کلید واژه ها: صلوات, زوجیت, ازدواج, اخلاق در خانواده, شایعه, ساده زیستی, زن در اسلام, سن ازدواج, مجردی, صداقت, آرامش در زندگی.
اسامی معصومین: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم - امام علی علیه السلام - امام صادق علیه السلام - امام رضا علیه السلام .
سخنران استاد فرحزاد
«قال الله تبارک و تعالی: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (الروم: 21).
- وقـتی دل شـیـدایی می رفت به بسـتان ها بی خویشتـنم کردی بـوی گل وریحـان ها
- گه ناله زدی بلبل گه جامـه دریـدی گل بـا یـاد تـو افـتـادم از یـاد بـرفـت آن هـا
- ای ذکرتوبرلب ها وی یـاد تـو در دل ها وی شورتودرسرها، وی سرتودرجان ها
- تـاخار غـم عـشقـت آویـختـه در دامـن کوته نظـری بـاشـد رفـتن به گلـسـتان ها
- آن راکه چنین خاری که از پادراندازد باید که فروشوید دست ازهمه درمان ها
ذکر صلوات باعث خوش اخلاقی وتقرب به پیامبرخدا می شود، گناهان انسان را ذوب می کند. امام رضا علیه السلام فرمودند: «فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلَوَاتِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً» ( شیخ صدوق/ أمالي الصدوق/ ص:73). کسی که گناه زیاد دارد و وسیله ای برای پاک کردن گناهانش ندارد اگر به ذکر صلوات مداومت کند ذکر صلوات گناهانش را منهدم می کند. برای بخشش گناهان، برای نورانیت دل، برای وسعت رزق، برای شفاعت پیامبر، برای باز شدن آسمان ذکر صلوات بسیار مؤثر است.
روایت داریم که دعا بدون صلوات مستجاب نمی شود. هم شیعه ها و هم اهل سنت نقل کردند که پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: دعاهایی که می کنید اجابت نمی شود مگر این که در ضمن دعا صلوات بفرستید.
خدای متعال می فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (الروم:21). همه موجودات، حتی گیاهان را هم خدا نر و ماده آفرید. در درخت خرما گردی از درخت خرمای نر می گیرند و به درخت ماده می پاشند تا بارور بشود والا بارور نمی شود. عالم، عالم زوجیت است عالم نر و ماده است عالم مثبت و منفی است. باید این ها در کنار هم باشند تا رشد بکنند انسان هم که گل سر سبد عالم است همین طور است. اگر مرد تنها بود عالم رشد پیدا نمی کرد تولید مثل نبود اگر زن هم تنها بود همین طور می شد اصلا نسل و نظام در هم پیچیده می شد. خدای متعال می فرماید: که از نشانه های قدرت من این است که شبیه انسان، انسانی دیگر آفریدیم که جفت او باشد همسرهایی را برای شما خلق کردیم که وسیله آرامش شما باشند. خلقت خیلی گسترده است این خلقت نه اولش پیداست نه آخرش پیداست. نمی توانیم درک کنیم و باید اظهار عجز و کوچکی در محضر خدای متعال کنیم و به سجده بیفتیم و از این همه عظمت تسبیح خدا کنیم.
خدای متعال می فرماید: یکی از آیات من این است که برای شما همسر آفریدیم. روایت داریم حضرت آدم که پدر و مادر نداشت فرشته ها از گل مجسمه ای ساختند خدای متعال می فرماید من در این مجسمه از نفس الهی خودم دمیدم «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» ( الحجر: 29). و این مجسمه حضرت آدم ابوالبشر شد. خیلی عجیب است تنهایی برای انسان خیلی سخت است چون انسان از انس است. حضرت آدم در اول خلقتش تنها بود انسان بدون انیس نمی تواند زندگی کند. خدای متعال در کنار حضرت آدم، مادر بزرگمان حضرت حوا را درست کرد و گفت: این هم انیس و مونس و همسر شماست. حضرت آدم می خواست به طرف حضرت حوا برود که خدا فرمود: شما هنوز نا محرمید به قول خودمان ما صیغه اش را که هنوز نخواندیم. خدای متعال عزتی در خانم ها قرار داده که آقایان باید سراغشان بروند این سنت خوبی است. شنیدم که در هندوستان در بعضی از مناطقش زن ها به خواستگاری می روند. خدا را شکر که ما در هندوستان متولد نشدیم اگر آن جا به دنیا می آمدیم همه ما بی زن می ماندیم و می ترشیدیم.
