وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد که رجانیوز متن کامل آن را منتشر می کند: 

به گزارش رجانیوز، در مورد گذشته و تاریخ انقلاب اسلامی، یکی از نکاتی که نباید از آن غفلت کرد، این است که مظلومیت هایی را که امام، جریان پیرو ایشان در دهه اول انقلاب تحمل کردند، همواره باید یادآوری کرد. الآن بعضی ها که آن زمان در مسند هم بودند و کارهای مهمی هم در دست شان بود، اذعان می کنند که ما در زمان امام هم همه حرف های ایشان و ولایت مطلقه فقیه را قبول نداشتیم. ما باید این موضوع را بیان کنیم که در آن زمان هم حضرت امام در مظلومیت به سر می بردند و افراد و جریان هایی در پی تضعیف رهبری ایشان بودند.

ما نباید در تاریخ انقلاب اسلامی در هیچ زمینه ای مبالغه کنیم. مثلاً در باره دفاع مقدس نباید مبالغه آمیز صحبت کنیم و بگوییم جوانانی که به جبهه ها رفتند، همگی جوانان سلحشور ملت مسلمان ما بودند که داوطلبانه به جبهه ها عزیمت و دشمن را نابود کردند. خیر، این طور نیست. همه چنین ظرفیت بالایی نداشتند. نباید بگوییم هر کسی که به جبهه رفت، شهادت طلب بود و قهرمانانه جنگید. تمام رزمندگان شهادت طلب نبودند. عیبی هم ندارد، اما خوب است که انسان واقعیت را بگوید و سخن راست بگوید.

من مطمئنم بسیاری از شما جوانان بصیرانه به دنبال تقویت بصیرت خود هستید، نه اینکه برخی از نکات را در مورد تاریخ انقلاب اسلامی فراموش کرده باشید، بلکه در لابلای تبلیغات مثبتی که از انقلاب ایران می شود، به بسیاری از آن نکات دست نیافته اید.

جوانی از من می پرسید: «چطور در زمان حضرت امام همه در مورد ایشان متفق القول بودند؟» گفتم: «چه کسی این حرف را زده؟ در زمان حضرت امام هم در میان مردم، افراد نادانی بودند که قدر امام را نمی دانستند. البته عده شان کم بود، کما اینکه الان هم کسانی که بخواهند رهبری را تضعیف کنند، کم هستند. همه عالم هم این را می دانند.» بعد برایش مثال هایی از دوران دفاع مقدس زدم و گفتم: «ما در صف بلیط قطار ایستاده بودیم که بلیط گیرمان بیاید و به جنوب برویم، اما عده ای هم بودند که نق می زدند و شاکی و ناراضی بودند. عده شان هم کم بود، ولی بودند».

برخی از آنها حرف هایی علیه نظام و رهبری می زدند که شما امروز کمتر می توانید تصورش را هم بکنید که کسی باشد که در جامعه ما این حرف ها را بزند. آن زمان امام مظلوم بودند و در مظلومیت کار می کردند. امام در میان نخبگان جامعه هم مظلومیت هایی داشتند و به ایشان تحمیل هایی می شد. حتی در میان جریان های مذهبی هم تضعیف هایی علیه امام صورت می گرفت. در زمان امام حتی بعضی ها در اعلمیت ایشان هم تردید می کردند. یک وقت تصورنکنید مشکلاتی را که امروز کم و بیش در جامعه مان با آنها مواجه هستیم، در سابق نداشتیم. سابقاً هم این مشکلات بود و شاید بدتر و شدیدتر هم بود.

این موضوع قابل تأملی است. نمی خواهیم این را به عنوان موضوعی قرار دهیم که در باره اش تبلیغات کنیم. بله، بنده هم می پسندم که ابهت و عظمت امام را هر روز بیشتر کنیم، ولی این نباید موجب شود که بعضی ها از گذشته سوءاستفاده و در اثر به وجود آمدن کمترین خللی در جامعه، امیدها را به یأس تبدیل و روحیه ها را تضعیف و یا به این صورت سوءاستفاده کنند که این علامت نقصی در وضع موجود است.

مشکلاتی که امروز هستند، قبلاً هم بوده، بلکه بیشتر هم بوده. برخی از آن مشکلات، امروز اصلاً امکان وقوع ندارند. در ده سال اول انقلاب، تضعیف هایی در قبال امام می شد که امروز دیگر قابل تصور نیستند. کسانی در همین شهر قم و در حد مرجعیت تقلید، با کودتاگران پیمان بستند و هم عهد شدند برای کودتا کردن و قتل حضرت امام. کشور چنین ماجراهایی را دیده و از سر گذرانده. الان ما چنین مشکلاتی نداریم و حتی بوی چنین مشکلاتی هم نمی آید. آن زمان بعضی ها آن قدر در برابر امام لجاجت و یک دندگی کردند که با آنکه در رده های بالای کشور بودند، قهر کردند و استعفا دادند و بعد با اصرار، آنها را به مسیر انقلاب برگرداندند. یکی به خاطر اینکه دو تا حرفش قبول نشده بود، دیگری به خاطر اینکه پسرش دستگیر شده بود. نمی شود اسم بعضی از آنها را آورد. بعضی ها را هم خودتان می شناسید. تضعیف رهبری همیشه وجود داشته و امر تازه ای نیست.

دشمنان اسلام که بی عقل و هوش نیستند. اگر خدا به آنها حتی یک ذره هم عقل و هوش داده باشد، می دانند مهم ترین اقدامی که باید انجام بدهند، تضعیف رهبری است و در تمام ده سال اول انقلاب این کار را انجام دادند و فقط در سال های آخر بود که تسلیم شده بودند و لذا اگر امروز هم شما جریاناتی را برای تضعیف رهبری جامعه اسلامی می بینید، اصلاً چیز تازه ای نیست. ما باید دقت داشته باشیم که به رغم همه این مسایل، رهبری ولایی در جامعه ما نسبت به گذشته تقویت شده و روز به روز در این زمینه پیش رفته و از مظلومیت جدا شده ایم.

جوانانی که در این جلسه هستند، شاید یادشان نباشد در آن سه روزی که پیکر امام در مصلی بود و مردم گرد آن می گشتند و بعد در مراسم تشییع امام، یکی از ذکرهایی که توسط عزاداران و علاقمندان به امام تکرار می شد این بود که : «مظلوم یا اماما! غریب یا اماما!» این چه درک عمومی ای بود که مردم هنگام تشییع پیکر امام این ذکر را می گفتند؟ خیلی ها درک کرده بودند که به امام ستم شد. خیلی ها متوجه شدند که امام، غریب نگه داشته شد. امام از دست خیلی ها آزار دید. مساله چندان پیچیده ای هم نبود. وقتی امام در بیانیه هایشان ابراز می کردند که از دست چه کسانی چه خون جگرهایی خوردند تا جایی که بعضی از اوقات از دست بعضی از دوستان شان آرزوی مرگ می کردند. بعضی وقت ها چنان دردمندانه سخن می گفتند که همه مردم می فهمیدند که امام از یک چیزی ناراحتند. ما باید برگردیم و به مظلومیت های امام و به ریشه های چیزهایی که امام را آزار می داد نگاه کنیم. این بازنگری برای امروز ما بسیار مفید است.

