کلید واژه: نماز, محکم کاری, دقت در انجام کارها, اهمیت عمل, معرفت, زهیر بن قین, انفاق, سلام دادن, زیارت جامعه کبیره, روضه فاطمه زهرا علیهاالسلام
اسامی معصومين: پیامبر صلی الله... - امام علی علیه السلام - حضرت زهرا علیهاالسلام - امام حسین علیه السلام - امام صادق علیه السلام - امام هادی علیه السلام - امام حسن عسگری علیه السلام - امام زمان علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
- هرچه گویم، عشق از آن برتر بود عشق امیرالمومــنین حیدر بود
- الهی وصـل خود را سهل گـــردان دل نااهل ما را اهــــل گــردان
- امـیرالـمـومـنین یا شـــــــاه مـردان دل نـاشاد یاران شــــاد گردان
****
پیامبرخدا صلی الله... بعد از این که سعد بن معاذ را دفن کردند. روزنه های قبر را محکم کردند. فرمود: خدا رحمت کند کسی که یک کاری را انجام می دهد، محکم و درست انجام بدهد. اگر همین جمله پیامبر را سر لوحه خود قرار دهیم بر همه دنیا آقایی خواهیم کرد. دعا درست بخوانیم، نماز درست بخوانیم، قرآن درست بخوانیم.
- مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
در فولاد مبارکه اصفهان برای سخنرانی رفتم. بعضی از مهندسانشان به کشور ژاپن رفته بودند. می گفتند: در ژاپن مردم خیلی اعتقاد به کار خودشان دارند. مردم به جنس های ژاپنی اطمینان دارند. گفت این ها باید مثلا هشت ساعت کار کنند، هشت ساعتشان که تمام می شود، نمی روند. می گویند: یکی دو ساعت دیگر هم کار کنیم. حقوق اضافه هم نمی دهند. می گفت: توی آن کارخانه یا اداره تابلوهایی زدند، مثلا نوشته اند: آقا، خانم شما منتظر شماست، زودتر برگردید. بچه های شما احتیاج به شما دارند، زودتر به خانه برگردید. افسانه نیست ها این آقایون خودشون دیده بودند.
آقا بناست مثلا هشت ساعت کار کند، کار مفیدش دو ساعت هم نمی شود. مواظب باشیم نان حلال کسب کردن خیلی سخت است. یک پیرمردی می گفت من رفتم، همین بازار قم شال گردن بخرم. دیدم یک شال گردنی خیلی عالی است. گفتم: آقا این شال گردن را چند می دهی؟ گفت: زده دارد، دو تومان می دهم. اول عیبش را گفت.
ملا عبدالله می گوید: اگر می خواهی ببینی سی سال و چهل سال چه طور می گذرد، خاطره ای از بچه گیت به یاد بیاور. مثل این که دیروز بوده است. ای کسی که بیست سال، و سی سال و چهل سال از زندگیت مانده، چهل سال و پنجاه سال مثل برق گذشت. این باقی مانده هم مثل برق می گذرد. در این شبهای مبارک رمضان که گدایی میکنیم حتما عنایت میکنند سعی کنیم این الطاف را نگه داریم.
یکی از این انگلیسی ها به ایران آمده بود. دید یکی در مأذنه مسجد داد می زند. گفت چی می گوید؟ گفت: اذان می گوید. گفت: به منابع ما ضرر ندارد؟ گفتند: نه. گفت: بگذار این قدر بگوید تا گلویش پاره بشود. بعضی ها هم دنبال منافع شان هستند. وقتی می گویی: خمس و زکاتت را بده. می گوید: حاج آقا من از شما انتظار نداشتم که حرف پول بزنی. ابن ملجم می دانی چه قدر ذکر می گفت. می گوید: حاج آقا هر چی بگویی یا حسین سلام الله علیه بگو، می گویم. اما به حرف های امام حسین سلام الله علیه گوش نمی دهم. یک آقایی می گفت: اکثر مردم نوکر زمان هستند، نوکر امام زمان سلام الله علیه نیستند. می گوید: حاج آقا من پنجاه سال است که هیئت و مسجد می روم، اما خمس نمی دهم. خمس بنا بر آیه قرآن واجب است.