خدا این زوجیت و این کشش را در خلقت قرار داده است. حضرت آدم می خواست پهلوی حضرت حوا برود که گفتند: که دست نگه دار باید خواستگاری کنی عقد کنی مهریه می خواهد. حضرت آدم گفت: مهریه چه بدهم؟ گفتند: که اگر می خواهی حضرت حوا برایت حلال بشود مهریه اش ده مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد است. حضرت آدم چه قدر راحت زن گرفت.
یکی از رفقاء در همین اصفهان می گفت که ما چهل جا برای برادرم خواستگاری رفتیم این داغ به دلمان ماند یک جا نگفتند که این داماد نماز می خواند اخلاقش خوب است؟ ایمان دارد؟ تقوا دارد؟ هر جا که خواستگاری رفتیم گفتند که شغلش چه است؟ ماشین دارد؟ خانه دارد؟ مدرکش چیست؟ از دینش سئوال نمی کردند خیلی زشت است. ما شخصیت افراد را نمی خواهیم زیباییشان را می خواهیم پولشان را می خواهیم. در روایت داریم که اگر با کسی به خاطر پولش یا زیباییش ازدواج کردی آن ازدواج پایدار نیست چون ممکن است آن مال تلف بشود یا آن زیبایی از بین برود.
آقایی در تهران می گفت: می رویم با یک ثروتمندی ازدواج می کنیم انشاءالله پدر زن زودتر می میرد ثروتش به ما می رسد. تا عقد تمام شد فردا پدر زن چند میلیون ورشکست شد این بنده خدا هم آدم آبرومندی بود خرج این پدر زن و مادر زن و برادر زن به گردن این افتاد. می خواست ارثش را ببرد خرجش هم به گردنش افتاد.
دو چیز در روایت خیلی سفارش شده است یکی دین و یکی هم اخلاق است. یعنی باید پرسید آقا این عروس خانم و یا آقا داماد با اخلاق است؟ متدین است؟ سازگار است؟ می توان با او زندگی کرد؟ اما این عروس و داماد همه چیز دارند ماشین و خانه و حقوق بالا دارند اما دین ندارند حقوق هم را مراعات نمی کنند اخلاق ندارند دائم دعوا و قهر دارند. دامادی که دین و اخلاق ندارد بعد از مدتی دختر می گوید که من نه مهر می خواهم و نه جهیزیه ای را که دادم می خواهم، ونه بچه ای که به دنیا آوردم را می خواهم. همه چیز را می بخشم فقط می خواهم از خانه این داماد بیرون بروم. اگر دین نباشد اخلاق نباشد زندگی اساس ندارد. اگر دیدید که دامادی واقعا دینش و اخلاقش خوب است دیگر سخت گیری نکنید، دختری که اخلاق و دینش خوب است سخت گیری نکنید. کی گفته این قدر تشریفات و تجملات باشد؟ شما هر کاری کنید مردم حرف می زنند گلایه می کنند. اگر شما صدهزار نفر هم دعوت کنید، پنج رقم غذای شما را هم می خورند آروق می زنند غیبت شما را هم می کنند می گویند این فلان فلان شده از کجا آورده این همه خرج کرده است. آن هایی که سنگین برگزار می کنند مردم بیشتر به آن ها فحش می دهند. مردم را کسی می تواند راضی کند؟ خدا همچنین کاری نکرده، آیا همه از خدا راضیند؟ گاهی دیدی پشت ماشین نوشته امان از حرف مردم، معلوم می شود که حرف مردم جگرش را تکه تکه کرده است. ای کاش خدایی که زود راضی می شود به فکر این بودیم که خدا را از خودمان راضی کنیم محال است که بتوانیم مردم را راضی کنیم. «إِنَّ رِضَا النَّاسِ لَا يُمْلَكُ وَ أَلْسِنَتَهُمْ لَا تُضْبَطُ » ( شیخ صدوق/ أمالي الصدوق/ص:103). یعنی خوشنودی مردم را کسی نمی تواند به دست بیاورد و هم کسی نمی تواند جلوی دهانشان را ببندد .