جریان تضعیف رهبری در زمان امام و امروز یک جریان است و جالب اینکه در برخی از موارد، اشخاص هم همان ها هستند. این هم از امدادهای غیبی است که ما با مطالعه تاریخ گذشته می توانیم به وضعیت امروز پی ببریم. آنهایی که مستقیماً رهبری دینی ما را در زمان حضرت امام تضعیف می کردند و آنهایی که غیرمستقیم مقدمات تضعیف رهبری را فراهم می کردند، دور یا نزدیک و در کسوت های مختلف حضور داشتند.

ما نباید تاریخ انقلاب را از یاد ببریم. کما اینکه در مورد تاریخ پیامبر گرامی اسلام(ص) هم نباید فراموش کنیم که ایشان هم غریب بودند. گاهی اوقات در درس های تاریخی مان دوست داریم افتخارات پیامبر(ص) را طوری بیان کنیم که هم خودمان و هم مخاطبین یادشان برود که پیامبر(ص) غریب بودند و آن وقت، هنگامی که فقط دو روز پس از رحلت پیامبر(ص) مظلومیت های امیرالمؤمنین(ع) را می بینیم، تعجب می کنیم که پس چه شد؟ پیامبر(ص) که داشتند خوش و خرم همه کارها را پیش می بردند. نخیر این طور نیست. پیامبر(ص) هم غریب بودند. ما وقتی تاریخ غدیرخم را می گوییم، باید این را هم بگوییم که بعضی ها تا دیدند دست علی بن ابیطالب(ع) توسط پیامبر(ص) بالا برده شد، جلسه را ترک کردند. باید مظلومیت پیامبر(ص) در زمان خودشان را بگوییم.

امام یک بار فرمودند که پیامبر اکرم(ص) نتوانستند کاری را که می خواستند انجام دهند، یعنی نگذاشتند. بعضی از علمای خارج از کشور اعتراض کردند که ایشان نسبت ناتوانی به پیامبر(ص) داده است. امام فرمودند: «بله، من این را گفته ام و باز هم می گویم که رسول خدا(ص) می خواست همه را مثل علی بن ابیطالب(ع) تربیت کند، ولی نتوانست و نگذاشتند.»

ما وقتی می خواهیم مظلومیت اهل بیت را بگوییم، باید برگردیم و ریشه مظلومیت را در زمان خود پیامبر اکرم(ص) بگوییم. این مثالی است برای وضعیت خود ما. بعضی ها الان وقتی چهارتا جوان بی بند و بار را می بینند، می گویند وای! همه چیز به هم ریخت! چقدر دوران قدیم خوب بود! دوران جنگ دوران طلایی ما بود! در دوران جنگ هم همین وضعی را که الان می بینید، بعضاً حتی در شهرهای نزدیک به جبهه هم می دیدید. برخی از این بی بند و باری ها حتی زیر آتش بمباران ها هم وجود داشت. چرا تصورات ما از آن زمان مبالغه آمیز است؟ با چنین تصوراتی، الان روحیه ها با شنیدن چنین حرف هایی تضعیف می شوند. وقتی این حرف ها را در باره دوران سابق می شنوید، فکر می کنید چیزی خراب شده و این به دشمن ما روحیه می دهد و روحیه دوستان ما را تضعیف می کند. خود ما هم در انجام وظایفمان گیج می شویم و راه را گم می کنیم؛ آن وقت دشمنان یا دوستان نادان هم القا می کنند که در یک وضعیت غیرطبیعی قرار داریم، در حالی که وضعیت کاملاً طبیعی است.

به این مقدمه تتمه ای را اضافه کنم. چه جریان هایی در زمان امام به تقویت رهبری اقدام می کردند؟ مهم ترین جریان هایی که در زمان امام به تقویت رهبری و تحکیم پایه های ولایت یاری رساند، کدام جریان ها بودند؟ به این سوال باید کسانی که تاریخ ۳۰ سال گذشته و به خصوص دهه اول انقلاب را مطالعه دقیق کرده اند، پاسخ بدهند. مهم ترین عامل چه بود؟ به نظر بنده مهم ترین عامل، شرایط دوران دفاع مقدس بود. دفاع مقدس شرایط جانانه ای را پدید آورده بود که نخبگانی به نام رزمندگان دلیر و دلیرمردان شهید، از میان این مردم با وصیت نامه های خودشان در خط اول تثبیت ولایت و تقویت رهبری بودند.

من نمی گویم نخبگان جامعه نقشی نداشتند، ولی با اجازه نخبگان جامعه، آنها را در درجه دوم قرار می دهم. بسیاری از نخبگان جامعه که همان اوایل به شهادت رسیدند، اما عده ای از آنها نه اینکه علیه امام حرف بزنند، بلکه علیه ایشان اقدام می کردند. نمی دانم مطلع هستید یا نه که وزیر اقتصاد دولت زمان امام اخیراً مصاحبه ای کرده و گفته اند من آن گزارشی را که به حضرت امام دادند و گفتند ما دیگر نمی توانیم جنگ را ادامه بدهیم، قبول ندارم و معتقدم با همان امکانات می توانستیم به جنگ ادامه بدهیم. وزیر اقتصاد، سخن نخست وزیر مبنی بر ناتوانی برای ادامه جنگ را قبول ندارد. بعد دلایلش را هم ذکر و هنوز هم از حرف خودش دفاع می کند می گوید همان زمان هم این حرف را می زدم و مرا مسخره می کردند و می گفتند شیعه ی تنوری!

شرایط را ببینید که واقعاً در آن زمان ها چه می گذشته است دشمن آمده بود لب مرزها و به خاک ما تجاوز کرده بود. حضور دشمن باعث می شد که کار جریانات تضعیف کننده ثمر نداشته باشد. حضور دشمن طبیعتاً به یکپارچگی و وحدت جامعه کمک می کرد و موجب می شد که اتکای مردم هر روز به رهبری بیشتر شود، آن هم آن رهبری الهی با آن شجاعت. امام فرمودند که جنگ یکی از الطاف خفیه الهی بود. یکی از برکات دفاع مقدس این بود که پایه های ولایت در این جامعه تحکیم شد، والا حتی با حضور امام هم آنها اقدام و رهبری را تضعیف می کردند.