خانم ها هم شوهرهایشان را در امر خمس و زکات تشویق کنند. زهیر عثمانی بود. یعنی طرفدار عثمان بود. می گفت: عثمان مظلوم بود، کشته شد. خون بهای عثمان را طلب می کرد. هر کجا امام حسین سلام الله علیه می رسید، از آقا فرار می کرد. یک جای مجبور شد، تو همان محلی که امام حسین سلام الله علیه اطراق کرده او هم آنجا اطراق کرد. امام حسین دنبالش فرستاد. نمی خواست برود. خانمش گفت: وای به حال تو، پسر پیامبر به دنبالت فرستاده، نمی خواهی بروی؟ زهیر به خیمه امام حسین سلام الله علیه رفت. در چند لحظه صد و هشتاد درجه عوض شد. زهیر این قدر بالا رفت که فوری برگشت خیمه اش را کند، برد کنار خیمه امام حسین سلام الله علیه زد. به خانمش هم گفت: نمی خواهم به خاطر من به زحمت بیفتی. تو را طلاق می دهم. به پسر عموهایت می سپارم، برو در قوم و قبیله ات راحت باش. بزرگ قبیله بود، به فامیل و هم قبیله هایش گفت: من دیگر حسینی شدم. این راه هم بوی شهادت می دهد. هر که می خواهد بیاید، بیاید. هر کسی هم نیست، برود در امان خدا. با خانمش می خواست خدا حافظی کند، خانمش گریه کرد. گفت: زهیر من می دانم جایی که می روی خیلی جایگاه بلندی است ولی روز قیامت من را فراموش نکنی. پیش جد اباعبدالله سلام الله علیه من را هم شفاعت بکن.
زهیر این قدر معرفتش بلند بود، شب عاشورا آقا وقتی فرمود: بیعتم را برداشتم، بروید. گفت: آقا اگر هزار بار کشته شوم، اگر بهشت و جهنم نباشد، من هزار بار کشته بشوم و سوخته بشوم، حاضرم باز زنده بشوم، جانم را فدای شما کنم. به این می گویند اخلاص واقعی اصلا دنبال بهشت و حورالعین نیست.
مرحوم سید مهدی بحر العلوم موقع مردن نگران بود، گفتند: آقا شما را امام زمان به سینه چسبانده است. شما آقا را مکرر دیدد، چرا نگرانید؟ فرمود: می ترسم از آبرویم پیش خدا مضایقه کرده باشم. از آبروم بخل ورزیده باشم. آقا شیخ جعفر کاشف الغطا فرمود: من جبران می کنم. همین شیخ جعفر کاشف الغطا که خیلی شخصیت بزرگواری بود.
عالم بوده، مرجع بوده است. مسجد برای نماز می رفت، یک سید مستحقی درمانده ای می آید، آب دهان به صورت آقا می اندازد که چرا حق من را نمی دهی؟ چرا به من کمک نمی کنی؟ شیخ جعفر میفرماید: آب دهان سید تبرک است، به سر و صورتش می مالد. نماز را که می خواند بعد از نماز گوشه عبایش را می گیرد، می گوید: هرکسی آبروی شیخ جعفر را می خواهد، کمک کند. مردم به خاطر شیخ جعفر پول حسابی می دهند. می گوید: من را حلال کن که اگر حق تو را نتوانستم ادا کنم.
«مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ»
[1] از بخیل ترین افراد کسی است که در سلام دادن بخل ورزد. بابا سلام دیگر چیزی نیست که اگر کسی سلام کند، تکبرش می ریزد. حتی به بچه ها و نوه ها رسیدی سلام کن. با یک عمل ریز می توانی بالاترین افق های سیر و سلوک را برسی. پیامبر خدا فرمود: نزدیکترین و سزاوارترین انسان ها به خدا و پیامبر کسی است که ابتدا به سلام بکند. پیامبراکرم سلام الله علیه وآله می فرماید: «الْبَخِيلُ حَقّاً مَنْ ذُكِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيَّ»[2] بخیل واقعی کسی است که نام من را بشنود و صلوات نفرستد.