حضرت موسی به خدا عرض کرد که پروردگارا کاری کن که مردم پشت سر من حرف نزنند. چون بنی اسرائیل خیلی شایعه پشت سر حضرت موسی درست کرده بودند. خدا در قرآن می فرماید: که مثل قوم حضرت موسی نباشید که این قدر موسی را اذیت کردند که گفتند با زن فاحشه رابطه برقرار کرده است، برادرش هارون را برده پشت کوه سرش را بریده است. حضرت موسی از حرف این ها ناراحت شد گفت: خدایا کاری کن که مردم پشت سر من حرف نزنند. خداوند فرمود: موسی این دعا را من خدا برای خودم استجابت نکردم، مردم این قدر پشت سر من خدا حرف می زنند. خدا این قدر شاکی دارد این قدرهستند کسانی که برای خدا خط و نشان می کشند منتهی الحمد لله دستشان به خدا نمی رسد.
دونفر با هم همسفر شده بودند یکی از آنها چند نوع غذا داشت یکی هم نان خشک می خورد. آن یکی غذایش را هم به این تعارف نمی کرد. این با زحمت نان خشکش را می شکست می خورد سرش را یک ور می کرد می گفت: الهی شکر، این آقا گفت: من دوسه رقم غذا می خورم این قدر الهی شکر نمی گویم. اوهم گفت: تو نمی فهمی که این الهی شکر از صدتا فحش برای خدا بدتر است. از این الهی شکرها نگوییم. با این خدا جز آشتی کردن هیچ راه دیگری نداریم. او زورمند و قوی است وما ضعیف و بی زوریم. باید بگویی خدایا من نوکرتم. اگر بگویی که خدیا من نوکرتم کارت را درست می کند. بگو خدایا من زمین خورد تم. روایت داریم که از دنیا بگذری به طرفت می آید و اگر به طرفش بروی از تو فرار می کند. یک مقدار سهل بگیریم. آقا ما نمی خواهیم پز بدهیم راحت باش هر کسی به اندازه گلیم خودش پا دراز بکند. به خاطر چشم هم چشمی از قدرت خودمان فراتر برنامه ریزی می کنیم، خودمان را به فشار می اندازیم. یک کسی گفت: حاج آقا از هر بانکی الا از بانک خون وام گرفتم. بانک خون هم چون خون از آدم می گیرد پول نمی دهد. مثل این که دستمان را لای گیره آهنی گذاشتیم هی دستگیره اش را می چرخانیم هر بار که می تابانیم دستمان دردش می آید آخ می گوییم و دوباره می تابانیم، دستمان دارد خورد می شود استخوان ها و گوشت هایش له می شود اما بازهم می تابانیم، نتابانش ول کن بگذار مردم هر چه می خواهند بگویند. خیالت راحت باشد هر کاری که کنی مردم می گویند چرا خودت را اذیت می کنی اگر آدم راست حسینی باشد همه عالم برایش نقشه بکشند زمین می خورند.
خانمی می گفت: که این شوهرم اول که خواستگاری من آمد گفت: که چهار، پنج تا شغل دارم چند تا هم مدرک دارم. بعد از این که عقد کردیم معلوم شد که یک شغل هم ندارد مدرکش هم دیپلم است. اگر زندگیت را با دروغ و خیانت شروع کنی زندگیت پا نمی گیرد. راست و حسینی همانی که هستی بگو، بگو زنگی من این است بداند که باکی می خواهد زندگی کند. اگر کسی هم طرف کلاه گذاشته، به سر خودش را گذاشته است روایت می گوید که راه نجات در صداقت و راستی است همان طوری که هلاکت در دروغ است. بیاییم از این تشریفات کذایی دوری کنیم. خدای متعال می فرماید: که من همسر را برای شما خلق کردم «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» ( الروم: 21). که وسیله آرامش یکدیگر باشند. هر کسی دنبال جفت خودش است.
