الأسير (اسیر)

الأسير (اسیر)

ميزان الحكمه ، جلد 1 ،‌صفحه 153 - 157

الأسيراسير

انظر : عنوان ١٠٢ «الحرب» ، ٩٥ «الحبس» ، ١٠٣ «المحارب». القتل : باب ٣٢٢٥ ، الجهاد الأصغر : باب ٥٩١ ، الباغي : باب ٣٨١.

٩١ - لا يَجوزُ الاستِسلامُ لِلأسرِ تن به اسارت دادن روا نيست

٥٠٩- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن اسْتُؤْسرَ مِن غيرِ جِراحةٍ مُثقِلةٍ فلا يُفْدى مِن بيتِ المالِ ، و لكنْ يُفْدى مِن مالهِ إن أحبَّ أهلُهُ . [1]امام على عليه السلام : هر كس، بدون جراحت شديد، تن به اسارت دهد، نبايد براى آزادى او از بيت المال سَربها داد؛ بلكه در صورت رضايت خانواده اش، سربهاى او بايد از مال خودش پرداخت شود.

٥١٠- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : لمّا بَعثَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله بِبراءةٍ معَ عليٍّ عليه السلام بَعثَ مَعهُ اُناسا ، و قالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : مَنِ اسْتُؤْسرَ مِنْ غيرِ جِراحةٍ مُثْقِلةٍ فليسَ مِنّا .[2] امام صادق عليه السلام : زمانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله على عليه السلام را براى اعلام برائت فرستاد، عده اى را نيز به همراه او گسيل داشت و فرمود: هر كس، تن به اسارت دهد، بى آنكه زخم كارى برداشته باشد، از ما نيست.

٩٢ - الإحسانُ إلَى الأسيرِ خوشرفتارى با اسير

وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِينا وَ يَتِيما وَ أَسِيرا» .[3] «و طعام را در حالى كه خود دوستش دارند به مسكين و يتيم و اسير مى خورانند».

يا أَيُّها النَّبيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرى إِنْ يَعْلَمِ اللّه ُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرا يُؤْتِكُمْ خَيْرا مِمّا أُخِـذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُـمْ وَ اللّه ُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» .[4] «اى پيامبر! به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دلهايتان نشان ايمان ببيند بهتر از آنچه از شما گرفته اند ارزانى تان خواهد داشت و شما را مى آمرزد كه خدا آمرزنده و مهربان است».

٥١١- رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : اِسْتَوصُوا بالأُسارَى خَيْرا . [5]پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : به سفارشم درباره نيكى با اسيران عمل كنيد .

٥١٢- الإمامُ عليٌّ عليه السلام : إطعامُ الأسيرِ و الإحسانُ إليهِ حقٌّ واجبٌ ، و إنْ قَتَلْتَه مِن الغدِ . [6]امام على عليه السلام : غذا دادن به اسير و خوشرفتارى با او حقّى است واجب، هر چند [بخواهى ]فردا او را بكشى.

٥١٣- عنه عليه السلام ـ لاِبنَيهِ عليهما السلام لمّا ضَرَبه ابنُ مُلْجَم ـ : احبِسُوا هذا الأسيرَ ، و أطعِمُوهُ ، و اسْقُوهُ ، و أحْسِنوا إسارَهُ .[7] امام على عليه السلام ـ پس از آن كه ابن ملجم بر او ضربت زد، به حسن و حسين عليهما السلام ـ فرمود : اين اسير را زندانى كنيد و به او غذا و آب دهيد و در اسارت با وى خوشرفتار باشيد.

٥١٤- الإمامُ الباقرُ عليه السلام : عليٌّ عليه السلام قالَ : يا رَسولَ اللّه ، أيُّ الصَدَقةِ أفضَلُ؟ قالَ : الأسِيرُ المُخْضَرَّتا عَيناهُ .[8] امام باقر عليه السلام : على عليه السلام [ از رسول خدا صلى الله عليه و آله ]پرسيد : اى پيامبر خدا ! كدام صدقه ، برتر است؟ فرمود : به اسيرى كه چشمانش [از ضعف] تيره و تار شده است .

٥١٥- الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنّ عليّا عليه السلام كان يُطعِمُ مَن خُلِّدَ في السِّجْنِ مِن بيتِ مالِ المسلمينَ . [9]امام صادق عليه السلام : على عليه السلام كسى را كه زندانى مى شد، از بيت المال مسلمانان غذا مى داد.

