بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین...
اللهم کن لولیک الحجهابن الحسن...
آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است که بهار فرجت حسرت فروردین است
محض امسال نه ، این غصه ی چندین قرن است قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است
لحظه ی ناب شکوفا شدنم در روضه ست هر کجا حرف بهار است بهارم این است
اشک، چون باده ی نابی ست که سرمستی آن با وجود همه ی شوری آن شیرین است
بر خلاف همه امسال لباسم، قلبم با سیاهی غم فاطمیه رنگین است
وه! چه سالی شود امسال که از آغازش نایم از نغمه ی یا فاطمه آهنگین است
محمّد بیابانی
عبدالرحمن قبایقی می گوید: ش_یخ جعفر بن زهدری , به فلج مبتلا شد, به طوری که قادر نبود از جا برخیزد. مادربزرگش بعد از ف_وت پ_در ش_یخ , به انواع معالجات متوسل شد, ولی هیچ فایده ای ندید.
اطبای بغداد را آوردند. مدت مدیدی معالجه کردند, باز هم سودی نبخشید, لذا به مادر بزرگش گفتند: شیخ را به مقام و ق_به حضرت صاحب الامر (ع ) در حله ببر وبخوابان شاید حق تعالی او را از این بلا رهایی بخشد و ب_ل_ک_ه حضرت صاحب الامر(ع ) از آن جا عبور نمایند و به او نظر مرحمتی فرمایند و به این شکل , مرضش خوب شود. مادر بزرگ شیخ جعفر بن زهدری , به این موضوع توجه کرد و او را به آن مکان شریف برد. در آن جا حضرت صاحب الامر (ع ) شیخ را از جایش بلند کردند و فلج را از او مرتفع نمودند. عبدالرحمان قبایقی (ناقل قضیه ) می گوید: بعد از شنیدن این معجزه , میان من و او رفاقتی ایجاد شد, به طوری که نزدیک بود ازشدت ارتباط ه_یچ گاه از یکدیگر جدا نشویم . او خانه ای داشت که در آن جا,شخصیتهای حله و جوانان و اولاد بزرگان شهر جمع می شدند. م_ن خ_ودم ق_ضیه را از شیخ جعفر پرسیدم . او گفت : من مفلوج بودم و اطباء از معالجه مرض من ن_ات_وان ش_دن_د. و بقیه جریان را نقل کرد تا به این جا رسید که حضرت حجت (ع ) در آن حالی که جده ام مرا در مقام خوابانیده بود به من فرمودند: برخیز.عرض کردم : مولای من , چند سال است که قدرت برخاستن را ندارم . فرمودند: برخیز به اذن خدا. و مرا در برخاستن کمک کردند.وق_ت_ی ب_ل_ن_د شدم , اثر فلج را در خود ندیدم و مردم هجوم آوردند و نزدیک بود مرابکشند. برای تبرک , لباسهایم را تکه تکه کرده و بردند و به جای آن لباسهای خود را به تن من پوشانیدند. بعد هم به خانه خود رفتم و لباسهایشان را برای خودشان ,فرستادم
چگونگی استفاده از روایات در خصوص الگو بودن حضرت زهرا سلام الله علیها:
مقدمه اول : در روایات و در زیارت جامعه کبیره آمده است:
خلقکم الله أنوارا، فجعلکم بعرشه محدقین.
خداوند این 14 معصوم (علیهم السلام) را، نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و أمیر المؤمنین (علیه السلام) و حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) و 11 فرزندش را از نور آفرید و قبل از آفرینش آسمان و زمین، در گرداگرد عرش إلهی مشغول تقدیس و تسبیح إلهی بودند.
بعضی از روایاتی که ائمه (علیهم السلام) از جایگاه و مقام رفیع خودشان برای ما نقل کرده اند، از باب تفیهم و تفهّم بوده و از باب "کلّم الناس علی قدر عقولهم" و "نحن معاشر الأنبیا نکلّم الناس بقدر عقولهم" بوده است. ولی به دو روایتی که در منابع شیعه آمده اشاره می کنیم تا به وسیله این روایات، به جایگاه رفیع حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در نزد ائمه (علیهم السلام) واقف شویم:
امام عسکری (علیه السلام) در روایت می فرماید: نحن حجج الله علی خلقه و فاطمه حجه علینا. ما حجت های إلهی بر خلائق هستیم و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) حجت بر ما است. تفسیر أطیب البیان، ج 13، ص 235
یعنی همان گونه که مردم، گفتار و کردار و رفتار ما را الگو و أسوه برای خود قرار داده اند، ما هم گفتار و کردار و رفتار حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را برای خود الگو و أسوه قرار داده ایم.
در روایت دیگری، مرحوم شیخ طوسی (ره) (متوفای 460 هجری) که از علماء بزرگ شیعه و از استوانه های علمی شیعه است و از او به شیخ الطائفه تعبیر می شود، در کتاب الغیبه، صفحه 286 و مرحوم علامه مجلسی (ره) در بحار الأنوار، جلد 53، صفحه 180 نقل می کنند از آقا حضرت ولی عصر (أرواحنا لتراب مقدمه الفداء) که می فرماید:
و فی إبنه رسول الله (صلی الله علیه و آله) لی أسوه حسنه. دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله) برای من أسوه حسنه است.
این نشان می دهد که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) در نزد ائمه (علیهم السلام) جایگاه رفیعی است.
البته در اینجا سخن برای گفتن خیلی زیاد است و بهترین سخن در این زمینه، همان سخن نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) است که در روایات شیعه و سنی آمده که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را پاره تن خودشان قرار داده است:
فاطمه بضعه منی.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 210 _ صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 7، ص 141
بزرگان أهل سنت مانند امام قرطبی و دیگران از این روایت استفاده می کنند که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) از نظر عصمت و مقام و رفعت، هم طراز و هم سنگ نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) است؛ غیر از نبوت و رسالت. حتی بعضی ها مانند قرطبی می گویند:
اگر ما قائل شویم که حضرت مریم (سلام الله علیها) نبی و پیامبر بوده، با این روایت ثابت می شود که مقام حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از حضرت مریم (سلام الله علیها) هم بالاتر است.
نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) هم با این روایت: فاطمه بضعه منی، فمن أغضبها أغضبنی.
صحیح البخاری لمحمد بن اسماعیل البخاری، ج 4، ص 210
یا رسول اکرم فرمودند: إنما فاطمه بضعه، منی یؤذینی ما آذاها.
صحیح مسلم لمسلم بن حجاج النیشابوری، ج 7، ص 141
این روایات نشان داد که اتفاقات بعد از خودش را می دانست که أمتش دچار تفرقه و تشتت و انحراف می شوند و دلیلش هم این حدیث است:
تفترق أمتی علی ثلاث و سبعین فرقه، کلها فی النار إلا فرقه واحده.
سنن الترمذی، ج 4، ص 134
و به همین دلیل، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را برای أمت اسلامی، الگو و ملاک حق و باطل معرفی کردند. ولی متأسفانه مردم از این الگو، الگوپذیری نداشتند و از این ملاک حق و باطل نتوانستند بهره ای ببرند.
بعضی می گویند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فقط برای زنان أمت اسلامی الگو است و این کاملاً اشتباه و نادرست است و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) برای همه الگو است؛ هم برای زنان و هم برای مردان.
می بینیم که حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بعد از رحلت نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) مدافع حریم ولایت می شود و در برابر مخالفین ولایت می ایستد و با تمام توانش و تا آخرین نفس از ولایت _ که اساس اسلام است _ دفاع می کند. همه مردان و زنان باید از این روش حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) الگوپذیری داشته باشند. آن حضرت در برابر مخالفین ساکت نمی نشیند و در برابر کسانی که پا را از گلیم خود دراز می کنند، سکوت نمی کند. لذا ما هم در برابر حاکمان جائر و ظالم و مستبدّ و آنهایی که حکومت خود را بر محور ظلم و ستم پایه ریزی کرده اند، مانند حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می ایستیم و ساکت نمی نشینیم.