روایت داریم که اکثر افراد جهنم افراد مجرد هستند آرامش در روحشان و زندگیشان نیست. «أَكْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّاب» ( شیخ/ صدوق من لا يحضره الفقيه/ج 3/ص : 384). و «خيار امّتى المتأهّلون و شرار امّتى العزّاب» ( محمدتقثی فلسفی/ الحديت-روايات تربيتى/ج 2/ص: 151). پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: که بدترین امت من مجردها هستند کسی که همسر ندارد به یک جایی پیوند صحیح ندارد این دنبال منکرات و فساد می رود دنبال رفیق های نابا ب می رود. گاهی در دانشگاه ها می گوییم که من در نوزده سالگی ازدواج کردم خیلی خیلی پشیمانم که پنج سال دیر ازدواج کردم من نمی دانستم که ازدواج این قدر چیز خوبی است. این قدر دیر ازدواج نکنید در بیست و هشت سالگی، سی سالگی مرد ترشیده شده، زن ترشیده شده، دیگربه چه درد می خورند. بعد از این که گل پژمرده شد بیایی به این گل آب بدهی به چه درد می ورد، هر چیزی وقتی دارد. یکی از دوستان می گفت: وقتی که پسر من وارد دانشگاه شد خوش تیپ هم بود دیدم که دخترها دورش را گرفتند. گفتم قبل از این که دیگران سرش کلاه بگذارند من خودم یک کلاه قشنگ وصحیح و سالم و شرعی به سرش می گذارم. خودم برایش همسر می گیرم که این قدر دخترهای ناباب دورش را نگیرند که به فسادش بکشنش یا برعکس این دختر را هم زود شوهرش بدهم و نگذارم به فسادش بکشند.
روایت داریم جبرئیل خدمت پیامبرخدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم شرفیاب شد وعرض کرد: یا رسول الله می دانید که چه وقت برای امت تو ازدواج و زندگی مشترک خوب است؟ عرض کرد یا رسول الله دختر و پسر مثل میوه درخت می مانند میوه درخت وقتی هنوز نرسیده وکال است سفت به درخت چسبیده است اگر این میوه را از درخت جدا کنی در حق میوه و درخت ظلم کردی افرادی که هنوز نمی توانند زندگی را اداره کنند و خام هستند مشکلات دارند. به سن و سال هم نیست البته نسبت به موقعیت و شرائط و جاها و شهرها فرق می کند. اگر این دختر و پسر هنوز خامند این را از پدر و مادرش نباید جدا کنی اما این میوه که رسید دیگر وقتش است باد بهشت می خورد خرابش می کند خورشید می تابد خرابش می کند محیط و زمان خرابش می کند. اگر نچینی این میوه می شود ترشیده وخراب می شود. در وقت رسیدن میوه را باید از دخت جدایش کنی و نسبت این دختر و پسرها که دانشگاه می روند یک کاری برایشان بکنید خیلی محیط، محیط خرابی است. شما خودتان بهتر می دانید همین دوست ما می گفت: بعد از این که برای پسرم زن گرفتم دخترهای دانشجو باز هم پسر ما را ول نمی کردند پسرم دست خانمش را گرفت برد دانشگاه سر کلاس، گفت: خدا وکیلی این خانم من است این هم حلقه نامزدیش است دست از سر ما بردارید. انسان خوب است که یک لقمه ای به اندازه دهانش یا کوچکتر بگیرد. کی گفته که من بروم با یک خانواده ثروتمندی وصلت کنم که در خرج کردنش بمانم، اصلا نوکر آن خانواده بشوم می روم با یک خانواده ای مثل خودم یا پایین تر اما با اخلاق و دیانت وصلت می کنم که بتوانم توان زندگی و پا به پای رفتن با آن ها را داشته باشم. دختری که در یک خانواده مرفهی زندگی کرده حالا بیاید در خانه مستاجری زندگی کند، ای کاش در زندگیمان یک بار خدا پرست می شدیم حرف خدا را گوش می دادیم.
