وَ لَكِنَّكُمْ مِنْ دَارٍ تُنْقَلُونَ فَتَزَوَّدُوا لِمَا أَنْتُمْ صَائِرُونَ إِلَيْهِ وَ خَالِدُونَ فِيهِ وَ السَّلَام. [110]
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: اى مردم شما هنگامى كه وارد صبح مىشويد هدف تيرهائى قرار مىگيريد كه بر بدنهاى شما وارد مىشوند و شما را هلاك مىكنند، اموال شما تاراج مصيبتها و گرفتاريها مىشوند، شما در دنيا هر چه غذا بخوريد شما را ناراحت مىكند و هر چه آب بنوشيد در گلوگير مىكند.
به خداوند سوگند مشاهده مىكنم شما در دنيا به هر نعمتى كه مىرسيد خوشحال مىشويد و از نعمت ديگرى محروم مىشويد و ناراحت مىگرديد، اى مردم ما و شما براى بقا آفريدهشدهايم نه از براى فنا شما از خانهاى انتقال پيدا مىكنيد، پس اكنون براى جايى كه مىخواهيد برويد و در آنجا جاودان مىمانيد زاد و توشه تهيه كنيد.
28- تحف العقول قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِنِّي أُحَذِّرُكُمُ الدُّنْيَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ عُمِّرَتْ بِالْآمَالِ وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ أَكَّالَةٌ غَوَّالَةٌ لَا تَعْدُو إِذَا هِيَ تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِيَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ الرِّضَى بِهَا أَنْ تَكُونَ كَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً مَعَ أَنَّ امْرَأً لَمْ يَكُنْ مِنْهَا فِي حَبْرَةٍ إِلَّا أَعْقَبَتْهُ عَبْرَةً وَ لَمْ يَلْقَ مِنْ سَرَّائِهَا بَطْناً إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً وَ لَمْ تُظِلَّهُ فِيهَا دِيمَةُ رَخَاءٍ إِلَّا هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلَاءٍ إِذَا هِيَ أَصْبَحَتْ مُنْتَصِرَةً لَمْ تَأْمَنْ أَنْ تُمْسِيَ لَهُ مُتَنَكِّرَةً وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ لِامْرِئٍ وَ احْلَوْلَى أَمَرَّ عَلَيْهِ جَانِبٌ مِنْهَا فَأَوْبَى وَ مَا أَمْسَى امْرُؤٌ مِنْهَا فِي جَنَاحِ أَمْنٍ إِلَّا أَصْبَحَ فِي أَخْوَفِ خَوْفٍ غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِيهَا فَانِيَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَيْهَا لَا خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ زَادِهَا إِلَّا التَّقْوَى مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَكْثَرَ مِمَّا يُؤْمِنُهُ وَ مَنِ اسْتَكْثَرَ مِنْهَا لَمْ يَدُمْ لَهُ وَ زَالَ عَمَّا قَلِيلٍ عَنْهُ كَمْ مِنْ وَاثِقٍ بِهَا قَدْ فَجَعَتْهُ وَ ذِي طُمَأْنِينَةٍ إِلَيْهَا قَدْ صَرَعَتْهُ وَ ذِي حَذَرٍ قَدْ خَدَعَتْهُ وَ كَمْ ذِي أُبَّهَةٍ فِيهَا قَدْ صَيَّرَتْهُ حَقِيراً وَ ذِي نَخْوَةٍ قَدْ رَدَّتْهُ خَائِفاً فَقِيراً وَ كَمْ ذِي تَاجٍ قَدْ أَكَبَّتْهُ لِلْيَدَيْنِ وَ الْفَمِ سُلْطَانُهَا ذُلٌّ وَ عَيْشُهَا رَنِقٌ وَ عَذْبُهَا أُجَاجٌ وَ حُلْوُهَا صَبِرٌ حَيُّهَا بِعَرَضِ مَوْتٍ وَ صَحِيحُهَا بِعَرَضِ سُقْمٍ وَ مَنِيعُهَا بِعَرَضِ اهْتِضَامٍ وَ مُلْكُهَا مَسْلُوبٌ وَ عَزِيزُهَا مَغْلُوبٌ وَ أَمْنُهَا مَنْكُوبٌ وَ جَارُهَا مَحْرُوبٌ وَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِكَ سَكَرَاتُ الْمَوْتِ وَ زَفَرَاتُهُ وَ هَوْلُ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفُ بَيْنَ يَدَيِ الْحَاكِمِ الْعَدْلِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى أَ لَسْتُمْ فِي مَسَاكِنِ مَنْ كَانَ أَطْوَلَ مِنْكُمْ أَعْمَاراً وَ أَبْيَنَ آثَاراً وَ أَعَدَّ مِنْكُمْ عَدِيداً وَ أَكْثَفَ مِنْكُمْ جُنُوداً وَ أَشَدَّ مِنْكُمْ عُنُوداً تَعَبَّدُوا لِلدُّنْيَا أَيَّ تَعَبُّدٍ وَ آثَرُوهَا أَيَّ إِيْثَارٍ ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْهَا بِالصَّغَارِ أَ فَبِهَذِهِ تُؤْثِرُونَ أَمْ عَلَى هَذِهِ تَحْرِصُونَ أَمْ إِلَيْهَا تَطْمَئِنُّونَ يَقُولُ اللَّهُ مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَبِئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَهَيَّأْهَا وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا عَلَى وَجَلٍ وَ اعْلَمُوا وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّكُمْ تَارِكُوهَا لَا بُدَّ وَ إِنَّمَا هِيَ كَمَا نَعَتَ اللَّهُ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ فَاتَّعِظُوا فِيهَا بِالَّذِينَ كَانُوا يَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً يَعْبَثُونَ وَ يَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّهُمْ يَخْلُدُونَ وَ بِالَّذِينَ قَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ رَأَيْتُمْ مِنْ إِخْوَانِكُمْ كَيْفَ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ وَ لَا يُدْعَوْنَ رُكْبَاناً وَ أُنْزِلُوا وَ لَا يُدْعَوْنَ ضِيفَاناً وَ جُعِلَ لَهُمْ مِنَ الضَّرِيحِ أكنانا [أَكْنَانٌ وَ مِنَ التُّرَابِ أكفانا [أَكْفَانٌ وَ مِنَ الرُّفَاتِ جيرانا [جِيرَانٌ فَهُمْ جِيرَةٌ لَا يُجِيبُونَ دَاعِياً وَ لَا يَمْنَعُونَ ضَيْماً لَا يَزُورُونَ وَ لَا يُزَارُونَ حُلَمَاءُ قَدْ بَادَتْ أَضْغَانُهُمْ جُهَلَاءُ قَدْ ذَهَبَتْ أَحْقَادُهُمْ لَا تُخْشَى فَجْعَتُهُمْ وَ لَا يُرْجَى دَفْعُهُمْ وَ هُمْ كَمَنْ لَمْ يَكُنْ وَ كَمَا قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الْأَرْضِ بَطْناً وَ بِالسَّعَةِ ضِيقاً وَ بِالْأَهْلِ غُرْبَةً وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً جَاءُوهَا كَمَا فَارَقُوهَا حُفَاةً عُرَاةً قَدْ ظَعَنُوا مِنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَى الْحَيَاةِ الدَّائِمَةِ وَ إِلَى خُلُودٍ أَبَدٍ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ. [111]
