حساب‏‌رسی در قیامت

حساب‏‌رسی در قیامت

سخنرانی حجةالاسلام سید محمد انجوی نژاد
صبح شهادت امام رضا(ع) / 8 اسفند 1387
موضوع: حسابرسي در قيامت


«
اقترب للناس حسابهم و هم في غفلة معرضون»
ايه اول سوره مبارکه انبياء
بسيار نزديک هست حسابرسي براي مردم، ولي آنها در غفلت از آن روي برميگردانند.

انسانها که خلق شده اند فطرتشان رو طوري خداوند افريده که از اين موضوع اطلاع دارند.
روز قیامت از چهار چیز سوال می شود  
شيخ صدوق از رسول خدا(صلي الله عليه و اله و سلم) نقل ميکند:
روز قيامت قدم از قدم بنده اي برداشته نميشود مگر اينکه از 4 چيز از او سئوال ميکنند:
عمر
1-
سئوال ميکنند عمرش را در چه مسيري صرف کرده است؛ از مسيرش که طي کرده که منفي يا مثبت يا خنثي هست که اگه منفي باشه که احساس شقاوت و بدبختي ميکنه ، اگه مثبت باشه احساس سعادت و سربلندي و اگه خنثي باشه احساس حسران ميکنه ؛ کم و زياد ثانيه ها در اين دنيا باعث حسرت انسان ان در اون دنيا ميشه« ان الانسان لفي خسر»
 جوانی
2-
جواني خود را در چه چيزي صرف کرده؟
طبق روايات جواني از 14،15 سالگي تا 27 هست .تمام پتانسيل مادي و معنوي آدم از اين سن نشات ميگيره،معنويتي که بعد از اين سن مياد ديگه معنويت شادابي نيست و به خاطر ترس از جهنم يا شوق بهشت هست و اون شادابي و ولع به عبادات و معويات ديگه تو اون سن نيست.
وقتي يکي از اين سئوالهايي که پيامبر مطرح کرده علاوه بر سئوال از عمر؛ سئوال از جواني هست يعني بين کسي که از جواني ديندار بوده و کسي که نبوده در حسابرسي تفاوت هست.
مال
3-
از مالش که در چه راهي خرج کرده است؛ مالي که در بحث ميزان گفته شد درمورد خمس و زکات و حرام و حلال مال بود ولي در اين موقف از طريق مصرف مال و گسترش اون سئوال ميکنند.
در آيات و روايات داريم که در اموال حلال حقوق وجود داره که بايد اونها رو رعايت کرد.
اينکه در حال گسترش مال از دنيا رفته ؛ گسترش مال براي چه چيزي بوده ؛ وقتي کسي احتياج داشته خرج کرده يا نه و از همه ي اين موارد سئوال ميشه.
محبت
4-
از محبت ما اهل بيت سئوال ميشود؛ ايکه چقدر نسبت به اهل بيت محبت داشتيم؛ اين محبت چه تاثيري در زندگي ما داشته و چقدر باعث شده ازشون اطاعت کنيم؛چقدر برا اين محبت وقت گذاشتيم و هزينه کرديم و از همه مسائل مربوط به اون سئوال ميکنند.
اهل بيت کوچکترين توجه تو رو خريدارند؛ برا اونها لحظه ها و ثانيه ها هم مهم هست
دوستان را کجا کني محروم تو که با دشمنان نظر داري

دل و چشم هايي که نقد ميبينند در حسابرسي کم مي آورند و اونجا بهشون ميويند اين نقد برا دنيا ميخواست به همون اندازه بهش بدهيد،محبت اهل بيت در زمان حسابرسي نقد ميشود.
اولین چیزی که روز قیامت پرسید می شود
*
امام باقر(علیه السلام): اولین چیزی که در روز قیامت سئوال میشود نماز است.
اوقات نماز ؛ صحیح بودن نماز ؛ حضور قلب در نماز.

*
قرضهای مادی: قرضهایی که گرفته ای و داده ای ؛ تاخیر در پس دادن قرض؛ رعایت مستحبان قرض دادن.