آقای بازرگان که حرف زدنش خیلی بهتر از کار کردنش بود، در گزارش های هفتگی که در تلویزیون به مردم می داد، در یک حکومت به اصطلاح خودشان آخوندی، دایماً لطیفه های ملانصرالدین را تعریف می کرد و ما بیشترین لطیفه های ملانصرالدین را از ایشان شنیدیم و همیشه از خودمان می پرسیدیم که این یعنی چه و چرا اینها را می گوید؟ در اوج اقتدار امام و اوج اقتدار رهبری، آقای بازرگان رسماً با امام مخالفت می کرد.

تا جنگ نشد، ولایت تثبیت نشد، این هم از حماقت دشمنان ما بود که جنگ را آغاز کردند. آنها نمی دانستند که جنگ برای جامعه ما چه برکاتی دارد. یکی از عواملی که موجب شد مردم قدر رهبری را بدانند، به ولایت پناه ببرند و ولایت، کارآمدی خود را به منصه ظهور برساند، دفاع مقدس بود. خواهش می کنم به این تعابیر من با دقت توجه کنید، والا مورد سوء استفاده قرار می گیرند. یک وقت کسی حرف های مرا این طور تعبیر نکند که چون جنگ شد و اوضاع به هم ریخت و شلوغ شد، ولایت تثبیت شد! ولایت کارآمدی خود را در نجات یک کشور بحران زده و جنگ زده نشان داد؛ بصیرت مردم افزایش پیدا کرد و صف اولی که بصیرت را افزایش دادند، شهدا بودند. این را بر اساس آمار می گویم. شهدای ما در وصیت نامه هایشان که به تعبیر امام برای خوبان هم تکان دهنده بودند، چه رسد برای عموم مردم، سفیران ولایت در میان مردم بودند؛ سفیران صادقی که با خون خودشان وصیت نامه هایشان را امضا کردند.

جامعه ما الحمدلله جامعه با ثباتی است. حالا تصورش را بکنید که برای همین جلسات بصیرتی که دارید، نعوذبالله هر هفته یک شهید می دادید. این جریان خیلی تقویت می شد. در آن زمان، شهدا در جامعه بصیرت زا بودند. طبق آماری که نماینده محترم ولی فقیه در بنیاد شهید از محتوای وصیت نامه ها ی شهدا داده اند، به طور میانگین در هر وصیت نامه ای چهار بار از امام حسین(ع) و کربلا در تعابیر مختلف و چهار مرتبه از ولایت فقیه یاد شده است.

ما الان سر سفره آماده نشسته ایم. یک وقت تصور نکنید که از اول انقلاب در روز ۲۲ بهمن مفهوم ولایت فقیه جا افتاده بود. یادم هست وقتی بحث ولایت فقیه در مجلس خبرگان مطرح بود، جوان های گروهکی در میدان انقلاب میتینگ راه انداخته بودند و تهاجم های زیادی به شخص ولی فقیه صورت گرفت.

این تتمه مقدمه عرضم بود که در ده سال اول انقلاب هم رهبری همواره تضعیف می شد و تضعیف رهبری شیوه همیشگی دشمنان دانا و دوستان نادان انقلاب بوده است. جریان های تضعیف کننده هم سابقاً و لاحقاً شناخته شده هستند. بعضاً هم یک جریان هستند با اشخاصی که یا مستقیماً تضعیف می کنند و یا مقدمات تضعیف را فراهم می آورند. بعد هم چه کسانی رهبری را تقویت می کردند؟ در صف اول شهدا. البته این نظر بنده است و ممکن است دیگران تحلیل دیگری داشته باشند. در صف دوم هم نخبگان جامعه بودند. اثر کلام شهدا البته از نخبگان بیشتر بود.
قسمت سوم سخنم این است: امروز که دفاع مقدس نیست، در برابر جریان تضعیف کننده رهبری باید چگونه ایستاد؟ دیگر دفاع مقدس نیست که الزاماتی را پیش بیاورد که کارآمدی ولایت را به سهولت و به وضوح نشان دهد. در چنین شرایطی باید فعالیت ما برای بصیرت افزایی در جامعه ادامه پیدا کند. باید فعالیت های افشاگرانه و فعالیت هایی که بصیرت را تعمیق می بخشند و فهم عموم را از پیچیدگی های مسایل سیاسی بالا می برند، افزایش داد. امروز به جای خون شهدا باید مداد علما کار کند. امروز الحمدلله در اثر امنیت نباید متأسف باشیم که شهید نمی دهیم. این از قدرت ماست که امروز دشمن جریت نمی کند به ما حمله کند.

باید در برابر جریان تضعیف کننده رهبری بایستیم. الان که شهدا نیستند، کسانی که در زمان حضرت امام در خط مقدم بودند، می شوند خط اول، یعنی نخبگان جامعه باید به تقویت پایه های ولایت، نظام ولایی، رهنمودهای رهبری و شخص ایشان اقدام کنند. این حداقل انتظار ما از نخبگان جامعه است، نه اینکه شعار بدهند، بلکه در عمل نشان بدهند.

مردم کشور ما مردم باشعوری هستند و شعارزده نیستند. نخبگان باید در عمل بگویند که هر کدام در تقویت اصل ولایت، در جهت تقویت شخص ولی فقیه چه اقدامی انجام می دهد؟ تبعیت می کند؟ تبیین می کند؟ تحلیل های بموقع می کند؟ به تضعیف کنندگان حمله می کند؟ اینها باید سهم خودشان را نشان بدهند. این مطالبه ماست.

به سراغ بخش دیگر سخنم می روم. چیزی که امروز به آن نیاز داریم، تقویت رهبری جهان اسلام در جامعه ایران اسلامی است. ما الان اگر رهبری ایران اسلامی را تقویت کنیم، رهبری جهان اسلام را تقویت کرده ایم و اگر امروز کسی رهبری جامعه اسلامی را تضعیف کند، رهبری جهان اسلام را تضعیف کرده است. یکی از اساتید حقوقدان دانشگاه تهران می گفت خیانتی که آقای موسوی در حق این کشور انجام داد، مسعود رجوی انجام نداد. می گفت من حاضرم این ادعا را از نظر حقوقی اثبات کنم. گفتم بله این کار شماست و باید این کار را بکنید.

ولی من به جای ایشان یک توضیح اجمالی دارم تا معلوم شود رجوی بیشتر به این کشور خیانت کرده یا موسوی؟ امروز یکی از دولتمردان مصر پیرو سخنان دیروز یکی از دولتمردان آمریکای جنایتکار دو تا حرف مشابه زده اند. روزهای قبل هم این حرف ها را از موسوی و همین طور از رادیوهای صهیونیستی شنیدیم. اینها همه توی یک خط کار می کنند. مسول مصری به سخنان نماز جمعه رهبری حمله می کند و می گوید رهبری جمهوری اسلامی فراموش کرده چگونه بحران کشور خودش را سرکوب کرد و حالا آمده و این حرف ها را به ما می زند. این یعنی تضعیف موقعیت رهبری در جهان، یعنی بهانه دادن به دست دشمن تا موقعیت رهبری را در جهان اسلام تضعیف کند که البته تضعیف نخواهد شد. گفت: «ای مگس عرصة سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود می بری و زحمت ما می داری». مردم هوشمند جهان وقتی می بینند آمریکا این حرف را می زند، هر کسی هم که تا به حال نفهمیده باشد که موسوی آمریکایی است، الان دیگر می فهمد و می گوید عجب! این حرف ها که عینآً مثل یکدیگرند.

