آن چه در
عصر حاضر ذهن اندیشمندان و جامعه شناسان را به خود مشغول ساخته مسائل مربوط به
خانواده است.
خانواده به
عنوان مهم ترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موفقیت یک جامعه و ملت
است، لذا سعادت هر جامعه ای منوط به نیک بختی خانواده های آن جامعه است. بنابراین،
باید هر چه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید. که دست یابی به این مهم تنها
از طریق شناسایی کامل عوامل تحکیم بنیان خانواده امکان پذیر است.
مهم ترین
عوامل یعنی: ایمان و فضیلت گرایی، عشق و محبت، شناخت نقش ها و وظایف خانوادگی،
وجود همکاری و تفاهم بین اعضا، عدالت، اخلاق نیکو، مدیریت صحیح و رعایت ادب و
احترام، اعتماد و نیز وفاداری اعضای خانواده است.
زندگی مقدمه ی آخرت است
و همچنین بنیان تکامل آن، لذا بسیار حساس و سرنوشت ساز بوده، نباید آن را دست کم
گرفت. یکی از محیط هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی رابطه ای تنگاتنگ و
سرنوشت ساز با آن دارد کانون خانواده است.حال باید دانست برای موفقیت در زندگی
خانوادگی کسب چه مهارت هایی ضرورت دارد.
مفهوم حقوقی
خانواده:
خانواده یک
واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و یک مرد که بین آن ها رابطه ی زوجیت به وجود
آمده ناشی می شود. ولی وجود زن و مرد اگرچه در ابتدا شرط حدوث آن است، ولی شرط
بقای آن نیست. مانند خانواده ای که از یک مادر و یک فرزند تشکیل می شود (و پدر
خانواده در قید حیات نیست.) به هر صورت وجود لااقل دو نفر، شرط تحقق یک خانواده
است.
عوامل
فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و سرزندگی آن مؤثرند که در ذیل، به مهم ترین آن ها
پرداخته شده است:
1. ایمان و فضیلت گرایی اعضای خانواده: در قرآن توصیه های مکرری به تقوا
در تشکیل خانواده شده است، چنان که می خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا
رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَه وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ
بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی
تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا
(النساء / 1)؛ ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، همان کسی که همه ی شما را
از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان
فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یک دیگر می خواهید
نام او را می برید از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب
شماست.» همچنین خداوند در سوره ی بقره، شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آن ها
دانسته است: «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ
مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ ...(البقره /221 )؛ و با
زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایمان از زن آزاد
بت پرست بهتر است، هر چند [مال و زیبایی او] شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را
به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاورده اند، یک غلام باایمان از یک
مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند [مال و موقعیت و زیبایی او] شما را به شگفتی
آورد... .» استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا
بودن، برتری ظاهری دارند، اما چون زناشویی با آنان باعث لغزش های اخلاقی و عقیدتی
فرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امر برای
جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادی و اجتماعی –طرف
مقابل - می شوند و ارزش های دینی و معنوی را فدای آن می سازند، هشدار و ره نمون
مناسبی است. در واقع این آیه تاکید بر
ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است.
٢. وجود
عشق، مهر و محبت میان اعضای خانواده: انسان تشنه ی دوستی و محبت است. انگیزه-ی
بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی، محبت است و وجود آن در خانواده،
انسان را به فعالیت و کسب معاش وا می دارد. امام صادق(ع) می فرماید: «هر گاه کسی
را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر
می سازد.» حفظ حرمت و شخصیت دیگران، در
گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می گردد. رعایت این مسئله خصوصاً از
سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط خواهد شد
که بارزترین مصداق آن خانواده است.در واقع، اخلاق نیک به مثابه روغنی است که از
سایش و فرسودگی قطعات انسانی در اثر برخورد و اصطکاک مداوم جلوگیری می کند.
هر گاه عضوی
از خانواده به مرحله-ای از فساد و گمراهی برسد که راهی برای نجات او نباشد باید آن
را از خانواده جدا و دیگر اعضا را از شر او محفوظ داشت؛ همچون عضوی که در اثر صدمه
یا بیماری ناعلاج، از بدن جدا می گردد تا موجب عفونت و تباهی دیگر اعضای بدن
نشود.فاتحان این میدان، نوح(ع) و لوط (ع) هستند که همسر و فرزند خود را به سبب
فساد دینی ترک گفتند. آنان حدود عواطف خانوادگی را بر رعایت حدود الهی منطبق
ساختند. آیات ٤٥، ٤٦ و ٨١ سوره ی هود بیانگر این حقیقت است، تا الگویی برای دیگر
انسان ها ارائه شده باشد.