ازدواج خیلی سفارش شده اما ازدواج درست و اسلامی بکنیم. پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم چه طور ازدواج کردند؟ امیرالمومنین علیه السلام چه طور ازدواج کردند؟ چه زندگی ساده ای، اما صلح و صفا و محبت و یگانگی داشتند. امام صادق علیه السلام فرمود: جوانی خدمت پدرم امام باقر علیه السلام آمد. حضرت فرمودند: ای جوان ازدواج کردی؟ جوان گفت: نه، حضرت فرمودند: که من دوست ندارم همه دنیا مال من باشد ولی ازدواج نکرده باشم. چرا دو رکعت نمازی که آدم همسر دار می خواند افضل است از هفتاد رکعتی که آدم بی همسر می خواند چون آن آرامشی که در آدم همسردار است در آدم بی همسر نیست. فرمود: کسی که ازدواج می کند نصف دینش را کامل می کند، از خدا بخواهد که آن نصف دیگرش را هم کامل کند. بعد امام باقر یک پولی به این جوان داد وفرمود: برو همسر انتخاب کن. این قدر خانواده ها هستند که از نظر مالی شاید کمی ضعیف باشند اما دین و اخلاق دارند بسازند، یک مقدار از این قیدهای قیافه و پز نباشیم بیایید یک مقدار از این قیدها بیرون بزنید چه قدر راحت می شوید.
پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنْ دُنْيَاكُمْ ثَلَاثٌ الطِّيبُ وَ النِّسَاءُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة» (ابوالفتح کراجکی/ معدن الجواهر/ص:31). از دنیای شما سه چیز محبوب من شده است ازدنیای شما نماز و عطر و زنان را انتخاب کردم. پیامبر ما عقل کل است در عظمت پیامبر ما همین یک روایت کافی است که امام صادق می فرماید: خدای متعال صد جز قسمت عقل خلق کرده که از این صد قسم عقل نودو نه جزءش را به پیامبر مرحمت کرده و یک جزئش را بین تمام خلق، میلیاردها انسانی که خلق کرده تقسیم کرده است. اگر این روایت برعکس هم می شد یعنی نودونه تایش را به خلق می داد ویک جز آن را به پیامبر می داد باز هم پیامبر میلیاردها برابر بر همه بالاتر بود. ولی این روایت می گوید که خداوند نودونه تایش را به پیامبر دادند. آیة الله سیبویه می فرمودند: که خانم من علویه بود فوت کرد بیست و هفت سال آخر عمرش کور شده بود چون خدا به من می گوید که احترام خانمت واجب است بیست و هفت سال کمر بستم و کارهای خانه را کردم. تمام ذکر من این بود که خدایا ثواب هایم را با بداخلاقی از بین نبرم. ولی آدم های بداخلاق تمام ثواب هایشان را آتش می زنند تمام احسان و محبتشان را از بین می برند. گفت: ما را به خیر تو امیدی نیست لطف کن وشر مرسان. می گفت: من از خدا خواستم که ای خدا کمکم کن که من دل این علویه را آتش نزنم جگرش را کباب نکنم منت سرش نگذارم. خدا در قرآن می فرماید: آن هایی که به خانواده یا زیر دستانشان خوبی می کنند بعد یک منت می گذارند همه اعمالشان را باطل می کنند. ثواب هایتان را با منت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» ( البقرة: 264). گفت بیست وهفت سال محبت و خوش اخلاقی کردم تا این که این خانم از دنیا رفت الآن هم به یادش هستم خیرات می کنم.