چندی پیش موسوی در بیانیه خود نوشته بود مسولین کشور باید اعتراف کنند که در کشور بحران وجود دارد. مسولین ما که اعتراف نکردند چون چنین بحرانی وجود ندارد، ولی باید به آقای موسوی تبریک گفت که دیکتاتورهای مصر ادعا کرده اند که در ایران بحران وجود دارد. شما مثل اینکه با هم بسته اید! باید از آقای موسوی پرسید اگر مسولین کشور در حالی که در ایران بحران وجود ندارد، اعلام کنند که وجود دارد، به شما چه می رسد؟ هیچ چیز غیر از اینکه اسراییل و حکومت دیکتاتوری مصر خوشحال می شوند. ارتباط از این واضح تر؟

امروز اظهر من الشمس است که وقتی کسانی در داخل موجبات تضعیف رهبری را فراهم می آورند، بلافاصله بازتاب بین المللی دارد و نقش آن در اوضاع منطقه مشخص می شود. اگر این تضعیف نباشد، کلام رهبری برای نجات ملت های منطقه بُرّنده خواهد بود و رهبری ایران اسلامی برای نجات محرومین منطقه کافی است. در این موضوع تردید نکنید. الان تنها بهانه ای که استکبار برای کند کردن نقش رهبری جمهوری اسلامی برای هدایت مردم مظلوم مسلمان منطقه دارد، فتنه سال ۸۸ است. باید به تعداد کتک هایی که مردم مظلوم مصر می خورند و رنج هایی که می کشند، نفرین به کسانی کرد که فتنه سال ۸۸ را پدید آوردند و هنوز هم فتنه گرایانه و فتنه جویانه این موضوع را دنبال و سرکوب مردم مظلوم و آزادیخواه و ضد آمریکایی مصر را به سرکوب مشتی آدم هایی که در جهت منافع اسراییل اقدام می کردند، تشبیه می کنند. در فتنه ۸۸ عده ای اسراییلی مآب -البته غیر از عده ای که در ابتدا فریب شعارهای فتنه گران را خوردند- توسط مردم سرکوب شدند. همه هوشمندان عالم و جمهوری اسلامی می دانند که چه تفاوتی است بین شورش سطل آشغالی سال ۸۸ با قیام آزادیخواهانه و اسلام خواهانه مردم مصر و نیز می دانند که چه تشابهی هست بین سران فتنه و سران دیکتاتور مصر که هر دو در جهت حفظ منافع آمریکا و صهیونیسم کار می کنند.

ما نیامده ایم که در مورد این موضوعات بحث کنیم. بنده می خواهم در اینجا مطالبه ای را مطرح کنم. آیا نخبگان جامعه وظیفه ندارند در مقابل تضعیف هایی که صورت می گیرند و الحمدلله و المنّه هیچ تأثیری هم ندارند، به تقویت رهبری و ولایت فقیه اقدام کنند؟ آیا واجب ترین کلمه ای که در بیانیه هر شخصیت سیاسی در این کشور باید ذکر شود، نباید برائت و بیزاری از فتنه جویان باشد؟ اولویت بندی ها در کجا تنظیم می شوند؟ کدام عقلانیتی اولویت مسایل را برای افراد تعیین می کند؟

امروز ما به یک قیام ملی، به یک نهضت جهانی برای تقویت روزافزون و هر چه بیشتر پایه های ولایت نیاز داریم. الان اگر کسی می خواهد به مردم مصر کمک کند، باید ریشه فتنه جویان را در داخل کشور خشک کند. اگر کسی دلش برای مردم تونس می سوزد، کافی است که پایه های ولایت را در اینجا تقویت کند. این کار اثر مستقیم روی مردم منطقه دارد و در جهت نجات آنهاست.

رهبری ما نیاز ندارد در جریان مصر دخالت کند. همین که در این خطّه از خاک منطقه جهان اسلام نظام ولایی مستحکم شد، خود به خود به مردم فلسطین و به مردم مظلوم منطقه و نیز اقصی نقاط جهان اسلام کمک خواهد شد. همین که اینجا تقویت شود و کار خودش را درست انجام بدهد، به کار دیگری نیاز نیست. یک وقت از این سخنان این شایبه پدید نیاید که ما می گوییم رهبری باید تظاهرات های مصر را رهبری کنند. نیازی به این کار نیست. هر کسی اظهار نظر می کند و مقام معظم رهبری هم اظهارنظر می کنند. معلوم است که نظر ایشان دلنشین تر و مؤثرتر از تمام سیاستمداران عالم است. عرصه سیمرغ جولانگاه مگس هایی چون سیاستمداران آمریکایی و اسراییلی و فتنه گران ما نیست. اینکه هر روز بیش از پیش همزبان شده اند و جالب اینکه حرف هایشان با هم یکی است و بی.بی.سی و شبکه های آمریکایی جلوتر از اینکه فتنه جویان بیانیه بدهند همان حرف ها را می زنند. انگار اینها می نشینند و رونویسی می کنند و تازه یادشان می افتد که باید چه بگویند! طبیعی هم هست. فشار روحی ذهن را مغشوش می کند و چاره ای جز رونویسی نیست. اینها که قادر نیستند از اثر حرف های رهبری بکاهند.

شنیدم که بیانات مقام معظم رهبری به زبان عربی در میان تظاهرکنندگان مصری به صورت بلوتوث دست به دست شده است. بدیهی است که این حرف ها اثر خود را خواهند گذاشت. «باش تا صبح دولتش بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است». آن روز است که معلوم می شود در عالم چه خبر است. کافی است رهبری ما نظرشان را اظهار کنند، تأثیر خود را خواهد گذاشت و کافی است که ما ولایت را تقویت کنیم. جریان تضعیف کننده در جامعه ما مرده و کسانی به زور می خواهند این مرده را مومیایی کنند و سر پا نگه دارند.

الان وظیفه نخبگان جامعه -از دولتمردان گرفته تا مجلسیان و اخیراً نمایندگان مجلس خبرگان- تقویت و تحکیم پایه های ولایت است. چشم جهانیان به جلسات مجلس خبرگان که در آینده نزدیک تشکیل می شوند، خواهد بود. البته این نکته را بگویم که اگر مجلس خبرگان هزاران گام هم در جهت تقویت رهبری بردارد، رسانه های دنیا ذره ای از آن را انعکاس نخواهند داد، ولی به عنوان یک طلبه کوچک و عضوی از آحاد مملکت اسلامی خدمت سروران خودم در مجلس خبرگان که بزرگ ترها و ریش سفیدها و علمای این مملکت هستند عرض می کنم اگر کوچک ترین حرکتی در مجلس خبرگان در جهت تضعیف ولایت و رهبری صورت بگیرد، در تمام بلندگوهای صهیونیستی عالم هزار برابر بازگو خواهد شد.

