سخنران استاد فرحزاد

قال رسول الله صل الله علیه و آله : «فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ»[1]

به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست عـاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست

  • بحلاوت بخورم زهر که شاهد ساقـی استبه ارادت ببروم دردکه درمان هم از اوست
  • غـم و شـادی بـر عـارف چـه تفـاوت دارد سـاقـیا بـاده بـده شـادی آن که غـم اوست
  • به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تادل مرده مگر زنده کند که این دم ازاوست

سجده شکر و الگو گیری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» [2]. از وظایف مهم ما این است که از سیره های پیامبر سلام الله علیه وآله را پیروی کنیم. یکی از سیره های پیامبر سلام الله علیه وآله این بود، هر وقت یاد نعمتی از نعمت های خدا می افتاد، سجده شکر می کردند. موقع اذان و اقامه حرف زدن خیلی کراهت دارد. مخصوصا اقامه و مخصوصا بعد از «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ»[3] کراهتش خیلی شدید می شود. روایت هایش هم خیلی تهدید آمیز است. روایت است کسی که موقع اقامه حرف بزند، موقع جان دادن زبانش برای شهادتین گفتند به لکنت می افتد.

بعد از نمازها سجده شکر خیلی سفارش شده است. احادیث در فضیلت سجده شکر، غوغاست. خدا به ملائکه می فرماید: این بنده من نماز واجبش را خوانده، از من تشکر هم می کند. ای ملائکه من با این بنده ام چه کار بکنم؟ ملائکه می گویند: گناهش را بیامرز. می فرماید: بخشیدم. عرض می کنند: بهشت ببر، جهنم نبر. هر نعمتی را ملائکه می گویند. خدا می فرماید: جابت شد، دیگر چه بکنم؟ آخر سر می گویند: خداوندا ما نمی دانیم. خداوند متعال می فرماید: من خودم را برایش نشان می دهم، رحمتم را شامل حالش می کنم.

مذمت شدن ریا کاری و ظاهرسازی

کسی که ظاهرش بهتر از باطنش باشد دشمن خداست. خدا می فرماید: کسی که ظاهر و باطنش مساوی باشد مومن حقی خداست. کسی که باطنش بهتر از ظاهرش باشد، این ولی الله است. «مَنْ كَانَ بَاطِنُهُ أَزْيَنَ مِنْ ظَاهِرِهِ فَهُوَ وَلِيِّي حَقّا» [4] این ولی خداست. دوست ما گفت: شب قدر توی روستا از من یک سئوالی را پرسیدند؛ ما هم به عنوان آیت الله محل، من هم دیدم بلد نیستم. می توانستم رفو کنم و سرش را کلاه بگذارم. دیدم خدا از من چی می خواهد؟ خدا می خواهد راست و حسینی بگویم من جواب سئوال شما را نمی دانم. امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید: «الصِّدْقُ سَيْفُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ» [5] صدق و راستی شمشیر خدا در زمین و آسمان است. تمام دنیا نقشه و توطئه بکنند، بخواهند یک آدم راست گو را زمین بزنند نمی توانند. چون خدا پشتش است. گفت: آقا این از ما یک سئوال کرد، من دیدم بلد نیستم. دیدم خدا از من می خواهد که راستش را بگویم. من هم پا روی شیطان و نفسم گذاشتم، با صدای بلند گفتم: من این مسئله را بلد نیستم. جمعت زدند زیره خنده، یعنی خیت شدم. گوش هایم وصورتم قرمز شد. ولی بعدش چه درهای به رومان باز شد.

اهمیت عذرخواهی کردن و دوری از کینه توزی

مرحوم آقای دولابی مکرر می فرمودند: اگر دو تا دل باهم یکی بشوند، سومی امام زمان است. بیاییم باهم همدل بشویم. همه باهم با دشمنان اهل بیت سلام الله علیهم را دشمن بدانیم. «اَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ»[6] بین خودمان نبایید کدورت باشد. روایت داریم: اگر کسی تو این گوشت فحش داد، لحظه بعد آمد از این گوشت معذرت خواست قبول کن.

حضرت موسی وقتی می خواست از حضرت خضر خدا حافظی کند، گفت: چند تا مرا موعظه کن. یکی از موعظه هاش این بود گفت: «إِيَّاكَ وَ اللَّجَاجَةَ»[7] از لجاجت دوری کن. یک وقت رو دنده لج نیفتی.