متوجهی پیامبری که عقل کل است می فرماید: ازدنیای شما نماز و عطر و زنان را انتخاب کردم. انشاءالله نماز را جدی بگیرید. اول وقت بخوانید ده دقیقه وقت می برد. ما با این خدا خیلی کار داریم. نماز ستون دین است اساس دین است یکی عطر و بوی خوش چه قدر آرامش می دهد ثواب دو رکعت نماز با عطر هفتاد برابر نماز بدون بوی خوش است. و سوم بانوان یعنی خانم ها را دوست دارم. ما روایت داریم که هیچ کسی ایمانش زیاد نمی شود مگر این که در محبتش به خانمش و محرم هایش اضافه می شود. کسی ولایت ما اهل بیت را بیشتر قبول نمی کند مگر این که محبتش به خانمش بیشتر می شود، چون روحش لطیفتر می شود. چرا پیامبر ما در میان حسنات دنیا این سه گزینه را انتخاب کردند این روایت را خیلی با دوستان و اساتید بالا و پایین کردیم این حرف را عقل کل می زند. البته حرفی که بیشتر به دل بنده چسبید این بود که این هر سه تای این ها آرامش می آوردند. «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ» ( البقرة: 45). هر وقت گرفتاری و مشکلی پیش آمد برو وضو بگیر با حضور قلب نماز بخوان ببین چه قدر آن هول ها و اضطراب ها از بین می رود. حتی روایت داریم که وقتی امیرالمومنین پیش آمدی برایش می شد به نماز پناه می برد. نماز سکونت و آرامش می آورد. در محضر خدا هستی همه کارها در دست خداست. در مورد این بوی خوش هم دیدید بوی بد چه قدر حال آدم را بد می کند اگر یک جایی باشد که همه اش بوی ناجور باشد به آدم افسردگی دست می دهد، برعکس آن بوی خوش آرامش می دهد. بوی همسر هم آرامش می دهد. «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» ( الروم: 21). زن و شوهر وسیله آرامش همدیگر هستند قدر بدانیم. «ما أكرمهنّ إلّا كريم و ما اهانهنّ إلّا لئيم» ( بهاءالدین خرمشاهی-مسعودانصاری/ پيام پيامبر/متن عربى/ص: 430). پیامبر خدا فرمودند: کسی خانم ها را اکرام نمی کند ادب نمی کند الا آدم بزرگوار و باشخصیت و کریم، آدم هایی که عاقلند ایمان دارند، دین دارند به مادر وهمسر وخواهر و مادرزن کسی دست بلند نمی کند،اهانت نمی کند اذیت و آزارشان نمی کند مگر این که آدم پست باشد. حتی اگر خانم بد باشد امامان ما یا از پیامبرمان ما بعضی هایشان بودند که خانم هایشان قاتلشان بودند اما شما یک نمونه بیاورید که این ها را اذیت کرده باشند تو گوششان زده باشند قهر کرده باشند همه اش محبتشان می کردند. این داده خداست عطیه خداست خدا با این وسیله می خواهد شما راامتحان کند صبر داشته باشید تحمل داشته باشید.