ما چه انتظاری داریم؟ ما انتظار داریم مجلس خبرگان در جهت تقویت رهبری آن کار ی را بکند که تا به حال نکرده، یعنی کاری بکند که لکه ننگین فتنه ۸۸ برای همیشه پاک و فضا برای آینده ای بهتر فراهم شود.

بالاخره معلوم است که هر کسی در حرف هایش چه سیاست هایی را رعایت می کند. ما هم همان حیا و نجابتی را دنبال می کنیم که امام داشتند و مقام معظم رهبری دارند و از صدقه سر همان نجابت و حیاست که خیلی ها زنده اند، اما منتظر اقداماتی هستیم که در جهت تقویت ولایت است.

قسمت پایانی سخنم این است که تنها قبول داشتن ولایت فقیه و اینکه گه گاهی در جهت تقویت ولایت اقدام کنیم، کافی نیست. دوستان به این نکته دقت زیادی بکنید که نباید متناسب با خطراتی که در تضعیف ولایت وجود داشت و بحمدالله رفع شد، به تقویت ولایت بپردازید. یک انسان ولایتمدار باید ما به ازای هر قدم آنها هزار قدم در جهت تقویت ولایت بردارد تا جریان های ضد ولایی را برای همیشه پشیمان کند و امنیت، قدرت، اقتدار اجتماعی، اقتدار بین المللی و سلامت و صلابت جامعه روزافزون شود. ما در جهت تقویت ولایت شعار نمی دهیم. پشت شعارهای ما یک سلسله استدلال های عقلانی قرار دارند. ما نباید به میزان خطر تضعیف ولایت حرکت کنیم، بلکه حرکت ما باید چندین برابر باشد.

نمایندگان مجلس خبرگان حتماً این را بهتر از ما می دانند. نباید گفته شود الان که الحمدلله خطری ولایت را تهدید نمی کند و همه چیز خوب است، پس لازم نیست شعار خاصی بدهیم یا فریاد خاصی بزنیم. مشکلی پیش آمده که به جای آنکه تبدیل به تهدید شود، باید جبران شود و جبرانش هم کار ساده ای نیست. نمایندگان مجلس خبرگان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هیئت دولت، قضات، استانداران، مدیران جامعه و همه نخبگان دیر یا زود مورد این سوال تاریخی قرار می گیرند که شما در جهت تقویت ولایت چه اقدام ویژه ای را انجام دادید؟ اینکه پاسخ بدهید ما ولایت را تضعیف نکردیم و در جهت ولایت بودیم، برای آینده و تاریخ و مردم ما کافی نیست.

پیامبر اکرم(ص) وقتی می بینند علی بن ابیطالب(ع) دارند تضعیف می شوند، نامه ای به مقداد می دهند و می گویند این را به علی بن ابیطالب(ع) برسان. علی بن ابیطالب(ع) با لشکر رهسپار مأموریتی هستند. پیامبر(ص) به مقداد می فرمایند: «وقتی می خواهی نزد علی بن ابیطالب(ع) بروی، مراقب باش که یک وقت از پشت سر یا پهلوی سپاه او نروی که مجبور باشد برگردد و تو را ببیند. لشکر را دور بزن و جلوی سپاه برو و منتظر بمان تا برسد، بعد نامه را به او بده و بگو این نامه را پیامبر (ص) تقدیم کرده است.» و به این ترتیب آداب دانی را در میان مؤمنان و پیروان صدیق ولایت رواج می دهند و به آنان می آموزند که باید در برابر علی بن ابیطالب(ع) چگونه رفتار کنند.

نباید همیشه شرایط بحرانی پیش بیاید تا از ولایت دفاع کنیم. هر کسی که می خواهد سلامت و صلابت آینده مملکت را تضمین کند باید هنگامی که پرونده خود را بررسی می کند ببیند در جهت تقویت ولایت چه قربانی ای داده است؟ چه فداکاری ای کرده است، چه اقدام ویژه ای انجام داده که جهانیان را مبهوت کرده است؟ بعضی ها چنان «آسته بیا آسته برو که گربه شاخت نزند» عمل می کنند که انسان حیرت می کند! در برابر حساس ترین مسایل یکی به نعل می زنند یکی به میخ. گاهی هم با سکوت از کنار مسایل می گذرند و خودشان را به تجاهل می زنند. اینها همه مورد مطالعه و مداقه قرار خواهد گرفت.

نتیجه تقویت ولایت در جامعه ما سلامت کل جامعه و صلابت و اقتدار سیاسی ما خواهد بود که نیاز جهان اسلام و کل جامعه بشری است. الحمدلله امدادهای غیبی هم یکی پس از دیگری دارند از راه می رسند و این امدادها انقلاب ما را یاری خواهند کرد. هر کسی در یاری این انقلاب عقب بماند و موتور ذهنی و احساسات انقلابیش کند کار کند، فردا نخواهد توانست سرش را بلند کند. بعضی از اوقات هنگامی که رسانه های خارجی از چیزی احساس درد می کنند و ناراحت می شوند یا چیزی را مسخره می کنند، دلیل بر این است که این مطلب، موضوع حساسی بوده و اینها آتش گرفته اند و معلوم می شود که باید روی این موضوع کار کرد.

در ماه محرم در ضمن صحبت به روایت مشهوری اشاره کردم که یاران امام زمان(عج) در مقابل مولای خود مانند کنیز هستند. تا به حال کسی علیه حرف های محرمی ما حرفی نمی زد و آن را دست نمی گرفت و شانتاژ نمی کرد، اما این صحبت را دست گرفته بودند که کنیزی اینها را ببینید. معلوم می شد بدجوری سوخته اند. این بین شیعیان سخن رایجی است که احترام امام زمان(عج) را نگهداشتن یک وظیفه حداقلی است و در برابر ایشان باید کنیز بود. اینها نمی توانند بفهمند که ولایت مداری یاران امام خیلی بالاتر از فهم آنهاست. ما انتظار داریم که این ولایت مداری اوج پیدا کند تا تفاوت ها دیده شود. وقتی ولایت مداری اوج پیدا کرد، مسلمانان جهان و محرومان، گمشده خود را پیدا خواهند کرد. حداقل در می یابند که باید رهبری چنین باصلابت و در اوج سلامت داشته باشند. تردید نداشته باشید هر کشوری که رهبری باصلابت و با سلامت کامل پیدا کند، با رهبری عزیز ما هماهنگ خواهد بود. مگر حضرت آیت الله سیستانی این گونه نیستند؟ مگر آقای سید حسن نصرالله این گونه نیستند؟ مگر اینها در اوج صلابت و سلامت رهبران جامعه خود و در عین حال هماهنگ با رهبری ما نیستند؟ ما از خدا می خواهیم مردم مظلوم تونس، مردم مظلوم مصر و مردم مظلوم منطقه رهبرانی چنین باصلابت و با سلامت پیدا کنند، چون در اوج هماهنگی با رهبری ما خواهند بود.