مرحوم مجلسی می فرماید: بهترین زیارت از نظر سند از نظر متن و محتوا زیارت جامعه کبیره است. به قول آیت الله جوادی املی زیارت جامعه کبیره منشور امامت و ولایت است. «الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاسُ مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا وَ مَنْ لَمْ يَأْتِكُمْ هَلَكَ»[3] شما وسیله امتحان خلق هستید. هر کسی به طرف شما بیاید نجات یافت. اگر برگشت هلاک شد.
مرحوم مجلسی اول که خیلی شخصیت بزرگی بود. می گوید: من مدتی در نجف بودم. ریاضتی می کشیدم، درهایی به رویم باز شد. چیزهای عجیبی دیدم. یکی از آن ها این است که در عالم خواب، بعد هم دیدم بیدارم خواب نسیتم، دیدم رفتم سامرا در محضر دو امام امام هادی سلام الله علیه و امام عسگری سلام الله علیه رو به ضریح ایستادم. زیارت جامعه می خوانم. سلام الله علیه دیدم آقا امام زمان سلام الله علیه تشریف آوردند. آقا کنار ضریح رو به در ایستادند. من این زیارت را رو به آقا خواندم. وقتی این زیارت را خواندم، حضرت فرمود: خوب زیارتی است. گفتم: آقا این زیارت از جدتان امام هادی است؟ فرمودند: بله. این را هم تایید کردند. اما هادی سخنران اهل بهشت است. گفت: گدایی را از دست ندهید که محتاج می شوید. ماغیر از کشکول گدایی چیز دیگر نداریم.
امروز روز سوم شهادت امیرالمومنین سلام الله علیه است. معمولا روز سوم سر قبر می روند. دیگران می آیند عرض تسلیت می گویند. فاتحه می دهند. اما چه گذشت بر دل بچه های امیرالمومنین سلام الله علیه که باید بدن پدر را هم مانند مادر را نیمه شب دفن بکنند. و قبر پدر و مادر هم باید مخفی باشد. تا صد سال بعد از شهادت مولا قبر امیر المومنین سلام الله علیه مخفی بود. چون خوارج گفتند: اگر هر کجا باشد، ما در می آوریم بدن حضرت را می سوزانیم. زمان امام صادق سلام الله علیه جای قبر معلوم شد.
- گمانم مرتضی شد کشته ان روز که بشنید از تو ان فریاد جانسوز
می گویند: وقتی که پیامبر می خواست از دنیا برود، مولا را خواستند فرمود: یا علی سلام الله علیه جبرائیل این جاست. به من خبر داد که بعد از من حق شما را غصب می کنند، شما صبر می کنید؟ عرض کردند: بلی صبر می کنم. فرمودند: که شما آزار می کنند خانه نشین می کنند، آیا صبر می کنید؟ عرض کرد: بلی صبر می کنم. یک جا صبر و امان حضرت امیر بریده شد. آن جایی که فرمود: علی جان به خانه شما حمله می کنند، همسرت را می زنند و آزار می دهند. می گویند: امیرالمومنین سلام الله علیه با صورت روی زمین افتاد. خیلی سخت است.
- گمانم مرتضی شد کشته آن روز که بشنید از تو آن فریاد جان سوز
وقتی مولی را می خواستند به مسجد ببرند. خانم آمد دست به کمربند امیرالمومنین سلام الله علیه انداخت، گفت: نمی گذارم. این جا بود، آن نانجیب به قنفز گفت: قنفز برو دست زهرا را از کمر علی جدا کن. نانجیب کار کاری کرد، که نقشه قتل زهرا سلام الله علیها را کشید. امام صادق سلام الله علیه فرمود: علت وفات و شهادت مادرمان فاطمه بر اثر همان تازیانه های بود که قنفز به امر دمی به مادرمان زد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»
[1] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/12/57/33- باب تأكد استحباب السلام و كراهة...ص:57
[2] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/7/204/ 42- باب وجوب الصلاة على النبي ص....ص:201
[3] . من لايحضره الفقيه/شیخ صدوق/2/613/زيارة جامعة لجميع الأئمة ع ..... ص :609