زنان و دخترانی که پیرو آن حضرت هستند و عشق به ایشان دارند و اظهار ارادت می کنند، باید تلاش کنند تا در این جامعه ی مملوّ از شرّ و فساد و بی بندوباری که ملاک های جامعه ما روی مسائل اقتصادی و سیاسی و مادی رفته، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را الگوی خود قرار دهند. وقتی کسی به خواستگاری یک دختری می آید، اولین سؤالی که از او می کنند، از شغل و ماشین و خانه و درآمد او سؤال می کنند. ولی باید دقت داشته باشند که وقتی از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دَم می زنند، نباید فقط زبانی باشد. حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) با این که خواستگاران متعددی داشته و شخصیت های برجسته جامعه اسلامی و سرمایه داران بزرگ و نامی آن زمان از او خواستگاری کردند، ولی دست ردّ بر سینه همه زد و وقتی با أمیر المؤمنین (علیه السلام) ازدواج کرد، أمیر المؤمنین (علیه السلام) جزء فقیرترین افراد جامعه بود.
در منابع أهل سنت و شیعه آمده است که خود أمیر المؤمنین (علیه السلام) می فرماید:
تزوجت فاطمه بنت محمد (صلی الله علیه و سلم) و ما لی و لها فراش غیر جلد کبش ننام علیه باللیل و نعلف علیه ناضحنا بالنهار و ما لی خادم غیرها.
من با فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و سلم) ازدواج کردم، در حالی که در زندگی ما فقط یک پوست قوچی بود که شب را بر روی آن می خوابیدیم و روی آن علف می ریختیم و شتر هم می خورد و هیچ خدمت گزاری نداشتیم.
بحار الأنوار للعلامه المجلسی، ج 76، ص 322 _ کنز العمال للمتقی الهندی، ج 13، ص 682 _ الطبقات الکبری لمحمد بن سعد، ج 8، ص 22 _ تاریخ مدینه دمشق لإبن عساکر، ج 42، ص 376 _ الکامل فی التاریخ لإبن الأثیر، ج 3، ص 399
زنانی که دَم از عشق حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می زنند، فاطمه خواستن، با گفتن و شعار نیست. فاطمه گونه زندگی کردن و فاطمه گونه ازدواج کردن و فاطمه گونه شوهرداری کردن و فاطمه گونه بچه داری کردن، همان الگوپذیری از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) است.
عجیب است که در رابطه با همسرداری حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) روایت زیبایی را مرحوم علامه مجلسی (ره) در بحار الأنوار، جلد 41، صفحه 30 نقل می کند:
چیزی در خانه نبود و أمیر المؤمنین (علیه السلام) وارد خانه شد و به حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمود: برای ناهار چه داریم؟ حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمود: چیزی در خانه نداریم که من برای شما و بچه ها غذایی تهیه کنم. أمیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: چرا به من نگفتی که من وسائل غذا تهیه کنم؟
فقالت: یا أبا الحسن! إنی لأستحیی من إلهی أن أکلفک ما لا تقدر علیه.
حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) فرمود: من از خدایم حیاء می کنم که از تو چیزی را بخواهم که قادر بر آن نباشی.
یعنی حتی همان مواد غذایی را که شاید فراهم کردن آن در توان و قدرت أمیر المؤمنین (علیه السلام) نباشد، از او درخواست نکرد.