از سخنان امیر مؤمنان عليه السّلام در زهد و نكوهش دنيا و (نعمتهاى) زودگذر آن:
من شما را از دنيا برحذر مىدارم زيرا دنيا شيرين و خرّم و سرشار از لذّتهاست و (نعمتهاى) نقد را خوشايند و خوشنما مىسازد و پربار از آرزوها و آراسته به فريبندگى است. امّا شادى و نعمتش را دوامى نيست و بر اندوه دردناكش امانى نباشد. فريبنده، زيان رساننده، نابودشونده، پايان پذير، آدميخوار و هلاكت بار است. اگر بارى فريفتگان و شيفتگانش را به آرزويى برساند بيش از آن نباشد كه خداوند سبحان فرمايد: كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً- چنين زندگانى دنيا را مثل زن كه ما آب بارانى از آسمان نازل كنيم و به آن گل و گياه زمين آميزد و سرانجام خرد و خوار شود كه بادها پراكندهاش كنند، و خداوند بر هر كارى تواناست». با آنكه هيچ كس از دنيا دلشاد نشد مگر آنكه از پس آن (شادى) اشكى تلخ فرو باريد، و از آسايش آن روى خوشى نديد مگر آنكه از سختى آن به (ادبار و) پشت كردن دنيا گرفتار آمد. و باران سرشارى نعمتش بر او قطرهاى نباريد مگر آنكه خروش سيل بلايش بر او نهيب زد. بدان گاه كه بامداد پيروزمند برخاسته بود شامش به ناكامى و ناگوارى انجاميد و اگر يك سويش براى كسى خوشگوار و شيرين گشت ديگر سويش تلخ و مرگبار گرديد. و اگر كسى (شبى) لختى در پناه آسودگيش آرميد بامدادانش به ترسناكترين هراس افكند. پر فريب است و هر چه در آن است جمله فريب باشد. فانى است و هر كه بر پهنه آن است (نيز) مردنى است. در هيچ يك از توشههاى آن خيرى نيست مگر تقوى. هر كه از دنيا (نصيبى) كم يافت افزونش را طلبيد كه تأمينش كند و هر كه افزون يافت، برايش نماند و زود زوال پذيرفت. بسا كسا كه بدان تكيه زد و (دنيا) ناگهانش گزندى دردناك رساند و چه بسا دلبستهاى بدان كه به خاك هلاكش افكند و (بسا) خويشتن دارى محتاط را كه بفريفت و چه بسا والايى شكوهمند را كه خوار و بيمقدار، و متكبرى با نخوت را كه گرسنه و نادار ساخت و چه بسا تاجدارى را كه دست و دهان بسته نگونسار نمود. سلطنتش خواريست و زندگيش تيرگى و گوارايش دهان سوز و شيرينش تلخ. زندهاش آماج مرگ و تندرستش دستخوش بيمارى و سرافرازش در معرض سرنگونى. و ملكش ربوده (و مسلوب) و عزيزش ذليل (و مغلوب) و ايمنش درهم كوفته (و منكوب) و پناهجويش تاراج ديده (و محروب)؛ و از پس اين همه، رنج واپسين دمهاى مرگ و نالههاى آن و هراس در شدن به جهانى ديگر و ايستادن برابر حاكمى كه دادگر است كه لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى- سرانجام بدكاران را بر وفق كار و كردارشان جزا دهد و نيكو كرداران را به پاداش نيكو [بهشت] جزا دهد». آيا شما (اينك) در خانههاى آنان كه پيشتر و بيشتر از شما زيستند و آثارى روشنتر و افرادى آمادهتر و و جمعيّتى انبوهتر و عنادى سختتر از شما داشتند، بسر نمىبريد؟. دنيا را با پرستشى (شيفتهوار) مىپرستيدند و آن را با رجحانى (فزون از حدّ) بر هر چيز ديگر برگزيدند. سپس به خوارى از آن كوچيدند. آيا (شما نيز) اين را برگزيديد؟ يا به همين مشتاق و آرزومنديد؟ و آيا بر همين دل بستهايد؟ خداوند فرمايد: مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ. أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ- هر كس زندگانى دنيا و تجمّل آن را بخواهد، حاصل اعمالشان را در همين دنيا به تمامى به آنان مىدهيم، و در آن كم و كاستى نخواهند ديد اينان كسانى هستند كه در آخرت نصيبى جز آتش دوزخ ندارند و هر چه در دنيا كردهاند بر باد رفته و كردارشان باطل شده است». پس (دنيا) بد خانهايست براى كسى كه از آن نهراسد و در آن بر بيم نباشد. و بدانيد- هر چند خود مىدانيد- كه شما ناگزير دنيا را ترك مىكنيد و به راستى دنيا همچنان است كه خداوندش وصف فرموده: لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ- بازيچه و سرگرمى، و زيور و فخر فروشى در ميان شما و افزونطلبى در اموال و اولاد است».پس در جهان از آنان كه در هر تپّهاى نشانى بر پا داشتند و كارگاههايى بر آوردند كه شايد جاودانه بمانند، و نيز از آنان كه گفتند: مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً- از ما نيرومندتر در جهان كيست؟ عبرت گيريد و از برادران خود كه ديديد چگونه آنان را (با مركب چوبين) به گور بردند و سواره خوانده نشدند و فرودشان آوردند و ميهمانشان نگفتند و ميان آرامگاه جايشان دادند و از خاك بر آنان كفن پوشاندند و با استخوان پوسيدگانشان همسايه كردند، پند آموزيد. بارى آنان همسايگانى هستند كه دعوتى را پاسخ نگويند و (گزند و) ستمى را از خود باز ندارند و ديد و بازديدى نكنند. برد بارانى باشند كه كينههايشان از بين رفته و ناشناسانى كه دشمنيهايشان نابود شده، از صدمه هجوم آنان بيمى، و به دفاعشان اميدى نيست. چنانند كه گويى هرگز نبودهاند، بدان گونه كه خداى سبحان فرمايد: فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ- اين خانههاى (ويران) آنهاست كه پس از آنان جز اندكى مسكون نبوده است، و ما خود وارثانيم». روى زمين را با درونش عوض كردند (و جابجا شدند) و فراخنا به تنگنا دادند و خانوادهمندى را به غربت (و بىخويشاوندى) و روشنايى را به تيرگى تبديل كردند. همان گونه كه به دنيا آمده بودند، عريان و برهنه پا، از آن بيرون شدند. تنها با اعمال خود از دنيا كوچ كردند و به زندگانى باقى و جاودانگى ابدى پيوستند. خداى تبارك و تعالى فرمايد: كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ، وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ- همچنان كه آفرينش نخستين را آغاز كردهايم آن را باز مىگردانيم، اين وعده بر عهده ماست و ما انجام دهنده آنيم.»