*
فقیر و غنی: کسانی که در زندگی راحت زندگی میکنند و مشقت ندارند در حسابرسی در روایت داریم که به اندازه وزن یه شتر عرق میریزند از بس که سرگردان میشوند در حالیکمه کسی که فقیر است روزی قیامت خداوند به صورت ضمنی به خاطر کمبودهایی که داشته ازش عذرخواهی میکند

*
به میزان عقلی که به تو دادند حساب میکنند. اگر میزان عقل و فهم تو بیشتر است و بقیه هم به آن اذعان دارند به همان میزان از تو حسابرسی میکنند.  
مسئله دیگر هم عقل اکتسابی و میزان پیشرفتی که درخصوص معرفت و اطلاعات داشتی هست که مورد حسابرسی قرار میگیرد.

*
حساب به میزان امکاناتی که داشته ای.
امام علی(علیه السلام) به ابن عباس:نمی ترسی از مناقشه در حساب.
مناقشه در ادبیات عرب یعنی خار خیلی ریز که به پا فرو میرود؛ یعنی اونجا مو را از ماست میکشن
تک تک اعمال و حرکات و رفتار مورد محاسبه قرار میگیره و باید جواب بدهیم

یک عده حسابرسی ندارند:

«
لهم قلوب لا یفقهون بها» کسانی که هرچیز خواستند میگویند و میکنند و میخورند و هیچ دلیلی عقلی برای کارهایشان ندارند.
«
و لهم اعین لا یبصرون بها» کسانی که در دنیا چشمهایشان نمیدید و مثل حیوان فقط ظواهرشان را میدید و به باطن کوچکترین توجهی نداشتند.
«
و لهم اذان لا یسمعون بها» گوشهایشان هیچ صدایی را نمیشنید؛ روزی سه بار اذان گفته میشود ولی اصلا توجهی ندارند.
«
اولئک کالانعام بل هم اضل» که اینها در اصل چهارپا هستند و حتی از آن هم پایینتر هستند و کاری به کار اینها ندارند و مورد حسابرسی قرار نمیگیرند.

امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه میفرمایند:
همچون حيوان پرواري كه تمام همش علف اوست.

وقتی به مادیات نمیرسد و کاری از دستش نمی آید به سمت خدا و معنویات میرود؛ چنین ادمی اصلا حسابرسی ندارد.

بزرگترین مسائل منفی در حسابرسی 3 قسم هست:

1- شرک؛ انسان در کارهایش غیر از خدا را شریک کند ، هم شرک جلی و هم شرک خفی.

2. قتل

3. خیانت؛ که مصادیق ریزی داره و تنها خیانت مالی منظور نیست خیلی از کارهای عادی خودمون خیانت محسوب میشه؛ با کسی همسفر شدی، هم سفره شدی و ...حق ایجاد میشود و اگر رعایت نکنی خیانت است.

در روایت از آقا امیرالمومنین(علیه السلام) داریم:
متعصبین به خاطر تعصبشان؛ تعصب و محبت به چیزی انها را کر و کور میکند و حقیقت را نمیدیدند.
صاحبان ثروت به خاطر کبرشان؛ حتی نگاه تحقیر به کسی که کمی از تو ضعیفتر هست هم باعث قرار گرفتن جزء این گروه میشود.
زمامدار را به خاطر ستم؛ زمام هرکاری که در دست داشته باشد حتی زمام خانواده.
علما و فقرا به خاطر حسد.
و جهال به خاطر جهلشان؛ باید بریم دنبالش تا یاد بگیریم. نه اینکه بگیم کسی که درس نخونده پس حساب هم پس نمیده.


این گروهها نیز در بالاترین نمرات منفی در حسابرسی قرار دارند.