از همین جا دل هایمان را به حرم با صفای آقا علی بن موسی الرضا روانه کنیم. خیلی از عزیزان آرزوی کربلا و مکه و سوریه دارند توفیقش را ندارند پولش را ندارند امکاناتش را ندارند ولی خدای متعال جایگزینی گذاشته که همان برکات را دارد. امام جوادعلیه السلام فرمودند: که زیارت پدرم امام هشتم از زیارت امام حسین بالاتر است. امام می فرماید مهم است خیلی مهم است کربلا هم آن جا هست مکه هم آن جا هست. یکی از دوستان می گفت: که می خواستم مشهد بروم پول نداشتم یک مقدار از ضروریات زندگیم را فروختم مشهد رفتم وقتی برگشتم بقال سر کوچه و افراد محلمان گفتند حاج آقا ما خواب دیدیم که شما مکه مشرف شدید مکه رفته بودید؟ گفتم: نه، زیارت امام هشتم رفته بودم. در روایت هست که کسی که امام رضا را زیارت کند ثواب هفتاد و هشت حج قبول شده را به او می دهند ودر روایت دیگری هست که مثل این که هفتاد هزار حج قبول شده به جا آورده است. امام جوادفرمود: کسی که به زیارت پدرم علی بن موسی الرضا برود و گرما وسرما به او برسد قطره باران به او بخورد خدا آن بدن را به برکت علی بن موسی الرضا بر آتش جهنم حرام می کند. روایت داریم درجه زائرین قبر علی بن موسی الرضااز همه زائرین بیشتراست عطاء و مزدشان هم بیشتر است. آیة الله حائری; خیلی به زیارت امام هشتم مشرف می شد وقتی که فوت کرد یکی از علمای قم ایشان را خواب دید که جایش خیلی خوب است در باغی از باغ های بهشتی است. سئوال کرد که آقای حائری چه خبر؟ گفت: وقتی که من فوت کردم تنها شدم همه من را رها کردند و در چاله قبرانداختند در غربتی که روح من در تنهایی قرار گرفت یک وقت دیدم که جایگاه من، قبر من باز شد و از آسمان یک نوری پایین آمد یک وقت یک پرده ای کنار رفت دیدم آقا علی بن موسی الرضا به دیدن من آمدند. فرمودند: فلانی تو در غربت به زیارت من آمدی هفتاد مرتبه به زیارت من آمدی من هم به دیدار تو خواهم آمد و این بار اولش است. من سه موقع خطرناک می آیم ودستگیری می کنم. من دست زائرم را می گیرم و وارد بهشت می کنم.
چند نفر از بغداد حرکت کردند زیارت امام هشتم بیایند دوتایشان خیلی دلشان می خواست زیارت بیایند نتوانستند بیایند دم دروازه بغداد گفتند سلام ما را به علی بن موسی الرضا برسانید. آقا امان نامه از آتش جهنم برای زائر علی بن موسی الرضا نوشتند و دادند و این ها هم مثلا پنج نفر بودند هفت تا نامه به آن ها دادند. گفتند: آقا ما پنج نفریم. فرمودند: آن دونفری که دم دروازه بغداد گفتند که سلام ما را به علی بن موسی الرضا برسانید آرزوی زیارت من را داشتند. در جایی دیگری گفتند: آقا چرا شما زحمت می کشید به زوارتان نامه می دهید چرا به خادم ها نمی دهید؟ فرمودند: این زائرها به خاطر من آمدند به خاطر خادم های من که نیامدند از را دور زحمت و سنگینی راه را تحمل کردند. امام هشتم رهایمان نمی کنند آن امامی که در زمان حیاتش دوست داشت برایش روضه بخوانند امام رضا بود. در مدینه خانواده اش را جمع کرد جوادش چهار ساله بود فرمود: دوست دارم برایم گریه کنید. گفتند: آقا گریه پشت سر مسافر میمنت ندارد. فرمودند: بله آن مسافری که امید برگشت داشته باشد ولی این سفر، سفر آخر من است. معمولا سمی که به امام ها می دادند چند روز، یک هفته، چهل روز گاهی طور می کشید که اثر کند اما نمی دانم اول صبح به آقا چه سمی دادند که آقا مسموم شد و قبل از ظهر شهید شدند. امان از دل امام رضا،
- دم رفتن به هرجانب نظرداشـت امید دیدن روی پسر داشت
- کـجـایـی ای تـقـی آرام جـانـم سرور قلب و نور دیده گانم
- مرا زهرجفا خونین جگرکرد تورا اندر مدینه بی پدر کرد
ابا صلت می گوید دیدم آقا مثل مار گزیده به خود می پیچد و ناله می کند اما یک وقت چشم هایش را باز کرد دید یوسفش به بالینش آمد اما در کربلا عوض این که پسر به بالین پدر بیاید پدر داغ دیده به بالین پسر آمد. دید بدن جوانش قطعه قطعه است صورت به صورت علی گذاشت و صدا زد علی «على الدنيا بعدك العفا» (عزت الله مولایی/ مع الركب الحسينى (ج 4)/ ص: 355).