29- الأمالي للشيخ الطوسي الْفَحَّامُ عَنِ الْمَنْصُورِيِّ عَنْ عَمِّ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ صَفَتْ لَهُ دُنْيَاهُ فَاتَّهِمْهُ فِي دِينِه. [112]
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس دنيايش گوارا و بدون گرفتارى باشد در دين او شك كنيد.
30- الأمالي للشيخ الطوسي عَنِ ابْنِ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَبَّادِ بْنِ أَحْمَدَ الْقَزْوِينِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي عَمِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُوسَى الْجُهَنِيِّ عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ الْجُهَنِيِّ قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ وَ قَدْ أُكْرِهَ عَلَى طَعَامٍ فَقَالَ حَسْبِي إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ شِبَعاً فِي الدُّنْيَا أَكْثَرُهُمْ جُوعاً فِي الْآخِرَةِ يَا سَلْمَانُ إِنَّمَا الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِر. [113]
عقبة بن عامر جهنى از سلمان فارسى روايت مىكند كه سلمان را براى خوردن طعامى مجبور كردند او گفت: مرا كفايت مىكند كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله شنيدم فرمود: بيشترين كسانى كه در دنيا سير مىباشند در آخرت گرسنه خواهند بود، اى سلمان دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر مىباشد.
32- الأمالي للشيخ الطوسي عَنِ الْغَضَائِرِيِّ عَنِ التَّلَّعُكْبَرِيِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْعَلَوِيِّ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَقُولُ إِنَّمَا الدُّنْيَا فَنَاءٌ وَ عَنَاءٌ وَ عِبَرٌ وَ غِيَرٌ فَمِنْ فَنَائِهَا أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ مُفَوِّقٌ نَبْلَهُ يَرْمِي الصَّحِيحَ بِالسَّقَمِ وَ الْحَيَّ بِالْمَوْتِ وَ مِنْ عَنَائِهَا أَنَّ الْمَرْءَ يَجْمَعُ مَا لَا يَأْكُلُ وَ يَبْنِي مَا لَا يَسْكُنُ وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّكَ تَرَى الْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً وَ الْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً لَيْسَ مِنْهَا إِلَّا نَعِيمٌ زَالَ وَ بُؤْسٌ نَزَلَ وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّ الْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَيَخْتَطِفُهُ مِنْ دُونِهِ أَجَلُهُ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ امیر مؤمنان صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ مَغْرُورٌ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ مَفْتُونٌ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ مَا أَبْلَى اللَّهُ عَبْداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَه. [114]
ثعلبه از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: دنيا فانى است، دنيا جاى سختى و مشكلات مىباشد، دنيا محل عبرت و تغيير است و بر يك حال نمىماند، از فناء و نابودى آن اين است كه همواره كمان خود را كشيده و تير را آماده كرده است، تندرستان را به بيمارى و زندگان را با مرگ هلاك مىكند. از سختى دنيا اين است كه آدمى مدتى مال و ثروت جمع مىكند ولى از آن نمىخورد و خانه مىسازد اما در آن سكونت نمىكند، نعمتهاى دنيا پايدار نيست و همواره سختيها فرود مىآيند و از تغييرات آن است كه آدمى هنگامى كه به آرزوهاى خود نزديك مىشود مرگش فرا مىرسد و او را از رسيدن به آرزو باز مىدارد.
امام صادق عليه السّلام گويد: امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: چه بسا كسانى كه با نيكى كردن به آنها تدريجا مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت و چه بسا گول خوردگانى كه اعمال آنها مخفى مىماند، چه بسا كسانى كه اهل نيرنگ هستند ولى مردم درباره او حسن گفتار دارند، خداوند هيچ بنده را مورد آزمايش قرار نمىدهد مگر اينكه به او مهلت مىدهد تا او به خود آيد
33- تحف العقول قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيُّ كُنَّا مَعَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بِالْبَصْرَةِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِتَالِ مَنْ قَتَلَهُ أَشْرَفَ عَلَيْنَا مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ فَقَالَ مَا أَنْتُمْ فِيهِ فَقُلْنَا فِي ذَمِّ الدُّنْيَا فَقَالَ عَلَامَ تَذُمُّ الدُّنْيَا يَا جَابِرُ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَمَا بَالُ أَقْوَامٍ يَذُمُّونَ الدُّنْيَا انْتَحَلُوا الزُّهْدَ فِيهَا الدُّنْيَا مَنْزِلُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ مَسْكَنُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا فِيهَا مَسْجِدُ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَتِهِ وَ مَسْكَنُ أَحِبَّائِهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَائِهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا مِنْهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّ الدُّنْيَا يَا جَابِرُ وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِانْقِطَاعِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا بِالزَّوَالِ وَ مَثَّلَتْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِفَجِيعَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِنِعْمَةٍ وَ عَافِيَةٍ تَرْهِيباً وَ تَرْغِيباً يَذُمُّهَا قَوْمٌ عِنْدَ النَّدَامَةِ وَ يَحْمَدُهَا آخَرُونَ عِنْدَ السَّلَامَةِ خَدَمَتْهُمْ جَمِيعاً فَصَدَّقَتْهُمْ وَ ذَكَّرَتْهُمْ فَذَكَرُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا وَ خَوَّفَتْهُمْ فَخَافُوا وَ شَوَّقَتْهُمْ فَاشْتَاقُوا فَأَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا مَتَى اسْتَذَمَّتْ إِلَيْكَ بَلْ مَتَى غَرَّتْكَ بِنَفْسِهَا أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ مِنَ الثَّرَى كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ وَ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الدَّوَاءَ وَ تَطْلُبُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ لَمْ تُدْرِكْ فِيهِ طَلِبَتَكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِحَاجَتِكَ بَلْ مَثَّلَتِ الدُّنْيَا بِهِ نَفْسَكَ وَ بِحَالِهِ حَالَكَ غَدَاةَ لَا يَنْفَعُكَ أَحِبَّاؤُكَ وَ لَا يُغْنِي عَنْكَ نِدَاؤُكَ حِينَ يَشْتَدُّ مِنَ الْمَوْتِ أَعَالِينُ الْمَرَضِ وَ أَلِيمُ لَوْعَاتِ الْمَضَضِ حِينَ لَا يَنْفَعُ الْأَلِيلُ وَ لَا يَدْفَعُ الْعَوِيلُ يَحْفَزُ بِهَا الْحَيْزُومُ وَ يُعَضُّ بِهَا الْحُلْقُومُ لَا يُسْمِعُهُ النِّدَاءُ وَ لَا يَرُوعُهُ الدُّعَاءُ فَيَا طُولَ الْحُزْنِ عِنْدَ انْقِطَاعِ الْأَجَلِ ثُمَّ يُرَاحُ بِهِ عَلَى شَرْجَعٍ تُقِلُّهُ أَكُفٌّ أَرْبَعٌ فَيَضْجَعُ فِي قَبْرِهِ فِي مَحَلِّ لَبْثٍ وَ ضِيقِ جَدَثٍ فَذَهَبَتِ الْجِدَةُ وَ انْقَطَعَتِ الْمُدَّةُ وَ رَفَضَتْهُ الْعُطَفَةُ وَ قَطَعَتْهُ اللُّطَفَةُ لَا يُقَارِبُهُ الْأَخِلَّاءُ وَ لَا يُلِمُّ بِهِ الزُّوَّارُ وَ لَا اتَّسَقَتْ بِهِ الدَّارُ انْقَطَعَ دُونَهُ الْأَثَرُ وَ اسْتُعْجِمَ دُونَهُ الْخَبَرُ وَ بَكَّرَتْ وَرَثَتُهُ فَقُسِمَتْ تَرَكَتُهُ وَ لَحِقَهُ الْحُوبُ وَ أَحَاطَتْ بِهِ الذُّنُوبُ فَإِنْ يَكُنْ قَدَّمَ خَيْراً طَابَ مَكْسَبُهُ وَ إِنْ يَكُنْ قَدَّمَ شَرّاً تَبَّ مُنْقَلَبُهُ وَ كَيْفَ يَنْفَعُ نَفْساً قَرَارُهَا وَ الْمَوْتُ قَصَارُهَا وَ الْقَبْرُ مَزَارُهَا فَكَفَى بِهَذَا وَاعِظاً كَفَى يَا جَابِرُ امْضِ مَعِي فَمَضَيْتُ مَعَهُ حَتَّى أَتَيْنَا الْقُبُورَ فَقَالَ يَا أَهْلَ التُّرْبَةِ وَ يَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ أَمَّا الْمَنَازِلُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمَّا الْمَوَارِيثُ فَقَدْ قُسِمَتْ وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُكِحْنَ هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَكُمْ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنِّي مَلِيّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ وَ الَّذِي أَقَلَّ السَّمَاءَ فَعَلَتْ وَ سَطَحَ الْأَرْضَ فَدَحَتْ لَوْ أُذِنَ لِلْقَوْمِ فِي الْكَلَامِ لَقَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى ثُمَّ قَالَ يَا جَابِرُ إِذَا شِئْتَ فَارْجِعْ. [115]
جابر بن عبد اللَّه انصارى گويد: ما در بصره با امير مؤمنان بوديم. چون از پيكار مخالفان آسوده شد در ديرگاه شب به ما سركشى كرد و فرمود: درباره چه گفتگو مىكنيد؟ گفتيم: در نكوهش دنيا. فرمود: اى جابر دنيا را بر چه (پايه و از چه زاويهاى) نكوهش مىكنى؟ .... آنگاه خدا را سپاس گفت و بر او ستايش كرد و فرمود: اما بعد: مردمانى كه دنيا را نكوهش مىكنند و بىميلى و زهد در آن را به خود مىبندند به چه چيز توجه دارند؟ دنيا براى آن كس كه به راستى دريابدش منزل راستى و براى آن كس كه از آن فهم و پند آموزد، خانه عافيت و براى آن كس كه از آن توشه (آخرت) برگيرد سراى ثروت (و بىنيازى) است. سجدهگاه پيامبران خدا و فرودگاه وحى او و نمازگاه فرشتگان و باشگاه ياران و بنگاه دوستداران اوست، و در آن رحمت (خدا را) به دست آرند و بهشت را به سود برند. پس اى جابر، كيست كه دنيا را نكوهش كند؟ با آنكه (دنيا) به فرزندان خويش اعلام كرده و ندا رسانده كه سپرىشونده است و خود را به صفت فانى (و نابودشونده) توصيف كرده و با آزمون خود بلا را نمايش داده و به شادمانى خود شادمانى را برانگيخته، براى ترساندن و تشويق، (شب هنگامى) به مصيبت و اندوه رفته و بامدادانى به نعمت و عافيت باز آمده است، (فقط) گروهى، بگاه پشيمانى، نكوهشش كنند.
