علّامه جعفری اداره خانواده را به چهار صورت تصویر می نماید:
-
زن و مرد سرپرستی خانواده را بر عهده بگیرند.
-
زن سرپرست خانواده باشد.
-
خانواده پدرسالار باشد.
-
نظام شورایی با سرپرستی مرد كه ایشان این حالت را برای اداره منزل شرط با اهمیتی میداند. ایشان نظام خانواده را در اسلام، نه مادرسالار و نه پدرسالار میداند، بلكه آن را انسانسالار معرفی میكند.[1]
بدینسان، پاسخ سؤال اول روشن شد و معلوم گردید كه غالب دانشمندان مسلمان با تكیه بر آیه مذكور، قوّامیت و ریاست مردان بر زنان را پذیرفتهاند. حال مهم است كه بدانیم معنای این ریاست و قوّامیت چیست و حدود این ریاست تا به كجاست.
پاسخ به این سؤال با مراجعه به آیه و دقت در واژگان آن روشن میشود. از اینرو، در ادامه معانی چند واژه در آیه مذكور بررسی میشود:
بررسی واژگان آیه
الف. مراد از «الرجال» و «النساء»
معنای لغوی دو واژه «الرجال» و «النساء» تقریبا روشن است كه به معنای مردان و زنان است؛ ولی مقصود از این دو واژه در آیه روشن نیست و مفسّران و فقها درباره آنها اختلافنظر دارند.
برخی الف و لام در «الرجال» و «النساء» را الف و لام جنس دانسته و گفتهاند: مقصود از رجال و نساء در این آیه جنس مرد و زن است.
شیخ طوسی در تبیان همین قول را قبول كرده است. ایشان با بیان شأن نزول آیه میفرماید: «الرِّجَالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّسَآءِ»؛ یعنی مردان نسبت به تأدیب و تدبیر امور زنان، قیّم آنها هستند كه خداوند مردان را از نظر عقل و رأی (درایت) نسبت به زنان فزونی و برتری داده است.[2]
نیز مرحوم طبرسی در مجمعالبیان معتقد است: معنای آیه این است كه مردان بر زنان مسلّط هستند و قوّامیت دارند و سرپرست آنان در تدبیر زندگی و تربیت و تعلیمشان هستند.[3]
علّامه طباطبائی معتقد است: در آیه، قوّامیت مردان بر دو علت مبتنی شده است:
-
اینكه خداوند به مردان برتریهایی داده است كه آنها را نسبت به زنان قیّم میگرداند.
-
اینكه مردان از مال خود، نفقه زنان را میپردازند و بدین دلیل، مسلّط بر زندگی آنها میشوند.
و این دو دلیل هم به صورت عام ذكر شدهاند. ایشان معتقد است: به دلیل عمومیت، علت حكمی كه مبتنی بر آن علت است (قیّم بودن مردان بر زنان) نیز عمومیت دارد و منحصر به شوهران نسبت به همسران نیست و چنان نیست كه مردان تنها بر همسران خود قوّامیت داشته باشند، بلكه حكمی برای نوع مردان بر نوع زنان جعل شده است.[4]
آیهاللّه گلپایگانی هم بر این معنا تأكید دارند و میفرمایند:
قوله تعالی، «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء» فانّه ظاهرةً فی قیمومة الرجال علی النساء و لازمها سلطة الرجال و حكومتهم علیهنَّ دون العكس.[5]
اما در مقابل، گروه دیگری از مفسّران و فقها معتقدند: در این آیه، واژه «رجال» به معنای شوهران (ازواج) و واژه «نساء»، به معنای همسران است. بنابراین، مفاد آیه این میشود كه شوهران تنها بر زنان خود حق سرپرستی دارند،[6] و این سلطه نیز فقط در محدوده رابطه خانوادگی است و مقصود برتری همه مردان بر همه زنان نیست كه این قول را چند نكته تأیید میكند:
-
جمله «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ.» این جمله میرساند كه مقصود برتری همه مردان بر همه زنان نیست، وگرنه بایست میفرمود: بما فَضَّلَهُم عَلیهِنَّ.[7]
-
همچنین جمله «بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ»در آیه مورد بحث و آیاتی كه ادامه آن آمده است، میرساند قرآن كریم درصدد بیان رابطه خاص میان زن و شوهر است؛ زیرا با توجه به قراین موجود در آیه، مراد از این عبارت هزینههایی از قبیل مهریه و نفقه است.