آن وقت آمریکایی ها برای اینکه این هماهنگی ذاتی رخ ندهد، هزاران ترفند را به کار می گیرند تا بر موج تحرک های منطقه سوار شوند و آنها را تخریب کنند. آنان اقدامات مختلفی را انجام می دهند و پیشاپیش حرف هایی را می زنند که شایسته شأن خودشان است و من حتی بازگوکردن و پاسخ دادن به آنها را هم لازم نمی بینم.

تقویت پایه های ولایت باید بیشتر از گذشته صورت بگیرد و همه باید در پرونده خود اعمال مشخصی را برای این تقویت داشته باشند، والا حکایت قیام توابین می شود که همگی کشته شدند، اما پس از مظلومیت امام حسین(ع) فایده نداشت. البته در مملکت ما مظلومیت اتفاق نخواهد افتاد و در اوج سلامت پیش خواهیم رفت.

این را هم عرض کنم که بر اساس بررسی های دقیق و پیش بینی های کاملاً کارشناسانه و بر اساس اخبار موجود از آخرالزمان و احوال جوامع شیعی، مطمئناً جریان ولایت روز به روز محکم تر می شود. خرداد ماه گذشته بود که همین جا به دوستان عرض کردم که من پیشگویی نمی کنم، ولی بر اساس محاسبات خودم عرض می کنم که در سال بعد نقش بسیار مقتدرانه و قوی رهبری جمهوری اسلامی را در منطقه خواهید دید. والله ما آن زمان کف دستمان را بو نکرده بودیم که در تونس و مصر انقلاب می شود. اصلاً کسی تصورش را هم نمی کرد. هفت هشت سال قبل یک دانشجوی تونسی از من پرسید ما در کشورمان چه باید بکنیم؟ دیکتاتوری خیلی شدید است. گفتم شما باید به حداقل ها اکتفا کنید. فعلاً بروید قرآن درس بدهید. گفت: آقا را ببین. درس دادن قرآن که حکمش اعدام است. من هر چه می گفتم او می خندید و می گفت: آقا! مثل اینکه شما بلد نیستید رهنمود بدهید. وقتی شنیدم برای اولین بار در تونس اذان داده اند، یاد حرف های آن دانشجو افتادم.

انسان نشانه ها و علایم را می بیند، مطالعه می کند و به نتایجی می رسد. شما هم مطالعه کنید، چه بسا به نتایج دقیق تری هم برسید. حالا من بر اساس همین مطالعات، برای اقتدار رهبری در جامعه اسلامی خودمان و در جهان اسلام، آینده را به این شکل پیش بینی می کنم. ما نمی خواهیم نخبگان جامعه دور انداخته شوند و دلمان برایشان می سوزد، وگرنه این ماشین با عظمت و قدرت پیش خواهد رفت و هیچ مانعی هم سر راهش نخواهد بود. تصور نکنند که ما داریم در باره تقویت ولایت با غصه و دردمندانه حرف می زنیم. ابداً. ما فقط دلمان می سوزد که جا نمانند. آینده، آینده ای است که اگر کسی به شکل جدی در تقویت رهبری گامی بر ندارد، برای ابد حذف خواهد شد، چه رسد به اینکه بخواهد رهبری را تضعیف کند. چنین فردی به سرعت و به سهولت از چشم مردم می افتد. [تکبیر جمعیت]

توصیه ای هم برای کسانی دارم که می خواهند هوشمندانه در جهت تقویت رهبری گام بردارند و آن اینکه نکند دچار محاسبات غلط شوید که آقا! یک جوری حرف بزنیم که مسخره مان نکنند. اصولاً شیوه دشمنان ولایت، مسخره کردن است و اگر یک جوری رفتار کردی که مسخره ات نکردند باید به خودت شک کنی. اگر سایتی، وبلاگی، تریبونی، نشریه ای دستت هست، یک وقت این بیم را به خودت راه ندهی که باید یک جوری از ولایت دفاع کنم که مسخره ام نکنند. یک جوری متعادل، متعادل بین حق و باطل منظورم هست، دفاع کنم که همه حرف مرا بپذیرند. کسی که این طور عمل کند، خودش ضرر کرده. علامت سلامت راه این است که توسط منکران و کافران تمسخر شود و بعد از آن است که برکات و اثرات عظیمی اعم از بیداری جامعه و رونق معنوی خود فرد را به همراه خواهد داشت.

قرآن کریم می فرماید: «یاحسرة على العباد ما یأتیهم من رسول إلا کانوا به یستهزئون ». تمسخر کردن بلا استثنا کار مخالفان پیامبران بوده است و به گزارش قرآن کریم :«ما ارسلنا من رسول» ما هیچ پیامبری را نفرستادیم: «الا کانوا به یستهزئون» الا اینکه مسخره اش کردند.

گاهی اوقات انسان می بیند نیروهای بسیار ولایتمدار و علاقمند به ولایت و برخوردار از عقلانیت ولایی، یعنی کسانی که می توانند عاقلانه دفاع کنند، در مسیر حرکتشان یک جوری سعی می کنند به تعبیر غلط، متعادل حرکت کنند که یک وقت تندرو تلقی نشوند. تندروی یعنی اقدام بیجا و اضافی کردن که بد است، ولی یادمان باشد که مقام معظم رهبری در قم فرمودند هر حرکتی را نباید به تندروی نسبت داد. تقویت رهبری توسط اقدامات شجاعانه در این زمان یک ضرورت است و نباید تندروی تلقی شود. مثل اینکه کسی یاران امام زمان(عج) را در شدت اطاعتشان از ایشان افراطی بدانند و بگویند: آقا! یک کمی سنگینی خودت را حفظ کن. یعنی چه که مثل کنیز در مقابل آقا تواضع می کنی؟ واقعاً امنیت جامعه ای که این همه دشمن دارد، وابسته به تقویت رهبری است و حتی نباید کسی جرأت کند که به مخیله اش خطور کند خلاف جریان اصیل ولایت حرکت کند و به خود بگوید آن قدر افشاگری خواهند کرد و آن قدر وقت خواهند گذاشت و علیه من تبلیغات درست خواهند کرد که دیگر نخواهم توانست سرم را بلند کنم. ما سخنان رهبری را نه فقط به این دلیل که ایشان گفته اند، بلکه به دلیل آنکه با عقل قابل دفاع است می پذیریم و سخن کسی را که سخنی غیر از ایشان می گوید و مشی ای غیر از ایشان را اختیار می کند، نه تنها نمی پسندیم که او را در بحری از حماقت غوطه ور می بینیم. بحث های اعتقادی و معنوی به جای خود، می گوییم که او از کمترین درایت سیاسی هم بی بهره است.

در زمان خود حضرت امام کسانی بودند که سعی می کردند سخنان امام را تعدیل کنند و دایماً می گفتند زیاد تند نروید! بگذارید این جوری بگوییم. آنها الان هم اگر دست شان برسد به سخنان رهبری هم رحم نمی کنند و می خواهند جریان ولایتمداری را تعدیل کنند! بعد از آن چه باقی خواهد ماند؟ ان شاءالله این مطالبه ما که باید بیش از پیش به تقویت ولایت و ولایتمداری پرداخته شود و نخبگان جامعه ما باید در این زمینه پیشتاز باشند تا مورد طرد و نفرین مردم قرار نگیرند، محقق شود و این نیازمند مجاهدت شبانه روزی کسانی است که می خواهند در پیروزی قریب الوقوع جهان اسلام و مقدمه سازی ظهور آقا امام زمان(ع) نقش فعالی را ایفا کنند. شما هم که نقش فعالی را ایفا نکنید، خدا فرشتگان و ملایکه و نیروهای گمنام زیادی در میان مردم دارد و آنها را به کار خواهد گرفت و از آنها در جهت مقدمه سازی برای ظهور آقا امام زمان(عج) استفاده خواهد کرد.

می خواستم در مورد مسایل منطقه هم سخنانی بگویم که الحمدلله سخنان مقام معظم رهبری در این زمینه کامل و واضح بود و مردم ما هم الحمدلله بسیار هوشیار هستند و نیاز به ذکر هیچ مطلبی نیست؛ اما این را هم از بنده به عنوان حسن ختام کلام داشته باشید. شما می بینید که آمریکایی ها در مقابل موج اسلام خواهی و حتی آزادی خواهی، موج استکبارستیزی و صهیونیسم ستیزی دیگر نمی توانند مقاومت کنند. در چنین وضعیتی به نظر شما آنها چه می کنند؟ تا جایی که به ضررشان نباشد با احتیاط با این قیام ها همراهی می کنند، تا آنجا که آمریکای جهانخوار به دولت مصر می گوید: آقا! کوتاه بیا و ژست دموکراتیک به خودش می گیرد! این جرثومه فسادی که تمام جنایت های دوران معاصر زیر سر اوست، دارد می گوید کوتاه بیا. این همراهی در تونس، در مصر و در هر کشوری که تحرکی صورت بگیرد، ادامه خواهد داشت.

پیش بینی شما از این همراهی چیست؟ آینده دور این همراهی را چه می بینید؟ آینده نزدیک این همراهی ها این است که اگر بتواند، این حرکت ها را از مسیرشان منحرف و یا با ایجاد آشوب، مردم این منطقه ها را از قیام خودشان پشیمان می کند. ولی آینده دور چگونه خواهد بود؟ یک کمی محاسبه کنید. می خواهم کوتاه سخن بگویم. بنده پیش بینی می کنم و محاسبات هم همین را می گویند که در آینده ان شاءالله نه چندان دوری اینها می فهمند که نمی توانند در مقابل حرکت اسلام خواهی بایستند. البته الان هم این را فهمیده اند. پس باید چه کار کنند؟ خواهید دید که به این نتیجه خواهند رسید که باید بیایند و موج های بعدی اسلام خواهی را خودشان در منطقه سازماندهی کنند.

شما این پیش بینی را نمی کنید؟ چرا صبر کنند که موج اسلام خواهی بلند شود و بعد برای کنترل آن هزینه های زیادی را بپردازند؟ از همان اول موج های اسلام خواهی و تحرک های اسلام خواهی را در منطقه شکل می دهند. آیا این پیش بینی معقول به نظر می رسد که قدم بعدی را بگویم؟

فهمش خیلی راحت است. وقتی می بینند دور، دور اسلام خواهی، آزادی خواهی یا حتی استکبارستیزی و صهیونیسم ستیزی است، می گویند چرا ما این کار را نکنیم؟ خودمان می آییم و یک حرکت ایجاد می کنیم. این طور نیست که اینها بگویند حالا که دستمان لو رفته، می رویم و حرکت دیگری را انجام می دهیم. یقین داشته باشید که راه دیگری ندارند. تمام راه ها را بشمرید. راه دیگری نمانده. مجبورند این راه را بروند.

بعد از شما سوال می کنم اگر اینها بخواهند در منطقه یک حرکت اسلام خواهانه و استکبارستیزانه و حتی به صورت ظاهری ضد صهیونیسم راه بیندازند که خودشان آن را هدایت کنند، دست کدام کشور خواهد بود؟ خواهش می کنم با محاسبه پاسخ بدهید. بنده تصورم این است که اینها این حرکت را به صورت فرامنطقه ای در کنار فلسطین اشغالی انجام خواهند داد. چرا؟ چون ده سال است که به دنبال تغییر نقشه خاورمیانه بوده اند و تا به حال نشده است. حرکت اسلام خواهانه ای که توسط صهیونیست ها و غربی ها سازماندهی شود، فرامنطقه ای خواهد بود و حرکتی است که می اید و سعی می کند در چند کشور خودی نشان بدهد. منطقه آغازین آن کجا خواهد بود؟ فرض کنید که ما منطقه آغازین را پیش بینی نمی کنیم، ولی اگر یک حرکت به ظاهر اسلام خواهانه توسط استکبار در منطقه شکل بگیرد و بخواهد نقشه خاورمیانه را به هم بزند، باید مرز بین اردن و سوریه و عراق و عربستان را به هم بریزد تا نقشه خاورمیانه عوض شود. حتی باید به مرزهای سوریه و ترکیه هم تعدی کند.

چرا نقشه خاورمیانه باید به هم بریزد؟ چرا حیات استکبار به موضوع بسته است؟ علتش را از کسانی بپرسید که بیش از ده سال است دارند فریاد می زنند که نقشه خاورمیانه باید تغییر کند. باید دوره بگذاریم و در مورد این موضوع بحث کنیم که چرا این قضیه این قدر برای استکبار مهم است؟

این حرکت اسلام خواهانه ای که بخواهد نقشه خاورمیانه را به هم بریزد و یک جنگ داخلی منطقه ای را به راه بیندازد، با یک منطق دیگر هم جور در می آید. وقتی انتفاضه شروع شد، شارون گفت اگر انتفاضه خاموش نشود، مردم خاورمیانه باید منتظر اتفاقات مهمی باشند. طبق پروتکل ها آنها رفتند و سربازان مسیحی را آوردند و به جنگ مسلمان ها در منطقه فرستادند تا خودشان امنیت پیدا کنند، ولی نتیجه نگرفتند. بعد تصمیم گرفتند از سربازان مسلمان علیه مسلمانان استفاده کنند. پیش بینی بنده این است که اینها یک حرکت فرامرزی اسلام خواهی در منطقه به راه می اندازند. اول شعارهای اسلامی می دهند، بعد شروع می کنند به قلع و قمع و نابود کردن مسلمانان منطقه. آیا آمریکا برای تضعیف اسلام خواهی در منطقه راه دیگری دارد؟ تا فردا صبح وقت دارید فکر کنید ببینید راه دیگری وجود دارد یا نه؟