یکی از دوستان می گفت: من هر کجا که از کار بدم عذر خواهی نکردم و پشیمان نشدم، کتک خوردم. هرکجا عذر خواهی کردم، خدا چه قدر به من رحمت وبرکتش را سرازیر کرده است. شیطان، سجده نکرد، عذر خواهی نکرد. ملعون و مطرود درگاه الهی شد. حضرت آدم هم کار خلاف کرد، اما خدا گفت چرا این کار را کردی گفت: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»[8] گفت خدایا من به خودم ظلم کردم، اشتباه کردم.

پیامبر سلام الله علیه و اله می فرماید:من بچه ها را به خاطر چند صفت دوست دارم.«یختصمون من غیر حقد»[9] بازی می کنن، دعواشون می شود، اما دو دقیقه بعد باز گرم بازی می شوند. اصلا به دل نمی گیرند. کینه ای نیستن.

  • رو سینه را چون سینه ها هفت آب شوی از کینه هاوآن گه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

پیامبر فرمود: کسی که کینه ها را از دلش بیرون بکند، خدای متعال وسعت رزق برایش می دهد. وسعت رزق فقط پول نیست. خیلی ها مال دارند، اما بدبخت و بی چاره هستند. رزق مطلق نیازهای ماست. کینه را کسی از دلش بیرون ببرد، خداوند متعال خودش را بزرگ می کند. دیگر این بلاهای جزئی اصلا به نظر شما نمی آید. مثلا کسی یک حیوان درنده برایش حمله کند، دیگر حواسش به یک مگس و پشه نیست که از خودش دور بکند. ما حدیث داریم کسی که مشغول بهشت و آخرت و جهنم است، اصلا مصائب دنیا را فراموش می کند. «شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ»[10] یعنی کسی که بهشت و جهنم پیش رویش است از همه چیز باید غافل بشود. ضررهای دنیایی تمام شدنی هستند. سودهای دنیا هم تمام شدنی هستند. شرح صدر یعنی خدا خودت را بزرگ می کند. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»[11] یعنی ما سینه ات را گشاد می کنیم. از مشکلات دنیا حالت به هم نمی خورد.

پشیمانی از اشتباه و عذر خواهی کردن برای انسان بزرگی می آورد. پدر بزرگ ما حضرت آدم عذر خواهی کرد «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا»[12] خدا فرمود: تو را جانشین خودم می کنم. پیامبر خدا سلام الله علیه و اله به حضرت علی سلام الله علیه فرمود: «يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي»[13] "متنصل" یعنی کسی که عذر خواهی بکند. یک کسی اشتباه کرد، زود از اشتباه خودش عذر خواهی می کند. پیامبر سلام الله علیه و آله فرمود: اگر کسی عذر معذرت خواهنده را نپذیرد، شفاعت من برایش نمی رسد. حتی اگر کسی که معذرت می خواهد پشیمان نباشد هم اگر نبخشد شفاعت من برایش نمی رسد. من با بعضی از اساتید صحبت کردم اگر دروغکی بگوید، چی؟ گفت: خوب همین قدر که خودش را شکسته باید قبول کند. ما هم خیلی توبه های دروغکی می کنیم. عبادت هایمان هم با این حال که به درد نخور است، بنجول است، خداوند با کرمش قبول می کند. کینه ها را از سینه ها بیرون بریزیم، با خیال راحت به عبادت و زندگیمان برسیم.