آیهاللّه جوادی آملی در اینباره میفرماید: اگر زن در مقابل مرد و مرد در مقابل زن، به عنوان دو صنف مطرح هستند، هرگز مرد قوّام و قیّم زن نیست و زن هم در تحت قوّامیت مرد نیست، بلكه قوّامیت مربوط به موردی است كه زن در مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن باشد. قوّام بودن در این مقام نیز نشانه كمال و تقرّب الی اللّه نیست.[8]
آیهاللّه حائری هم قوّامیت مرد بر زن را ثابت نمیداند و میفرماید: به همین علت، برادر بر خواهر خود قوّامیت ندارد و معتقد است: این قوّامیت تنها در زندگی زناشویی وجود دارد كه مرد ریاست خانواده را بر عهده دارد كه علت آن هم دو چیز است:
الف. اینكه خانواده برای حفظ نظم خود، نیاز به یك مدیریت واحده دارد.
ب. مرد برای این ریاست اولویت دارد؛ زیرا قدرت او برای حل مشكلات بیشتر است و عقل او بر عاطفهاش غالب است.[9]
-
علاوه بر اینها، ادامه آیه كه میفرماید: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ» نیز مؤیّد این قول است و نشان میدهد كه آیه مربوط به زندگی زناشویی است؛ زیرا این فراز از آیه نیز درباره ارتباط زوجین با هم است و نكاتی دیگر از روابط زناشویی را بیان میكند، از اینرو، ابتدای آیه هم مربوط به زندگی زناشویی است.
-
بر خلاف آنچه مرحوم علّامه فرمودند كه به دلیل عمومیت دلیل ذكر شده در آیه، سلطه مردان عام و مطلق است، به نظر میرسد اینكه خداوند این قوّامیت را معلول این دو علت «بِمَا فَضَّلَاللّهُ... وَ بِمَا أَنفَقُواْ» قرار داده، خود بیانگر آن است كه این سلطه مخصوص همه مردان بر همه زنان نیست و تنها در جایی این قوّامیت هست كه این دو شرط باشد. این دو شرط نیز فقط در زندگی زناشویی وجود دارد.
-
نكته آخر اینكه در فقه اسلامی، همانگونه كه پدر بر فرزندان خود ولایت دارد و آنان در برخی موارد، باید مطیع او باشند و كاری را كه مورد اكراه اوست انجام ندهند، مادر نیز بر تمام فرزندان خود، چه دختر و چه پسر، ولایت دارد و فرزندان ذكور او هم نباید كاری كنند كه موجب ناراحتی او میشود و او از آن كراهت دارد و عنوان «عاق والدین»، كه در روایات به آن بسیار توجه شده، شامل پدر و مادر میشود. بنابراین، فرزندان باید امر و نهی پدر و مادر را بر خود محترم بشمارند و این خود نشاندهنده آن است كه مادران هم بر فرزندان خود ولایت دارند، هرچند پسر باشند. از اینرو، نمیتوان مدعی شد كه صنف مردان بر زنان به طور كل، دارای سلطه است.
بنابراین، با توجه به این آیه، جنس مردان بر زنان ولایتی ندارد، بلكه تنها شوهران بر زنان خود و آن هم در محدوده روابط خانوادگی و در امر مدیریت خانواده، حق سرپرستی دارند.
ب. مراد از واژه «قوّامون»
طبق دیدگاه بسیاری از مفسران و فقها، قوّامیت به معنای ولایت و سلطنت است. در این منابع، قوّامیت مردان بر زنان به صاحب اختیار بودن و تسلّط معنا شده است. در معنای كلمه «قوّام» بین لغویها چند قول است:
-
مسلّط بودن و صاحب اختیار بودن: راغب اصفهانی معتقد است: اگر موضوع قیام شخص باشد، قوّام بودن یكی بر دیگری به این معناست كه قَوَّام اختیار امر دیگری را در دست دارد و دیگری مسخَّر اوست. ولی اگر موضوع قیام شیء باشد «مراعات و محافظت» معنا میدهد و البته وی آیه موردنظر را بر معنای اول تطبیق كرده است.[10]
ابن اثیر در النهایة فی غریب الحدیث همین قول را انتخاب كرده است.[11]
در تاج العروس آمده كه ابن اثیر گفته: «اَلْقَوْمَ» در اصل مصدر «قَامَ» است و سپس در استعمال، برای مردان (نسبت به زنان) غلبه پیدا كرد و مردان بدان نامیده شدند؛ زیرا آنها «قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء» هستند در اموری كه اقامه و انجام آن در شأن زنان نیست.[12]
برخی نیز در بیان كسانی كه بر مال غیر ولایت دارند، ازواج را هم ذكر كردهاند. بنابراین، معنای «قوّام بودن» را به معنای «صاحب اختیار بودن» دانستهاند.[13]
-
عهدهدار بودن و مسئول بودن: در نظریه دیگر، گروهی از لغویها و مفسّران، «قَوَّام» را به معنای مدیریت و یك مسئولیت صرفا اجرایی دانستهاند و بر این اساس، مرد بر زن هیچ نوع ولایتی ندارد و قیمومت در آیه مورد بحث، به معنای این است كه در روابط زناشویی، مرد در مقابل همسرش مسئول و مراقب است و باید نسبت به كارها و نیازهای وی قیام و اقدام نماید.