٣. آشنایی
کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود: حق و وظیفه از هم جدا نیستند، یعنی هر کس
حقی داشته باشد، در مقابل وظیفه ای نیز دارد و بالعکس. این موضوع در مورد تمام
افراد بشر ثابت است و تنها خداست که حقوقی دارد اما وظیفه ای بر او نیست.بدیهی است
که اعضای خانواده نیز نسبت به هم حقوق و وظایفی دارند:
الف) حق
والدین بر فرزندان: امام سجاد(ع) در رساله ی حقوق خود، حق پدر و مادر بر فرزندان
را این گونه بیان می فرماید: «حق مادرت این است که بدانی او تو را حمل کرده آن
گونه که کسی، کس دیگر را حمل نکند؛ و از شیره ی جانش تو را خورانده آن گونه که کسی
دیگری را نخوراند؛ و به راستی، او با گوش و چشم و دست و پا و مو پوست و تمام
اندامش تو را نگه داری کرده و از این نگه داری، خشنود و شاد و پیوسته کار بوده
است؛ و هر ناگواری و رنج و سختی و نگرانی را تحمل کرده تا این که دست قهر[طبیعت]
را از تو دور سازد؛ و تو را به دنیا آورده و آن گاه خشنود بوده که تو سیر باشی و
او گرسنه باشد، تو پوشیده باشی و او برهنه ماند، تو را بنوشاند و خود تشنه ماند،
تو را در سایه دارد و خود در آفتاب باشد، با تنگنایی خویش به تو نعمت بخشد، با شب
بیداری تو را شیرینی خواب چشاند؛ و شکمش آوند وجود تو و دامنش پرورش تو و پستانش
مشک نوشین تو و وجودش پرستار تو بوده. گرم و سرد دنیا را برای تو و به خاطر تو به
جان خریده پس به اندازه ی این همه [تلاش مادر] سپاسش دار و جز به یاری و توفیق
خداوند، تو را یارای آن سپاس داری نباشد.
حق پدرت این
است که بدانی به راستی او ریشه ی توست و تو شاخه ی اویی و چون او نبود تو نیز
نبودی. پس هرگاه در خویش چیزی دیدی که پسندیده آمد پس آگاه باش که این نکویی در
تو، ریشه در پدرت دارد پس خدای را ستایش نما و به اندازه ی آن نکویی، سپاسش دار و
لا قوۃالا بالله.»
از این جاست که انسان در می یابد چرا خداوند مسئله ی نیکی به پدر و
مادر و شکر زحمات آن ها را مقدمه ای بر شکر خود شمرده است: و َوَصَّیْنَا
الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ
کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ
أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ
نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰوَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ
صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی؛ ما به انسان توصیه کردیم که
به پدر و مادرش نیکی کند ... می گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که
به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود
باشی و فرزندان مرا صالح گردان.(الأحقاف : 15)
ب) حق فرزندان بر
والدین: در این مورد نیز امام سجاد(ع) در رساله ی حقوق فرمودند: «حق فرزند تو این
است که بدانی او از توست و در پسند و ناپسند دنیای زود گذر، دنباله روی توست؛ و به
درستی که تو در تربیت نیکو و راهنمایی به سوی پروردگارش و یاری رسانی او در فرمان
پذیری از خداوند نسبت به خویشتن و حق فرزندت پرسیده خواهی شد. پس [اگر وظیفه ات را
به انجام رسانی] پاداش گیری و [چون کم کاری کنی] بازخواست شوی. پس کار فرزندت را
چونان کسی که کارش را در این سرای زودگذر با نیکو ثمری بیاراید، انجام بده و در
روابط تو و فرزندت به سبب نگه داری خوب و ثمر الهی که از او گرفته ای نزد
پروردگار، عذرت پذیرفته باشد و لا قوۃالا بالله».
برای فرد بی قرار و بی
تاب، هم آسیب ناشی از مصیبت می ماند و هم آسیب های ناشی از بی تابی-ها و لذا اگر
بی تابی بر کسی چیره شود روی آسایش را نخواهد دید. پیامبر(ص) در این باره
می-فرماید: «من استولی علیه الضجر رحلت عنه الراحه؛ کسی که بی تابی و تنیدگی بر او
چیره شود، آسودگی از او رخت بربندد.»
ج) وظیفه ی هر یک
از زن و مرد نسبت به کل خانواده: خداوند در قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ
وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا
أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ؛ (التحریم / 6) دستور امر به معروف و نهی از منکر یک دستور عام
است که همه ی مسلمین نسبت به یک دیگر دارند ولی از این آیه و نیز روایاتی که
درباره ی حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده، به خوبی استفاده می شود
که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگین تری دارد و موظف است تا آن جا
که می تواند در تعلیم و تربیت آن ها بکوشد، آن ها را از گناه بازدارد و به نیکی ها
دعوت نماید، نه این که تنها به تغذیه ی جسم آن ها اکتفا کند.
پیامبر گرامی اسلام(ص)
نیز فرمودند: «بدانید همه ی شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی
از آن ها هستید، مسئولید ... مرد، نگهبان خانواده ی خویش است و در مقابل آن ها
مسئول، زن نیز نگهبان خانواده، شوهر و فرزندان است و در برابر آن ها مسئول است.» در
آیه ی دیگری از قرآن می خوانیم خطاب خدا به پیامبرش را که: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ
بِالصَّلَاةِ؛ خانواده ی خود را به نماز فرمان ده.»(طه / 132)
د) حقوق و وظایف
زن و شوهر نسبت به یک دیگر: طبق آیه ی: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ
بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَه؛(البقره / 228) همان طور که مرد
بر زن حقوقی دارد، زن نیز بر مرد حقوقی خواهد داشت. یعنی طرفین نباید از حقوق خود
سوء استفاده کنند بلکه بایستی حق یک دیگر را به صورت شایسته ادا کنند؛ چنان که در
آیه از لفظ «با