به همگان، به درستى خدمت نموده و بدانان يادآورى كرده تا به ياد دارند و اندرز داده تا پند گيرند و بيم داده تا بترسند و تشويق كرده تا دلبسته شوند. پس اى نكوهشگر دنيا كه هم بدان فريفتهاى! كى دنيا نزد تو شايسته نكوهش بوده و كى تو را به خود فريفته است؟ با به خاك كردن پدران پوسيده استخوانت؟ يا به گور نمور سپردن مادرانت؟ چه بسيار بيمارانى را كه به دست خود پرستارى كردى و به كف خود دوا دادى، برايشان نسخه دارو گرفتى و پزشكان را بر سرشان خواندى و به مقصود خود نرسيدى و نيازت برنيامد (و شفا نيافتند). دنيا خود را بدان برايت نمايش داد و با (نشان دادن) حال آن بيمار حال فرداى خودت را به تو نمود كه دوستانت سوديت نرسانند و فريادت به جايى نرسد، آنگاه كه به فرا رسيدن مرگ، نشانههاى بيمارى شدّت يابد و سوزشهاى دل دردمندت افزون شود، آن دم كه ناله سودى ندهد و شيون (مرگ را) دور نسازد. (جانستان) تنگ را سخت بكشد و گلو را بفشارد. گوش به فرياد ندهد و از دعا نهراسد. آوخ از بسيارى اندوه (و حسرت) بگاه سر رسيد مهلت (و فرا رسيدن مرگ)! سپس او را بر تابوتى چوبين بر سر چهار دست ببرند و در گورش نهند و به خوابى دراز و قبرى تنگش بسپرند. توان و توانايى رفته، و رشته عمر گسيخته و مهرورزانش به دور افكنده، و مهربانانش از او گسسته، ياران نزديكش نشوند و ديداركنندگان نزدش نيارامند و خانهاش نظمى نيابد. اثرى از او نماند و خبرى از وى باز نيايد. وارثانش صبحدم بشتابند و مرده ريگش را تقسيم كنند و نابودى (و هلاك) سر در پى او نهد و گناهان در برش گيرند. اگر كار خيرى كرده (و توشهاى) از پيش فرستاده نيك كرده است و اگر كار بد انجام داده فرجامى تباه دارد. چگونه پايدارى دنيا كسى را سود بخشد كه پايانه او مردن و ديدارگاهش گور است، و همين پند را بس. بس است اى جابر با من بيا!... با او رفتم تا به گورستان رسيديم. آنگاه فرمود: اى خاكنشينان و اى آوارگان (شما رفتيد و ديگران) خانههاى (شما) را مسكن خود ساختند و ميراثها را تقسيم كردند و همسرها را به زناشويى بردند. اين است خبرى كه ما داريم،... شما چه خبر داريد؟...آنگاه ديرى مرا به حال خود گذاشت (و خاموش ماند) و سپس سر برداشت و فرمود: سوگند بدان كسى كه آسمان را افراشت تا بر فراز شد و زمين را گسترد تا پهناور گشت اگر به اين گروه (مردگان) اجازه سخن داده شود بگويند: ما بهترين توشه را پرهيزگارى يافتيم. آنگاه فرمود: اى جابر اگر خواهى برگرد.
34- معاني الأخبار عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ ع أَنَّ رِيحَ الْجَنَّةِ تُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ أَلْفِ عَامٍ مَا يَجِدُهَا عَاقٌّ وَ لَا قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لَا شَيْخٌ زَانٍ وَ لَا جَارٌّ إِزَارَهُ خُيَلَاءَ وَ لَا فَنَّانٌ وَ لَا مَنَّانٌ وَ لَا جَعْظَرِيٌّ قَالَ قُلْتُ فَمَا الْجَعْظَرِيُّ قَالَ الَّذِي لَا يَشْبَعُ مِنَ الدُّنْيَا وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ وَ لَا حَيُّوفٌ وَ هُوَ النَّبَّاشُ وَ لَا زَنُّوفٌ وَ هُوَ الْمُخَنَّثُ وَ لَا جَوَّاضٌ وَ لَا جَعْظَرِيٌّ وَ هُوَ الَّذِي لَا يَشْبَعُ مِنَ الدُّنْيَا. [116]
جابر از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: جبرئيل به من خبر داد كه بوى بهشت از مسافت هزار سال مىآيد، ولى كسى كه پدر و مادر از او راضى نباشند و يا قطع رحم كند به آن نخواهند رسيد.
هم چنين پيرمردى كه مرتكب زنا شود و نه كسى كه از روى تكبر و خودخواهى لباس خود را بر زمين كشد و نه كسانى كه حيلهگر و فتنهانگيز باشند و نه آنانى كه منت مىگذارند و نه كسانى كه از دنيا سير مىشوند، اينها هم بوى بهشت را استشمام نمىكنند، در حديث ديگرى آمده گوركن، كفن دزد و مخنث هم اين چنين مىباشند.
35- معاني الأخبار عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنِ الْأَصْبَهَانِيِّ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ حَفْصٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عِنْدَ قَبْرٍ وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ شَيْئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيْئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُخَافَ آخِرُه. [117]
حفص گويد: از امام كاظم عليه السّلام كه در كنار قبرى ايستاده بودند شنيدم فرمود: كسى كه آخرش چنين باشد لازم است كه در اول هم زهد پيشه كند و چيزى كه اولش با باشد لازم مىآيد كه از آخرش بايد ترسيد.
36- الأمالي للصدوق فِي خَبَرِ الْمَنَاهِي قَالَ النَّبِيُّ ص أَلَا وَ مَنْ عُرِضَتْ لَهُ دُنْيَا وَ آخِرَةٌ فَاخْتَارَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَيْسَتْ لَهُ حَسَنَةٌ يَتَّقِي بِهَا النَّارَ وَ مَنِ اخْتَارَ الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ غَفَرَ لَهُ مَسَاوِيَ عَمَلِه. [118]
در مناهى حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله آمده كه فرمود: هر كس پيشنهادى به او شد و دنيا و آخرت را در برداشت، دنيا را بر آخرت ترجيح داد روز قيامت هنگامى كه در پيشگاه خداوند حاضر گردد، حسنهاى نخواهد داشت كه بوسيله آن خود را از آتش حفظ كند و هر كس آخرت را برگزيد خداوند از وى راضى مىگردد و گناهانش را مىآمرزد
37- قرب الإسناد عَنِ ابْنِ ظَرِيفٍ عَنِ ابْنِ عُلْوَانَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع مَا مُلِئَ بَيْتٌ قَطُّ حَبْرَةً إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يُمْلَأَ عَبْرَةً- وَ مَا مُلِئَ بَيْتٌ قَطُّ عَبْرَةً إِلَّا أَنْ يُوشِكَ أَنْ يُمْلَأَ حَبْرَة. [119]
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: هیچ خانه ای از خوشی پر نشد مگر آنکه نزدیک است که پر از عبرت شود و هیچ خانه ای از عبرت پر نگشت مگر آنکه نزدیک است که از خوشی پر شود.
38- الخصال الْأَرْبَعُمِائَةِ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ عَبَدَ الدُّنْيَا وَ آثَرَهَا عَلَى الْآخِرَةِ اسْتَوْخَمَ الْعَاقِبَةَ.[120]
وَ قَالَ ع أَنَا يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَالُ يَعْسُوبُ الظَّلَمَةِ. [121]
وَ قَالَ ع مَا بَالُ مَنْ خَالَفَكُمْ أَشَدُّ بَصِيرَةً فِي ضَلَالَتِهِمْ وَ أَبْذَلُ لِمَا فِي أَيْدِيهِمْ مِنْكُمْ مَا ذَاكَ إِلَّا أَنَّكُمْ رَكَنْتُمْ إِلَى الدُّنْيَا فَرَضِيتُمْ بِالضَّيْمِ وَ شَحَحْتُمْ عَلَى الْحُطَامِ وَ فَرَّطْتُمْ فِيمَا فِيهِ عِزُّكُمْ وَ سَعَادَتُكُمْ وَ قُوَّتُكُمْ عَلَى مَنْ بَغَى عَلَيْكُمْ لَا مِنْ رَبِّكُمْ تَسْتَحْيُونَ فِيمَا أَمَرَكُمْ وَ لَا لِأَنْفُسِكُمْ تَنْظُرُونَ وَ أَنْتُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ تُضَامُونَ وَ لَا تَنْتَبِهُونَ مِنْ رَقْدَتِكُمْ وَ لَا يَنْقَضِي فُتُورُكُم. [122]
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: هر كس دنيا را اختيار كرد و آن را بر آخرت برگزيد پايان كارش وخيم خواهد شد.