ذکر مصیبت حضرت رقیه علیهاالسلام

امروز در خانه ناز دانه اباعبدالله سلام الله علیه ، حضرت رقیه سلام الله علیها برویم. یکی از آقایان برایم نقل کرد. می گفت: سالی که ما مکه بودیم، یک نفر را تو بعثه آورده بودند. معمولا بعثه شخصیت هایی که کار مهم دارند را می بروند. اما یک آدم معمولی این هم جزو بعثه آمده بود. در هواپیما که بر می گشتیم، به ایشان گفتم: شما را به چه مناسبت آورده اند؟ گفت: من داستان عجیبی دارم. من خیلی آرزوی زیارت به دلم مانده بود. ولی نه پول داشتم، نه امکانات داشتم. یکی از کاروان ها من را به عنوان خدمه به سوریه برد. وقتی به سوریه رفتم. قبر حضرت رقیه سلام الله علیها را چسبیدم. گفتم بی بی جان من آرزوی زیارت پدرتان امام حسین سلام الله علیه به دلم مانده است، هر جوری شده باید من را به زیارت پدرتان برسانید. همین طور گریه می کردم و به حضرت التماس می کردم. یک نفر رسید، گفت: آقا چرا این قدر ناراحتی و گریه می کنی؟ خلاصه متوجه شد. گفت: هیچ ناراحت نشو، من خودم تو را به کربلا می برومت. وسایل سفر کربلا را برای ما فراهم کرد. به برکت توسل به این خانم ما بعد از عمری موفق شدیم به زیارت آقا اباعبدالله سلام الله علیه برویم. در کربلا به امام حسین سلام الله علیه عرض کردم: یا امام حسین سلام الله علیه من آرزوی مدینه و مکه به دلم است. یک بار هم که شده باید بروم. زیره قبه ضریح شروع به التماس کردم. خدا می داند، وقتی به ایران آمدم، بعد از مدتی از بعثه زنگ زدند، گفتند: آقای ری شهری شما را برای مکه دعوت کرده است. آقای ری شهری ما را چه می شناسد؟ حالا کسی خوابی دیده بود، حواله ای صادر شده بود، من آن را نمی دانم. به برکت توسل حضرت رقیه سلام الله علیها این همه برکات به حال ما شامل شد. ولی به این ناز دانه چه گذشت. نیمه های شب از خواب بیدار شد، بهانه پدر گرفت. هر چه کردند، آرام نگرفت. آن ها هم، هم ناله شدند. خبر به یزید لعین رسید. چرا در خرابه این قدر غوغاست؟ گفتند: بچه سه ساله امام حسین سلام الله علیه بهانه پدر گرفته است. کدام دختر شهید طاقت دیدن سر بریده پدر دارد. یک وقت دید یک طبق و تشتی جلویش گذاشتند. عمه جان من که غذا نمی خواستم. وقتی که رو پوش را کنار میزند، سر بریده پدر را در میان می بیند. با دست های کوچکش سره آقا را به سینه خودش چسباند، صدا زد: بابا جان کدام ظالمی من را در بچه گی یتیم کرد. «وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ».


[1] . وسائل الشيعة/شیخ حر عاملی/10/313/18- باب تأكد استحباب الاجتهاد في ...ص:303

[2] . الأحزاب : 21

[3] . الكافي/شیخ کلینی/ 3/ 306/باب بدء الأذان و الإقامة و فضلهما وثوابهما...ص:302

[4] . جامع الأخبار/تاج الدین شعیری/185/الفصل الحادي و الأربعون و المائة في النوادر و هو آخر الكتاب ....ص:186

(عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى يَا مُوسَى مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ أَزْيَنَ مِنْ بَاطِنِهِ فَهُوَ عَدُوِّي حَقّاً وَ مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ وَ بَاطِنُهُ سَوَاءً فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّاً وَ مَنْ كَانَ بَاطِنُهُ أَزْيَنَ مِنْ ظَاهِرِهِ فَهُوَ وَلِيِّي حَقّا)

[5] . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار/مجلسی/ج 68/11/ باب 60 الصدق و المواضع التي يجوز تركه فيها و لزوم أداء الأمانة ..... ص : 1

[6] . الفتح : 29

[7] . أمالي الصدوق/شیخ صدوق/ 323/المجلس الثاني و الخمسون ...ص:322

[8] . الأعراف : 23

[9] . تحرير المواعظ العددية/علی مشکینی/389/ الفصل الثالث مما روته الخاصة و العامة عن النبي صلى الله عليه و اله ..... ص : 387

[10] . نهج البلاغة/امام علی علیه السلام/58/و من هذه الخطبة و فيها يقسم الناس إلی ثلاثه اصناف...ص:58

[11] . الشرح : 1

[12] . الأعراف : 23

[13] . من لايحضره الفقيه/شیخ صدوق/4/352/باب النوادر و هو آخر أبواب الكتاب ....ص:352