زنانی که به خاطر چشم و هم چشمی، زنان همسایه و فامیل را می بینند که فلان چیز را دارند، شوهر خود را وادار می کنند که زیر قرض و وام و منت دیگران برود تا آن وسیله را برای آنها تهیه کند، الگوپذیری از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) ندارند و فردای قیامت، او و حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) پای حساب می آیند. ببینید تفاوت چقدر است در میان حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) و این دسته از زنانی که این چنین توقعات نادرستی از شوهر خود دارند؟! زندگی ای که باید باغی از بهشت باشد را به جهنم سوزان تبدیل می کنند و مدعی هم هستند که الگوپذیری از حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) دارند؟!
مرحوم علامه مجلسی (ره) در روایت دیگری در بحار الأنوار، جلد 43، صفحه 134 نقل می کند که أمیر المؤمنین (علیه السلام) خداوند را قسم می خورد و می فرماید:
فوالله! ... و لا أغضبتنی و لا عصت لی أمرا.
به خدا قسم! فاطمه در طول این مدت، یک بار هم مرا غضبناک و عصبانی نکرده است و أمر مرا نافرمانی نکرده است.
البته چه بسا بعضی از زنان بگویند بعضی از مردان که بد اخلاق هستند، در برابر آنها چه کنیم؟ در روایت داریم:
اگر زنی بر اخلاق بد و فقر و ناداری شوهرش صبر کند و لب به شکایت نگشاید، خداوند فردای قیامت به او پاداش همسر فرعون، حضرت آسیه (سلام الله علیها) را می دهد و درجات بزرگی برای او در روز قیامت در نظر گرفته است و این صبرها باعث بخشش گناهان است.
البته این را هم عرض کنیم که این باعث نشود که بعضی از مردان پا را فراتر از گلیم خود بگذارند. در روایت داریم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
إن الله عز وجل لیس یغضب لشئ کغضبه للنساء و الصبیان.
و خداوند عزوجل برای هیچ چیزی همانند ظلم در حق زنان و کودکان غضبناک نمی شود.
الکافی للشیخ الکلینی، ج 6، ص 50
السلام علیک یا فاطمه الزهرا تمام اهل عالم دم گرفتند
به حال خانه ی ما غم گرفتند که روزی روزگاری خانه ی ما
صفایی داشت آن را هم گرفتند کنون افتاده ناله در دل باد
و حتی آسمان هم ناله سر داد نمی دانی چه شد در آن سیاهی
خودم دیدم که بین کوچه افتاد ز چشمش سیلی کین سو گرفته
که حتی از علی هم رو گرفته خودم دیدم که مادر زیر چادر
دو دستی دست بر پهلو گرفته
وقتی خلیفه اول، در برابر استدلال های حضرت فاطمه(سلام الله علیها )، مجبور شد که سند فدک را به نام او بنویسد، زهرا(س) با در دست داشتن این سند که دست نوشته ابوبکر بود، به سوی منزل حرکت کرد. امام حسن مجتبی(ع) نیز دست در دست مادر داشت که در نزدیکی منزل، در مکانی که بعد ها به محلّه بنی هاشم و سپس کوچه بنی هاشم موسوم گشت، با عمر بن خطّاب روبرو شد. عمر از حضرت پرسید: از کجا می آید؟ فاطمه(س)، ماجرای نوشتن سند فدک را به عمر گفت. در این هنگام عمر خواست تا دست نوشته ابوبکر که در واقع سند فدک بود را در ظاهر برای دیدن ولی در واقع برای نابود کردن آن بستاند. طبیعی بود که فاطمه(س) آن را پس ندهد و در این میان، عمر آن نامه را در حالی که به آن نگاه می کرد، با اجبار از حضرت گرفت و بنا بر تصریح ابن ابی الحدید، با دست به سینه فاطمه(س) کوبید و آن نامه را به اجبار گرفت و پاره نمود. شدّت مصیبت زمین خوردن فاطمه(س) در آن هنگام چنان بود که حضرت، خلیفه دوم را نفرین نمود.
صلی الله علیک یا ایتها المظلومه المضطهره المسلوبه حقّها!