در لسان العرب آمده است:
عن ابن بری و قدیحی: القیام بمعنی المحافظة و الاصلاح.
سپس وی هم همین آیه مورد بحث را به عنوان شاهد بر این معنا ذكر كرده است و میگوید:
قَیِّم الْمَرأةَ یعنی: زوجُ المرأة.
زیرا مرد به زن و نیازمندیهای او قائم است.[14]
او در جای دیگری میگوید: قَیِّم زن شوهرش است؛ چراكه مرد به احتیاجات زن خود قیام میكند و اینكه در قرآن عزیز فرموده است «الرِّجَالُ قَوامُونَ عَلَی النِّسَآءِ»به این معناست (و اللّه اعلم) كه مردان متكفّل نیازهای زنان و كمككار آنها در نیازهایشان هستند.[15] پس در این قول، در عوض مسئولیتی كه خداوند در زندگی بر عهده مرد قرار داده، حق تصمیمگیری در امور مربوط به زوجیت و زندگی هم به مرد موكول شده است.
آیهاللّه جوادی آملی نیز میگوید: قوّام بودن مربوط به مدیریت اجرایی است؛ زیرا قرآن میفرماید: «الرِّجَالُ قَوامُونَ عَلَی النِّسَآءِ.»توانایی مرد در مسائل اجتماعی و شمّ اقتصادی و تلاش و كوشش برای تحصیل مال و تأمین نیازمندیهای منزل و زندگی، بیشتر است. و چون مسئول تأمین هزینهْ مرد است، سرپرستی داخل منزل هم با مرد است. اما چنین نیست كه از این سرپرستی بخواهد مزّیتی به دست آورد و بگوید: چون من سرپرست هستم پس افضل هستم، بلكه این یك كار اجرایی است؛ وظیفه است، نه فضیلت...«الرِّجَالُ قَوامُونَ عَلَی النِّسَآءِ» اگرچه جمله خبری است، ولی روحش انشایی است؛ یعنی ای مردها! شما قوّام منزل باشید، سرپرست منزل باشید. «الرِّجَالُ قَوامُونَ»به این معنا نیست كه زن اسیر مرد است و مرد قوّام، قیوم و مدیر است و میتواند به دلخواه خود عمل كند.[16]
آنچه این قول را تأیید میكند دو چیز است:
اولاً، كلمه «قوّام» و «قیام» در قرآن به همین معنا در دیگر آیات نیز آمده است. در آیه 135 سوره نساء میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام كنید و به عدالت گواهی دهید.
و یا در آیه 8 سوره مائده آمده است:
«كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ»؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید! همواره برای خدا به داد برخیزید و به عدالت گواهی دهید.
واژه «قوّام»، از ماده «قَوَمَ» است و «قیام» در این دو آیه، به معنای ایستادن، محافظت كردن و اصلاح است. در آیه 34 سوره نساء نیز به همین معناست؛ چنانكه ابن منظور در لسان العرب این معنا را بیان كرده است.[17]
كلمه «قوّام» در دو آیه اخیر، مبالغه در قیام و به معنای استمرار در آن است. علّامه طباطبائی در اینباره مینویسد: «قیام» به قسط، به معنای عمل به قسط و تحفّظ بر آن است. پس مراد از «قوّامین بالقسط»، قائمین به قسط است، البته قائمینی كه قیامشان به قسط تام و كاملترین قیام باشد. پس مبالغه در قیام به این معناست كه شخص قوّام به قسط، كمال مراقبت را به خرج دهد.[18]
ثانیا، در این آیه، واژه «قوّامون» با حرف «علی» آمده است. تركیب ماده «قیام» با «علی» همیشه با نوعی نظارت و مراقبت و پیگیری و اعمال قدرت همراه است. در قرآن، در یك جای دیگر هم «قیام» با «علی» آمده است كه میتواند شاهد و گواه این مطلب باشد. در آیه 75 سوره آلعمران میفرماید:
«مِنْهُم مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ إِلَیْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَآئِما»؛ از اهل كتاب گروهی هستند كه اگر امینش شمردی و دیناری به او سپردی، به مطالبه، آن را باز نگرداند، مگر اینكه دائما بر (سر) وی به پا ایستی.