على عليه السّلام فرمود: من سيد مؤمنان مىباشم و مال سرور ستمگران مىباشد.
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: چرا مخالفان شما در گمراهى خود سختتر هستند و با بصيرت در گمراهى عمل مىكنند و بيشتر از شما خرج مىنمايند، اين فقط براى اين است كه شما به دنيا توجه كردهايد و به ظلم راضى شدهايد و در مال دنيا بخل مىكنيد. شما دنبال عزت و سعادت خود نمىباشيد و در اين باره كوتاهى مىكنيد و به كسانى كه به شما ستم مىكنند نيرو مىدهيد، از خداوند حيا نمىكنيد و اوامر او را انجام نمىدهيد و به خود توجه نداريد و در هر روز مورد ظلم قرار مىگيريد و از خواب بيدار نمىگرديد و از سستى دست بر نمىداريد.
39- ثواب الأعمال عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ الْعَزِيزِ مَعاً عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ رِزْقَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قُسِّمَ لَه. [123]
ابن ابى يعفور از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كس در شب و روز فكرش در مورد آخرت صرف شود خداوند در دلش بىنيازى قرار مىدهد و امورش را سامان می دهد و از دنيا بيرون نمىرود مگر اينكه روزيش كامل مىگردد.
اما هر كس در شب و روز همش دنيا باشد و مال دنيا بيش از همه براى او ارزش داشته باشد، خداوند فقر را در مقابل ديدگان او قرار مىدهد و كارهايش را متشتت مىكند و از دنيا جز آنچه براى او مقدر شده نمىرسد.
40- قصص الأنبياء عليهم السلام بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوقِ عَنِ ابْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ قُتَيْبَةَ الْأَعْشَى قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى ع أَنْ قَالَ إِنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ بِثَوَابٍ لِلْمُؤْمِنِ بِعَمَلِهِ وَ لَا نَقِمَةَ الْفَاجِرِ بِقَدْرِ ذَنْبِهِ هِيَ دَارُ الظَّالِمِينَ إِلَّا الْعَامِلَ فِيهَا بِالْخَيْرِ فَإِنَّهَا لَهُ نِعْمَتِ الدَّار. [124]
امام باقر عليه السّلام فرمود: خداوند در مناجات خود به موسى عليه السّلام فرمود: دنيا ثواب براى عمل مؤمن نيست و براى فاجر هم جاى عقوبت نمىباشد، دنيا خانه ستمكاران است، كسى كه بخواهد در آنجا كار نيك انجام دهد جاى خوبى هست.
41- المحاسن عَنْ أَبِيهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع الْمَسْجُونُ مَنْ سَجَنَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِه. [125]
امام صادق علیه السلام فرمود: زندانى كسى است كه دنيا او را حبس كرده و نمىگذارد او به آخرت خود برسد.
42- الإرشاد عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا شَدِيدٌ نَهْشُهَا فَأَعْرِضْ عَمَّا يُعْجِبُكَ مِنْهَا لِقِلَّةِ مَا يَصْحَبُكَ مِنْهَا وَ كُنْ أَسَرَّ مَا تَكُونُ فِيهَا أَحْذَرَ مَا تَكُونُ لَهَا فَإِنَّ صَاحِبَهَا كُلَّمَا اطْمَأَنَّ مِنْهَا إِلَى سُرُورٍ أَشْخَصَهُ مِنْهَا إِلَى مَكْرُوهٍ وَ السَّلَام. [126]
امیر مؤمنان عليه السّلام فرمود: مثل دنيا مانند مار است بدنش نرم ولى گزيدنش سخت مىباشد، از هر چه در دنيا خوشت آمد از آن دورى كن چون اندكى با او خواهى بود، هر چه بيشتر از آن خوشت مىآيد بيشتر از آن بترس، زيرا هر كس از متاع دنيا خوشش بيايد و به آن مطمئن گردد همان متاع او را بد حال خواهد كرد.
43- الإرشاد رَوَى الْعُلَمَاءُ بِالْأَخْبَارِ وَ نَقَلَةُ السِّيَرِ وَ الْآثَارِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع كَانَ يُنَادِي فِي كُلِّ لَيْلَةٍ حِينَ يَأْخُذُ النَّاسُ مَضَاجِعَهُمْ بِصَوْتٍ يَسْمَعُهُ كَافَّةُ مَنْ فِي الْمَسْجِدِ وَ مَنْ جَاوَرَهُ مِنَ النَّاسِ تَزَوَّدُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا يَحْضُرُكُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْمَمَرِّ بِهَا وَ الْوُقُوفِ عَلَيْهَا إِمَّا بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ نَجَوْتُمْ مِنْ فَضَاعَتِهَا وَ إِمَّا هَلَكَةٌ لَيْسَ بَعْدَهَا انْجِبَارٌ يَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى ذِي غَفْلَةٍ أَنْ يَكُونَ عُمُرُهُ عَلَيْهِ حُجَّةً وَ تُؤَدِّيهِ أَيَّامُهُ إِلَى شِقْوَةٍ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَقِمَةٌ فَإِنَّمَا نَحْنُ بِهِ وَ لَهُ وَ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير. [127]
روايت شده امیر مؤمنان عليه السّلام در هر شب هنگامى كه مردم مىخواستند به خواب روند با صداى بلندى كه همه آن را مىشنيدند مىفرمود: خداوند شما را رحمت كند زاد و توشه تهيه كنيد كه بانك كوچ كردن مىرسد. اى مردم كمتر به دنيا توجه كنيد و هر چه زودتر متوجه كارهاى نيك گرديد زاد و توشه شايستهاى فراهم نمائيد، در مقابل شما گردنههاى سختى هستند و منازل ترسناكى مىباشند كه شما بايد از آنها عبور كنيد و در آنجا توقف نمائيد. در آن گردنههاى صعب العبور يا رحمت خداوند شامل شما مىگردد و نجات پيدا مىكنيد و از سختيها رهائى مىيابيد و يا گرفتار مىشويد و هلاك مىگرديد كه بعد از آن نجاتى نخواهد بود واى بر كسانى كه غفلت كنند و غفلت موجب حسرت خواهد شد. آنهائى كه غافل باشند و در فكر آخرت نباشند عمر آنها با آنان احتجاج خواهد كرد كه چرا در ايام زندگى به فكر آخرت نبودند و چرا روزهاى زندگى آنها را به شقاوت كشانيد، آنها به جاى كسب سعادت گرفتار بدبختى و شقاوت شدند. خداوند ما و شما را موفق گرداند كه نعمتهاى دنيائى ما را از راه بيرون نكنند و بعد از مرگ ما را گرفتار عذاب نسازند ما به خداوند بستگى داريم و بطرف او مىرويم و در اختيار او هستيم نيكىها همه در دست او مىباشد و او بر هر چيزى تواناست.