منبع: سایت رهپویان

جدیدترین ها در این موضوع

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
از خود تا خدا (قسمت چهارم)

از خود تا خدا (قسمت چهارم)

ارزش مؤمن : بعضي وقتها با خودم فكر مي كنم كه آيا اونهايي كه ايمان مي آورند و مخصوصاً‌ جوان تر هستند ، آيا مي توانند در سيلابهاي مختلف خودشون رو حفظ كنند ؟ و آيا واقعاً توقع بي جايي نيست كه ما فكر كنيم برادر و خواهر جوانمان با يكي دو ساعت پاي منبر نشستن ديگه اونقدر قوي بشه كه بتونه وارد يك جامعه خيلي خيلي فاسدي بشه كه اصلاً از همة در و ديوارش فساد مي باره ، و اينكه بتواند خودش را حفظ كند . آيا اين توقع زيادي نيست ، ارزشهايي كه با خون ، جنگ ، باروت ، بدبختي ، به دل ما نشسته ، جوانهاي امروز با چند تا منبر و سخنراني و خاطره به اينها برسند ؟

پر بازدیدترین ها

مهمان خدا

مهمان خدا

ما هميشه خود را ميهمان خدا مي بينيم . ” هميشه ! يعني اينكه ماها هميشه و هميشه ، حداقل اون حالي رو كه در مهماني هاي با مردم داريم ، در زندگي مون نسبت به خدا داريم . ما دو راه داريم : راه اول اينكه : در اين زماني كه زنده هستيم و در اين كره زمين زندگي مي كنيم ، با وسواس و سختگيري به خودمون چه در مسائل مادي و چه مسائل معنوي ، با تكلف و ناراحتي و سختي يك زندگي سخت رو داشته باشيم و..
از خود تا خدا (قسمت ششم)

از خود تا خدا (قسمت ششم)

خواجه نصيرالدين توسي از كساني بود كه خيلي اعتقاد داشت بايد خدا رو از طريق عقل شناخت . هر كسي از راه مي رسيد ازش سؤال مي كرد : آقا ! من مي گم خدا نيست ، نظر تو چيه ؟ خيلي بحث مي كرد ، به يه بيابوني رسيد ديد يه پيرمرد خاركني بيل مي زنه ، هر بيلي كه مي زد مي گفت : يا الله . بهش گفت : ببخشيد پدرجان ! اگه يه كسي بگه : خدا نيست ، تو چكار مي كني ؟ گفته بود : كي گفته ؟! ـ حالا اگه يه نفر پيدا بشه و بگه خدا نيست ! گفت : همچين با اين بيل مي زنم تو سرش كه مُخش بياد تو دهنش !
از خود تا خدا (قسمت نهم)

از خود تا خدا (قسمت نهم)

من دنيا رو به دلم نبستم ، هروقت هم دلم خواست رهاش مي كنم . پس رمز دل نبستن به دنيا اينه كه انسان وابسته نباشه .
از خود تا خدا (قسمت پنجم)

از خود تا خدا (قسمت پنجم)

خيلي ها اومدند در مورد خلقت ، چيزهايي گفتند ، يه عده گفتند :‌ هدف از خلقت اين هست كه ماها عبادت كنيم و به بهشت برسيم . يه عده گفتند : مثلاً خدا مي خواست نشون بده چقدر قويه ، چقدر قادره ، چقدر رحيمه ، چقدر كريمه ، يه محيطي فراهم كرد كه تو اين محيط اينها رو ثابت كنه ! اون روايتي كه مي گه : خداوند فرمود ” كُنْتُ كَنْزَاً مَخْفِيّاً ” من يه گنج مخفي بودم . مردم و ‌همه موجودات را خلق كردم براي اينكه بفهمند من چي هستم و كشف بشم . اون يه بحث جداگانه است .
شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب مخصوص زیارتی امام رضا (ع )

شب 25 ذی القعده ، شب مخصوص زیارتی آقا امام رضا (ع) . شب دحو الارض یعنی شبی که زمین آفریده شده و همچنین به روایتی شب شهادت آقا امام رضا (ع) هستیم و در کنار قبر برادر بزرگوار ایشون آقا احمد ابن موسی (ع) و ان شالله که خداوند زیارت امشب ما رو در کنار حرم آقا امام رضا (ع) قرار بده.
Powered by TayaCMS