در این آیه هم مسلّما مراد از «عَلَیْهِ قَآئِما» ولایت و سلطه بر فرد نیست، بلكه مراد نظارت و مراقبت و پیگیری همراه با اعمال قدرت است؛ چنانكه ابن منظور در لسان العرب همین معنا را از آیه فهمیده است؛ میگوید: «قیام» به معنای محافظت و اصلاح است.
و منه قوله تعالی:«الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء»و قوله تعالی: «إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَآئِما»، ای ملازما محافظا.[19]
علاوه بر این، اگر قیام در این آیه به معنای ولایت داشتن و سرپرست بودن باشد، صحیح نخواهد بود؛ چراكه قرآن نمیگوید: در صورتی میتوانی از اهل كتاب پول خود را پس بگیری كه بر او ولایت داشته باشی و سرپرست او باشی! واضح است كه این معنا مدّنظر نیست، بلكه میفرماید: در صورتی میتوانی پول خود را پس بگیری كه پیوسته در طلب او باشی و ملازم و همراه او باشی و یا بر او مسلّط باشی. در برخی تفاسیر نیز همین معنا استفاده شده است.[20]
بنابر آنچه گذشت، با توجه به برخی قراین در همین آیه و آیات دیگر قرآن، میتوان گفت: قوّام بودن در آیه مورد بحث به معنای صاحب اختیار بودن و ولایت داشتن نیست، بلكه به معنای سرپرستی امور خانواده و برآوردن نیازهای آن و صرفا یك وظیفه اجرایی است و محدوده آن هم فقط امور مربوط به خانواده است.
پى نوشت ها
[1]ـ محمّدتقى جعفرى، پیشین، ص 274.
[2]ـ شیخ طوسى، پیشین، ج 3، ص 183.
[3]ـ اگرجه احتمال دارد كه كلام مرحوم طبرسى به معناى برترى شوهران بر زنان باشد، نه مردان بر زنان، اما با توجه به تصریح ایشان كه مىفرماید خداوند سرپرستى زنان را به مردان محوّل كرده با استشهاد به همین آیه و علت این امر را هم برترى عقلى مردان بر زنان مىداند و بیان مىدارد كه مردان سرپرست زندگى و تربیت و تعلیم و مسلّط بر زنان هستند، بسیار بعید است كه مراد ایشان تنها برترى شوهران بر زنان باشد؛ چراكه شوهر مسئول تعلیم و تربیت همسر خود نیست. (ر.ك. فضلبن حسن طبرسى، پیشین، ج 5، ص 135.)
[4]ـ سید محمّدحسین طباطبائى، پیشین، ج 4، ص 343.
[5]ـ سید محمّدرضا موسوى گلپایگانى، كتاب القضاء، دارالقرآن الكریم، ج 1، ص 44.
[6]ـ به برخى از قایلان این قول به اجمال در پىنوشت 8 اشاره شد.
[7]ـ فخرالدین طریحى، مجمع البحرین، چ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1367، ج 3، ص 564.
[8]ـ عبداللّه جوادى آملى، پیشین، ص 391.
[9]ـ سیدكاظم حائرى، پیشین، ص 76.
[10]ـ راغب اصفهانى، مفردات فى غریبالقرآن، تهران، نشر الكتاب، 1404، ص 690.
[11]ـ ابن اثیر، النهایة فى غریب الحدیث، ج 4، ص 124.
[12]ـ محمّد مرتضى زبیدى، تاج العروس، ثقافة الاسلامیة، ج 3، ص 564.
[13]ـ میر عبدالفتاح حسینى مراغى، العناوین الفقهیه، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 1417، ج 1، ص 557.
[14]ـ ابن منظور، لسان العرب، بیروت، دارالتراث، ج 12، ص 497.
[15]ـ همان، ج 12، ص 502.
[16]ـ عبداللّه جوادى آملى، پیشین، ص 392.
[17]ـ ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 497.
[18]ـ سید محمّدحسین طباطبائى، پیشین، ج 5، ص 176.
[19]ـ ابن منظور، پیشین، ج 12، ص 497.
[20]ـ ر.ك. فضلبن حسن طبرسى، پیشین، ج 4، ص 130 / ناصر مكارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، نشر دارالكتب الاسلامیة، ج 3، ص 473 / ابوالفتوح رازى، پیشین، ج 4، ص 388 / سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 3، ص 388 / شیخ طوسى، پیشین، ج 2، ص 503.