اگر به اینجا برسیم، آیا شبیه ظهور سفیانی که در روایت فرموده اند که در خاورمیانه خواهد بود، نیست؟ آیا در روایات نفرموده اند که سفیانی ابتدا ادعای اسلام خواهی و آزادی خواهی می کند، ضد استکبار شعار می دهد، ولی از داخل با آنها بسته و بعد می آید فرامرزی عمل می کند، مرز بین اردن و سوریه را به هم می ریزد، مرز سوریه و ترکیه را به هم می ریزد، مرز عراق و سوریه را به هم می ریزد، مرز عراق و عربستان را به هم می ریزد. سفیانی ای که ما در روایات خوانده ایم، عیناً همین نقشه تغییر خاورمیانه را عمل می کند. اولش هم با یک موج اسلام خواهی است و پشتش هم غربی ها هستند.

الان به وضع منطقه که نگاه می کنیم می بینیم شرایط از نظر تحلیل سیلسی و تحلیل اوضاع منطقه خیلی به سفیانی نزدیک شده. می پرسید سفیانی کی ظهور می کند؟ بنده که خبر ندارم، ولی در مقام تحلیل عرض می کنم که خیلی به هم نزدیک شده است. بگذریم از اخباری که قبل از ظهور در مورد سرنگون شدن برخی از حکام ستمگر در منطقه وجود دارند. حالا دیگر در آنت جزییات وارد نمی شوم.

ما در چه شرایطی به سر می بریم؟ انصافاً شرایط ما خیلی به شرایط آخرالزمان نزدیک شده است. این آمادگی را در خودتان داشته باشید، وضع منطقه را با بصیرت تعقیب کنید، با بصیرت به تقویت امنیت جمهوری اسلامی بپردازید که یک راه بیشتر ندارد و آن هم تقویت ولایت است. وقتی اوضاع منطقه به هم ریخت، تنها نقطه باثبات و امنیت کجاست؟ مملکت شیعی ایران[صلوات حضار]

ان شاءالله همه آرزوهای مردم مظلوم و نازنین ایران اسلامی مه محقق خواهند شد و ما خواهیم دید که سال ها مرگ بر آمریکا گفته ایم، مرگ آمریکا را به چشم خواهیم دید؛ سال ها مرگ بر اسراییل گفته ایم؛ مرگ اسراییل را واهیم دید. سال ها علیه ظلم و ستم و استکبار فریاد زده ایم، ظلم و استکباری که تمدن غرب بر آن بنا نهاده شده است؛ فروریختنش را ان شاءالله خواهیم دید و خون شهدا اثر خودش را خواهد گذاشت. آن وقت است که تازه جلسات روضه خوانی راه می اندازیم و می نشینیم و در بهار آزادی جای شهدا را خالی و پای رکاب آقا امام زمان(عج) برای ابا عبدالله الحسین(ع) گریه می کنیم. علمداران آقا امام زمان(عج) برای علمدار حسین(ع) چه گریه ای بکنند. آید به جهان اگر حسین دگری / حاشا که برادری چو عباس آید. ان شاءالله که شما جزو علمداران آقا باشید.

دعا کنیم خدایا ! تحولات منطقه را مقدمه عاجل ظهور آقا امام زمان(عج) قرار بده. پیامبر گرامی وعده فرموده است که فتنه های آخرالزمان موجب رسوایی منافقین خواهد شد. خدایا! فتنه ۸۸ را کماکان موجب رسوایی منافقین که تا کنون رسوا نشده اند، قرار بده. خدایا! در برابر دیگان ما دست های مجروح رهبر ما را به دستان پر برکت مهدی فاطمه متصل بفرما. خدایا! در اثر صلابت اسلام و عزت مسلمین و اقتدار جامعه اسلامی ما دشمنان را روز به روز دچار اشتباهات بیشتر بگردان و آنان را با اشتباهات خودشان نابود بگردان.

خدایا! مردم مصر را به عالی ترین بصیرت و به پیروزی های غیرمترقبه فراوان تر از مجاهدتی که دارند، برسان.
خدایا! منافقانی را که در مصر بخواهند قیام مردم را منحرف کنند و کافرانی را که بخواهند پشت پرده بر این قیام آثار سوء بر جای بگذارند، رسوا و نابود بگردان. موجبات تحول تمام مردم مسلمان و نجات و خلاصیشان از مکاید کفار و مستکبران عالم را فراهم بگردان.

یک دعای بین المللی فرامذهبی و فرا اسلامی هم بکنیم. خدایا! مسیحیان مظلوم عالم را که تحت ستم صهیونیست ها هستند با ظهور آقا امام زمان(عج) و پشت سر ایشان حضرت مسیح بن مریم(ع) از زیر یوغ ستم صهیونیست ها نجات عنایت فرما.

خدایا! نابودی صهیونیسم را در برابر دیدگان ما و با دستان ما محقق بگردان. دل رهبر عزیز انقلابمان را هر لحظه شادتر بگردان. بهترین اخبار شادی آفرین را برای مردم مسلمان منطقه، برای مردم ایران اسلامی، برای قلب نایب امام زمان(عج) در این هفته به ارمغان بیاور. و صلی الله علی محمد و آله.

پر بازدیدترین ها

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

ميان جسم و روح رابطه متقابل وجود دارد

طبیعتاً وضعیت جسمی ما بر وضعیت روحی و فکری ما تأثیرگذار است.
علائم آخر الزمان

علائم آخر الزمان

رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
وظايف نخبگان و تحولات منطقه

وظايف نخبگان و تحولات منطقه

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان شنبه شب در سلسله نشست های هیئت فاطمیون قم سخنان مهمی در مورد شرایط کشور، وظایف نخبگان و تحولات منطقه و افریقا بیان کرد
دومين سالگرد 9 دي

دومين سالگرد 9 دي

جمعه، نهم دی ماه، مصادف با حماسه ی 9 دی 88، اولين برنامه ی موسسهی فرهنگی "عهد آدینه" در تپه ي نورالشهداء (كلكچال) برگزار شد.
كلام امام سجاد عليه السلام

كلام امام سجاد عليه السلام

در روایات و کلمات ائمه ي معصومین علیهم السلام مطالب بسیار مهم و تا حدی عجیب درباره ي دعا آمده که برخی از آن ها را به عنوان نمونه خدمت شما عرض می کنم.
Powered by TayaCMS