44- السرائر عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا لَنُحِبُّ الدُّنْيَا فَقَالَ لِي تَصْنَعُ بِهَا مَا ذَا قُلْتُ أَتَزَوَّجُ مِنْهَا وَ أَحُجُّ وَ أُنْفِقُ عَلَى عِيَالِي وَ أُنِيلُ إِخْوَانِي وَ أَتَصَدَّقُ قَالَ لِي لَيْسَ هَذَا مِنَ الدُّنْيَا هَذَا مِنَ الْآخِرَة. [128]
ابن ابى يعفور گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم ما دنيا را دوست مىداريم به من فرمود با محبت دنيا مىخواهى چه كار بكنى، گفتم: مىخواهم ازدواج كنم و حج به جا بياورم و به خانوادهام كمك كنم و به برادران خود بخشش كنم و صدقه بدهم، امام فرمود: اينها از مسائل دنيا نيستند اين گونه اعمال مربوط به آخرت مىباشند.
45- السرائر عَنْ كِتَابِ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنِ ابْنِ أَسْبَاطٍ وَ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ وَ الْوَشَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ آخِرُ نَبِيٍّ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ ع وَ ذَلِكَ لِمَا أُعْطِيَ فِي الدُّنْيَا. [129]
زراره از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود آخرين پيامبرى كه وارد بهشت مىشود سليمان بن داود عليه السّلام مىباشد و اين براى مال و ثروت و سلطنتى است كه در دنيا به او داده شد
46- تفسير العياشي عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ قَالَ الدُّنْيَا. [130]
ابن مسكان از امام باقر عليه السّلام روايت مىكند كه آن جناب در تفسير آيه شريفه وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ فرمود: مقصود از آن دنيا مىباشد.
47- المجالس للمفيد عَنِ الصَّدُوقِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع أَنَّهُ قَالَ يَوْماً لِأَصْحَابِهِ إِخْوَانِي أُوصِيكُمْ بِدَارِ الْآخِرَةِ وَ لَا أُوصِيكُمْ بِدَارِ الدُّنْيَا فَإِنَّكُمْ عَلَيْهَا حَرِيصُونَ وَ بِهَا مُتَمَسِّكُونَ أَ مَا بَلَغَكُمْ مَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع لِلْحَوَارِيِّينَ قَالَ لَهُمْ الدُّنْيَا قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوهَا وَ لَا تَعْمُرُوهَا وَ قَالَ أَيُّكُمْ يَبْنِي عَلَى مَوْجِ الْبَحْرِ دَاراً تِلْكُمُ الدَّارُ الدُّنْيَا فَلَا تَتَّخِذُوهَا قَرَاراً. [131]
ابو حمزه ثمالى از على بن الحسين عليهما السّلام روايت مىكند كه فرمود: اى ياران من، شما را به خانه آخرت دعوت مىكنم و به دنيا وصيت نمىكنم زيرا كه خود دنبال دنيا مىرويد و به آن حريص مىباشيد و همواره به دنيا چنگ مىزنيد. مگر توجه نداريد كه عيسى بن مريم عليه السّلام به حواريون گفت: دنيا پلى است كه بايد از آن عبور كنيد و آن را آباد نسازيد عيسى گفت: كدام يك از شما مىخواهيد روى امواج دريا خانه بسازيد، آن خانه دنيا مىباشد آن را محل استقرار خود حساب نكنيد.
48- المجالس للمفيد عَنِ الْمَرْزُبَانِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْمَكِّيِّ عَنْ أَبِي الْعَيْنَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ لُوطِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع ازْهَدُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي لَمْ يَتَمَتَّعْ بِهَا أَحَدٌ كَانَ قَبْلَكُمْ وَ لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِكُمْ سَبِيلُكُمْ فِيهَا سَبِيلُ الْمَاضِينَ قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا فَهِيَ تُخْبِرُ أَهْلَهَا بِالْفَنَاءِ وَ سُكَّانَهَا بِالْمَوْتِ وَ قَدْ أَمَرَّ مِنْهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً فَلَمْ تَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْإِنَاءِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الْعَطْشَانُ لَمْ يَنْقَعْ بِهَا فَأَذِّنُوا بِالرَّحِيلِ مِنْ هَذِهِ الدَّارِ الْمُقَدَّرِ عَلَى أَهْلِهَا الزَّوَالُ الْمَمْنُوعِ أَهْلُهَا مِنَ الْحَيَاةِ الْمُذَلَّلَةِ فِيهَا أَنْفُسُهُمْ بِالْمَوْتِ فَلَا حَيٌّ يَطْمَعُ فِي الْبَقَاءِ وَ لَا نَفْسٌ إِلَّا مُذْعِنَةٌ بِالْمَنُونِ فَلَا يُعَلِّلُكُمُ الْأَمَلُ وَ لَا يَطُولُ عَلَيْكُمُ الْأَمَدُ وَ لَا تَغْتَرُّوا مِنْهَا بِالْآمَالِ وَ لَوْ حَنَنْتُمْ حَنِينَ الْوُلَّهِ الْعِجَالِ وَ دَعَوْتُمْ مِثْلَ حَنِينِ الْحَمَامِ وَ جَأَرْتُمْ جَأْرَ مُتَبَتِّلِي الرُّهْبَانِ وَ خَرَجْتُمْ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ الْتِمَاسَ الْقُرْبَةِ إِلَيْهِ فِي ارْتِفَاعِ الدَّرَجَةِ عِنْدَهُ أَوْ غُفْرَانِ سَيِّئَةٍ أَحْصَتْهَا كَتَبَتُهُ وَ حَفِظَتْهَا مَلَائِكَتُهُ لَكَانَ قَلِيلًا فِيمَا أَرْجُو لَكُمْ مِنْ ثَوَابِهِ وَ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ مِنْ عِقَابِهِ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ مِنَ التَّائِبِينَ الْعَابِدِين. [132]