٥١٦- عنه عليه السلام : إطعامُ الأسيرِ حقٌّ على مَن أسَرَهُ و إن كان يُرادُ مِن الغدِ قَتْلُهُ ، فإنّه يَنبغي أن يُطعَمَ و يُسْقى و يُظَلّ و يُرفَقَ بهِ ، كافرا كان أو غَيْرَهُ .[10] امام صادق عليه السلام : غذا دادن به اسير حقّى است به گردن كسى كه او را به اسارت گرفته است، هر چند بنا باشد فردا كشته شود. بايد به اسير، آب و خوراك و جاى مناسب داد و با او مدارا كرد، كافر باشد يا غير كافر.

٩٣ - قَتلُ الأسيرِ كشتن اسير

٥١٧- تهذيب الأحكام : اُتِيَ عَليٌّ عليه السلام بِأسِيرٍ يَومَ صِفّين فَبَايَعُهُ، فقالَ عليٌّ : لا أقتُلَكَ إنّي أخَافُ اللّه َ رَبَّ العَالِمين ، فَخَلّى سَبِيلَهُ و أُعْطِيَ سَلَبهُ الّذي جاءَ بِهِ . [11]تهذيب الأحكام : در جنگ صفّين ، اسيرى را نزد امام على عليه السلام آوردند . او با على عليه السلام بيعت كرد و امام به او فرمود : تو را نمى كشم ، من از خداى جهانيان بيم دارم . سپس او را آزاد گذاشت و لباس و وسايلش را به او بازگرداند .

٥١٨- الكافي عن الزُّهرِيِّ عَن زَينِ العَابِدين عليه السلام : إذا أَخَذْتَ أسِيرا فَعَجِزَ عَنِ المشي و ليس مَعَكَ مَحمَلٌ ، فَأرسِلْهُ و لا تَقتُلْهُ ، فَإنّكَ لا تَدرِي مَا حُكْمُ الإمَامِ فيهِ . قالَ : و قال : الأسِيرُ إذا أسلَمَ فَقَدْ حَقَنَ دَمَهُ وَ صارَ فَيئا . [12]الكافى ـ به نقل از زهرى ـ : امام زين العابدين عليه السلام فرمود : چون اسيرى گرفتى كه از راه رفتن عاجز بود و وسيله سوارى نداشتى ، او را رها كن و مكش ، زيرا نمى دانى كه حكم رهبر درباره او چيست . و امام فرمود : اسير چون مسلمان شود ، خونش محترم و محفوظ شده و جزو غنائم گشته است .

 

[1] . الكافي : ٥/٣٤/ ٣ .

[2] . الكافي : ٥/٣٤/٢ .

[3] . الإنسان : ٨ .

[4] . الأنفال : ٧٠ .

[5] . المعجم الكبير : ٢٢/٣٩٣/٩٧٧ .

[6] . وسائل الشيعة : ١١/٦٩/٣ .

[7] . قرب الإسناد : ١٤٣/٥١٥ .

[8] . الجعفريات : ٥٥ .

[9] . وسائل الشيعة : ١١/٦٩/٢.

[10] . الكافي : ٥/٣٥/٢.

[11]. تهذيب الأحكام : ٦/١٥٣/٢٦٩ .

[12] . الكافي : ٥/٣٥/١ .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
غیرت

غیرت

یکی از مسایلی که باعث شد اما مجتبی ع دچار غربت و سرانجام شهادت شوند این بود که مردم امام شناس نبودند ، غیرت در میان مردم نبود .
عقل و احساس

عقل و احساس

در طول تاریخ اخلاق و عرفان بحث های زیادی در مورد مناظره ی بین عقل و احساس [ یا عقل و عشق ] انجام شده است.
اهمیت عرفه

اهمیت عرفه

ايام ،ايام بسيار با بركتي هست در دهه اول ذي الحجه قرار داريم و من يه مقداري راجع به اين دهه ، راجع به شب عرفه و همچنين روز عرفه توضيحاتي رو مي دم و انشاءالله عزيزان عنايت داشته باشند اين چند روزي كه از دهه اول ذي الحجه باقي مونده با معرفت و شناخت بيشتر استفاده بهينه از ايام و ساعاتشون بكنن .
عبرت

عبرت

یعنی اینکه خداوند تبارک و تعالی از ما توقع دارد که ما در سه نقطه از زمان،با دیده گذرا و دیده ای که عقل پشتش خوابیده نگاه کنیم .
Powered by TayaCMS