امیر مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: در دنيا زهد پيشه كنيد كه گذشتگان شما از آن بهرهمند نشدند و آيندگان هم در آن نخواهند ماند، راه شما در دنيا راه گذشتگان مىباشد و سرنوشت شما مانند آنها خواهد بود. دنيا گذشت و نزديك است پايان يابد و بانگ رحيل بلند شده است، دنيا بعد از اينكه شما را شناخت اكنون خود را به ناآشنائى زده است و گويا شما را هرگز نديده است دنيا به ساكنان خود اطلاع مىدهد كه فانىشدنى مىباشد و ساكنان آن خواهند مرد و از اين جهان رخت خواهند بست. شيرينى دنيا روزى تلخ خواهد شد و صافى آن به تيرگى مبدل خواهد گرديد، از آن جز اندكى نخواهد ماند، مانند آبى كه در يك ظرف مانده باشد و تشنهاى را سيراب نمىكند، اكنون بانگ رحيل از دنيا دميده شده و اهل دنيا فانى مىشوند و اين براى همه مقدر مىباشد. مردم دنيا حيات هميشگى ندارند، آنها به دست مرگ سپرده شدهاند و خوار و ذليل گرديدهاند زندگان طمع بقاء ندارند، هر كس ناگزير است مرگ را قبول كند و به آن گردن نهد، آرزوها شما را از راه بيرون نكنند و عذر و بهانه نتراشند و زندگى را دراز به شما نشان ندهند. شما در دنيا گول آرزوها را نخوريد و مانند شيطان در اشتياق فرزندان خود شتاب نداشته باشيد و مانند كبوتران كه در فراق جفت خود ناله مىكنند شما در فراق دنيا ناله نكنيد و مانند راهبان كه در درگاه خداوند تضرع دارند شيون نداشته باشيد و براى رسيدن به دنيا تضرع و زارى نكنيد. به خاطر خداوند از اموال و اولاد دست برداريد و براى رسيدن به رضاى خداوند و مقامات عاليه در نزد او تقرب بجوئيد و از وى بخواهيد تا شما را به خود نزديك كند و گناهان شما را كه حافظان و كاتبان نوشتهاند بيامرزد و معصيتها را بر شما ببخشد و مورد عفو قرار دهد. اگر براى خداوند از گناهان توبه كنيد و محبت مال و اولاد را از دل بيرون كنيد، اميد دارم به ثواب و پاداش خداوند برسيد و الا مىترسم به عذاب خداوند گرفتار شويد پروردگار ما و شما را از توبهكنندگان قرار دهد و از عابدان محسوب بدارد.
49- كتاب حسين بن سعيد و النوادر عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زِيَادِ بْنِ أَبِي رَجَاءٍ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ شَتَّتَ اللَّهُ عَلَيْهِ أَمْرَهُ وَ كَانَ فَقْرُهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ لَمْ يَأْتِهِ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قُدِّرَ لَهُ وَ مَنْ كَانَتِ الْآخِرَةُ أَكْبَرَ هَمِّهِ كَشَفَ اللَّهُ عَنْهُ ضِيقَهُ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ وَ أَتَتْهُ الدُّنْيَا وَ هِيَ رَاغِمَة. [133]
سلمة بن ابى حفص گويد: امام صادق عليه السّلام از پدرش روايت ميكند كه فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از بازارى عبور ميكردند و به جايى ميرفتند، گروهى از ياران هم پيرامون آن جناب بودند پيامبر اكرم از بزى عبور كردند كه به صورت مردار در گوشهاى انداخته شده بود، رسول خدا از گوش آن گرفتند و فرمود كدام يك از شما حاضر است اين بز مرده را به يك درهم خريدارى كند، گفتند: هيچ يك و ما ميخواهيم با آن چه كنيم رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود ميخواهيد اين بز مرده مال شما باشد، گفتند خير نميخواهيم، رسول خدا سه بار اين سخن را تكرار كردند، و بعد گفتند: به خداوند سوگند اگر او زنده بود عيب داشت حالا كه مرده است، و بعد از آن فرمود دنيا در نزد خداوند از اين مردار هم پستتر می باشد
30- كتاب حسين بن سعيد و النوادر عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ ص رَجُلٌ وَ هُوَ عَلَى حَصِيرٍ قَدْ أَثَّرَ فِي جِسْمِهِ وَ وِسَادَةِ لِيفٍ قَدْ أَثَّرَتْ فِي خَدِّهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ وَ يَقُولُ مَا رَضِيَ بِهَذَا كِسْرَى وَ لَا قَيْصَرُ إِنَّهُمْ يَنَامُونَ عَلَى الْحَرِيرِ وَ الدِّيبَاجِ وَ أَنْتَ عَلَى هَذَا الْحَصِيرِ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَنَا خَيْرٌ مِنْهُمَا وَ اللَّهِ لَأَنَا أَكْرَمُ مِنْهُمَا وَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ الدُّنْيَا إِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رَجُلٍ رَاكِبٍ مَرَّ عَلَى شَجَرَةٍ وَ لَهَا فَيْءٌ فَاسْتَظَلَّ تَحْتَهَا فَلَمَّا أَنْ مَالَ الظِّلُّ عَنْهَا ارْتَحَلَ فَذَهَبَ وَ تَرَكَهَا. [134]
از امام صادق عليه السّلام شنيدم فرمود: مردى خدمت حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله رسيد و ديد آن جناب روى حصيرى نشستهاند، و حصير در بدن آن جناب علامتهايى گذاشته است آن مرد دست بر بدن رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله گذاشت و گفت: كسرى و قيصر به اين وضع راضى نشدند، آنها روى حرير و ديبا ميخوابند و در بسترهاى نرم و لطيف قرار ميگيرند، ولى شما روى اين حصيرها مينشينيد و ميخوابيد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود من از آنها بهتر هستم و در نزد خداوند گرامى ميباشم، مرا با دنيا چكار است، مثل دنيا مانند سوارهاى می باشد كه در زير سايه درختى اندكى بخواب رود و بعد از اينكه سايه تمام شد برخيزد و برود
31- ين، كتاب حسين بن سعيد و النوادر ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْأَحْمَسِيِّ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ نِعْمَ الْعَوْنُ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَة. [135]
امام باقر عليه السّلام فرمود: دنيا كمككننده خوبى براى آخرت می باشد.